فتاح در برنامه «دست خط»: فکر نمي کردم احمدي نژاد اينقدر تغيير کند
تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۱۳۳۶۰
خبرگزاري آريا - رئيس کميته امداد امام با بيان اينکه مناظرههاي انتخاباتي عمق نداشت، گفت: پيشبيني اينقدر تغيير را در احمدينژاد نميکردم.
به گزارش سرويس سياسي جام نيـوز،
پرويز فتاح رئيس کميته امداد امامخميني (ره) ميهمان اين هفته برنامه «دست خط» بود.
مشروح گفتوگوي وي به شرح ذيل است:
فتاح: شما 8-7 ماهي ميشود که پيگير بوديد اما به آخر سال ميخورد و شايعاتي که اطراف ما بود و اگر يادتان باشد گفتگويي هم با هم داشتيم ، لطف شما بود که پيگير بوديد اما در آن شرايط بنده عرض کردم که در آن شرايط واقعا مصلحت نيست و به شايعات دامن ميزد و از آن مسائل به خوبي و خوشي عبور کرديم و راحت تر ميتوان صحبت کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
-آقاي فتاح عرصههاي مختلف را درک کردند. هم در جنگ، و هم در عرصه سازندگي حضور داشتيد که نمادي مانند کرخه از خود به جا گذاشتيد و به واسطه آن چهره ماندگار شديد، بعد وزارت نيرو را قبول کرديد و بعد در بنياد تعاون سپاه و در کميته امداد خدمت کرديد. کدام يک از اين موارد از همه شيرين تر است؟
فتاح: در دوره حيات سياسي و اجرايي من دوره دفاع مقدس بايد حسابش جدا شود. در آن دوره هم که در سال 59 به جبهه رفتم دانشجو بودم. صنعت شريف درس مي خواندم، ما دانشگاه را رها کرديم و به جبهه رفتيم. تا پايان جنگ هم برنگشتيم. آنهايي که همدوره ما بودند فارغالتحصيل شدند. به ما واحدهاي بيشتر دادند و درسها را فشردهتر خوانديم.
در دوره دفاع مقدس هم چون مهندس بوديم و قدري درس خوانديم وارد فضاي مهندسي و نقشهبرداري شديم که فکر ميکردند قدري در اين زمينه مهارت داريم. آن حال و هواي جبهه در هيچ جا قابل تکرار نيست. چون آن افراد قابل تکرار نيستند.
-چطور رئيس کميته امداد شديد؟
فتاح: سال پنجم در بنياد تعاون سپاه مسئوليت داشتم، کار هم رونق داشت. از دفتر حضرت آقا –آقاي حجازي-تماس گرفتند که کار دارند. من هم خدمت ايشان رفتم و گمان ميکردم حتما تذکر يا نکتهاي باشد زيرا گاهي بحث هاي اين چنيني با دفتر پيش مي آمد، وقتي رفتم گفتند حضرت آقا چنين نظري براي کميته امداد دارند. واقعا براي من تغيير زياد اين فضا از نظر دروني براي من سخت بود. من فردي عمراني و اجرايي بودم.
-خيلي ها معتقدند روحيه شما به آن ميخورد.
فتاح: گفتم در اين زمينه مطمئن هستيد و وقتي ديدند من سوال مطرح کردم گفتند فردا بياييد و خدمت ايشان برويد. اين توفيق حاصل شد و روز بعد رفتم و حضرت آقا گفتند ما منتظر شنيدن صحبت هاي شما هستيم. وقتي متوجه شدم نظر ايشان اين است سمعا و طاعتا ما ياد گرفتيم.
-تنظيم اساسنامه به عهده شما بود؟
فتاح: خير. از قبل از ما، تقاضاي مسئولين وقت امام امام اين بود که اساسنامه تغييراتي کند که براي دو الي سه دهه قبل بود و انصافا نياز به تغيير داشت. تغييرات هم اعمال شده بود. بنده که رفتم و اين صحبتها شد، از طرف دفتر اعلام کردند اساسنامه دستخوش تغيير است و آماده است و اگر نظراتي داريد بدهيد.
کمتر پيش ميآيد کسي که مسئوليت اجرايي ميپذيرد در اساسنامه دستگاه بتواند نظر دهد. من چند روزي وقت گذاشتم. البته اساسنامه به خوبي تهيه شد و کارشناسي زيادي روي آن شده بود. بنده هم نقطه نظرات اندکي داشتم و نوشتم و خوشبختانه اعمال شد.
اساسنامه همان روز اول به دستم رسيد يعني با حکم بنده اساسنامه را با .... حضرت آقا به بنده دادند که من به کميته امداد آوردم.
-هيات امنا را هم ايشان و هم شما نظر داديد؟
فتاح: بله. اين هم نکته مهمي است که پرسيديد، معمولا هيات امنا تا زماني که مدير اجرايي تغيير يا تثبيت شود هستند. براي ما با تغيير هيات امنا همزمان شد. قبلا 5 نفر بودند و سرپرستي بود. 7 نفر شدند و رئيس امداد عنوان مسئوليت بود. معلوم نبود بنده عضو هيات امنا ميشوم يا خير. اساسنامه خيلي اشاره نکرد، رئيس کميته ميتواند خارج از هيات امنا هم باشد. که فرموند خير، نظر اين بود که بنده عضو هيات امنا باشم و اگر نظر خاصي نسبت به افراد دارم بازگو کنم. اين هم توفيق مضاعفي شد. دفتر حضرت آقا بر بنده منت گذاشتند. من اسامي را در ذهن داشتم و نوشتم و با چند نفري موافقت کردند که الان در هيئت امنا حضور دارند.
