پیرو خط امام از فتنهگر حمایت نمیکند
تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۶۳۳۴۴
آیت الله سید حسین مومنی با اشاره به بیان تاریخی امام در مورد ولایت فقیه و بیان مقام معظم رهبری در مورد فتنهگران گفت: کسی که پیرو خط امام است از فتنهگر حمایت نمیکند. به گزارش جهان نيوز، مراسم بزرگداشت شهدای مدافع حرم دهه هفتادی عصر امروز در میدان امام حسین(ع) برگزار شد، که در این مراسم آیت الله سید حسین مومنی با تسلیت سالروز شهادت امام باقر(ع) گفت: امام باقر الگوی تلاش و مبارزه برای تحقق 3 مطلب بودند، که این موارد را مقام معظم رهبری در یکی از سخنانشان بیان فرمودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: در راستای اشاعه دین، کلمه حق و راهانداختن جریان فکری درست، امام باقر تلاش نمودند که اگر به سیره و سنت آن حضرت رجوع کنیم این مطلب برایمان آشکار میشود، چرا که بعد از ادباری که نسبت به جریان حق و اهل بیت شده بود تلاشهای حضرت فضای جامعه را تغییر داد و به خاندان اهل بیت و جریان حق اقبال شد.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که برخی از انقلابها به جهت اثری که دارند و آن ابدی است و همچنین به جهت بعد جهانی که دارند ممتاز هستند، گفت: اولین این انقلابها، انقلاب جهانی خاتمالانبیاء است که اثرش ابدی است و نه تنها عرب را از ذلت به عزت رساند بلکه برای عزت جهانیان برنامه ارائه داده است.
آیت الله مومنی انقلاب دوم را انقلاب جهادی امام حسین(ع) دانست که حضرت با خون خود جامعه را نجات داد و نگذاشت که معروف منکر شود و ارزشهای جامعه به ضد ارزش تبدیل شوند.
وی با بیان این که این انقلاب ابتدا با مبارزه امیرالمومنین و صدیقه طاهره برای حفظ دین و دستاوردهای خاتمالانبیاء آغاز شد گفت: اگر این اقدامات صورت نمیگرفت از دین به جز نام چیزی باقی نمیماند.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه خون اباعبدالله باعث به ثمر نشستن این انقلاب شد،گفت: مصداقی که میتوان به آن اشاره کرد و گفت: که انقلاب امام حسین(ع) جهانی است و مختص شیعیان نیست، گاندی است که بیان میدارد از حرکت امام حسین درس گرفتم و امام حسین به جهانیان آموخت که برای رهایی از ذلت و زندگی خفتبار باید خون ریخت.
آیت الله مومنی با انتقاد از برخی که در لباس دین و ادبیات دین با ولی خدا مبارزه میکنند، گفت: برای مبارزه با این بیبصیرتها باید خون ریخت و خون شهید حججی مصداقی از نهضت حسینی برای بیداری این افراد است.
وی با بیان این که برخی در فکر و اندیشه با امام خمینی(ره) مشکل دارند اما ادعای پیروی از خط امام میکنند، گفت: امام خمینی در ششم سال 58 فرمودند که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد و اکنون مقام معظم رهبری ولی فقیه هستند و بیان مقام معظم رهبری این است که من نه اصولگرایم و نه اصلاحطلب، اما خط قرمز نظام جریان فتنه 88 است که من نسبت به آن حساسم.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که اگر فردی خط امام باشد در هر خطی که باشد باید طبق فرموده امام خمینی گوش به توصیه مقام معظم رهبری دهد و با جریان فتنه مقابله کند.
آیت الله مومنی با بیان این که دردآور است برخی ادعای این که در خط امام هستند از عناصر موثر جریان فتنه حمایت میکنند، گفت: تبری جستن از جریان فتنه و عناصر موثر آن مختص حزب و یا گروه خاصی نیست و همه پیروان امام که اندیشه و راه امام را قبول دارند باید از این جریان تبری بجویند نه این که از آنها حمایت کنند.
وی انقلاب سوم موثر در تاریخ بشریت را، انقلاب فرهنگی صادقین(ع) نامید و افزود: جرقه این انقلاب را امام سجاد(ع) زدند و امام باقر(ع) آن را تاسیس کردند و حضرت صادق(ع) نیز آن را تثبیت کردند.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که اکنون در این انقلاب قرار داریم،گفت: این انقلاب یک الگوی تمام برای مبارزه و یک خط صحیح فکری برای بشریت داده است که باعث میشود جوانی دهه هفتادی که نه جنگ را دیده و نه حال و هوای اول انقلاب را، این چنین با شهادتش در جامعه ایجاد تحول میکند.
آیت الله مومنی با باین این که اکنون جنگ سیاسی و عقیده است، گفت: وقتی ولیفقیه چفیه میاندازد یعنی اکنون شرایط جنگی است اما برخی بیدار نمیشوند و با کلام و عملشان آب در آسیاب دشمن میاندازند.
