Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-30@08:13:15 GMT

چند توصيه براي زندگي زناشويي بهتر

تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۶۷۷۵۷۱

خبرگزاري آريا -

توصيه به زوج هاي جوان اين است كه زياد سخت نگيريد. هيچ گاه به خود اجازه ندهيد كه فكر طلاق به ذهنتان خطور كند. حتي در بحراني ترين لحظات زندگي و در اوج كشمكش ها و اختلاف هاي زناشويي، طلاق تنها راه حل نيست. مطمئن باشيد كه پس از طلاق مشكلات و سختي هاي. زيادي انتظارتان را مي كشد.خودپسندي و خودخواهي، ازدواج را به ورطه نابودي مي كشاند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


هر يك از نكات زير مي تواند زندگي زناشويي را به بن بست بكشاند:
1- تعهد بيش از اندازه
تعهد بيش از اندازه و خستگي جسمي و روحي؛ اين مشكل در زوج هاي جواني كه در مدرسه يا دانشگاه تحصيل مي كنند يا تازه در جايي استخدام شده اند بيشتر به چشم مي خورد. حتي الامكان سعي كنيد اوايل ازدواج به دانشگاه برويد، كار تمام وقت داشته باشيد، صاحب فرزندي شويد، خانه بسازيد يا كار و كاسبي جديدي راه بيندازيد. اين كارها مشكلات و سختي هاي زيادي به همراه دارد و بسياري از زوج هاي جواني كه با اين مشكلات روبه رو مي شوند، پس از آن كه ازدواجشان با شكست مواجه مي شود با تعجب از خود مي پرسند:«چرا چنين اتفاقي افتاد؟» مسئوليت و مشغله ي زياد باعث مي شود كه زن و شوهر فرصت كمي براي همديگر داشته باشند و بنابراين فاصله ي آنها روز به روز افزايش مي يابد و زماني مي رسد كه براي هم مثل دو غريبه هستند، پس سعي كنيد در اوايل ازدواج، براي خود، كار و دردسر نتراشيد و وقت بيشتري را با هم بگذرانيد تا همديگر را بيشتر بشناسيد.

2- صورت حساب هاي بالا
صورت حساب هاي بالا و بحث بر سر نحوه ي خرج كردن پول؛ اجناس مصرفي خود را با پول نقد خريداري كنيد، در غير اين صورت آنها را به صورت قسطي نخريد. تمام پولتان را براي خريد خانه يا اتومبيل كه استطاعت خريد آن را داريد خرج نكنيد. هميشه مقداري از پولتان را براي روز مبادا پس انداز كنيد و با آن به سفرهاي كوتاه برويد و اگر صاحب فرزندي هستيد، آن را براي مواقع ضروري كنار بگذاريد. سعي كنيد درآمدتان را عاقلانه و درست خرج كنيد.
3- خودپسندي
در جهان دو گروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گيرنده. ازدواج دو نفر بخشنده مي تواند يك مسئله ي رضايت بخش و خوشايند براي هر دو طرف باشد، بين دو نفر بخشنده و گيرنده هميشه اصطكاك وجود دارد، اما دو نفر گيرنده در عرض شش هفته زندگي مشترك، به جان هم مي افتند و دمار از زندگي هم درمي آورند. خودپسندي و خودخواهي، ازدواج را به ورطه نابودي مي كشاند.
4- دخالت والدين
اگر زن يا شوهر به طور كامل از والدينشان جدا نشوند، احتمال بروز مشكل در زندگي زناشويي آنها وجود خواهد داشت. بعضي از والدين دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آنها دور شود و ترجيح مي دهند كه در كنارشان زندگي كند. آنها به اين مسئله توجه ندارند كه در اين صورت ممكن است باعث به وجود آوردن مشكل در زندگي مشترك فرزندشان شوند.

5- توقعات زياد و بي جا
بسياري از زوجين انتظار دارند كه پس از ازدواج وارد يك سرزمين پر از شادي و خوشبختي شوند. آنها هميشه روياي قصر پريان را در سر مي پرورانند، غافل از اين كه گاهي اوقات در زندگي زناشويي مشكلاتي پيش مي آيد كه عرصه زندگي آنها را تنگ مي كند.
6- بحث و جدل
سخن ما با كساني است كه فضاي خانه را با بحث و دعواهاي خود مسموم مي كنند و باعث رنجش و نگراني طرف مقابل خود مي شوند و او را از ادامه ي زندگي مشترك دلسرد مي كنند. بدبيني و حسادت، يكي از علل ايجاد جر و بحث زوجين است و خودبيني عامل ديگري است كه باعث آزار رساندن به طرف مقابل مي شود.
7- اعتياد
اعتياد نه تنها باعث از هم پاشيدن زندگي مشترك مي شود بلكه فرد را نيز از بين مي برد. هميشه از مواد مخدر و مشروبات الكلي دوري كنيد.
8- خيانت و بي وفايي نسبت به همسر
ازدواج، پيمان و تعهد بين دو نفر است و آنها را متعهد مي سازد كه تا آخر عمر به هم وفادار بمانند و در غم و شادي هاي زندگي، شريك يكديگر باشند. متأسفانه بعضي از همسران به اين تعهد پايدار نمي مانند و پس از مدتي از جاده درستي منحرف مي شوند و به همسرشان خيانت مي كنند و با اين كار كتاب زندگي مشتركشان را براي هميشه مي بندند.

9- شكست در كار و تجارت
اين مسئله به خصوص در مردان بسيار به چشم مي خورد. اضطراب و نگراني كه به دنبال اين شكست ايجاد مي شود، باعث آشفته كردن كانون خانواده مي شود.
10- موفقيت در تجارت و كسب و كار
شايد خطر موفق شدن در تجارت يا به اصطلاح يك شبه پولدارشدن بيشتر از شكست در تجارت باشد. گاهي اوقات، ثروت يكباره اي كه به طرف خانواده ها سرازير مي شود باعث دور شدن آنها از يكديگر و منجر به مرگ زندگي مشترك مي شود.
11- ازدواج در سنين پايين
آمار طلاق در بين دختراني كه در سنين 17- 14 سالگي ازدواج مي كنند دو برابر بيشتر از دختراني است كه در سنين 19-18 سالگي ازدواج مي كنند و نيز كساني كه در سنين 19- 18 سالگي ازدواج مي كنند، 75 برابر بيشتر از كساني كه در سنين 20 سالگي پيمان زناشويي مي بندند به دادگاه هاي طلاق قدم مي گذارند.اين آمار نشان مي دهد كه فشار ناشي از اضطراب و هيجان هاي دوران نوجواني با مشكلات زندگي مشترك در هم مي آميزد و خيلي زود زن و شوهر را به پاي ميز طلاق مي كشاند.


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۷۷۵۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم

به گزارش خبرآنلاین چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198

دیگر خبرها

  • دغدغه رهبر انقلاب پیرامون فرزندآوری و ازدواج مجرّدان
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • برپایی جشن ازدواج ۲۳ پاسدار در سردشت
  • رابطه زناشویی برنده و بازنده ندارد
  • اتفاقی که باعث شد مورایس مسلمان شود
  • آغاز زندگی مشترک دو زوج ناشنوا در سلامت شهر
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • بهره‌مندی ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی در مازندران ‌