-از تيم خود راضي هستيد؟
فتاح: بسيار زياد.
-کمک ميکنند؟
فتاح: هيات امناي بسيار خوب و فني و کارشناسي و خبره داريم. هيات امنا معمولا در طول سال شايد دو الي سه جلسه يا نهايتا هر فصل يک جلسه برگزار ميکنند. سال گذشته 45 جلسه هيات امناي ما برگزار کردند. شايد هيات مديرهها اين تعداد جلسه برگزار نميکنند.
-وقتي شما مستقر شديد يکي از دغدغههاي شما سر اعتماد مردم به کميته امداد بود و اين که اين اعتماد مقداري خدشهدار شده بود. و خيلي دوست داشتيد که اين اعتماد بازيابي شود، از منظر ما رسانهايها موفق بوديد. از منظر خودتان چطور؟
فتاح: برنامه اصلي و ماموريت مهم ما در کميته امداد امام جلب اعتماد مردم است. افزايش اعتماد عمومي است. الان هم بر عهد خود هستم که اعتقادم بيشتر شده و جمله درستي بيان کردم.
-صريح بپرسم که چرا اين اعتماد در اين مدت خدشهدار شد؟ البته براي همه دوستان که زحمت کشيدند احترام قائل هستيم اما يک جاهايي خبري بيرون مي آيد که به طور مثال کميته امداد سفر خارجي به تايلند مي کند، يا کشوري که اصلا کميته امداد درآن فعاليتي نداشته است، اين گونه خبري بيرون مي آيد و مردم به آن حساس مي شوند...
فتاح: رفتار و اعمال ما دقيقا روي اعتماد عمومي اثر مثبت يا منفي ميگذارد. مثلا من تا اولين روزي که کميته امداد رفتم اصلا آنجا را نديده بودم. وصف ان را شنيده بودم ولي نديده بودم. يک نگاه انداختم دستم آمد چطور است. از اطراف هم ميشنيديم که مردم مي گفتند چرا به اين بزرگي چرا در اين نقطه و حرف هايي اين چنيني، سازندههاي آن ساختمان نيت خير داشتند. آنجا را تبديل به ملکي کردند که ارزش افزوده براي کميته امداد پيدا کرد.
اما به حرف و حديث مردم و اين نقدها هم بايد توجه ميشد. به محض اين که اعلام کرديم که ميخواهيم از اين ساختمان برويم در حالي که هنوز اقدام نکرديم اثرات مثبت زيادي را ديديم، بعد که رفتيم متوجه شديم چقدر اثر گذاشته است. بعد به ميدان آزادي آمديم.
-ساختمان را فروختيد؟
فتاح: معامله کرديم ولي خريدار بايد بيايد و پول ما را بدهد
-با کجا معامله کرديد؟
فتاح: با دولت
-کدام سازمان گرفته است؟
فتاح: وزارت علوم
-اين اعتمادسازي چقدر به درآمدهاي امداد اضافه کرده است؟
فتاح: من چون قدري مديريت را تلمذ کردم، وقتي سازماني ساختارش عوض ميشود و رفتار سازماني تغيير ميکند منحني S است و پائين ميايد. به ياد دارم چند ماه اول گفتند آمدن آقاي فتاح باعث شده درآمد ما کم شود. اين درست هم بود، منحني مي آيد و بعد بالا مي رود، چون تغييراتي داديم، مديران را عوض کرديم، ساختمان را عوض کرديم. برخي رفتارها را تغيير داديم. تا سيستم شکل گيرد و اين شرايط را تطبيق دهد زمان ميبرد. ولي 6 ماه دوم بالا رفت. سال 94 درآمد ما خيلي بهتر شده بود. سال 95 نسبت به سال 94 يک و نيم برابر شد. يعني 50 درصد درآمد ما بالا رفت.
-يک کار بزرگي هم کرديد، مصوبه مجلس در برنامه ششم بود که شما براي افزايش سقف مستمريها انجام داديد. اين را قدري توضيح دهيد که چه اتفاقي افتاد و آيا الان اجرا مي شود يا نه.
فتاح: ماهانه رقم ثابتي را به حساب خانوار واريز ميکنيم. بقيه کارهاي ما دادن پول نقد نيست. ارائه خدمت است. مثلا خدمات درماني، جهيزيه، مسکن و رسيدگي به دانشاموزان و دانشجويان و الي آخر؛ 18 نوع خدمت داريم. 10 سال بود اين مستمري ثابت مانده بود. براي خانواده 5 نفره ما 100 هزار تومان به خانواده ميداديم.
-اين براي کل خانواده بود؟
فتاح: بله. به ما ميگفتند اين کم است، تازه از 53 تومان شروع ميشد و بيشترين ميزان همين بود. با مجلس و دولت کل کل و خواهش ميکرديم و بحث اين بود که بار مالي اين کار زياد است و الان هم نفت چنين وضعيتي دارد و ما نميتوانيم. دولت در لايحه پيشنهادي به مجلس – اين نکته ظريفي است که عرض ميکنم و قصد نقد هم ندارم- اين را نياورد.
ما مانديم و مجلس! لذا دست به دامان کميسيون برنامه و بودجه و غيره شديم که فکري کنند. خوشبختانه آنها راضي شدند. بهزيستي هم چون با دولت بود نظرش اين بود که اگر با ما بيايد ميگويند دولت دور خورده است و همراه ما نشدند و ما را تنها گذاشتند. گلايه هم از دوستان خودمان بکنيم.
