گوشههايي از زندگي ايزابل آلنده نويسنده قهار اسپانيايي زبان
تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۶۶۷۰۳۷
خبرگزاري آريا - ايزابل آلنده در 75 سالگي يکي از پرطرفدارترين نويسندگان اسپانياييزبان است و همچنان براي تقويت جايگاه زنان ميجنگد. او پاييز امسال جديدترين رمانش را روانه پيشخان کتابفروشيها ميکند.
گوشههايي از زندگي ايزابل آلندهگوشههايي از زندگي ايزابل آلنده , «ايزابل آلنده» در 75 سالگي يکي از پرطرفدارترين نويسندگان اسپانياييزبان است و همچنان براي تقويت جايگاه زنان ميجنگد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«دويچه وله» نوشت: «ايزابل آلنده» که نوه عموي «سالوادور آلنده» رئيسجمهور سابق شيلي است، تاکنون 23 کتاب به گوشههايي از زندگي ايزابل آلندهنگارش درآورده است و آثارش حدود 70 ميليون جلد فروش داشتهاند.
رمانهاي اين نويسنده شيليايي تاکنون به 35 زبان دنيا برگردانده شده است. گوشههايي از زندگي ايزابل آلنده
او 70 جايزه از 15 کشور دنيا کسب کرده و دو فيلم بينالمللي براساس رمانهايش به روي پرده رفته است.
اينها واقعيتهاي عمومي زندگي «آلنده» به عنوان موفقترين نويسنده کشور شيلي هستند، اما
همانطور که او در وبسايتش نوشته، «اين همه داستان نيست».
«آلنده» در وبسايت خود نوشته است: نوشتن زندگينامه يک فرد خيلي کار عجيبي است، چون فقط
فهرستي از تاريخها، رويدادها و دستاوردها را دربرميگيرد.گوشههايي از زندگي ايزابل آلنده
کتابهايش را بزرگترين موفقيتش به حساب نميآورددر واقعيت، مهمترين چيزهاي زندگي من در اتاق مخفي قلب من رخ دادهاند و جايي در يک زندگينامه ندارند.
در واقع «آلنده» حتي کتابهايش را بزرگترين موفقيتش به حساب نميآورد، بلکه عشقي که به خانوادهاش دارد و فرصتهايي که براي کمک به ديگران در اختيارش قرار دارد، از ديد او مهمترين توفيقش هستند. يکي از اين نمونهها، دادخواهياش براي محکومشدگان سياسي در دوران حکومت نظامي «پينوشه» در شيلي بود. اين زن نويسنده همچنين از طريق بنياد «ايزابل آلنده» به قدرتمند شدن زنها کمک ميکند.
«آلنده» که دوم آگوست به سن 75 سالگي پا گذاشته، همچنان در زمينه سياسي فعال است. او که شهروند آمريکاست و سالهاست در کاليفرنيا سکونت دارد، يکي از منتقدان رئيسجمهور جديد آمريکا است. درباره «دونالد ترامپ» گفته است: نميدانم آيا نهادهاي آمريکايي براي ايستادگي در برابر اين گاو وحشي که نميداند چطور دولت را اداره کند، به اندازه کافي قوي هستند يا نه.
با اين حال، اين کتابهاي «آلنده» هستند که او را در دنيا به شهرت رساندهاند.
«خانه ارواح» اولين و معروفترين اثر اوست که سال 1982 منتشر شد. اين اثر درام و زندگينامهاي درباره خانوادهاي از طبقه متوسط رو به بالا است که تحت سلطه پدري خشن و مردسالار قرار دارد.
رمان در فضايي خفقانآور و وحشتآور روايت ميشود و اين خانواده هم از اين جو جدا نيست.گوشههايي از زندگي ايزابل آلنده
وقتي «ايزابل آلنده» اين رمان را نوشت، شيلي را ترک کرده و در ونزوئلا زندگي ميکرد. پسرعموي
پدر او «سالوادور آلنده» رئيسجمهور شيلي بود اما حکومت ديکتاتوري نظامي «پينوشه» او را برکنار کرد و باعث شد «آلنده» دست به خودکشي بزند.
