Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-01@00:30:10 GMT

هر دو ساعت یک خودکشی/شرایط ایلام بحرانی است

تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۶۹۸۱۹۷

هر دو ساعت یک خودکشی/شرایط ایلام بحرانی است

آمارهای مربوط به خودکشی در ایران نشان می دهد در هر دو ساعت و۱۸ دقیقه یک نفر خوکشی می کند که در مقایسه با آمارهای جهانی شرایط بحرانی نیست اما در برخی مناطق میزان خودکشی رو به افزایش است.

به گزارش خبرنگار مهر، در جهان سالانه حدود هشت هزار نفر به علت خودکشی جان خود را ازدست می دهند، که این آمار گواهی است بر آنکه در هر ۴۰ ثانیه یک نفر به علت خودکشی از دست می رود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این در حالی است بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، ایران در زمره کشورهایی با کمترین میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی محسوب می باشد.

طبق آمارهای جهانی در سال ۲۰۱۵ ، میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی در هلند ۲۲.۲ مورد، در روسیه و بلژیک ۲۰ مورد، در فرانسه ۱۷ مورد، در فنلاند ۱۶ مورد، در سوییس ۱۵ مورد، در دانمارک ۱۲ مورد به ازای هر صد هزار نفر جمعیت کشور می باشد، این در حالی است که این میزان در ایران ۳.۶ مورد به ازای هر صد هزار نفر برآورد شده است.

میزان خودکشی در کشور بحرانی نیست

بر اساس بانک جامع اطلس مسائل اجتماعی کشور در ایران میزان مرگ و میر مشکوک به خودکشی در سال ۹۴ ، حدود ۴ هزار و ۲۹ نفر بوده است. این عدد بدین معنا است که در ایران به ازای هر دو ساعت و ۱۸ دقیقه یک نفر جان خود را به علت خودکشی از دست می دهد، در واقع آمار اعلام شده از سوی سازمانهای پزشکی قانونی و نیروی انتظامی نیز، بر بحرانی نبودن خودکشی در کشور صحه می گذارند.

روزبه کردونی مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفه اجتماعی در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد میزان خودکشی در ایران گفت: نکته مهم و قابل بحث اینکه مرگ و میر خودکشی در کشور رو به کاهش است ولی اقدام به خودکشی بعضاً در برخی مناطق رو به افزایش است که البته بررسی چرایی بروز این نکته، نیازمند تحلیل دقیق تر از سوی جامعه شناسان و روانشناسان دارد.

وی افزود : بر اساس اعلام پزشکی قانونی میزان مرگ و میر مشکوک به خود در سال ۹۴ حدود ۵.۱ مورد می باشد، که این میزان نسبت به سال ۹۳ حدود ۳.۵ درصد کاهش یافته است. این میزان طی سال های اخیر نوسانات متعددی را تجربه کرده است.

گزارش پزشکی قانونی نشان می دهد میزان مرگ‌ومیر مشکوک به خودکشی اگرچه طی سال های ۹۰-۹۲، روند فزاینده‌ای را تجربه‌کرده‌است، اما در سال ۹۳ کنترل شده و در سال ۱۳۹۴ با ۳.۵ درصد کاهش، به میزان ۵.۱ مورد به‌ازای هر یک‌صدهزار نفر رسیده است.

رشد آمار خودکشی در سال ۹۴

مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به آمارهای موجود خودکشی اظهار داشت: این در حالی است که بر اساس گزارش نیروی انتظامی، میزان اقدام به خودکشی در همان سال، حدود ۶ مورد به ازای هر صد هزار نفر بوده که نسبت به سال ۹۳ حدود ۱۵ درصد رشد داشته است. در واقع این آمار از افزایش تمایل به اقدام به خودکشی در کشور طی سال های ۹۳-۹۴ حکایت می کند. اگرچه این موارد کمتر منجر به مرگ افراد شده است.

به گفته وی ، با توجه به به رویکرد نوین سیاستی در خصوص کنترل و کاهش مسائل اجتماعی که در دستور کار دفتر امور آسیب های اجتماعی قرار گرفته است، آنچه حایز اهمیت است، رصد قربانیان، و مطالعه ویژگی های آنها که در نهایت منجر به تهیه پروفایلی دقیق از افرادی که با این مسائل اجتماعی مواجه شده اند می باشد. در واقع طراحی تصویر صحیح و دقیقی از افراد آسیب دیده و قربانیان این مسئله اجتماعی و همچنین شناسایی نقاط آسیب خیز خودکشی در کشور، اولین گام برای تدوین سیاست اجتماعی جهت پیشگیری از رشد خودکشی در جامعه و کنترل میزان آن محسوب می شود.