مجلس در کميسيون موافتقت کرد و وارد صحن شد. گفتند جريان بودجه چنين است و اگر در لايحه نبوده باشد و دولت دست بلند کند و رد کند، مخالفت ميشود و درست هم هست. ما خدمت دولتيها رفتيم. آقاي دژپسند، آقاي نوبخت و هر کسي را ميتوانستيم صحبت و خواهش کرديم تا مخالفت نکنند.
گفتيم محض رضاي خدا مخالفت نکنيد، براي شما هم خوب است، اگر نگاه سياسي داريد خوب است، اگر هم نگاه به محروميت داريد، خوب است؛ لذا دولت راضي شد که مخالفت نکند و نکرد. اقدام مهمي بود.
-رقم به چه ميزاني رسيد؟
فتاح: اين کار بزرگي بود که مجلس انجام داد و دولت اجرايي کرد. امسال 4 هزار ميليارد تومان است، قرار بود به صورت مستمري پرداخت شود. يعني پول را به ما بدهند و ما به حساب خانوارها مستمري واريز کنيم. دولت در اين 4 ماه اين را به حساب يارانه واريز کرده است. اين قانوني ايراد دارد و دولت هم قبول دارد. منتها نظر دولت اين بود که آئيننامه ميخواهد و اين نظر دولت است.
آئين نامه تهيه شده است و مشترک بين ما و دولت است و نزديک است که به دولت برود و تصويب شود.
-گفتيد اصليترين کار امداد اشتغال آفريني است. در اين زمينه موفق بوديد؟
فتاح: به صورت نسبي بله.
-چقدر اشتغال ايجاد کرديد؟
فتاح: ما سال گذشته که سال دوم حضور ما بود هزار ميليارد تومان در تبصره بودجه براي اشتغال داشتيم. وام قرضالحسنه بانکها براي اشتغال جامعه هدف بدهند. ما هزار و صد ميليارد تومان گرفتيم. يک چيز ناباورانه است در اين کشور با اين وضع بانکها، ئولي با ما همکاري کردند. حقيقتاً بانکها به بنده منت گذاشتند که خدمت همه رفتم و 100 ميليارد هم بيشتر از آن تعهد دادند. 110 درصد جذب شد.
-چند شغل ايجاد شده است؟
فتاح: ما 300 ميليارد هم از کميته امداد گذاشتيم. بقيه فعاليتهايمان را تبديل به وام اشتغال کرديم. هزار و 400 ميليارد تومان شد. حدود 102 هزار فقره وام اشتغال براي جامعه هدف داديم؛ يعني 102 هزار خانواده. خوشبختانه عدد با خروجي ما تطبيق دارد. سال گذشته ده درصد جامعه هدف را کاهش داديم. 175 هزار خانواده خروج پيدا کردند که 100 هزار مورد آن مربوط به اشتغال بود.
چون دولت و مجلس مشترکاً اين وضع را ديدند امسال در لايحه بودجه آن هزار را دو هزار 100 ميليارد تومان کردند. اين کار بيسابقهاي بود. اين اواخر خبر خوبي دريافت کرديم و غافلگير شديم. دولت سال گذشته لايحه داده بود که يک و نيم ميليارد دلار از صندوق توسعه ملي براي توسعه روستايي و مناطق محروم برداشت شود و اين در مجلس ماند چون گفتند اين ايراد دارد و شوراي نگهبان رد ميکند.
تا بالاخره آقاي لاريجاني خدمت مقام معظم رهبري در ماه قبل نامه نوشتند و با اذن ايشان ايراد رفع شد و به لطف الهي حتما تصويب ميشود. يک و نيم ميليارد دلار حدود 5 هزار ميليارد تومان خواهد شد.
-اشتغال خيلي بيشتر خواهيد داشت.
فتاح: اين لطف خداوند بود. حضرت آقا امسال را به نام اقتصاد مقاومتي و توليد و اشتغال نامگذاري کردند. اين را خدا رسانده و منابع را به لطف مجلس و دولت و بانکها رساندند و من فکر ميکنم بتوانيم يک رکوردي بزنيم.
-شما گفتيد قبل از آن مصوبه برنامه ششم 100 هزار تومان براي مستمري در نظر گرفته است. الان اين ميزان چقدر شده است؟
فتاح: علاوه بر آن 100 تومان 360 تومان هم اضافه شد. حدود 460 تومان ميشود.
-جهش فوقالعاده اي است.
فتاح: اين جداي از يارانه است. يعني اگر 5 نفر باشند 220 هزار تومان هم يارانه دريافت ميکنند و مستمري هم 460 هزار تومان است.
-چه ميزان مددجوي تحت پوشش داريم؟
فتاح: از نظر خانوار آخرين عدد ما يک ميليون و 600 هزار خانوار است.
-طرحي در زنجان برگزار ميشود که طرح «شهر بدون مددجو» است.
فتاح: در استانهاي مختلف است. مسابقه در استانهاي مختلف کشور گذاشتيم. البته اين ايده را از همشهريهاي عزيزم در تبريز و اروميه و آن مناطق گرفتيم. من يک روزي تبريز رفتم و از فرودگاه بيرون ميرويم روي تابلويي نوشته است به شهر بدون گدا تبريز خوش آمديد.
-اين درست است؟
فتاح: بله. درست است. الان تابلويي زدند که به شهر بدون معتاد متجاهر خوش آمديد. اين خيلي خوب است. تبريز يک شهر ميليوني است. چطور توانسته به چنين نکته برسد که تهران پايتخت نرسيده است؟ پس ميتوان حل کرد. ارادهاي شکل گرفته است.
