دعاى عرفه با صدای حاج میثم مطیعی+دانلود
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۸۰۴۸۶
به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛یکی از دعاهاى مشهور روز عرفه دعاى حضرت سید الشهداء علیه السلام است بشر و بشیر پسران غالب اسدى روایت کرده اند که پسین روز عرفه در عرفات در خدمت آن حضرت بودیم پس از خیمه خود بیرون آمدند با گروهى از اهل بیت و فرزندان و شیعیان با نهایت تَذَلُّل و خشوع پس در جانب چپ کوه ایستادند و روى مبارک را بسوى کعبه گردانیدند و دستها را برابر رو برداشتند مانند مسکینى که طعام طلبد و این دعا را خواندند:
دانلود دعای عرفه با صدای حاج میثم مطیعی
اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ واَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ لا تَخْفى عَلَیْهِ الطَّلایِـعُ وَلا تَضیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ جازى کُلِّ صانِعٍ وَرائِشُ کُلِّ قانعٍ وَراحِمُ کُلِّ ضارِعٍ وَمُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْکِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السّاطِعِ وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ وَلِلْکُرُباتِ دافِعٌ وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ،
خداى را سپاس که براى حکمش برگردانندهاى،و براى بخشش بازدارندهاى و همانند ساختهاى ساخته هیچ سازندهاى نیست،و او سخاوتمند وسعتبخش است،انواع مخلوقات را پدید آورد،و ساختهها را با حکمتش محکم نمود،طلیعهها بر او پوشیده نمىماند،و ودیعهها نزد او ضایع نمىشود پاداشدهنده هر سازنده،و بىنیازکننده هر قناعتگر،و رحمکننده بر هر نالان،و فرو فرستنده سودها،و نازلکننده کتاب جامع با نور درخشان است،او شنونده دعاها،و دورکننده بلاها،و بالابرنده درجات،
وَلِلْجَبابِرَهِ قامِعٌ فَلا اِلهَ غَیْرُهُ وَلا شَىْءَ یَعْدِلُهُ وَلَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُاللَّطیفُ الْخَبیرُ وَهُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَرْغَبُ إِلَیْکَوَاَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّهِ لَکَ مُقِرّاً بِاَنَّکَ رَبّى وَ اِلَیْکَ مَرَدّى اِبْتَدَاْتَنى بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ اَنْ اَکُونَ شَیْئاً مَذْکُورا وَخَلَقْتَنى مِنَ التُّرابِ ثُمَّ اَسْکَنْتَنِى الاَْصْلابَ آمِناً لِرَیْبِ الْمَنُونِ وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنینَ،
و کوبنده گردنکشان است،پس معبودى جز او نیست،و چیزى با او برابرى نمىکند،و چیزى همانندش نیست،و اوست شنوا و بینا،و لطیف و آگاه،و بر هرچیز تواناست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فَلَمْ اَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ اِلى رَحِمٍ فى تَقادُمٍ مِنَ الاَْیّامِ الْماضِیَهِ وَالْقُرُونِ الْخالِیَهِ لَمْ تُخْرِجْنى لِرَاْفَتِکَ بى وَلُطْفِکَ لى وَاِحْسانِکَ اِلَىَّ فى دَوْلَهِ اَئِمَّهِ الْکُفْرِ الَّذینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَکَذَّبُوا رُسُلَکَلکِنَّکَ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَلى مِنَ الْهُدَى الَّذى لَهُ یَسَّرْتَنى وَفیهِ اَنْشَاءْتَنى وَمِنْ قَبْلِ ذلِکَ رَؤُفْتَ بى بِجَمیلِ صُنْعِکَ وَسَوابِـغِ نِعَمِکَ فابْتَدَعْتَ خَلْقى مِنْ مَنِىٍّ یُمْنى وَاَسْکَنْتَنى فى ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَیْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ،
ایمنى بخشیدى همواره کوچکننده بودم از صلبى به رحمى،درگذشته از ایام و قرنهاى پیشین،از باب رأفت و لطف و احسانى که به من داشتى، مرا در حکومت پیشوایان کفر،آنانکه پیمانت را شکستند،و پیامبرانت را تکذیب کردند،به دنیا نیاوردى،ولى زمانى به دنیا آوردى به خاطر آنچه در علمت برایم رقم خورده بود و آن عبارت بود از هدایتى که مرا براى پذیرفتن آن آماده ساختى،و در عرصه گاهش نشود و نمایم دادى،و پیش از آن هم با رفتار زیبایت،و نعمتهاى کاملت بر من مهر ورزیدى،در نتیجه وجودم را پدید آوردى از نطفه ریخته شده و در تاریکیهاى سهگانه میان گوشت و خون و پوست جایم دادى،
لَمْ تُشْهِدْنى خَلْقى وَلَمْ تَجْعَلْ اِلَىَّ شَیْئاً مِنْ اَمْرى ثُمَّ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَ لى مِنَ الْهُدى اِلَى الدُّنْیا تآمّاً سَوِیّاً وَحَفِظْتَنى فِى الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیّاً وَرَزَقْتَنى مِنَ الْغِذآءِ لَبَناً مَرِیّاً وَعَطَفْتَ عَلَىَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ وَکَفَّلْتَنى الاُْمَّهاتِ الرَّواحِمَ وَکَلاَْتَنى مِنْ طَوارِقِ الْجآنِّ وَسَلَّمْتَنى مِنَ الزِّیادَهِ وَالنُّقْصانِفَتَعالَیْتَ یا رَحیمُ یا رَحْمنُ حتّى اِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْکَلامِ،
و مرا در آفرینش وجودم گواه نگرفتى، و چیزى از کار خلقتم را به من واگذار ننمودى،سپس براى آنچه در علمت از هدایتم گذشته بود مرا کامل میانه به دنیا آوردى،و در حال کودکى و خردسالى در میان گهواره محافظت نمودى،و از بین غذاها شیر گوارا نصیبم کردى،و دل دایهها را بر من مهربان نمودى،و مادران پرمهر را به پرستارىام گماشتى،و از آسیبهاى پریان نگهدارى فرمودى،و از زیادى و کمى سالمم داشتى،پس تو برترى اى مهربان،اى بخشنده،تا آنگاه که آغاز به سخن کردم.
اَتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابغَ الاِْ نْعامِ وَرَبَّیْتَنى زایِداً فى کُلِّ عامٍ حَتّى إ ذَا اکْتَمَلَتْ فِطْرَتى وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتى اَوْجَبْتَ عَلَىَّ حُجَتَّکَ بِاَنْ اَلْهَمْتَنى مَعْرِفَتَکَ وَرَوَّعْتَنى بِعَجائِبِ حِکْمَتِکَ وَاَیْقَظْتَنى لِما ذَرَاْتَ فى سَمآئِکَوَاَرْضِکَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِکَ وَنَبَّهْتَنى لِشُکْرِکَ وَذِکْرِکَ وَاَوجَبْتَ عَلَىَّ طاعَتَکَ وَعِبادَتَکَ وَفَهَّمْتَنى ما جاَّءَتْ بِهِ رُسُلُکَ وَیَسَّرْتَ لى تَقَبُّلَ مَرْضاتِکَ وَمَنَنْتَ عَلَىَّ فى جَمیعِ ذلِکَ بِعَونِکَ وَلُطْفِکَ ثُمَّ اِذْ خَلَقْتَنى مِنْ خَیْرِ الثَّرى،
نعمتهاى کاملت را بر من تمام کردى،و مرا در هر سال با افزوده شدن به وجودم پرورش دادى،تا آفرینشم کامل شد،و تاب و توانم معتدل گشت،حجّت را بر من واجب نمودى،چنانکه معرفتت را به من الهام فرمودى و با شگفتیهاى حکمتت به هراسم افکندى،و به آنچه در آسمان و زمینت از پدیده هاى خلقت پدید آوردى بیدارم نمودى،به سپاسگذارى و یادت آگاهىام دادى،و طاعت و عبادتت را بر من واجب نمودى،و آنچه را پیامبرانت آوردند به من فهماندى،و پذیرفتن خشنودىات را بر من آسان کردى،و در تمام این امور به یارى و لطفت بر من منّت نهادى،سپس وقتى که مرا از بهترین خاک آفریدى،
لَمْ تَرْضَ لى یا اِلهى نِعْمَهً دُونَ اُخرى وَرَزَقْتَنى مِنْ اَنواعِ الْمَعاشِ وَصُنُوفِ الرِّیاشِ بِمَنِّکَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ عَلَىَّ وَاِحْسانِکَ الْقَدیمِ اِلَىَّ حَتّى اِذا اَتْمَمْتَ عَلَىَّ جَمیعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنّى کُلَّ النِّقَمِ لَمْ یَمْنَعْکَ جَهْلى وَجُرْاءَتى عَلَیْکَ اَنْ دَلَلْتَنى اِلى ما یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ وَوَفَّقْتَنى لِما یُزْلِفُنى لَدَیْکَ فَاِنْ دَعَوْتُکَ اَجَبْتَنى وَاِنْ سَئَلْتُکَ اَعْطَیْتَنى وَاِنْ اَطَعْتُکَ شَکَرْتَنى وَاِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنى،
برایم نپسندیدى اى معبود من نعمتى را بدون نعمتى دیگر،و از انواع وسایل زندگى،و اقسام بهرهها نصیب من فرمودى،و این بخاطر نعمتبخشى بزرگ و بزرگتر و احسان دیرینهات بر من بود،تا جایى که همه نعمتها را بر من کامل نمودى،و تمام بلاها را از من بازگرداندى،نادانى و گستاخىام بر تو،بازت نداشت،از این که مرا به آنچه به تو نزدیک مىکند راهنمایى کردى، و به آنچه مرا به پیشگاهت مقرّب مىنماید توفیق دادى،پس اگر بخوانمت،اجابتم نمایى،و اگر از تو درخواست نمایم،عطایم کنى،و اگر اطاعتت کنم قدردانى فرمایى،و اگر به شکرت برخیزم بر نعمتم بیفزایى،
کُلُّ ذلِکَ اِکْمالٌ لاَِنْعُمِکَ عَلَىَّ وَاِحْسانِکَ اِلَىَّ فَسُبْحانَکَ سُبْحانَکَ مِنْ مُبْدِئٍ مُعیدٍ حَمیدٍ مَجیدٍ تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُکَ وَعَظُمَتْ الاَّؤُکَ فَاءَىَُّ نِعَمِکَ ی ا اِلهى اُحْصى عَدَداً وَذِکْراً اءَمْ اَىُّ عَطـایاکَ اءَقُومُ بِها شُکْراً وَهِىَ یا رَبِّ اَکْثَرُ مِنْ اَنْ یُحْصِیَهَا الْعآدّوُنَ اءَوْ یَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ ثُمَّ ما صَرَفْتَ وَدَرَاءْتَ عَنّى اَللّهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَالضَّرّآءِ اءَکْثَرُ مِمّا ظَهَرَ لى مِنَ الْعافِیَهِ وَالسَّرّآءِ وَاَنـَا اَشْهَدُ یا اِلهى بِحَقیقَهِ ایمانى،
همه اینها کامل کردن نعمتهایت بر من و احسانت به سوى من است،پس منزّهى تو،منزّهى تو،که آفرینندهاى،و بازگردانندهاى،و ستودهاى و بزرگوارى،نامهایت مقدس است،و نعمتهایت بزرگ،خدایا کدامیک از نعمتهایت را به شماره آورم و یاد کنم،یا براى کدمیک از عطاهایت به سپاسگذارى برخیزم درحالىکه پروردگارا، بیش از آن است که شمارهگران برشمارند،یا اینکه یاد دارندگان در دانش به آنها برسند،آنگاه اى خدا،آنچه از بدحالى و پریشانى از من بازگرداندى و دور کردى،از آنچه از سلامتى کامل و خوشحالى برایم نمایان شد،بیشتر است،معبودا،من گواهیى مىدهم به حقیقت ایمانم،
وَعَقْدِ عَزَماتِ یَقینى وَخالِصِ صَریحِ تَوْحیدى وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمیرى وَعَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى وَاَساریرِ صَفْحَهِ جَبینى وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسى وَخَذاریفِ مارِنِ عِرْنینى وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعى وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتاىَ وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانى وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمى وَفَکّى،
و باور تصمیمات یقینم،و یکتاپرستى بىشائبه صریحم و درون پوشیده نهادم،و آویزههاى راههاى نور چششم،و چینهاى صفحه پیشانىام،و روزنههاى راههاى نفسم،و پرّههاى نرمه تیغه بینىام،و حفرههاى پرده شنوایىام،و آنچه که ضمیمه شده و بر ان بر هم نهاده دو لبم،و حرکتهاى سخن زبانم،و جاى فرو رفتگى سقف دهان و آروارهام،و محل روییدن دندانهایم،
وَمَنابِتِ اَضْراسى وَمَساغِ مَطْعَمى وَمَشْرَبى وَحِمالَهِ اُمِّ رَاءْسى وَبُلُوعِ فارِغِ حَباَّئِلِ عُنُقى وَمَا اشْتَمَلَ عَلیْهِ تامُورُ صَدْرى وَحمائِلِ حَبْلِ وَتینى وَنِیاطِ حِجابِ قَلْبى وَاءَفْلاذِ حَواشى کَبِدى وَما حَوَتْهُ شَراسیفُ اَضْلاعى وَحِقاقُ مَفاصِلى وَقَبضُ عَوامِلى وَاَطرافُِ اَنامِلى وَلَحْمى وَدَمى وَشَعْرى وَبَشَرى وَعَصَبى وَقَصَبى وَعِظامى وَمُخّى وَعُرُوقى وَجَمیعُِ جَوارِحى وَمَا انْتَسَجَ عَلى ذلِکَ اَیّامَ رِضاعى وَما اَقلَّتِ الاَْرْضُ مِنّى وَنَوْمى وَیَقَظَتى وَسُکُونى وَحَرَکاتِ رُکُوعى وَسُجُودى ،
