Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی:"بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه"؛ شاید کمتر کسی بداند زمانی واحد اطلاعات سپاه پاسداران چنین بخشی با چنین عنوانی داشته است، بخشی که مسئول برخورد با منافقین بود و نام "حاج اکبر براتی" با نام این واحد پیوند خورده است.

«اکبر براتی» نامی آشنا برای نسلی از مبارزان انقلابی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

براتی متولد سال 1335 متولد خیابان ایران است. وی پیش از انقلاب عضو گروه توحیدی صف بود، یکی از 7 گروهی که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تشکیل دادند و چهره اصلی این گروه شهید محمد بروجردی بود. براتی در سال 59 از سازمان مجاهدین کناره‌گیری کرد و به خدمت سپاه درآمد.

او که پیش از انقلاب طلبه بود، در روزهای اول پیروزی انقلاب از اعضای اولیه سپاه شد که کنار شهید بروجردی و مصطفی تحیری وظیفه حفاظت از امام(ره) را از لحظه ورود به کشور در فرودگاه مهرآباد تا روزهای بعد از پیروزی انقلاب در مدرسه رفاه به‌عهده داشت.

براتی از جمله مسئولان امنیتی است که تحلیل‌ها و خاطرات بسیار شنیدنی از دوران مسئولیتش دارد اگرچه هرگز از خطوط محرمانه و قرمز عبور نمی‌کند اما دعوت خبرنگاران تسنیم را پذیرفت تا به بیان برخی از خاطرات آن زمان بپردازد.

وی مربی آموزش نظامی بسیاری از نیروهای انقلاب و از اعضای حلقه تشکیل‌دهنده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از مسئولان اطلاعات سپاه در دهه 60 محسوب می‌شود. اولین مأموریت او در اطلاعات سپاه، قائم‌مقامی اطلاعات سپاه در غرب کشور بود. بعد از آن به بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه آمد و به جنگل‌های شمال رفت تا با منافقینی که در عمق جنگل در حال کشتار مردم بی‌گناه بودند، برخورد کند.

براتی بعد از پایان مسئولیتش در شمال، جزو مؤسسان قرارگاه رمضان بود. مدتی به وزارت اطلاعات و وزارت کشور رفت. او این روزها هرچند کاری نمی‌کند اما بازنشسته هم نیست و می‌گوید هرگز از سپاه و وزارت اطلاعات حقوقی نگرفته است.

خبرنگاران سیاسی تسنیم در سلسله‌ گفت‌‌وگویی‌هایی در قالب تاریخ شفاهی با شاهدان، ناظران و راویان عینی دهه 60 که خود در زمره نقش‌آفرینان تاریخ انقلاب اسلامی هستند به ناگفته‌ها و کمترگفته‌های این دهه با تمرکز بر اقدامات جلادان آن دوره یعنی منافقین خواهند پرداخت.

در این میان هر کدام از این راویان در کسوت‌های مختلف در دهه 60 قرار داشته‌اند؛ به‌طور مثال یکی عضو تیم حفاظت مسئولین بوده، دیگری در مقام قاضی و حاکم شرع نشسته بود، آن یکی مسئولیت زندان اوین را به‌عهده‌ داشته و دیگری از مسئولان امنیتی وقت بوده است. این گفت‌وگوها و گزارش‌ها (از یک‌شنبه، 11 تیر) در قالب "پرونده دهه 60؛ یک دهه یک قرن" در سرویس سیاسی خبرگزاری تسنیم منتشر شده که می‌توانید برای خواندن آنها اینجا را کلیک کنید.

