عباسي: برجام مجازاتي است که براي مجرم نوشتند
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۶۹۱۸۵۳
خبرگزاري آريا - ما تند و تند ميرويم آب سنگين را به عمان ميبريم و آنجا ميگذاريم که آنها بيايند ببرند. حالا آنجا نوشته شده است که آب سنگين را بايد در معرض فروش بينالمللي بگذاريد. نگفته است که از کشور خارج کنيد.
به گزارش سرويس سياسي جام نيـوز، «آمانو اکنون P را برداشته است و MD را باز کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ما تند و تند ميرويم آب سنگين را به عمان ميبريم و آنجا ميگذاريم که آنها بيايند ببرند. حالا آنجا نوشته شده است که آب سنگين را بايد در معرض فروش بين المللي بگذاريد. نگفته است که از کشور خارج کنيد. خارج از برجام هم عمل ميکنيم، بيرون ميفرستيم. يعني در اين قضيه درمورد آب سنگين عمل شده است. بعد ميگويند سايه جنگ را برطرف کرديم. بابا همين مواد خودش بازدارنده بود. حرف رهبري است، اگر همين مواد را هم نگه داشته بوديد.
من آمدم حرف زدم مسئله ملي برايم مهم بود، يعني امنيت کشور برايم مهم بود. حفظ آدمها برايم مهم بود. پاسداري از خون شهدا برايم مهم بود. ولي آمدند در رسانهها مسئله را شخصي کردند، انگار که مثلا اگر آقاي ايکس جاي من آمده است، من الان ناراحتم. من هم قبلا جاي او رفتم. مگر من بد گفتم. ميدانيد من ميگويم شما داريد يک چيزي را به صورت حقيقت جلوه ميدهيد که اين کذب است. اين پست و مقام ها پيشکش خودتان، چند تا پست ديگر بگيريد. مملکت را نفروشيد. مملکت را از بين نبريد. فکر نسل آينده ما در اين قضيه باشيد، در اين کشور باشيد. هميشه که شما حاکم نيستيد.
برويم اين هيمنه قدرت سياسي امريکا را در هم بريزيم. امريکا الان ضعيف است. از نظر نظامي نميتواند کاري کند. ما از نظر نظامي ميتوانيم به آنها آسيب بزنيم. يک کشوري که مدعي ابر قدرتي است، ميخواهد با يک کشوري که 38 سال پيش انقلاب کرده است، با اين مبارزه کند. اگر ضربه از ما بخورد خيلي آسيبپذير است و آن هيمنه و ابهتش در دنيا بريزد، کارش تمام است.»
اين جملات بخشي از يک گفتگو با دکتر فريدون عباسي، رئيس سابق سازمان انرژي اتمي و دانشمند هسته اي کشور است که در پي تحرکات اخير امريکا و سفر خانم نيکي هيلي به وين صورت پذيرفت. در ادامه متن مشروح اين گفتگو از نظر مي گذرد:
بيش از يکسال از امضاي برجام مي گذرد و اين سوال مطرح است که تحريم ها چه اثري بر افراد حقيقي و کشور داشته اند و آيا اين اثرات پس از برجام به پايان رسيده است؟
«بسم الله الرحمن الرحيم. وقتي دشمن افراد، سازمانها و شرکتهايي را تحريم ميکند و اعلام مي کند که حسابهاي بانکي آنها بسته شود، به آنها ويزا ندهند و رفت و آمدشان کنترل گردد، در ظاهر امر اين است که براي اين افراد و مجموعه در داخل کشور اتفاقي نمي افتد ولي همين موضوع باعث ميشود که در داخل کشور يکسري ملاحظات در مراوده با اين افراد و سازمانها و شرکتها بوجود آيد. مثلا يک عدهاي حاضر نيستند ديگر در انرژي اتمي کار کنند.
حاضر نيستند در مجموعه نظامي و دفاعي کشور کار کنند. حاضر نيستند در شرکتهايي که طرف مقابل تحريم کرده است کار کنند. چون اينها ميگويند ما ميخواهيم خارج برويم و مراوده داشته باشيم و با اين تحريم ها اين مراوده و رفت و آمدها دچار مشکل خواهد شد. حتي شايد بعضيها نخواهند همسايه اينها باشند. چون ميگويند اينها ممکن است ترور شوند. درست هم است؛ ترور شهيد علي محمدي، ترور شهيد شهرياري و شهيد رضايينژاد، نشان ميدهد که اگر کسي در همسايگي اينها باشد، ممکن است آسيب ببيند. پس به طور اتوماتيک طرف خارجي وقتي يک تحريمهايي را اعمال ميکند يا افرادي را نشان ميکند، اين افراد در جامعه با فشار و سختي مواجه ميشوند.
