حقشناس: رویکرد حمایتگرانه اصلاحطلبان به دولت حفظ میشود
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۰۳۸۳۹
به گزارش صدای ایران، به نقل از اعتماد، مهر تایید مجلس شورای اسلامی بر وزرای پیشنهادی روحانی با کمترین چالش همراه بود. از میان وزرای معرفی شده تنها وزیر نیرو بود که نتوانست روحانی را در دولت آتی همراهی کند. هنوز هم چالشهای فراوان روحانی با مجلس نهم بر سر معرفی وزیر علوم به یاد میآید. حالا بسیاری از فعالان سیاسی اصلاحطلب تاکید دارند که مجلس و دولت در این دوره همراه هستند و این میتواند مقدمهای برای حرکت دولت با شتاب بیشتر به سمت مقاصد و اهدافش باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیام سیاسی رای اعتماد به کلیه وزرای پیشنهادی به جز وزارت نیرو را چه میدانید؟
جامعه رای اعتماد حداکثری به وزرای پیشنهادی به رییسجمهور را به فال نیک خواهد گرفت. پیام این رای اعتماد برای جامعه همبستگی و همراهی دولت و مجلس است. همراهی قوا همواره برای جامعه ما مورد توجه بوده است. اگر شاهد برخی چالشها و تقابلها بین قوا باشیم، به نفع کشور نیست و در اذهان عمومی نیز منفی ارزیابی خواهد شد. نگرانی مردم از بابت وجود چالش بین قوا باعث نگرانی میشود و اثرات خود را نیز بر پیکره سیاسی جامعه ایجاد خواهد کرد. کسب بیشترین رای اعتماد به وزرا را باید یکی از نشانههای موفقیت آقای روحانی در تعامل با قوه مقننه بدانیم. میتوان گفت به نوعی دیپلماسی تعاملی رییسجمهور با مجلس شورای اسلامی در این مساله مشهود است. این تعامل مثبت را میتوانیم به عنوان نقطه قوت دولت ارزیابی کنیم. این را باید به عنوان فرصت برای دولت در نظر بگیریم. عدم رای اعتماد مجلس نهم به وزرای پیشنهادی آقای روحانی و ایجاد چالش بر سر راهش را به یاد داریم که مشکلات بسیاری را بر سر حرکت دولت ایجاد کرده بود. از طرفی عدم رای اعتماد گرفتن آقای بیطرف نیز جای تعجب دارد. این چهره شناسنامهدار اصلاحطلب و توانمند که سابقه وزارت داشته است، نتوانست رای اعتماد بگیرد. ما شاهد شکلگیری تعلقات خاطر منطقهای و فراکسیونهای منطقهای در مجلس شورای اسلامی هستیم. اگر این گرایش در مجلس شورای اسلامی در تقابل با منافع ملی قرار بگیرد به ضرر کشور خواهد بود. در واقع میتوان گفت که بروز این ویژگی در مجلس شورای اسلامی به عنوان یک نشانه نگرانکننده قابل بحث است. در مجموع دولت آقای روحانی باید از همراهی مجلس در رای اعتماد به عنوان یک فرصت استفاده کند و بتواند از این فرصت برای افزایش کارآمدی و گرفتن توانمندی و انرژی لازم برای گسترش توانمندی کابینه و خدمت به مردم بهرهبرداری لازم را بکند.
عدم رای اعتماد به آقای بیطرف به عنوان یک نیروی اصلاحطلب را نوعی مخالفت سیاسی نیز ارزیابی میکنید یا خیر؟
عدم رای اعتماد به آقای بیطرف یک پدیده تک وجهی نیست. بلکه عوامل مختلفی را باید کنار هم گذاشت تا به نتیجه دقیق رسید. شکلگیری فراکسیونهای منطقهای یکی از دلایل این امر بود. به نظر من شاهد جبههگیری نمایندگان استان خوزستان و منطقه زاگرس نسبت به آقای بیطرف بودیم. به هر حال آنها نسبت به آقای بیطرف واکنش نشان دادند. این بخش از علل رای اعتماد نیاوردن آقای بیطرف خیلی سیاسی نیست. همچنین بخش عمدهای از نمایندگان اصولگرا به آقای بیطرف رای ندادند به این خاطر که ایشان یک اصلاحطلب کاملا ششدانگ و به تمام معنا بوده است. او از وزرای موفق آقای خاتمی بوده و به هر حال سابقه روشنی در جریان اصلاحطلب داشته است. آنها نیز این رویکرد سیاسی خود را به این مساله داشتند. در لیست امید هم به نظر میرسد که شاهد کمکاری بودیم و برخی از نمایندگان لیست امید هم به تبعیت از گرایشهای منطقهای یا تقدم منافع منطقهای بر منافع جبههای و ملیشان رویکرد نامناسبی را برای رای اعتماد به آقای بیطرف در پیش گرفتند. نکته دیگر هم این است که سازوکاری که باید در فراکسیون امید و تقسیم مسوولیت شکل میگرفت و برنامهریزی میشد که چه کسی باید برای گرفتن رای اعتماد با نمایندگان دیگر تعامل کند شاید به خوبی مدیریت نشده بود. ما شاهد کم کاری ساختاری هم در فراکسیون امید هستیم که باید به سرعت این مشکل در فراکسیون امید مورد توجه قرار گرفته وبرای آن چارهای اندیشیده شود. شاید مخالفت فراکسیونهای رقیب امید هم برای تضعیف فراکسیون را نباید دور از ذهن داشته باشیم. ممکن است چنین رفتارهایی برای خنثی کردن تلاشهای اعضای فراکسیون امید صورت گرفته باشد.