و جاى گوارایى خوراک و آشامیدنىام،و بار بر مغز سرم و رسایى رگهایى طولانى گردنم،و آنچه را قفسه سینهام در برگرفته،و بندهاى پى شاهرگم،و آویختههاى پرده دلم،و قطعات کنارههاى کبدم،و آنچه را در برگرفته غضروفهاى دندههایم،و جایگاههاى مفاصلم،و پیوستگى پاهایم،و اطراف انگشتانم،و گوشتم،و خونم، و مویم،و پوستم،و عصبم،و نایم،و استخوانم،و مغزم،و رگهایم۷و تمام اعضایم، و آنچه در ایام شیرخوارگى بر آنها بافته شد،و آنچه زمین از سنگینى من برداشته،و خوابم و بیدارىام و سکونم،و حرکات رکوع و سجودم،
اَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاَْعصارِ وَالاَْحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ اءُؤَدِّىَ شُکْرَ واحِدَهٍ مِنْ اءَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِکَ اِلاّ بِمَنِّکَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُکْرُکَ اَبَداً جَدیداً وَثَنآءً طارِفاً عَتیداً اَجَلْ وَلوْ حَرَصْتُ اَنـَا وَالْعآدُّونَ مِنْ اَنامِکَ اءَنْ نُحْصِىَ مَدى اِنْعامِکَ سالِفِهِ وَ انِفِهِ ما حَصَرْناهُ عَدَداً وَلا اَحْصَیناهُ اَمَداًهَیْهاتَ اءنّى ذلِکَ وَاَنْتَ الْمُخْبِرُ فى کِتابِکَ النّاطِقِ،
خلاصه با تمام این امور گواهى مىدهم بر اینکه اگر به حرکت مىآمدم و طول روزگاران،و زمانهاى بس دراز مىکوشیدم،بر فرض که آن همه زمان را عمر مىکردم،که شکر یکى از نعمتهایت را بجا آورم نخواهم توانست،جز با منتّت که به سبب آن شکرت بر من واجب مىشود،شکرى دایم و نو،و ثنایى تازه و فراهم.آرى اگر من و همه شمارشگران از آفریدگانت،حرص ورزیم که نهایت نعمتهایت،از نعمتهاى سابقهدار و بىسابقهات را برشماریم،هرگز نمىتوانیم به شماره آوریم،و نه اندازه آن را حصا کنیم،چه دور است چنین چیزى چگونه ممکن است؟و حال آنکه تو در کتاب گویایت،
وَالنَّبَاءِ الصّادِقِ وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ الله لا تُحْصُوها صَدَقَ کِتابُکَ اْللّهُمَّ وَاِنْبآؤُکَ وَبَلَّغَتْ اَنْبِیآؤُکَ وَرُسُلُکَ ما اَنْزَلْتَ عَلَیْهِمْ مِنْ وَحْیِکَ وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دینِکَ غَیْرَ اءَنّى یا اِلهى اَشْهَدُ بِجَُهْدى وَجِدّى وَمَبْلَغِ طاعَتى وَوُسْعى وَاءَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً فَیَکُونَ مَوْرُوثاً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى مُلْکِهِ فَیُضآدَُّهُ فیَما ابْتَدَعَ،
و خبر صادقانهات اعلام کردهاى:اگر نعمتهاى خدا را برشمارید،قدرت شمارش آن را ندارید.خدایا کتابت راست گفته، و اخبارت صادقانه است،و پیامبرانت و رسولانت به مردم رساندند،آنچه را از وحیت بر آنان نازل کردى.و براى آنان و به وسیله آنان از دینت شریعت ساختى،معبودا من گواهى مىدهم به تلاش و کوششم،و به قدر رسایى طاعت و ظرفیتم،و از باب ایمان و یقین مىگویم:سپاس خداى را که فرزندى نگرفته،تا از او ارث برند،و براى او در فرمانروایىاش شریکى نبوده تا با او در آنچه پدید آورده مخالفت کند،
وَلا وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ فَیُرْفِدَهُ فیما صَنَعَ فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ لَوْ کانَ فیهِما الِهَهٌ اِلا الله لَفَسَدَتا وَتَفَطَّرَتا سُبْحانَ الله الْواحِدِ الاَْحَدِ الصَّمَدِ الَّذى لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ اَلْحَمْدُ لله حَمْداً یُعادِلُ حَمْدَ مَلاَّئِکَتِهِ الْمُقَرَّبینَ وَاَنْبِی آئِهِ الْمُرْسَلینَ وَصَلَّى الله عَلى خِیَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَآلِهِ الطَّیـِبـیـنَ الطـّاهـِریـنَ الْمـُخـلَصـیـنَ وَسـَلَّمَ
و سرپرستى از خوارى برایش نبوده،تا او را در آنچه ساخته یارى دهد،پس منزّه است او،منزّه است او،اگر در آسمان و زمین معبودهایى جز خدا بود،هر آینه هر دو تباه مىشدند و متلاشى مىگشتند،منزّه است خداى یگانه یکتا،و بىنیاز،که نزاده،و زاده نشده و احدى همتایش نبوده است.سپاس خداى را،سپاسى که برابرى کند با سپاس فرشتگان مقرّب،و انبیاى مرسلش را،و درود و سلام خدا بر بهترین برگزیده از خلقش محمّد خاتم پیامبران،و اهل بیت پاک و پاکیزه و ناب گشته او باد.
آنگاه آن حضرت،شروع به درخواست از خدا کرد،و در دعا اهتمام ورزید،و درحالىکه اشک از دیدههاى مبارکش جارى بود،دعا را به این صورت ادامه داد:
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى اَخْشاکَ کَانّى اَراکَ وَاَسْعِدْنى بِتَقویکَ وَلا تُشْقِنى بِمَعْصِیَتِکَ وَخِرْلى فى قَضآئِکَ وَبارِکْ لى فى قَدَرِکَ حَتّى لا اءُحِبَّ تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ وَلا تَاْخیرَ ما عَجَّلْتَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَالْیَقینَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصیرَهَ فى دینى وَمَتِّعْنى بِجَوارِحى وَاجْعَلْ سَمْعى وَبَصَرى اَلْوارِثَیْنِ مِنّى وَانْصُرْنى عَلى مَنْ ظَلَمَنى وَاَرِنى فیهِ ثارى وَمَـاءرِبى وَاَقِرَّ بِذلِکَ عَیْنى اَللَّهُمَّ اکْشِفْ کُرْبَتى وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَاْغْفِرْ لى خَطیَّئَتى وَاخْسَاءْ شَیْطانى وَفُکَّ رِهانى،
خدایا چنانم کن که از تو بترسم گویا که تو را مىبینم،و با پرهیزگارى مرا خوشبخت گردان،و به نافرمانىات بدبختم مکن،و خیر در قضایت را برایم اختیار کن،و به من در تقدیرت برکت ده،تا تعجیل آنچه را تو به تأخیر انداختى نخواهم،و تأخیر آنچه را تو پیش انداختى میل نکنم.خدایا قرار ده،بىنیازى را در ذاتم،و یقین را در دلم،و اخلاص را در عملم، و نور را در دیدهام،و بصیرت را در دینم و مرا به اعضایم بهرهمند کن،و گوش و چشمم را دو وارث من گردان،و مرا بر آنکه به من ستم روا داشته پیروز فرما،و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم ده،و چشمم را بدینسبب روشن گردان.خدایا گرفتارىام را برطرف کن،و زشتىام را بپوشان،و خطایم را بیامرز و شیطانم را بران و دینم را ادا کن،
