Web Analytics Made Easy - Statcounter

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:مرحوم دکتر ابراهیم یزدی یک سیاستمدار به نسبت کلاسیک بود. سیاستمداری بود که می‌توانستی با نظرات او موافق یا مخالف باشی ولی در هر حال باید وجود چنین افرادی را برای بهبود نهاد سیاست در ایران بسیار مفید و موثر دانست. سیاستمداری که می‌شد با او گفت‌وگو کرد و این کم ویژگی نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در واقع هر سياستمداري بايد از تقويت نهاد سياست و سياست‌ورزي در ايران حمايت كند، در غير اين صورت خود را نفي كرده است. تقويت اين نهاد نيز ابعاد گوناگوني دارد. يكي از آنها، وجود چهره‌ها و شخصيت‌هاي سياسي است كه مشي قابل فهمي را در يك دوره طولاني‌مدت پيگيري كرده‌اند. مرحوم دكتر يزدي بيش از ٦ دهه است كه فعاليتي مستمر و مداوم را در سياست دنبال كرده و اين استمرار نشان از دو ويژگي مهم دارد؛ يكي قدرت انطباق‌پذيري با شرايط به نسبت گوناگون در اين ٦ دهه گذشته است و ديگري واقع‌گرايي نسبي و پرهيز از هيجانات سياسي است كه بسياري از سياستمداران دچار اين ويروس ويرانگر مي‌شوند.

به گزارش نامه نیوز، وی ادامه داده است؛ شايد گفتن اين نگاه بنده مورد پسند برخي از دوستان نباشد، به نظرم ظرفيت مرحوم يزدي بيش از اين بود كه ديده شد ولي ميراث سياسي مناسبي را به ارث نبرد تا اين ظرفيت به فعليت درآيد. از زماني كه دكتر يزدي دبيركل نهضت آزادي شد، كوشيد كه نهضت را به جايگاه شايسته خود در عرصه سياسي ايران برگرداند، ولي متاسفانه ميراث مرحوم بازرگان براي دكتر يزدي به‌گونه‌اي نبود كه كوشش‌هاي دكتر يزدي آن چيزي را كه مي‌خواست محقق كند. شايد اگر نهضت آزادي از ابتداي انقلاب با خط‌مشي دكتر يزدي پيش مي‌رفت، نه آن انشعاب مهم اول انقلاب ميان نهضت آزادي رخ مي‌داد و نه آن كناره‌گيري از حكومت و قدرت را شاهد بوديم و در اين صورت و به احتمال فراوان مي‌توان گفت كه نقش نهضت آزادي در ادامه جمهوري اسلامي ايران نقش سازنده و برجسته‌اي مي‌بود و چنين در حاشيه قرار نمي‌گرفت.
آنچه در مورد مرحوم دكتر يزدي براي من به عنوان يك شهروند ايراني مهم است، سعي وافر ايشان در خارج نشدن از مشي آرام و با صبر و حوصله بود. مشي‌اي كه انگيزه‌هاي فراواني براي خروج از آن مي‌توانست وجود داشته باشد. اتهامات و فشارهاي ناروا، از اين جمله است كه حتي پس از فوت آن مرحوم در رسانه رسمي همچنان او را شهروند امريكا مي‌نامند و خم به ابروي خود از اين دروغ نمي‌آورند.

آن مرحوم قدرت انطباق‌پذيري و درك ويژگي‌هاي اجتماعي را داشت و لذا توانست در دو دهه‌اي كه مديريت سياسي حزب متبوع خود را عهده‌دار بود، آن را به نحوي سروسامان دهد كه از وضعيت گذشته آن خارج شود، هرچند در اين راه هزينه‌هايي نيز پرداخت كه مطلقا حق آن مرحوم نبود. شايد مهم‌ترين ميراثي كه از ايشان براي سياست‌ورزي در ايران بماند، در درجه اول، استمرار و تداوم كنش سياسي و سپس، انطباق‌پذيري با جامعه در حال تحول و نيز متعهد بودن به اصول اعلامي و منفعل نبودن در برابر فشارها و هزينه‌هايي است كه به ناحق به سياستمداران وارد مي‌شود. همچنين پذيرش گفت‌وگو و دربند كينه‌هاي گذشته نبودن، مي‌تواند آموزه‌هايي باشد كه نيازمند آن هستيم.

منبع: نامه نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت namehnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «نامه نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۷۸۹۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مجتهدی حال فلسفی‌اش از قال فلسفی‌اش بیشتر بود

به گزارش خبرنگار مهر، آیین بزرگداشت استاد پیشکسوت گروه فلسفه دانشگاه تهران زنده یاد دکتر کریم مجتهدی صبح امروز (سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه) در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.

