در جامعه ایرانی با موضوع ازدواج سطحی برخورد میشود
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۶۳۳۶۶۵
یک جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی گفت: متاسفانه در جامعه ما با ازدواج، زناشویی و موضوعات جنسی جوانان، خیلی سطحی برخورد میشود، آنها را خیلی ساده گرفته و بدون مطالعه و بررسی کافی، انواع و اقسام ازدواجها مانند ازدواج دانشجویی، کارمندی، توافقی، موقت، غیرموقت و یا بنگاه مهر، عشق و مهر و... راه اندازی شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مسعود مدنی در گفت و گو با خبرنگار ایسنا، با بیان اینکه مهمترین دلایل طلاق عاطفی عبارت از عدم درک تفاوتها و تعریف و برداشت اشتباه از شباهتها است، اظهار کرد: تفاهم چیزی نیست جز درک تفاوت، به این معنا که هر انسانی منحصر به فرد است و هیچ دو انسانی شبیه به یکدیگر نیستند، پس اگر بتوانیم این موضوع را برای خود رفع کنیم، جلوی بسیاری از نابسامانیهای عاطفی- احساسی در زندگی به خصوص در زندگی زناشویی گرفته میشود.
وی ادامه داد: البته جدا از مسائل بالا، دیگر موضوعات نیز مانند انتخاب شتاب زده و اشتباه، تاکید بیش از حد برجنبه های ظاهری و صوری زندگی، کم حرفی یا پر حرفی بیش از اندازه، عدم درک خواستهها و نیازهای یکدیگر و منفی نگری در دامن زدن به مشکلات عاطفی در زندگی زناشویی تاثیر گذار هستند.
این جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه سایر مباحث اجتماعی دیگر را نیز نباید فراموش کرد، خاطرنشان کرد: این مباحث شامل توجیه راحت و بدون خجالت خلاف در جامعه، عدم شناخت صحیح از معیارهای موفقیت و شادکامی و کمرنگ شدن آرمانها، ایده آلها و پایبندیهای انسانی و اخلاقی هستند.
مدنی با تاکید بر اینکه عاطفه تحت هر شرایط و در هر محیطی که بررسی کنید بار مثبت و موثر دارد، اظهار کرد: هر چیزی که عواطف انسانی را تحت شعاع خود قرار دهد، میتواند یک آسیب محسوب شود حال طلاق یا ازدواج باشد فرقی نمیکند. در ارتباط با طلاق آنچه اهمیت دارد بررسی ازدواج، فضای ازدواج، مشکلات درون آن همه دست به دست یکدیگر می دهند تا طلاق را ایجاد کنند.
وی ادامه داد: هنگامی که با هم بودنها مناسب، هم نواخت و قابل درک برای یکدیگر نباشند و مواردی از این قبیل سبب می شوند طلاق شکل بگیرد؛ جامعه در تعیین نوع طلاق نقش دارد. بررسیها نشان میدهد که در جوامع باز و دموکراتیک نوع طلاقهای قانونی بیشتر از طلاقهای عاطفی است در حالی که در جوامع بسته و انحصاری طلاقهای عاطفی (سوختن و ساختن به خاطر حفظ آبرو در میان دوستان، اقوام و همسایگان) بسیار زیاد است.
این جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه در این میان آن مواردی که جامعه را بیشتر دچار غم، دلتنگی و بیماری میکند، طلاق عاطفی است، خاطرنشان کرد: گسستگیهای عاطفی همه چیز را به هم میریزد حتی اگر انسان در بهترین منزلها و با گران قیمتترین خودروها زندگی کند، عاطفه چیزی است که نه با پول و تجمل و طلا میشود خرید و یا فروخت.
مدنی در ارتباط با اینکه بی حرفی و کم حرفی از جمله موارد طلاق هستند، تاکید کرد: زیرا کم حرفی از بار منفی برخوردار است، هر چه ارتباط همسران و از جمله رابطه کلامی آنها کمتر و ضعیفتر باشد به همان اندازه احساس و عاطفه آنها بسیار بیشتر از یکدیگر فاصله میگیرد.
