Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-04-24@10:47:46 GMT

مرکل، قدرتمندترین زن جهان؛معتاد به افیون قدرت نیستم

تاریخ انتشار: ۱۵ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۶۵۲۸۷۴

آنگلا مرکل برای دوره چهارم کاندید شده است. هفته نامه اشپیگل مصاحبه ای با صدراعظم آلمان درباره اعتیاد به قدرت، تاثیر سیاست بر صنعت خودرو آلمان و تلاش وی مبنی بر همسو کردن رای دهندگان راست گرا با خود، انجام داده است.

اشپیگل: خانم صدراعظم، لطفا در خصوص قدرت و بی نظمی های ایجاد شده به واسطه آن، صحبت کنید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اکثر سیاستمداران از این امر آگاه هستند که گاهی اوقات، قدرت و نفوذ، می تواند مانند مواد افیونی عمل کرده و شخص را به قدرت معتاد کند. آیا این مورد در مورد شما صدق می کند؟

مرکل: امیدوارم که این طور نباشد. خیر، این طور نیست.

اشپیگل: آقای هلموت کوهل، صدر اعظم سابق، زمانی که باید با افتخار بازنشسته نشد و قدرت را کنار نگذاشت. چهارمین دوره صدراعظمی او برای کشور و اتحادیه مسیحیان دموکراتیک خوشایند نبود. آیا شما به این سرنوشت دچار نخواهید شد؟

مرکل: تا ماه نوامبر سال گذشته من عمیقا در این خصوص تامل کردم. به هیچ وجه این تصمیم برایم بدون مشکل نبود، اما در پایان به این نتیجه رسیدم که من قدرت لازم را دارم و هنوز هم کنجکاو هستم - در مورد مردم و در مورد نحوه تغییر زندگی و کشور، و در مورد چالش هایی که در مقابل سیاستمداران قرار دارد. به نظرم همین که فردی بداند از همه چیز آگاه نیست و جا برای پیشرفت وجود دارد، خیلی مهم است.

اشپیگل: آیا شما راهی برای مغرور نشدن به خود و گرفتار نشدن در دام اعتیاد به قدرت در نظر دارید؟

مرکل: (می خندد) من مقالات انتقادی را در مطبوعات دنبال می کنم.

اشپیگل: واقعا چنین است که می گویید؟

مرکل: من در مقام صدراعظم - همان طور که باید - دائما زیر ذره بین مردم و رسانه ها قرار دارم. برای من این امر اهمیت دارد که کارمندانم، نسبت به دید خود، مسائل را با من در میان می گذارند، اما زمانی که انتقادها را مطالعه می کنم، و خیلی زیاد به این کار اهتمام می ورزم، از نظر واقعی دیگران در مورد خود با خبر می شوم؛ چرا که در آن جا، مردم با اشتیاق منتظر آمدن صدراعظم نیستند و با صداقت، خوبی ها و بدی های موجود را بیان می کنند.

اشپیگل: روز یکشنبه، اولین و تنها مناظره تلویزیونی بین شما و مارتین شولتس، رقیب سوسیال دموکرات چپ میانه شما برگزار می شود. تهیه کننده ها خواستار حضور تماشاچی در استودیو و همچنین اختیار بیشتر برای مدیران بودند. اگر شما به آزادی مطبوعات اهمیت می دهید، چرا تمامی این ها را رد کردید؟

مرکل: این مناظره تلویزیونی برای من اهمیت دارد، به همین دلیل است که من در وهله اول تمایل خود را برای شرکت در چنین مناظره هایی اعلام کردم. این مناظره، فرصتی برای میلیون ها بیننده فراهم می کند تا سیاست های مارتین شولتس و من را برای چهار سال آینده به طور زنده ببینند. روش معمول این است که ساختار برنامه، با تلویزیون از پیش مشخص شود. از زمان مناظره های سال 2009 و 2013، ساختار ثابتی برای این امر وجود داشته است که کارآمدی خود را نشان داده است و امسال نیز از همان استفاده خواهیم کرد. *

اشپیگل: اگر بیش از یک بحث تلویزیونی وجود داشته باشد، مبارزات انتخاباتی بسیار داغ تر خواهد بود. چرا شما با آن مخالفت کردید؟

مرکل: از آنجا که مبارزات انتخاباتی در رسانه ها در قالب های مختلفی صورت می گیرد. و چون ما نظام ریاست جمهوری در آلمان نداریم، مردم به جای فرد، به حزب خاص، رای می دهند. از دیدگاه احزاب کوچکتر، حتی یک مناظره تلویزیونی هم امری ناخوشایند است، چرا که فقط کاندیداهای اصلی محافظه کاران و سوسیال دموکرات در آن شرکت می کنند.

