Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - دبير ستاد حقوق بشر قوه قضائيه گفت: "بايد به خانم موگريني و اروپا قاطعانه بگوييم اگر قرار باشد که توافقنامه ايران(برجام) با 1+5 به 1+4 تنازل پيدا کند، براي ما قابل قبول نيست و ديگر براي ما برجامي وجود ندارد."
به گزارش گروه فضاي مجازي خبرگزاري ميزان،نام محمدجواد لاريجاني هم با مسئله هسته‌اي ايران و مذاکرات منتهي به برجام گره خورده است، نه از آن جهت که او در اين مذاکرات نقشي داشته بلکه بدان خاطر که از ابتدا هشدارهاي جدي نسبت به استراتژي دولت در اين موضوع، تاکتيک‌ها و شيوه‌هاي مذاکره و نهايتاً متن توافق حاصله(موسوم به برجام) مطرح کرده و البته جزو آن دسته از منتقداني است که در کنار ارائه هشدار و انتقاد، پيشنهادات قابل توجهي هم براي اصلاح استراتژي در بدو مذاکرات و نيز شيوه‌ مذاکره در حين مذاکرات و نهايتاً زدن چفت و بست‌هاي قوي‌تر به متن برجام براي کمينه کردن سوءاستفاده‌هاي آمريکا و هم‌پيمانانش از اين توافق بسيار مهم ارائه کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او پس از اجراي برجام و به هنگام محسوس شدن بيش از پيش آسيب‌ها و ضعف‌هاي اين توافق‌نامه براي کشور نيز همچنان پيشنهاداتي براي چگونگي کم کردن هزينه‌ها ارائه مي‌کند.
پس از تصويب قانون تحريمي کم‌سابقه اخير در کنگره آمريکا عليه ايران بار ديگر براي تحليل چيستي اين تحريم‌ها و چرايي اعمال آنها عليه ايران و نيز راه‌هاي مواجه شدن با آن به گفت‌وگو با محمدجواد لاريجاني نشستيم. اين تحريم‌ها به دليل گستردگي و عمق‌ آنها و بويژه از اين باب که چنين تحريم کم‌سابقه‌اي بعد از توافق‌نامه برجام تصويب مي‌شود که نه تنها بنا بود تحريمهاي جديد را منتفي کند بلکه تحريمهاي سابق را نيز بردارد، داراي اهميت مضاعفي شده است. محمدجواد لاريجاني ضمن ريشه‌يابي اين تحريمها و ارائه پيشنهاداتي براي نحوه مقابله با آن، نسبت به برخي رويکردهاي غلط دولت‌مردان ايران درباره اين تحريمها هشدار مي‌دهد. رئيس پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي مي‌گويد آمريکا قصد دارد ايران را به سمت يک «وضعيت قرمز» هل بدهد و ما نبايد اجازه اين کار را به او بدهيم. محمد جواد لاريجاني ضمن بررسي برخي مواضع دولتمردان نسبت به اين تحريمها، از جمله اين گزاره که "ايران اگر آمريکا هم از برجام خارج شود، با اروپا به اجراي برجام ادامه مي‌دهد" را يکي از غلط‌ترين سياست‌هاي ممکن در حال حاضر مي‌داند و تاکيد مي‌کند که بايد به اروپايي‌ها تفهيم شود که برجام بدون آمريکا يعني هيچ.
آنچه در ادامه مي‌آيد متن کامل گفت‌وگوي تسنيم با محمدجواد لاريجاني درباره مسئله هسته‌اي است. در بخش دوم که فردا منتشر خواهد شد، راجع به موضوع انتخابات رياست‌جمهوري 96 و مسائل مربوط به اصولگرايان صحبت شده است.
بسم‌الله الرحمن الرحيم؛ با سلام خدمت شما و تشکر از وقتي که در اختيار تسنيم قرار داديد، همانطورکه مستحضريد اخيرا تحريم‌هاي جديدي از سوي سنا و کنگره آمريکا عليه ايران وضع شد و بحث‌هاي مربوط به اين تحريم‌ها به صورت بسيار گسترده مطرح شده است. اولين سوالي که در اين زمينه به ذهن مي‌رسد اين است که چرا اين تحريم‌ها تا اين ميزان مهم است و دامنه وگستره و موضوعيت آن به چه شکل است که آن را واجد اهميت بالايي کرده است؟
لاريجاني : متن کامل اين تحريم‌ها در حدود 170 الي 180 صفحه است که 30 الي 40 صفحه آن مربوط به ايران است اما مطالعه آن بخش‌هايي هم که مربوط به روسيه است، بد نيست. زيرا نشان مي‌دهد اين تحريم‌ها چه مکانيزم‌هايي دارد ضمناً مرکز‌ پژوهش‌هاي کنگره نيز مجموعه‌اي را در حدود 60 الي 70 صفحه با عنوان Iran Sanction (تحريمهاي ايران) منتشر کرده که اين دو نشان مي‌دهد آمريکايي‌ها به طور عملي به دنبال چه هستند و چه چيزهايي در اين بررسي‌ها براي آنها مهم بوده است.
اين قطعنامه جديد(HR.3364) که در کنگره تصويب شد، با قطعنامه S.722 که در سنا به تصويب رسيد، تفاوت چنداني ندارد. آمريکايي‌ها بر روي اين قطعنامه با عناويني همچون تحريم‌هاي عظيم و بي‌سابقه تبليغ بسياري کردند. البته ما نبايد مقهور اين تبليغات بشويم. آنها دشمن هستند و طبيعتاً رجز مي‌خوانند اما نبايد هم بي‌جهت دل‌خوش باشيم. وقتي از سوي دشمن تيري به سوي ما رها شد، بايد دقيقاً بدانيم که به کجا مي‌خورد و چه جاهايي را هدف قرار داده است. بنابراين يک بررسي کارشناسي و در سطح ملي لازم است.
