Web Analytics Made Easy - Statcounter

در پی صدور قطعنامه ضعیف «۶۱۲» شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره کاربرد سلاح‌های شیمیایی- که در آن حکومت بعث عراق در مورد هیچ یک از جنایات جنگی و نسل‌ کشی‌اش،‌حتی فاجعه‌ دهشتناک حلبچه مورد عتاب و محکومیت قرار نگرفت- سران حکومت عراق دریافتند که هنوز مجوز ادامه جنایات شیمیایی علیه رزمندگان و غیر نظامیان ایران را دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سردار محمدباقر نیکخواه بهرامی که در دوران دفاع مقدس به مدت چند سال مسئول تبلیغات جبهه و جنگ «قرارگاه کربلا» و از سال ۶۴ به بعد نیز فرمانده جنگ‌های نوین قرارگاه خاتم الانبیا(ص) بوده است در گفت‌وگو با ایسنا درباره حملات شیمیایی مقطع پایانی جنگ از اول فروردین تا سوم شهریورماه سال ۱۳۶۷ ‌بیان کرد: این حملات بی‌تردید حاصل تجربیات ۶ ساله‌ ارتش عراق و مستشاران خارجی آن و تولیدکنندگان سلاح‌های شیمیایی بود که دستاوردهای گذشته و جاری خود را برای تسلیم مدافعان جمهوری اسلامی ایران به کار گرفتند.

وی خاطرنشان کرد: حملات شیمیایی در اوایل جنگ به طور آزمایشی، در ادامه‌ جنگ محدود و درنهایت به طور گسترده و پرحجم انجام شد و از سال چهارم جنگ به بعد، علاوه بر مناطق نظامی‌، مناطق غیرنظامی و شهروندان ایران و «کرد» عراق نیز هدف حملات شیمیایی قرار گرفتند. حکومت عراق در ضمن گسترش تدریجی استفاده از سلاح‌های شیمیایی‌، انواع خطرناک‌تر و کشنده‌تر این عوامل را نیز به کار گرفت و از مشتقات بسیار خطرناک «سیانور» و عامل سریع‌الاثر اعصاب «سارین» و VX در خطوط مقدم و علیه نیروها و غیرنظامیان و همچنین از عوامل تأخیری و ماندگارتر تاول‌زاها در خطوط عقبه و پشتیبانی استفاده کرد. علاوه بر این،‌ ارتش عراق با هدف افزایش قربانیان و تشدید وحشت در اواخر جنگ،‌ تاکتیک حملات شیمیایی شبانه با هواپیما،‌ بالگرد و هواپیماهای سبک«PC۷»را به کار گرفت.

این پژوهشگر گفت: آخرین دوره‌ حملات شیمیایی‌ عراق‌، کمابیش بی‌وقفه ادامه یافت و در بیش‌تر موارد توام با بمب‌باران‌ها و گلوله‌باران‌های انفجاری بود. تا تاثیرات و صدمات سلاح‌های شیمیایی را چند برابر کند. در این دوره، حکومت عراق علاوه بر دستور حملات شیمیایی به شهرها و روستاهای نزدیک مرز، با راه‌اندازی عملیاتی روانی به قصد تشدید فشار بر مسولان کشور، شهرهای بزرگ و مراکز استان‌های ایران را تهدید به بمب‌باران و موشک‌باران شیمیایی کرد؛ تهدیدی که اجرای آن دور از انتظار نبود و در پذیرش قطع‌نامه‌ی ۵۹۸ از جانب ایران موثر بود.

نیکخواه‌بهرامی با اشاره به گزارش‌های کمیته‌های ویژه‌ سازمان ملل توضیح داد: «آنسکام» و «آن مویک» کمیته‌های ویژه‌ سازمان ملل بعدها در گزارش‌های خود درباره‌ خلع سلاح‌های کشتار جمعی عراق‌، به تصمیم حکومت عراق مبنی بر حملات شیمیایی به شهرهای بزرگ ایران اشاره کردند. در این دوره‌، عراق با بیش از ۱۵۰ حمله‌ هوایی و صدها حمله‌ توپ خانه‌ای، حدود ۲۰۰۰ فروند بمب و راکت و ۲۰ هزار گلوله توپ و خمپاره‌ شیمیایی روی مواضع نیروهای نظامی و مناطق غیر نظامی ایران و کردستان عراق فرو ریخت و کمابیش همه‌ شهرها و روستاهای مرزی و جنگ‌زده‌ ایران و شهرها و روستاهای کردستان عراق را هدف تهاجمات وحشیانه‌ی خود قرار داد.

وی ادامه اد: ارتش عراق در این حملات با استفاده از بمب‌های حاوی عوامل سیانور، اعصاب (تابون و سارین)، خفه کننده و خردل،‌ حدود ۱۸۰۰ تن را شهید و ۱۸ هزار تن را مصدوم کرد که این افراد در معرض آسیب‌های شدید قرار گرفتند. همچنین چندین هزار نفر دیگر دچار آسیب‌های خفیف‌تر شدند. سرانجام حکومت بعث عراق سلسه جنایات شیمیایی خود را در روز سوم شهریورماه سال ۱۳۶۷، یعنی یک روز قبل از تصویب قطع‌نامه‌ «۶۲۰» شورای امنیت درباره کاربرد سلاح‌های شیمیایی، پایان داد تا نشان دهد،این زمان به پشتوانه حمایت قدرت‌های بزرگ و اطمینان خاطر به سکوت شورای امنیت سازمان ملل در برابر این جنایت و ایفا نکردن وظایف بین‌المللی‌اش در این خصوص، چنین فجایعی را مرتکب می‌شده است. اینکه تلاش‌های جمهوری اسلامی ایران برای متوقف کردن حملات شیمیایی عراق از طریق شورای امنیت چه بود به این شرح است:

این فرمانده بیان کرد: در پی صدور قطعنامه ضعیف «۶۱۲» شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره کاربرد سلاح‌های شیمیایی- که در آن حکومت عراق در مورد هیچ یک از جنایات جنگی و نسل‌ کشی‌اش،‌حتی فاجعه‌ دهشتناک حلبچه مورد عتاب و محکومیت قرار نگرفت- سران حکومت عراق دریافتند که هنوز مجوز ادامه جنایات شیمیایی علیه رزمندگان و غیر نظامیان ایران را دارند. مسئولان جمهوری اسلامی ایران با این که برای متوقف کردن این حملات امیدی به شورای امنیت و اعضای دائمی حاکم بر این شورا نداشتند، حداقل برای ثبت این فجایع در تاریخ و رساندن آن به گوش جهانیان، به اقدامات متعددی دست زدند که از جمله‌ی آن‌ها، ارسال گزارش حملات عراق برای دبیر کل سازمان ملل و درخواست اعزام کارشناس برای بررسی آثار این جنایات بود:

۱- نمایندگی ایران در سازمان ملل در نامه‌ روز ۲۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷ با اشاره به حملات شیمیایی عراق به روستاهای حومه شهرهای سردشت، بانه، مریوان و پادگاه حمید در روز ۲۷ اردیبهشت که ۱۵۰ تن از مردم را مصدوم و بمباران شیمیایی حومه مریوان در ۲۸ اردیبهشت که سه تن را شهید و هشت تن را مصدوم کرد،‌ آن را نتیجه‌ بی‌توجهی سازمان ملل به تنبیه متجاوز و انجام ندادن اقدامی بازدارنده اعلام کرد و افزود: « دولت جمهوری اسلامی ایران ضمن هشدار به سازمان ملل در مورد پیامدهای وسیع در بی‌تحرکی مصلحت‌آمیز آن،‌مایل است به طور رسمی درخواست نماید که فورا تیم کاملی در مورد جدیدترین جنایت عراق تحقیق نماید.»