اشپیگل: چرا برای رفتن به مصاحبه های کمپین انتخاباتی خود از هواپیماهای ارتش آلمان استفاده می کنید؟

مرکل: من از هلیکوپترهای متعلق به نیروی پلیس فدرال هم بهره می برم، و هر دوی این اقدامات، در راستای اختیارات قانونی است. باید صدر اعظم کشور، در همه حال در دسترس باشد و بتواند به بهترین نحو، وظایف خود را انجام دهد. مسائل امنیتی نیز وجود دارند. همه چیز شفاف است. من در سال 2005، رقیب انتخاباتی صدر اعظم بودم که به طور قانونی از هواپیماهای نظامی استفاده می کرد. من نیز آن موقع از هواپیمای خصوصی استفاده می کردم و اجازه استفاده از منابع ارتش را نداشتم.

اشپیگل: با تمام این تفاسیر، استفاده از چنین امکاناتی یک مزیت فوق العاده است. این طور نیست؟

مرکل: موافق نیستم. من حتی زمانی که در این رویدادهای حزبی شرکت می کنم یا در تعطیلات هستم، همیشه در حال وظیفه ام. البته از این موضوع شکایتی ندارم. می توان حتی گفت که این موضوع برای رقیب انتخاباتی ام یک مزیت است. چرا که این وظایف را ندارد و می تواند روی اننتخابات و فعالیت هایش تمرکز کند.

اشپیگل: این طور فکر می کنید؟

مرکل: مدیریت زمان برای کاندیداهای بدون وظایف اجرایی دولت، با من متفاوت است. من هر کجا که باشم، باید وظایف سنگین صدراعظمی خود را در ذهن داشته باشم.

اشپیگل: در اوایل ماه اوت، در نشست دیزل، این طور تصمیم گرفته شد که شرکت ها فقط باید به روزرسانی های نرم افزاری انجام دهند؛ یعنی ارزان ترین راه حل برای صنعت خودرو. این امر برای کاهش انتشار اکسید نیتروژن کافی نخواهد بود. چرا دولت آلمان همیشه تا این حد در خصوص صنعت خودرو، رویکرد سهل گیرانه دارد؟

مرکل: فکر نمی کنم این طور باشد. این امر بیشتر به چشم انداز دولت برای جلب دوباره اعتماد از دست رفته به صنعت خودرو بستگی دارد.

اشپیگل: صنعت خودرو به طور سیستماتیک سیاستمداران آلمانی را فریب داده است. آنها سیستم های کامپیوتری دستکاری شده تولید می کنند که نتیجه میزان انتشار گازها را به صورت دروغ نشان می دهد. زمانی که دولت از این فریبکاری مطلع شد، این نشست را برگزار کرد و با این که تمام افراد حاضر، می دانستند که این امر کافی نیست، اما نتیجه آن، تنها به روزرسانی نرم افزار بود. مردم آلمان چه طور باید اعتماد کنند که دولت در مقابل صنعت اتوموبیل سازی ایستاده است؟

مرکل: نسخه شما از وقایع بسیار خلاصه شده است. ما از همان ابتدا متوجه شدیم که به روزرسانی نرم افزار تنها قدم اول است. در قدم های بعدی، موضوع را دقیق تر پیگیری خواهیم کرد.

اشپیگل: باراک اوباما در ماه نوامبر در مصاحبه ای با ما، از شما به عنوان ضامن دموکراسی و همچنین مدافع ارزش های غربی یاد کرد. اما از زمانی که شما صدراعظم بوده اید، مشارکت در انتخابات به صورت بی سابقه ای پایین آمده است. چه طور این مسئله را توجیه می کنید؟

مرکل: خوشبختانه، مشارکت مردم در انتخابات پیشین بیشتر بوده است. اگر مردم بدانند که با چه تصمیم مهمی رو به رو هستند، حتما پای صندوق ها رفته و رای می دهند. همچنین همواره مشارکت در انتخابات عمومی خیلی بیشتر از انتخابات ایالتی است.

