Web Analytics Made Easy - Statcounter

رویداد۲۴-استاندار تهران در برنامه دست‌خط از نگرانی‌هایش درباره زلزله تهران گفت.متن صحبت‌های سیدحسین هاشمی در برنامه تلویزیونی دست‌خط به شرح زیر است:

*شهرها اطراف تهران با یک محرومیت شدید مواجه است

*با هماهنگی دولت، شورا شهر و شهر، دیگر بهانه ای وجود ندارد

*طلاق توافقی در استان تهران کمتر شده است

*مسکن مهر استان تهران را تا آخر امسال تمام می‌کنیم

*انتقال پایتخت، یکصد میلیارد دلار هزینه دارد؛ چنین بودجه‌ای وجود ندارد

*خیلی نگران زلزله تهران هستم

*3 یا 4 فرماندار پس از انتخابات احضار شدند

*نقص اطلاعاتی باعث حادثه سفارت عربستان شد

*فکر نمی‌کردم مهاجرانی به اینجا برسد

*هاشمی‌رفسنجانی به ناطق رای داده بود

*بین روسای مجالس، ناطق را ترجیح می‌دهم

*رای آوردن روحانی در سال 92 سخت بود؛ اصولگرا و اصلاح‌طلب میانه خوبی با او نداشتند

*ساختمان مشابه پلاسکو زیاد داریم

میهمان ارجمند این هفته ما یکی از چهره‌های سیاسی و شناخته شده کشور است و می‌توان گفت یک مجلسی تمام عیار است زیرا 20 سال سابقه مجلس شورای اسلامی، از مجلس چهارم تا مجلس هشتم در پرونده کاری ایشان وجود دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با توجه به ریاست کمیسیونی که در این مدت برعهده ایشان بود در عرصه صنعت کشور هم خیلی شناخته شده است البته 4 سال است در راس سیاسی‌ترین و حساس‌ترین استان کشور قرار دارد.

فردی بسیار آرام، منطقی و به گفته خودشان وقت‌هایی که عصبانی و نگران می‌شوند متوسل به حضرت زهرا (س) می‌شوند و قدم می‌زنند. در این برنامه در خدمت جناب آقای سید حسین هاشمی، استاندار تهران و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی هستیم. شما 20 سال نماینده مجلس بودید.

هاشمی: از دوره چهارم تا پایان دوره هشتم نماینده مردم شریف و عزیز شهرستان میانه از استان آذربایجان شرقی بودم.

به نظر شما 20 سال و دوره نمایندگی مجلس سخت‌تر بود یا این 4 سال که استانداری هستید؟

هاشمی: استانداری سخت‌تر است. کار بسیار سخت‌تری است چرا که کار چند وجهی است و شما مسئول آن چه که در استان اتفاق می‌افتد هستید و امکان ندارد بگویید به من ربطی ندارد و باید پاسخگو باشید.

چطور شد در دولت یازدهم استاندار شدید؟

هاشمی: بحث بود که به وزارت صنایع بروم. بحث قائم‌مقامی وزارت صنایع شده بود. روز چهارشنبه‌ای بود- چهارشنبه همیشه برای من خاطره خوبی است- اولین بار که معاون وزیر شدم چهارشنبه بود، اینجا هم دوباره چهارشنبه بود. آن زمان درست نزدیک ایام میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) بود که حکم من را هم با این تیتر زدند.

بعد از ظهر گفتند آقای دکتر رحمانی با شما کار دارند و من خدمت ایشان رفتم. با ایشان نشستی داشتیم. ایشان آذربایجان شرقی را بیان کرد و گفتند جزو نوادر افرادی هستید که در استان روی شما حساسیت ندارند. یعنی اختلاف نظر وجود ندارد و اجماع خوبی شده است.

من اشاره کردم در این شرایط برای من از تهران خارج شدن سخت است. ایشان گفت "پس خود تهران". چون با هم رفیق بودیم خیلی چیزی نگفتم و جدی نگرفتم. چهارشنبه ساعت 7 شب بود.

یک شنبه خانمم را دندانپزشکی برده بودم که زنگ زدند و گفتند در دولت بحث شما برای استان تهران مطرح است.