من متاسفم که بگويم يکي از بدشانسي‌هاي برجام از روز اول اين بود که گرفتار کشمکش سياسي شد؛ يعني جناح اصلاحات بدون اينکه برجام را باز کند آن را به عنوان صندوقچه بسيار مهمي در نظر گرفت و هيچ کسي حاضر نبود ببيند چه چيزي در درون آن است. همه مي‌گفتند برجام خيلي خوب است و هر کسي هم که کمترين اشکالي به آن مي‌گرفت، متهم مي‌شد. در حاليکه اين اقدام براي مصالح ملي کشورمان پرهزينه تمام شده است.
علي ايحال، ما نبايد مقهور رجزخواني‌هاي آمريکا شويم و بايد بررسي کنيم و اگر ببينيم اين تحريم‌ها بي‌ارزش است، بگوييم بي‌ارزش است و اگر تاثيرگذار است، بگوييم تاثيرگذار است لذا بايد نگاه کنيم که اين تحريم چه مي‌گويد.
* وزارت خارجه ايران نمي‌خواهد روي نقض برجام توسط آمريکا سرمايه‌گذاري کند*
اولين سوال اين است که آيا اين تحريم‌ها نقض صريح برجام است يا خير؟ در اينجا مواضعي که تاکنون از سوي مسئولين کشور اعلام شده را در بوته نقادي مي‌گذاريم. مسئولان وزارت خارجه گفته‌اند که اين تحريم‌ها نقض فاحش نيست! پس معلوم شد نقض 2 نمونه است؛ يکي فاحش و ديگري غيرفاحش(!) که اين امر نشان مي‌دهد وزارت‌خارجه نمي‌خواهد در حال حاضر روي نقض برجام توسط آمريکا سرمايه‌گذاري کند. اين مسئله مي‌تواند چند دليل داشته باشد.
شايد يک دليلش اين است که بگويند "خُب! حالا اگر خيلي اصرار ‌کنيد{که برجام نقض شده}، چه مي‌شود؟" در واقع برجام به شکلي تاليف شده که اگر خيلي اصرار کنيم، مي‌گويند "برگرديم به شرايط روز اول". در حاليکه ما نمي‌توانيم به اول برگرديم. آنها هستند که بر‌مي‌گردند. براي ما بسيار خسارت‌بار است . دليل ديگر اين است که شايد اکثر اعضاي 5+1 قائل نباشند که اين تحريم‌ها نقض برجام باشد همانطور که در اجلاس وين غير از روسيه، بقيه اعضا معتقد نبودند که تحريم‌ها نقض برجام است.
* موضع وزير خارجه ما درباره برجام بسيار عجيب است*
دليل ديگر اين است که به لحاظ سياسي در داخل کشور، اگر قرار باشد برجام در دوران جواني خود اينگونه نقض شود، در انتها چه مي‌ماند؟
همچنين وزير محترم امور خارجه گفته‌اند "ما داغ پاره کردن و يا نقض برجام را بر دل ترامپ مي‌گذاريم"، زيرا آنها به دنبال اذيت کردن ايران هستند تا ايران بگويد برجام براي من منفعتي نداشته، لذا عطايش را به لقايش بخشيدم. معني اين حرف {آقاي ظريف} اين است که در هيچ شرايطي نمي‌خواهيم برجام را پاره کنيم که اين موضوع هم مسئله بسيار عجيبي است. حتي اگر نمي‌خواهيم برجام را پاره کنيم، چرا چنين حرفي مي‌گوييم؟ بايد توجه کنيم گفتن اين حرف چه آثاري دارد.
يا اينکه برخي ديگر از مسئولان عنوان کردند "اين تحريم‌ها چندان مهم نيست و تصويب تحريم سابقه هم داشته است" گرچه ما سابقه تحريم را داريم و قبل از برجام تحريم‌هاي زيادي عليه ايران اعمال شده است اما ايران از نظر توانمندي هسته‌اي در حال رشد و پويايي بود. حالا که چنين بلايي بر سر توانمندي هسته‌اي آورديم، بنا نبود که تحريم‌ها ادامه يافته و يا تحريم‌هاي جديدي هم به آن اضافه شود. بنابراين صحبت بر سر اين نيست که تحريم‌ها قبلا سابقه داشته است يا خير.
در مجموع معتقدم که اتخاذ چنين مواضعي خوب نيست و سيگنال بد به دشمن مي‌دهد.
حالا هم توپ را به زمين مجلس انداخته‌اند که مجلس طرح وسيعي تصويب کند. البته اين اقدام بد نيست اما در زماني که مجلس در حال بررسي و تصويب اجراي برجام بود، بايد چفت و بست‌هاي قوي براي آن مي‌گذاشت تا خيلي از مسائل در همان برجام حل و فصل شود، اما مجلس اين کار را نکرد. الان هم که پس از يک ماه مجلس مي‌گويد قصد مقابله با تحريم‌ها و اقدامات آمريکا را دارد، اگر صرفاً کليات باشد، طرح چنين توصيه‌هايي نيز سيگنال بسيار بدي به دشمن مي‌دهد.