آيا اساتيد دانشگاه هم نسبت به هم صنفهاي خودشان که رشتهشان در مقولات استراتژيک است ممکن است گارد بگيرند؟ ميشود گفت بله. بعضا در حد مديران دانشگاه هم ديده شده و ميگويند اسم رشته را عوض کنيم و اين عنوان براي ما تحريم ميآورد. پس وقتي تحريم اعمال ميشود بسيار حساب شده کار ميکنند. ممکن است در ظاهر اول بخنديم و بگوييم که هيچ اثري ندارد ولي بعدا خودمان به آن ميپردازيم. مثلا وقتي در تحريم 1747 وقتي اولين بار در اسفند 85 اين تحريمها اعمال شد، ما ميبينيم يک جريان فکري سر کار آمد و آن را مبنا گرفت. اين جريان فکري ميگويد اين افراد در 1747 تحريم شدند، حالا بعضيهايشان قرار بود ترور شوند ولي ترور صورت نپذيرفت، بعضيها هم ترور شدند ولي زنده ماندند؛ ولي خود آن جريان داخلي ميآيد در جهت خوشايند و فرستادن پيغام به طرف خارجي تمام اينها را از کار کنار ميگذارد. يعني به گونه اي علامتي را به طرف خارجي ارسال ميکند که اگر شما با اين افراد مشکل داشتيد، ما آنها را کنار گذاشتيم. در صورتي که اگر اينها از طرف خارجي نشان دار و تحريم شدند، علتش اين بود که براي دولت جمهوري اسلامي يا براي نظام کار ميکردند، حالا هر کاري. يک کاري ميکردند که دشمن اين کار را به ضرر خودش ميدانست. فعاليت اينها به ضرر دشمن بود. چرا در داخل بايد اينها تحريم شوند؟ چرا در داخل نبايد از اينها درست استفاده شود؟
وقتي اين جريان فکري اينگونه عمل مي کند و به جاي اينکه بگويند که اينها درست ميگويند و مسئله را حل کنيم، ميگويند اينها دارند براي پست و مقام اين حرف را ميزنند. برويد ببينيد اصلا اينها فضا دارند براي پست اين کار را بکنند؟ خودشان آمدند گفتند به ما پست دهيد يا خود سيستم، خود دولت، نظام جمهوري اسلامي يک آدمهايي فهيمي در آن بودند، آمدند گفتند دشمن اينها را ميخواست ترور کند ولي اينها ماندند. ما در مقابل دشمن بياييم به اين ها مسئوليت دهيم و فضاي کاري را بيشتر کنيم چرا که حتما اينها يک کاري ميتوانند کنند. يک چيزي بلد هستند که دشمن روي اينها حساس است. همينها را جلوي دشمن بگذاريم. همين طور که گذاشتند و اين افراد کار کردند. نشان دادند که در دورهاي که نظام سراغشان آمد و گفت که بياييد مديريت کنيد، آمدند بهتر از حالت قبل هم مديريت کردند و کار را جلو بردند و باعث اقتدار کشور شدند. ولي جريان فکري ديگر چه کار ميکند؟ درست در جهتي که دشمن ميخواهد حرکت ميکند. متاسفانه افراد دوست هم موضعگيري نميکنند و هيچ حرفي نميزنند. در حاليکه همين افراد تحريم و ترور شده هستند که اصل و واقعيت مطلب را ميگويند که بابا بدانيد اين جريان فکري موجود دنبال IPC و FATF ميرود، دنبال برجامهاي دو و سه و اينها است. همين افراد آمدند اين پيشبينيها را کردند ولي ميگويند اينها براي پست اين حرفها را ميزنند.
حتما حمايت از اين افراد ترور شده و نشان دار منافعي براي اين به ظاهر دوستان نداشته که سکوت مي کنند.
بايد گفت اين جريانهاي سياسي عمق، همه مطالب را نميدانند. مثلا نگاه کنيد آيا صداوسيماي روي يک خط حرکت ميکند؟ يک جريانهاي فکري در صداوسيما است که به نفع جرياني که دستگاه اجرايي را در دست دارد، حرکت ميکند. او ميرود برنامه ميسازد و روي آنتن هم مي رود ولي رئيس صداوسيما هيچ تحليلي روي آن موضوع ندارد. يک دفعه روي برجام، درباره آن اقدام مشترک و نه آن برنامه جامع، شروع به حرف زدن ميکنند. يعني دو تا مجري بين مردم صحبت ميکنند، همه فکر ميکنند فتحالفتوح شده است. بعد يک دفعه جريان فکري ديگر ميآيد، ميرود در برنامهاي مثل ثريا، جهانآرا، يا خبر 20:30، حرفهاي ديگري ميزنند. مردم در اينجا کدام را باور کنند؟ بعد مدعي اند ما آنتن را به همه جريانها داديم. نه اين طور نيست. جريان دولت آنتن را قبضه کرده بود. يعني تمام يک طرف حرف زدنها در صداوسيما به جريان دولت يازدهم گذاشته بود. اجازه نميدادند افراد ديگر بروند صحبت کنند. يا اگر فرضا من نوعي را هم دعوت کردند که بروم در يک برنامهاي مثلا در شبکه خبر صحبت کنم، عمده وقت را به آن طرف مقابل دادند که دارد يک مسائل کلي را راجع به برجام بيان ميکند. آن چنان وقت تحليل مشخص به آن طرف مقابل داده نميشود. از طرفي باز هم جناحهاي قدرت ميگويند چرا قدرت دست ما نيست.