آنچه پیشِ‌روی شماست مشروح 3 ساعت مصاحبه خبرنگاران سیاسی تسنیم با یکی از مسئولان امنیتی کشور در دهه 60 است که تقدیم‌تان می‌شود:

تسنیم: با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. برای ورود به بحث باید این نکته را عرض کرد که اخیراً بحث اهمیت دهه 60 پس از فرمایش رهبر معظم انقلاب در محافل گوناگون مطرح شده است. ایشان دهه شصت را دهه خشن‌ترین تروریسم در کشور خواندند و هشدار دادند "جای شهید و جلاد در این دهه عوض نشود". با توجه به مسئولیت‌هایی که شما در ابتدای آن دهه به صورت مستقیم با تروریسم آنهم در واحد اطلاعات سپاه داشتید، ویژگی‌های این دهه را چگونه می‌بینید؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم. خوشبختانه اکنون جوان‌های انقلابی از طریق ناامنی‌های تروریستی که در منطقه وجود دارد با مفاهیمی مثل تروریسم یک مقدار آشنا شدند. آنهایی که خط مقدم هستند که با جانشان رفتند و با باورهای دینی و اعتقادی‌شان ایستاده‌اند و دارند وظایفشان را به نحو احسن انجام می‌دهند. آنهایی هم که از دور می‌بینند در هر صورت با یک مفاهیمی از "تروریسم کور" امروزی، آشنا شدند.

من هم چون یک انسان اهل دوربین نبوده و دوست ندارم خودم مطرح و دنبال بهره‌ای باشم -که شاید این به دلیل آثار اخلاقی امام و شاگردان او باشد- ولی ضرورت این کار می‌طلبد یک مراکز دلسوز و رسانه‌ای بیایند به میدان و این بحث دهه شصت را کاملا باز کنند.

** شکل جدید تروریسم از داخل ایران شروع شد

تروریسم با شکل جدیدش از داخل و مرکز ایران شروع شد. یک روزی شما اسم داعش را بردارید مفهومش را بگذارید. یعنی جریان نهضت امام خمینی بر چارچوب اسلام ناب محمدی از بعد از انقلاب اسلامی شروع می‌شود و چه کسانی در دنیا هستند که تصمیم می‌گیرند تا این انقلاب را متوقف کنند و بعد به عقب رانده و ریشه‌کن کنند.

به دلیل مشیت الهی و استواری امام(ره) و شاگردان‌شان، خداوند خون‌بهای جوان‌های رشید این انقلاب را استقامت و پیروزی و پیشرفت قرار داد و اِلا این جریانات درست شد که ما را در مرزهای ایران محصور کنند، انقلاب امام را محصور کنند و همین‌جا ریشه‌کن کنند. وقتی ندای انقلاب اسلامی از جنوب لبنان بلند شد، ورژن‌های بعدی تروریسم تولید شد، برای اینکه باز هر قطعه‌ای از این سرانگشتان انقلاب اسلامی را یکجایی محدود و بعد قطع کنند. بعضی جاها موفق بودند و بعضی‌ جاها هم الحمدالله موفق نبودند، اما این در گروی کسانی است که «قالو ربنا الله ثم استقاموا» رفتارشان بود و ایستادگی کردند. متاسفانه این بحث‌ها را ما در حد سخنرانی و شعار به مردم و جوانان انتقال می‌دهیم نه بحثی که مبنایش مبنای وحیانی داشته و مبنایش قرآن است.

یک جاهایی ممکن است به خودمان ظلم کرده و در حق یکدیگر کوتاهی کرده باشیم ولی در حق دشمنان انقلاب هیچ گونه ظلمی روا نشده چرا که بیشترین دلیل توسعه تروریسم، نفاق و اشکال دیگرش، رحمانیت انقلاب بوده است. امام در همان سال 67 توبه کردند و از خدا خواستند که او را به دلیل اینکه چرا تا این حد با دشمنان انقلاب، رحیم برخورد کردیم، ببخشد. حتی سربسته به مثال فیدل کاسترو اشاره کردند که طرف انقلاب می‌کند و انقلابش هم حق نیست ولی سیگاری را زیر لبش می‌گذارد و می‌گوید تا سیگار تمام نشده باید یک مخالف هم نباشد ولی ما آمدیم همه را پذیرفتیم و به همه امکان دادیم که فعالیت کنند.