وی در توضیح انقلاب فرهنگی که باعث تربیت چنین شهیدانی میشود، گفت: این شهیدان با این سن کم خود دلبستگی به امور مباحث و مشروع نیز نداشتند و به همین جهت بود که از عزیزترین هستی خود یعنی جان خود گذشتند و راه شهادت و اباعبدالله را انتخاب کردند.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که سلوک آنها حسینی بود، گفت: اگر اهل رفاه و خوشگذرانی باشنیم دیگر سلوکمان حسینی نخواهد بود حتی اگر لباس دین به تن داشته باشیم، حسینیوار عمل نخواهیم کرد.
آیت الله مومنی در توضیح ویژگیهای سلوک حسینی را وزن کردن دانست و افزود: بذل از حبه نیز بالاتر است چرا که در حبه خردی از مال داده میشود اما در بذل تمام سرمایه در راه خدا داده میشود.
وی با بیان این که برخی سست ایمان هستند چرا که اهل تفریح و خوشگذرانیاند، به همین جهت در موضعگیریها سست و لرزانند، اما امثال این شهدا چون ایمان قوی دارند در موضعگیریها نیز قرص و استوارند که با نگاه با اینها ما نیز مقتدر میشویم و آرزویمان این است که مسئولان نیز به این شهدا نگاه کنند تا در موضعگیریهایشان استوارتر شوند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه تشریح سلوک حسینی گفت: معیت با اهل بیت نیز از نکات سلوک حسینی است چرا که ممکن است کسی سابقه درخشانی داشته باشد اما در ادامه به انحراف کشیده شود همانگونه که امام خمینی در صحیفه فرمودند ممکن است من از برخی به جهت سالوسی که داشتند و احساس کردم آنها مدافع انقلاباند تعریف کرده باشم، اما این تعریف ملاک نیست و میزان حال فعلی افراد است.
منبع:تسنیم
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۶۳۳۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
مرتضی مطهری یک شخصیت تمام نشدنی در گذر زمان است و تا امروز معادلی که جامعیت او را داشته باشد بر افکار عموم و خصوص رخ نکشیده!
من اولین بار نامش را از پدرم شنیدم که با او از سالهای درسهای فقه واصول امام خمینی آشنا بود و در دهه چهل متواضعانه گاه بیگاهی درتهران پای سخنرانی آن بزرگوار حاضر میشد و به یاد دارم مرا که در سن کودکی بودم به سالن سخنرانی او بُرد تا حضرت مطهری را ببینم.
ارتباط مرموزی بین من و استاد مطهری ایجاد شده بود تا سال ۶۰ که با کتاب داستان و راستان او آشنا شدم و در سال های بعد در حد توان ناچیز فکری خود با دیگر آثار استاد شهید آشنا شدم و یک به یک نوشته هایش را غذای مغز و روح خویش نمودم و این سفره فکری و اطعام معرفتی تا امروز ادامه داشته و دارد و خلاصه؛ "با مطهری زندگی میکنم" و حاضر به جایگزین کردن دیگری و دیگران بجای او نیستم چون تا کنون جایگزینی برای مطهری -خداراشاهدمیگیرم- که پیدا نکرده ام!
مطهری که من شناختم با توجه در آمیختگی بیش از سی ساله افکارم با آثارش، کلید شخصیتش؛ در "فهم عمیق او از دین ، و درک درست جامعه ، و عرضه خوبِ یافته هایش" است.
توضیح این ادعا چنین است؛
۱ - شهید استاد مطهری یک شخصیتِ جامعِ علمی بودکه دگراندیشان را تحمل میکرد. او گذشته از اینکه یک فیلسوف بود و فلسفه را هضم کرده بود، در فقه یک فقیه بود، و مهمتر ؛ با آثار نویسندگان دنیای خود ، حتا با دگر اندیشان آشنا بود ودر مواجه با نام یک نویسنده غربی و یا دگراندیش حیرت زده نمیشد.
این جمله شگفت آور که هیچ گاه عملی نشد ، از اوست؛ " میباید دانشکده الهیات به هر قیمتی شده فردی مارکسییسم رادر این دانشکده دعوت کندتامسائل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم میآئیم و حرفهایمان را میزنیم. هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد."
و میگفت: "من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است وآزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها."
۲ - آیت الله مطهری به عمقِ "دین" سفرِ علمی کرد. عمقِ دین بمعنای فهم و اجتهاد در فقه نیست .
اجازه دهید سخنی از استادبزرگوارم آیت الله وحید خراسانی که در درس داشتند تقدیم کنم که فرمودند: "تفقه در دین ؛ متفاوت از تفقه در ابواب فقه، طهارت تا دیات است ، این یک قسمت از دین است نه تمام دین؛ بعض الشیء لیس بالشیء»
در مورد "فقه مطهری" دامنه سخن وسیع است. خلاصه آن این است که او میگفت : "تمام مطالب دو جلد کفایه الاصول را در مشت دارم" ، و در درسهای عمومی آیت الله بروجردی و درسهای خصوصی امام خمینی توانست به رتبه بالای "اجتهاد" برسد و فقیه شود، ولی نه یک فقیه متعارف مانند دیگران که حداکثر یک حاشیه بر "عروةالوثقی" و یا "مکاسب شیخ انصاری" اضافه کند، بلکه وی فقیهی بود که باید تفقه او درچگونه باز کردنِ گره های کور را از زندگی فردی و اجتماعی مسلمین دیدکه درآثارش مانند؛ کتاب "حجاب" و نیز "نظام حقوق زن" و یا "اسلام و مقتضیات زمان" رصد کرد. او از خاستگاه فقه سنتی با بازاندیشانه، پیوند بین نص و زندگی را رقم زد.