۲- نمایندگی ایران در نامه روز چهار خرداد ماه سال ۱۳۶۷ به دبیر کل، در گزارش تکمیلی درباره حملات عراق در روزهای ۲۷ و ۲۸ اردیبهشت‌ماه نوشته است: در ۲۷ اردیبهشت، بمباران شیمیایی روستاهای اطراف بانه با گاز خردل، ۲۶۰ تلفات داشته است. همچنین در این روز در بمباران شیمیایی روستاهای مرزن‌آباد و بانوش در آذربایجان غربی با گازهای «سیانید» و «خردل» پنج تن شهید و ۱۰۰ تن مصدوم شدند. در روز ۲۸ اردیبهشت‌ماه نیز بر اثر بمباران روستای «نی»(حومه مریوان) با ۱۲ بمب‌ خردل و ۱۱ بمب «سیانید»، ۱۲ تن شهید و ۱۵۰ تن مصدوم شدند.

۳- نمایندگی ایران در سازمان ملل در ۱۲روز خردادماه سال ۱۳۶۷، نامه مدیر جامعه معلولان ایران به دبیرکل سازمان ملل را برای وی ارسال کرد. در این نامه ضمن اشاره به استفاده مکرر عراق از سلاح‌های شیمیایی، از جمله در بمباران شیمیایی حلبچه که به شهادت و معلولیت هزاران نفر انجامید و انتقال عوارض این سلاح‌ها به نسل‌های آینده و معلولیت بسیاری از انسان‌ها، حکومت عراق محکوم شده است. همچنین مدیر جامعه معلولان در این نامه از دبیر کل و اعضای سازمان ملل خواسته است که استفاده از تسلیحات شیمیایی را محکوم کنند.

۴- نمایندگی ایران در نامه روز ۲۶ خرداد ماه سال ۱۳۶۷ خود به دبیرکل سازمان ملل با یادآوری مفاد قطع‌نامه «۶۱۲» شورای امنیت، ناراضی شدید جمهوری اسلامی ایران را از قصور سازمان ملل در پاسخ به درخواست‌های ایران مبنی براعزام تیم کارشناسان برای تحقیق درباره‌ی استفاده‌ مجدد عراق از سلاح‌هیا شیمیایی- که به شهادت و جراحت بیش از ۵۳۷ نفر انجامید و ناقض بند ۳ قطع‌نامه‌ی «۶۱۲» است – اعلام کرد.

نیکخواه بهرامی یادآور شد: در این نامه اضافه شده است که از نظر جمهوری اسلامی ایران مسامحه‌ی شورای امنیت و دبیرکل به حکومت عراق فرصت می‌دهد به تشدید جنایاتش از طریق استفاده از تسلیحات شیمیایی ادامه دهد. همچنین آمده است که اعضای خاصی از شورای امنیت می‌کوشند از اجرای قطعنامه‌ ۶۱۲ جلوگیری و اصول حقوق بین‌المللی بشردوستانه را به ابزار چانه‌زنی سیاسی مبدل کنند.

در پایان نامه تاکید شده است که تعلل در اعزام تیم کارشناسان نشان‌دهنده‌ جدی نبودن شورای امنیت و وجود نداشتن هم کاری میان ارگان‌های گوناگون سازمان ملل است و به از بین رفتن مدارک و شواهد جدیدترین جنایات عراق می‌انجامد.

۵- نمایندگی ایران در روزهای ۲۶ و ۲۸ خرداد ۱۳۶۷ با ارسال دو نامه برای دبیرکل اعلام کرد که هواپیماهای عراقی در «ساعت ۸» روز ۲۴ خرداد ۱۳۶۷ با حمله شیمیایی به روستای ایرانی «بوالحسن» در حومه‌ بانه و استفاده از گازهای خردل و بمب‌های حاوی عامل اعصاب‌،سه تن را شهید و ۱۲ تن را مصدوم کردند.

۶- نمایندگی ایران در روز اول تیرماه سال ۱۳۶۷ با ارسال نامه‌ای برای دبیرکل اعلام کرد که حکومت عراق در ۲۸ خرداد با نیروی زمینی‌، نیروی هوایی و استفاده از سلاح‌های شیمیایی و همچنین همکاری گروه تروریستی «مجاهدین خلق‌«، به مهران حمله کرد و در این حمله از هیچ جنایتی پرهیز نکرد.

۷- در پی‌ بی‌اعتنایی سازمان‌های مسئول بین‌المللی به ادامه جنایات عراق‌، وزیر خارجهجمهوری اسلامی ایران در رزو ششم تیرماه همان سال در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل‌، ادامه‌ جنایات عراق علیه غیر نظامیان‌، از جمله اقدام جدید عراق در استفاده وسیع از سلاح‌های شیمیایی در جنوب خوزستان را که به شهادت صدها تن و جراحت شدید ۳۰۰۰ تن انجامید،‌ یادآوری کرد. وی سپس استفاده‌ دائمی عراق از سلاح‌های شیمیایی را ناشی از جدی نبودن سازمان ملل و شورای امنیت در ایجاد یک مکانیسم دائمی برای تحقیق فوری درباره‌ استفاده از عوامل شیمیایی دانست و گفت: این امر به فرسایش و محو آثار شیمیایی می‌انجامد. از همین رو وزیر خارجه‌ی ایران در ادامه خواستار توجه فوری دبیر کل به این نکات شد:

۱- سازمان‌های بین‌المللی با به کارگیری همه‌ امکانات از ادامه‌ استفاده‌ عراق از سلاح‌های ضدانسانی جلوگیری کنند.

۲- قبل از محو آثار جنایات،‌ تیمی از کارشناسان شیمیایی سریع به منطقه اعزام شوند.

۳- مکانیسمی دائمی برای تحقیق فوری درباره‌ی استفاده از سلاح‌های شیمیایی فراهم شود.

وی ضمن بیان این که سکوت و سهل‌انگاری مجامع بین‌المللی موجب شده است که عراق از عوامل شیمیایی به عنوان یک سلاح سازمانی معمول استفاده کند،‌ تاکید کرده است:«حق قانونی ماست که جهت دفاع از خویش‌، اقدامات موثر و لازم را اتخاذ نماییم و کلیه‌ی ابزارهای در دسترس خویش را جهت پایان بخشیدن به کلیه‌ی ددمنشی‌های عراق به کار گیریم.»