بعضي از کساني هم که به دولت انتقاد ميکنند، اين نيست که انتقادي کنند که اين جهت درست شود. در اصل به جهتي است که اين دولت ساقط شود، دولت دست خودشان بيفتد. بعد نميآيند درباره موضوعاتي مثل FATF و IPC يا برجام درست موضعگيري کنند. چرا؟ چون فکر مي کنند مردم دهانشان با اين مسائل شيرين شده است و احساس ميکنند که ممکن است يک چيزي از برجام دربيايد و اگر موضع انتقادي سازنده بگيرند مردم ديگر به آنها راي نميدهند.
اين افراد در روشنگري موضوعات مهم با توجه به تريبونهايي که در دست دارند، ساکت هستند. فعاليتي در جهت روشنگري نميکنند. حتي مطبوعاتي که در جهت دولت يازدهم نيستند. مثلا به جناح فکري ديگري متصل هستند. اينها در جهتي که دولت بودجهشان را قطع نکند و اينها اتهام ضدبرجامي به آنها نزند؛ (چون طرف مقابل از نظر رسانه خيلي قوي است) خاموش ميشوند و حاضر نميشوند مصاحبههاي افرادي که ميتوانند درست مسئله را موشکافي کند، را به درستي پوشش دهند. ولي شما نگاه ميکنيد همان رسانهها وقتي ميخواهند رئيس جمهور درست کنند، چطوري برخي شخصيتها را عَلَم ميکنند. صحبتهاي عادي که مثلا طرف ميخواهد نان هم بخرد، در مطبوعات ميگويند که طرف امروز نان خريد. يا مثلا هر جا ميرود سخنراني ميکند، اين را در صفحه يک پوشش ميدهد. ولي حالا آنهايي که منتقد برجام بودند، اينها ميرفتند و زحمت ميکشيدند و شهرستانها ميرفتند يا خبر را منتشر کرده و زود از روي صفحه سايت خود بر ميداشتند يا در صفحه هات فرعي همچون استانها و شهرستانها انتشار ميدادند و در رسانه هاي مکتوب خود هم خبري از پوشش خبري چه در صفحات داخلي و چه صفحه اصلي نبود. اينها طبع جريانهاي سياسي است که به اصل موضوعات جامعه آن طوري براي مردم رشد فکري دارد، نميپردازند.
حالا يک بحثي الان ما در داخل داريم و يک بحثي هم در خارج از کشور وجود دارد. تحليل شما از رويکردي که رئيس جمهور امريکا در خصوص برجام در پيش گرفته و در سنا به اجماع دموکرات و جمهوري خواه مصوبه تحريمي عليه ايران و روسيه را به تصويب رسانده است، چيست؟ امريکايي ها چه برنامه دورانديشانهاي را طراحي کردند؟ آيا اين تحرکات مبتني بر يک برنامه آيندهنگارانهاي است که از ساليان گذشته در حال اجراست و مهرههاي پازل آن يکي يکي در حال کامل شدن است؟
ما بهتر براي حل مسئله از بحث هستهاي خارج کنيم تا بعد بشود آن را تحليل کرد. از کجا دارم اين حرف را ميزنم؟ از اقدامات امريکا. رهبر معظم انقلاب فرمودند که آنها اصل نظام را هدف قرار دادند. يک عدهاي در جامعه ما اين را قبول ندارند. ديديم که حتي در موضوعات مختلف حتي نظر رهبري روشن بود، به جاي اينکه بيايند آن حرف را گوش کنند آن فرد يا جريان مقابل ميگويد که برويد رفراندوم کنيد.
نظام امريکا جا افتاده است. سالهاي زيادي مي گذرد که حاکميتش مشخص است، حاکميت سرمايه است و کاپيتاليسم در آنجا حاکم است. حزبهاي رقيبشان دو تا ولي اين احزاب در چارچوب آن نظام سرمايهداري که اسم جديدش ليبرال دموکراسي است، فعاليت ميکنند. آنها اصل نظام امريکا را زير سوال نميبرند. ليبرال دموکراسي را پذيرفتند. رقابت و جايگزيني در راس قدرت رخ مي دهد و در اين ميان درصدي از جامعه امريکايي هم در انتخابات شرکت ميکنند. جناحهاي داخلي امريکا داراي افکار و انديشههاي متفاوتي هستند و مي توانند در چهارچوب خط قرمزهاي مشخص شده، افکار و انديشههايشان را به وسيله رسانه هايشان در جامعه ارائه دهند. ولي اگر قرار باشد درباره مطلبي چيزي نگويند، بالاتفاق چپ و راست هم ندارد همه سکوت ميکنند. هيچي نميگويند. اين سيستم هم در امريکا حاکم است و هم در انگلستان و هم در فرانسه و هم در جاهاي ديگري که ادعاي آزادي دارند. وقتي بحث امنيت مليشان است و بحث مسائل مليشان است همه با هم ميسازند ولي در ايران احزاب و تشکل هاي سياسي هنوز به آن پختگي نرسيدهاند. ما اين را بايد درنظر بگيريم.
