مهندسی تازه دستگاه ديپلماسی
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۹۵۰۷۷
ساختار وزارت امور خارجه در ٣٧ سال گذشته با تغییراتی روبهرو شده است. اولین تغییر در دوره علیاکبر ولایتی بود که یک معاونت سیاسی به سه معاونت (سیاسی) منطقهای شامل اروپا و آمریکا، آسیا و اقیانوسیه و خاورمیانه و آفریقا تغییر یافت. همچنین معاونتی با عنوان معاونت آموزش و پژوهش تشکیل شد.
به گزارش شرق، قرار است ساختار وزارت خارجه تغییر کند؛ دو ماه است که زمزمه این تغییر به گوش میرسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آخرین باری که ساختار وزارت امور خارجه تغییر کرد، چه زمانی بود؟
ساختار وزارت امور خارجه در ٣٧ سال گذشته با تغییراتی روبهرو شده است. اولین تغییر در دوره علیاکبر ولایتی بود که یک معاونت سیاسی به سه معاونت (سیاسی) منطقهای شامل اروپا و آمریکا، آسیا و اقیانوسیه و خاورمیانه و آفریقا تغییر یافت. همچنین معاونتی با عنوان معاونت آموزش و پژوهش تشکیل شد. آخرین تغییر نیز، اگر اشتباه نکرده باشم، در دوره وزارت منوچهر متکی بود که با تفکیک معاونت اروپا و آمریکا، قاره آمریکا را به یک معاونت تبدیل کرد؛ ضمن اینکه در این دوره، معاونت آفریقا هم مستقل شد. معاونت اقتصادی برای اولینبار در دوره سیدکمال خرازی تشکیل شد که در آن زمان، با مخالفتهای جدی از سوی بدنه وزارت خارجه که نوعا سیاسی بود، روبهرو شد؛ ولی در نهایت این تغییر صورت گرفت.
این تغییرات چه بود و با چه هدفی انجام شد؟
با توجه به تمرکز و توجه آقای احمدینژاد بر روابط با کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا، این معاونت فعال شد. البته اینکه او چقدر در این هدف موفق بوده، مسئله دیگری است. این آخرین تغییر در حوزه سیاسی بود.
در حوزه سازمانی چه تغییراتی ایجاد شده است؟
اطلاع دقیقی از جزئیات ندارم؛ ولی آقای متکی تعداد معاونتها را افزایش داد. در دوره بعدی، علیاکبر صالحی این سیستم را بدون تغییر ادامه داد.
تغییر معاونتها در وزارت امور خارجه با چه هدفی انجام میشود؟
تغییر معاونتها در وزارت خارجه بیشتر سلیقهای بوده و تاجاییکه به خاطر دارم، بر اساس برنامهای مدون و از قبل مطالعهشده صورت نمیگرفت. آقای ولایتی بنا بر تشخیص خود، یک معاونت سیاسی را به سه معاونت اضافه کرد؛ این مسئله موجب رقابت ناسالمی در بین کارشناسان، مدیران و دیگر ارکان وزارت خارجه شد. انسجام برنامه سیاست خارجی هم به هم خورد. همین اشتباه در دوره آقای متکی به نحو دیگری اتفاق افتاد. بنابراین تغییرات بیشتر معطوف به سلایق وزرا و مقام بالاتر آنها یعنی رئیسجمهور بود.