این نویسنده با اشاره به نقش آمریکا برای پایان دادن به جنگ تحمیلی افزود: آمریکا در ادامه‌ اجرای استراتژی‌اش برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق – که از اصول آن تشدید فشار بیش‌تر به ایران به ایران و افزایش رنج‌آوری جنگ برای این کشور بود – سرانجام با حمله موشکی به هواپیمای مسافربری ایران در روز ۱۲ تیر ۱۳۶۷ که به سرنگونی هواپیما و کشته شدن همه‌ ۲۹۰سرنشین آن انجامید،‌ آمادگی خود را برای اقدام به هر جنایتی به منظور جلوگیری از پیروزی ایران و شکست عراق اعلام کرد. در پی وقوع این جنایت،‌ وزیر خارجه‌ ایران در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل در ۱۳روز تیرماه سال ۱۳۶۷ از وی‌، سازمان ملل و شورای امنیت خواست تا این قتل عام را محکوم کنند و برای جلوگیری از وقوع بیش‌تر این قبیل ددمنشی‌ها و خون‌ریزی‌ها به سرعت اقداماتی انجام دهند. نمایندگی ایران نیز خواستار تشکیل جلسه‌ اضطراری شورای امنیت برای بررسی این قتل عام شد.

به دنبال حمله‌ موشکی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران‌، بسیاری از دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی این جنایت را محکوم یا از وقوع آن اظهار تاسف کردند. همچنین در پی ‌درخواست ایران‌، شورای امنیت در روز ۲۳ تیر ۱۳۶۷ برای بررسی این موضوع تشکیل جلسه داد و وزیر خارجهجمهوری اسلامی ایران در این جلسه‌، به طور مشروح چگونگی وقوع این حادثه و دلایل عمده بودن آن را بیان کرد.

بعد از وی‌، معاون رئیس جمهور آمریکا ضمن اظهار تاسف از این واقعه‌، برشمردن اهمیت حیاتی خلیج فارس برای آمریکا و اقتصاد جهان و متهم کردن ایران به داشتن رفتار خصمانه در این منطقه،‌ گفت که ایران با نپذیرفتن «قطع‌نامه ۵۹۸»‌، متهم اصلی در ادامه جنگ و قربانی شدن هزاران نفر بر اثر به کارگیری سلاح‌های شیمیایی است.

وی افزود: ایران نمی‌تواند هم‌زمان به سازمانی (شورای امنیت) شکایت کند که هنوز قطع‌نامه‌ آن را نپذیرفته است. معاون رئیس جمهور آمریکا در ادامه‌ سخنان خود حمله‌ موشکی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران را،‌اقدام ناو «وینسنس» در دفاع از خود اعلام کرد. جرج بوش در پایان سخنان خود،‌ باز هم ایران را تهدید کرد:«تا فرا رسیدن آن روزاجرای قطع‌نامه‌ ۵۹۸، هرچه نیاز باشد برای حفظ آزادی دریانوردی در آن منطقه‌ حیاتی جهان انجام خواهیم داد و هر اقدامی که برای حفظ نیروهای‌مان در آن جا لازم باشد به کار خواهیم بست.

نیکخواه بهرامی گفت: ادامه‌ِ جلسه‌ شورای امنیت برای بررسی حمله‌ موشکی به هواپیمای مسافربری ایران طی دو جلسه در روزهای بعد نیز ادامه یافت. در این جلسات‌، اعضای شورای امنیت و نمایندگان چند کشور دیگر با اظهار تاسف از این حادثه نظرهای‌شان را مطرح کردند و در پایان جلسه سوم‌، قطع‌نامه ۶۱۶ تصویب شد که در آن ضمن ابراز نگرانی از تشنج رو به رشد در منطقه‌ خلیج فارس و اظهار تاسف از سقوط هواپیمای غیرنظامی و جان باختن انسان‌های بی‌گناه و هم‌دردی با خانواده‌ی قربانیان،؛ از تصمیم سازمان بین‌المللی هواپیمایی کشوری مبنی بر پاسخ به درخواست جمهوری اسلامی ایران برای تشکیل گروه حقیقت یاب و اعلام هم کاری آمریکا و ایران با این گروه استقبال شده است و از همه‌ اعضای کنوانسیون هواپیمایی کشوری درخواست شده که مقررات سلامت هوانوردی کشوری را رعایت کنند. در بند آخر این قطع‌نامه‌، بر لزوم اجرای قطع‌نامه‌ی ۵۹۸ به عنوان تنها راه خاتمه‌ی منازعه‌ی ایران و عراق تاکید و از دبیر کل برای اجرای آن اعلام پشتیبانی شده است.

وی توضیح داد: سرانجام قبل از صدور قطع‌نامه «۶۱۶» شورای امنیت‌، مسئولان جمهوری اسلامی که بیش از پیش دریافتند در جهان دادرسی نیست و فشارها روز به روز بیش‌تر خواهد شد و ادامه نبرد برای دستیابی به حقوق پایمال شده‌ جمهوری اسلامی ایران ممکن است به قیمت جان بسیاری دیگر از مردم غیر نظامی تمام شود،‌ در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۶۷ پذیرش قطع‌نامه ۵۹۸ را اعلام کردند. این در حالی بود که روز به روز حملات موشکی و هوایی ارتش عراق به شهرها و مناطق غیر نظامی تشدید و تهدید به حملات شیمیایی می‌شد و حملات شیمیایی به مناطق عملیاتی و شهرها و روستاهای نزدیک مرز افزایش یافته بود؛‌ علاوه بر پشتیبانی نیروهای نظامی غربی در خلیج فارس از عراق‌،همکاری عربستان و کویت با عراق برای تهدید نفتکش‌ها، کشتی‌های تجاری و پایانه‌های نفتی و هواپیماهای ایران آشکارا افزایش یافته بود و آمریکا و دیگر کشورهای غربی به طور علنی با عراق در بمباران و تهدید تاسیسات و مناطق و هر اقدام دیگری علیه ایران همکاری می‌کردند.

این پژوهشگر ادامه داد: اقدامات سازمان ملل در برابر ادامه حملات شیمیایی عراق هم این گونه رقم خورد:

الف) اعزام کارشناسان سازما ملل به ایران و نتایج آن

بعد از گذشت ۴۵ روز از حملات شیمیایی عراق به مناطق غیر نظامی سردشت، بانه و مریوان و روستاهای آذربایجان‌غربی در روزهای ۲۷ و ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۷ و گذشت ۴۴ روز از درخواست ایران برای اعزام هیءت کارشناسی سازمان ملل و تداوم حملات شیمیایی عراق به دیگر مناطق نظامی و غیرنظامی،‌ به ویژه جنوب خوزستان که شرح آن گذشت و نیز درخواست‌های مجدد ایران از سازمان ملل برای اعزام کارشناسان شیمیایی، سرانجام تیم کارشناسی سازمان ملل روز جمعه ۱۰ تیرماه سال ۱۳۶۷ وارد تهران شد و تا ۱۴ تیر به ماموریت خود ادامه داد.

این تیم شامل دو کارشناس و یک مسئول هماهنگی بود.

۱.دکتر «جیمز اریک هولگرن» معاون رییس موسسه تحقیقات دفاعی سوئد در زمینه مسائل هسته‌یی،‌میکروبی و شیمیایی.

۲.دکتر «مانوئل دومینگوئز» سرهنگ نیروی زمینی اسپانیا و پزشک متخصص مصدومیت‌های ناشی از سلاح‌هایی هسته‌یی،‌ میکروبی و شیمیایی.

۳.«ویسنت براستگوی» مدیر بخش امور خلع سلاح دبیرخانه سازمان ملل.

تیم مذکور روز دهم تیرماه بعد از ملاقات با مدیرکل امور سیاسی – بین‌المللی وزارت خارجه ایران، به کرمانشاه عزیمت کرد و در بیمارستان ۲۲ بهمن این شهر مصدومان را معاینه و با آن‌ها مصاحبه کرد. سپس ۱۱ تیر به جنوب رفت و در منطقه پادگان حمید به مشاهده و بررسی آثار سلاح‌های شیمیایی پرداخت و شب به تهران بازگشت.