به استانها گفتهايم که اگر هر استان يک شهر را همت کند و تابلو بزند که بدون تحت پوشش و مي شود.
-اين قضيه موسسات خيريه که به صورت موازي با شما کار ميکردند، حل شد؟
فتاح: هم آره و هم نه. آره از اين جهت که با خيلي از اين موسسات صحبت کرديم و انهايي که همسوتر بودند و ماموريت انها با ما انطباق داشت و ميشناختيم واقعا از ما خوبتر عمل ميکردند چون آنها خالصانه عمل ميکنند و داوطلبانه ميآيند. انها زندگي و مال خود را ميآورند. ما مال خود را نبرديم، ما از دولت يا مردم ميگيريم.
وليکن آنهايي که اهل خير هستند هستي خود را ميآورند و ثواب براي آنها است. يک بار که خدمت حضرت آقا بوديم ايشان توصيه کردند که خيريه ها را دريابيد. ما هم الان نه تنها مانع ايجاد نکرديم که نمي گوييم رقيب هستند، راه را باز کرديم. خيلي از خيريهها با ما همافزايي کردند، چون ثبت اين را نيروي انتظامي و هم وزارت کشور و هم بهزيستي مجوز ميدهند. ما مجوز نميدهيم.
-اين حل نشد که يک جا تنها مجوز بدهد؟
فتاح: خير. نه تنها آن بخش حل نشده است که يک خلا قانوني است. معلوم نيست چه کسي بايد اينها را سامان دهد.
-شما نميتوانيد لايحه دهيد؟
فتاح: خير. دولت بايد بدهد.
-دولت لايحه بدهد يا مجلس بايد طرح دهند.
فتاح: بله. دقيقا. اين خواهش را از مجلس و دولت داشتيم.
-شما در عين حال که روحيه لطيفي داريد در موارد لزوم قاطع عمل ميکنيد. سر قضيه انتخابات مجلس ابتدا تذکر به مديران زيرمجموعه خود داديد.
فتاح: براي رياست جمهوري اخير بود.
-در انتخابات مجلس چند مورد برکناري هم داشتيد، به خاطر فعاليت سياسي که برخي از مديران داشتند. در امداد، کارهاي اقتصادي هم انجام ميشود. در کارهاي اقتصادي هم چنين حساسيتي داريد؟
فتاح: اولا مجتمع اقتصادي ما کلا طبق اساسنامه جديد از بخش حمايتي جدا شده است. البته ما درامدها را در اين حوزه کاري بسيار محدود کرديم. مثلا در حوزه بازرگاني ورود ممنوع است. از اين کارهاي لوکسي که مجتمع تجاري ساخته شود و کالاي خارجي اورده شود، ممنوع شده است.
-در اين زمينه تخلف نداشتيد؟
فتاح: بله، مواردي وجود داشته است و داخل سيستم ما نبود بلکه پيمانکاري که با ما قرارداد داشت در معدني تخلف کرده بود و اين قدري در سيستم ما سرايت کرده بود، که از سيستم اخراج شدند.
-قبلا بزرگاني که مسئوليت کميته امداد را برعهده داشتند، ميگفتند اکثراً بدنه مديريتي از حزب موتلفه اسلامي است. کار هم کردند. مرحوم عسگراولادي و مرحوم نيري. الان يک چيزي را به شما منتسب ميکنند که جبهه پايداري يک سايه روي کميته امداد انداخته است. قبول داريد؟ خودتان عضو جبهه پايداري نيستيد؟
فتاح: خير. آنها اطلاعيه دادند که من نيستم. چنين بحثي نيست. بحث اول شما را اصلاح کنم که انصافا چنين نبوده است. از حزب موتلفه افرادي بودند ولي اينجا تحت قيموميت آنجا نبوده است. درآمد و حساب و کتاب جداست.
-بله، قطعا چنين بود ولي منظور اين است که حزب موتلفه سايه انداخته بود.
فتاح: ما موظف هستيم هر حزبي را محترم بشماريم، چه پايداري که دوستان خوب ما هستند، چه موتلفه که انسانهاي متدين و بزرگواري هستند، بعضا يلي هستند در نظام ما مثل ممرحوم عسکراولادي. ولي حق دخالت را به کسي نمي دهيم. نه خودم و نه همکاران، بعضا دوستان خوب من هم بودند. دوستان يا از پايداري و موتلفه و از بقيه اصولراها و نيروها بودند که برخورد کردم.
-اين را قبول داريد که خيلي از مديران منصوب شما عضو جبهه پايداري هستند؟
فتاح: خير. قبول ندارم. واقعا تعداد انها انگشت شمار است.
-در آغاز مديريت خود در امداد يک ديداري با مرحوم هاشمي رفسنجاني داشتيد. برخي از دوستانتان گلايه داشتند. چه قصدي از اين ديدار داشتيد؟ در آن ديدار چه صحبتهايي رد و بدل شد؟
فتاح: من در آن دو الي سه ماه اول با همه مسئولين نظام اين ديدار را داشتم. در سطحي که به محضر مقام معظم رهبري رسيديم و فرامين ايشان را دريافت کرديم، به تبع نزد مسئولين ديگر هم رفتيم. در آن ديدار فکر ميکنم يک ساعتي به طول انجاميد، من گزارشي از اوضاع دادم.