اشپیگل: از زمانی که شما صدر اعظم بوده اید، مشارکت مردم ثابت مانده است. برخی می گویند که شما باعث کم رنگ شدن حضور مردم شده اید. آیا چنین اتهاماتی، شما را آزار نمی دهد؟

مرکل: جهت اطلاع دقیق تر در سال 1998 مشارکت 82.2 درصد بود، در سال 2002 مشارکت 79.1 درصد بود، در سال 2005 مشارکت 77.7 درصد بود، در سال 2009 مشارکت 70.8 درصد بود و سپس در سال 2013 به 71.5 درصد افزایش یافت. من پیش بینی می کنم که امسال بار دیگر با افزایش میزان مشارکت مردم رو به رو خواهیم شد. من معتقدم که کمپین های انتخاباتی، فرصتی برای نشان دادن نظرات و سیاست های احزاب و افراد در خصوص آینده کشور ماست. من در مصاحبه ها و رویدادهای انتخاباتی ام، به شرح کامل و مفصل این نظرات و چالش های پیش روی کشور پرداخته و راه حل های سیاسی مورد نظر را ارائه می دهم. هدف کمپین های انتخاباتی، خراب کردن و توهین به رقبا نیست. مردم در این رویدادها متوجه می شوند که جهان چقدر سریع در حال تغییر است و ما با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنیم. آنها بر این اساس، تصمیم می گیرند دوست دارند چه کسی آینده کشور را در دست بگیرد.

اشپیگل: اتحاد دموکرات مسیحی آلمان همیشه بر این امر تاکید دارد که مهاجرت باید به شدت کنترل شود. آیا ظهور حزب آلترناتیو برای آلمان پیامد اجتناب ناپذیر سیاست های شما نیست؟

مرکل: در تابستان 2015 ما با یک وضعیت بشردوستانه بسیار دشوار مواجه شدیم. من معتقدم که واکنش ما منطقی و صحیح بوده است. اما به دلیل این که اتحاد دموکرات مسیحی آلمان به دنبال مهاجرت منظم و کنترل شده است، ما به موضوع قاچاق انسان پرداخته ایم و در این رابطه اقدامات لازم را به شکل قرارداد اتحادیه اروپا و ترکیه انجام داده ایم.

اشپیگل: آیا شما اعتقاد دارید که گاهی دست حزب الترناتیو برای آلمان در سمت راست طیف سیاسی را بیش از حد باز گذاشته اید؟

مرکل: خیر. اگر نگاهی اجمالی به سیاست های امنیتی داخلی آلمان داشته باشید، خواهید دید که ما همه اقدامات را در چارچوب ارزش هایمان انجام داده ایم.

اشپیگل: خانم صدراعظم از شما به خاطر شرکت در این مصاحبه تشکر می کنیم.
منبع: دیپلماسی ایرانی

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۵۲۸۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جریان فیلمسازی مشکوک در خدمت صهیونیست‌ها

نسان همیشه به‌دنبال فضیلت‌هایی است که برای رسیدن به آنها ازهیچ رذیلتی دریغ نمی‌کند. این شاید همان وسوسه میانبر زدن برای رسیدن به هدف جلوه کند، اما در حقیقت همه‌چیز ازیک معنا نشأت می‌گیرد و آن معنای امر رذیلانه است؛ فلسفه‌ای که نباید به اهداف و مقاصد و ارتباطش با امر رذیلانه تنزل داده شود. به‌عبارت ساده مقاصد شر تنها زاییده امر رذیلانه‌اند نه عامل تحریک آن در انسان؛ فلسفه‌ای که می‌تواند سرنخی برای کشف یک جنایت خاموش باشد؛ جنایتی که درواکنش به سریال پررمزوراز «حشاشین» تصمیم به نوشتن راجع به آن می‌کنم.