وزارت امور خارجه در این دوره چه اهدافی را دنبال میکند؟
اهداف وزارت خارجه به گفته دکتر ظریف، در دوره دوم دولت دکتر روحانی در سه مورد مشخص تعریف شده است: حفاظت از برجام، تأکید بیشتر بر مأموریتهای وزارت خارجه در حوزه اقتصادی و جذب سرمایه خارجی و توجه بیشتر به کشورهای منطقه و طبعا همسایگان. البته باید توجه داشت این موارد جز برجام که موضوعی حادث در حوزه سیاست خارجی است، همواره و در همه دولتها از اهداف اصلی وزارت خارجه بوده است؛ ولی اینکه موفقیت در این موارد تا چه میزان بوده، موضوع دیگری است که باید آن را از زوایای مختلف ازجمله وضعیت ایران در منطقه و جهان، بررسی کرد. به عنوان مثال در دوران طلایی دولت اصلاحات، اقبال جهان به ایران بیشتر بود و طبیعی است که سرمایه خارجی بیشتری جذب کشور شد. یا اینکه برنامه مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی در حوزه سیاست خارجی توانست گشایشی جدی در عرصه مناسبات خارجی کشور در حوزه اقتصادی به ارمغان بیاورد. برعکس در دوره محمود احمدینژاد، بحران هستهای و نوع تعامل دولت وقت با جهان، موجب بهمحاقرفتن کشور در مناسبات بینالمللی و تحمیل تحریمها و گرفتاری در چنبره قطعنامهها شد؛ طوری که حتی دوستان ایران هم جرئت نزدیکشدن به ما را نداشتند.
آیا این تغییر ما را به چشمانداز تعریفشده میرساند یا نه؟
اینکه آیا با این تغییرات میتوان به اهداف رسید یا خیر، قبل از اینکه مربوط به نفس تغییر و تشکیل فلان معاونت باشد، بیشتر به موقعیت کشورمان در جهان، جهتگیری سیاسی خارجی (تعامل یا تقابل) و انگیزه و توانمندی حرفهای کارگزاران دستگاه دیپلماسی مربوط میشود. تجربه نشان داده که تغییر در رویکردها و گماشتن افراد واجد صلاحیت در رأس سفارتخانهها و همچنین مدیریتهای ستادی، نقشی انکارنشدنی در دستیابی به اهداف داشته است.
ساختار قبلی وزارت امور خارجه چه ایرادی داشت که دوباره دکتر ظریف به تغییر ساختار وزارتخانه میاندیشد؟
این را که کدام ایرادات ساختار قبلی، تغییر را ضروری میکرد، باید از مدیریت بالای وزارت خارجه سؤال کنید. به نظر من، تغییر در ساختار بخش سیاسی و تشکیل معاونت واحد در این حوزه، کار بسیار خوبی است و از اول هم نباید این انسجام و یکپارچگی که لازمه سیاستگذاری صحیح است، به هم میخورد. ولی تغییرات در این بخش در دوره جدید دکتر ظریف فقط به این امر سازمانی محدود نیست؛ ایشان بنا بر شنیدهها قصد دگرگونی عمیق در ساختار سیاسی را دارند. اگر این کار بدون مطالعه و بهقول معروف پایلوت (اجرا در یک بخش برای سنجش کار) صورت گیرد، ممکن است تبعات جبرانناپذيري داشته باشد، بهخصوص اینکه شنیدهام بیش از ٩٠ درصد بدنه مخالف این تغییر انفجاری هستند. البته در همین خصوص هر اقدامی که منجر به افزایش انگیزه دیپلماتها و بدنه وزارت خارجه شود، کار صوابی است. درحالحاضر به تعبیر دوستان، بدنه کارشناسی بهشدت بیانگیزه و غیرفعال است و در روند تصمیمسازی ورود ندارند. مثلا در حوزه روابط اقتصادی و بینالمللی بیشتر بر اساس روابط خارجی، اقتصاد ایران با کشورها تنظیم میشود؛ البته باید توجه شود در این حوزه اعمال مدیریت موردتوجه نیست بلکه نظارت و تنظیم عملکرد دستگاههای اقتصادی کشور در حوزه خارج بر اساس اهداف کلان سیاست خارجی کشور موردتوجه است. یعنی هماهنگی دستگاهها در اولویت است تا دخالت و مدیریت. اگر کشوری با ما روابط خصمانه دارد، روابط اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهد.