وَاْجَعْلْ لى یا اِلهى الدَّرَجَهَ الْعُلْیا فِى الاْ خِرَهِ وَالاُْوْلى اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى سَمیعاً بَصیراً وَلَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى خَلْقاً سَوِیّاً رَحْمَهً بى وَقَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقى غَنِیّاً رَبِّ بِما بَرَاءْتَنْى فَعَدَّلْتَ فِطْرَتى رَبِّ بِما اَنْشَاءْتَنى فَاَحْسَنْتَ صُورَتى رَبِّ بِما اَحْسَنْتَ اِلَىَّ وَفى نَفْسى عافَیْتَنى رَبِّ بِما کَلاَْتَنى وَوَفَّقْتَنى رَبِّ بِما اَنـَعْمَتَ عَلَىَّ فَهَدَیْتَنى رَبِّ بِما اَوْلَیْتَنى وَمِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَعْطَیْتَنى رَبِّ بِما اَطْعَمْتَنى وَسَقَیْتَنى رَبِّ بِما اَغْنَیْتَنى وَاَقْنَیْتَنى رَبِّ بِما اَعَنْتَنى وَاَعْزَزْتَنى،
و برایم معبودا در آخرت و دنیا درجهاى برتر قرار ده،خدایا تو را سپاس،مرا آفریدى،و شنواوبینا قرار دادى،و تو را سپاس که مرا پدید آوردى،و از روى رحمت،آفریدهاى متناسب قرار دادى،درحالىکه از آفرینش من بىنیاز بودى،پروردگارا به اینکه مرا پدید آوردى.پس در خلقتم تناسب نهادى،پروردگارا به اینکه آفرینشم را آغاز نمودى،و صورتم را نیکو نمودى،پروردگارا به اینکه به من احسان کردى و در خویشتنم عافیت نهادى،پروردگارا به اینکه محافظتم تمودى و موّفقم داشتى،پروردگارا به اینکه بر من نعمت بخشیدى و راهنمایىام نمودى،پروردگارا به اینکه سزاوار احسانم کردى،و از هر خیرى عطایم کردى،پروردگارا به اینکه مرا خوراندى و نوشاندى،پروردگارا به اینکه بىنیازم ساختى و اندوختهام بخشیدى،پروردگارا به اینکه یارىام نمودى و عزّتم بخشیدى،
رَبِّ بِما اَلْبَسْتَنى مِنْ سِتْرِکَ الصّافى وَیَسَّرْتَ لى مِنْ صُنْعِکَ الْکافى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَعِنّى عَلى بَواَّئِقِ الدُّهُورِ وَصُرُوفِ اللَّیالى وَالاَْیّامِ وَنَجِّنى مِنْ اَهْوالِ الدُّنْیا وَکُرُباتِ الاْ خِرَهِوَاکْفِنى شَرَّ ما یَعْمَلُ الظّالِمُونَ فِى الاَْرْضِ اَللّهُمَّ ما اَخافُ فَاکْفِنى وَما اَحْذَرُ فَقِنى وَفى نَفْسى وَدینى فَاحْرُسْنى وَفى سَفَرى فَاحْفَظْنى وَفى اَهْلى وَمالى فَاخْلُفْنى وَفیما رَزَقْتَنى فَبارِکْ لى وَفى نَفْسى فَذَلِّلْنى وَفى اَعْیُنِ النّاسِ فَعَظِّمْنى وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ فَسَلِّمْنى وَبِذُنُوبى فَلا تَفْضَحْنى وَبِسَریرَتى فَلا تُخْزِنى وَبِعَمَلى فَلا تَبْتَلِنى وَنِعَمَکَ فَلا تَسْلُبْنى وَاِلى غَیْرِکَ فَلا تَکِلْنى. اِلهى اِلى مَنْ تَکِلُنى؟
پروردگارا به اینکه به من پوشاندى،از پوشش با صفایت و بر من آسان نمودى،از رفتار کفایتکنندهات،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر بلاهاى روزگار،و حوادث شبها و روزها یارى ده،و از هراسهاى دنیا،و گرفتاریهاى آخرت نجات ده،و مرا از شرّ آنچه ستمگران در زمین انجام مىدهند کفایت کن،خدایا از آنچه مىترسم مرا بس باش و از آنچه حذر مىکنم نگهدارى کن،و در نفسم و دینم از من نگهبانى فرما و مرا در سفرم نگهدار،و در خاندان و مالم جانشین باش،و مرا در آنچه نصیبم فرمودى برکت ده،و در نزد خویش خوارم ساز،و در دیدگان مردم بزرگم کن،و از شرّ جن و انس سالمم بدار و به گناهانم رسوایم مساز،و به باطنم سبکم منما،و به عملم دچارم مکن،و مرا از نعمتایت محروم مفرما،و به غیر خود واگذارم مکن.خدایا،مرا به که واگذار مىکنى؟
اِلى قَریبٍ فَیَقْطَعُنى اَمْ اِلى بَعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنى اَمْ اِلَى الْمُسْتَضْعَفینَ لى وَاَنْتَ رَبّى وَمَلیکُ اَمْرى اَشْکُو اِلَیْکَ غُرْبَتى وَبُعْدَ دارى وَهَوانى عَلى مَنْ مَلَّکْتَهُ اَمْرى اِلهى فَلا تُحْلِلْ عَلَىَّ غَضَبَکَ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ فَلا اُبالى سُبْحانَکَ غَیْرَ اَنَّ عافِیَتَکَ اَوْسَعُ لى فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذى اَشْرَقَتْ لَهُ الاَْرْضُ وَالسَّمواتُوَکُشِفَتْ بِهِ الظُّلُماتُ.
به نزدیک تا با من به دشمنى برخیزد،یا به بیگانه تا با من با ترشرویى برخورد کند یا به آنانکه خوارم مىشمرند؟،و حال اینکه تو خداى من،و زمامدار کار منى.من به تو شکایت مىکنم،از غربتم،و دورى خانه آخرتم،و سبکىام نزد کسىکه اختیار کارم را به او دادى.خدایا غضبت را بر من فرود نیاور،اگر در مقام خشم کردن بر من نباشى،از غیر تو باک ندارم،منزّهى تو،جز اینکه عافیتت بر من گستردهتر است،از تو درخواست مىکنم پروردگارا به نور جمالت،که زمین و آسمانها به آن روشن گشت،و تاریکیها به آن برطرف شد،
وَصَلَُحَ بِهِ اَمْرُ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ اَنْ لا تُمیتَنى عَلى غَضَبِکَ وَلا تُنْزِلَْ بى سَخَطَکَ لَکَ الْعُتْبى لَکَ الْعُتْبى حَتّى تَرْضى قَبْلَ ذلِک لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَالْبَیْتِ الْعَتیقِ الَّذى اَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَهَ وَجَعَلْتَهُ لِلنّاسِ اَمْناً یا مَنْ عَفا عَنْ عَظیمِ الذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ یا مَنْ اَسْبَغَ النَّعْمآءَ بِفَضْلِهِ یا مَنْ اَعْطَى الْجَزیلَ بِکَرَمِهِ یا عُدَّتى فى شِدَّتى یا صاحِبى فى وَحْدَتى یا غِیاثى فى کُرْبَتى یا وَلِیّى فى نِعْمَتى یا اِلـهى وَاِلـهَ آبائى اِبْراهیمَ وَاِسْماعیلَ وَاِسْحقَ وَیَعْقُوبَ وَرَبَّ جَبْرَئیلَ وَمیکائیلَ وَاِسْرافیلَ وَربَّ مُحَمَّدٍ خاتِمِ النَّبِیّینَ وَ الِهِ الْمُنْتَجَبینَ وَمُنْزِلَ التَّوریهِ وَالاِْ نْجیلِ وَالزَّبُورِ وَالْفُرْقانِ وَمُنَزِّلَ کـهیَّعَّصَّ وَطـه وَیسَّ وَالْقُرآنِ الْحَکیمِ