وی با بیان اینکه برخلاف آنچه که بسیاری افراد فکر میکنند در جوامع سنتی با بافت فرهنگی ایدئولوژیک، طلاقهای عاطفی (به دلیل قردت بایدها و نبایدها و تابوها) بیشتر است گفت: زیرا در جوامعی که ازدواجها بدون گفتمان و تعامل قبلی انجام میشود، احتمال گسست عاطفی زیادتر است.
این جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: وقتی ازدواج یک باید وبا تعریفها و محدودههای خاص خود باشد، طلاق عاطفی زیادتر است. البته فراموش نشود که جوامع جدید با بی عاطفگی خاص خود مواجهاند نمونه آن ازدواجهای توافقی است.
مدنی در ارتباط با میزان طلاق عاطفی در کلان شهرها خاطرتاکید کرد: اگربحث روی ازدواجهای توافقی متمرکزشود در کلان شهرها این پدیده از شدت و حدت خاص خود برخوردار است زیرا هر چه از همبستگیهای مکانیکی ساده، عمیق کاسته میشود و جای آن همبستگیهای ارگانیکی جایگزین شود، نگاههای کاسب کارانه بسیارزیاد میشود.
وی ادامه داد: این امر سبب شکل گیری انواع جدیدی از نگاههای عقلایی به موضوعات عاطفی میشود، ضمن آنکه هر قاعده استثنائات خاص خود را دارد و جمع شدن استثنائات مشابه میتواند منجر به ایجاد یک قاعده جدید شود.
این جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی درمورد میزان طلاق عاطفی میان زوجهای جوان خاطر نشان کرد: طرح و بررسی طلاق عاطفی در ارتباط با زوجهای جوان به ویژه در جامعه انتقالی ایران، از حالت و تحلیل دیگر برخوردار است. این مباحث عاطفی نیستند که بیشترین فشار را برای دختر و پسر جوانی که یکدیگر را دوست دارند، ایجاد میکند، بلکه فشارهای اقتصادی و اجتماعی به انضمام دیدگاههای تنگ نظرانه و واپس گرایانه نقش عمدهتر را بازی میکنند.
مدنی ادامه داد: زوجین جوان درک و استنباط بهتر ازهمدیگر دارند و راحتتر با یکدیگر کنار میآیند، هر چند دخالتهای افراد بزرگ و مسائل اقتصادی – اجتماعی آنقدر قوی هستند که در بسیاری از موارد (درک و استنباط وعاطفه) را نیز تغییرمی دهند.
وی در رابطه با میزان شیوع طلاق عاطفی در میان جوانان اظهار کرد: حتما و قطعا باید رابطه و معنایی غیر مستقیم اما معنا دار وجود داشته باشد به عبارت دیگر با تعریفی که از طلاق عاطفی داریم و معنا و مفهومی که از ارتباط زوجین به ذهنی متبادر میشود، هر چه ارتباطات زن و شوهر اعم از روابط فکری، جسمی، دیدگاهی و جنسی بیشتر و با کیفیتتر باشد، حتما طلاق عاطفی (بی عاطفگی) کمتر خواهد بود. هر چه انسان بیشتراز زندگی لذت ببرد نشان دهنده آن است که از زندگی با کیفیتتر و پر تعاملتر برخورداراست.
این جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی در ارتباط با راهکارهای جلوگیری از بروز طلاق عاطفی اظهار کرد: در پاسخ به این سوال، لازم است تعریفی از (طلاق عاطفی) وجود داشته باشد تا اینکه به واسطه آن بتوان راهکارهای بهتر و موثرارائه شود.
مدنی گفت: طلاق عاطفی یعنی در کنار هم بودن، با هم بودن، بدون داشتن درک درد، نیاز، عشق، حال و آینده مشترک است. در واقع طلاق عاطفی زندگی بر مبنای سوختن و ساختن، هم سقف بودن بدون همدلی و هم زبانی، زندگی بدون کنشهای صمیمانه وعاطفی، زندگی بدون دلخوشی و لذت و زندگی ساکت و خاموش است.