ایده تشکیل معاونت اقتصادی در وزارت امورخارجه چه دورهای موردتوجه قرار گرفته است؟
اولین بار معاونت اقتصادی در دوران آقای خرازی تشکیل شد. آقایان محمود واعظی، محمدحسین عادلی و علی ماجدی در دورهای و بعدا محسن طلایی ریاست معاونت اقتصادی را بر عهده داشتند. اما معاونت اقتصادی در دوره منوچهر متکی منحل شد.
چرا؟
من در آن تشکیلات نبودم؛ ما حذف شده بوديم ولی در دوره وزارت آقایان ولایتی و خرازی وضعیت به این صورت بود که حتي اگر ارادهاي برای تغییر وزارت خارجه وجود داشت، این اراده را به بحث و بررسی میگذاشتند و حوزههای متعدد مدیریتی، نظرات کارشناسی خود را ارائه میدادند. در دوره خرازی تشکیل معاونت اقتصادی خیلی مخالف داشت ولی با بحث و مشورت درنهایت جمعبندی این بود که معاونت اقتصادی تشکیل شود. در دوره احمدینژاد تصمیمات آنی بود و من هیچ یادم نمیآید که برای این اقدام، از جایی نظر کارشناسی دریافت شود.
بعد از انحلال معاونت اقتصادی، قائممقام وزیر بر مناسبات اقتصادی ایران با دیگر کشورها نظارت میکرد. در دوران قبل، یعنی در دوره ولایتی یک تشکیلات ستاد هماهنگیهای اقتصادی در وزارتخانه فعال بود. در دوره ولایتی قائممقام وزارت امور خارجه و در دوره خرازی معاون اقتصادی وزارت خارجه با معاونت اقتصادی وزارتخانههای اقتصادی و سازمانهای وابسته به دولت و اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران جلسه تشکیل میداد؛ هدف این جلسات نظم و نسق دادن به رابطه اقتصادی ایران با جهان بود. در دوره احمدینژاد این از مسیر اصلی خود خارج شد و من به یاد ندارم که معاونت اقتصادی فعال باشد. الان هم دکتر ظریف تصمیم گرفته و مصوبهای از سازمان مدیریت و برنامهریزی برای تشکیل معاونت اقتصادی گرفته است. این یک تغییر است ولی در نظر دارد تغییرات دیگری هم ایجاد کند.
این تغییرات کدام است؟
به غیر از احیای معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه، تغییرات بنیادین دیگری موردتوجه است. ایشان میخواهد به سیستم معاونت سیاسی دوره اول برگردد. این تصمیم درستی است. سیاست امر یکپارچهاي است و نمیشود آن را از همدیگر تفکیک کرد. این تفکیک در دوران ولایتی انجام و منجر به تشکیلات جزیرهای در وزارتخانه شد. معاونت سیاسی سهگانه، اگرچه هرکدام مأموریتی داشتند؛ اما این شیوه مجریان، پرسنل و دیپلماتها را وارد چالش و رقابت ناسالم کرد. مثلا کارشناسان اروپا در چالش با کارشناسان آسیا و خاورمیانه یا آفریقا بودند. خوشبختانه این تصمیم دکتر ظریف وضعیت را اصلاح کرده و به قبل از رقابت ناسالم برمیگرداند. براساس برنامه جدید دکتر ظریف، قرار است بدنه وزارت امور خارجه بهصورت کشورها و مناطق اداره شود. یعنی در وزارت امور خارجه، اداره منطقهای نخواهیم داشت. تشکیلات بر اساس کشورها و حوزههای جغرافیای سیاسی تقسیم میشود؛ مثلا روسیه با چند کارشناس اداره خواهد شد. یک تغییر دیگر ارتباطات بین این هسته و مقام مافوق خواهد بود. البته اداره کل به چند اداره کل محدود خواهد شد. ١٠ اداره کل سیاسی به چند اداره کل کوچکتر محدود میشود. بر اساس دیدگاه ظریف، انگیزه درون دیپلماتها ایجاد میشود؛ تشکیلات چابک شده و ارتباطات زائد که منجر به بوروکراسی بسیار زمانبر میشود، حذف خواهد شد و ارتباط بین قاعده و رأس هرم نزدیکتر میشود.