مجتهدی دنبال خودنمایی و جلوه‌گری نبود

غلامعلی حدادعادل که خود تحصیلکرده رشته فلسفه دانشگاه تهران است در این مراسم به مناسبت روز معلم و سالروز درگذشت شهید مطهری خاطره ای از شهید مطهری نقل کرد و سپس گفت: من با شهید مطهری مرتباً کلاس داشتم، یک بار ایشان به من گفتند می خواهم بروم نزد میرزاعبدالله مجتهدی و تو هم باید بیایی. من هم قبول کردم اما روزی که خواستیم نزد ایشان برویم به ما خبر دادند که ایشان فوت کردند. میرزا عبدالله مجتهدی هم از اقوام و بستگان مرحوم کریم مجتهدی بود بنابراین مرحوم مجتهدی در شهر تبریز و در خانواده ای فاضل بزرگ شده بود.

وی افزود: مرحوم مجتهدی رسماً معلم ما نبود چون بنده سال ۱۳۴۹ وارد دانشگاه شدم که آقای مجتهدی آن زمان در دانشگاه تدریس نمی کرد. بنده در دوره دکتری شاگرد دکتر مهدوی بودم، ایشان وقتی به ما درس فلسفه می دادند اعتنایی به زمان نداشتند به این معنا که ما هر درس را به جای نیم سال در دو سال می خواندیم. دکتر یحیوی وقتی به ما درس کانت را می داد آقای مجتهدی هم کنار ایشان می نشست اما دخالتی در تدریس نمی کرد. پایان نامه بنده هم با دکتر مهدوی بود و قبل از انقلاب تمام شد ا ما زمان دفاع آن مصادف با انقلاب و مسائل انقلاب فرهنگی شد به همین دلیل آقای مهدوی دیگر دانشگاه نیامدند و دکتر مجتهدی استاد راهنمای رساله من شد و خوشبختانه الان نام ایشان روی پایان نامه من است. ۴۵ سال بعد از انقلاب هم این حشر و نشر با مرحوم مجتهدی ادامه داشت.

وی افزود: ایشان مرد شریف و متخلق به اخلاق انسانی بود، دنبال خودنمایی و جلوه گری نبود و صحبت هایش به قصد به رخ کشیدن معلومات نبود. بیش از آنچه به پاسخ اهمیت بدهد به سوال اهمیت می داد و کلید تفکر را در یافتن سوال درست می دید به همین خاطر همیشه با حرف هایش سوال ایجاد می کرد.

رییس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: ممکن است این سوال مطرح شود که خواندن رشته فلسفه چه فایده ای برای کشور دارد، من در پاسخ به این سوال می گویم نگاه فلسفه نگاهی است که از مبادی و پشت سر یک موضوع سوال می کند همه گرفتاری های امروز ما به خاطر فکر نکردن است. به همین خاطر همیشه می گویم معلم خوب کسی است که فکر کردن را یاد بدهد. فلسفه به ما یاد می دهد فکر چیست و درست فکر کردن چگونه است. ایشان قال فلسفی اش از حال فلسفی اش کمتر بود علاقه به ایران و اسلام و زبان فارسی داشت و از هیچ کاری در این حوزه ها مضایقه نمی کرد.

حدادعادل بیان کرد: دکتر مجتهدی خیلی به کانت علاقه داشت. هم در دانشگاه این درس را تدریس می‌کرد هم تالیفات بسیاری در حوزه کانت دارد. در تفکر مجتهدی تاثیری از فضای سنگین دهه ۴۰-۵۰ دیده نمی شد و در همان فضا مستقل فکر می کرد.

وی در پایان گفت: نگاه مرحوم مجتهدی نسبت به تجدد و مدرنیته مارکسیستی نبود و معمولاً سراغ مقولاتی می رفت که کسی سراغ آن نرفته بود. من و ایشان با یکدیگر برای شرکت در همایشی درباره هانری کربن به فرانسه رفتیم و این سفر باعث شد ما کمی از حالت استاد-شاگردی خارج شویم و بیشتر با هم رفیق شویم و بنده درباره زندگی خصوصی ایشان بیشتر بدانم.

انضباط در کار دانشگاهی مجتهدی

محمدرضا بهشتی استاد فلسفه دانشگاه تهران در ادامه این مراسم گفت: بنده رساله فوق لیسانسم را با ایشان گذراندم. مرحوم مجتهدی گذشته از دانستنی ها و اندوخته های بسیاری که داشت منش، نظم خاص و برخورد آراسته ای داشت. ایشان معتقد بود کار دانشگاهی یک انضباطی می خواهد و احترام به اینکه دانشجو باید انضباط داشته باشد در کلاس های ایشان دیده می شد. به رغم اینکه میدان اصلی مطالعه ایشان غرب بود اما به ایران و سنت ایران بسیار توجه داشت و همانطور که دوستان هم اشاره کردند راجع به کاربرد واژه های خارجی بسیار حساس بود.

