Web Analytics Made Easy - Statcounter

طلبه جوان مکثی می کند و در انتها یک جمله می گوید و بسرعت از اتاق بیرون می آید: "خواهرم ببخشید. به خاطر کم کاری ماست که شماها در این سختی هستید و گرفتارید. خواهرم ببخشید، ببخشید..." گروه فرهنگی جهان نيوز: با جمعی از حلقه جهادی محبین برای توزیع یک وعده شام گرم به محله امام زاده یحیی رفتیم. میانه راه خانه ای قدیمی و نسبتا متروکه ای سر زدیم که 27 خانوار دورتادور حیاط خانه در آلونک های 7 تا 11 متری زندگی می کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



کوچه ای تنگ و درب آهنی خشن و کم عرض و زنگ گرفته و بعد هم پله های بلند با موزائیک های شکسته، راه رسیدن به حیاط خانه بود.

حجاب دیوارهای گچ مرده، لباس های کهنه و خیس روی طناب بود . بوی تند مواد و ذغال از زیرزمینی که از طریق پنجره ای به کف حیاط راه داشت، بیرون می زد و هوا را تلخ می کرد.

آنطرف تر زنی نشسته بود که گفته می شد شوهرش را دستگیر کردند و به جرم حمل مواد مخدر به 5 سال زندان محکوم است. همراه و آشنای محل می گفت این زن جوان در آستانه انحراف است و می گوید اگر شیرخشک نوزادم جور نشود مجبورم تن فروشی کنم.

خانم دیگری مضطرب و چادر به کمر ایستاده و بی توجه به توزیع غذا، مدام از عقب افتادن اجاره خانه اش می نالد. از بداخلاقی صاحب خانه می گفت و اینکه تهدیدش کرده اسباب و اثاثیه را بیرون می ریزد؛ ماهی 100 هزار تومان اجاره این اتاقک بود.

پیرزن خسته و غمین دیگری روی بالکن نشسته و زیر لب ورد می خواند. آنطرف تر هم کودکان خردسال با موتور معیوب و از کار افتاده همسایه بازی می کردند.

از جمع ما برخی در حال توزیع غذا و برخی هم با بچه ها بازی می کردند. بین این گروه جهادی چند نفری هم طلبه بودند.
طلبه ها همزمان با توزیع غذا با اهل خانه گپ و گفت و خوش و بش داشتند. در این اثنا طلبه جوانی سمت یکی از این آلونک های تنگ و تاریک رفت. خانه ای 9 متری که بوی تند تریاک از پنجره کوچک اتاق بیرون می زد.

طلبه در می زند و دختر جوان از پشت پنجره می گوید لطفا در را از پشت باز کنید. از بیرون روی در قفل زده بودند تا نتواند از خانه خارج شود. در از بیرون باز می شود و زن جوان معتاد با آرایش زننده ای جلو می آید تا غذا را تحویل بگیرد.

اما چشمش که به عبا و عمامه می افتد گوئی که انتظار نداشته، سفره دلش باز می شود و بی مقدمه از زندگی تلخش می گوید.

روحانی جمع ما خجالت می کشد و در تمام مدت سکوت کرده و سرش پایین است. زن با صدائی بی جوهر و با لحن آرام حرف می زند که نکند جز طلبه کسی بشنود. چند دقیقه ای می گذرد تا اینکه حرفش تمام و ساکت می شود. شاید منتظر بود طلبه نصیحتی کند، یا وعده ای دهد، یا حداقل دعائی کند و رد شود.

طلبه جوان مکثی می کند و در انتها یک جمله می گوید و بسرعت از اتاق بیرون می آید: خواهرم ببخشید. به خاطر کم کاری ماست که شماها در این سختی هستید و گرفتارید. خواهرم ببخشید، ببخشید...

با خودم فکر کردم این طلبه از چه چیز عذرخواهی می کند؟ از کدام کار ناکرده اش می گوید؟ از کدام قصور و تقصیر سخن می گوید؟

لحظاتی گذشت و افکاری از ذهنم عبور کرد که در واپیسن دقایق حضور، نگاهم به این خانه دودآلود و فسرده را تغییر داد. دوست داشتم مجدد برگردم و از تک تک اهالی خانه طلب عذر کنم.