تیم سازمان ملل روز ۱۲ تیر با آقای «لواسانی» معاون بین‌المللی وزیر خارجه و سپس با اعضای انجمن زنان جمهوری اسلامی ایران ملاقات و شب در مهمانی شام مدیر کل امور سیاسی – بین المللی وزارت خارجه شرکت کرد.

این تیم روز ۱۴ تیر به ژنو بازگشت و در روزهای ۱۵ تا ۱۷ تیر به آماده سازی گزارش خود پرداخت و در ۲۸ تیر (۲۰ ژوئیه) – دو روز پس از موافقت ایران با قطعنامه ۵۹۸ – برای دبیر کل سازمان ملل ارسال کرد.

دبیرکل سازمان ملل پس از بررسی گزارش کارشناسان اعزامی و افزودن یادداشتی بر آن، در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ (۲۱ ژوئیه‌ی ۱۹۸۸) آن را برای شورای امنیت ارسال کرد.

دبیر کل در بخشی از یادداشت خود نوشته است:

دبیرکل نمی‌تواند نگرانی عمیق خود را از یافته‌های این هیأت مبنی بر ادامه کاربرد سلاح‌های شیمیایی علیه نیروهای ایران و مواضع آن‌ها پنهان سازد. وی کاملا با ارزیابی کارشناسان موافق است که این بار نسبت به آنچه قبلا تجربه شده،‌ حتی پیامدهای بسیار ناگوارتری داشته است و بنا به اظهار کارشناسان، این روند در صورت ادامه به تشدید و تکرار کاربرد مداوم سلاح‌های شیمیایی منجر خواهد شد.

دبیر کل افزوده است: «برای دبیرکل جای بسیار نگرانی است که تنها چند هفته پس از آن قطعنامه «۶۱۲» به اتفاق آرا تصویب شد، ‌مجبور است گزارشی را تسلیم شورای امنیت نماید که در آن به صراحت به انجام اقداماتی اشاره شده که ناقض مفاد این قطع‌نامه هستند.»

گزارش بازرسی تیم کارشناسی سازمان ملل به ایران گزارشی طولانی است که از هشت بخش، ۴۶ بند و چند ضمیمه تشکیل شده است.

بخش نتایج این گزارش چنین است:

الف) بر اساس معاینات بالینی که در جمهوری اسلامی ایران انجام شد، می‌توانیم اعلام نماییم که مصدومان تحت تاثیر سلاح‌های شیمیایی قرار گرفته‌اند.

ب) سلاح‌های شیمیایی تهاجمی مورد استفاده در این حملات،‌ ایپریت (گاز خردل) و ماده‌ی بازدارنده‌ی استیل کولین استراسه است.

ج) تحقیقات هیئت در منطقه‌ی (پادگان) حمید در جنوب غربی اهواز و تجزیه و تحلیل شیمیایی نمونه‌های خاک و قطعات سلاح موجود در این منطقه نشان می‌دهد که از سلاح‌های شیمیایی علیه مواضع ایرانیان استفاده شده است. عامل شیمیایی مورد استفاده گاز خردل (ایپریت) بوده است.

د) از بررسی قطعات سلاح می‌توان نتیجه گرفت که بمب‌ها مشابه بمب‌هایی است که در سال ۱۹۸۴،‌ ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ استفاده شده و مجددا علیه نیروهای ایران در خاک ایران به کارگیری شده که نشان دهنده‌ی کاربرد مکرر آن از سوی نیروهای عراقی است.

ه) با توجه به محدودیت وقت و منابع این امکان وجود نداشت که میزان کاربرد عامل‌های جنگ افزارهای شیمیایی را به دقت مشخص نماییم، ولی بر اساس یافته‌های این هیئت و با استفاده از نتایج هیئت‌های قبلی می‌توان اعلام کرد که کاربرد این قبیل سلاح‌ها تشدید شده و به طور مکرر از آنها استفاده شده است.

گفتنی است که در این گزارش چند بار تاکید شده که برای دست یابی به نتایج دقیق تر،‌ بازرسی سریع مناطق مورد حمله‌ی شیمیایی و معاینه فوری مصدومان شیمیایی ضروری است. همچنین به ضرورت تجدید نظر در تجهیزات موجود تیم‌های بازرسی سازمان ملل اشاره شده است.

در بند ۸ از بخش سوم این گزارش آمده است:

در طی بازدید ما از منطقه جنگی در محل حمله‌ی مورد ادعا با سلاح‌های شیمیایی، مقامات نظامی محلی تجهیزات حفاظتی مناسبی در اختیار ما قرار دادند. دمای هوا بین ۴۸ تا ۵۰ درجه سلسیوس بود که عوامل شیمیایی در چنین دمایی به سرعت تبخیر و تجزیه می‌شوند. این موضوع ماموریت ما را بسیار مشکل ساخت که به همین دلیل بر اهمیت تحقیقات در کوتاه ترین زمان ممکن پس از حملات مورد ادعا تاکید می‌گردد.

ب) اعزام کارشناسان سازمان ملل به عراق و نتایج آن:

نمایندگی عراق در سازمان ملل در ۱۴ تیر ۱۳۶۷ (۵ جولای ۱۹۸۸) در نامه‌ای به دبیرکل ادعا کرد که نیروهای ایران در حملات روزهای ۱۰ تیرماه و ۳۰ خردادماه سال۱۳۶۷ از سلاح‌های شیمیایی استفاده کردند که بر اثر آن تعدادی از سربازان دچار جراحت سختی شده‌اند. در این نامه همچنین ادعا شده است که در بخشی از جبهه‌ای که نیروهای ایران وادار به عقب‌نشینی شده‌اند، سلاح‌های شیمیایی کشف شده است.

نماینده عراق در نامه‌ روز ۱۴ تیر ماه خود به دبیر کل، درخواست کرد که هیأتی برای کشف حقایق اعزام شود.

در پی این درخواست به دستور دبیرکل سازمان ملل همان هیأتی که به ایران اعزام شده بود، تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۶۷، یعنی فقط پنج روز پس از درخواست عراق، وارد بغداد شد و با حضور در بیمارستان نظامی سلیمانیه، مصدومان را معاینه و با آن‌ها مصاحبه کرد. همچنین مهماتی را که ادعا شده بود حاوی عامل شیمیایی است، بررسی کرد. این هیأت ۲۰ تیر نیز از اردوگاه نظامی الطریق و سلاح‌هایی که ادعا می‌شد در شلمچه به غنیمت گرفته شده، بازدید کرد و در بیمارستان نظامی «الرشید بغداد»، به معاینه مصدومان و مصاحبه با آن‌ها پرداخت.

هیأت کارشناسی گزارش خود را در روز دوم مردادماه سال (۲۴ جولای) برای دبیرکل سازمان ملل ارسال کرد. دبیر کل نیز با افزودن یادداشتی در ابتدای این گزارش، آن را در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ (۲۵ جولای ۱۹۸۸) برای شورای امنیت ارسال کرد.