تحريمهاي اخير آمريکا بالاتر از نقض برجام است
در پاسخ به اين سوال که آيا اين تحريم‌ها نقض روح برجام است؟ بايد بگويم چندان به روح و جسم اصالت نمي‌دهم نکته مهم اين است که اين تحريم‌ها بالاتر از نقض برجام است. در واقع هر تحريمي که بايد با برجام برداشته‌ مي‌شد، مي‌توان آن را با «برچسب» جديدي به صورت عملي و کارکردي(Functionally) بر‌قرار کنند. يعني آمريکايي‌ها مي‌توانند روي هر تحريمي که دست بگذارند، آن را با متد جديدي Functionally مجدداً اعمال کنند.
در گذشته طي مصاحبه‌اي با خبرگزاري تسنيم گفتم که در ارزيابي برجام بايد متد Functional داشته باشيم. معني Functional چيست؟ براي توضيح اين موضوع تحريم کشتي‌راني را مثال مي‌زنم. در دوران تحريم غربي‌ها کشتيراني ما را تحريم کردند بدين صورت که هيچ بندري اجازه نداشت کشتي‌هاي ما را بپذيرد. اين يک تحريم بود که در برجام بر‌داشته شد اما برچسب اين تحريم موضوع هسته‌اي بود. پس از برجام آمريکايي‌ها مجدداً همين تحريم را با اين مصوبه جديد با برچسب ديگري اعمال مي‌کنند. ارز‌يابي Functional يعني به برچسب کاري نداريم؛ نفس آن تحريم مهم است که برداشته شده است يا خير؟
در واقع بنا نبود پس از برجام صرفاً برچسب تحريمها عوض شود. البته در برجام اين اشکال وجود دارد که که دائم گفته‌اند تحريم‌هاي هسته‌اي برداشته مي‌شود در حالي که اين ماهيت "حيثي" درست نيست. خود تحريم در هر مورد يک «عنصر» يا «واقعيت خارجي» است، اين تحريم نبايد در خارج و به صورت واقعي وجود داشته باشد؛ حالا با هر برچسبي که مي‌خواهد باشد. اينها اشکالاتي است که در متن برجام وجود دارد لذا وقتي در آن مصاحبه با خبرگزاري تسنيم "متد Functional " را مطرح کردم، ناظر به همين موضوع بود اما دولت محترم معتقد نبود که چنين اتفاقي مي‌افتد!
تيم مذاکره کننده آن زمان مي‌گفتند که ما به امضا و قول جان کري(وزير خارجه وقت دولت آمريکا) اطمينان مي‌کنيم!
لاريجاني: بله؛ برخي هم حضور جان کري با پاي شکسته در زمان مذاکرات را دليل بر اضطرار وي براي امضاي برجام مي‌دانستند اما به نظر من لقمه چربي در برجام بوده که وي چنين وقتي گذاشته است.
پس پاسخ بنده اين است که در حال حاضر نقض و يا عدم نقض برجام چندان موضوعيت ندارد؛ اين سوال انحرافي است. سوال اين است که آيا تحريم‌هاي ما مجدداً قابل اعمال است يا خير؟ بايد بگويم: بله قابل اعمال است بدون اينکه حتي بتوانيم مسئله نقض برجام را عَلَم کنيم.
در واقع کل فلسفه وجودي برجام که براي جمهوري اسلامي ايران رفع تحريم‌ها بود، زير سوال رفته است.
لاريجاني: زير سوال نيست، در حال انهدام است. خيلي روشن است.
نکته دوم که بايد بر آن تاکيد کنم، «خط قرمز» است. خط قرمز براي ما پايبندي طرف‌هاي مذاکره‌کننده به برجام نيست بلکه خط قرمز ما يک «وضعيت قرمز» است. اما آن وضعيت قرمز چيست؟ وضعيت قرمز اين است که غرب تحريم‌هاي خود را Functionally و Effectively ،عمدتا و «عملاً» و «به طور موثر» داشته باشد و در عين حال ادعا کند که برجام برقرار است و نقض نشده اما تمام محدوديت‌ها و نظارت‌هاي ايران در موضوع هسته‌اي به همان شدت باقي باشد. اين حالت قرمز است و ما بايد داغ اين را به دل آمريکا بگذاريم. بنابراين پايبندي به برجام مهم نيست. به نظر من برجام "مرده است" و آثار حيات چنداني ندارد.
شايد در حال حاضر ايران را در چند بانک کوچک يا چند شرکتي که چندان با آمريکا هم کار نمي‌کنند، راه بدهند به طور موردي با حساب و کتاب خاص سياسي آمريکا متحدانش چند پروژه نسبتاً بزرگ را آغاز کنند و شايد دور‌همي‌هاي ديپلماتيک ما کمي چاق‌تر شده باشد اما اينها آن چيزي نيست که ما با تصويب برجام به دنبال آن بوديم.
بنابراين معتقدم فرهيختگان همه جناح‌ها بايد زحمت بکشند و متن برجام و قطعنامه همراه آن و متن جديد قطعنامه آمريکا(HR.3364) را مطالعه کنند تا ببينيم دشمن چه کاري انجام مي‌دهد. آنها دارند ما را به سمت وضعيت قرمز هل مي‌دهند. اين بايد خط قرمز ما باشد. چيزي که بايد اعلام کنيم اين است؛ نه اينکه مثلا بگوييم برجام را پاره مي‌کنيم. اصلا برجام لازم نيست پاره شود. خودش مي‌تواند حل(منحل) شود و بعد از مدتي برجامي وجود نداشته باشد. پس آن وضعيت قرمز مي‌ماند. چيزي که ما بايد به عنوان وضعيت قرمز به کشور‌هاي 1+5 اعلام کنيم، اين است که اين حالت براي ما به هيچ عنوان قابل قبول و تحمل‌پذير نيست.