الان محدوده استان تهران از شمال، جنوب، شرق و غرب چطور است؟

هاشمی: از یک طرف به استان البرز متصل هستیم و از طرفی به استان مازندارن ،سمنان، قم و مرکزی متصل هستیم.

وسعت چقدر می‌شود؟

هاشمی: وسعتی که استان تهران دارد از 16 شهرستان بزرگ تشکیل شده است و جمعیتی بالغ بر 13 میلیون 600 و خرده‌ای هزار نفر دارد. در مجموع تراکم جمعیت در برخی شهرستان‌ها همانند بهارستان 9 هزار و خرده‌ای نفر در کیلومتر مربع است. خود تهران 850 نفر و در کل کشور متوسط 400 و خرده ای نفر است. تراکم بسیار بالایی دارند. شهرستان بهارستان بالای 600 هزار نفر جمعیت شهرستان است.

هر شهرستان را اگر نگاه کنید متوجه می‌شوید از برخی استان‌های کشور جمعیت شهرستان ما بیشتر است. این ویژگی استان تهران است که 13 میلیون و 600 هزار و خرده‌ای جمعیت دارد و در قالب تهران 8 میلیون خرده‌ای، نزدیک به 9 میلیون هست. بقیه هم شهرستان‌های اطراف استان تهران است.

در جایی گفته بودید استان تهران به رقم آنچه در ذهن متبادر می‌شود یکی از محروم‌ترین استان‌های کشور است. واقعا چنین است؟

هاشمی: اعتراف می‌کنم که خودم زمانی که در مجلس بودم فکر می‌کردم تهران همه چیز دارد. احساسم این بود که در تهران با توجه به این پایتخت کشور است همه چیز دارد. وقتی استاندار شدم بررسی کردم و متوجه شدم که شهرستان‌های اطراف تهران و خود تهران با یک محرومیت بسیار بسیار سختی مواجه است.

چه کردم؟ اولین کاری که من انجام دادم این بود که هویت تهران و اطراف تهران را به یک طریقی نشان دهم. یکی از روش‌ها صداوسیما و شبکه تهران بود. صحبت کردیم که تهران را بشناسانید. شهرستان‌های اطراف تهران در سایه تهران فراموش نشوند.

فرض کنید شهرستان ملارد که بیش از 400 هزار نفر جمعیت دارد یک تخت بیمارستانی ندارد. بهارستان هم چنین بود. 600 و خرده‌ای هزار جمعیت دارد و تخت بیمارستانی نداشت. قرچک هم با 350 هزار نفر جمعیت دارد و یک تخت بیمارستانی ندارد.

اینها بدون این که به انها امکاناتی داده شود شهرستان شده بودند. هیچ امکاناتی نداشت. نه قوه قضائیه اینجا امکانات خوبی داشت و نه قوه مجریه. تنها تابلو شهرستان خورده بود بدون این که امکاناتی ایجاد شده باشد. برنامه اجازه شروع کار جدید نمی‌داد و باید کار نیمه تمام به پایان رسد.

با دکتر روحانی صحبت کردیم و تقاضا کردیم سفرهای استانی را در تهران در 5 سفر تنظیم کردند که سه سفر به غرب و جنوب تهران انجام شد. و سفر پربرکتی بود. بهارستان بیمارستان افتتاح شد. بیمارستان قرچک در حال افتتاح است. ملارد نیمه کاره است و در حال کار است.

از 41 تصفیه‌خانه در کشور 10 مورد در تهران افتتاح شد. بعد شروع به کار در راه آهن و حومه کردیم. ریاست محترم قوه قضائیه سفر استثنایی به استان تهران داشت و در این سفر خیلی به ما کمک کرد. هم به لحاظ اداری تجهیزات بخش دادگستری و غیره را در سفر پوشش دادند یعنی در حقیقت سفرهای رئیس‌جمهور و رئیس قوه قضائیه تقریبا بخشی از کار استان ما را به سرعت پیش برد.

ما سه چالش عمده در تهران داشتیم. یکی آب شرب بود. 50 میلیون مترمکعب در شرق تهران ما کسری آب داشتیم. رقم بسیار بالایی بود. این را جزو اولویت ‌استان قرار دادیم. آبفای تهران و آب منطقه به خوبی کار کردند. امروز که در خدمت شما و مردم تهران هستیم به لحاظ کمیت و کیفیت هیچ مشکلی نداریم.