تدوین اطلس اجتماعی کشور

کردونی به تدوین اطلس مسائل اجتماعی کشور اشاره کرد و افزود: این اطلس به عنوان نظام آماری جامع مسایل اجتماعی کمک شایانی داشته است.

به در مورد میزان خودکشی در استانها نیز گفت: اطلس مسائل اجتماعی کشور نیز نقاط آسیب خیز خودکشی را در کشور به خوبی نشان داده بطوریکه استان ایلام طی ده سال اخیر بیشترین میزان خودکشی در کشور را به خود اختصاص داده است. میزان مرگ و میر خودکشی در ایلام در سال ۹۴ حدود سه برابر میانگین میزان مرگ و میر خودکشی در کشور می باشد.

شاخص های گزارشهای جهانی نشان می دهد که الگوی جنسی خودکشی در کشور همانند اکثر نقاط جهان است که بر طبق آن نرخ خودکشی در بین زنان کمتر از مردان بوده است. در واقع از بین متوفیات مرگ و میر مشکوک به خودکشی حدود ۷۰ درصد آنها مرد و تنها ۳۰ درصد آنها زنان بوده اند.

همچنین به لحاظ الگوی سنی، نکته قابل تامل، جوان بودن قربانیان است، حدود ۳۳ درصد آنها جمعیت زیر ۲۴ درصد و ۱۷ درصد بین گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ سال می باشد و نکته جالب توجه دیگر ، شیوه اقدام به خودکشی در بین این افراد می باشد. حدود ۵۱ درصد از خودکشی ها از طریق روش حلق آویز، ۱۸ درصد با مسمومیت سم و ۹ درصد با روش سوختگی جان خود را از دست داده اند.

مدیرکل آسیبهای اجتماعی وزارت تعان ، کار و رفاه اجتماعی ادامه داد: اگرچه میزان خودکشی در کشور بحرانی نمی باشد، اما خودکشی در ایلام شرایط بحرانی را تجربه می کند. بر اساس نقشه توزیع پراکندگی خودکشی در کشور می توان کانون اصلی خودکشی را رصد کرد. کانون اصلی خودکشی ها در غرب و جنوب غرب کشور می باشد.

وی به راهکارهای پیشگیری از آسیب خودکشی اشاره کرد و گفت: به منظور تدوین سند سیاستی برای کنترل و کاهش خودکشی به عنوان یک مسئله اجتماعی، در گام اول باید پدیده خودکشی از طریق جمع آوری داده های متقن و دقیق، به عنوان یک مسئله اجتماعی مورد بررسی قرار گیردو در گام دوم نیز باید به شناسایی عوامل خطر بپردازیم.تدوین مطالعه ای که در آن بتوان علل این پدیده را دریافت. اینکه چرا رفتار خودکشی در جامعه اتفاق می افتد و چه کسانی از آن تاثیر می پذیرند؟ در گام سوم به طراحی مداخلات و همچنین ارزیابی آن ها می پردازیم. اینکه چه مداخله ای می تواند اثر گذار باشد و برای چه افرادی؟ و پیاده سازی و اجرا، گام آخر می باشد. که درآن بعد ارزیابی تاثیر و اثربخشی مداخلات، موارد موثر تقویت و اجرایی می شود.

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۹۸۱۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی

 

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که وضعیت نامناسب موجودی آب در سد‌های ۳ استان صنعتی، تحرکات تازه در قاهره برای برقراری آتش بس در غزه، معطلی ۱۴ ماهه لایحه امنیت شغلی کارگران و انتقاد رئیس قوه قضائیه از صدور برخی احکام در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:


تیترخوانی به جای نگاه علمی!


روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تیترخوانی به جای نگاه علمی! نوشت: یکی از عوارض منفی سرگرم شدن مسئولین دولتی و حکومتی به امور حاشیه‌ای و فعالیت‌های سیاسی جناحی و حزبی بدون تابلو اینست که به گزارش‌ها، مقالات، مصاحبه‌ها و حتی خبر‌های مراکز تحقیقاتی، رسانه‌ای و آماری توجه کافی نمی‌کنند و به تیترخوانی اکتفا و براساس همان چیزی که در تیتر‌ها می‌بینند قضاوت می‌کنند و تصمیم می‌گیرند و عکس‌العمل نشان می‌دهند. نتیجه این می‌شود که هرگز هیچ مشکلی حل نمی‌شود و ابهامات و یا حتی سوء‌تفاهم‌ها باقی می‌مانند.
نمونه روشنی که اخیراً اتفاق افتاد، موردی است که مرکز پژوهش‌های مجلس تحت عنوان «باز هم تیترخوانی به جای نگاه علمی به یک گزارش» از آن خبر داده است. مرکز پژوهش‌های مجلس، در توضیح مطلبی درخصوص اظهارنظر‌ها نسبت به گزارش گردشگری این مرکز اعلام کرد این گزارش مربوط به فاصله زمانی سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ و با لحاظ کردن شرایط کرونائی و مرتبط به عملکرد دولت‌های قبل و غیرمرتبط با عملکرد دولت فعلی بوده است.


جالب است که مسئولین مرتبط با موضوع بدون اینکه به جزئیات گزارش توجه کنند تا بفهمند که این گزارش درصدد ایراد وارد کردن به عملکرد آنان و دولت فعلی نیست در برابر آن موضع گرفتند درحالی که اگر متوجه محتوای گزارش می‌شدند از آن استقبال می‌کردند. همین واکنش باعث شد مرکز پژوهش‌ها در توضیح اقدام خود به مسئولین مربوطه گوشزد کند «حداقل انتظار می‌رفت مسئولان دولت قبل به این مساله واکنش نشان می‌دادند نه مسئولان دولت فعلی».


این واقعه نشان می‌دهد موضعگیری براساس تیترخوانی جای نگاه علمی را گرفته و در بالاترین سطوح کارگزاری و حکمرانی کشور توجهی به محتوای گزارش‌های تحقیقی صورت نمی‌گیرد. این وضعیت در زمینه‌های دیگر به ویژه اخبار، مصاحبه‌ها، اظهارنظر‌ها و گزارش‌های رسانه‌ای نیز وجود دارد و افرادی که در بخش‌های روابط عمومی و اطلاع‌رسانی دستگاه‌های دولتی و حکومتی فعالیت می‌کنند، موضعگیری منفی را بر بررسی علمی و تلاش برای تصحیح عملکرد‌ها و تبدیل کردن نقاط قوت به نقاط ضعف ترجیح می‌دهند. این نوع برخورد با تحقیقات، آمارها، گزارش‌ها و اظهارنظر‌های مراکز علمی، رسانه‌ها و صاحبنظران قطعاً به زیان دولت و کشور است، زیرا به جای رفع نواقص به استمرار عملکرد‌های منفی دامن زده می‌شود و اوضاع هرگز به طرف بهبود یافتن به پیش نمی‌رود.


اوج این رفتار غیرعلمی را می‌توان در پاسخ دادن دستگاه‌های دولتی به انتقاد‌های نمایندگان مجلس از عملکرد مسئولین اجرائی مشاهده کرد. طبق اصل ۸۴ قانون اساسی نمایندگان حق دارند در تمام امور کشور اظهارنظر کنند. علاوه بر این، حق تحقیق و تفحص هم دارند. اصل ۷۶ قانون اساسی می‌گوید: «مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد.» و اصل ۸۶ می‌گوید: «هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر نماید.» در تمام چهار دهه گذشته این دو اصل اجرا شدند و نمایندگان مجلس درباره مسائل مختلف اظهارنظر کردند و معمولاً به نظرات آنان توجه نیز شد هرچند در مواردی بعضی دستگاه‌ها اِعمال این حق قانونی توسط نمایندگان را تاب نیاوردند و آن‌ها را تعقیب و یا از حقوقشان محرومشان کردند. متاسفانه این برخورد غیرقانونی در سال‌های اخیر تشدید و جوابیه دادن‌های پیاپی به سخنان میان دستور نمایندگان مجلس به یک رویه تبدیل شده است بطوری که وقتی روزنامه‌ها اقدام به انتشار اخبار مجلس می‌کنند در مواردی که خوشایند دولتمردان نیست بلافاصله جوابیه صادر می‌کنند و حتی روزنامه‌های منتشرکننده سخنان نمایندگان مجلس نیز به سیاه‌نمائی متهم می‌شوند!