اگر به آنجا رسيديم يعني شرايطي که تحريم‌ها Effectively و Functionally وجود داشته باشند، به اين معناست که در واقع ما تمام تعهداتمان راجع به نظارت‌ها و محدوديتها را عمل مي‌کنيم اما تحريمها با برچسب جديد همچنان اعمال مي‌شود.اين براي ما به هيچ وجه قابل قبول نيست. اين مهم است که وقتي کشتي ايران به بندري رفت، برگشت داده مي‌شود يا خير؟ ال‌سي براي ايران در دويچه بانک باز مي‌شود يا خير؟ بحث اين است؛ حالا هر برچسبي مي‌خواهند رويش بگذارند.
Effectively يعني چه؟ يعني به جاي رفع تحريم ها يک سري امتيازات کوچک و دم‌دستي به ما بدهند، مثل يک بقالي يا بانک‌هاي کوچک و هر وقت جيغ ايران بالا رفت، 2 امتياز بي‌ارزش ديگر هم به ما بدهند، اين وضعيت به اين معنا نيست که تحريم شکسته شده است بلکه معنايش اين است که تحريم به صورت موثر (Effectively) وجود دارد. مهم اين است که به غربي‌ها بگوييم اين حالت را برنمي‌تابيم.
به نظر بنده کشور‌هايي مثل هند و چين مي‌توانند در روابطشان با ما تحت تاثير قرار بگيرند؛ کافي است آمريکا‌يي‌ها يکي دو کمپاني چيني را جريمه کنند. چين چندصد ميليارد دلار به آمريکا صادرات دارد.
آمريکا در موضوع برجام کنش‌ها و واکنش‌هايي را انجام مي‌دهد که پيامش اين است که اگر ايران فلان حرکت را انجام دهد و يا از يک سري اقدامات چشم نپوشد، ما از برجام خارج مي‌شويم. اخيراً آقاي ترامپ گفته که در 120 روز آينده من پايبندي ايران به برجام را اعلام نخواهم کرد. آيا آمريکا براي اينکه آن اقدامات مدنظرش عليه ايران را انجام دهد، نيازي به خروج از برجام دارد يا خير؟ و اينکه اين فضا چرا در حالشکل‌گيري استو چرا دائما مي‌خواهند برجام را نسبت به ايران در حالت کج‌دار و مريزنگه‌دارند؟ همين مسئله سبب شده که به گفته شما برخي از مقامات در ايران اين‌گونه بگويند که ما مي‌خواهيم داغ خروج از برجام را روي دل آمريکا بگذاريم! يعني بازي را اينجا تعريف کنند که خروج و عدم خروج از برجام خودش تبديل به يک ارزش شود. بعد ما بگوييم همين که اسم برجام را حفظ کرديم ديگر همه چيز را برديم و نگذاشته‌ايم آمريکا به هدفش برسد، آيا اصلا آمريکا چنين هدفي دارد يا خير؟
لاريجاني: برداشت بنده اين است که هدف آمريکايي‌ها ايجاد وضعيت قرمز است. در وضعيت قرمز لازم است که ايران هميشه پايبند به برجام نگه داشته شود. چون معناي اين پايبندي از نظر آنها نظارت‌ها و محدوديت‌هاست بنابراين آنها در انجام تحريم‌هايشان هيچ نگاهي به اينکه خودشان به برجام پايبند هستند يا خير، ندارند. اينکه مي‌خواهند طي 120 روز آينده اعلام کنند که ايران پايبند بوده يا خير، براي تحميل بازرسي‌هاي بيشتر به ايران است. آنها فکر مي‌کنند "ماست‌خور ما را گير آورده‌اند" و مي‌گويند با اين ميزان بلايي که بر سر توانمندي هسته‌اي آنها آورديم، راه را باز کرديم و ايران هم حاضر نيست بگويد «من برجام را قطع کردم» بنابراين ما پيچ را محکم‌تر مي‌کنيم و مي‌گوييم که اين چند مورد هم بايد اضافه شود.
به نظر بنده اين وضعيتي است که بايد چاره‌اي براي آن انديشيد.
احساس نمي‌کنيد يکبازي آمريکايي- اروپايي در حال شکل‌گيري است. يعني از آن طرف آمريکاتحريماعمال مي‌کند و دائما هم قدم به جلو مي‌گذارد و از آن طرف اروپايي‌ها مي‌آيند و با ايران رايزني مي‌کنند و مي‌گويند "شما از برجام خارج نشويد؛ همه تعهداتتان را حتي سفت‌تر از قبل انجام بدهيد؛ چون بايد برجام را حفظ کنيم". يعني از آن طرف با دست پس زدن آمريکايي‌ها و از اين طرف با پا پيش کشيدن اروپايي‌ها در موضوع برجام تا هم بازرسي‌ها بيشتر شود و هم وضعيت هسته‌اي ايران را در شرايطي نگه دارند که به سمتهيچ شدن برود و آنها هم فشار‌هايشان را براي محدود کردن قدرت ايران انجام دهند.
لاريجاني: اگر همه اروپايي‌ها به اين مسئله مايل نباشند که احتمالا برخي‌ از آنها مايل هستند. اين مسير، مسير بسيار بدي است که براي اروپا خسارت چنداني ندارد. بنده در گذشته هم گفتم که 1+4 نداريم يعني يا 1+5 يا هيچ.
ما بايد از هم اکنون به اروپايي‌ها بگوييم که اگر دوست داريد تعهدات ايران در برجام باقي بماند، با ما لابي نکنيد، بايد با آمريکا لابي کنيد. بنابراين يکي از مصوبات مجلس بايد اين باشد که از وضعيت قرمزي که آمريکا به دنبالش است جلو‌گيري کند. وگرنه اگر بخواهد مصوبه بدهد و اقدام آمريکا را محکوم کند، فايده‌اي ندارد.