وی با بیان اینکه طلاق عاطفی از زمانی شروع میشود که عیب جوییها، بهانهها و ایرادها شکل میگیرند، اظهار کرد: متاسفانه در جامعه ما با ازدواج و موضوعات جنسی جوانان، خیلی سطحی برخورد میشود، آنها را خیلی ساده گرفته و بدون مطالعه و بررسی کافی، انواع و اقسام ازدواجها مانند ازدواج دانشجویی، کارمندی، توافقی، موقت، غیرموقت و یا بنگاه مهر، عشق و مهر و... راه اندازی شده است.
این پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه برای بهبود وضعیت باید با شعور به مسائل نگاه کرد، خاطرنشان کرد: باید تشکیلات مجهز و متخصص وجود داشته باشد، باید از تیمهای قدرتمند و مهمتر از آن متعهد جامعه شناسان، روان شناسان و برنامه ریزان اجتماعی، استفاده کرد تا نقطه مطلوب رسید وگرنه روز به روز وضعیت بدتر میشود.
مدنی ادامه داد: به همین دلیل است که بسیاری از صاحب نظران جلسه میگذارند، صحبت میکنند، از مضرات عدم عاطفه و طلاق عاطفی می گویند، اما جالب است که در نهایت تمامی تلاش آنها این است که کار به طلاق رسمی نکشد، این به چه معنااست؟ این امر به معنای این است که افراد همیشه با ملاحظات نه با دلخوشی و سلامتی زندگی کنند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۳۳۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی پزشکان ایرانی در مرز هشدار؛ مشکل کجاست؟
براساس آخرین بررسیها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است. آمار دیگری نشان میدهد که خودکشی پزشکان در چند سال اخیر ۵ برابر شده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی هشدار میدهد: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها صعودی شده و احتمال دارد که به زودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد.»
این پزشک همچنین تاکید میکند: «ما در حال حاضر در ابتدای موج گذار از مهاجرتها و خودکشیهای جامعه پزشکی هستیم. این مقدمه شرایط کنونی است و به نظر من ماحصل سالهای سال مدیریت غلط درمانی است که اگر جلوی این روند گرفته نشود، ادامه پیدا میکند. در چنین فضایی اصلاحات جوابگو نیست و نیاز به تحول است.»
از پس دلتنگیهایش بر نیامدمیگویند، دکتر سمیرا آلسعیدی از پس تنهاییهایش برنیامد و مهدی عبدوس، پزشک در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «خانم دکتر سمیرا آلسعیدی فوق تخصص روماتولوژی از میان ما رفت. ایشان روز قبل پلن دارویی خودکشی خود را با رزیدنتها مطرح کرده، آنها موضوع را جدی نگرفته و سر به سر ایشان هم میگذارند، مرحوم به گواهی همکاران، خوش اخلاق، فعال و با وجدان کاری بوده. از ایشان یک فرزند به یادگار مانده است. شاید در لحظات آخر زندگی گفته من زنی هستم که دنیا را روی انگشتان خود میچرخانم، اما از پس دلتنگیهایم بر نمیآیم. پزشکان بیشتر از سایر اقشار جامعه در معرض تنش و استرسهای فراوان کاری هستند.