در حوزه اقتصادی ظریف به دنبال چیست؟
دکتر ظریف سه هدف را برای خود انتخاب کرده است؛ ارتباط با همسایگان، برجام و اقتصاد؛ البته من نگاهم این نیست که در این دوره به همسایگان بیتوجهی شده است. ظریف میخواهد با احیای معاونت اقتصادی، روابط اقتصادی ایران را با کشورهای دنیا فعال کند تا به روابط اقتصادی ایران با خارج نظم داده شود. مثلا در جذب سرمایه، انتقال فناوری پیشرفته، استفاده از ابزارهای دقیق در مناسبات و پیشبرد اهداف سیاست خارجی هدفمند عمل میکند. این موارد در معاونت اقتصادی موردتوجه است. در حوزه اقتصادی دولت بهدنبال جذب سرمایه و تکنولوژی خارجی است. همه این اولویتها در گذشته هم بوده است ولی در دورهای به دلیل تحریمها اقتصاد و ارتباط اقتصادی به حاشیه رفت. هیچ کشوری حتی دوستان ما برای مناسبات ساده با ما همکاری نمیکردند.
آیا تشکیل دوباره یا احیای معاونت اقتصادي وزارت خارجه در این دوره مفید خواهد بود؟
مسئله اقتصادی هدف وزارت خارجه در سطح حاکمیتی است و در برنامه هر کشوری چنین است. نکته مهمتر این است؛ چنانکه وزارت امور خارجه تصور کند این مأموریت فقط با معاونت اقتصادی طرح و پیگیری میشود، خطایی برجسته است. اولین کاری که دکتر ظریف باید انجام میداد، این بود که در کارنامه اسلاف خود دقیق میشد تا ببیند آیا واقعا معاونت اقتصادی مستقل کارکرد و عملکرد خوبی داشته یا نه؟ برایند فعالیت این معاونت به سود کشور بوده یا نه؟ باید این تجربه در معرض نقد قرار میگرفت. با تغییر یک معاونت لزوما تحول بنیادین در برنامه اقتصادی با کشورها را نمیتوانیم ایجاد کنیم. حتی گاهی وجود این معاونت مانع بود؛ مثلا در دوره خرازی رقابت بین حوزه اقتصادی و سیاسی حاکم بود. بار اصلی مناسبات با کشور بر دوش ادارات و هستههای سیاسی است. اینها تنظیمکننده روابط و ارائهکننده برنامه با کشورها هستند. منطقی نیست که بار تمام وزارتخانه بر دوش اینها باشد ولی معاونت اقتصادی بیاید و بدون آگاهی از پیشینه کار در حوزه سیاسی، برنامه اقتصادی ارائه دهد. باید دید پیوند این دو با همدیگر رقابت را بیشتر میکند یا کمتر؟ شاید بهترین راهحل این بود که بخشهای اقتصادی درون تشکیلات سیاسی فعال میشد. یک معاونت همانطور که کار سیاسی انجام میدهد، درباره مسئله اقتصادی هم برنامهریزی کند و کار را پیش ببرد. اینکه معاون اقتصادی بهتنهایی میتواند به اهداف اقتصادی، فناوری و سرمایهای دست یابد، اشتباه است ولی این هدف به همکاری سیاسی نیاز دارد. اما در مورد مسائل سیاسی بازگشت به یک معاونت سیاسی درست است. سیاست باید یک جا جمع و همه مناسبات در یک جا مدیریت شود. باید در حوزه معاونت اقتصادی بیشتر تأمل و آسیبشناسی شود و شاید پیوند این معاونت با معاونت سياسي مناسبتر بود.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۹۵۰۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اشتباه مهم من در دوره اول این بود: زیادی خوب بودم!- ترامپ
منبع: تایم
تاریخ انتشار: 30 آوریل 2024
گفتگوی اریک کورتسا با دونالد ترامپ
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
دونالد ترامپ: سیاستمدار، تاجر و سلبریتی آمریکاییِ ۷۷ ساله است که در خلال سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ چهل و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحدۀ آمریکا بود. ترامپ زادۀ نیویورک است و از مدرسۀ وارتونِ دانشگاه پنسیلوانیا، لیسانس اقتصاد گرفته. او ۴۵ سال ریاست «سازمان املاک و ساختوساز ترامپ» را برعهده داشت و از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ مجری و میزبان ریلتیشویِ محبوب «کارآموز» در انبیسی بود.