*آری این مردم اگر گرفتار مشکلات تودرتو و معاصی هولناک و درد آلود شدند؛ ما مقصریم.

*مقصریم از اینکه برای رفع گرفتاری این مردم تلاش نکردیم. شاید هم بالاتر از این...

*مقصریم از اینکه جامعه ای فراهم ساختیم که قربانی اش این مردم آسیب دیده اند. شاید هم بالاتر از این....

✅بزرگی می گفت؛ ما مقصریم. مقصریم که آنقدر انسانیت بخرج ندادیم و دیندار نبودیم و به تکلیف مان عمل نکردیم که شرایط ظهور فراهم شود تا آنقدر ظلم و رنج در گوشه گوشه عالم نباشد. رنج این عالم از گناهان ماست؛ گناه این مردم از معاصی ما.

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۴۱۱۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«نشان سبز» درباره زندگی پیامبر اکرم (ص) منتشر شد

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «نشان سبز» نوشته دریا چوبین درباره زندگانی پیامبر اکرم (ص) به‌تازگی توسط انتشارات جمکران منتشر و راهی بازار نشر شده است.

کتاب «نشان سبز» داستانی برگرفته از ویژگی‌های رسول اکرم (ص) است و نویسنده‌اش خطاب به بچه‌ها می‌گوید در این داستان ما وقتی علی را می‌بینیم که دلش برای گربه و سگ توی کوچه‌شان می‌سوزد، ته ذهنمان دنبال سرچشمه این ماجرا می‌گردیم. کتاب با پیش بردن قصه سبز قبا در زمان رسول خدا (ص) این سرچشمه را نشان ما می‌دهد.

نوجوان قصه که همان علی است که یکی از ویژگی‌های نیکوی نبوی را در دل ماجرا نشان‌ می‌دهد. هرچند ماجرا به این سادگی‌ها هم نیست. علی قصه اگر بخواهد مراقب حیوانات دور و برش باشد، مشکلاتی هم مقابل راهش قرار می‌گیرد. شاید حتی دیگران به خوبی درک نکنند که او چرا این کارها را انجام می‌دهد؟! اما یک اتفاق ماجرای ما را از این رو به آن رو می‌کند. اتفاقی که شاید در زندگی هرکسی بیفتد و بی‌تفاوت از کنار آن عبور کنیم. اما اینجا و در دل قصه «نشان سبز»، این اتفاق می‌تواند سرآغاز فهمیدن باشد.

تصویرگری این کتاب بر عهده امین دریانورد بوده است. دریا چوبین درباره «نشان سبز» می‌گوید اگر دل‌تان می‌خواهد فرزندان‌تان بی‌نصیحت و بحث زیاد، با پیامبر ما آشنا شوند، این‌کتاب هدیه خوبی است.

این‌کتاب با ۴۰ صفحه مصور رنگی و قیمت ۶۵ هزار تومان عرضه شده است.

کد خبر 6081179 زینب رازدشت تازکند

دیگر خبرها

  • پیکر طلبه جهادگر و مردمی بر روی شانه‌های مردم در خوی 
  • «نشان سبز» درباره زندگی پیامبر اکرم (ص) منتشر شد
  • رئیسی : من یک طلبه هستم؛ برخی از عناوینی که به من می‌دهند برازنده اساتید و دانشمندان است
  • قتل دلخراش مادر جوان به دست پسرش | پدرم آنقدر بدگویی کرد که باور کردم مادرم...
  • مرگ دردناک جوان ۲۴ ساله در آب های اطراف مسجد سلیمان / جسد از آب بیرون کشیده شد
  • مدیر حوزه علمیه استان هرمزگان: طلاب از فرصت های زودگذر نهایت استفاده را انجام دهند
  • قتل مادر در اثر بدگویی‌های پدر معتاد
  • شلیک ضدهوایی در پادگان ابوذر سرپل ذهاب؛ ماجرا چیست؟
  • دستگیری معتاد متهم به ۴۰ فقره سرقت در مشهد
  • چالش بزرگ سپاهان در شهرآورد اصفهان