آنها سرمایه کشور هستند احترامشان را حفظ کنید. تنهایشان نگذارید.» شرایط بهگونهای نگرانکننده شده است که بسیاری از کارشناسان هشدار میدهند که باید تصمیمات جدیتری از سوی مسوولان وزارت بهداشت گرفته شود. زمان مرگ پرستو، محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی درباره موضوع خودکشی در کادر سلامت به «دنیای اقتصاد» گفته بود: «کمیته ویژهای برای رسیدگی به مشکلات نیروهای طرحی راهاندازی شده است تا از حوادثی مانند نورآباد پیشگیری کند.» او تاکید کرده بود: «کمبود پزشک و نبود برنامهای برای پزشکان متخصص بومی اتفاقاتی، چون مرگ پرستو بخشی را رقم میزند.» همچنین قرار بود کمیتهای برای پیگیری و بررسی خودکشیها فعال شود. حال باید دید که نتایج این اقدامات چه میشود و آیا میتواند روند صعودی خودکشیها را کاهش دهد یا نه؟
سرعت گرفتن خودکشی کادر درمانبررسی توییتها و پیامهای تسلیت از سوی رئیس بیمارستان شریعتی و امیراعلم همه گویای این است که سمیرا آلسعیدی تا لحظه پیش از مرگ بهشدت کار میکرد و تا آخر عمر دست از درمان بیمارانش نکشیده است. پرسوجوها همچنین حاکی از این است که او بهشدت مهربان و خوشاخلاق بوده و همواره سعی در کمک به بیماران داشته است. با این حال سوال بسیاری از مردم این است که چرا یک پزشک که جایگاه مهمی در جامعه دارد، اینگونه زندگی را ترک میکند؟
سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی میگوید: «چند سالی است خودکشی در کادر درمان به ویژه پزشکان زیاد شده است. این زیاد شدن نسبت به گذشته است و البته باید بگویم که در کشوری مانند آمریکا آمار خودکشی بالاتر است. با این حال مساله مهم این است که در جامعه کنونی ما شیب خودکشی افزایش یافته و حتی ممکن است در صورت اجرا نشدن پیشگیریهای ضروری، به زودی نرخ خودکشی ایران از سایر کشورها بیشتر شود.» او این مساله را با توجه به آمار خودکشی قطعی ۱۶ نفر در سال ۱۴۰۲ بیان میکند با تاکید بر این نکته که ممکن است آمارها از این عدد بیشتر باشد، اما سکوت خانوادهها و آبروداری مانع از اعلام خودکشی شود. میرخانی پدیده خودکشی را چند عاملی میداند و تاکید میکند: «هیچوقت نمیتوان گفت، یک نفر به چه علت اقدام به خودکشی کرده است. قطعا عوامل زیادی در این موضوع نقش دارند، اما بهطور کلی مسائلی در جامعه پزشکی وجود دارد که ممکن است تشدیدکننده عوامل شخصی فرد شود.»
تحقیر سیستماتیک«زمانی رشته پزشکی، رشته بسیار محبوبی بود و موقعیت مالی خوبی هم داشت. پزشک با مداوا کردن بیمار حس خوبی پیدا میکرد و از جایگاه مطلوبی بهرهمند میشد، اما متاسفانه در چند دهه اخیر مشکلات مالی بیشتر شده است. پزشکان معمولا به دلیل شرایط شغلی از نظر خانوادگی و عاطفی حساستر میشوند و از سوی دیگر بیداریهای مکرر فرد را بهشدت آسیبپذیر میکند.» میرخانی با بیان مهمترین عوامل تاثیرگذار روی خودکشی پزشکان میگوید: «یکی دیگر از عوامل، سختی کار است که وقتی با ناکامیهای پزشکی روبهرو شود، فرد را دچار ناراحتی عمیق میکند. از سوی دیگر بحث برخوردهای خشن بیمار و خانوادههای بیمار با پزشک است. چون موقعیت پزشکان در چند سال گذشته افت کرده است. در بسیاری مواقع خانواده خیلی از بیمارهایی که فوت کردند؛ پزشک را مقصر جلوه میدهند. خانواده بیمار معمولا بدون هیچ بررسی برخوردهای خشن نسبت به پزشک معالج اعمال میکنند. مواردی دیده شده که حتی به پزشکان حمله کردند یا آنها را با چاقو زدند. بهطور کلی میزان امنیت پزشکان پایین آمده است.»