ان‌شاالله اتفاقی که در شهریور انجام خواهد شد این است که ما برای این که آب تهران آب تضمینی باشد و اگر مشکلی پیدا کرد طرف دیگر بتواند آن را پوشش دهد (طرحی به نام قمربنی هاشم علیه السلام را که خوابیده بود) گفتیم چرا این طرح خوابیده است؟ گفتند مشکل بودجه وجود دارد. این را مصوب کردیم تا اجرا شود.

200 میلیارد تومان پروژه است که تمام شده و ان‌شاالله شهریور ماه افتتاح شود غرب و شرق به هم متصل می‌شوند و هر منطقه مشکل داشت منطقه دیگر او را پوشش می‌دهد.

یک نوع تضمین آب تهران است البته این را اشاره کنم که صرفه‌جویی یک اصل است و خشکسالی و کمبود آب داریم و مردم باید صرفه‌جویی را به عنوان یک اصل قرار دهند که بتوانیم بحران خشکسالی را به سلامت طی کنیم.

آلودگی هوا همیشه با تهران است و چند سال اخیر برای مردم اذیت‌کننده شده است. ما سمت پائیز و زمستان می‌رویم و الودگی جزو اصلی ترین مسائل می‌شود و تعطیلی‌ها را خواهیم داشت. در این زمینه چه کردید؟

هاشمی: به نظر من بهترین بحث در دولت بود. دولت مصوب کرد و همانجا هم مهندس زنگنه قبول کرد که تمام بنزین‌های تهران یورو 4 شود. اولین شهر هم بود که در کل کشور بنزین به یورو 4 تبدیل شد. این خیلی کمک به ما کرد.

بحث دوم بحث خودروها بود. نوسازی ناوگان اتوبوس‌رانی و تاکسی‌رانی در تهران ضرورت است که در دولت تصویب شد و نزدیک 80 هزار و خرده‌ای تاکسی در کل کشور جابه‌جا شوند. عمده برای تهران بود و فکر می‌کنم این هم کمک کرده هوای تهران نسبت به گذشته وضع بهتری پیدا کرده است. هنوز باید تلاش شود هوای سالم باشد که بحثی اساسی است و ان‌شاالله در شورای شهر جدید و شهردار جدید همکاری را ادامه دهند و بتوانیم با کمک یکدیگر این بحث را به طریقی برسانیم که تهران از یک هوای مناسب پاک برخوردار باشد.

به شهرداری اشاره کردید، در تهران همکاری شهرداری و استانداری کارها را تسهیل می‌کند. در آلودگی هوا چقدر تعامل داشتید؟

هاشمی: روز اول من بحثی کردم که خیلی خبری شد. من اشاره کردم می‌خواهم دیوار بتی بین استاندار و شهرداری را بردارم.

سه جلسه هم با آقای قالیباف داشتید.

هاشمی: بله. اولین جلسه را ایشان آمدند و دو جلسه را من رفتم. بعد جلسه قطع شد. به این معنا نبود که این دیوار کشیده شد، یعنی من اعتقاد داشتم باید این ارتباط زیادتر شود، بدنه کارشناسی ما و معاونین ما و شهرداری می‌توانستند در بخش های مختلف جلسات داشته باشند و هر سه ماه ارزیابی کنیم که چه اتفاقی رخ داده است.

این متاسفانه بعد از مدتی متوقف شد.

علت چه بود؟

هاشمی: من خیلی پیگیری کردم. وقتی جواب مثبت نشد من هم قضیه را پیگیری نکردم.

از سوی شهرداری پیگیری نشد؟

هاشمی: پیگیری نشد. جلسات پیگیری نشد، البته بدنه ارتباط را داشت و همین باعث شد در برخی جاها کارهای ما خوب پیش رود.