و کار گذشتگان و آیندگان به وسیله آن به اصلاح رسید،که مرا بر خشمت نمیرانى،و ناخشنودىات را بر من فرود نیاورى، خشنودى حق توست،خشنودى حق توست،تا پیش از ان راضى شوى،معبودى جز تو نیست،پروردگار خانه محترم، و مشعر الحرام،و خانه کعبه که برکت را در آن نازل فرمودى،و آن را براى مردم ایمن ساختى،اى آنکه با بردبارىاش از گناهان بزرگ گذشت،اى آنکه با فضلش نعمتها را کامل ساخت،اى آنکه با کرمش گسترده و فراوان عطا کرد،اى توشهام در سختیها،اى همراهم در تنهایى،اى فریادرسم در گرفتاریها،اى سرپرستم در نعمتها،اى خداى من و خداى پردانم ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب،و پروردگار جبراییل و میکاییل و اسرافیل و پروردگار محمّد خاتم پیامبران و اهل بیت برگزیدهاش و نازلکننده تورات و انجیل و زبور و قرآن و فروفرستنده کهیعص و طه و یس و قرآن حکیم
اَنْتَ کَهْفى حینَ تُعْیینِى الْمَذاهِبُ فى سَعَتِها وَتَضیقُ بِىَ الاَْرْضُ بِرُحْبِها وَلَوْلا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ وَاَنْتَ مُقیلُ عَثْرَتى وَلَوْلا سَتْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ وَاَنْتَ مُؤَیِّدى بِالنَّصْرِ عَلى اَعْدآئى وَلَوْلا نَصْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبینَ یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَهِ فَاَوْلِیآئُهُ بِعِزِّهِ یَعْتَزُّونَ یا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلوُکُ نیرَ الْمَذَلَّهِ عَلى اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ ،
تو پناهگاه منى زمانى که راهها با همه وسعتشان درماندهام کنند،و زمین با همه پهناورىاش بر من تنگ گیرد و اگر رحمت تو نبود،هر آینه من از هلاک شدگان بودم،و نادیده گیرنده لغزشم تویى،و اگر پردهپوشىات بر من نبود،هرآینه من از رسواشدگان بودم،و تویى که مرا با پیروزى بر دشمنانم تأیید مىکنى،و اگر یارى تو نبود هر آینه من از شکستخوردگان بودم،اى که وجودش را به بلندى و برترى اختصاص داده،در نتیجه اولیایش به عزّت او عزیز مىشوند،اى آنکه پادشاهان در برابرش یوغ ذلّت بر گردنهایشان گذاشتهاند،در نتیجه از حملاتش ترسانند،
یَعْلَمُ خائِنَهَ الاَْعْیُنِ وَما تُخْفِى الصُّدُورُ وَ غَیْبَ ما تَاْتى بِهِ الاَْزْمِنَهُ وَالدُّهُورُ یا مَنْ لا یَعْلَمُ کَیْفَ هُوَ اِلاّ هُوَی ا مَنْ لا یَعْلَمُ م ا هُوَ اِلاّ هُوَ ی ا مَنْ لا یَعْلَمُهُ اِلاّ هُوَ ی ا مَنْ کَبَسَ الاَْرْضَ عَلَى الْمآءِ وَسَدَّ الْهَوآءَ بِالسَّمآءِ یا مَنْ لَهُ اَکْرَمُ الاَْسْمآءِ یا ذَاالْمَعْرُوفِ الَّذى لا یَنْقَطِعُ اَبَداً یا مُقَیِّضَ الرَّکْبِ لِیُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّهِ مَلِکاً یا ر ادَّهُ عَلى یَعْقُوبَ بَعْدَ اَنِ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوى عَنْ اَیُّوبَ وَمُمْسِکَ یَدَىْ اِبْرهیمَ
خیانت چشمها را،و آنچه سینهها پنهان مىکنند مىداند،و به پنهانیهایى که زمانها و روزگاران مىآورد آگاهى دارد،اى آنکه جز او نمىداند او چگونه است،اى آنکه جز او نمىداند او چیست،اى آنکه جز او او را نمىشناسد،اى آنکه زمین را بر آب انباشت،و هوا را به آسمان بست،اى آنکه او راست گرامىترین نامها اى صاحب احسانى که هرگز قطع نگردد،اى آمادهکننده کاروان براى نجات یوسف در سرزمین بىآب و گیاه،و خارجکنندهاش از چاه،و قراردهندهاش بر تخت پادشاهى پس از دوره بندگى اى برگرداننده یوسف به نزد یعقوب،پس از انکه دو چشمش از اندوه نابینا شد،و دلش آکنده از غم بود،اى برطرفکننده بدحالى و گرفتارى از ایوب،اى گیرنده دستهاى ابراهیم
عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ وَفَنآءِ عُمُرِهِ یا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکَرِیّا فَوَهَبَ لَهُ یَحْیى وَلَمْ یَدَعْهُ فَرْداً وَحیداً یا مَنْ اَخْرَجَ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ یا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنىَّ اِسْرآئی لَ فَاَنْجاهُمْ وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقینَ یا مَنْ اَرْسَلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ بَیْنَ یَدَىْ رَحْمَتِهِ یا مَنْ لَمْ یَعْجَلْ عَلى مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ یا مَنِ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَهَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَقَدْ غَدَوْا فى نِعْمَتِهِیَاْکُلُونَ رِزْقَهُ،
از بریدن سر فرزندش،پس از سنّ پیرى،و به پایان آمدن عمرش اى که دعاى زکرّیا را اجابت کرد و یحیى را به او بخشید و او را یگانه و تنها وا نگذاشت،اى که یونس را از دل ماهى به در آورد،اى که دریا را براى بنى اسراییل شکافت و آنان را نجات داد،و فرعون و لشگریانش را از غرق شدگان قرار داد اى که بادها را مژده دهندگانى پیشاپیش باران رحمتش فرستاد،اى که بر عذاب نافرمانان از بندگانش شتاب نورزد،اى آنکه ساحران روزگار موسى را از ورطه هلاکت رهانید،پس از سالیان طولانى که در انکار حق بودند،و در عین حال تنعمّ به نعمت او رزقش را مىخوردند،
وَیَعْبُدُونَ غَیْرَهُ وَقَدْ حاَّدُّوهُ وَناَّدُّوهُ وَکَذَّبُوا رُسُلَهُ یا اَلله یا اَلله یا بَدىَُّ یا بَدیعُ لا نِدَّلَکَ یا دآئِماً لا نَفادَ لَکَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ یا مُحْیِىَ الْمَوْتى یا مَنْ هُوَ قآئِمٌ عَلى کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ یا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرى فَلَمْ یَحْرِمْنى وَعَظُمَتْ خَطیَّئَتى فَلَمْ یَفْضَحْنى وَرَ انى عَلَى الْمَعاصى فَلَمْ یَشْهَرْنى یا مَنْ حَفِظَنى فى صِغَرى یا مَنْ رَزَقَنى فى کِبَرى یا مَنْ اَیادیهِ عِنْدى لا تُحْصى وَنِعَمُهُ لا تُجازى یا مَنْ عارَضَنى بِالْخَیْرِ وَالاِْحْسانِ وَعارَضْتُهُ بِالاِْسائَهِ وَالْعِصْیانِ یا مَنْ هَدانى لِلاْ یمانِ مِنْ قَبْلِ اَنْ اَعْرِفَ شُکْرَ الاِْمْتِنانِ یا مَنْ دَعَوْتُهُ مَریضاً فَشَفانى،