مجدداً تاکيد مي‌کنم که ما 1+4 نداريم، اروپايي‌ها اگر مي‌خواهند برجام باقي بماند، لازم نيست با ما صحبت کنند، بايد تعهدات خودشان را انجام دهند. ممکن است آلمان بگويد که دويچه بانک خسارت مي‌بيند. بله! خسارت مي‌بيند، مگر ما خسارت نديديم؟ آنها هم بايد پاي تعهدات خود بايستند.
موضوع بعدي چرايي عدم واکنش جدي ايران به اين موضوع است. بخش مهمي از اين موضوع به متن برجام باز‌مي‌گردد. براساس آن در صورت نقض برجام از سوي غربي‌ها، ايران امکان شکايت جدي هم ندارد چرا که در انتها تحريم‌هاي قبلي برمي‌گردد. در حال حاضر با توجه به تحريم‌هاي جديد به نظر شما ما چه کاري مي‌توانيم انجام دهيم؟ طبق برخي از بند‌هاي برجام اگر ما ببينيم که طرف مقابل رويه نقض را طي مي‌کند، مي‌توانيم برخي از اقداماتمان را به صورت موردي متوقف کنيم. انتظار شما از مجلس که قصد دارد اين قانون مقابله با تحريم‌هاي آمريکا را بنويسد چيست؟
ضمن اينکه شما در مصاحبه قبلي با تسنيم هم به عنوان يک راه‌حل اساسي گفتيد که بايد ايران مانور خودتحريمي راه بيندازد تا حربه تحريم به طور کلي از دست آنها خارج شود. در اين صورت آنها از همين حربه تحريم هم دست مي‌کشند و تحريمها تا حد زيادي برچيده مي‌شود.
لاريجاني: ما نبايد بگذاريم آن وضعيت قرمز تحقق يابد يعني همه تحريمها Effectively و Functionally "عملا و عمدتا" برقرار باشد.
مجلس بايد بيشتر از 3 الي 4 ماه به دولت فرصت ندهد، ما بايد اعتراض خود را اعلام کنيم. ما 1+4 و تحريم‌هاي برچسب‌دار نداريم. مجلس بايد اين‌ها را روشن کند. اين بخشي از کار است که براي يک بار هم که شده، خوانش ما از برجام جا بيفتد. يعني ما همواره خوانش‌هاي آنها را مي‌گيريم و ماست‌مالي مي‌کنيم در حاليکه تفسير ملي ما از برجام بايد مبنا قرار گيرد و پاي آن هم بايستيم. اين محور اول است و خيلي هم مهم است زيرا منافع ملي و کل نظام و ملت ما در معرض آسيب هستند. دولت و همه قوا بايد دست به دست دهند و با يک استراتژي بسيار دقيق و منضبط و حرفه‌اي و به دور از سطحي‌نگري‌هاي غير قابل توجيه کار را پيش ببريم.
محور دوم مربوط به همان بحثي است که شما گفتيد. يعني ما يک «رزمايش تحريمي» بايد داشته باشيم. بايد آمريکايي‌ها بدانند براي اين حالت نهايي کاملا آماده هستيم. اين رزمايش در سال جاري بايد براي 1 الي 2 سال عملي شود يعني حتي اگر آنها خواستند دو دستي چيزي به ما بدهند، ما بگوييم نمي‌خواهيم. ما بايد در عمل اين تصميم خود را در کالا‌هاي اساسي که خوراک مردم است و همچنين در نفت، سوخت و انرژي و در بخشهاي مختلف نشان دهيم.
محور سوم راجع به مصوبه مجلس، مي‌تواند مربوط به سرمايه‌گذاري وسيع براي احياي توانمندي هسته‌اي ايران باشد. اين مسئله شامل حفظ ساختار‌هاي فعلي تا انجام تحقيقات و آموزش است. بسياري از دانشگاه‌ها در حال حاضر حتي آموزش اين رشته را متوقف کرده‌اند. لذا مجلس بايد اين روند را متوقف کرده و دولت را موظف به سرمايه‌گذاري کاملاً مشخص در حوزه‌هاي خاص کند. ببينيد اينکه ما ميليارد‌ها تومان پول خرج کرده و بيمارستان هسته‌اي بسازيم اين خيلي خوب است اما چون موثر در توانمندي هسته‌اي با ابعاد وسيع و استراتژيک نيست، فايده‌اي ندارد. توانمندي هسته‌اي مفهوم دقيقي است. لازم است همه بدانند که توانمندي هسته‌اي مثل توانمندي علمي و فني در هر رشته ديگر، داراي 3 رکن نيروي انساني (تعداد مهندسين و تکنسين‌ها)، امکانات (تجهيزات و مواد اوليه، پول و اعتبارات) و پروژه‌هايي است که مشغول انجام آنها هستيم.
در واقع اينکه شما بهترين نيروي انساني با بهترين تجهيزات را داشته باشيد، اما آنها دنبال "پروژه‌هاي بي‌خطر" باشند به آن توانمندي هسته‌اي مورد نظر نمي‌گويند. با اين ارکان مي‌توان بررسي کرد برجام چگونه توانمندي هسته‌اي ما را تضعيف کرد، چه تاثيري بر پروژه‌هاي ما داشت، تجهيزات ما را چگونه برچيد و با نيروي انساني ما چه کرد. اينها مسائلي است که به راحتي قابل بررسي هستند و يک بحث کلي نيست، يک موضوع فني و اصولي است.
