خدا اسپانسر من در کوهنوردی است!
تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۶۷۵۳۶
کوهنوردی برای بیشتر ما یک تفریح یا ورزش است؛ اما کوهنوردی برای نرگس چیزی فراتر از یک تفریح یا ورزش ساده است. او می گوید خدا و نشانه های قدرتش را در کوه پیدا کرده است.
به گزارش گروه رسانه های بیباک، آدمها همیشه راههای متفاوتی برای غلیظ کردن آرامش خونشان پیدا میکنند. این راه میتواند همنشینی در یک محفل یا معاشرت با یک دوست و یا رفتن به یک مکان خاص باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی که میخواستم مرا پیدا نکنند
خودش میگوید دوست دارد صدایش کنیم نرگس بانو. ماجرای کوهنورد شدنش به چیزی حدود سیزده 14سال قبل برمیگردد. اتفاقی که رقم خوردن آن با دو حادثه تلخ شروع شد انقدر تلخ که او را مجبور کرد تا روزی از روزهای عالم نوجوانی، خلوتش را بر دارد و کوههای دارآباد را نشانه بگیرد. کوهی که تا پیش از آن روز برای او مفهوم غریبهای بود.«من پدر و برادرم را به فاصله یک سال از دست دادم. احساسی که داشتم این بود که دلم میخواست گم باشم و کسی مرا پیدا نکند. خیلی غصه داشتم ، میخواستم از همهچیز دور باشم یا اصلاً نباشم.یک روز خیلی ناگهانی تصمیم گرفتم به کوه بروم. از خانه بیرون زدم. راه را هم بلد نبودم. ماشین گرفتم و گفتم که میخواهم به کوه بروم. راننده هم من را به سمت کوههای دارآباد برد. نگهبان آنجا وقتی دید که من یک دختر تنها هستم راه را نشانم داد. به آنجا که رسیدم انقدر زیبایی و چیزهای خاص دیدم که فراموش کردم برای چه به اینجا آمده بودم.» نرگس آن روز تنها به دل کوه زده بود؛ جایی که به قول خودش تا به حال آن را ندیده بود.پس احساس ترس در چنین شرایطی اتفاق چندان غیر منتظره ای برایش نبود؛ ولی او درباره این احساس نظر متفاوتتری داشت.« آنجا هر بار برایم اتفاق تازهای میافتاد. انگار خدا من را میبرد تا تربیتم کند و از من یک انسان قوی بسازد، آن هم برای روزهای سخت بدون پدر بودن.تنها بودم ولی حس تنهایی و ترس از هیچ اتفاقی نداشتم، چون تصویری از اتفاقات بد در ذهن من کشیده نشده بود. من نمیترسیدم چون آن موقع چیزی از کوه و کوهنوردی نمیدانستم برای همین هم ترس برایم تعریف نشده بود.»
هر بار برای رفتن از خدا اجازه میگیرم
وقتی از او میپرسیم که آن روز چه چیزی از کوه بیش از پیش برای او هیجانانگیز بود؟ انقدر هیجانانگیز که هنوز هم بعد از این هم سال نتوانسته تا از آن دل بکند.«در کوه چیزهایی بود که من تا به حال در عمرم ندیده بودم. معمولاً آدم وقتی چیزهایی را میبینید که تا به حال آن را ندیده و حال روحیاش عوض میشود و به آن علاقهمند میشود.حسی که من آن روز داشتم مثل این بود که یک کار بزرگ انجام داده باشم. همه این حس و حال را کوه به من داده بود. وقتی آنجا بودم هر چیزی را که میدیدم دربارهاش فکر میکردم. روزهای اول شاید تفریحی به کوه میرفتم ولی الآن این کار برایم هم تفریح است و هم راهی برای شناخت پروردگار در کوه هیچ قدرتی جز قدرت خدا نیست. خیلیها به من میگویند تنهایی نرو؛ اما من هربار از خداوند اجازه میگیرم و به کوه میروم، خیالم راحت است که تنها نیستم؛ چون به این باور دارم که عالم محضر خداست. این سه سال که به صورت حرفهایتر کوه میروم شاهد حوادثی که برای خودم و دوستانم اتفاق افتاده بودهام؛ ولی ترسی ندارم؛ چون یکی از راههای شناخت پروردگار است من به خودم میگویم که باید به خدا فکر کنم و ایمانم به خدا بیشتر باشد تا از چیزی نترسم؛ چون او همهچیز را میبیند و خیالم راحت است و اگر بخواهد به من اجازه ندهد همیشه بهانهای برای نرفتن پیش میآید. »
در کوه چیزهایی هست که در عمرتان ندیدهاید
«سنگر»اولین قلهای بود که او خارج از تهران آن را فتح کرد. نرگس بعد از آن روز به واسطه رفتنهای مداومش با گروههای مختلف کوهنوردی آشنا میشود و رفتهرفته چهره یک کوهنورد واقعی را به خود میگیرد. حالا سالهای سال است که به کوهنوردی بهطوری جدی نگاه میکند انقدر که خودش میگوید بعد از آن روز در برنامههای زندگیاش کوه رفتنها ماهانه را قرار داده است.« من فکر میکنم باید به این باور برسم که ترس راهی است برای نزدیک شدن به خداوند نه دور شدن از او بعضی اوقات اتفاقاتی میافتد که خودت میفهمی یک حادثه از کنار گوشت رد شده؛ مثل صاعقه ای که کنار پایت میخورد و تو جان سالم به در میبری. من کوهنوردی را دوست دارم؛ چون وقتی شما در کوه هستید انگار بهتر میتوانید عظمت خدا را احساس کنید از طرفی وقتی فکر میکنید در مسیری هستید که خدا به شما کمک میکند تا بهتر او را بشناسید و به هدفتان برسید پر از حس مثبت میشوید.»