مرحوم هاشمي خيلي با دقت گوش کردند، بعد از اتمام گفتند همه حرفهاي شما را قبول دارم. بدانيد ما حمايت ميکنيم. يک بحث هم داشتيم که دانشگاه آزاد اسلامي کمک کند چون ما 20 الي 30 هزار نفر داشتيم که الان در دانشگاه آزاد تحصيل مي کنند. ايشان هم رئيس هيات امنا بودند. خواستم که به اين افراد تخفيف داده شود.
همان جا تاکيد کردند. آقاي ميرزاده تلفني با مرحوم هاشمي صحبت کردند و بعد ما را خواستند و توافقنامه خوبي امضا کرديم و انصافا تخفيف دادند. اثر آن ملاقات بود.
-چيز ديگري مطرح نشد؟
فتاح: بحث ساختمان هم بود. به من گفتند شنيدم مي خواهي آن ساختمان را بفروشي؛ گفتند من از اول مخالف بودم اين را بسازند و به آنها هم گفته بودم. اين نکته مهم بود که ايشان مخالف بودند. گفتند ولي اگر ميفروشيد ما هم ميتوانيم بررسي کنيم. گفتم خدمتتان هستيم، به آقا محسن ماموريت دادند و دو بار به دفتر ما آمدند و من نقشهها را دادم و بررسي کردند منتها پيغام دادند پول ما نقد نيست. نقد و ملک با شما معامله ميکنيم.
-در مورد فضاي سياسي صحبتي نشد؟
فتاح: در آن جلسه خير.
-دانشآموزان و دانشجويان نخبه زياد داريد؟
فتاح: بله. 5 هزار مورد هستند. 72 هزار دانشجو تحت پوشش داريم که در دانشگاههاي سراسري و دولتي و آزاد و پيام نور تحصيل ميکنند. تمام حمايت اينها و هزينه تحصيلشان با ما است.
-ديداري که با آقا داشتيد تاکيد کردند ديدارهاي سرزده را ادامه دهيد.
فتاح: سرزده که چه عرض کنم، گفتند ديدارها را ادامه دهيم. فرمودند شنيدهايم به استانها و خانههاي محرومين ميرويد. عدهاي از مسئولين هم نشسته بودند. رهبري هم با صداي رساتر فرمودند که من عرض ميکنم هر کاري داشتيد و سرتان شلوغ بود اين کار را ترک نکنيد.
-هفتگي ميرويد؟
فتاح: من هر هفته ميروم. بعضا به من ميگويند شما حتما قصد سياسي داريد. من ميگويم من در وزارت نيرو بودم و 4 دور ايران را زدم. در بنياد تعاون دور پنجم را ميرفتيم. مدير ناآرامي هستم. ايراد از من است. احساس ميکنم بايد برويم و ميز و صندلي را رها کنيم.
-سجده شکر در ماه عسل از پيش طراحي شده بود؟ کار آقاي عليخاني بود؟
فتاح: کار خودم بود. آقاي عليخاني هم يکه خورد و گفت که من تعجب کردم که چه کار ميکنيد. من از سر صدق و نيت خودم چنين کردم. من احساس ميکنم اين بايد باب شود. ما وقتي اعلام کرديم يک بنده کوچکي و حقيري، يک مديري براي «طرح محسنين»... بعد از ماه عسل به قدري استقبال زياد شد که به آقاي عليخاني گفتم اعلام نکنيد و کافي است! چون واقعا نميتوانستيم کنترل کنيم. هنوز هم دارند مي آيند.
-از مرحوم نيري ياد کنيم. خاطرهاي از ايشان داريد؟
فتاح: بله. من از طرف دفتر مقام معظم رهبري مامور شدم به کميته امداد بيايم که دو ماه به طول انجاميد. يعني آن زمان که من متوجه شدم و مسلم شد که بايد به کميته امداد بيايم تا معارفه انجام شود، دو ماه طول کشيد. در اين دو ماه کميته اي ها شايعاتي ميشنيدند. نزد مرحوم نيري رفتم که مفصل صحبت کرديم. ابراز لطف کرد و تجربيات را بيان کرد.
اولين هماهنگي را با ايشان انجام دادم. وقتي معارفه شد، پيغام دادند که آقاي نيري گفته نميآيم. بنا به هر دليلي دلگير بودند. فرمودند من از وقتي که چندين سال قبل از کميته امداد رفتم، پايم را در انجا نگذاشتم و نميآيم. من خدمت مرحوم نيري رفتم. خواهش کردم و خيلي التماس کردم که بيايند که براي من منت بگذاريد.
-دلخوري ايشان از چه چيزي بود؟
فتاح: نفرمودند. بزرگوار بودند و از نحوه رفتن خود دلخور بودند. من خواهش کردم و در نهايت قبول کردند تشريف بياورند. به ياد دارم سالن پر بود. مرحوم نيري وارد شدند بيشتر سالن کميته امدادي بودند و به احترام ايشان بلند شدند و کف زدند و صلوات فرستادند. خدا رحمتش کند.
(در اين قسمت، سخنان فرزندان يکي از شهداي همرزم مهندس فتاح پخش شد)
-چطور به فکر ارتباط با اينها افتاديد؟ خلايي وجود داشت که ميخواستيد پر کنيد؟
فتاح: خير. وقتي اينها را ميبينم انگار پدرانشان را ميبينيد.
-چه کساني هستند؟
فتاح: رفتار و منش و قيافه را به ارث ميبرند. برخي از رفتار و سکنات يادآور آن انسان هاي بزرگ است. چون رهبري هم اين رويه را دارند و دست نوازش و پدرانه بر سر اينها ميکشند و اينها هم به آقا علاقهمند هستند، باعث شده خيلي از اين افراد در مرام خود سالم بمانند و يادگار درست عزيزان شهدا باشند.