کار دولتیان به معنای اینست که اولاً نمایندگان مجلس از حق قانونی خود که قانون اساسی به آن‌ها داده استفاده نکند و ثانیاً روزنامه‌ها دچار خودسانسوری شوند و از چاپ انتقاد‌ها خودداری نمایند. روشن است که چنی توقعی با حقوق ملت و مصالح کشور در تضاد است و روزنامه‌نگار اگر این شغل را برای خدمت به مردم برگزیده باشد هرگز تسلیم چنین خواسته خلاف شرافت روزنامه‌نگاری نخواهد شد.
راه حل این مشکل، استمرار جدال نیست. دولتمردان باید کسانی را به مسئولیت‌های مرتبط با مجلس و اطلاع‌رسانی دولتی بگمارند که به اخبار و گزارش‌ها نگاه علمی داشته باشند. چنین افرادی می‌توانند از طریق تعامل قانونی با رسانه‌ها و انتقادکنندگان راه را برای تفاهم هموار کنند و با بهره‌گیری از انتقاد‌ها به تبدیل شدن نقاط ضعف دولت‌ها به نقاط قوت کمک نمایند.


خودکشی پزشکان بهانه بیماران!


غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان خودکشی پزشکان بهانه بیماران! نوشت: «خودکشی پزشکان» گزاره‌ای شده است که گاهی از آن برای هدفی غیرانسانی بهره می‌گیرند. در توضیح این ادعا می‌گویم که خودکشی پزشکان با خودکشی مهندسان یا با هر یک از مشاغل دیگر، یکسان است، هرچند همگی تلخ و نپذیرفتنی است، و خودکشی پزشکان لزوماً فاجعه‌بارتر از خودکشی دیگران نیست. ممکن است ادعا شود خودکشی در دو استان مشخص که بالاترین نرخ خودکشی را دارند، با خودکشی پزشک تحصیلکرده که کشور برای او هزینه میلیاردی کرده و به او به‌شدت نیازمند است، قابل‌قیاس نیست. این حرف نیز اگرچه غیرانسانی است، اما به‌شرط پذیرش فرض آن، پزشکان تنها صنف تحصیلکرده‌ای نیستند که خودکشی می‌کنند، بسا موارد خودکشی دیگر در میان اقشار تحصیلکرده غیرپزشک دیده می‌شود. مضافاً این ادعا که «خودکشی پزشکان زیاد شده است» باید با عدد و رقم مشخص شود، نه با آنچه برخی فعالان اصلاح‌طلب هربار ادعا می‌کنند و نه با هیاهوی مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی که صراحتاً با نتیجه‌گیری انتهای سخن خود نشان داده است از این هیاهو که هیچ مرجع رسمی آن را تأیید نکرده و آماری مقایسه‌ای از آن در دست نیست، دنبال چیز دیگری است! این شخص به یک رسانه اصلاح‌طلب گفته است: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنت‌ها صعودی شده و احتمال دارد که به‌زودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشور‌ها پیشی بگیرد. مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار روی خودکشی پزشکان، سختی‌کار، برخورد‌های خشن بیمار و خانواده بیمار و محیط پادگانی بیمارستان‌ها است. رزیدنت‌ها گاهی ۷۲ساعت نمی‌توانند بخوابند. از رزیدنت بیگاری می‌کشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده، هزینه‌های درمان بالا رفته است و بیمه‌ها هزینه را نمی‌پردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار می‌گیرند.»


این فاجعه‌ای بدتر از خودکشی است که برخی جملات را ردیف کنیم تا نتیجه بگیریم که مسئله خودکشی، به سختی‌کار و بحث مالی و دستمزد‌ها بازمی‌گردد؛ و سپس زمینه‌ای فراهم کنیم برای افزایش تعرفه‌ها و کاستن از آنچه «سختی کار» پزشکان می‌نامند. در این میان اتهام دیگری هم بزنیم که «مردم برخورد خشن با پزشک دارند»! واقعیتی که در جامعه شدیداً خلاف آن دیده می‌شود و هیچ صنفی محترم‌تر از پزشکان نیستند با آنکه برخورد برخی از آنان با بیمار، خشک و بی‌روح است. وارونه‌سازی واقعیت، کمکی به پزشکان نمی‌کند. باید یک نهاد نظارتی از چنین افرادی بخواهد آمار خود را در مقایسه با دیگر اقشار و مقایسه با کل و با بقیه کشور‌ها دقیق و مستند عرضه کنند. چیزی در دست ندارند، جز هیاهو و تولید محتوا برای کسی که از خودکشی پزشکان می‌رسد به تقبیح عنبر نسا!