۳ - استادمطهری از تحجر فاصله داشت.
اوتوانست بااین روش درست مراجعه به متون اصیل دینی وعدم دخالت حب و بغض ها، از تحجر و دگم اندیشی وسنت گرایی های نامعقول دور شود.
آقای مطهری بر بافت فرسوده؛ بنایِ فقه و فلسفه و تفسیر بنا نکرد. استاد عزیز آیت الله جوادی در درس میفرمود: "در تمام رشته ها ما تا نقشه جامع علم آن رشته را نداشته باشیم، هر فتوایی که در درون آن بدهیم به صورت بافت فرسوده است؛ مثل کسی که شهر را بخواهد اداره کند، تا نقشه جامع شهر را نداشته باشد، هرگونه ساخت و سازی داشته باشد طولی نمیکشد که بافت فرسوده میشود." مطهری نقشه جامع "شهرعلم" را داشت.
مطهری عزیز، در حد میسور بین علم و دین را آشتی میداد و عامل همبستگی عالمان و دانشمندان بود. علوم انسانی و تجربی را احترام میگذاشت همانطور که علوم اسلامی را ارج مینهاد تاجاییکه واجب علی کل مسلم را به تمام علوم بشری سرایت میداد ودر عین اینکه به آداب و فرهنگ و دانش خودی باور داشت، اما هیچ گاه این باور باعث تمسخر و یا بی اعتنایی به ره آور غرب نمیشد. اوهیچ گاه شبهه وشبهه دار را رمیِ به بی دینی نمیکرد و هیچ گاه در مثل تریبون دینی نمازجمعه آنان راتهدید به ارهاب -ترور- نمیکرد.
امروز؛ مادربرابر دوگانگی سازی بین دین و هرچیزی که نیاز بشر است قرار گرفته ایم! مانند علم ویا فلسفه ویا بهداشت ویا تکنولوژی ودانش درغرب .. و نیزازسوی دیگر مواجه با تغییر در مفاهیم بدیهی مانند؛عدالت،عصمت،قدرت و.. هستیم!
بگمانم؛اگر مطهری ومبارزه اوباتحجر ادامه داشت، شرائط متفاوتی داشتیم.
۴ - آیت الله مطهری از محو شدنِ در شخصیتها بر حذر بود و شخصیت پرست نبود. او نه وابسته به فرد، و نه وابسته به هیچ تشکیلات سیاسی و غیر سیاسی بود. او درعین اینکه به امام خمینی عشق داشت و از بردن نام او اشک می ریخت و وابسته عاطفی و تحصیلی به او بود اما وابسته فکری نبود که سرسپرده باشد، مطهری نه تنها خود اهل دست بوسی و پا بوسی نبود ، بلکه ؛ بسی پهلوانانه بر سرسپردگی ، چاکری ، تعصب و اطاعت بی چون و چرا ، چنان تیغ نقد میکشید که آه از دل مریدبازان به آسمان بلند می شد.
او در نقدِ عالمانه ی دو بخش کوشا بود ، یعنی ؛ نقد "ارباب قدرت" و نقد "ارباب دیانت".
استاد شهید مطهری چه زیبا گفت: "مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی نیست و هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام، من مانند عوام فکر نمیکنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است."
۵ - استاد مطهری در پیدایش انقلاب بهمراه همراه امام خمینی نقش موثر یک مجاهد و نیز یک ایدئولوگ را داشت ، اما این ، باعث نمیشد که چشم بر حقائق و یا نارسائی ها و یا حقوق مردم ببند و مدافه جریان حاکمیت باشد.
او چنین میگفت :
"این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولتهای آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند. تبعیضها را واقعاً از میان بردارند .. من تأکید میکنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد."
استاد مطهری دم از معنویت بدون عدالت نمیزد چون بر این اندیشه بود که ؛ "نبود عدالت در جامعه؛ پایه معنویت را متزلزل خواهد کرد و چون باعث محرومیت میشود ، محرومیت عامل ایجاد عقدههای روانی است و عقدههای روانی تولید انفجار خواهد کرد!"
شهید مطهری برای حق به هرگونه رفتار ناروایی که با متن دین و حقوق مردم در تضاد بود را ممنوع میدانست ، چون بر این باور بود: «برای حق باید از حق استفاده کرد و اگر من بدانم که با یک دروغ، امشب همه گناهکارانِ شما توبه میکنند و نمازِ شب خوان میشوند، اسلام به من اجازه چنین کار [دروغی] را نمیدهد.»
بعد از ملاحظه مطالب پنج گانه تقدیم شده ، آیا به نظر شما "مطهریِ امام خمینی" تکرار شد؟