یک چیزی هم که من از دوستان در مصاحبه‌های قبلی خواسته بودم و خدمت شما هم عرض می‌کنم این است که امام خمینی (ره) را باید بازشناسی کرد. اگر امام خمینی(ره) را بازشناسی کنید مواضعش همه مشخص می‌شود. امام خمینی بازشناسی نمی‌شود مگر اینکه مبانی اعتقادی و فکری او در نهضت خود و تبدیل شدنش به انقلاب اسلامی، شناسایی شود. اگر باور داریم امام یک مامور الهی و یک توفیق و افتخار برای ملت ما بوده و این تفکر باید بماند تا این پرچم به دست صاحبش برسد، باید افکار او و مبانی قرآنی‌اش را بازشناسی کنیم تا ماندگار شود. امام خمینی فقط دعای سحر امام نیست، امام در 27 سالگی آن را نوشته است. امام خمینی سالهای بعد از انقلاب اسلامی به مبانی بسیار قدرتمند و حیاتی رسیده بود که اصلا فرصت توضیح نداشت و فقط عمل کرد. دستورات مبارزه با تروریسم کور و جانیان بین‌المللی از این مبانی است.

امام به قول ما طلبه‌ها "دفع دخل مقرر" کرد که بدانید اینها در آینده چه خواهند کرد. امروز شما ورژن‌های بعدی‌اش را در منطقه می‌بینید که چه خون‌هایی دارند می‌ریزند. آن روز رسانه آنقدر در اختیار نبود که همه ملت ایران متوجه بشوند که در هر ساعت چه اتفاقی دارد در کشور می‌افتد و چند ترور و انفجار انجام می‌شود.

** یک روز با داعشی‌های وطنی در تهران و اصفهان و خوزستان درگیر بودیم

مسعود رجوی، خائن و عامل سیا بود. وقتی که همه در زندان مارکسیست شدند و نقاب را کنار زدند، به او گفتند تو در همین مسیر بمان چون بالاخره مارکسیست‌ها نمی‌توانند جلوی اسلام در ایران بایستند، مارکسیست ها یک ماموریت‌هایی داشته و به شوروی هم گرایش دارند و کار خودشان را می‌کنند، ولی اگر حاکمیت یک روزی به دست مسلمین و روحانیت شیعه بیفتد ما یکی را می‌خواهیم که با این الفاظ آشنا باشد و بتوانیم داخل این سیستم جایش بدهیم.

یک صحبتی امام در جماران کردند که "اینها آن موقع(در نجف) آمدند، می‌خواستند من را فریب دهند، من دو ماه گذاشتم حرف زدند و به آنها گفتم بروید؛ شما هم خودتان را ضایع می‌کنید و هم به ملت ضربه می‌زنید و کارتان هم نتیجه ندارد؛ این اسلامی نیست که شما می‌شناسید".

ما یک تاریخ 100 ساله را در 10 سال حضور امام خمینی طی کردیم. شما اگر بروید در تاریخ‌های گذشته ایران و جهان بررسی کنید می‌بینید اتفاقاتی که بتواند یک نظام را یکدفعه صندلی‌هایش را خالی کند، برای بعضی جاها در طول شاید 100 یا 200 سال اتفاق افتاده است، ولی در اینجا برای یک شب اتفاق می‌افتاد.