-به غير از آقا مهدي فرزندان کدام شهدا هستند؟
فتاح: آقا احسان باکري مي ايد. آقا رسول عاصمي و آقا محسن اندرزگو هستند. آقاي عباسپور هستند.
-گله ندارند؟
فتاح: از برخي رفتارها در کشور دل خوني دارند. چپ و راست هم فرق ندارد. ديد سياسي ندارد. اينها انسانهاي ازادهاي هستند. چون پدران اينها آزاده هستند. انتظار دارند همين کاري که در مجلس اتفاق افتاد، آقاي مهدي همت چه عکسالعملي نشان داد. اين در شان نظام نبود.
-سراغ زندگي خانوادگي برويم. چه سالي ازدواج کرديد؟
فتاح: سال 61 ازدواج کردم.
-چطور را انتخاب کرديد؟
فتاح: مادرم پيشنهاد کردند و نظر من هم همان شد. من با دختر دايي خودم ازدواج کردم.
-عقد را چه کسي خواند؟
فتاح: يکي از علماي شهرستان اروميه بود که ايشان مرحوم شدند. پدر شهيد بودند. اهل جبهه بودند.
-مهريه چقدر بود؟
فتاح: ما 5 سکه بهار آزادي و يک جلد کلامالله مجيد مهر کرديم که من 5 سکه را دادم. در ابتداي ازدواج اين سکهها را دادم چون دولت در آن زمان هر سال به عنوان عيدي سکه ميداد و من اينها را به همسرم دادم.
-ترسيديد قيمت سکه بالا رود؟
فتاح: من گفتم اگر اتفاقي بيفتد و شهيد شويم، حداقل اين بر گردن ما نباشد.
-حاج خانم معلم بودند؟
فتاح: بله. به خاطر کار من چون جبهه رفتيم و چند سالي کرمانشاه و منطقه کردستان بوديم. صبوري ايشان از دفاع مقدس و عمري که گذاشتيم، ثواب بيشتري دارد.
-اخرين هديهاي که براي ايشان گرفتيد چه بود؟
فتاح: ما در کميته امداد همانند جاهاي ديگر رسمي گذاشتيم که به مناسبت اعياد مختلف يک شاخه گل با 100 يا 200 تومان به همه ميدهيم. هم بنده ميگيرم و هم همه امداد در کل کشور ميگيرند و اين ثابت است. اين شاخه گل را ميبرم و ايشان با خنده ميگويند واقعا خودتان گرفتيد؟ من هم ميگويم براي خودم است. دروغ هم نگفتم چون امداد داده و براي من است.
اين گل هم ارزش مادي ندارد ولي براي خانواده ها موثر است. سعي ميکنم روز تولد ايشان را فراموش نکنم ولي واقعيت اين است که چندين بار فراموش کردم. من شرمنده شدم و ايشان يادآوري کردند. سالهايي که در ذهنم بود دسته گل گرفتم.
-يک پسر و يک دختر داريد؟
فتاح: بله.
-هر دو ازدواج کردند؟
فتاح: بله. يک داماد داريم که فرزند شهيد است. خواستگار براي دختر خانم ما بودند...
-حقوق هم خواندهاند؟
فتاح: رشته حقوق دانشگاه تهران خواندند.
-با بچهها بحثهاي سياسي ميکنيد؟
فتاح: خيلي. آنها از من تندتر هستند و من سعي ميکنم آنها را آرام کنم. خيلي فهم سياسي بالا دارند. خيلي ولايتمدار به لطف خداوند، هستند.
-چقدر حقوق ميگيريد؟
فتاح: من از امداد حقوق نميگيرم. از همانجايي که مامور هستم حقوق ميگيرم.
-از سپاه.
فتاح: بله. وقتي خواستم بياييم پرسيدم . 35 سال کار من گذشته است و ما ورودي اول انقلاب هستيم. سال 90 بازنشسته شديم. من به آقاي سردار جعفري گفتم من نميخواهم بازنشسته شوم. قبول کردند که با اين لباس بروم. من الان شاغل هستم. وقتي ميخواستم به کميته امداد بيايم دفتر آقا من را خواستند و گفتند مطلبي نداريد؟ گفتم من يک شرط دارم.
گفتم شرطم اين است که من مامور بروم. دو هدف داشتم. يکي اين که از امداد حقوق نگيرم و حقوقبگير سپاه باشم. دوم اين که همان بسيجي بمانم. الان حقوق سپاه من بعد از 38-37 سال با مدرک فوق ليسانس 8 ميليون و 600 هزار تومان ناخالص است که قدري کسري ميخورد و من فکر ميکنم حدود 7 تومان خالص براي من باقي بماند.
-حقوقهاي نجومي خيلي به اعتماد مردم لطمه زد.
فتاح: بسيار زياد. شايد سختترين ...
-با قشر محروم ارتباط داريد چيزي به شما گفتند؟
فتاح: انصافا به من نگفتند چون من همان موقع فيشم را بيرون دادم چون ميدانستم دامن گير ما هم ميشود. فضا به گونهاي شد که تر و خشک با هم ميسوختند. دادن فيش سپاه به بيرون خيلي کار درستي نبود و من انجام دادم. سپاه با من برخورد نکرد با اين که تخلف کوچکي محسوب مي شد چون فيش نبايد بيرون برود. الحمدالله آن اقدام، يک حراستي براي ما ايجاد کرد.