در یادداشت دبیر کل بر گزارش هیأت اعزامی، هیچگونه اتهامی به ایران وارد نشده است و دبیر کل ضمن گزارش چگونگی اجرای این بازرسی و تاکید بر ضرورت اجرای کامل قطعنامه ۵۹۸ به عنوان راه نهایی پایان جنگ و همچنین اشاره به قطعنامه ۶۱۲ و تاکید بر رعایت «پروتکل ۱۹۲۵» «ژنو» و لزوم یافتن راه‌های جدیدی برای جلوگیری از کاربرد سلاح‌های کشتار جمعی، تاسف خود را چنین اعلام کرده است:

«دبیرکل تاسف عمیق خود را از نتایج هیأت مبنی بر افزایش رو به رشد استفاده از انواع مختلف سلاح‌ها همراه با عامل‌های شیمیایی خطرناک در مناقشه میان ایران و عراق ابراز می‌نماید.»

گزارش کارشناسان اعزامی به عراق در هشت بخش، ۳۲ بند و چند ضمیمه تهیه شده است.

بخش نتایج گزارش کارشناسان اعزامی سازمان ملل به عراق چنین است:

الف) بر اساس معاینات بالینی در مورد ۹ سرباز عراقی، می‌توانیم به طور قطعی اعلام نماییم که مصدومیت‌های آن‌ها بر اثر گاز ایپریت (گاز خردل) بوده است.

ب) در بررسی قطعات خمپاره‌ها که پس از ادعای (عراق) در مورد حمله‌ی ایران در سلیمانیه یافت شد، تایید گردید که این قطعات حاوی ایپریت (گاز خردل) هستند.

ج)‌دستگاه CAM (نمایشگر عوامل شیمیایی) علائم مثبتی به وجود عامل تاول‌زا در صندوقچه‌هایی که خمپاره‌ها در آن قرار داشتند نشان داد. گفته شد این صندوقچه‌ی خمپاره‌ها از نیروهای ایرانی در شلمچه در شرق بصره به غنیمت گرفته شده و حفظ گردیده است. ولی با تجزیه نمونه‌های مایع از یکی از این‌ها نمی‌توان وجود هیچ عامل جنگ افزار شیمیایی را تایید کرد.

د) در بررسی مهماتی که ادعا شد از نیروهای ایرانی به غنیمت گرفته شده تایید شد که آن‌ها خمپاره‌های «۸۱میلی متری» بوده و به صورتی طراحی شده‌اند که می‌توان‌ آن‌ها را با ماده جامد یا مایع حاوی عامل‌های جنگ افزارهای شیمیایی پر نمود. همچنین باید خاطرنشان ساخت که خمپاره‌های ۸۱ میلیمتری را می‌توان با خمپاره‌اندازهای ۸۲ میلیمتری نیز شلیک کرد.

ه) طبق تحقیقات فعلی، به نظر می‌رسد تعداد مصدومان و میزان جراحات آن‌ها نسبت به تحقیقات قبلی از میزان کم تری برخوردار است.

نیکخواه بهرامی یادآور شد: در بررسی اقدامات مذکور،‌مهمترین نکته، بی‌توجهی دبیرکل سازمان ملل و شورای امنیت به درخواست‌های ایران و اعزام کارشناسان سازمان ملل ۴۴ روز بعد از اولین درخواست است. در واقع،‌این تاخیر طولانی به نوعی اعتراض کارشناسان اعزامی را برانگیخت و آنان با تاکید بر این که آثار عوامل شیمیایی در مناطق هدف،‌ به ویژه در دمای زیاد، ‌به سرعت از بین می‌رود،‌ خواستار اتخاذ تدبیری برای بررسی سریع آثار شیم

منبع: ایسنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۵۳۲۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناقوس جنگ را چه کسی به صدا درآورد؟/ زیباکلام: ما باعث حمله‌ی صدام به ایران شدیم/ حبیب احمدزاده: این ساده‌لوحی است صدام کینه‌ی قرارداد الجزایر را داشت

فهیمه نظری: یکی از بحث‌های جنجال‌برانگیز که در سال‌های اخیر در جامعه‌ی روشنفکر ایرانی شکل گرفته است بحث آغاز جنگ ایران و عراق است. روایت رسمی می‌گوید ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ عراق با حمله‌ی هوایی به چند فرودگاه ایران جنگ ۸ ساله را کلید زد؛ اما حالا با گذشت دهه‌ها گاه این بحث مطرح می‌شود که تحریکات ایران موجب حمله‌ی عراق به ایران شد. مرحوم ابراهیم یزدی وزیر خارجه‌ی دولت موقت در اواخر عمر خویش در گفت‌وگو با حسین دهباشی در برنامه‌ی «خشت‌خام» که در آپارت منتشر شد گفته است که بر خلاف نشست موفقیت‌آمیز او با صدام برای جلوگیری از تنش‌های احتمالی میان دو کشور در حاشیه‌ی کنفرانس‌ غیرمتعهدها در هاوانا، اما تحریکات تلویزیون ایران موجب حمله‌ی ایران به عراق شد. یزدی همچنین به اعتراض مرحوم سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق اشاره می‌کند که در شورای انقلاب گفته بود: [نقل مستقیم از ابراهیم یزدی]: «آقا اگر می‌خواهید با عراق بجنگید من استعفا بدهم برگردم ولی اگر می‌خواهید نجنگید و مماشات کنید این روشش نیست.» و امام خمینی در پاسخ به او گفته بود که «نخیر نمی‌توانی نروی [به عراق] باید بروی»

خود مرحوم دعایی که مدتی پیش از آغاز جنگ به خاطر کمرنگ شدن ارتباطات میان ایران و عراق به کشور برگشته بود، در مهرماه ۱۳۹۵ در نشستی با عنوان «ناگفته‌های جنگ» در این باره گفته است: «وزیر امور خارجه عراق از سوی صدام به من پیغام داد که به امام بگویم برای حل مسائل فی‌مابین نماینده‌ای را به عراق بفرستد، امام نیز در پاسخ به این پیغام، هرگونه مذاکراتی را به تشکیل مجلس شورای ملی و انتخابات ریاست‌جمهوری موکول کرد تا نمایندگان ملت برای مذاکره به عراق بروند و در این فرصت نیز از عراق خواست که حسن‌نیت خویش را ثابت کند و علیه ایران تبلیغ نکند.» (تاریخ ایرانی)

صادق زیباکلام: عراق دشمن ما نبود؛ ما تحریکش کردیم

در ادامه‌ی مجادله بر سر این‌که کدام طرف موجب آغاز جنگ شد، چند روز قبل کانال تلگرامی اینستای انقلابی ویدیویی از صادق زیباکلام منتشر کرد که در آن تحریکات ایران را موجب حمله‌ی عراق به ایران دانسته، زیباکلام در آن ویدیو گفته است:

«عراق دشمن ما نبود، صدام حسین به هیچ وجه دشمن ما نبود. این ما بودیم که عراق را دشمن خودمان کردیم. هرکس رفت پیش امام بعد از انقلاب، عشایر عرب رفتند، شیعیان رفتند، عده‌ای از اهالی بصره رفتند. امام گفتند این صدام این جرثومه‌ی فساد را چرا ساقط نمی‌کنید چرا شما انقلاب اسلامی نمی‌کنید مثل مردم ایران این فاسد را سرنگون کنید. خدا رحمت کند مرحوم دعایی اولین سفیر ایران بود در عراق بعد از انقلاب، آقای دعایی سراسیمه تابستان ۵۹ آمد ایران، دو سه ماه قبل از این‌که عراق به ما حمله کند رفت شورای انقلاب، رفت خدمت امام رفت این را دید رفت آن را دید گفت آقا جان صدام پیغام داده گفته آخه شما چی می‌خواهید از جان من؟! آخه چرا این آقای خمینی مرتب به ما حمله می‌کند و مرتب می‌گوید این مردم عراق باید من را سرنگون کنند. من این ۱۴ سالی که شما این‌جا بودید من به جز احترام به شما مگر کار دیگری کردم؟! و صدام واقعا دیگر عصبانی شده – این‌ها را آقای دعایی می‌گوید – و اولتیماتوم داده گفته اگر واقعا شما این سیاست خصمانه علیه من را نگذارید کنار... امام به ایشان گفتند که نه تکلیف دارید شما برگرد برو و اصلا انگار نه انگار... دو سه ماه بعد صدام به ما حمله کرد؛ بنابراین ما بودیم که باعث حمله‌ی صدام به ایران شدیم.»