ترامپ در سال ۲۰۱۷ با ۳٫۵ میلیارد دلار ثروت، در فهرست ثروتمندترین افراد جهان قرار گرفت. او در سال ۲۰۱۶ نامزد انتخابات مقدماتی ریاستجمهوری شد و بهراحتی همۀ رقبا حتی هیلاریکلینتون را کنار زد. ترامپ تنها کسی است که بدون پیشینۀ سیاسی یا نظامی به ریاستجمهوری آمریکا برگزیده شده. او در ماههای نخست ریاستجمهوری، شمار زیادی از برنامههای کلیدیِ باراک اوباما را کنار گذاشت.
ترامپ آمریکا را از «شراکتِ ترانسپاسیفیک» (مشارکت سیاسی و اقتصادیِ کشورهای حاشیۀ اقیانوس آرام) و «پیمان پاریس» (توافقنامه در باب تغییرات اقلیمی) خارج کرد، بخشهایی از «پیمان کوبا و آمریکا» را لغو کرد «نیل گرساچ» و «برت کاوانا» را به دیوان عالی منصوب کرد و ورود شهروندان شش کشور با بیشترین جمعیت مسلمان (از جمله ایران) را به آمریکا با محدودیت مواجه کرد. از مهمترین وقایع دوران ریاستجمهوری او، باید به خروج آمریکا از «برنامۀ جامع اقدام مشترک (برجام)»، اعمال «سیاست فشار حداکثری» و تحریمها علیه ایران، کشتن«ابوبکر بغدادی» (رهبر داعش)، دیدار تاریخی با «کیمجونگاون» (رهبر کرۀ شمالی)، جنگ تجاری با چین، اقدام برای کشیدن دیوار مرزیِ آمریکا و مکزیک، خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل، به رسمیتشناختن اورشلیم بهعنوان پایتخت اسرائیل، کشتن [سردار شهید] قاسم سلیمانی (فرماندۀ سپاه قدس) و قراردادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی اشاره کرد.
"اریک کورتِسا"، تحلیلگر ارشد، ستوننویس نشریۀ تایم و پژوهشگر سیاسی است که عموماً بر تحلیل رخدادهای کنگره، اخبار ویژۀ دونالد ترامپ و سیاست ملی متمرکز است. (نیاز به توضیح ندارد که هدف از انتشار این مصاحبه آشنایی با دیدگاه های تازه فردی است که شاید دوباره رییس جمهوری آمریکا شود و به همین خاطر تغییری داده نشده و اگر به ضرورت نکته ای اضافه شده باشد در قلاب (کروشه) آمده.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران/ ترجمه: دونالد ترامپ فکر میکند اشتباه مهمِ دورۀ نخستِ ریاستجمهوریاش را دریافته است. او میگوید: «من زیادی خوب بودم.»