-ايکاش معلوم ميشد. چيزي هم از اين حقوق هاي نجومي معلوم نشد!
فتاح: انشاالله معلوم شود. اميدوار هستيم. مردم منتظر هستند.
-فکر نکنم معلوم شود. نه اين حقوقهاي نجومي معلوم شد و نه املاک شهرداري معلوم شد. اميدواريم مشخص شود تا اعتماد مردم اين چنين آسيب نبيند چون آقا هم چندين بار تاکيد کردند.
فتاح: بله.
-شما از معدود وزيراني هستيد که هم وزيران سابق خود را به وزارتخانه دعوت کرديد و هم براي وزير بعدي خودتان کار کرديد که راي بياورد. اين چه خصلتي است؟
فتاح: اولا قبل از من که مهندس بيطرف بودند و آقاي زنگنه و شهيد عباسپور بودند، انصافا خدمت کرده بودند. آن زمان نميدانستم جمله ساده اي که ميخواهم بيان کنم چقدر بازخورد خواهد داشت. من ناخودآگاه اين جمله را گفتم. روي اعتقاد سادهاي که داشتم اين جمله را گفتم که من جاي آبادي آمدم، ولي اينجا ميتواند آبادتر شود. تا زماني که من بودم مهندس بيطرف وزارت نيرو باقي ماندند.
ما جا و شرايط ايشان را سعي کرديم نگه داريم. وزراي قبلي را دعوت کرديم و با هم نهار خورديم. چند بار در آن دوره با آقاي زنگنه مشورت کردم. با آقاي بيطرف به صورت مکرر مشورت داشتم. براي دوره بعدي که آقاي نامجو فرمودند و وقتي مشخص شد، با هم همدورهاي بوديم. با هم جبهه بوديم. از ايشان من خواهش کردم به وزارت نيرو بيايند و مسئوليت آب و فاضلاب کل کشور را عهدهدار شدند.
وقتي متوجه شدم ايشان کانديدا شدند به مجلس رفتم. با اين که وزير نبودم. مجلس هم آن دوره نشان داد نسبت به ما لطفي دارد چون من خواستم بيرون بيايم 230 نماينده امضا کردند که من بمانم. من صحبتي کردم و سعي کرديم از آقاي نامجو سعي کردم دفاع کنم. الحمدالله ايشان راي آورد.
البته يک بار هم استيضاح ميشد که من نامهاي نوشتم. نميدانم موثر بود يا خير.
-قطعا موثر بود.
فتاح: ايشان الحمدالله 4 سال را ماندند.
-آن زمان که وزير بوديد نمايندهاي در نمازخانه مجلس سيلي به گوش آقاي نامجو زد. درست است؟
فتاح: خاطرات تلخ را مرور ميکنيد. بله درست است.
-قضيه چه بود؟
فتاح: من آن روز در کميسيونها سوال داشتم. آقاي نامجو هم مدير آب و فاضلاب کل کشور بودند. ايشان با چند مدير ديگر من را همراهي کردند. گفتيم نماز بخوانيم و بعد به کميسيون برويم. يکي دو نماينده دور من را گرفتند که سوالاتي بپرسند. وضعيت خيلي عادي بود. يکباره صداي سيلي را شنيدم. خيلي بلند بود که همه برگشتيم و ديديم آقاي نامجو با نمايندهاي بحثي داشتند و بگومگو ميشود و سيلي آبدار به صورت مهندس نامجو مي زند.
کاري که آقاي نامجو انجام دادند –که قابل تقدير هم هست و با طلا بايد قاب گرفت- هيچ عکسالعملي انجام ندادند و مهري برداشتند به سجده رفتند. صورت ايشان سرخ شده بود ولي کاملا عادي با اين مسئله برخورد کردند. به گونهاي شد که وقتي صحنه را آقاي ابوترابي ديدند دست آقاي نامجو را بوسيدند. گفتند اين دست را بايد بوسيد. همه تحت تاثير قرار گرفتند.
به دفتر ايشان رفتيم و همان شب آقاي لاريجاني به من نامه نوشتند که مجلس عذرخواهي ميکند. همان شب آقاي ابوترابي آن نماينده را با دسته گل به منزل آقاي نامجو مي برند.
-شما دوران سختي را طي کرديد که هم زمستان 86 و هم تابستان 87 که خشکسالي بود. به ياد دارم به حياط ميآمديد و دعا ميکرديد باران ببارد.
فتاح: من از جلسه دولت بيرون آمدم، شما آن صحنه را از ما گرفتيد...
-بله. ديديد باران ميآيد شروع به شکرگذاري کرديد. آن صحنه را گرفتيم. به نظر شما آن زمان سختتر بود يا دوران الان آقاي چيتچيان؟
فتاح: البته خشکسالي آن دوران و آن زمستان در وزارت نيرو رکورد زده است. زمستان سختي گذرانديم چون سرما بيداد ميکرد و همه جا يخ زده بود. سرماي سراسري بود. مصرف گاز هم محدود شده بود. ترکمنستان هم گاز را قطع کرده بود که آن مصاحبه را کردم و به اهالي شمال و شاهرود و خيلي از جاهاي کشور که گاز قطع بود گفتيم برق مصرف کنيد که اين از وزير نيرو بعيد بود چون اصولا به صرفه جويي توصيه ميکنيم.