بگذارید به قرن‌ها پیش بازگردیم، دقیقا درهنگامه اولین چکاچک شمشیر درمیدان جنگ‌های صلیبی. ریشه اولین تحولات امررذیلانه در برخورد مستقیم را همین‌جا می‌شود رهگیری کرد؛ جایی که ازهردو جبهه درگیر جنگ، شالوده‌ای ازشایعه وحقیقت در‌هم تنیده و به خورد دیگری داده می‌شود تادررقابتی سهمگین هرکدام بتوانند نقشی صریح‌تربرنمایندگی حق راایفا کنند. شفافامنظور نظر نگارنده بحث راجع به احقاق حق درجبهه‌های جنگ‌های صلیبی نیست بلکه این دوره به‌عنوان مطلع بسیاری ازدوغ ودوشاب‌های جعل حقیقت برای تاریخ‌سازی مد‌نظر است؛ چیزی که براساس مستندات ونقل تحلیلگران تاریخی درجبهه صلیبیون به‌عنوان امری سازمان‌یافته غیرقابل‌انکار است؛ امری که همان‌طورکه گفته شددردانش اطلاعاتی امروز اصطلاح سازمان‌یافته بر آن نهاده می‌شود؛ سازمان‌یافته به معنای استواربرزیرساختی متشکل ازروابط ودکترین طراحی‌شده مختص رسیدن به‌هدفی خاص درقالب عملکرد‌هایی هماهنگ و هدفمند، جعلی سازمان یافته که طی آن پروژه ازآن خود‌سازی هماره مفهومی مورد تاکیدومهم بوده است، ردپای این از آن خود کردن را می‌توانید ازسرقت دانش جهان اسلام تا ربودن زمین‌های بومیان آمریکاواشغال فلسطین تاهمین امروزرهگیری کرد. 

صلیبیون، از گذشته تا امروز

همان‌طور که گفته شد ریشه انتقال عادات و دکترین جرایم سازمان‌یافته غرب را می‌توان در اولین ابداعات صلیبیون دانست که در انتقالی سری و محرمانه از طریق تأدیب نسل اربابان بالادست سیستم فئودالی تا اروپای پیشامدرن و قلب تقدیس و توصیل قدرت مفسدانه آن یعنی بریتانیای کبیر طی طریق کرده است؛ بریتانیایی که براساس اطلاعات و مطالعات خاص و عام پدر معروف استعمار نوین نام می‌گیرد، جزیره‌ای که آفتاب غصبی‌اش بر آسمان خیلی‌ها تابیده و می‌تابد. مدینه فاضله اول فضایی را تصور کنید که فشار هژمونی نوخاسته اسلام چنان معادلات پیشین جهان غرب را در‌نوردیده که عملا طبقه اشراف و روحانیت مسلط بر امور دست به فروپاشی از درون زده است و جذام فساد گسترده در این طبقه گریبان جنگ و انتقال نیرو و ثروت به میدان را گرفته است. شرایطی مملو از فلاکت، رسوایی و مرگ. در یک سو جریان قدرت پنهان کلیسا در فرهنگ دالانی و زیرزمینی خویش و در سوی دیگر اربابان اشراف‌زاده تشنه حفظ قدرت که سال‌ها در فساد و تجمل و توحش بی‌رقیب فئودالی ریشه دوانده‌اند.

ماحصل ترکیب این دو با هم چیزی شد که جهان امروز را براساس تسلط بر جریان ثروت و رسانه می‌چرخاند؛ جریانی که براساس موارد ژئوپلیتیکی و منابع مورد نیاز و البته نقش بی‌چون و چرای امپراتوری بریتانیا از ابتدا در جغرافیای فرهنگ صلیبی، تمرکز حساسی را در بریتانیا تشکیل داد، به گونه‌ای که بریتانیای اروپای پیشامدرن و گذر کرده از عصر صلیبی عملا قرارگاه اصلی غرب و مدینه فاضله جریان صلیبیون برای فرماندهی و ارسال سیاست‌ها شد. جریانی که بعد‌ها در انگلستان ثانی به آمریکا به‌عنوان مدینه فاضله دوم نگاه کرد و در آخرین تکمله خود، اسرائیل را بر خاک‌های اشغالی بنا نهاد؛ جریانی حاکم متشکل از اربابان و روحانیون مسلط که تجربه سال‌ها خونخواری و البته رویارویی با مسلمانان و از آن خودسازی بسیاری از منابع همچون دانش‌های عینی و غیرعینی، علوم ماده و فراماده توانستند به تمکنی بیش از پیش دست یابند؛ جریانی که اروپای مدرن را پایه‌ریزی کرد و جهان خاصه خویش را در قالب همان حکمیت آمرانه زیرزمینی و چند لایه کلیسا که فضایی مبهم و مرموز را ایفا می‌کرد بنا نهاد. جهانی که به رسم عتیق صلیبیون واقعیتش مرکبی از حقیقت و دروغ است تا بتواند حقیقت القایی خود را جایگزین حقیقت واقع کند. جایی‌که حقیقت واقع در نقابی اجباری از تئوری توطئه گم می‌شود و جایش را حقایق القایی و سطحی مد نظر اربابان می‌دهد. 