بنابراين مجلس مي‌تواند بر روي اين 3 رکن برنامه‌ريزي کند و با يک سازماندهي کاملاً جديد و قطع‌نظر از برجام، اقدام کند. آن زمان است که با تمرکز ما بر اين سه رکن، اروپايي‌ها و حتي آمريکايي‌ها به تکاپو مي‌افتند. البته چندان هم مهم نيست که به تکاپو بيفتند يا خير. مهم اين است که اين مسير را با قدرت انتخاب کنيم و چقدر خوب است که اين مسير با رئيس‌جمهور فعلي آغاز شود، چراکه در غير اين صورت اين بدنامي باقي خواهد ماند لذا بهتر است رئيس‌جمهور کشورمان با دست خود اين توانمندي را ارتقاء دهد و به دنيا نشان دهد که اگر پاي منافع ملي به ميان آيد، براي او برجام و غيربرجام مهم نيست. آنچه مهم است «امنيت» و «منافع» ايران است.
مقامات وزارت خارجه ما چند وقت پيش در نامه‌اي به موگريني که به شکل محرمانه هم ارسال شده و ما از برخي منابع اروپايي و روسي از متن آن مطلع شديم، اعلام کردند که قانون اخير کنگره آمريکا نقض قطعي برجام است. منتها دولت در موضع‌گيريهاي رسمي خود اصطلاحاً خساست به خرج مي‌دهد تا اين نقض فاحش برجام را بگويد و حداقل مردم کشورمان را از جزئيات ماجرا آگاه کند. چرا اين اتفاق مي‌افتد؟ آيا اين موضوع به دليل کشمکش‌هاي سياسي رايج در کشور است؟ اينکه دولت برجام را ناموس خود تلقي مي‌کند که اگر از بين برود، ماهيت دولت هم زير سوال رفته است.
لاريجاني: در اينکه ايران نامه اعتراضي نوشته، کار درستي انجام داده است. منتها در ساختار برجام پيش‌بيني نشده بود که اگر روزي آمريکا خطايي کرد ما به خانم موگريني اعتراض کنيم! لذا اين نامه يک اقدام قانوني براي احقاق حق ما محسوب نمي‌شود. در برجام قيد شده در صورت اعتراض به بدعهدي يکي از طرف‌ها بايد به کدام نهاد مراجعه کنيد. لذا اينگونه مطرح کردن چندان مناسب نيست.
مشکل ما اين است که همين اروپايي‌ که مسئول اخذ اين نامه بود، در جلسه وين قبول نکرد که قانون آمريکا نقض برجام است. اين خيلي عجيب است و نشان مي‌دهد که اين نامه بي‌خاصيت بوده است. ما دنبال اين نيستيم که در جايي درد دل کنيم، ما بايد بتوانيم حقمان را بگيريم. اينکه به آنها بگوييم که آمريکا برجام را نقض کرده و آنها هم به حال ما گريه کنند و بگويند: "بله حق شما را خوردند"، سودي براي ما ندارد.
ما بايد به خانم موگريني و اروپا قاطعانه بگوييم که 4+1 نداريم. اين را بايد مجلس تصويب کند. اگر قرار باشد که توافقنامه ايران با 1+5 به 1+4 تنازل پيدا کند، براي ما قابل قبول نيست و ديگر براي ما برجامي وجود ندارد که احساس کنيم بايد تعهدي را در چارچوب آن انجام دهيم.
گاهي به نظر مي‌آيد که دولت نگران واکنش اذهان عمومي است تا مشوش نشود البته اين کار درستي است اما مردم را هم بايد در جريان گذاشت. از آن طرف هم بايد سطح توانمندي‌هاي کشور را با مردم در ميان بگذاريم.
در هر صورت ما چگونه مي‌خواهيم کشور را در برابر هجمه‌هاي آمريکا حفظ کنيم؟ گاهي احساس مي‌کنم دولت براي برجام خيلي زحمت کشيده و حس مي‌کند نبايد به اين راحتي آن را از دست بدهد. اين هم درست است ولي مادامي که منافع کشور را تامين کند.
گرچه معتقدم در کنار زحماتي که براي برجام کشيده شد، از ابتدا هم روند مذاکرات اشکال داشت و متاسفانه هيچ گاه به اين اشکالات توجه نشد و محصول آن آسيب‌پذيري بسيار بالاي اين توافق شد. اين آسيب‌پذيري فوق‌العاده بالاست و مسئولان بايد سوال کنند که چرا اين توافقنامه اينقدر آسيب‌پذير است؟ يعني به راحتي مي‌توان آن را دور زد و روي آن برچسب‌بازي کرد. يک طرف اينقدر مظلومانه خسارت بدهد و طرف ديگر مدام امروز و فردا کند و هيچ اتفاقي هم نيفتد.
اين موارد، بسيار مهم است و بايد يک کالبدشکافي رسمي انجام شود و کل اين برجام را ارزيابي کنند تا ببينيم چرا به اينجا رسيديم؟ ارزيابي برجام مانند فهم آن نبايد قرباني بحث‌هاي حاشيه‌اي شود؛ چه موافق و چه مخالف. هم‌اکنون در سپهر سياسي کشور سه نوع دفاع از برجام متداول شده است:
دفاع نوع اول: اينکه برجام متن متوازن و معقولي است و "جرم آن اين است که در آمريکا توسط اوباما تصويب شد و در تهران توسط آقاي روحاني"!!
البته رفتار عملي آمريکا-جدا از مواضع تبليغاتي- در دوران اوباما و ترامپ تا اين زمان تقريبا يکسان بوده است:تضعيف جدي توانمدي هسته‌اي ايران، نظارت‌هاي بي نظير و سختگيرانه، ادامه تحريم‌ها با برجسب هاي ديگر. اين سه محور تماما از زمان اوباما شروع شد و هم اکنون ادامه دارد.