** ماجرای گزارشاتی که منجر به عزل بنی‌صدر شد

ما یک روزی با داعش گونه‌ها در تهران، اصفهان، خوزستان،کرمانشاه، کردستان، آذربایجان و شمال کشور درگیر شدیم. با تقدم و تاخر و مدام یکی یکی پرده‌ها را کنار زدند و نفاقشان رو شد تا سال 60 که عزل بنی صدر اتفاق افتاد. چند سال است که دوستان می‌گویند چرا تو این جریان عزل بنی صدر را نگه داشته‌ای و نمی‌گویی تا در تاریخ بماند. صدا‌و‌سیما می‌گوید بنی صدر کار را به جایی رساند که امام را عصبانی کرد تا تصمیم آخر را بگیرد. بعد مجلس او را عزل کردند و رفت. این تحلیل‌ صدا و سیما از عزل بنی صدر است در حالی‌که ما در این قضیه اطلاعاتی به امام رساندیم که بعد از 48 ساعت ایشان آن تصمیم (عزل بنی‌صدر) را گرفتند.

آن اطلاعات چه بود و چه تأثیری در نظر امام نسبت به بنی‌صدر داشت؟

بنی‌صدر در غرب کشور بود که سقوط کرد. برخی می‌گویند بنی صدر به تدریج به منافقین متمایل شد اما به بنی صدر دستور داده شد که منافقین از خودمان(دشمنان انقلاب) هستند و با آنها کار کن و اینها کمک تو هستند. بنی صدر 3 روز در غرب کشور بود و صبح روزی که شب آن عزل شد، قرار بود بیاید در سپاه و صبحگاه مشترک سپاه و ارتش را در آنجا به عنوان جانشین فرمانده کل قوا حضور داشته باشد و صحبت کند. ما سپاه را برای او آماده کرده بودیم ولی در عین حال خدا شرایطی را به وجود آورد که ما از جریان جلسات مخفی آنها در قرارگاه مقدم نیروی زمینی در غرب کشور مطلع شدیم و آنها را گزارش کردیم.

** رفت‌وآمد مخفیانه بنی‌صدر با حزب کومله و باند "سنجابی‌ها"

شما آن زمان اطلاعات غرب کشور بودید؟

بله؛ متوجه شدیم که وی با چه کسانی می‌آید و می‌رود. چون ما اینها را نه به چهره بلکه به سابقه و جایگاه سازمانی‌شان می‌شناختیم. حزب کومله در کردستان دارد با ما می‌جنگد و جنایت می‌کند و مردم و پیشمرگان مسلمان کرد را می‌کشد، آنوقت چطور باید یکی از اعضای مرکزی آنها در اسکورت ریاست جمهوری باشد و بیاید و برود در قرارگاه مقدم ملاقات کند. «گروه سنجابی» که جنایات زیادی به گردنشان بود یک خانواده‌ و یک جریان خان زاده و حاکمیتی بودند که شاه با آنها همکاری می‌کرد و بعد در کردستان نقش داشتند، چرا دو نفر از اینها باید بیایند و بروند با رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران و جانشین فرمانده کل قوا ملاقات کنند؟

منافقینی که همراه وی هستند به عنوان تشریفات و اسکورت رئیس جمهور با کارت و موقعیت و شرایط جانشین فرمانده کل قوا تا مرز به کردستان می‌روند و دوباره برمی‌گردند. یگانهای نظامی در مسیر هم با حکم قرارگاه مقدم نزاجا هیچ عکس العملی نمی‌توانند نشان بدهند. این اتفاقات باعث شد که ما کنترلمان را بالا ببریم.

تسنیم: نتایج حاصله از دیدارهای بنی صدر با این گروه‌ها چه بود؟ آیا یکی از مسائلی که موجب شد امام وی را از فرماندهی کل قوا عزل کند همین دیدارها بود؟

نتایج حاصله این بود که قرار شد جانشین فرمانده کل قوا(بنی‌صدر) به لشکر 81 کرمانشاه و لشگر 64 ارومیه ابلاغ کند که شماها برای دفاع از خوزستان بروید جنوب کشور. در این صورت در کردستان برای پشتیبانی از بچه‌هایی که به سختی داشتند وجب وجب خاک کردستان را تحویل می‌گرفتند، چیزی نمی‌ماند.