قصه بودجه مترو در جاهای مختلف مطرح شد. دولت چرا بودجه مترو را پرداخت نکرد؟

هاشمی: بحث طولانی است. بودجه عمومی کشور از سه منبع تامین می‌شود. نفت، مالیات و سال درآمد است. وقتی از ارزش افزوده، از آلایندگی‌ها و جرائم به شهرداری مستقیم پول پرداخت می‌شد بودجه عمومی کشور است وبودجه ای نیست که بگوییم این جز بودجه دولت نیست، بله، بگوییم دولت این بودجه را داده و دست او درد نکند، چون خزانه باید بدهد و این مقدار هم باید برای فلان بخش کمک کند.ولی وقتی گفته می‌شود هیچ کمکی انجام نشده قدری کم‌لطفی می‌شود. گفتم بیش از 3 هزار میلیارد تومان از ارزش افزوده به شهرداری تهران داده می‌شود. هیچ نظارتی به این مبلغ نیست.

یعنی نظارتی از سوی شما نیست.

هاشمی: خیر. خیلی بحث مهمی است که شما 4-3 هزار میلیارد تومان بودجه دهید ، در حالی که بودجه عمرانی تهران 300 و خرده‌ای میلیارد تومان است. برای این میزان چقدر موافقت‌نامه امضا می‌شود و چقدر نظارت می‌شود؟ چه دقت‌هایی می‌شود؟

آنجا مستقیم در اختیار شهرداری است و استفاده می‌کند. برای تهران این را پیشنهاد کردیم که بعد کشوری شد و قبول کردند که شورای برنامه‌ریزی استان حداقل نظارت کلی به این قضیه داشته باشد.

مصوب شد؟

هاشمی: خیر. ما پیشنهاد به دولت کردیم و دولت به مجلس داد و مجلس در کمیسیون تائید کرد و در صحن مجلس به هر طریق رای نیاورد.

الان در استان‌های دیگر استانداری‌ها نظارت بر شهرداری دارند؟

هاشمی: در تمام استان‌های دیگر مسئول مشخص است که فرمانداری است و در تهران، قانون مجلس است و آن قانون برای ما متاع است. مسئول شده شهرداری تهران. این درواقع نظارت را از استانداری گرفته و به وزارت کشور رفته است؛ از نظر رده نظارتی چنین است. تهران پایتخت است و مسئله ای نیست، ولی این نافی امر حاکمیت هم نمی‌شود که استانداری بگوید من خود را کنار می‌کشم؛ چون امنیت با ما است.

پیش‌بینی می‌شود دوران شیرین استانداری و دولت با شهرداری تهران پیش رو باشد؟

هاشمی: در واقع یک هماهنگی و تعامل خوبی می‌توانند با هم داشته باشند و بهانه‌ای برای قضیه وجود ندارد. سه دسته در ذیل این کار قرار می‌گیرند و اینها با هم نزدیک هستند و خیلی از بحث‌ها و گلایه‌ها که در گذشته بود، کمتر می‌شود و خدمت‌رسانی بیشتر شود.

ما دو مشکل با شهرداری تهران داشتیم؛ یکی بحث حاشیه‌نشینی و دیگری بحث حریم‌ها بود. خیلی تمایل داشتیم این را تمام کنیم و مخصوصا حریم‌ها را تعیین تکلیف کنیم که متاسفانه نشد. امیدواریم در شورای جدید و شهرداری و فرمانداری و استانداری بتوانیم این بحث حریم تهران را به سرانجام خوبی برسانیم.

الان در تهران چقدر معتاد متجاهر داریم؟

هاشمی: آمار نمی‌توان گفت؛ آمار متفاوت است. عده‌ای می‌گویند 15 هزار نفر و برخی می‌گویند 12 هزار نفر هستند، آن طور که در تهران جدی عمل کردیم 8 هزار و خرده‌ای جمع‌آوری کردیم، تقریبا در تهران کم دیده می‌شوند. یک گرفتاری در تهران داریم که نتوانستیم حل کنیم.

چه چیزی است؟

هاشمی: وقتی این افراد جمع می‌شوند و غربال می‌شوند، یکسری افرادی بالای 60 سال هستند و افرادی هم دارای امراض خاص هستند. اینها را نمی‌توانیم در محل ماده 16 نگهداری کنیم. باید به بیمارستان‌ها بروند و انها هم از پذیرش این افراد خودداری می‌کنند و می‌گویند اینها بیایند ایجاد مشکل می‌کنند چون بیماری های خاص دارند و نزدیک هزار تا دو هزار نفر هستند. به ما قول داده‌اند برای اینها کاری کنند که اگر مرکزی برای این افراد داشته باشیم می‌توانیم هزار و خرده‌ای نفر را برای درمان در آنجا نگهداری کنیم.