چرا حشاشین؟ 

درپاسخ آن‌که چرا درواکنش به سریال حشاشین این نوشته را نوشته‌ام، باید تصریح کنم که حشاشین مصداق کاملی از همان چیزی‌ست که از آن به‌عنوان پروژه از آن خودسازی و جعل حقیقت در راستای تاریخ‌سازی نام بردم؛ سریالی که بر مبنای مفاهیم خاصه جریان قدرت غرب و با بودجه مستقیم صهیونیست‌ها در سینمای به اصطلاح مصر ساخته و پرداخته می‌شود؛ اثری که ماحصل همان رفتار سازمان‌یافته در جهت میل به خواسته‌های معین است، محصولی که در شش ماه از آب و گل در می‌آید و میلیون دلاری خرجش کرده‌اند. شاید از خودتان بپرسید چرا سینمای مصر؟ باید درجواب بگویم که مصر وجریان‌های خفته در خاک غرب و نظم نوینش در آن پیوندی دیرینه با یکدیگر دارند که ریشه در عقاید کابالیستی و پروژه ایجاد رشته‌های عقایدی غرب براساس تاریخ مصر دارد. در حقیقت تاریخ باستانی مصر و ماوراءالنهر به‌عنوان بستری مورد علاقه و مهیا از نظر پتانسیل برای ریشه‌گذاری عقاید جدید و انحرافی تاریخ‌سازی شده مد نظر جریان قدرت غرب مورد توجه است؛ موضوعی که صحبت راجع به زوایا و ابعاد آن در حوصله بحث فعلی نمی‌گنجد؛ بنابراین مصر به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین نقاط سرمایه‌ریزی جریان قدرت در منطقه ماوراءالنهر محسوب می‌شود؛ جغرافیایی که براساس گزارشات اطلاعاتی دارای چندین و چند شاخه فعال به‌عنوان بازوی جریان غرب است؛ جایی که به‌راحتی می‌تواند بهترین نقاب برای ساخت اثری هدفمند باشد. سریع‌السیر بودن ساخت چنین پروژه‌ای ردپای دیگر مختص جریان قدرت است؛ جریانی که ارباب بی‌چون و چرای رسانه، مبدع و مرسل آن است و در شش ماه پروژه حاضر و آماده تحویل مارکتش می‌دهد. 