دوست دارم برای خدا تبلیغ کنم
«من در کوه گم شدم، سنگ روی پایم افتاده؟ وقتی راه را گم کردم چه کسی راه را به من نشان داده؟ چه کسی سنگ به آن عظمت را از روی پای من برداشته؟ خداوند حامی و همهکس من در زندگی است. خدا در تمام این مدت و همهجا کنار من بوده و از من پشتیبانی کرده است مثل اسپانسر، وقتی او از من حمایت میکند من هم موقع کوهنوردی با آیات قرآن برای او تبلیغ میکنم و کلامش را میبرم تا همگان آن را ببینند.» نرگس میگوید که همه رفت و آمدها کوهنوردی هایش را با وقت اذان و نماز تنظیم میکند و از طرفی برای انتخاب آیاتی که آن را انتخاب میکند اساس خاصی در نظر نمیگیرد بلکه بر اساس موضوعی که مد نظر خودش هست از آنها استفاده میکند. مثل نماز یا امر به معروف و نهی از منکر.« آیات قرآن برایم نوعی تشکر از خداست. آیات نماز را انتخاب کردم؛ چون خودم قبلاً در کوه نماز نمی خواندم فکر میکردم نمیشود خواند. بلد نبودم اگر آب نباشد و طهارت نداشته باشم چه کار کنم. خیال میکردم اگر قضا بخوانم بهتر است؛ ولی کسی را دیدم که در کوه و سرما نماز میخواند ، این تلنگری شد برای من تا اینکه تصمیم گرفتم خودم پایبند نماز اول وقت باشم وبرای رضای خداوند و در مسیر امام زماناین کار را انجام دهم تا من هم تلنگری باشم برای دیگران که کوه مانع تسلیم بودن آنها در برابر خداوند نشود.»
منبع:مهر
رسانهها
--------------------------------------------------------------------------
تذکر: کاربر محترم! انتشار مطالب دیگر رسانهها از سوی پایگاه خبری تحلیلی بیباک لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانهای منتشر نشده است از طریق بخش "تماس با ما" یا پل ارتباطی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفههای لازم، منتشر گردد.
------------- با کلیک بر روی لینکهای ذیل تمامی روزنامههای کشور را رایگان مطالعه کنید -------------
روزنامههای عمومی | روزنامههای اقتصادی | روزنامههای ورزشی | سایر روزنامهها| هفتهنامه و ماهنامه | نشریات استانی
منبع: بی باک نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۶۷۵۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد
به گزارش ورزش سه، وقتی نخستینبار برای تیم ملی در جام ملتهای آسیا به میدان رفت، هجده سال سن داشت. سنوسالی که برای همه جوانها عصری در آغاز دوران فوتسالی به شمار می رود ولی او با پیراهن تیم ملی به شکوفایی رسیده و هرگز آن جامه مقدس را از تن در نیاورده. او در اولین نبرد ملی در پیروزی پرگل مقابل ترکمنستان با چهارده گل نقش داشته و یکی از گلها را به ثمر رسانده. با همان تبسم همیشگی و بازیگوشیهای کودکانه در جوانیاش. آن روز، برای علیاصغر، هم بالاترین قله بود و هم آغازی برای قصههای پریان گونه. داستانی به بلندای هجده سال و حتی بیشتر از آن. او نسل به نسل، فصل به فصل و از عصری به عصری دیگر ادامه میداد. افتخارات مفرط این سالها سد راهش نشد و هرگز طعم تلخ عقدهی ضعیف بودن و نزول کردن را نچشید. همیشه آن بالای بالا بود. بهترینِ بهترینها. بعد ها او را مردی برای همه فصول میخواندند و میگفتند علیاصغرحسن زاده تا چهلویک سالگی در وسط ماجرا، وسط میدان و نمایشها میماند.
پنج قهرمانی در جام ملتهای آسیا به معنای پرافتخارترین بازیکن این روزها. در سی وهفت سالگی نقش تعیین کنندهای را در نخستین قهرمانی شمسایی در نقش مربیگری تیم ملی داشت. وقتی حسنزاده راه میرفت، همه راه میرفتند. وقتی حسن زاده به گوشهای خیره میشد، خیلیها خیره میشدند. وقتی او لب به سخن گشود، همه سکوت میکردند. وقتی او توپی را به تور میچسباند، همه حیرت میکردند. زمانی که او خوشحالی پس از گلش را به اجرا در میآورد، همه دور مرد الهامبخش خود حلقه میزدند و به آغوش میکشیدند.
رسانهها تلاش کردند حالت او را پیش از ضربهی جادویی پنالتیاش به قرقیزستان را با دقت تعریف کنند. اینکه حسنزاده شق و رق و بدون دورخیز ایستاده و دستهایش را حلقه زده پایین کمرش. سپس توپ را چرخانده به کنج دروازه. حالت پای او جای دیگری را نشانه رفته، اما توپ مسیر دیگری را پیموده. بازیکنان قرقیزستان میخکوب شدهاند و تماشاگران مات و مبهوت ماندهاند. چرا و چگونه توپ در جای دیگر آرام گرفته و قرار بوده سوی دیگری را میرفته. شبیه به آبی که بر خلاف مسیر رودخانه به حرکت در آمده. یک گل استثنایی تمام عیار که تا سالیان سال به تصویر کشیده میشود.
واقعیت این است که کمتر ستارهای را با کیفیت او شناختهایم و درخشش در جام ملتهای آسیا بازتابنده این کیفیت است. سوالاتی جلب نظر میکند که آیا حسن زاده تا چهلویک سالگی میتواند به همین نمایش های خود ادامه بدهد؟ سپس به عملکرد او در جام جهانی آینده چشم خواهیم دوخت.