مشکل حل می‌شود؟

هاشمی: نمی‌گوییم مشکل حل می‌شود، حداقل فضا آرام می‌شود. یقیناً فضای تهران فضای بهتری خواهد شد.

تا چه زمانی عملیاتی می‌شود؟

هاشمی: این تا یک سال طول خواهد کشید. قرار است مرکز به روز برای این افراد با تمام امکانات باشد حتی آموزش بعد از درمان هم بدهیم. آموزش کار دهیم تا بتوانند کارهای فنی و حرفه‌ای را انجام دهند. ان‌شاالله اجرایی شود و در اختیار استان قرار گیرد.

تعداد معتادهای متهاجر چند درصد زن و مرد هستند؟

هاشمی: ما تقریبا یک سال پیش مرکز «شفق» را برای نگهداری متعادین متجاهر زن مشخص کردیم؛ تقریبا 500-400 نفر جمع کردیم و تقریبا در خیابان زنان معتاد را نمی‌بینیم.

سقف همان 400 تا 500 نفر بود؟

هاشمی: بله؛ حالا تا هزار نفر.

سوالات تلخ باید پرسیده شود. از پدیده شوم نوزادفروشی چه خبر؟

هاشمی: این را مطرح کردیم و به جد سند خواستیم. به صرف گفتن که نمی‌شود. آنچه از نیروی انتظامی و اطلاعات استان اطلاعات گرفتیم چنین چیزی را گزارش ندادند، به این شدتی که مطرح شد.

مسئله ای دیگری هم که وجود دارد این است که زن های معتاد نوزادان معتاد به دنیا می‌آورند. چیزی که الان اعلام هم شده است، البته دقیق به خاطر ندارم در سال چقدر نوزاد معتاد به دنیا می‌آید. برای اینها چه فکری شده است؟

هاشمی: بهزیستی برای اینها دارد فکری می‌کند. کار خوبی شروع کرده‌اند که البته از نظر قانونی هم گرفتاری‌هایی داریم؛ از نظر مکان نگهداری هم مشکل داریم.

از لحاظ قانونی، منظورتان مشکلات قضایی و امثال آن است؟

هاشمی: بله. برخی هویت و شناسنامه ندارند که کار ما سخت شده. ما با سازمان ثبت احوال صحبت کردیم و هم با بهزیستی صحبت کردیم که اینها وقتی جمع‌اوری می‌شوند اگر ادعا کنند که هیچ چیزی ندارند، شناسنامه می‌دهیم و انگشت‌نگاری می‌کنیم و هویتی به اینها داده می‌‌دهیم تا دفعه بعد که گرفتار شدند بدانیم چه کسانی هستند. چون بار دوم و سوم که گرفتار شوند، جرم تلقی می‌شود.

قضیه عقیم‌سازی را گفتند استانداری تهران مطرح کرده؛ درست است؟

هاشمی: خیر؛ این تکذیب شد. مدیرکل ما مطلبی را بیان کرد که بعداً تکذیب شد و به آن صورت نبود.

تکذیب کرد یا شما گفتید تکذیب کنند؟

هاشمی: نه، واقعا ما نگفتیم. ایشان نظر علمی داده بود و در دنیا هم مطرح است. این اصلا منظوری نداشت. من هم گفتم و ایشان هم گفت نظرم اصلا این نبود و بعد مصاحبه کرد و اطلاعی داد و نظر خود را صریح بیان کرد.

طلاق در استان تهران طبق آخرین آمار چه میزان است؟

هاشمی: رقم طلاق توافقی کمتر شده است.

کاهش داشتیم؟

هاشمی: بله.

کمیته کاهش طلاق توانسته کاری انجام دهد؟

هاشمی: کار سختی است. در قدیم که ازدواج می‌کردند طور دیگری بود، الان جوانان سریع تصمیم به ازدواج می‌گیرند و سریع هم پشیمان می‌شدند. زمان ما با الان فرق داشت. نگذاریم با احساس تصمیمی بگیرند و با احساس هم از هم دور شوند.