حشاشین چه می‌خواهد؟ 

باورتان بشود یا نه، تنها ابزار برنده غرب همین رسانه است. شاید از نظرتان ساختن یک سریال برای ایجاد رفرنس تاریخی امری مجهول و نامعقول باشد، اما کافی است نگاهی به اطراف‌تان بیندازید، جایی که منبع اطلاعات کودکان‌مان به جای کتاب و تحقیق و تفحص و آن همه زحمت که معمولا نیاز به علم تحلیل دیتا و دانستن چندین زبان دارد، می‌شود گوگل و انیمیشن و سریال، انتظار دارید ۲۰ سال بعد آنچه در ذهن‌ها می‌ماند و در تاریخچه سرچ موتور‌های جست‌وجو بالا می‌آید، نگاه زاویه دید تحلیلگران راستین مایه با سواد باشد یا تصاویر مهیج و دیتای مانده از امثال حشاشین؟ بنابراین انکار آن‌که رسانه یگانه تیغ برنده جریان غرب برای تفهیم مفاهیم خویش و تاریخ‌سازی‌است امری محال است، جایی که پروژه جعل حقیقت در حشاشین پا روی مفاهیمی از جنس تاریخ نظامی و تاریخ شیعی ایرانی می‌گذارد. از چریک نخبه تا داعشی متوحش آنچه در جعل تاریخ نظامی ایران و مفهوم اخص رزم ایرانی در حشاشین بر آن تلاش شده، خط زدنی عمدی بر نام ایران به‌عنوان اولین مبدع جنگ چریکی در جهان و تنزل آن به امر تروریستی است، جایی که براساس مستندات مطالعاتی نیرو‌های تادیبی حسن صباح نیرو‌هایی زبده، نخبه و مقید به اصول اخلاقی شیعی بوده‌اند، نیرو‌هایی که زهد و ریاضت پایه اصلی آموزش‌های ایشان بوده است، نیرو‌هایی که در جهت مأموریت‌های سری و سخت خود حتی از تزویج هم سر می‌پیچیدند تا آمادگی روحی و جسمی خویش را شبانه‌روز در جهت مأموریت‌ها حفظ کنند، حالا این را بگذارید در برابر عیاشانی چاقو به دست که حشاشین برای‌تان تصویر می‌کند که تمام خواست و طلب‌شان زن و زیور و شراب و مخدر است. جالب‌تر روایات ساختگی انگلیسی‌زبان‌های تاریخ‌نویس و جهانگرد است؛ همچون فیتزجرالد و مارکوپولوی جعلی که آن‌قدر دروغ می‌گویند که نمی‌توانم همه‌شان را یک‌جا برای‌تان نقل کنم، از ربط دادن نیرو‌های صباح به نام غلط حشاشین به معنای دون‌مایه بگیرید تا ربط دادن خود کلمه حشاشین به کسانی که حشیش مصرف می‌کردند تا به دل خطر بزنند، فارغ از این‌که گذشته از منابع مسلم و صحیح راجع به تاریخ پربار ایران نباید نادیده گرفت که حسن صباح و نیروهایش ایرانیانی بودند برخاسته از روحیه ضد‌استعماری و آزادیخواه که علاوه بر آن مقیدات شیعی نیز داشته‌اند، همان‌طور که در تاریخ نظامی ایران حتی در شاهنامه از زبان رستم می‌خوانیم که روهام را به‌دلیل باده به‌دست بودن مورد شماتت قرار می‌دهد و مرد رزم را ننگ می‌داند که دست بر عیاشی برد؛ حال اینها را بگذارید کنار آزادیخواه بودن و شیعه بودن‌شان که نقل مسلم است که بسیار زاهد بوده‌اند، علاوه بر اینها کدام عقل سلیمی می‌پذیرد که چنان مأموریت‌های دشواری را بشودیک عده لات عیاش نشئه انجام داده باشند، مأموریت‌هایی که به استناد تاریخ لرزه بر اندام حاکمان خونخوار انداخته بود. پس آنچه در سریال موهوم حشاشین پیگیری می‌شود؛ جعل این حقایق است که ایران اسلامی مبدع اولین واحد‌های چریکی نخبه در جهان است، جعل این حقیقت که ایران اسلامی نقشی بی بدیل در تاریخ نظامی جهان و تولید سیاست‌های چریکی داشته و دارد، نقشی که همچنان ایران به‌عنوان طراح جنگ و معمار بی‌بدیل موازین بدیع جنگ چریکی درجهان بازی می‌کند وغرب سعی دروصله‌زدن آن به نیرو‌های دمپایی به‌دست خود، چون داعش و جیش‌العدل و امثالهم دارد و از طریق جعل تاریخ سعی بر آن دارد ایران را مبدع تروریست‌های عیاش و متوحش معرفی کند. 