** اجازه داشتم برخی اطلاعات را به امام برسانم

مرحوم شهید بروجردی به مردم می‌گفت نگران نباشید، سپاه، آمریکایی نیست که اینجا آمده است. آمده است تا به شما یاری برساند که بتوانید روی پای خودتان بایستید تا به نام شما مردم و خلق کرد، سازمان موساد، سیا، و ام آی 6 تصمیم‌گیری نکنند و همه این گروه‌ها با یکی از این‌ها در ارتباط بودند. ما از طریق ارتباطی که با قم داشتیم و من با اجازه‌ای که از فرماندهی اطلاعات سپاه داشتم، در موارد اضطرار و استثنا اجازه داشتم که مطالب را به امام برسانم و رای شهید بروجردی هم به عنوان فرمانده حاضر در منطقه این بود که شما موظف و مسئول این پرونده هستید. چون شهید بروجردی، من و یک شخص دیگر در جریان بودیم، هیچ کس در جریان این مسائل نبود که اکنون فقط ما دو نفر زنده هستیم.

مسئول واحد اطلاعات سپاه آن زمان آقا محسن بود؟

بله؛ مسئول واحد اطلاعات سپاه آن زمان خود آقا محسن رضایی بود و هنوز عوض نشده بود. با رعایت مسائل فرماندهی ما مطالب را به امام اطلاع دادیم. آقا محسن آخرین بار به ما گفتند که چه زمانی خاموشی می‌زنید؟ گفتم معمولا ساعت 10 شب، فرمودند که احمد آقا از جانب امام اطلاع دادند که بگویید بچه‌ها امشب دیر بخوابند. ساعت 4 بعد از ظهر هم یک جلسه در یکی از اتاق های کوچک ستاد غرب کشور داشتیم که مرحوم ظهیر نژاد، شهید فکوری، شهید فلاحی و شهید نامجو تشریف آوردند آنجا و شهید بروجردی و حقیر هم میزبانشان بودیم.

** شهید فکوری گفت "می‌ترسیم در صبحگاه به ساحت جانشین فرمانده کل قوا توهین شود"

به آقای ظهیرنژاد گفتیم موضوع چیست؟ آقای ظهیرنژاد یک توضیحاتی دادند. نوع صحبت ایشان معمولا به گونه‌ای بود که اولِ صحبتشان سر اصل مطلب نمی‌رفتند و ابتدا یک سری مقدمه چینی می‌کردند. بعد شهید فکوری از زیر عینکش یه نگاهی کرد و گفت حقیقتش این است که آقای بنی صدر، جانشین فرمانده کل قوا و ریاست جمهور است و شما دو تا آقایان را کاملا می‌شناسد و مواضع شخصی شما را نسبت به خودش می‌داند. این نگرانی وجود دارد که در مراسم فردا به ساحت جانشین فرمانده کل قوا یک موقع کوتاهی و اسائه ادبی بشود. موضوع این است، ما آماده‌ایم هماهنگ کنیم تا فردا مراسم کاملا رسمی و محترمانه باشد. شهید بروجردی در پاسخ یک توضیحاتی دادند و گفتند که مسئول مراسم فردا "برادر اکبر" هستند. هر سوالی دارید بگویید و هر توصیه‌ای دارید بفرمایید، ما رعایت کنیم.

بنده یک توضیحاتی دادم و کنداکتور برنامه را گفتم. گفتند خیلی ممنون، با نگرانی‌هایی که اطرافیان آقای بنی صدر داشتند ما فکر نمی‌کردیم که شما چنین کنداکتوری را آماده کرده باشید. گفتیم خیر، ما دیدگاه های شخصی مان را به هیچ عنوان در ارتباط با جانشین فرمانده کل قوا دخالت نمی‌دهیم؛ به دلیل اینکه ایشان حکم امام دستشان است و نیز در حال حاضر ما هم نظامی هستیم و بایستی که به سلسله مراتب احترام بگذاریم و به این مسائل اعتقاد داریم. گفتند خیلی ممنون، پس ما بگوییم که نگرانی‌ها بی مورد است؟ گفتیم بله؛ نگرانی‌ها بی‌مورد است. اینها شاید ساعت 5 یا 5:30 خداحافظی کردند و رفتند. بعد در آنجا صحبت‌هایی هم در مورد جنگ و استراتژی جنگ و نیز بحث های مختلفی شد که جای آن اینجا نیست.