سراغ مسکن مهر برویم. شما مخالف مسکن مهر بودید؟

هاشمی: ما که امدیم مسکن مهر در تهران حدود 25 درصد مسکن کشور بود.

زمانی که در مجلس بودید مخالف بودید؟

هاشمی: من با این شکل مخالف بودم، به این علت که ما بافت فرسوده داریم و من معتقدم بافت فرسوده باید سریع نوسازی و بازسازی شوند، چرا که خطر وجود دارد و ما هم بخواهیم یا نخواهیم روی کمربند زلزله هستیم. طبیعت کشور ما چنین است و این را نمی‌توان منکر شد. باید بافت فرسوده را مقاوم سازی کنیم. آنجا را رشد دهیم. در مجلس هم نظر من چنین است.

اگر مسکن مهر می‌سازیم جاهایی بسازیم که کمتر هزینه بردارد؛ مثلا مسکن مهر پردیس را ببینید. فازهای 9 و 10 و 11 و بالاتر را که می‌روید 8-7 برابر مکان های دیگر هزینه زیرساخت آنها پرداخت می‌‌شود. چون دره و تپه و کوه را انتخاب کرده‌اند. وقتی می‌خواهید جاده بکشید و آب ببرید و برق و زیرساخت ببرید بیش از 7 برابر هزینه‌های جاهای دیگر باید هزینه کنید.

این 7 برابر، دقیق است؟

هاشمی: بله. از مردم که گرفته نمی‌شود و باید از جایی تامین شود و بودجه‌ای هم برای این پیش‌بینی نشده است. در ابتدای دولت بحثی بود که قرارداد امضا شده ولی در امضا دقت نشده که باید در مقاطع مختلف زمانی باید پرداخت شود. فکر کرده پول و وام را که داده، تمام شده است و صاحبخانه شده‌؛ یعنی کسانی را که مسکن مهر گرفتند، توجیح نکردند.

الان در تهران چقدر مسکن مهر باقی مانده؟

هاشمی: مسکن مهر تهران را ان‌شاالله تا اخر امسال تمام می‌کنیم. فقط در پردیس یکسری مشکلات حقوقی داریم که در بخش قوه قضائیه است و امیدواریم سریع‌ تعیین تکلیف شود. ولی امیدواریم تا آخر امسال مسکن مهر کل تهران به ایان برسد.

تا الان چند درصد تحویل داده شد؟

هاشمی: تقریبا چیز زیادی باقی نمانده است و بالای 80 درصد تحویل داده شد.

ولی قبول کنید که منابع پیش‌بینی نشد یا درست برنامه‌ریزی نشد، این مسئله به مردم مرتبط نیست! حالا چه این دولت چه آن دولت، دودش به چشم مردم که نباید برود!

هاشمی: ببینید، دولت درباره پشتوانه منابع مالی خوب کمک کرد. الان حدود 900 هزار تا که اعلام شد که وزیر در کل کشور اعلام کرد...

آقای هاشمی قرار بود در سال دوم تحویل شود الان سال چهارم هم گذشت.

هاشمی: این طور نگاه کنید که وقتی وارد خانه می‌شوید باید آب و برق و گاز تامین باشد. نمی‌توانید فقط خانه را تحویل بدهید، بعد دنبال آب، برق، مخابرات و گاز بگردید. ما در تهران یک شرط با مهندس نریمان گذاشتیم که زمانی اجازه افتتاح می‌دهیم که اینها تامین شده باشد. اگر تامین نشده باشد اجازه تحویل نمی‌دهیم.

حتی اگر زمانی به یاد داشته باشید حدود 4 هزار مورد خواستند تحویل دهند چون مشکل حل نشد من جلوی آن را گرفتم. تا حل شد و تحویل دادند.

شما گفته بودید در تهران بی خانمان نداریم؟

هاشمی: نه، اشتباه کردند. دوستان ما برخی مواقع چیزهایی می‌گویند، من گفتم کسی که در تهران گرسنه بخوابد، نداریم.

واقعا نداریم؟

هاشمی: این توهین به کمیته امداد و بهزیستی و «ان ‌جی او» هایی است که مردم را پوشش می‌دهند.