او یکی دیگر از عوامل موثر بر حال کنونی پزشکان را محیط پادگانی بیمارستانها عنوان میکند: «این موضوع به خصوص در مورد رزیدنتها صدق میکند. آنها گاهی ۷۲ ساعت نمیتوانند بخوابند و این شرایط بهشدت خطرناک است. معمولا این شرایط آنها را دچار افسردگی میکند و نیاز به درمان دارند، اما گاهی وقتها این درمان به موقع انجام نمیشود. شاید باورش سخت باشد، اما یک پزشک ممکن است تنها فرصت خوابیدن و حمام رفتن را پیدا کند و بیشتر وقتها مشکلاتش لاینحل باقی میماند.» پیش از این، علی سلحشور، سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی ایران هشدار داده بود: «این حجم از افسردگی میان پزشکان جوان بیسابقه است!» یک مطالعه در سال ۱۴۰۰ درباره وضعیت سلامتی رزیدنتهای در حال تحصیل در دانشگاههای علومپزشکی کشور نشان میدهد: «۲۳درصد از دستیاران پزشکی دارای افسردگی شدید تا بسیار شدید بودهاند. حدود ۲۵درصد از افراد اضطراب شدید تا بسیار شدید و نزدیک به ۳۴درصد از آنها استرس شدید تا بسیار شدید داشتهاند.»
میرخانی یکی دیگر از ریشههای اصلی این شرایط را دوران رزیدنتی میداند: «در سیستم سلامت و بهداشت ما تحقیر سیستماتیک وجود دارد. ساختار بهگونهای است که از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. او نمیتواند کوچکترین مخالفتی با بالادستی خود داشته باشد چراکه طبق قراردادی که دارد ممکن است که پای ضامنها و وثیقهای که گذاشته، پیش کشیده شود؛ بنابراین ترجیح میدهد سکوت کند. به هر حال بیشتر این افراد امکان ازدواج ندارند و در یک محیط ناامن زندگی میکنند.» سعید بابایی، روانشناس با توجه به خودکشیهای اخیر پزشکان توصیه میکند: «هر چقدر ما شرایط خوبی داشته باشیم و از تمام اختلالها به دور باشیم مثل افسردگی و اضطراب، ممکن است حس ناکافی بودن ما را به پوچی برساند و تمام تروماهای دوران کودکی تاثیر مستقیم رویمان بگذارد.»
زندگی در اتاقهای محقرمیرخانی در ادامه عوامل تاثیرگذار روی حال کنونی جامعه پزشکی میگوید: «بسیاری از دانشجویان پزشکی برخلاف تصور عمومی در دوران گذراندن طرحشان در شهرستانها معمولا در اتاقهای محقر زندگی میکنند. شما ببینید چند عامل آنها را تحتتاثیر قرار داده است. پس وقتی همه این عوامل دست به دست هم میدهند برخی به پایان زندگی میاندیشند.»
میرخانی با تاکید بر این مساله که «خودکشی در دین ما اخلاقی و پسندیده نیست» یادآوری میکند: «افرادی که خودکشی میکنند در شرایط خاص روحی قرار میگیرند و آگاهی خود را به زندگی از دست میدهند و عملشان ناخودآگاهانه است؛ بنابراین این امر یاغیگری در برابر خدا یا کفر نیست.» اگر چه ممکن است این مساله به میان آید که پیش از این هم خیلی از رزیدنتها و پزشکان با این عوامل دستوپنجه نرم میکردند، با این حال میرخانی میگوید: «زمانی مردم برای پزشکان احترام زیادی قائل بودند، اما اکنون اقبال عمومی جامعه از دست رفته است. دیگر احترام پیشین خود را ندارند. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده است و دلیل این امر به ساختار بهداشت کشور برمیگردد. هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها معمولا این هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.» حال باید دید که مسوولان چه راهحلی برای برونرفت از شرایط کنونی دارند و چگونه میتوانند محیط پزشکان را امن کنند تا این اندازه تنها نباشند تا به جایی برسند که حتی از فرزند خود بگذرند و خود را بکشند.