وضعیت جامعه پزشکی ما نشان می‌دهد آنان نیز مانند صنوف دیگر، یک کلیت و اکثریت خوب و بلکه به نسبت دیگر صنوف، اکثریت مطلق خوب‌تری دارند. ولی یک پزشک بد نسبت به یک کارگر بد، صدای بدبودنش همه‌جا را پر می‌کند. اگر جامعه پزشکی نیز در تهذیب اخلاق کوشا نباشد، مانند بقیه، همان سرنوشت شوم بی‌اخلاقی را پیدا می‌کند و اینجا فریاد واپزشکا! واپزشکا! شعاری بیش نیست. 


در نیمه دوم دهه ۷۰، دو انترن جوان در بحبوحه گلدکوئست به کیهان آمدند، با وضعیتی پریشان و نگران! حرف‌شان دقیقاً این بود: «حالا که کسانی با گلدکوئست یک‌شبه میلیونر می‌شوند، چه انگیزه‌ای برای درس‌خواندن ما باقی می‌ماند»! مشخص است که این عبارات بی‌نیاز از هرگونه توضیح اضافی است. در همان سال‌ها یک شبکه مافیایی در وزارت بهداشت، ماجرای تقلب در آزمون دستیاری را بین سال‌های ۷۷ تا ۸۲ رقم زد. من در کیهان افشاگر این فساد بودم. پزشکانی که ۶۰ میلیون تومان پول آن زمان معادل ۳۰ میلیاردتومان پول اکنون را برای خرید کلید تقلب پرداختند و هرگز از دستیاری و بعد تخصص حذف نشدند و پروانه‌ای هم باطل نشد. این هم نمونه‌ای از نفوذ بی‌اخلاقی و فساد در هر صنفی است و اینجا صنف پزشک. هرچند همان زمان در کیهان نوشتم که بحث‌هایی از نفوذ سیاسی برای هدایت عده‌ای خاص به دوره تخصص پزشکی مطرح است. باز در همان حدود دو موضوع ورود خون‌های آلوده از فرانسه و خرید یک دستگاه پالایش خون آلوده را در کیهان افشا کردم که برای آن با شکایت وزارت بهداشت دولت اصلاحات ۱۱ بار به دادگاه رفتم، اما در نهایت بیماران هموفیلی و بازماندگان درگذشتگان، بر اثر آن افشاگری با پیروزی در دادگاه، دولت را مجبور به پرداخت بزرگ‌ترین خسارت تاریخ دولت‌های قبل و بعد از انقلاب به‌عنوان دیه بیماران کردند. میزان تکذیب و انکار وزارت بهداشت درباره این تخلفات نیز برگ زرین دیگری از وضعیت اقلیت فسادپذیر و فسادخوی هر جامعه‌ای دارد- و اینجا پزشکان!
اکنون سوارشدن روی ادعایی دیگر را شاهدیم: افزایش خودکشی پزشکان! اما مسموع نیست. پزشکان هم مشکل و سختی دارند مثل بقیه جامعه. مگر بقیه در حال خور و خواب و خستگی‌درکردن هستند؟! حتی خبر تازه که یک جمع ۲۵ نفری از پزشکان نیز مثل همه کسانی که مشروب تقلبی می‌خورند، مشروب تقلبی خوردند، نشان می‌دهد در شاخص‌های اجتماعی همه مثل هم هستند، یعنی همه‌چیز علی‌السویه است؛ و تعریف یک «تفاوت» با هدف خاص پذیرفتنی نیست.