و براى غیر او بندگى مىکردند،با او مخالفت داشتند و براى او شبیه قرار داده بودند،و پیامبرانش را تکذیب کردند،اى خدا،اى خدا، اى آغازگر،اى پدیدآور،براى تو همتایى نیست،اى جاودانگى که پایانى برایت نمىباشد،اى زنده وقتى که زندهایى نبود،اى زندهکننده مردگان، اى مراقب بر هرکس به آنچه که انجام داده،اى که شکرم براى او اندک است ولى محرومم نساخت،خطایم بزرگ شد،پس رسوایم نکرد،و مرا بر نافرمانیها دید،ولى در بین مردم رسوایم ننمود،اى که در خردسالى حفظم نمود،و در بزرگسالى رزقم داد،اى که عطاهایش نزد من شماره نشود،و نعمتهایش تلافى نگردد، اى که با من به خیر و احسان روبرو شد،و من با بدى و نافرمانى با او روبرو گشتم،اى که به ایمان هدایتم نمود،پیش از آنکه سپاس نعمتهایش را بشناسم،اى که در بیمارى خواندمش،پس شفایم داد،
وَعُرْیاناً فَکَسانى وَجـائِعاً فَاَشْبَعَنى وَعَطْشانَ فَاَرْوانى وَذَلیلاً فَاَعَزَّنى وَجاهِلاً فَعَرَّفَنى وَوَحیداً فَکَثَّرَنى وَغائِباً فَرَدَّنى وَمُقِلاًّ فَاَغْنانى وَمُنْتَصِراً فَنَصَرَنى وَغَنِیّاً فَلَمْ یَسْلُبْنى وَاَمْسَکْتُ عَنْ جَمیعِ ذلِکَ فَابْتَدَاَنى فَلَکَ الْحَمْدُ وَالشُّکْرُ یا مَنْ اَقالَ عَثْرَتى وَنَفَّسَ کُرْبَتى وَاَجابَ دَعْوَتى وَسَتَرَ عَوْرَتى وَغَفَرَ ذُنُوبى وَبَلَّغَنى طَلِبَتى وَنَصَرَنى عَلى عَدُوّى وَاِنْ اَعُدَّ نِعَمَکَ وَمِنَنَکَ وَکَرائِمَ مِنَحِکَ لا اُحْصیها یا مَوْلاىَ ،
و در حال برهنگى پوشاند مرا،و در حال گرسنگى سیرم کرد و در حال تشنگى سیرابم نمود،و در حال خوارى،عزّتم بخشید،و در حال نادانى معرفتم بخشید،و در حال تنهایى افزونم نمود،و در حال غربت،بازم گرداند،و رد حال ندارى،دارایم کرد،و در یارىخواهى،یارىام فرمود،و در ثروتمندى محرومم نکرد،و از درخواست همه اینها باز ایستادم،پس او شروع به عنایت بر من نمود،حمد و سپاس توراست،اى که لغزشم را نادیده گرفت و اندوهم را زدود،و عایم را اجابت نمود،و عیبم را پوشاند،و گناهم را آمرزید،و مرا به خواستهام رساند و بر دشمنم پیروز گرداند،اگر نعمتها و عطاها و بخششهاى باارزشت را برشمارم هرگز نمىتوانم به شماره آرم،اى سرور من،
اَنْتَ الَّذى مَنَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَنْعَمْتَ اَنْتَ الَّذى اَحْسَنْتَ اَنْتَ الَّذى اَجْمَلْتَ اَنْتَ الَّذى اَفْضَلْتَ اَنْتَ الَّذى اَکْمَلْتَ اَنْتَ الَّذى رَزَقْتَ اَنْتَ الَّذى وَفَّقْتَ اَنْتَ الَّذى اَعْطَیْتَ اَنْتَ الَّذى اَغْنَیْتَ اَنْتَ الَّذى اَقْنَیْتَ اَنْتَ الَّذى اوَیْتَ اَنْتَ الَّذى کَفَیْتَ اَنْتَ الَّذى هَدَیْتَ اَنْتَ الَّذى عَصَمْتَ اَنْتَ الَّذى سَتَرْتَ اَنْتَ الَّذى غَفَرْتَ اَنْتَ الَّذى اَقَلْتَ اَنْتَ الَّذى مَکَّنْتَ اَنْتَ الَّذى اَعْزَزْتَ اَنْتَ الَّذى اَعَنْتَ اَنْتَ الَّذى عَضَدْتَ اَنْتَ الَّذى اَیَّدْتَ اَنْتَ الَّذى نَصَرْتَ اَنْتَ الَّذى شَفَیْتَ اَنْتَ الَّذى عافَیْتَ اَنْتَ الَّذى اَکْرَمْتَ ،
تویى که عطا کردى،تویى که نعمت دادى،تویى که نیکى کردى،تویى که زیبا نمودى،تویى که افزون نمودى،تویى که کامل کردى،تویى که روزى دادى،تویى که موّفق نمودى،تویى که عطا فرمودى،تویى که بىنیاز نمودى،تویى که ثروت بخشیدى،تویى که پناه دادى،تویى که کفایت نمودى،تویى که راهنمایى فرمودى،تویى که حفظ کردى،تویى که پردهپوشى نمودى،تویى که آمرزیدى تویى که نادیده گرفتى،تویى که قدرت دادى،تویى که عزّت بخشیدى،تویى که کمک کردى،تویى که مساعدت فرمودى،تویى که تأیید نمودى،تویى که نصرت دادى،تویى که شفا بخشیدى،تویى که سلامت کامل دادى،تویى که گرامى داشتى،
تَبارَکْتَ وَتَعالَیْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ دآئِماً وَلَکَ الشُّکْرُ واصِباً اَبَداً ثُمَّ اَنـَا یا اِلهىَ الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبى فَاغْفِرْها لى اَنـَا الَّذى اَسَاْتُ اَنـَاالَّذى اَخْطَاْتُ اَنـَاالَّذى هَمَمْتُ اَنـَاالَّذى جَهِلْتُ اَنـَاالَّذى غَفَلْتُ اَنـَا الَّذى سَهَوْتُ اَنـَا الَّذِى اعْتَمَدْتُ اَنـَا الَّذى تَعَمَّدْتُ اَنـَا الَّذى وَعَدْتُ وَاَنـَاالَّذى اَخْلَفْتُ اَنـَاالَّذى نَکَثْتُ اَنـَا الَّذى اَقْرَرْتُ اَنـَا الَّذِى اعْتَرَفْتُ بِنِعْمَتِکَ عَلَىَّ وَعِنْدى وَاَبوُءُ بِذُنُوبى فَاغْفِرْها لى یا مَنْ لا تَضُرُّهُ ذُنُوبُ عِبادِهِ وهُوَ الَغَنِىُّ عَنْ طاعَتِهِمْ وَالْمُوَفِّقُ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْهُمْ بِمَعُونَتِهِ وَرَحْمَتِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ اِلـهى وَسَیِّدى اِلـهى اَمَرْتَنى فَعَصَیْتُکَ وَنَهَیْتَنى فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ،
بزرگ و برترى،حمد و شکر همیشگى توراست، سپس من معبودا اعترافکننده به گناهانم هستم،پس مرا بیامرز،منم که بد کردم،منم که خطا کردم،منم که قصد گناه کردم،منم که نادانى نمودم،منم که غفلت ورزیدم،منم که اشتباه کردم،منم که به غیر تو اعتماد کردم،منم که در گناه تعمّد داشتم،منم که وعده کردم،منم که وعده شکستم، منم که پیمانشکنى نمودم،منم که اقرار کردم،منم که به نعمتت بر خود و پیش خود اعتراف کردم،و به گناهانم اقرار مىکنم،پس مرا بیامر،اى آنکه گناهان بندگانش به او زیانى نرساند،و او بىنیاز از طاعت آنان است،و توفیقدهنده کسى که از آنان به کمک و رحمتش عمل شایسته بجا آورد،تو را سپاس اى معبود من و آقاى من،و خداى من،فرمان دادى فرمانت نخواندم،نهیم نمودى،مرتکب نهیت شدم،
فَاَصْبَحْتُ لا ذا بَر آءَهٍ لى فَاَعْتَذِرَُ وَلاذا قُوَّهٍ فَاَنْتَصِرَُ فَبِاءَىِّ شَىْءٍ اَسْتَقْبِلُکَ یا مَوْلاىَ اَبِسَمْعى اَمْ بِبَصَرى اَمْ بِلِسانى اَمْ بِیَدى اَمْ بِرِجْلى اَلـَیْسَ کُلُّها نِعَمَکَ عِندى وَبِکُلِّها عَصَیْتُکَ یا مَوْلاىَ فَلَکَ الْحُجَّهُ وَالسَّبیلُ عَلَىَّ یا مَنْ سَتَرَنى مِنَ الاْ باءِ وَالاُْمَّهاتِ اَنْ یَزجُرُونى وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالاِْخْوانِ اَنْ یُعَیِّرُونى وَمِنَ السَّلاطینِ اَنْ یُعاقِبُونى وَلَوِ اطَّلَعُوا یا مَوْلاىَ عَلى مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنّى اِذاً ما اَنْظَرُونى وَلَرَفَضُونى وَقَطَعُونى فَها اَنـَا ذا یا اِلـهى بَیْنَ یَدَیْکَ یا سَیِّدى،