برق را در دولت با تخفيف حساب کرديم. آن مدتي که لوازم برقي براي گرمايش استفاده کرده بودند. تابستان هم شرايط سخت خاموشي بود. باز کار بينظيري که کرديم اين بود که گفتم به تهران هم خاموشي بدهيد. به من گفتند تهران حساس است و سفارتخانه دارد. مسائلي ايجاد ميشود.
يک بار قطع کرديم و آقاي قاليباف از مشهد با من تماس گرفتند- خدا رحمتش کند، پدرشان بيمار بودند- به من گفتند مهندس مترو از کار افتاده يک کاري بکنيد. سر اين مسئله حساسيت داشتند. چراغهاي راهنمايي، اينها... ولي گفتم نه! تهران با آبادان و خرمشهر و بوشهر و بندرعباس چه فرقي دارد؟ چرا نبايد خاموشي بدهيم. خاموشي را داديم و دل به دريا زديم.
-به نظر شما آقاي چيتچيان موفق بوده؟ مخصوصا سر قضيه خاموشي در خوزستان شرايط بدي به خاطر گردوغبار ايجاد شد. ميشد به گونه اي مديريت کرد چنين اتفاقي رخ ندهد؟
فتاح: من فکر ميکنم حمايت لازم در دولت از حوزه نيرو صورت نگرف
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۱۳۳۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۴۸۰ کودک بازمانده از تحصیل در خراسان جنوبی به چرخه آموزش برگشتند
به گزارش خبرنگار مهر، علیرضا موسوی نژاد صبح سه شنبه در نشست خبری که به مناسبت هفته بزرگداشت مقام برگزار شد، اظهار کرد: یکی از برنامه های هفته معلم در خراسان جنوبی برنامه سپاس معلم در روز دوازدهم اردیبهشت است که توسط مسئولان و ائمه جمعه و…است که در راستای تکریم معلمان برگزار می شود.
مدیر کل آموزش و پرورش خراسان جنوبی بیان کرد: برنامه سپاس معلم در بیرجند در مدرسه متوسطه ۱۵ خرداد برگزار می شود.
۴۰ معلم و همکار فرهنگی خراسان جنوبی به دیدار مقام معظم رهبری می روند
موسوی نژاد یادآور شد: همچنین ۴۰ نفر از همکاران فرهنگی و معلمان عزیز خراسان جنوبی در روز دوازدهم اردیبهشت ماه با مقام معظم رهبری دیدار خواهند کرد.
وی گفت: برنامه تکریم از معلمان نمونه خراسان جنوبی (استانی و شهرستانی) در ۱۶ اردیبهشت برگزار می شود و از ۸۹ نفر از معلمان با همکاری استانداری و سازمان برنامه و بودجه تجلیل می شود.
مدیرکل آموزش و پرورش خراسان جنوبی اظهار کرد: در ۹۳ درصد مدارس خراسان جنوبی نماز جماعت اقامه می شود و درصد باقی مانده عمدتاً مدارس ابتدایی بوده اند.
موسوی نژاد افزود: همچنین از ابتدای سال تحصیلی تاکنون هزار و ۲۰۰ محفل قرآنی برگزار شده است که بسیاری از آنها در ماه مبارک رمضان برگزار شده است.
وی گفت: اجلاس نماز دانش آموزی در ۱۱ شهرستان برگزار شده است که در این برنامه از ۱۷۰ فعال در حوزه نماز دانش آموزی تجلیل شد.
۸۳ درصد معتکفین دانش آموز بوده اند
مدیر کل آموزش و پرورش خراسان جنوبی اظهار کرد: در اعتکاف ماه رجب ۲۲ هزار نفر شرکت کردند که طبق آمار اداره کل تبلیغات اسلامی ۸۳ درصد معتکفان دانش آموز بودند.
موسوی نژاد گفت: برای مهر ۱۴۰۳ سهمیه جذب ما از طریق استخدامی از محل ماده ۲۸ هزار و ۲۸۰ نفر است که امیدواریم با این اقدام مشکل نیروی انسانی ما بسیار کاهش یابد.
وضعیت نیروی انسانی برای مهر ۱۴۰۳
مدیرکل آموزش و پرورش خراسان جنوبی بیان کرد: انتظار بر این است که ۳۴۹ نفر فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان متعهد به خدمت نیز در مهر ۱۴۰۳ شروع به کار کنند.
موسوی نژاد گفت: در مجموع استخدامی ها و فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان پیش بینی بر ورود نزدیک هزار و ۵۰۰ نفر به آموزش و پرورش استان است اما از طرف دیگر تا ابتدای ۱۴۰۴ تعداد هزار و ۵۹ معلم ما بازنشسته می شود.
وی ادامه داد: در سال تحصیلی جاری تعداد ۴۸۰ کودک بین ۶ تا ۱۱ سال که تحصیل باز مانده بودند، شناسایی و به چرخه آموزش برگشتند.
توزیع شیر رایگان در مدارس خراسان جنوبی
مدیرکل آموزش و پرورش خراسان جنوبی گفت: ۳۳ میلیارد تومان اعتبار برای توزیع شیر رایگان در مدارس خراسان جنوبی اختصاص یافت که امیدواریم این مهم در سال های آتی نیز ادامه پیدا کند.
موسوی نژاد با اشاره به اهمیت امتحانات نهایی یادآور شد: با توجه به تأثیرگذاری معدل در آزمون ورودی به دانشگاه ها، خانواده ها این مهم را مدنظر قرار دهند.
وی افزود: پیش بینی ما بر این است که نزدیک ۱۸ هزار ورودی پایه اول دبستان در خراسان جنوبی داشته باشیم.
کد خبر 6092688