نويسنده «داستانهاي اوالونا» متولد دوم آگوست 1942 در ليماست.
او بزرگترين دختر ديپلمات شيليايي بود که بعد از جدا شدن پدر و مادرش، دوران کودکي شيرينش را در کنار
پدربزرگش سپري کرد.
پيش از بازگشت به شيلياو پيش از بازگشت به شيلي، در لبنان و بوليوي زندگي کرد. در همين دوران به روزنامهنگاري
پرداخت، ازدواج کرد و داراي دو فرزند به نامهاي «پائولا» و «نيکلاس» شد.
دخترش «پائولا» در سن 29 سالگي بر اثر بيماري اختلال متابوليک از دنيا رفت. «آلنده» تجربه تلخ از دست
دادن دخترش را در رماني به نام «پائولا» روايت کرد.
او در سال 1996 بنياد «ايزابل آلنده» را به ياد «پائولا» راهاندازي کرد تا به تقويت قدرت در زنان و دختران کمک کند.
«آلنده» سالهاست از حقوق زنان دفاع ميکند؛ او سال 1968 با کمک سردبيرهاي ديگر و حمايت
«سالوادور آلنده» مجله «پائولا» را در اين زمينه راهاندازي کرد.
همچنين پيش از مهاجرت به ونزوئلا به عنوان مجري تلويزيوني هم شناخته ميشد.
وقتي «ايزابل آلنده» در تبعيد اجباري به سر ميبرد، نامههاي خيالي براي پدر فقيدش مينوشت. او
بعدها اين متنها را در رمان «خانه ارواح» به چاپ رساند.
اين کتاب در سال 1992 به فيلمي سينمايي تبديل شد که «مريل استريپ» و «وينونا رايدر» در آن هنرنمايي کردند.
از همان ابتدا شيوه ترکيب واقعيت و داستان، در آثار او خود را نشان داد؛ سبکي که آن را رئاليسم
جادويي مينامند.گوشههايي از زندگي ايزابل آلنده
او ترسهاي دنياي واقعي را با دنياي خياليِ مملو از جادو ميآميزد و فضايي دائما سرشار از اميد ميآفريند.
برخي از منتقدان او را به کپيبرداري از قلم «گابريل گارسيا مارکز» ـ رماننويس برجسته کلمبيايي
و برنده نوبل ادبيات ـ متهم ميکنند چون در دنيا نام «مارکز» به عنوان بنيانگذار سبک رئاليسم جادويي شناخته ميشود.
با اين حال قصههاي حماسي «آلنده» درباره زنان قوي، جايزه ملي ادبيات شيلي را در سال 2010 برايش به ارمغان آورد.
براي بار دوم ازدواج کرد.«آلنده» طي دو دهه گذشته در آمريکا زندگي کرد و همان جا براي بار دوم ازدواج کرد. با اين وجود، او همچنان شيلي را خانه خود ميداند:
هنوز حس شيليايي بودن دارم، والدين من اهل شيلي هستند، خانوادهام شيليايي هستند
و من اولين سالهاي زندگيام را ـ که دوران مهمي براي شکلدادن شخصيت محسوب ميشود ـ در شيلي گذراندهام.
او در وبسايت خود نوشته است: وقتي جوان بودم، هميشه احساس نااميدي ميکردم.
دنيا پر از درد و رنج بود و من کار کمي براي تسکين آن از دستم برميآمد! اما حالا وقتي به عقب برميگردم
و زندگيام را ميبينم، حس رضايت دارم، چون روزهاي کمي بوده که حداقل تلاشم را براي ايجاد يک تغيير به کار نگرفته باشم.
جديدترين رمان «ايزابل آلنده» که عنوان «در ميانه زمستان» را يدک ميکشد، ماه اکتبر منتشر ميشود.
اين کتاب درباره مهاجري غيرقانوني که از گواتمالا به آمريکا ميرسد و روزنامهنگاري شجاع، مثبتانديش و اهل شيلي که تصويري از خودِ «آلنده» را منعکس ميکند، نوشته شده است.