ما همچنان اطلاعاتی که از داخل جلسات آقای بنی صدر با افراد مختلف می‌رسید را به دوستان در قم و دفتر امام انتقال می‌دادیم. آنجا هم سربسته به ما گفتند که ما از طریق حاج احمدآقا (ره) به منزل امام انتقال می‌دهیم و نظرات امام را می‌گیریم و به شما می‌گوییم.

برگردیم به داستان حاج احمدآقا! امام فرموده بودند امشب برای شما خبری دارند. ما نمی‌دانستیم عزل در کار است چون صدها سند و نامه در یک ساله گذشته توسط شهید بهشتی، حضرت آقا و آیت‌الله هاشمی برای امام ارسال می‌شد و مطالب و خطرات بنی‌صدر را تذکر می‌دادند ولی امام می‌فرمودند که بروید و باهم بسازید اما این اخبار جدید حاکی از یک کودتای بسیار خطرناک بود.

** بنی صدر می‌خواست امنیت تهران را به رجوی بسپارد

جنگ مسلحانه‌ای که در تهران شکل گرفت، در پاریس و تل آویو طراحی شده بود. با دولت پاریس چند جلسه داشتند و طراحی شده بود که این اقدام در همان هفته‌ها در تهران اتفاق بیفتد. سپاه که دستش در کردستان و منطقه جنگی درگیر بود، باید تحت امر جانشین فرمانده کل قوا باشد. اینها قرار بود با سبک کردن حضور ارتش در غرب راه را باز کنند و جریانات مختلف ضد انقلاب از آنجا عبور کنند و به کرمانشاه بیایند و در آنجا خیمه بزنند. کرمانشاه را در اختیار بگیرند و بعد به سمت تهران بیایند و تهران را که منافقین در آن مسلح و آماده بودند، بریزند و مراکز قدرت را بگیرند. بیت امام را هم محاصره کنند و جانشین فرمانده کل قوا هم اعلام کند که مردم نگران نباشید! همه چیز تحت کنترل است. به دلیل سوء مدیریت سپاه و ناتوانی نیروهای آموزش ندیده سپاه، امنیت در کشور متزلزل شده و من به عنوان جانشین فرمانده کل قوا امنیت تهران را به آقای رجوی محول می‌کنم و این سازمان آموزش دیده و مبارز بر امنیت کشور حاکم می‌شود.

بعد فرماندهان سپاه را عزل کنند و بگویند شما اگر می‌خواهید بروید در جنگ بجنگید و اگر نمی‌خواهید بروید دنبال کارهای خودتان. فرماندهانی هم که رجوی برای سپاه و ارتش تعیین می‌کند، وارد این داستا‌ن‌ها نمی‌شوند. جانشین فرمانده کل قوا هست و اصلا ارتش نباید درگیر مسائل سیاسی بشود. این طراحی به بنی‌صدر ابلاغ شده بود تا آن را انجام دهد و تمام این جلسات و متن این جلسات - آن مقداری که به دست ما رسید- این بود که این ها دارند آماده می‌شوند برای فروغ جاویدان سال 67 و آن جنایت عظیم را از خاک عراق به داخل کشور، توسط گروه هایی که در آن روز در کردستان ناامنی ایجاد کرده بودند و جنایت می‌کردند انجام دهند و به کمک منافقین و فرماندهی بنی صدر کودتا کنند.