دفاع نوع دوم، اينکه شرايط دولت قبل را فراموش نکنيد، تحريم هاي نفتي، بانکي، بنادر، ديپلماتيک و ... حال گشايش را ببينيد. درست است که همه تضييقات از بين نرفته است اما اين همه گشايش و فضاي تنفسي را چرا ناديده مي‌گيريد. بنابراين برجام هر نقصي داشته که حتماً کامل نيست ليکن اين منافع "درستي برجام" و موفق بودن آن است. البته هيچ ايراني ميهن دوستي از عدم توفيق دولت به نحو عام و در مورد برجام به نحو خاص نمي‌تواند خرسند شود. بلکه بايد دائما بايد دعا کنيد تا مقاصدي که حکومت ما در اين تحرک سياسي داشته است هرچه بهتر و بيشتر محقق شود. در عين حال بايد حساس و پرسشگر باشيم.
مثلا زماني که برخي از تحريم‌ها برداشته مي‌شود سوال کنيم آيا تحريم در ذيل آن عنوان برداشته شده يا صرفا مواردي از آن عنوان با اجازه خزانه داري آمريکا به طور موردي و موقت متوقف شده است و در هر مورد ديگر مجددا بايد از آمريکا اجازه گرفت؟!
آنچه امروز مشهود است مصاديق نوع دوم از توقف موقت و موردي تحريم‌ها است. آن هم صرفا با "ميل" خزانه داري آمريکا. شرکت‌هاي روسي، چيني و هندي هم اين را مي‌گويند تا چه رسد به آمريکايي‌ها. سوئيفت و فروش نفت و هواپيما و لوازم يدکي آنها و غيره همه در اين مقوله قرار گرفته‌اند. يعني به جاي لغو تمام عيار تحريم‌ها مطابق متن برجام، توقف موقت و موردي تحريم‌ها را با اذن خزانه داري آمريکا داريم. خوب! اين خيلي فرق مي‌کند.
اي کاش ما هم تعهدات خود را موقت و موردي و موازي و هم وزن با طرف مقابل انجام مي‌داديم.
در همين زمينه گاهي شنيده که مسئولان مي‌فرمايند "برجام حق ملت ما را در غني سازي مسجل کرد". بايد پرسيد مبناي اين حق ابتدا چه بوده است؟ قبلا منشور سازمان ملل متحد و معاهده منع گسترش تسليحات اتمي(NPT) اين حق را براي ما تثبيت کرده است. گروه 1+5 نه اين حق را داشته‌اند که حق ما را نفي کنند و نه به ما عطا کنند. به نظر من برجام حق ما را در غني سازي با چالش‌هاي جدي روبرو کرده است. با تضعيف جدي توانمندي هسته‌اي و با اعمال نظارت‌هاي بي سابقه.
البته استدلال فوق الذکر يعني مبتني بر نتايج که توسط وزير محترم امور خارجه و رياست محترم جمهوري مکررا بيان مي‌شود، داراي اشکال مهمتري است که من آن را در زمان جريان بحث‌ها و مذاکرات هسته‌اي تحت عنوان برهان "استيصال" مطرح کردم و عدم معقوليت آن را توضيح داده‌ام. در همين زمينه برخي از مسئولان دخيل در برجام گفته اند که مخالفين برجام درک نمي‌کنند که ما در مقابل خود فقط دو گزينه داشته‌ايم يا مدل کره شمالي را انتخاب کنيم و يا با برجام از انزوا خارج شويم. استيصال يعني همين. چرا راه ديگر را ناممکن پنداشته‌ايم؟ مذاکره‌اي با پيش‌فرض‌هاي واقعي، استراتژي درست و تاکتيک مناسب و تعهدات روشن و متعادل و قابل تعديل. حتما ممکن بوده است.
راه معقول نرمش قهرمانانه، استراتژي هوشمندانه، هيچ کدام از آن دو "گژ" راهه نيستند.
دفاع نوع سومي هم مطرح مي شود و آن ضرورت فراگير شدن "متد برجام" است تا نتايج آن ملموس شود يعني مي‌گويند اينکه برجام منحصر به رفع تحريم‌هاي هسته‌اي شده است، نقص عمده است. برجام مي‌بايست مدخلي باشد تا ما با آمريکا و دول عمده اروپايي اختلافات اساسي خود را در حوزه موشکي، خاورميانه، سوريه، حزب‌الله، حقوق بشر و غيره حل و فصل کنيم.
رئيس‌جمهور محترم در مجلس فرمودند اگر مي‌خواهيد بقيه تحريم‌ها را برداريم بسم‌الله! در همين زمينه است که رياست محترم جمهوري آزمايش‌هاي موشکي و نشان دادن شهرهاي موشکي را اقدامي براي ابتر شدن برجام مطرح فرمودند. به عبارت ديگر مطابق اين استدلال اگر مي‌خواهيم برجام خوب عملي شود بايد زمينه‌هاي نارضايتي آمريکا و متحدان نزديک اروپايي او را در حوزه سپاه، حزب الله، فلسطين اشغالي و ... فراهم نکنيم!! لازم به ذکر است مسئولان دولتي آمريکا در زمان اوباما و هم در دوره ترامپ اين انتظار را از لوازم ضروري برجام شمرده‌اند و مدعي شدند که روح برجام شامل همه اين مسائل است.