حبیب احمدزاده: صدام عقده‌ی جمال عبدالناصر شدن داشت

پیش‌تر اما در مرداد ۱۴۰۲ حبیب احمدزاده، مستندساز و نویسنده در برنامه‌ی گفت‌وگومحور «مثبت نگاتیو» در نگاهی کاملا متفاوت و با استناد به گفته‌های صلاح عمر العلی نماینده‌ی وقت ایران در سازمان ملل درباره‌ی ملاقات صدام با ابراهیم یزدی در هاوانا، مسبب و شروع جنگ ایران و عراق را صدام دانسته است. متن گفته‌های احمدزاده در آن برنامه که ویدیوی آن در پی اظهارات زیباکلام این روزها در فضای مجازی وایرال شده به شرح زیر است:

حبیب احمدزاده: هرکس که می‌خواهد بگوید می‌شد از جنگ جلوگیری کرد باید چند نکته را بداند: اولین چیزی که ما باید درباره‌ی جنگ ایران و عراق بدانیم این است که ۱- یک نفر به نام صدام سال‌ها عقده‌ی عین جمال عبدالناصر شدن را در میان مردم عراق داشت. ۲- این آدم یک قراردادی به نام ۱۹۷۵ الجزایر را با شاه امضا کرده بود که ناچارا بود. اگر خاطرات سانسورنشده‌ی علم را بخوانیم می‌بینیم که خود شاه می‌گوید صدام آمد به من گفت ما وقتی با شما صلح کردیم که ۵ بمب بیش‌تر در کردستان عراق نداشتیم و شما بهترین جوانان عراق را به کشتن دادید. صدام این کینه را داشت و مشکلش هم این بود که خودش به عنوان معاون رئیس‌جمهور این قرارداد را امضا کرده بود نه حسن البکر. امضای او [صدام] پایش بود. حالا می‌گویند ۱۳ روز پس از پیروزی انقلاب در شورای عالی انقلاب عراق صدام به عنوان معاون رئیس‌جمهور (هنوز آن موقع رئیس‌جمهور نشده بود) سخنرانی می‌کند و می‌گوید: «بهترین فرصت تاریخی برای بازپس‌گیری شط‌العرب و سرزمین‌های عربی از ایران فرا رسیده است.» ۱۳ روز بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ [این حرف را می‌زند].

این آدم... وقتی که رئیس‌جمهور عراق می‌شود و آن کشتار دسته‌جمعی و تصفیه‌اش را در عراق صورت می‌دهد، بعد کنفرانس غیرمتعهدها در هاوانا است. از آن طرف هم ابراهیم یزدی می‌آید به عنوان وزیر خارجه‌ی ایران درخواست جلسه با صدام می‌دهد. یک ماجرایی رخ می‌داهد که بعدها ابراهیم یزدی می‌گوید من با ایشان [صدام] به توافق رسیدم ولی تبلیغات ایران باعث شد که جنگ شود و...

من جواب می‌توانم به این بحث بدهم که چقدر یک سیاستمدار می‌تواند فقط با یک قطعه پازل یک تابلو برای خود درست کند و خودش را قهرمان جلوه دهد. یکی از صحبت‌های دیگر ایشان این است که آقای دعایی گفته است که من رفتم و... من خودم آقای دعایی را شخصا دیدم و از ایشان شخصا سوال کردم که آیا چنین چیزی رخ داده که شما رفته‌اید گفته‌اید که این‌ها [عراقی‌ها] گفته‌اند بیایید صلح کنیم و امام گفته‌اند [نه] گفت: اصلا دروغ محض است.

بحث آقای دعایی را کنار بگذاریم. اولا این نشان‌دهنده‌ی این است که ایشان [ابراهیم یزدی] دقیق صحبت نمی‌کنند؛ ولیکن در آن جلسه‌ای که ایشان با صدام داشته و صحبت‌هایی که می‌کند دو نکته رخ می‌دهد:

من احساس می‌کنم که اول صحبت‌های آقای ابراهیم یزدی را با هم ببینیم: [پخش گفت‌وگوی ابراهیم یزدی با حسین دهباشی در خشت خام در خلال برنامه]

قسمتی از مستند خشت خام (گفت‌وگوی حسین دهباشی با مرحوم ابراهیم یزدی)

ابراهیم یزدی: از همان اسفندماه [۱۳۵۷] ما معتقد بودیم که (من بارها این را گفته و نوشته‌ام) حمله‌ی عراق به ایران قابل پیش‌بینی و پیش‌گیری بود. سیاست ما در دولت موقت پیش‌گیری از حمله بود؛ اما متاسفانه بعضی‌ها تحریک می‌کردند و کار را به آن‌جایی بردند که عراق حمله کرد.

دهباشی: در کنار این سیاست پیش‌گیرانه و تنش‌زدایی آیا هشدارهایی هم به توان دفاعی کشور داده می‌شد، آن آن موقع هنوز بلبشو بود و ساختاری نداشت؟

یزدی: هشدار می‌دادیم ولی آن‌قدر نظمی وجود نداشت که [هشدارهای‌مان] به جایی برسد. ما از یک کانال‌ها یا ابزارهای دیگری برای پیش‌گیری استفاده می‌کردیم مثلا در کنفرانس غیرمتعهدها در کوبا من رهبران عرب را جمع کردم...

دهباشی: با صدام هم دیدار کردید؟

یزدی: بله با صدام هم دیدار داشتم؛ مذاکره‌ی مفصلی هم داشتیم. خوب طبیعی بود که ما با صدام مذاکره کنیم برای این‌که بالاخره ما با او اختلاف داشتیم، با گروه دیگری که نبود [بنابراین] باید با او می‌نشستیم و صحبت می‌کردیم.