جمعه دوازده آوریل، بیش از یک ساعت در کاخ رؤیاییاش واقع در پالمبیچ (شهرکی در فلوریدا) گپ میزنیم. دستیاران در نهارخوری طلاکاریشدۀ مشرف به زمین چمن، انتظار میکشند. وقتی اصرار میکنند مصاحبه را به پایان برسانم، بسیاری از مقامات پیشینِ کابینه را نام میبرم که اینبار از حمایت از ترامپ امتناع کردهاند. برخی علناً هشدار دادهاند که او خطری برای جمهوریت است. از او میپرسم چرا رأیدهندگان باید به شما اعتماد کنند، درحالیکه برخی افرادی که از نزدیک با شما کار کردهاند، اعتمادشان را از دست دادهاند؟
واکنش ترامپ مثل همیشه کوبنده است و مشاوران ارشد پیشین خود را تحقیر میکند، اما انگار موج حملات، درس بزرگتری به او داده است. میگوید: «من به آنها اجازه دادم دست از کار بکشند، چون قلب دارم و نمیخواهم شرمندۀ کسی باشم.» ولی فکر نمیکنم بار دیگر اینطور رفتار کنم. از حالا با کسی تعارف ندارم.»
با گذشت شش ماه از انتخابات ریاستجمهوری 2024، ترامپ نسبت به هر زمان دیگری در هر یک از مبارزات انتخاباتی پیشین خود، موقعیت بهتری برای پیروزی در کاخ سفید دارد. او در اکثر نظرسنجیها، ازجمله در چندین ایالت از هفت ایالتی که احتمالاً نتیجه را تعیین میکنند، با اختلاف اندک از جو بایدن پیشی گرفته است. اما من نیامده بودم که در مورد انتخابات و مصیبتی که پس از آن پیش آمد، صحبت کنم یا اینکه از او بپرسم چگونه به اولین رئیسجمهور پیشین - و شاید آیندۀ - آمریکا بدل شده که با محاکمۀ جنایی مواجه میشود. میخواستم بدانم ترامپ در صورت پیروزی در دور دوم ریاستجمهوری چه خواهد کرد و چشماندازش را از زبان خودش بشنوم.
آنچه در دو مصاحبه با ترامپ و گفتوگو با بیش از دهها تن از نزدیکترین مشاوران و معتمدانش بر من آشکار شد، خطوط کلیِ نوعی «ریاستجمهوری امپراتوری» است که آمریکا و نقش آن در جهان را دگرگون میکند. ترامپ به من گفت که برای پیشبرد «عملیات اخراج» برای بیرونراندن بیش از 11میلیون مهاجر از کشور آماده است. مایل است «اردوگاههای بازداشت مهاجران» را بسازد و ارتش ایالات متحده را در مرز و داخل کشور مستقر کند. او به ایالتهای قرمز (جمهوریخواه) اجازه میدهد بر بارداری زنان نظارت کنند و کسانی را که ممنوعیت سقط جنین را نقض میکنند، تحت پیگرد قانونی قرار دهند. به گفتۀ مشاوران ارشد، او بنا به صلاحدید شخصی، از دریافت وجوه اختصاصیافته از سوی کنگره جلوگیری خواهد کرد.
ترامپ مایل است دادستان ایالات متحده را اخراج کند، چون فرمان او مبنی بر محاکمۀ شخصی را اجرا نمیکند و «سنت اجرای قانون مستقل» را که به زمان تأسیس آمریکا برمیگردد، نقض کرده است.
او برای هریک از حامیانش که متهم به حمله به ساختمان کنگرۀ ایالات متحده در 6 ژانویه 2021 هستند، درخواست عفو دارد. بیش از 800 نفر از آنها به گناه خود اعتراف کردهاند یا از سوی هیئتمنصفه محکوم شدهاند. او ممکن است به یاری همپیمانِ درحالِ جنگش در اروپا یا آسیا نیاید، اگر تشخیص دهد که آن کشور برای دفاع از خود هزینۀ کافی نمیکند. او خدمات مدنی ایالات متحده را از بین میبرد، گارد ملی را بهدلخواه در شهرهای آمریکا مستقر میکند، دفتر آمادگی برای مقابله با بیماری همهگیر کاخ سفید را میبندد و دولت را با افرادی پر میکند که از ادعای واهی او مبنی بر تقلب در انتخابات 2020 حمایت کردهاند.