مسئله «توهین» را کنار بگذاریم؛ واقعیت جامعه چیست؟

هاشمی: نه، اشکال ندارد؛ بهزیستی یا کمیته امداد یا مردم‌نهادها و بخش‌های مردمی افراد بی‌بضاعت را پوشش می‌دهند. نان را حداقل به آنها می‌دهند که، یارانه 45 هزار تومان که به آنها داده می‌شود. کمیته امداد ماهی 75 تومان می‌داد. اینها را داریم. نان را می‌توانند بخرند و نباید نظام را زیرسوال برد. اینجا نظام را زیرسوال بردن کل نظام است.

این نانش را که دارد! با 75 هزار تومان کمیته امداد نان خود را می‌تواند تامین کند! این را باید قبول کنیم و این را هم باید قبول کرد که باید به اینها توجه بیشتری کرد. در برنامه ششم هم دولت و مجلس خوب فکر کردند که اول امسال هم شروع شده است.

بله، تصمیم خوبی گرفته شد و حداقل‌ها را بالا بردند.

هاشمی: همین را می‌گویم؛ 3 برابر کردند و این خیلی کمک کرد. این که می‌گوییم حتما نان اینها تامین است واقعیت است. کمیته امداد 75 تومان می‌دهد و بهزیستی هم همین مقدار می داد. یارانه هم دریافت می‌کردند. این که نان را نمی‌توانند تامین کنند را قبول نمی‌کنم.

نه، قبول کنید که با 75 هزار تومان خانواده‌ای که 3 بچه دارد، نمی‌رسد دیگر!

هاشمی: تک‌تک بچه‌ها 75 تومان دریافت می‌کنند.

نه کل خانواده 75 تومان دریافت می‌کنند. از امسال زیاد شده است.

هاشمی: 45 هزار تومان که برای تک‌تک افراد هست.

45 تومان بله.

هاشمی: آن هم 75 تومان؛ می‌توانند نان خالی را بخورند. نگوییم نان ندارند و این برای نظام بد است. این را من الان هم قبول نمی‌کنم. ولی ما مشکل خانه داریم.

شما استاد ما هستید ولی من به عنوان یک فرد رسانه‌ای می‌گویم که اعتماد مردم

منبع: رویداد24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۹۲۹۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!/ نمادی که می توانست نهاد شود اما نشد

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلی‌ها یادآور دوران «توفیق» بود.

 

          کارتون هادی حیدری به یاد کیومرث صابری (گل آقا). هادی حیدری خود از دست پروردگان مجله گل آقا و از همکاران آن بوده است


  
   نسل تازه‌ شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلی‌های دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمی‌کرد و کامل می‌آورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم می‌کاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
  
  روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامه‌ای خنثی شناخته می‌شد و می‌شود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمی‌آمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامه‌ها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه‌ "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه می‌شد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.

«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخست‌وزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای نبود این امکان هرگز فراهم نمی‌آمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است. ( نامه‌های اولیه مرحوم رجایی به عنوان نخست‌وزیر به ابوالحسن بنی‌صدر رییس جمهوری که نثر شسته و رفته و لحن اداری‌تری دارد به ویرایش صابری است. بعدتر که اختلافات تشدید شد و در عنوان نامه‌ها به جای "برادر گرامی دکتر سید ابوالحسن بنی‌صدر مقام محترم ریاست جمهوری" تعابیر صریح و ساده را شاهدیم و لحن نامه‌ها هم کمی تند شده می‌توان حدس زد نیاز به بازنویسی و ویرایش او نبوده است. کتاب نامه‌های نخست‌وزیر به رییس جمهوری منتشر شده)

 مرحوم دعایی در اطلاعات ستون‌های روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهره‌های کلاسیک دیگر نیز می‌نوشتند.

  از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را می‌خریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار می‌زدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت می‌خواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوت‌اند.

  کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان می‌داد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمی‌ربود.

  این که در اوج جنگ و در روزنامه‌ای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صور‌اسرافیل" می‌نوشت.

  خیلی‌ها نمی‌دانستند نام اصلی «گل‌آقا» چیست و لو هم نمی‌داد مگر مواقعی که در همان ستون جدی می‌نوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.