اين استدلال سوم خود مهمترين دليل بر ناموجه بودن برجام است زيرا مقاصد آمريکا و متحدان اروپايي وي در مورد ايران کاملا روشن است و محور اصلي آن ساقط کردن نظام مردمي و انقلابي و اسلامي جمهوري اسلامي و به جاي آن استقرار يک نظام ديکتاتوري سکولار و دست نشانه و نوکر مي‌باشد و چون هيچ ايراني ميهن دوستي با اين مقاصد همراهي ندارد پس تحقق عملي برجام انتظار نادرستي است!
اخيرا رئيس جمهور گرامي در ادامه انتقاد از کساني که از دستاوردهاي عملي برجام را ناديده مي‌گيرند فرموده‌اند که بعضي‌ها گويي با "ذات برجام" مخالف هستند. از باب مطايبه مي‌گويم که ما هنوز از گرفتاريهاي مربوط به روح برجام خلاصي نيافته‌ايم که با موجود متافيزيک جديدي به نام ذات برجام روبرو شديم.
خلاصه کلام اينکه ما بايد مذاکرات هسته‌اي، متون در برگيرنده تعهدات و دستاوردها و آثار پسابرجام را براساس ملاک‌هاي کاملا بدور از تنش‌ها و رقابت هاي سياسي بررسي کنيم و به جاي پرداختن به حواشي برجام درب اين صندوقچه را باز کنيم و تمام تعهدات و متون را به صورت عملياتي ( Functional ) ارزيابي نماييم علاوه براين به نظر من يک کميته (PANEL) از افراد متخصص و مورد اعتماد بايد براي مسئولين عالي نظام تمام گزارش هاي مذاکرات قبل و بعد از برجام را نيز بررسي کنند و آثار تعهدات را بر توانمندي هسته‌اي، شرايط منطقه، چرخش اقتصادي و غيره اندازه‌گيري نمايد و به خصوص نقاط آسيب‌پذير را علامت بزنند.
همانطور که در بحث‌هاي قبلي مکررا اشاره کرده‌ام برجام از 4 محور عمده بايد نقد شود:
محور اول: تصور از وضعيت تحريم‌ها است؛ استيصال؟ جنگ؟ يا فرصت رويش‌هاي فراوان؟ و پيش فرض تناسب معکوس چرخش اقتصادي کشور با چرخش حيات هسته‌اي.
محور دوم: استراتژي برد-برد و تناسب آن با وضعيت است.
محور سوم: عبارت است از تاکتيک همه يا هيچ ( Big Bang)
محور چهارم: استفاده از انعطاف معنوي در زبان اسناد و ارز

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۹۰۲۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تحمیل ضرر به کی‌اف‌سی آمریکا در مالزی برای حمایت از غزه

فست فود آمریکایی کی‌اف‌سی به علت حمایت مردم مالزی از غزه و بایکوت این فست فود زنجیره‌ای، متحمل ضرر هنگفتی شده است. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، استریتس تایمز به نقل از یک روزنامه چینی (نانیانگ سیانگ پائو) گزارش داد که فست فود زنجیره‌ای «کی اف سی» آمریکا به دلیل تحریم‌های اعمال شده از سوی مردم مالزی مجبور شد 108 شعبه خود را تعطیل کند.

این تحریم از زمان آغاز جنگ غزه اعمال شده و زیان‌های زیادی به این فست فود زنجیره‌ای وارد کرده است.

QSR Brands که مالک و اداره کننده امتیازات فست فود کی‌ اف سی در مالزی است، فعالیت 108 شعبه در سراسر کشور را به حالت تعلیق در آورده است.

مالزی کشتی‌های مرتبط با اسرائیل را تحریم کرد

QRS امروز در بیانیه‌ای اعلام کرد که «در پاسخ به شرایط چالش‌برانگیز اقتصادی»، اقدامات پیشگیرانه‌ای را برای تعطیلی موقت مراکز به منظور مدیریت هزینه‌های رو به رشد کسب‌وکار و تمرکز بر فروشگاه‌های شلوغ کی‌اف‌سی انجام داده است.

بررسی‌های استریتس تایمز در سه شعبه کوالالامپور نشانه‌هایی از تعطیلی موقت آنها داشت. جعبه‌ها داخل رستوران ها چیده شده بود. بر خلاف ادعای شرکت، کارگران فروشگاه‌های همسایه گفتند که یک هفته پیش به دلیل کمبود مشتری تعطیل شده‌اند.

به نوشته روزنامه چینی نانیانگ سیانگ پائو، در ایالت کداح مالزی، 11 فروشگاه کی‌اف‌سی بسته شده است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • آمریکا تحریم‌ها علیه ۱۰ بانک بزرگ روسیه را کاهش داد
  • جنایات رژیم اسرائیل تحولات سوریه را دچار خدشه کرده است
  • جنبش های دانشجویی اخیر ریشه در فطرت های بشری دارد
  • تحمیل ضرر به کی‌اف‌سی آمریکا در مالزی برای حمایت از غزه
  • تلاش آمریکا برای احیای یک طرح شکست خورده علیه ایران
  • تحلیل عباس عبدی از اعتراضات دانشجویی در آمریکا: از این تنور نانی برای اصولگرایان محترم پخته نمی‌شود، بهتر است فکر دیگری کنند
  • وحشت بلومبرگ از قدرت ائتلاف‌سازی ایران
  • باقری:‌ گذر موفق ایران از نشیب وفرازها مرهون حکمت رهبر معظم انقلاب است
  • عملیات تادیب صهیونیست‌هاموجب تحکیم وحدت ملی وارتقای همدلی ملی شد
  • چالش‌های جدی «وعده صادق» برای سامانه تدبیر آمریکا در منطقه