وی افزود: بنده اوایل که به کلاس های ایشان می رفتم برایم فضای کلاس هایشان کمی عجیب بود چون پیش از اینکه فلسفه یک دوره را درس بدهند کمی درباره فرهنگ عمومی آن دوره برای مان می گفتند که برای من چیز تازه ای بود اما بعدها فهمیدم چقدر کار درستی می کردند. یکی دیگر از کارهای ایشان این بود که محتوای یک کتاب خارجی را ترجمه می کرد و به عنوان یک اثر مستقل منتشر می کرد و اشاره هم داشت این کتاب اقتباس از فلان کتاب است که به نظرم بسیار کار درستی است. ممکن است امروز انجام چنین کارهایی به پای ناتوانی فرد گذاشته شود اما به نظر من یک میانبر خوب برای انتقال مطالب و حتی بهتر از ترجمه های نامعقول است.

آخرین سخنران این مراسم، سیدحمید طالب زاده استاد تمام گروه فلسفه دانشگاه تهران بود.

مجتهدی؛ به مثابه آموزگار

وی گفت: بنده به مرحوم مجتهدی به مثابه یک کشاورز نگاه می کنم. یک کشاورز دانا در دوره ای و سال هایی که آکادمی ما تهی از اندیشه مدرن بود کار کاشتن و رشد دادن به نهال اندیشه مدرن در زمین سنت ایرانی را بر عهده گرفت. او یک کشاورز دانا بود و به اندیشه فلسفی به مثابه یک دانش نگاه می کرد. دانش در زمینه ای که قابل رشد و مناسب است.

وی افزود: دریافت درس بدون ادب نفس امکان پذیر نیست. فلسفه با فرهنگ عجین است نمی توان فلسفه را فقط در مباحث درسی خلاصه کرد. مرحوم مجتهدی ادب درس را با ادب نفس یعنی فرهنگ پیوند داد.

طالب زاده گفت: مرحوم مجتهدی به فرهنگ می پرداخت و می دانست فلسفه بدون فرهنگ امکان پذیر نیست. ایشان متوجه بود اصلی ترین فضیلتی که دانش می تواند بر پایه آن استوار باشد صلابت صداقت است چون اندیشیدن با راستی و صداقت پیوند عمیق دارد. هر جا یک فضیلت باشد دسته دیگری از فضائل هم است و هیچ فضیلتی منفرد نیست.

این استاد فلسفه دانشگاه تهران ادامه داد: ادب نفس لوازمی دارد که یکی از آن لوازم سختگیری است. شاید سختگیری مرحوم مجتهدی تلخ بود اما به معنای ادب نفس بود و تا این اتفاق نمی افتاد دانش هم محقق نمی شد. اهمیتی که ایشان به زبان فارسی می داد به خاطر این بود که به شلختگی الفاظ حساس و معتقد بود یک واژه خارجی باید در متن خودش فهمیده شود و زبان باید آراسته و پیراسته باشد. نمی شود با شلختگی علم و دانش را ترویج کرد.

وی در پایان بیان کرد: مرحوم مجتهدی به شاخه های مختلف فرهنگ توجه و تسلط زیادی به ادبیات و تئاتر قرن بیستم داشت. علاقه مند به فلسفه اسلامی بود و به سهروردی، ملاصدرا و قطب الدین عشق می ورزید. ما فلسفه می آموزیم تا مصمم و تا آخر عمر دانشجو باشیم. به همین خاطر هم باید گفت حب دانایی حقیقت فلسفه است و مرحوم مجتهدی تا آخرین لحظه به این امر اهتمام داشت. بعد از مرگ مجتهدی خیلی ها نسبت به او بی مهری و قدرناشناسی کردند در حالی که ما باید همیشه قدردان و سپاسگزار او باشیم، من اگر بخواهم برای مجتهدی یک لقب انتخاب کنم می گویم مجتهدی؛ به مثابه آموزگار.

کد خبر 6093503 سارا فرجی

دیگر خبرها

  • چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانه چیست؟/ نگاه بروکسل به پرونده هسته ای ایران با اسرائیل متفاوت است/ اتحادیه اروپا می تواند با ایران در مقابله با تهدیدهای مشترک همکاری کند
  • آسمانی شدن پدر شهید در شاندرمن ماسال
  • ۱۳۰ ساختمان مسکونی و تجاری امام زاده ابراهیم شفت در آتش سوخت
  • در هاوانا صدام به من گفت فرصت تاریخی است که تمامی حقوق‌مان را از ایران پس بگیریم/ ضربتی به ایران بزنیم که تمام کره‌ی زمین صدایش را بشنود
  • نگرانی از کاهش سطح دینداری و افزایش بی اعتمادی در جامعه در یادداشت عباس عبدی
  • کبد بیمار یزدی نجات بخش جان هم‌وطنی دیگر شد
  • مجتهدی حال فلسفی‌اش از قال فلسفی‌اش بیشتر بود
  • کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان درباره مواضع تند مهدی نصیری
  • کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان درباره مواضع تند مهدی نصیری / براندازی قابل جمع با اصلاح‌طلبی نیست
  • کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان مقابل جنجال مهدی نصیری /براندازی قابل جمع با اصلاح‌طلبی نیست