ترامپ همان است که بود، با همان اهداف و نارضایتیها؛ اما چیزی در سر دارد که او را مصممتر و خویشباورتر از همیشه مینمایاند. میگوید: «وقتی برای اولین بار به واشنگتن رفتم، افراد معدودی را میشناختم و باید به مردم تکیه میکردم.» حالا شرایط جور دیگری است. مسئولیتهای زیادی دارم و از سرسختانِ حزبجمهوریخواه گسستهام. گارد قدیمی شکستخورده و هوادارانِ باقیمانده، مردم هستند. ترامپ درحالی وارد دور دوم ریاستجمهوری میشود که با انبوهی از سیاستگذاریها و کارکنان وفادار همراهی میشود. همگی برنامههای مفصلی همسو با چشمانداز او دارند. میآید تا قدرت را در دستان مردی متمرکز کند که اشتهایش برای قدرت سیریناپذیر است. "کِلین کانوی" (مشاور نزدیک او) میگوید: «فکر نمیکنم چشماندازش معمای بزرگی باشد، اما مردم از شجاعت او حیرت خواهند کرد.»
دادگاهها، قانون اساسی و کنگره نظرات متفاوتی در مورد تحقق اهداف ترامپ دارند. واشنگتن نیز راههای متعددی برای مقابله دارد. افشای اطلاعات در مطبوعات آزاد، حفاظت از افشاگران، نظارت بازرسانکل و موانع قضایی، کماکان وجود دارند. اگر ترامپ برنده شود، اردک لنگ* است.
*اردک لنگ در اصطلاحات سیاسی، سیاستمدار یا مقام منتخبی است که جانشینش از پیش انتخاب شده یا به زودی انتخاب خواهد شد.
او بهرغم نظر برخی از حامیان، به تایم میگوید: «در پی لغو یا نادیدهگرفتنِ ممنوعیت قانون اساسی در دورۀ سوم نیست.» افکار عمومی ناظر قدرتمندی است. ترامپ در میانۀ اعتراضات مردمی ناچار شد از شدت برخی از ابتکاریترین طرحهای دور نخست، ازجمله سیاست جداسازیِ خانوادههای مهاجر بکاهد؛ همانطورکه "جورج اورول" در سال 1945 نوشت: «توان دولتها در پیشبرد برنامههایشان به خلقوخوی عمومیِ کشور بستگی دارد.»
این که میگویند هر انتخابات، نقطۀ عطف است، اینبار به حقیقت میپیوندد. چشمانداز ترامپ برای حامیانش بیکران است و با حمایت جنبشی قدرتمند متشکل از پیروان واقعی، نوید انقلاب میدهد. حضور دوبارۀ او برای خیلی از کشورها و جهان، هشداردهنده است. "داگلاس برینکلی" (مورخ ریاستجمهوری) میگوید: «دور دوم ریاستجمهوری ترامپ میتواند «پایان دموکراسی ما» و تولد نظام نوینی مبتنی بر ریاستجمهوریِ استبدادی باشد.»
ترامپ نزدیک غروب به پاسیوی مارالاگو (عمارت تاریخیاش) قدم میگذارد. مهمانان اعیانش، استیک واگیو و برانزینوی کبابشده میل میکنند. روی صندلی مینشیند و همه برای تشویقکردن درنگ میکنند. شب درخشانی است. "استیو وین" (غول میلیاردر قمار و کازینو) هم اینجاست. "مایکجانسون"، (رئیس مجلس نمایندگان)، پس از کنفرانس مطبوعاتیِ مشترک با رئیسجمهور پیشین شام میخورد و قوانینی را برای ممانعت از رأیدادنِ غیرشهروندان پیشنهاد میکند. میگوید: «رأیدادنِ آنها در انتخابات فدرال، غیرقانونی و حیرتآور است». حالش بهوضوح خوب است و از این همراهی و حمایت سیاسی در لوای ترامپ، خوشحال به نظر میرسد.
ادامه دارد...