امريکا يک خط و مشي مشخصي مقابل جمهوري اسلامي دارد که اصلش براندازي است ولي وقتي زورش به براندازي نميرسد و نميتواند اين کار را بکند، رويه تغيير رفتار در ايران را در پيش مي گيرد. برنامهريزي ها مبتني راهبرد نهايي يعني براندازي است ولي در کوتاه مدت به تغيير رفتار دهيد و در راس قدرت قرار گرفتن يک جناح اعتدالي و همسو با غرب در ايران هم رضايت مي دهد که اين هم زيرمجموعه براندازي جمهوري اسلامي است.
رضايت موقت
يعني مرحلهاي عمل مي کند. حالا ما توافقي با اينها کرديم، منظورم بيشتر با امريکا است که در آن حفرههاي زيادي وجود دارد، چرا که در مقابل يک کشوري مذاکره شده که مجموعه انديشکدهها، دانشگاهها به همراه وزارت امور خارجه و داده هاي يک سيستم امنيتي فعال و کارکشته که سالها بر روي پرونده ايران فعاليت کرده است و تحليلهاي مختلف نيز ارائه داده قرار گرفتيم. کشوري که از تمام ظرفيت حقوقدانان بين المللي خود بهره گفته و اتاق فکرهاي مختلفي به آن مشورت داده است. از اين طرف تيم ايراني با يک بضاعت اندک در مقابل اين تيم حرفه اي امريکايي قرار گرفت. قطعا در آن توافق حفرههاي زيادي است که آن حفرهها به ضرر طرف ضعيف در مذاکره است. ما تقريبا در موضوع هستهاي همچين رفتاري داشتيم. يعني يک جناح فکري بدون داشتن پشتوانه فکر داخلي و گرفتن نظر اصل نظام، رفته مذاکره کرده است. حالا ميگويند که نه رهبري در جريان بود. نظام در جريان بود که ما رفتيم. اگر در جريان است چرا حرفها با هم فرق ميکند، چرا رهبري نظام بايد در جلسات علني حرف بزند و حتي يکي از افراد مذاکره کننده را خطاب قرار دهد که آقاي فلاني شما اين را قبول نکنيد، اين تناقضها را ما داريم. يعني اين طور نبود که اين خواست نظام است. تعبير من اين است که اين خواست نظام نبود يعني يک جريان فکر آمده است، تفکر خودش را و مشاورههايي را گرفته است با ديدگاهي که بروم با غرب بسازم، غرب هم به رهبري امريکا (حالا اروپا را کنار بگذاريم)، حالا که امريکا اين رفتار را نشان ميدهد، قضيه را معکوس ميکنند.
امريکا فايده خودش را برده است و ميگويد پس چرا من توافق را بهم بزنم، من فايدهام را بردهام. رفتار مقامات ايراني را هم آزمايش کردهام و الان آن را کاملا ميشناسم، سرويس امنيتيام که اطلاعات سري را به من ميدهد و مبتني بر همين داده هاي اطلاعاتي – امنيتي و رفتار شناسي به اين نتيجه رسيده ام که حتي ميتوانم فشار بيشتري را هم روي ايراني ها بگذارم و مجددا امتياز بگيرم، امتياز فرابرجامي بگيرم.
در برجام ديگر امتياز جديدي براي امريکايي ها وجود ندارد. هر چه بود همان اول گرفت. سال 92 کل امتيازاتش را گرفته است. بعد ديگر آمده است فشار بيشتري گذاشته است، در سال 94 محدوديتهاي بيشتري را به کشور تحميل کرده است. حالا چه ميشود؟ حالا شرايط به گونهاي ميشود که ميگويد من به يک روش خوب رسيدم. يعني تجربه کرده و از آن داده گرفته است، دادهها را آناليز و تجزيه و تحليل کرده است و مبني بر آن براي آينده رفتار با ايران برنامهريزي ميکند و فشارهايش را مبتني بر آن برنامه تنظيم ميکند.
خانم نيکي هيلي به وين رفته است و همين بحث اينکه ايران در برجام خطا داشته و بايد از امکان نظامي ايران بايد بازديد کرد را مطرح کرده است، لطفا تحليلتان را نسبت به اين اقدام امريکاييه ها را شرح دهيد؟
آنها ميدانند که ما هيچ خطايي نداشتيم يعني ما خيلي بيشتر از آنچه که در برجام برايمان تکليف نوشته شده است، دولت محترم انجام داده و حتي پيشواز هم رفته است. مثلا دولت از نظر زماني اگر يک کار را ميتوانست هفته ديگر انجام دهد، زودتر انجام داده و اعلام کرده که من زودتر انجام دادم. از نظر امريکاييها ايران هر تعهدي داشته، انجام داده است. اينها يک هيئتي را، خارج از بحثي که افرادي که دنبال برجام بودند، در کاخ سفيد مامور کرده بودند ببينند چگونه ميشود که به ايران گير داد؟! يعني با همان برجام وقتي اين همه تعهداتش را بيشتر هم انجام داده است، مجددا چگونه ميشود که به آن گير داد؟ آن حفرهها اينجا به آنها کمک ميکند. حفره در کجا است؟ حفره در گزارش آژانس است. گزارش 2015 شماره 68.
گزارش قبل از برجام؟
گزارش دايرتالجنرال مدير کل آژانس به شوراي حکام قبل از امضاي برجام در سال 94 است.