ايسنا
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۶۷۰۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابی پر ازجاهای خالی!
دیوید برنز در کتاب «از حال بد به حال خوب» نگرش جدیدی به زندگی دارد و نوعی روش درمانی را پیشنهاد میدهد تا در زمان روبهرو شدن با افسردگی و اضطرابهای ناشی از مشکلات به آن پناه ببریم. «شناخت درمانی» موضوع اصلی این کتاب است؛ روشی که به ما میآموزد این افکار، احساسات و بهتر بگویم ذهن ماست که این حال ناخوش روانی را برای ما در طیفهای مختلف فراهم میکند و رنگوبوی زندگی را به سمت ناامیدی و افسردگی میکشاند، نه اتفاقهای بیرونی. راستش را بخواهید خودم هم به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب ۶۱۸صفحهای را خریدم و آن را خواندم. مهدی قراچهداغی راحت و روان ترجمهاش کرده و گرافیک ساده و در عین حال پرمعنای صفحه روی جلد هم خوب از آب درآمده اما جذابیت اصلی این کتاب که باعث شده چاپ پنجاهونهم آن به دست من برسد، این است که این کتاب پر از جاهای خالی است که نویسنده آن را برای خواننده خالی گذاشته تا او هم دستبهقلم شود و ازافکار واحساساتش بنویسد.گویی خواندن بهتنهایی برای درک دانستههای این کتاب کافی نیست و توی خواننده نیز باید کنار نویسنده بنشینی، قلم به دست بگیری وجرأت نوشتن از احساسات وافکارت را پیدا کنی،حالا این توهستی که برای بهتر شدن حالت، همهجانبه تلاش میکنی؛ هم میخوانی و هم مینویسی.آنجایی که خطاهای شناختی را میشناسی و یاد میگیری در برابر افکار اتوماتیک که هر لحظه در ذهنت میگذرد، واکنش منطقی نشان دهی و احساساتت را بهتر کنی؛ اضطرابهای اجتماعیات را بپذیری و یاد بگیری چطور با آنها سر یک سفره بنشینی و راهحل جدیدی برای کاهش آن بیابی.این کتاب را به کسی که دوست ندارد خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بشناسد، توصیه نمیکنم، چون در آن دکتر دیوید برنز خیلی تلاش کرده به ما بفهماند دست از جنگ با خودمان برداریم و خودمان را بپذیریم.
همچنین تکرار تمرینها وقتی میگوید اتفاق ناراحتکننده امروزت را بنویس و احساس خودت را اضافهکن خیلی جالب است؛ انگار تمرین خوشنویسی انجام میدهی تا ابتدا خطخطیهای ذهنت را پاک کنی و به جایش با خط خوانا از زندگی بنویسی.
یکی از نکات جالب دیگر این کتاب آن است که دست از شعار دادن و پیامهای انگیزشی برداشته و اتفاقا تو را با افکار حالبههمزن خودت روبهرو میکند، افکار سرزنشآمیز، درشتنماییها، پیشگوییها، ذهنخوانیها و... .
اما طولانیبودن این کتاب شاید یکی از دلایلی باشد که خیلیها حالش را نداشته باشند که آن را بخوانند و تکالیفش را انجام دهند اما انگیزه ادامهدادن این کتاب زمانی بیشتر میشود که احساس میکنی با مثالهایی که نویسنده آورده او هم مثل خواننده، این مشکلات را داشته و دانای کل نیست، همچنین میتوانی هر روز بخشی از این کتاب را دریابی و عجلهای برای تمامشدنش نداشته باشی.
خلاصه وقتی این کتاب را میخوانی، انگار سر کلاس درس دکتر برنز نشستهای و هر روز با بخشی از خودت که از دیدهها پنهان است، روبهرو میشوی تا بالاخره یاد بگیری با خودت، خوش بنشینی، دوستش داشته باشی و حال خوب را تجربه کنی.