دهباشی: حضرتعالی در چه پوزیشینی بودید در آن زمان؟

یزدی: وزیر امور خارجه‌ی ایران

دهباشی: و صدام؟

یزدی: معاون نخست‌وزیر... نشستیم با هم صحبت کردیم. خوب صدام حرف‌هایی می‌زد که برای ما قابل قبول نبود (من مشروح مذاکراتی را که با صدام داشتم چاپ کرده‌ام) مثل این‌که او می‌گفت سه جزیره‌ی خلیج‌فارس [دو تنب و ابوموسی] ایران حق ندارد ال و بل کند و... من گفتم: به تو چه مربوط است! مدعی آن سه جزیره که عراق نیست. اگر ادعایی باشد با دولت امارات است نه تو. می‌گفت: نه مگر منشور حزب بعث را نخوانده‌ای؟! [در آن‌جا می‌گوید] هر مسئله‌ی عربی مسئله‌ی ماست. گفتم: تو [که] این حرف را می‌زنی مرتکب یک خطای استراتژیک می‌شوی. وقتی می‌گویی هر مسئله‌ی عربی مسئله‌ی ماست، آقای خمینی هم می‌گویند هر مسئله‌ی اسلامی مسئله‌ی ماست. حالا اگر می‌خواهی کشته بگیری، بسم‌الله! بفرمایید! ولی از حالا به تو می‌گویم که شکست می‌خوری، زمین می‌خوری چون مسائل اسلامی فراگیرتر از مسائل ملی عربی‌ است. ولی صدام دنبال این حرف‌ها نبود. صدام دنبال این بود که موقعیت خودش را تثبیت کند.

دهباشی: با حمله‌ به ایران؟

یزدی: بله. او خود را نماینده‌ی همه‌ی اعراب می‌دانست. گفتم وقتی راجع به سه جزیر صحبت می‌کرد به او گفتم به شما چه مربوط است؟! شما که مدعی مالکیت آن‌جا نیستید. گفت: نه مگر نمی‌دانیم ما بعث هستیم و هر مسئله‌ی عربی مسئله‌ی ماست.

دهباشی: تهدید نظامی هم کرد؟

یزدی: تهدید نظامی را یادم نیست که کرده باشد ولی نیروهایش را به مرز ایران آورده بود.

دهباشی: شاهد مثالی هم می‌آورد که شما دارید ما را تحریک می‌کنید؟

یزدی: زیاد. و واقعا هم تحریک می‌کردیم.

دهباشی: نمونه‌هایی از آن را به خاطر دارید؟

یزدی: برنامه‌های تلویزیون ایران سرتاپا تحریک عراق بود.

دهباشی: برنامه‌های بخش فارسی؟

یزدی: بله. به طوری که آقای دعایی که سفیر ما در آن‌جا [عراق] بود آمد در شورای انقلاب گفت آقا اگر می‌خواهید با عراق بجنگید من استعفا بدهم برگردم ولی اگر می‌خواهید نجنگید و مماشات کنید این روشش نیست.

دهباشی: تلویزیون آن موقع مدیریتش با آقای قطب‌زاده بود، درست است؟

یزدی: بله.

دهباشی: یعنی نگاه ایشان [قطب‌زاده] قالب بود؟ چون ایران آن موقع آن‌قدر مسئله داشت که...

یزدی: نگاه قطب‌زاده تنها نبود، نگاه آقای خمینی هم این بود.

دهباشی: که برویم به سمت درگیری؟

یزدی: نه، که تحریک کنه، حمله کند، این کارها را بکنند، به طوری که وقتی دعایی در آن جلسه گفت که آقا اگر شما می‌خواهید با صدام بجنگید چون این کارهایی که می‌کنید یعنی جنگ، اگر می‌خواهید بجنگید من دیگر نمی‌روم عراق. بلند شد که برود [جلسه را ترک کند]. آقای خمینی گفت که نخیر نمی‌توانی نروی [به عراق] باید بروی. مجبورش کرد. گفت آقا من که نمی‌خواهم بروم آن‌جا بجنگم که! این کارهایی که شما می‌کنید جنگ است!

ادامه‌ی گفت‌وگوی حبیب‌ احمدزاده در مثبت نگاتیو

احمدزاده: عراق یک نماینده‌ای در سازمان ملل داشت به نام صلاح عمر العی این آدم خودش می‌آید بعدها با شبکه‌ی الجزیره یک مصاحبه‌ای انجام می‌دهد، او کسی است که هر کاری می‌کرده که وزیر خارجه‌ی عراق که اتفاقا شیعه بوده است ابراهیم یزدی را ببرد پیش صدام که جلسه داشته باشند، او قبول نمی‌کند. و خود او وزیر خارجه را دور می‌زند و می‌رود با صدام ملاقات می‌کند و از صدام می‌خواهد که با ابراهیم یزدی ملاقات کند.

ساده‌لوحی وزیر امور خارجه‌ را ما ببینیم که چگونه توسط صدام دور می‌خورد؛ یک آدمی که از قبل برنامه‌ریزی کرده است، از روز پیروزی انقلاب، تا انتقام قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و تحقیرش را توسط شاه بگیرد. و این‌که این جلسات سیاسیون را دولت موقت به عنوان یک دستاورد برای خودش مطرح می‌کند، تا روزهای آخر عمر که بله ما می‌توانستیم جلوی جنگ را بگیریم، صدام با ما موافقت کرده بود.

ببینید صلاح عمر العلی این قضیه را چگونه توضیح می‌دهد؛ این فیلمی است که از شبکه‌ی الجزیره پخش شده است نه روزنامه‌ی کیهان، نمازجمعه‌ی تهران یا تلویزیون ایران. ببینید خود این‌ها می‌گویند صدام بعد از جلسه به این‌ها چه گفته است:

پخش مصاحبه‌ی صلاح عمرالعلی در مصاحبه با الجزیره [در خلال برنامه‌ی مثبت نگاتیو]

صلاح عمر العلی (نماینده‌ی وقت عراق در سازمان ملل): او به من گفت: دکتر ابراهیم یزدی وزیر خارجه‌ی وقت ایران تمایل دارد با صدام دیدار کند. بر اساس سلسله‌مراتب اداری، با وزیر خارجه‌ی آن زمان دکتر سعدون حمادی تماس گرفتم و از تمایل دکتر ابراهیم یزدی برای دیدار با صدام حسین گفتم و او هم امتناع کرد از این‌که در این خصوص با صدام حسین صحبت کند. من به او اصرار کردم و البته او هم انکار کرد و نپذیرفت، و هنوز هم نمی‌دانم چرا قبول نکرد... او یک انسان دانشگاهی، نویسنده، روشنفکر و سال‌های زیادی وزیر خارجه بود و نمی‌دانم چرا قبول نکرد با این‌که از هر هراسی سعی کردم او را متوجه کنم که این یک کار بسیار مهمی است برای حل اشکالات ایجادشده بین ما و ایران، ما می‌توانیم این مشکل را حل کنیم. خودم رفتم پیش صدام حسین و موضوع را به او گفتم. پس از تردید و فکر کردن پذیرفت البته قبلش از من پرسید نظر تو چیست؟ به او گفتم این فرصت بسیار مهمی است. این پیشنهاد از طرف ایرانی‌ها آمده... ما دو کشور همسایه هستیم و بی‌نیاز از این‌که بین ایران و عراق مشکلی ایجاد شود. ایران هم مشکلاتی دارد اما نباید مشکلاتی بین ما باشد. گفت فردا بعد از اجلاس عدم تعهد در خانه‌ای که سکونت دارم بگو که با وزیر خارجه‌ی ایران دیدار خواهم کرد. بعد دکتر یزدی آمد، از او استقبال کردم و صدام هم از او استقبال کرد. ما سه نفر: صدام حسین، ابراهیم یزدی و من در یک جلسه‌ی سه‌نفره نشستیم. گفت‌وگو در مورد مشکلات دو کشور شروع شد. گفت‌وگو در فضایی کاملا مثبت بین دو طرف انجام شد. برای او بسیار اهمیت داشت که مشکل دو کشور را بتواند حل کند

مجری: که جلوگیری کند از جنگ؟

صلاح عمر العلی: بله. من همین برداشت را کردم که به هر صوت می‌خواست از جنگ بین دو کشور جلوگیری کند.