اکنون چنانم،که نه دارنده زمینه برائتم تا عذرخواهى کنم،و نه داراى قدرتم،تا یارى ستانم،اى مولاى من با چه وسیلهاى با تو روبرو شوم؟،آیا با گوشم،یا با دیدهام،یا با زبانم،یا با دستم،یا با پایم، آیا این همه نعمتهاى تو نزد من نیست؟و من به همه اینها تو را معصیت کردم،اى مولاى من،تو را بر من حجّت و راه است، اى آنکه مرا از پدران و مادران پوشاند،از اینکه مرا از خود برانند،و از خویشان و برادران،از اینکه مرا سرزنش کنند،و از پادشاهان از اینکه مجازاتم نمایند،مولاى من اگر اینان آگاه مىشدند،بر آنچه تو بر آن از من مىدانى،در این صورت مهلتم نمىدانند،و مرا تنها مىگذاردند،و از من مىبریدند،هم اینک اى خداى من در برابرت هستم،اى آقاى من،
خاضِعٌ ذَلیلٌ حَصیرٌ حَقیرٌ لا ذُو بَر آئَهٍ فَاَعْتَذِرَُ وَلا ذُو قُوَّهٍ فَاَنْتَصِرَُ وَلا حُجَّهٍ فَاَحْتَجَُّ بِها وَلا قائِلٌ لَمْ اَجْتَرِحْ وَلَمْ اَعْمَلْ سُوَّءاً وَما عَسَى الْجُحُودَ وَلَوْ جَحَدْتُ یا مَوْلاىَ یَنْفَعُنى کَیْفَ وَاَنّى ذلِکَ وَجَوارِحى کُلُّها شاهِدَهٌ عَلَىَّ بِما قَدْ عَمِلْتُ وَعَلِمْتُ یَقیناً غَیْرَ ذى شَکٍّ اَنَّکَ سآئِلى مِنْ عَظایِمِ الاُْمُورِ وَاَنَّکَ الْحَکَمُ الْعَدْلُ الَّذى لا تَجُورُ وَعَدْلُکَ مُهْلِکى وَمِنْ کُلِّ عَدْلِکَ مَهْرَبى فَاِنْ تُعَذِّبْنى یا اِلـهى فَبِذُنُوبى بَعْدَ حُجَّتِکَ عَلَىَّ وَاِنْ تَعْفُ عَنّى فَبِحِلْمِکَ وَجُودِکَ وَکـَرَمـِکَ لا اِلهَ اِلاّ اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِنَ الظّالِمـیـنَ ،
فروتن و خوار،درمانده و کوچک،نه دارنده زمینه برائتم،تا عذرخواهى کنم،و نه نیروى که یارى بطلبم،و نه دلیلى که با آن احتجاج نمایم،و نه گویندهاى هستم که گناه و کار بد نکرده باشم،انکار گناه کجا؟بر فرض اگر انکار مىکردم، چه سود مىداد،چگونه؟و چسان این معنا ممکن شود،و حال آنکه همه اعضایم بر آنچه عمل کردم بر من گواهند به یقین دانستم بدون تردید.که تو از کارهاى بزرگ من پرسندهاى،و تو حاکم عدالتپیشهاى هستى که در حکم و داورى ستم نمىکنى،و عدالت تو هلاککننده من است،و من از همه عدالت تو گریزانم،معبودا اگر مرا عذاب کنى،به خاطر گناهان من است پس از حجّتى که بر من دارى،و اگر از من درگذرى،به سب بردبارى و جود و کرم توست،معبودى جز تو نیست من از ستمکارانم،
لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْخـاَّئِفـیـنَ لا اِلهَ اِلاّ اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِنَ الْوَجـِلیـنَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرَّاجینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرّاغِبینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنـْتَ سـُبـْحانـَکَ اِنـّى کـُنـْتُ مـِن السـّـاَّئِلیـنَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْح انَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الْمُکَبِّرینَ لااِلهَاِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ رَبّى وَرَبُّ اباَّئِىَ الاَْوَّلینَ،
معبودى جز تو نیست من از آمرزشخواهانم،معبودى جز تو نیست من از یکتاپرستانم،معبودى جز تو نیست من از هراسندگانم معبودى جز تو نیست،من از بیمناکانم،معبودى جز تو نیست من از امیدوارانم،معبودى جز تو نیست من از مشتاقانم،معبودى جز تو نیست من از «لا اله الّه اللّه»گویانم،معبودى جز تو نیست من از درخواستکنندگانم،معبودى جز تو نیست من از تسبیحکنندگانم،معبودى جز تو نیست منزّهى تو،من از تکبیرگویانم،معبودى جز تو نیست منزّهى تو پروردگار من و پروردگار پدران نخستین من،
اَللّهُمَّ هذا ثَنائى عَلَیْکَ مُمَجِّداً وَاِخْلاصى لِذِکْرِکَ مُوَحِّداً وَاِقْرارى بِـالائِکَ مُعَدِّداً وَاِنْ کُنْتُ مُقِرّاً اَنّى لَمْ اُحْصِها لِکَثْرَتِها وَسُبُوغِها وَتَظاهُرِها وَتَقادُمِها اِلى حادِثٍ ما لَمْ تَزَلْ تَتَعَهَّدُنى بِهِ مَعَها مُنْذُ خَلَقْتَنى وَبَرَاْتَنى مِنْ اَوَّلِ الْعُمْرِ مِنَ الاِْغْنآءِ مِنَ الْفَقْرِ وَکَشْفِ الضُّرِّوَتَسْبیبِ الْیُسْرِ وَدَفْعِ الْعُسْرِ وَتَفریجِ الْکَرْبِ وَالْعافِیَهِ فِى الْبَدَنِ وَالسَّلامَهِ فِى الدّینِ وَلَوْ رَفَدَنى عَلى قَدْرِ ذِکْرِ نِعْمَتِکَ جَمیعُ الْعالَمینَ مِنَ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ ما قَدَرْتُ وَلاهُمْ عَلى ذلِکَ تَقَدَّسْتَ وَتَعالَیْتَ مِنْ رَبٍّ کَریمٍ عَظیمٍ رَحیمٍ لا تُحْصى الاَّؤُکَ،
خدایا این است ثناى من بر تو براى تعظیم تو،و اخلاصم براى یاد تو.براى یکتاپرستى،و اقرارم به نعمتهایت،در شمارش آنان،اگرچه اعتراف دارم نتوانستم آنها را شماره کنم به خاطر کثرت و کمالش و نمایائى و پیشى ج
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۸۰۴۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهترین نوع زیتون از نظر طب سنتی | طبع زیتون گرم است یا سرد ؟ ؛ هر آنچه درباره زیتون باید بدانید
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، زیتون برای خیلیها یادآور سوغاتی از خطه شمال به خصوص استان گیلان است. کمتر کسی هست که به گیلان سفر کند و زیتون پرورده آن را نخورد. یا به عنوان سوغاتی با خود نیاورد. معمولا در سفره ما ایرانیها، زیتون به عنوان یک چاشنی، طرفداران خاص خود را دارد.
روغن زیتون نیز به عنوان یکی از مشتقات زیتون کاربرد زیادی دارد. خیلی از افراد ممکن است مزه آن را دوست نداشته باشند اما روغن زیتون یکی از سالمترین و مفیدترین ترکیبات روغنی در جهان است که بیشتر استفاده آن در آشپزی است، در تولید مواد بهداشتی هم مورد استفاده قرار میگیرد و خواص درمانی زیادی دارد.
تاریخچه زیتوناستفاده از زیتون قدمتی طولانی دارد و از قدیمالایام برای سلامتی توصیه میشده است. در گذشته این میوه نشانی از صلح و ثروت در برخی از کشورها بود. در حال حاضر نیز از شاخه آن در پرچم سازمان ملل به عنوان نماد صلح استفاده میشود.