** مگر می‌شود عامل موساد خائن نباشد؟

تسنیم: برخلاف گفته‌های شما که بنی‌صدر را خائن می‌دانید، چند سال پیش یکی از فرماندهان جنگ اعلام کرد که علی رغم انحرافات او را خائن نمی‌داند؟

من به خود این فرمانده پیغام دادم و گفتم وقتی اطلاعات ندارید چرا حرف می‌زنید؟ بعضی دوستان وقتی چیزی را خودشان اطلاع ندارند -که بسیار هم برای من عزیز و محترم هستند و از آنها کارهای بزرگ دیدم- ولی تحلیلی را که خودشان اطلاعات لازمش را ندارند، می‌خواهند به دیگران تحمیل کنند.

مگر ممکن است کسی که برای دیدن مسجد الاقصی به اسرائیل رفته است و کسی که به عنوان هوادار جبهه ملی می‌رود در پاریس می‌نشیند و دیگر به ایران بر نمی‌گردد و از اعضای جبهه ملی سوم می‌شود و سر نخش دست موساد است، خائن نباشد؟ اینها بحث امروز و دیروز نیست، اینها را که دارم به شما می‌گویم از سال 57 است که هنوز شاه در کشور حاکم است. جبهه ملی سوم اصلا خارج از کشور تشکیل شد. من به عنوان کارشناس سیاسی- امنیتی جنس کار را می‌شناسم. ما همان زمان به کسی که این اطلاعات را برایمان آورد گفتیم بیا پیش مسئولان بگو! گفت جانم در خطر است؛ اینها مرا می‌کشند. بعد یک سال نشده بنی‌صدر می‌شود رئیس جمهور، می‌گوییم حالا حرف بزن می‌گوید حالا دیگر رئیس جمهور است، من را متهم می‌کنند به این که شما علیه اولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی پس از انقلاب دارید اتهام می‌زنید.

در بحث سیاسی - امنیتی شما باید به قرائن و شواهد معقول امنیتی اطمینان کنید. یعنی شما خط کشی دارید، می‌گویید جریانات دشمن و جریانات خودی! بعد "اشداء علی‌الکفار رحماء بینهم". بله در مورد خودی‌ها می‌توانید خیلی لطیف‌تر برخورد کنید و بگویید نه این ان شاء‌الله گربه است!(باخنده) تا دومی، سومی و چهارمی و پنجمی ولی بعد نسبت به آن باید اقدام امنیتی کرد. درمورد دشمن در همان اول کار باید شاخکهای امنیتی شما کار کند چون اگر دشمن شناس باشید می‌دانید که هیچ کدام از کلام دشمن بی حساب و کتاب و بدون منظور امنیتی و سیاسی نیست؛ اهدافی را دارد دنبال می‌کند.

اگر از شما تعریف کند یک اهدافی را دنبال می‌کند. اگر مخالفت کند یک اهدافی را دارد دنبال می‌کند. لذا شما باید بروید و آن هدف‌هایش را پیدا کنید. در مورد کسانی که قبل از انقلاب 20 سال در غرب بودند و رفت و آمدهایشان به تل آویو مسجل است. بعد می‌گویید چه شد، می‌بینید که این‌ها جنایت‌های زنجیره‌ای فلان گروهک غیر قانونی بود. صبح بلند می‌شوید و می‌بینید کلی از مسئولین کشور نیستند.

** باید برای لبوفروش و بقال مومن و انقلابی هم محافظ می‌گذاشتیم

تسنیم: این فرمایش شما من را یاد فیلم ماندگار "ماجرای نیمروز" می‌اندازد. در فیلم نشان می‌دهد بچه‌های واحد اطلاعات سپاه در ابتدا برای مقابله با نفاق بیشتر واکنشی و غافلگیرانه عمل می‌کنند، هرچند پس از شناخت کامل از این گروهک ها ضربات سختی به آنها می‌زنند. سئوال این است که برخود با این گروهک‌ها در ابتدای دهه 60 چگونه انجام می‌شد؟