مجری: بالاخره به عنوان شاهدی در این روزگار بگو.

صلاح عمر العلی: این برداشت را که کردم که می‌خواهد این مشکل را حل کند. بیش‌ترین تلاش را دکتر ابراهیم یزدی انجام داد که مشکل دو کشور حل شود. صدام هم به همین شکل و بسیار مثبت و دیپلماتیک در گفت‌وگو مشارکت می‌کرد. قبل از پایان جلسه به توافق رسیدند که گروه‌هایی را مشخص کنند. از طرف ابراهیم یزدی مطرح شد که اگر تمایل داشتید برای گفت‌وگوی دوجانبه یک گروهی برای گفت‌وگو بفرستید که بیایند، حالا چه این‌ها عالی‌رتبه باشند، چه کارشناسی یا به هر شکل و وسیله‌ای که می‌خواهید ما گروهی را بفرستیم؛ به صورت آشکار یا سری و محرمانه. در هر صورت ما آماده‌ایم تا جلوی اختلاف بین دو کشور گرفته شود. صدام هم بسیار مثبت در این گفت‌وگو شرکت می‌کرد. من ابراهیم یزدی را تا در بدرقه کردم. او خیلی از من ممنون شده بود. مرا بوسید و با من به گرمی خداحافظی کرد و رفت.

برگشتم به سمت صدام و او منتظر من بود. مرا به بیرون آن تالار که یک باغچه و استخر در آن‌جا بود برد. به همراهانش گفت که دو صندلی برای ما در کنار استخر بگذارند. من و صدام روی صندلی‌ها نشستیم و چند ثانیه‌ای گذشت. هر دو ساکت بودیم و من داشتم به آبی که کنار ما بود نگاه می‌کردم. او هم فکر می‌کرد. به من نگاه کرد و گفت: به چی فکر می‌کنی صلاح؟ گفتم: والله من در حقیقت در حس آن دیدار هستم و خیلی خوشحالم و خوش‌بین شدم. به خصوص که الان این موضوع دیگر در دستان تو قرار گرفته و در دست کارمند، وزیر و شخص دیگری نیست و بلکه الان حل این مشکل در دستان توست. من دیدم که این گفت‌وگو بین شما انجام شده که بسیار خوب بود و خوش‌بینم. من به شکلی صحبت می‌کردم که حس مثبتی که حاکم بود را بتوانم در صدام تقویت کنم. من به عنوان یک عراقی خوشحال بودم. احساس کردم برای کشور خودم و کشور همسایه کار مثبتی انجام می‌دهم. در همین چارچوب با صدام صحبت کردم و او هیچ چیز در این خصوص به من نگفت. و بعد از چند ثانیه به من نگاه کرد و گفت: صلاح چند سال است در زمینه‌ی دیپلماسی کار می‌کنی؟ گفتم حدود ۱۰ سال. من را غافلگیر کرد و گفت می‌دانی این دیپلماسی چقدر تو را خراب کرده؟! به من گفت: «چه حل مشکلی بین ما و ایران صلاح؟ این فرصتی است که شاید در طول هر قرن بیش‌تر از یک بار اتفاق نیفتد. این‌ها اهواز را از ما گرفتند. شط‌العرب را از ما گرفتند، ما را تهدید کردند. می‌خواهند انقلاب‌شان را برای ما صادر کنند و فرصت ما الان که دچار از هم گسیختگی هستند، دچار تفرقه هستند و بین‌شان درگیری است، این یک فرصت تاریخی است که تمامی حقوق‌مان را از آن‌ها پس بگیریم و این امر را به تو می‌گویم و خودت را آماده کن به عنوان نماینده‌ی عراق در سازمان ملل که یک ضربتی به آن‌ها بزنیم که تمام کره‌ی زمین صدایش را بشنود و تمای حقوق را از آن‌ها باز پس بگیریم.

حبیبت احمدزاده [ادامه‌ی برنامه‌ی مثبت نگاتیو]

احمدزاده: نگاه کنید! ... سیاست یعنی همین؛ سیاست یعنی این‌که بتوانی از مخاطب فرصت بگیری، زمان بگیری، گولش بزنی... و آن‌ها ماهر بودند. صدام کسی است که تمام ارتش‌های عربی را سر کار گذاشت و به کویت حمله کرد. صدام کسی است که از همه‌ی این‌ها باج گرفت و ترساندشان از کویت گرفته تا بعد هم آن جریان جنگ... یک چنین آدم هفت‌خطی آمده با آدم ساده‌دلی مثل ابراهیم یزدی که... امام ۱۰ سال در عراق با صدام زندگی کرده، او را می‌شناسند... صدام تکریتی را می‌فرستد که آقا تو بیا با ما همکاری کن. [امام] می‌گوید: من با شاه مخالفم ولی با تو [هم] همکاری نمی‌کنم. من فکر می‌کنم شاید [اگر به جای امام] دیگری بود می‌گفت باشد، فرصت است دیگر....

صدام تمام علمای آن موقع عراق را کشته است، بمب‌گذاری‌های داخل ایران را راه انداخته است. همه‌ی این کارها را کرده است بعد همه‌ی این‌ها را ابراهیم یزدی اصلا در صحبت‌هایش نمی‌آورد، فقط به چهار جمله‌ای که ممکن است فلان روزنامه یا فلان شخص که افراطی [بوده] که همیشه هم هستند [استناد می‌کند]. هیچ جنگی نیست که دشمن یک بهانه‌ی ساده‌ای را الکی برای خودش علم کند! شما نباید بیایی آن بهانه‌ی ساده‌ی دشمن را علم کنی و آن را دلالت قرار دهی.

۲۵۹۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901759

دیگر خبرها

  • آمریکا روسیه را به استفاده از «سلاح شیمیایی» در اوکراین متهم کرد
  • از دجله تا راین!/کدام کشور اروپایی رکورددار تجهیز صدام به تسلیحات شیمیایی بود؟
  • واکنش رسانه اصولگرا به گزارش بی‌بی‌سی درباره نیکا شاکرمی و موضع گیری زیباکلام
  • نبنزیا: شورای امنیت به گروگان آمریکا تبدیل شده است
  • آنتونوف: اتهام‌زنی آمریکا درباره تسلیحات شیمیایی نفرت‌انگیز است
  • نقد ادعای زیباکلام درباره آغازگر جنگ با مستندات تاریخی / روایت نماینده وقت عراق در سازمان ملل از آماده‌باش صدام برای آغاز جنگ علیه ایران
  • ناقوس جنگ را چه کسی به صدا درآورد؟/ زیباکلام: ما باعث حمله‌ی صدام به ایران شدیم/ حبیب احمدزاده: این ساده‌لوحی است صدام کینه‌ی قرارداد الجزایر را داشت
  • مخالفت روسیه با پیش‌نویس قطعنامه سازمان ملل درباره سربرنیتسا
  • قمه‌کشی به لندن رسید/ چند نفر بازداشت شدند
  • امیرسرتیپ بختیاری: مرتضی رضایی و ابوشریف اعتقاد داشتند وظیفه سپاه جنگیدن با دشمن خارجی نیست