 با این حال تصویری از او منتشر نمی‌شد و فراموش نمی‌کنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزب‌اللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز می‌کردم و نمی‌توانستم باور کنم گل‌آقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمی‌تر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرف‌هامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیت‌الله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگ‌تر بود اختلاف سنی زیادی حس نمی‌کردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامه‌نگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گل‌آقایی که در نوشته‌ها می‌شناختم با آن کاراکتر ذهن مرا به شدت درگیر کرده بود.

  گل‌آقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گل‌آقا» بر سر زبان‌ها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق"  که 6 سال بعد از راه‌اندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته می‌شد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور می‌شد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.

غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
   
  گل‌آقا در تمام دهۀ 70 نشریه‌ای مهم و خواندنی و تأثیر‌گذار بود که مطالب آن نقل می‌شد و از توقیف‌های 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گل‌آقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیت‌هایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپ‌های مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!

  او هیچ‌گاه دلیل توقف انتشار نشریه‌ای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه می‌توانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود. 
  
  انکار نمی‌کرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه می‌شد با او در افتاد و نه نادیده‌اش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد می‌کرد چه بسا سراغ او می‌آمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان هم‌سو می‌شد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گل‌آقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.

   این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمی‌توانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گل‌آقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"

  در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گل‌آقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آ‌ن که چنین جمله‌ای را ننوشته بود اما ضرب‌المثل و به گل‌آقا منتسب شد.

  در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهواره‌ای هم البته خبری نبود اما گل‌آقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشت‌زهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیده‌ای که می‌زنند؟ شاغلام پاسخ می‌دهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم می‌گوید: درست است ولی آنها اول می‌زنند بعد می‌شمرند!"

    گل آقا چنان که اشاره شد آدمی مبادی آداب بود و وقتی دانست طنز کوتاه او در اطلاعات درباره مارگارت تاچر به سبب خانم بودن نخست وزیر انگلستان نوشته او را غیر اخلاقی جلوه داد رسما عذرخواهی کرد.

  از ویژگی‌های صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بی‌شک برخی از نوشته‌های او در کتاب‌های درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگی‌های صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.

  الگوی اصلی گل‌آقا اما نه توفیق‌ها که  علی اکبر‌خان دهخدا بود. مشروطه‌خواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامه‌نگار و البته فرهنگ‌نویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
  

  از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب می‌رود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری می‌گوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر می‌رسید و نگاه‌مان نمی‌کرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمی‌کنید ولی آقا! این آقا گل‌آقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.

  آدم‌هایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته می‌شوند و در این 20 سال عیار او روشن‌تر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند. (این که صابری بسیار کوشید گل آقا را فراتر از نماد به عنوان یک نهاد تثبیت کند تا قائم به شخص او نباشد و بعد ادامه یابد و دختر و دوستانش مدتی بعد از مرگ در این راه کوشیدند و ناکام ماندند می تواند به عنوان شاهدی دیگر بر نظریه دکتر کاتوزیان هم باشد: ایران؛ جامعه کوتاه مدت که به ایران؛ جامعه کلنگی هم مشهور است و این که در ایران نهادها نمی مانند و قائم به افراد است و برای همین مدام شاهد روز از نو روزی از نو و نقطه سر خط هستیم!) 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: دیدار گل آقا و آیت‌الله خامنه‌ای (+عکس)/ نامه رهبری درباره مجله

دیگر خبرها

  • ۲ عکس از چهره غمگین علی لاریجانی و ناطق نوری در یک مراسم
  • انتقاد محسن هاشمی از شهردار تهران؛ فخر فروشی می‌کند
  • (تصاویر) ناطق نوری و محسن هاشمی در مراسم سالگرد شهید مطهری
  • انتقاد محسن هاشمی از زاکانی
  • تشکری هاشمی: قرارداد ۲ میلیارد یورویی با چین را فقط در سایت‌ها و فضای مجازی دیده‌ام
  • «بمب‌های شهری» را برای کاهش ریسک زلزله شناسایی کنیم
  • کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!/ نمادی که می توانست نهاد شود اما نشد
  • کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!
  • دوچرخه‌هایی که در تهران محو شدند/ شانس گرفته شده از مردم را به آن‌ها بازگردانیم
  • پرواز مشهد به تهران به فرودگاه هاشمی نژاد بازگشت