اصلا حوادث لحظه‌ای اتفاق می‌افتد. یعنی شما نمی‌توانستید بگویید که آقای بروجردی شما متخصص تشکیلات نظامی هستید، یک یگان رزمی درست کنید تا از ریاست جمهوری یا نخست وزیری دفاع کنیم یا بدهیم از فلان ساختمان دولتی دفاع شود؛ اینطور نبود، بلکه باید برای بقالی‌ها، میوه فروشی‌ها و لبو فروشی‌های مومن مساجد و برای همه باید نگهبان گذاشته می‌شد. همه سیبل هستند، تروریسم کور این است. یعنی ایجاد وحشت در کل جامعه برای ساقط کردن حاکمیت.

ما در این شرایط هزاران شهید را دادیم. هر روزش یک داستان وسیع با اتفاقات مختلف است. باید اتفاقات افتاده در گوشه گوشه کوچه های تهران توضیح داده بشود و فیلم شود. بعد باید اتفاقاتی که در استان‌ها، هنگ مرزی، کردستان، در شرق با مرزهای باز و تروریسم و قاچاق بوده توضیح داده شود. جایی که مافیای قاچاق دارد با شما می‌جنگد و این وسط سوء مدیریت‌ها هم الی ماشاء الله است.

خب سوء مدیریت‌ها را می‌گوییم بالاخره تجربه نبوده است و ممکن است اشتباه شده باشد، اما مدیریت‌های سوء را چه کار کنیم. مدیریت‌های سوء سرتیتر نفوذ است. امروز نفوذ فرهنگی بیشتر مطرح است ولی نفوذ با اشکال مختلف نظامی، امنیتی، سیاسی، مدیریتی و اقتصادی در سطوح مختلف از روز اول انقلاب طراحی هایش به اجرا در آمده است.

در آن زمان یکسری افراد بودند که این ها معمولا به نهادها پیوستند. افراد ضربه خورده یا مبارزه کرده قبل از انقلاب بودند و با ایمان به راه امام یا اجبارا وقتی دیدند که دلها متمایل به امام است، آمدند در این صف برای اینکه یک تجاربی داشتند. اینها جذب نیروهای اطلاعات سپاه هم شدند. بعد در اطلاعات نخست وزیری و بعضی از کمیته‌ها و جاهای مختلف که کارهای تحقیقاتی در مورد دشمن انجام می‌دادند.

** «فرقان» دست مسلح سفارت آمریکا بود

این نوع افراد یک دیدگاه داشتند و دیدگاهشان

منبع: باشگاه خبرنگاران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۲۸۶۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نشان عالی «سربداران» به سپاه پاسداران اهدا شد

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سردار «علی فدوی» جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تشکل های دانشجویی غرب خراسان رضوی، دیدار و گفت‌وگوی صمیمانه انجام داد.

بنابر روایت مهر، در جریان این دیدار، نشان عالی سربداران از طرف دانشگاه «حکیم سبزواری» و به نیابت از مردم دیار سربداران، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جهت قدردانی از عملیات تنبیهانه «وعده صادق» اهدا شد.

۲۷۲۱۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899186

دیگر خبرها

  • برگزاری نماز جمعه شهرستان‌های استان مرکزی
  • عکسی دیده نشده از رهبر انقلاب در سال های دور /برادر محسن هم بود
  • هر میدانی که سپاه با پشتیبانی مردم به آن وارد شد منجر به پیروزی شد
  • جزییات تذکر رهبری درباره گشت ارشاد
  • فلسفه وجودی سپاه، فدایی شدن است
  • جانشین فرمانده سپاه: دشمن با اقتدار تنبیه شد
  • چرا اگر سپاه نبود کشور هم نبود؟
  • نشان عالی «سربداران» به سپاه اهدا شد
  • نشان عالی «سربداران» به سپاه پاسداران اهدا شد
  • نشان عالی «سربداران» به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهدا شد