منشأ این میوه به احتمال زیاد مناطق مدیترانهای بوده و از آنجا به سایر نقاط جهان رفته است. در کشور ما نیز جایگاه اصلی این میوه را مناطق شمالی کشور به خصوص استان گیلان میدانند. در این استان مصرف زیتون به شکلهای مختلف رواج زیادی دارد. اما جالب است بدانید تا قبل حمله مغول، کشت زیتون بیشتر در جنوب کشور رواج داشته است. اما بعد از حمله مغولان، ظاهراً زیتونکاری منحصر به رودبار در استان گیلان شده است. به طوری که ناصرخسرو در سفرنامه خود از وجود زیتون در منجیل و رودبار سخن گفته است.
وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِدر باب اهمیت این میوه در اسلام همین بس که از زیتون به طور مستقیم ۶ بار در قرآن سخن به میان آمده و میوهای است که خداوند به آن سوگند یاد کرده است. همچنین درباره فواید زیتون به ویژه روغن آن در روایات اسلامی نیز احادیثی از ائمه اطهار (ع) نقل شده است.
امام رضا (ع) درباره خاصیت زیتون میفرمایند: «زیتون غذای خوبی است. دهان را خوشبو میکند و بلغم را میزداید و رنگ چهره را روشن میگرداند. و اعصاب را محکم ساخته، خشم و غضب را فرو مینشاند». درباره اهمیت روغن زیتون پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:« روغن زیتون بخورید، زیرا صفرا و سودای بدن را متعادل میسازد، بلغم را از بین میبرد، اعصاب را قوی و انسان را خوشاخلاق و نیکنفس میکند، غم و اندوه را برطرف مینماید».
مهشید محمدیزادگان کارشناس تغذیه درباره ارزش غذایی زیتون میگوید: زیتون را در هرم غذایی که داریم جزو گروه روغنها حساب میکنیم. ۷ زیتون سبز، ۱۰ زیتون سیاه، و یک قاشق روغن زیتون هر کدام ۴۵ کالری دارند.
از نظر خواص درمانی به خاطر آنتی اکسیدانهایی زیتون یا روغن آن دارد در درمان بسیاری از بیماریها مخصوصا پیشگیری از بیماریهای قلبی و عروقی، آلزایمر، سلامت مغز، جلوگیری از بیماریهای التهابی و فشار خون بالا، تنظیم قند خون و پیشگیری از سرطان موثرند.
در رژیمهای مدیترانهای که بر پایه میوه، سبزیجات و دانههای روغنی است و اکنون خیلی متداول است زیتون یکی از مواد غذایی پرمصرف است. همچنین در رژیمهای غذایی، زیتون چون خیلی خاصیت سیرکنندگی دارد ما میتوانیم به عنوان میان وعده استفاده کنیم. زیتون حتی در کنار صبحانه در رژیمهای لاغری خیلی میتواند کمک کند. مصرف زیتون سبز در کشور ما متداول است و طعم زیتون سبز را بیشتر میپسندیم.
راهنمای خرید انواع زیتون | با انواع زیتون آشنا شوید؛ از سبز و سیاه تا تلخ و پرورده | کدام زیتون بیشترین خاصیت را دارد؟ اهمیت زیتون در طب سنتیبر اساس طب سنتی زیتون جزو میوهها با طبیعت گرم و خشک است. که باید با مصلحات آن مغز گردو، مغز بادام، سرکه و شیرینیهای طبیعی مورد استفاده قرار گیرد. افراد گرم مزاج نباید در مصرف آن زیادهروی کنند. همچنین توصیه میشود زیتون همراه غذا میل شود چرا که باعث تقویت معده میشود. از نظر آنها بهترین نوع زیتون، زیتونی است که در آب نمک پروده شود.
انواع زیتونزیتون از نظر رنگ دارای انواع مختلفی است که مهمترین آنها زیتون های سبز و سیاه میباشد. جالب است بدانید میوه همه درختان زیتون در ابتدا به رنگ سبز است و در نهایت با گذشت زمان ممکن است با توجه به گونهی درخت رنگ آنها تیره شده و در هنگام رسیدن کامل سیاه رنگ شوند. زیتون سبز و سیاه تفاوت چندانی با هم ندارند و شاید تنها تفاوتشان این باشد که زیتونهای سیاه کمی روغنیتر هستند. در کشور ما زیتون سیاه قابل کشت نیست. اسپانیا و ایتالیا از تولیدکنندگان اصلی این نوع زیتون هستند.
روغن زیتونشاید یکی از مهمترین شیوههای مصرف زیتون، تبدیل آن به روغن است. روغنی که به مراتب مفیدتر از روغنهای حیوانی است و میتوان از آن برای پختوپز، تهیه لوازم بهداشتی و داروسازی استفاده کرد. این نکته قابل یادآوری است که روغن زیتون تصفیه نشده و بکر خواص بیشتری دارد.
برای نگهداری از روغن زیتون باید به دو نکته توجه کنیم. این روغن به شدت در مقابل نور و هوا آسیب پذیر است. بهتر است برای نگهداری طولانی مدت آن در مکان خشک و خنک و درون شیشههای تیره نگهداری شود. قرار گرفتن آن در فضای باز بدون درب باعث فساد آن میشود.
همچنین استفاده از روغن زیتون برای سرخ کردن با درجه حرارت بالا توصیه نمیشود چرا که در دمای بالا ممکن است برخی از خواصاش را از دست دهد. جالب است بدانید که کشورهای مدیترانهای بیشترین مصرفکنندگان این روغن در جهان هستند که یکی از رموز عمر بالا در این کشورها محسوب میشود. کشورهای اسپانیا، ایتالیا و یونان عمدهترین کشورهای تولید کننده روغن زیتون در جهان هستند. در کشور ما نیز دو شهر رودبار و طارم از تولیدکنندگان بزرگ این روغن هستند. بهترین زمان برای خرید روغن تازه زیتون پاییز است چرا که زمان تولید آن در این فصل است.
زیتون پروردهزیتون پرورده یکی از چاشنیهای پرطرفداری است که اصالت آن به استان گیلان برمیگردد اما در شهرهای مختلف کشور به شیوههای مختلفی آن را درست میکنند. برای تهیه آن به شیوه سنتی گیلانی ابتدا آب انار ترش را با رب انار شیرین مخلوط کنید. سپس سیر له شده، نمک، فلفل، روغن زیتون، گردوی خورد شده و سبزیهای معطر را به مواد اضافه کرده، و در آخر زیتون بدون هسته را به مواد اضافه و خوب مخلوط کنید. حدود ۱۲ ساعت در ظرف در بسته در یخچال قرار دهید، تا مزهها به خورد هم برود. در مخلوط سبزیهای معطر از زولنگ(سبزی بومی شمال) به عنوان سبزی اصلی، نعناع، کمی مرزه، گشنیز، پونه استفاده میشود. اما اگر این ترکیب در دسترس نبود، از سبزیهای معطری مانند نعناع، مرزه، آویشن، گلپر، جعفری و گشنیز استفاده کنید.
برگ زیتونبرگ زیتون خواص درمانی بسیاری مانند کنترل فشارخون، درمان دیابت، جلوگیری از پوکی استخوان، خواص ضدویروسی، جلوگیری از بیماریهای قلبی و... دارد. شما میتوانید آن را هم به صورت تازه، چای یا عصاره مصرف کنید.
چای برگ زیتونپس از چیدن برگها، باید آنها را کاملا خشک کنید و پس از خرد کردن ساقه و اضافات آنها را جدا کنید. سپس یک قاشق از برگ خرد شده زیتون را در یک فنجان آب جوش بریزید، این چای بعد از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه آماده نوشیدن است.
زیتون به عنوان یکی از میوههای پر خاصیتی است که طرفدران زیادی دارد. علاوه بر مصرف خوراکی خواص درمانی زیادی هم دارد و تاثیرات استفاده از روغن آن در پیشگیری از برخی از انواع سرطانها اثبات شده است.
کد خبر 846609 برچسبها خواص مواد غذایی طب سنتی خبر مهم زيتون - روغن زيتون