امريکا الان استناد کرده است به گزارش نهايي آمانو که جمعبندي قبل از امضاي برجام محسوب مي شد. يک بحثي در آن زمان در ميان رسانه هاي همسو با دولت و بعضي از مقامات وزارت امور خارجه و مشاوران آنان وجود داشت که ميگفتند هر آمانو گزارش نهايي داده و تمامي گزارش هاي قبلي تمام و بلا اثر شده است.
اين حرف ها فقط مصرف داخلي دارد و مي خواستندا افکار عمومي آرام باشد. چون اينها يک تئوري دارند برمبناي آرامش، امنيت، پيشرفت، آزادي، اين چهار تا را مبنا ميگيرند و به مردم ميگويند. مبناي تبليغات انتخاباتي آنها هم اين گونه بود. با اين چهار کلمه ميآيند با مردم برخورد ميکنند. ميگويند امنيت و آرامش. با همين تئوري در تلويزيون خيلي قشنگ صحبت ميکنند. ميگويد حل شده است. تحريمها برداشته شده است. اينها فکر ميکنند که حافظه مردم از نظر خبري دو هفتهاي است. اينها را ميگويند و بعد شما ضد و نقيضهايي که در حرفهاي هر کدامشان است را پيدا مي کنيد. حرفهايي که الان مي زنند با حرف هاي اولشان با هم ضديت دارد، نميخواند و سازگار نيست. خودشان هم حافظهشان ضعيف است، يادشان ميرود که قبلا چه گفتند. از جملات فرد بزرگشان در اين قضيه است تا آن ردههايي پايينتر که به نان و نوايي از برجام رسيدند، سفارتي و وزارتي گرفتند، در اين قضيه شما تناقضهايي را در گفتار اينها و نوشتارشان ميبينيد. حتي مشاوريني که به اينها مشورت ميدهند. اينها روي يک خط حرکت نميکنند.
حالا ببينيد آمانو وقتي گزارش داد، اين گزارش مبناي برجام و قطعنامه 2231 شده است. چون آنها آمدند اصل پرونده ايران را بر مبناي سلاح بستند. گفتند ايران به سمت ساخت سلاح رفته و در اين گزارشهاي 2011 و 2014 آقاي آمانو اينها ذکر شده است و بعد حالا در سال 2015 آمده است آن گزارشات را جمعبندي کرده است. دقت کنيد، راجعبه چند تا موضوع بود که اينها تحت عنوان ابعاد احتمالي نظامي بود؛ PMD بود. آژانس ديگر اظهار نظر کرده است يعني قبلا ميگفت که من نياز به بررسي دارم، آمده است از سال 2011 تا 2015 بررسي کرده و نظرش را در گزارش شماره 68 سال 2015 داده است. گفته است که پرونده PMD را ميبندم و نظرش را درباره PMD داده است. به نظرم وي هم اکنون P را برداشته است و MD را باز کرده است. يعني آمده حد military dimension را گفته است. حالا براي خودش، براي بعد بازرسي قرار داده است. بازرسي که ميخواهد انجام دهد بر مبنايmilitary dimension است که ارزيابي کرده و در آن گزارش اعلام کرده که وجود داشته است. برمبناي آن ما را مجازات کردند يعني برجام مجازاتي است که براي مجرم نوشتند اين را بايد به جامعه گفت. برجام مجازاتي مجرم است. يعني از نظر آنها ما مجرم شناخته شديم. حالا مجازات نوشتند. مثلا يک نفر به دادگاه ميرود، مجازات ميشود که آنقدر سال تبعيد شود يا آنقدر سال براي اين جرم، زندان باشد و شلاق بخورد. در برجام تقريبا براي ما هم شلاق، هم تبعيد و هم زندان نوشته شده است و هم خسارت مالي بايد بدهيم. همين که پولهايمان را نميدهند. همه اينها مجازات است ولي اين را به عنوان سيب و گلابي به جامعه معرفي ميکنند. خيلي جالب است يعني مجازاتي که براي جامعه ما نوشته است و خودمان هم امضايش کرديم، يعني اين هيئت مذاکره کننده رفتند زير مجازات را امضا کردند که من اين را پذيرفتم. حالا يک قطعنامه هم دهيد،2231 که اين ضامن اين مجازات باشد. يعني همه چيز را پذيرفتند. مبنايش چيست؟ گزارش آقاي آمانو.