داعش، دکترین شکست‌خورده جریان قدرت

جالب اینجاست که بدانید پروسه تأمین و تجهیز گروهک‌هایی همچون داعش و دیگر گروه‌های تروریستی یک از اصلی‌ترین دکترین جریان قدرت علیه قدرت چریکی ایران در خاورمیانه و جهان بود که نه‌فقط نتوانست نقش خود را ایفا کند، بلکه چنان آتش کبریتی زیر نسیمی ملایم از شیربچه‌های ایرانی در خاورمیانه خاموش شد، پروسه‌ای که قرار بود برای ما قد علم کند، اما همان‌قدر که غرب را تخریب کرد، قدرت‌نمایی ما را بالا برد، حربه‌ای که چنان توسط قدرت معادله‌چینی ما در میدان خفه شد که تمام اهدافش در خاورمیانه محدود و به بهانه فعالیت پایگاه‌های آمریکایی، پروسه‌ای که منجر به توقف غرب در استراتژی‌های تدوینی خود شد و باعث گردیدغرب تن به جنگ غزه در اسرائیل بدهد تا شاید بتوانداهدافش راازآن طریق پیش ببردکه باز هم در خطای محاسباتی‌شان با سد ایران وسیلی محکم بعدی درقالب وعده صادق روبه‌رو شدند، چیزی که آنها را دربازی پیچیده‌تر ازپیش انداخت. داراماتیزه‌ای که رنگ و لعاب جاعلان است. مجموعه حشاشین که محصولی میلیون دلاری وحاصل همکاری چندین کشور با یکدیگر است که همچون دیگر محصولات رسانه غرب در پس رنگ و لعاب اکشن و هیجان و کیفیت تصویربرداری‌اش آنچه می‌خواهد را بادمل‌های چرکینش به خورد مخاطب می‌دهد، خوراندنی که حتی مخاطب عامه هم متوجه حس بدولزجش می‌شود، اثری که غلو می‌کند و دروغ‌های صد من یک غازش رادرپس صحنه‌های عاشقانه و اکشن‌های مهیج و توفانی پنهان می‌نماید. 

چرا زبان عربی و چرا رمضان؟ 

جالب این است‌که جریان غرب تصمیم گرفت این اثررا بازبان عربی ودرماه رمضان برای مخاطب عرب پخش کند، یعنی در زمانی که بیشترین تمرکز بر اثر ازجانب مخاطبی که با فرهنگ ایرانی بیگانه است وجود دارد، امری که منجر به مورد توجه قرار گرفته شدن و پسندیده شدن اثروهمچنین اسم درکردن آن می‌شود، حال آن‌که بیش ازنیمی ازجماعت عرب زبانش می‌توانند وهابی‌هایی باشند که خصومتی گره خورده با ایرانی شیعه دارند که حتی در صورت فهمیدن دوغ ودوشاب سریال خوش‌شان هم می‌آید که لجنزار به تصویر کشیده شده توسط غرب را به تماشا بنشینند و تبلیغش کنند که خود امری حساب شده درجهت توفیق عمل آنهاست. آنچه می‌ماند حقیقت است. لجاجت شاید بزرگ‌ترین خصیصه جریان قدرت باشد. ازهرچه بگذرندوهرچه بخواهند خودشان را پنهان کنند لجاجت‌شان با نظم هستی را نمی‌توانند پنهان کنند، لجاجتی که منجر به این می‌شودکه هرچه می‌بینند آخر تیرشان به سنگ می‌خورد و به استناد آیه صریح قرآن مکر خدا بر مکرهای‌شان فائق می‌آید. بازهم عبرت نمی‌گیرند و چنانچه قرآن می‌فرماید انگار که از خشم دست بر گلوی خویش انداخته‌اند. همچنان در لجاجت خود حیرانندواین حیرانی آنها را بازمی‌دارد از آن‌که بفهمند تاریخ ایرانی ـــ اسلامی را با رسانه و بازی تصویر نمی‌توان به گیجی کشاند، چراکه ما همچنان ایستاده‌ایم و میدان امروز گویای آن‌چیزی ا‌ست که ما و آنها در چنته داریم. میدانی که رستم تیغ به دست ماییم و توران بازی‌انداز که فردوسی ازآن‌ها بسان شیون‌کنان شوی مرده یاد می‌کند آنها، حالا شما بگویید هیبت رستم پیروز است یا بازی اندازی آنها....

منبع: جام جم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • (ویدئو) حضور پرتعداد و عجیب مهاجران آفریقایی در آلمان!
  • جریان فیلمسازی مشکوک در خدمت صهیونیست‌ها
  • پروژه جعل تاریخ شیعه
  • قدرت‌نمایی حکیمانه
  • قدرتمندترین گوشی نوبیا در تعداد محدود از راه رسید!
  • رقابت‌های والیبال دانش آموزان جهان؛ پیروزی ايران مقابل آلمان
  • رقابت‌های والیبال دانش آموزان جهان؛ پیروزی مقابل آلمان با طعم صعود
  • اولین گام سقوط روشنفکری
  • قدرتمندترین کامیون نفتی جهان (+ عکس)
  • بلندترین توربین بادی جهان به ارتفاع ۳۶۵ متر در آلمان