نوبت «وعده صادق» اقتصادی


 مصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: عملیات ترکیبی «وعده صادق» دارای ابعادی گسترده و چندلایه‌ای برای ایران، منطقه و جهان بوده است که متاسفانه مسئولان بخش‌های غیرنظامی به درستی از آن استفاده نمی‌کنند. طوفان الاقصی، اولین حمله به منطقی بود که کشور‌های عربی را وارد جریان عادی‌سازی با اسرائیل می‌کرد و یک ائتلاف عربی-عبری را برای جایگزینی آمریکا در منطقه می‌نشاند. یعنی آمریکا قصد داشت تا برای کم کردن حضور در خاورمیانه و تمرکز در شرق آسیا، قواعدی از یک جریان امنیتی و اقتصادی را پایه بنهد تا ایران و محور مقاومت خودبه‌خود حذف شوند. این منطق با توافق آبراهام شروع و با کریدور آیمک تداوم یافته بود. اما حالا این توافق، بخش بزرگی از معنای امنیتی خود را از دست داده است. مجموعه کشور‌های حاضر در آن با رهبری آمریکا با تمام توان نتوانستند در مقابل صرفا ۱۰۰ موشک بالستیک و ۴۰۰ پهپاد از منطقه کوچک سرزمین‌های اشغالی حفاظت کنند، پس بخش امنیتی در وعده صادق فروریخته است. اما مسئله این است که بخش اقتصادی آن به قوت خود باقی است. آنچه ایران باید انجام دهد، شکل‌دهی به یک پیوست اقتصادی برای وعده صادق در عرصه ایجابی است. یعنی ایران می‌تواند حفظ امنیت کشور‌های حاشیه خلیج فارس را تا حدی تضمین کند و در ازای آن، قرارداد‌های روی زمین و استراتژیکی با آن‌ها ببندد که تحقق آن برای هر دو طرف سودمند و ترک آن هم به شدت مضر است. قرارداد‌هایی که معنای همکاری استراتژیک را درون خود داشته باشد. 
یعنی علاوه بر بازی دوطرفه، متضمن یک معنای بزرگ‌تر در معامله با کشور‌های بزرگ و قدرتمند باشد. نکته این است که اگر از این ظرفیت استفاده نشود، طرف مقابل با اهرم اقتصادی و فشار عمومی به ایران، عملا آورده آن را محو کرده و دوباره دست خود را بالاتر از دست ایران قرار می‌دهد. یعنی آثار امنیتی به وجود آمده هم با تکانه‌های اقتصادی جامعه ایران، نابود خواهد شد. این عملیات می‌تواند در پرونده ایران-آمریکا هم تغییر جدی ایجاد کند. آمریکایی‌ها حالا می‌دانند که بدون خواست ایران، نمی‌توانند حضور خود در خاورمیانه را به سلامت کاهش دهند. پس باید امتیازی در ازای آن بدهند. 
این همان چیزی است که ایران باید آن را تعریف کند و نه اینکه آمریکایی‌ها تعریف کنند و ایران آن را جرح و تعدیل دهد. توافقی که در آن مسئله اصلی «رفع تحریم» نیست بلکه «انتفاع اقتصادی ایران» است؛ و البته تمام مسائل سیاست خارجی ایران و پرونده‌های آن را شامل نمی‌شود بلکه به عنوان بخشی از مسئله اقتصاد ایران مورد توجه واقع‌بینانه قرار می‌گیرد. همان گونه که از تلاش‌های حاج قاسم در بازکردن مسیر زمینی چابهار به سواحل مدیترانه به درستی استفاده نشد، این فرصت تاریخی هم در حال از دست رفتن است. راه‌حل، خروج از چارچوب‌های ذهنی برجام، مذاکره حقوقی برای رفع تحریم، رفع تنش، توافقی برای فروش نفت، اعتماد به همسایه بدون توجه به شرایط جهانی و... است که چندین بار تجربه شده و همگی شکست خورده است.

دیگر خبرها

  • ۲۵ درصد معادن استان بوشهر در دشتی است
  • میزان بارندگی امروز در چهارمحال‌ و بختیاری اعلام شد
  • خودکشی در ۲۳ کشور دنیا جرم و اجرای کامل سند ملی خودکشی در ایران ضروری است
  • آخرین آمار از میزان بارش‌ها در کشور / ایران از خشکسالی دور شد؟
  • میزان پرشدگی مخازن سد‌های کشور
  • خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی
  • حدود ۱۰۰ درصد مطالبات کارگران در مهاباد بروز است
  • بارش‌ها در ایران ۹ درصد افزایش یافت / کاهش ۸ درصدی ورودی آب به سدهای کشور
  • ارتباط سازمان تامین اجتماعی با اصناف دوسویه بوده است
  • ۱۰ درصد از تولیدات گل و گیاه مازندران صادر می‌شود