حالا گزارش آقاي آمانو ميگويد اين ابعاد نظامي در اين حد داشته است؛ تا سال 2003 و بعد از آن از سال 2003 به بعد هم يعني از دولت خاتمي کمي اين طرفتر، همه اين چيزها براي دولت خاتمي و هاشمي بود. فعاليتهايي که براي ما نوشتند، سازمان يافته نبود. اينها متن گزارش 2015 است. حالا چه اتفاقي ميافتد؟ اين دوستان ميگويند که بهبه، چهچه ما پرونده را بستيم. نه اتفاقا يک اسلحه پشت کله شما گرفته است، هر وقت بتواند ميرود ميگويد حالا امتيازاتتان را بدهيد، موادتان را بدهيد، خارج کنيد. ما تند و تند ميرويم آب سنگين را به عمان ميبريم و آنجا ميگذاريم که آنها بيايند ببرند. حالا آنجا نوشته شده است که آب سنگين را بايد در معرض فروش بين المللي بگذاريد. نگفته است که از کشور خارج کنيد. خارج از برجام هم عمل ميکنيم، بيرون ميفرستيم. يعني در اين قضيه درمورد آب سنگين عمل شده است. بعد ميگويند سايه جنگ را برطرف کرديم. بابا همين مواد خودش بازدارنده بود. حرف رهبري است، اگر همين مواد را هم نگه داشته بوديد. حالا اگر شما خواستيد ميتوانيد اين را فاکتور بگيريد. رهبري در صحبتهايشان فرمودند که همين اگر داخل کشور بود بازدارنده بود. دنبال چه بوديد. يعني همين سايه جنگ را هم يک جور بزرگ ميکنند که انگار همين مواد باعث جنگ ميشد در صورتي که اين مواد اينجا بود کسي جرات نميکرد به اين کشور حمله کند. حالا اينها دنبال چه هستند؟ چرا ميخواهند مراکز نظامي را بازديد کنند؟ اين فشاري که آوردند.
مستند به آن گزارش آمانو چه حرف جديدي امريکايي ها زدند؟
ببينيد سلاح دو وجه دارد. يک مواد است و يک تکنولوژي و فناوري است. اينها آمدند مواد را به زعم خودشان، حالا ما که موضوع را قبول نداريم، به زعم خودشان اراک را تعطيل کردند، نطنز و فردو را هم تعطيل کردند و حتي تغيير کاربريش ميدهند. يعني فقط اين نيست که ايستا باشد و بشود هر زماني شروع کرد، ميگويد نه تغيير کاربري دهيد. همه اينها را ايران پذيرفته است. ديگر چه ميخواهند؟ اينها قسمت تکنولوژي که برميگردد به حوزههاي صنايع ما؛ چه صنايع نظامي و غيرنظامي، اينها را در دستور کار گذاشتند. حالا آژانس ميگويد؛ برمبناي اطلاعاتي که به من رسيده است، ميگويم ايران تا اين حد کار کرده است. حالا آيا اين اطلاعات براي سال 2011 بود يعني از سال 2011 به بعد اطلاعات ديگري جمع نکردند؟ يا مدرکسازي و سندسازي نکردند؟ ميتوانند هم کرده باشند؟ جاسوسي ندارند اينجا که اطلاعاتي درباره مسائل موشکي، دريايي و هوايي ما بدهند؟ راجعبه فناوريهاي نوين ما بدهند؟ حتما دارند. مگر اين فناوريهاي نوين چند منظوره نيستند؟ يعني هم ميتوان در يک مقوله ديگر به کار برد، مثلا در صنعت هوايي و هم در سانتريفيوژ از آن استفاده کرد. يک چيزي که در الکترونيک باعث پيشرفت کشور ميشود، اين ممکن است در يک سلاح کشتار جمعي هم به کار برده شود. چون اينها فناوريهاي پيشرفته هستند. ميتواند بيايد در اين موارد بهانهجويي کند.
پس ببينيد امريکا به آژانس فشار ميآورد که آژانس وارد بازديدهاي نظامي شود و در بازديدهاي نظامي، کاري کند که بازي را به هم بزند و دوباره مذاکرات را شروع کند و امتياز بيشتري بگيرد. آيا از داخل ما علامتهايي يا پيغامهايي را دريافت کرده است؟ نه اينکه اين پيغامها را کسي بگويد بله، بياييد بازديد کنيد. پيغامها، رفتارشناسي است. يعني از رفتار و گفتار مقامات سياسي ما آنها اين برداشت را کردند، از ميزان سست بودن به پرداختن اقتصاد مقاومتي، آنها اين برداشت را ميکنند که الان ميشود به ايران فشار بيشتري وارد کرد. پس چه ميخواهند؟ از ابزارهاي سازمان بين المللي مثل آژانس استفاده کنند. الان اين ماموريت را به آژانس ميدهند که شما برويد به مراکز نظامي ايران گير بدهيد.
ميگويد ميخواهم براي کسب اطلاعات بيشتر بايد بازديد کنم. دو حالت دارد. ما يا اجازه بازديد ميدهيم. يا اجازه نميدهيم. يک عده ميگويند بيايند. يک عدهاي هم ميگويند ما که کاري نکرديم. اين را قبلا هم ميگفتند. ما که کاري نکرديم، بيايند بازديد کنند. ولي اهداف آنها از بازديد چيست؟ صاحبنظران بايد بنشيند، شوراي عالي امنيت ملي بنشيند، بررسي کند، اهداف آنها را از اين بازرسي بگويد. من به منابع پنهان دسترسي ندارم، منابع آشکار را ميبينيم، اگر آژانس بخواهد بيايد بازرسي در مراکز نظامي کند، دنبال اين است که ما فعاليتهايي در جهت سلاح هستهاي انجام داديم. جوري که در آن گزارش ادعا کردند و ميگويد من وقتي ميتوانم اظهار نظر جديد کنم که بروم بازرسي بيشتري کنم.
قبلا بازديد کردند.