تفاوت و تمایز عمده بین مجلس نهم و مجلس دهم را در رای اعتماد به وزرای روحانی چه میدانید؟
مجلس نهم همراه با دولت یازدهم نبود. مجلسی که کاملا اصولگرا بود و مخالف شخص آقای روحانی بود. طبیعتا رویکردی که دولت آقای روحانی داشت رویکردی همراه و حامی نبود اما در مجلس فعلی کاملا یک رویکرد همراهانه و حمایتگرانه با دولت را از سوی مجلس شاهد هستیم. از این بابت فکر میکنم تفاوت اساسی بین دو مجلس دیده میشود.
به نظر شما این کابینه میتواند جبهه حامیان روحانی را راضی کند؟
این مشکل را دولت یازدهم داشت که آقای روحانی وزرایی را در تیم خود گنجانده بود که در خیلی از موارد رییسجمهور را تنها میگذاشتند و او را همراهی نمیکردند. امیدواریم که در این دوره شاهد چنین چیزی نباشیم. اصلاحطلبان پیشتر هم بارها بیان کرده و ضعف تیم رسانهای دولت و کم کاری وزرا در دفاع از دولت و به خصوص سخنگوی دولت را گوشزد کرده بودند. امیدواریم در این دوره در تیم رسانهای آقای روحانی شاهد تغییراتی اساسی باشیم. امید است که سخنگویی انتخاب شود که کار دیگری نداشته باشد. به نظر من سخنگویی دولت وظیفهای در حد وزارت و کاری سنگین است. سخنگو باید بتواند ارتباط منسجم و همارز با تمام اعضای دولت داشته باشد. در عین حال همزمان هم بتواند ارتباط مناسبی را با رسانهها برقرار کند. این یک کار تمام وقت است و به نظر نمیرسد درست باشد که این سمت در اختیار یکی از اعضای کابینه قرار بگیرد و تبدیل به شغل سوم یا دومش بشود. به نظر میرسد که آقای روحانی از این مساله لطمات زیادی خورد. امید است که آقای روحانی در این رابطه تجدید نظر کند و سخنگویی توانمند را در دولت دوازدهم به کار بگیرد.
موضع اصلاحطلبان نسبت به کابینهای که روی کار آمده در چهار سال آینده باید چه باشد؟
اصلاحطلبان در گذشته نشان دادهاند که خود را نسبت به عملکرد دولت آقای روحانی مسوول میدانند و همانطور که در حمایت از آقای روحانی به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری یازدهم و دوازدهم چیزی کم نگذاشتند، دولتش را نیز در طول سالهای گذشته حمایت کردند. رویکردی که اصلاحطلبان در چهار سال قبل نسبت به دولت داشتند دچار تغییری اساسی نخواهد شد. یعنی هم رویکرد حمایتگرانه اصلاحطلبان به دولت حفظ خواهد شد و هم نقدهایشان را نسبت به دولت مطرح خواهند کرد.
کابینه دوازدهم را مطابق با شعارها و برنامههایی که روحانی پیش از انتخابات مطرح کرد، میبینید؟
در بین وزرایی که اینبار معرفی شدهاند نسبت به دولت قبل پیشرفتهایی را هم شاهد هستیم. از جمله انتخاب وزیر دادگستری، انتخاب یک حقوقدان برای معاونت حقوقی و ابقای وزرایی که عملکرد مثبتی در دولت پیشین از خود نشان دادند، مثل آقایان ظریف، زنگنه و آخوندی که مثبت ارزیابی میشوند. این افراد کارنامه خوبی در دولت قبل از خود نشان دادند و عملکرد آنها نیز در رایآوری آقای روحانی در سال ٩٦ موثر بود.
انتخاب معاون زن برای هر وزارتخانه به نظر شما چقدر میتواند در تقویت جایگاه زنان در عرصه سیاست موثر باشد؟
این جزو سیاستهایی بود که آقای روحانی باید در دولت یازدهم مورد توجه قرار میداد. حالا هم برای این مساله دیر نشده است. این امر میتواند به ارتقای جایگاه زنان در جامعه و عرصه سیاست کمک کند. امید است که این مساله مورد توجه وزرا قرار بگیرد و در سطوح مختلف وزارتخانه از زنان استفاده شود.
منبع: صدای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۰۳۸۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/