قبلا خود آقاي آمانو و معاونش که در آن گزارش نوشته شده است اينها به فشار تيم مذاکره کننده از پارچين بازديد کردند. نميگوييم بازرسي، بازديد کردند و دادههايي را گرفتند که برمنباي آن دادهها، طبق گزارش سال 2015 يک حفره ايجاد کردند. حفرهاي در آن بازديد وجود دارد. حتي در ارزيابي اسناد قبليشان حفرههاي مختلفي است. ببينيد اين تيم مذاکره کننده ما، اينها را نميگويد.
يعني جايي ميگذارد اگر بخواهد دفعه بعد بازديدي کند، بتواند به آنجا استناد کند.
بله مطلب را باز گذاشته است حالا ميخواهد راجعبه آنها صحبت کند. من جزو مخالفين بودم که نبايد به آنها داد. هميشه اين را گفتم. اصلا نبايد اينها بيايند ببينيد. دقيقا همان پيشبيني که پنج شش سال پيش کردم، بعد از بازديد آمانو از پارچين هم اکنون اتفاق افتاد.
بعد از برجام و بعد از قطعنامه 2231 من مصاحبهاي از شما گرفته بودم و در آن مصاحبه شما گفتيد، اينها در آينده به همين گزارش آمانو استناد مي کنند و بهانه جديد مي آورند.
بله بنده حرف زدم ولي ميدانيد چه کار کردند؟ تهديدم کردند. خيلي جالب است. يعني اگر من آمدم حرف زدم مسئله ملي برايم مهم بود، يعني امنيت کشور برايم مهم بود. حفظ آدمها برايم مهم بود. پاسداري از خون شهدا برايم مهم بود. ولي آمدند در رسانهها مسئله را شخصي کردند، انگار که مثلا اگر آقاي ايکس جاي من آمده است، من الان ناراحتم. من هم قبلا جاي او رفتم. مگر من بد گفتم. ميدانيد من ميگويم شما داريد يک چيزي را به صورت حقيقت جلوه ميدهيد که اين کذب است. شما داريد همه چيز را خوب به مردم نشان ميدهيد، بله ميخواهيد آرامش باشد که توسعه دهيد. تئوري شما اين است. يعني آن بحث تکنوکراتها و ليبرالها که در دستگاه اجرايي حاکم شوند، همين است. ميخواهند بگويند که همه چيز خوب است و برويم با امريکا رابطه برقرار کنيم، برويم با غرب بسازيم. کشور را با اين وضعيت تسليم ميکنند. حالا اگر يک نفر آمد، دلش سوخت و حقايق را گفت، به جاي اينکه بگويند دارد نکات خوبي ميگويد، اين حفرهها را برويم پر کنيم، برويم در مذاکرات کمکشان کنيم، ميگويند که اينها مسئله شخصي دارند. اين پست و مقام ها پيشکش خودتان، چند تا پست ديگر بگيريد. مملکت را نفروشيد. مملکت را از بين نبريد. فکر نسل آينده ما در اين قضيه باشيد، در اين کشور باشيد. هميشه که شما حاکم نيستيد.
حالا ببينيد برگرديم سر بحثمان، اين سفر خانم نيکي هيلي يک شو و يک جنجال تبليغاتي است. يعني چه چيزي وجود داشت که امريکا نميتوانست به سفيرش در آژانس بگويد، اين را به مديرکل منتقل کن. اصلا سفير داشتن در آنجا براي حرف زدن است. امريکا در حال زمينهسازي است که هم مصرف داخلي براي خود امريکا داشته باشد، شلوغش کند. سفر تبليغاتي است و مي خواهد در جهان خبرسازي کند و به آژانس فشار بياورند. چون ممکن است کشورهاي ديگر عواملي داشته باشند که بخواهند در آژانس جلوگيري کنند، امريکا از عوامل خودش و آدمهايي که آنجا کاشته ، استفاده کند که حالا اينها فشار را از ابعاد نظامي به ايران بياورند. علت اينکه به سايتهاي نظامي و مراکز نظامي تاکيد ميکند، اين است که آن موضوع قبلي که داراي ابعاد نظامي هستهاي احتمالي بود، احتمالش را بردارند. يعني P را از PMD حذف کنند و بقيه موارد را دنبال کنند.
حالا اگر بخواهد يک اقدام عاقلانه از سمت طرف ايراني صورت گيرد، در مقابل اين اقدامي که امريکايها انجام دادند ما بايد چه اقدام و تدابيري را انجام دهيم که تفکرات خصمانه آنها خنثي شود؟
ما بايد از ابزارهاي خودمان استفاده کنيم. از ابزارهاي قدرت خودمان استفاده کنيم. اولا اينکه با مردم رو راست باشيم. رو راست بودن يعني اينکه آمار و اطلاعات درست به آنها بدهيم.
دوم اينکه رئيس صداوسيما و معاونينش راجعبه موضوع برجام توسط کارشناسان خبره توجيح شوند که روي يک خط حرکت کنند. صداوسيماي ما طبق صحبتهاي قبلي ما روي يک خط حرکت نميکنند وگرنه مردم همراهي ميکنند. مردم اقتصاد مقاومتي را درک ميکنند. ببينيد چون دستشان در جيب خودشان است و ميدانند که جيبشان خالي است. ولي وقتي که صداوسيما به عنوان بلندگوي رسمي جمهوري اسلامي زيگزاک برود و يک روز خوب و يک روز بد بگويد. نه بد بگوييد و نه خوب بگوييد؛ فقط واقعيت را بگوييد. هر چه واقعيت است شما همان را به مردم بگوييد، مردم مطمئنا در مقابل امريکا و زيادهخواهيهاي دشمن مقابله ميکنند، مقاومت ميکنند. اين شناخت ما از قبل از انقلاب است. مردم انقلاب کردند. مملکت را در دوران دفاع مقدس آنها نگاه داشتند. بعد هم مقاومت کردند و بچههايشان را جاهاي مختلف فرستادند و از کشور در ابعاد مختلف دفاع کردند. همه هم نظامي نبودند. در حوزه کشاورزي و صنعت و پزشک و همه چيز بودند. اگر مردم وارد شوند همه چيز را حل ميکنند. صداوسيما در داخل نقش مهمي دارد.
سومين موضوع بحث انسجام در داخل کشور است. اين بازيها را کنار بگذارند. چپ بکش و راست بکش و همه براي بدست آوردن قدرت است و ميخواهند همديگر را بزنند. بالاخره بين جناحهاي رقيب که در چارچوب نظام فعاليت ميکنند بايد انسجام مديريت به وجود بيايد. يک تصميم بايد گرفته شود. يعني آنهايي که ميخواهند با غرب و امريکا بسازند، بايد يک جلسه بنشيند راست بگويند. بگويند ما در اقتصاد ميگوييم اين. در روابط اجتماعي ميگوييم اين. ما در ولايت فقيه ميگوييم اين، در هر چيز بگوييم که نظر ما اين است، در بقيه چيزها هم بقيه بگويند که نظرشان چيست. به يک موضوع و مبحث مشترک که آن اصل نظام است، برسند. خواست نظام شود. بر مبناي آن بروند و حرکت کنند. اگر ما انسجام مديريت نداشته باشيم، مگر ميتوانيم در مقابل قدرت دشمن مقابله کنيم. پس انسجام مديريت و حاکميت يک تفکر علمي خيلي مهم است. انسجام مديريت براساس قرآن و موازين انقلاب من ميگويم. يعني اگر کسي به عنوان پيرو امام در انتخابات شرکت کرده است، اگر کسي آمده است در چارچوب نظام جمهوري اسلامي پذيرفته است، از فيلتر شوراي نگهبان عبور کرده است، در انتخابات آمده و خطا هم کرده است و انقلاب و نظام را هم زير سوال برده و کسي هم به او چيزي نگفته است، حالا يک عدهاي هم راي دادند اين نبايد بگويد که هر کاري دلم خواست ميتوانم انجام دهم. نه بايد اين در چارچوب نظام کار کند. پس چارچوب نظام و اهداف انقلاب بايد مد نظر باشند و به انسجام مديريت برسيم. برمبناي آن با طرف مقابل بايد از جبهه اقتصادي، سياسي، نظامي و فرهنگي مقابله کنيم؛ در اين چهار جبهه. چون او چهار جبهه براي ما باز کرده است.
در حوزه فرهنگي، تهاجم فرهنگي، شبيهخوان فرهنگي، سالها است که مقام معظم رهبري دارد در اين مسئله هشدار ميدهد. دستگاههاي اجرايي در کشور چه کار کردند؟ صداوسيما در کشور چه کار کرد؟ قوه قضائيه ما در جهت رضايتمندي مردم از نظام چه کار کرده است؟ بايد بيايد جواب دهد، بايد بيايد در اين کار مشارکت کند. يعني در حوزه فرهنگ خيلي مهم است.
من
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۹۱۸۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فاز دوم ساخت بیمارستان تأمیناجتماعی مهاباد کلید خورد
حسن عباسی فرماندار ویژه مهاباد گفت: عملیات اجرایی فازنخست ساخت طرح بیمارستان تأمیناجتماعی شامل احداث فونداسیون، اسکلتوسازه اصلی ساختمان با ۴۸۰ میلیارد ریال هزینه به پایان رسیده و در حال حاضر عملیات فازدوم احداث آن آغاز شده است.
وی اضافه کرد: اعتبار فازدوم احداث بیمارستان تأمیناجتماعی این شهرستان، ۳ هزار و ۷۷۰ میلیارد ریال و مدت زمان اجرای آن، ۲۸ ماهه است.
فرماندار ویژه مهاباد با اشاره به اینکه بیمارستان تأمیناجتماعی، تنها بیمارستان در حال احداث این نهاد در غربکشور است، ادامه داد: این مرکز درمانی در زمینی به مساحت ۱۵ هزار مترمربع احداث میشود و با اتمام آن، کمک شایانی به خدماتدرمانی افراد تحتپوشش بیمهدرمانی تأمیناجتماعی خواهد شد.
عباسی بیان کرد: این بیمارستان دارای امکاناتی کامل همچون بخشهای کودکان، زنان و زایمان، جراحی، دندانپزشکی و اورژانس میشود و تمامی هزینههای درمان برای کسانی که تحتپوشش بیمه تأمیناجتماعی هستند، رایگان خواهد بود.
باشگاه خبرنگاران جوان مهاباد مهاباد