شهید مدنی حقیقتاً یک مصداق بارزی از روحانی کامل بودند؛ روحانیِ ناطق بود
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۰۶۹۸۱
خبرگزاری میزان- ایشان حقیقتاً یک مصداق بارزی از روحانی کامل بودند. اوّلاً ایشان ملّا بود، عالم بود، فقیه بود. در قم و نجف تحصیلات عالیهی فقه و اصول، همچنین معقول کرده بودند و مرد عالمی بود. آگاهانه و از روی معرفت عمل میکرد، کار میکرد، اقدام میکرد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان به نقل از KHAMENEI.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن کامل سخنرانی ایشان به این شرح است.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اوّلاً خیلی متشکّریم از همهی دوستان عزیز، آقایان علمای محترم، مسئولین محترم که همّت گماشتید برای این کار مفید و لازم؛ و انشاءالله که در همهی مراحل این کار، روح با اخلاص مرحوم آیتالله شهید مدنی همراه و کمککار شما باشد. و تشکّر میکنیم که لطف کردید و به اینجا تشریف آوردید.
مرحوم شهید مدنی یک نمونهی برجستهای از یک روحانی فعّال و حائز جهات گوناگون هستند. چون روحانیّت را برخلاف مشاغل و حیثیّتهای دیگری که در جامعه وجود دارد نمیشود در یک بُعد خلاصه کرد؛ مثلاً بگوییم روحانی یعنی کسی که فقط علوم مربوط به امر دین را وارد است، یا روحانی یعنی آن کسی که فقط مشغول تبلیغ دین است، یا روحانی یعنی آن کسی که فقط در ارتباط با مردم است، یا روحانی یعنی کسی که به امور دینی و مسائل روحی و خودسازی و مانند اینها خیلی توجّه میکند. هر کدام از اینها به تنهایی معنای روحانی مطلوب نیست؛ روحانیّت دارای همهی این جوانب است. و یک روحانی خوب، روحانی واقعی، آن کسی است که در همهی این جوانب یا عمدهی این جوانب، انسان بتواند در او یک حرکتی و فعّالیّتی مشاهده کند. ایشان حقیقتاً یک مصداق بارزی از روحانی کامل بودند. اوّلاً ایشان ملّا بود، عالم بود، فقیه بود. در قم و نجف تحصیلات عالیهی فقه و اصول، همچنین معقول کرده بودند و مرد عالمی بود. آگاهانه و از روی معرفت عمل میکرد، کار میکرد، اقدام میکرد. خاصیّت علم در انسان همین است که حرکات او و سکنات او عالمانه است، منطقی است؛ این خصوصیّت در ایشان بود.
ثانیاً روحانیِ ناطق بود. در روایات داریم: بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُستَعمِلٍ لِعِلمِه.(۱) اهل بیان و تبیین بود در [ بین ]قشرهای مختلف؛
ایشان در میان جوانها میتوانست کاملاً با مخاطب جوان ارتباط برقرار کند. من در اوایل یا اواسط امامت جمعهی ایشان به تبریز رفتم و دیدم ایشان آنچنان با جوانهای کمسال، بیست ساله، بیستویک ساله گرم و صمیمی است که واقعاً مثل اینکه با پدرشان حرف میزنند، با برادر بزرگشان حرف میزنند! آن هیمنهی علمی در رابطهی ایشان با جوانها اصلاً محسوس نبود، یعنی واقعاً رابطه برقرار میکرد؛ با جوانها اینجوری بود.
با عامّهی مردم و قشرهای خیلی عمومی مردم هم باز همینجور بود. در ایامی که سوسنگرد آزاد شده بود -- در یکی از دفعاتی که سوسنگرد آزاد شده بود، بعد البتّه مجدّداً اشغال شد -- ما به سوسنگرد رفتیم. بنده اهواز بودم، میخواستم بروم سوسنگرد، لباس نظامی تنم بود. در این بین دیدیم آقای مدنی در اهواز پیدا شد؛ از تهران آمده بودند و [بعد] آمدند سراغ ما. گفتند: کجا میروید؟ گفتیم میرویم سوسنگرد. گفتند: من هم میآیم. ایشان را هم با خودمان برداشتیم و رفتیم سوسنگرد و در آنجا ظهر نماز را که خواندیم، من یک قدری با مردم صحبت کردم. خب، طبعاً من فارسی حرف میزدم و نمیتوانستم نطق عربیِ از بَر بکنم، آن هم بخصوص با لهجهی عمومی و مردمی. ایشان گفت من با مردم حرف میزنم؛ و منتظر نشد، چون جمعیّت مسجد بعد از اینکه من صحبت کردم، تقریباً متفرّق شد؛ رفت بین مردم، یک وقت دیدیم یک جماعت عظیمی از زن و مرد را دور خودش جمع کرده و دارد با لهجهی هسچهی عربی با اینها حرف میزند! یک سخنرانی حسابیِ گرم آنجا کرد که مردم را به هیجان آورد. من یک خاطرهای مکرّر نقل کردهام: آنوقت آنجا در همان جماعتِ ایشان بود که مردم یک زنی را نشان دادند و گفتند او پنج یا هفت مهاجم عراقی را با چوب کشته! یعنی حرف آقای مدنی و آن شور و هیجانی که ایجاد کرده بود، همه را اصلاً به شور آورد، به هیجان آورد، میتوانست با قشر مردم ارتباط برقرار کند.
با طبقهی علما؛ در اوّلین سمینار ائمّهی جمعه که ما در قم تشکیل دادیم، همهی علمای ائمّهی جمعهی سراسر کشور و علمای بزرگ و همین شهدای معروف در آنجا بودند - علمای سنّی و شیعه - که چند نفر سخنرانی کردند. بعد آقای مدنی پا شد آنجا، آن کنج ایستاد - من آن منظره را یادم نمیرود - و شروع کرد صحبت کردن و اشک از چشمهای او روی محاسن شریفش همینطور جاری بود و حرف میزد. در روایات داریم که حضرت دعا میخواندند، اشک مثل قطراتی که از لب مشک، مشک را میبندند جاری میشود همینطور مرتّب چک چک. این را من در چهرهی آقای مدنی دیدم، که همینطور این جریان اشک از دو چشم ایشان سرازیر بود. ایشان در آن روز تمام مجلس را منقلب کرد، ایشان اینجوری بود.
با طبقهی روشنفکر مینشست، جذبشان میکرد؛ با طبقهی عوام مینشست، جذب میکرد؛ با طلبهها مینشست؛ یعنی عالم ناطق و مبیّن و کسی بود که میتوانست آن ذخیرهای که در وجود او و در روح او، در دل پاک و نورانی او از نور معرفت و علم جمع شده بود، آن را براحتی به مخاطب خودش منتقل کند؛ این هم یک خصوصیّتی بود که در ایشان وجود داشت.
عالمی بود که اهل مبارزه و دید سیاسی و بینش سیاسی بود. حالا من البتّه از مبارزات ایشان در سالهای دههی ۳۰ اطّلاعی نداشتم، که در این نوشتجاتی که دوستان دادند، دیدم آنوقت هم ایشان مبارزاتی در آذرشهر و در تبریز و مانند اینها داشتهاند که از آنها من کمّاً و کیفاً اطّلاعی ندارم؛ امّا آنکه ما در مقابل چشممان مشاهده کردیم، از وقتی ایشان حدود سال ۵۰ وارد ایران شدند، تا پیروزی انقلاب، تقریباً در غالب اوقات ایشان در تبعید بود. من خودم در گنبد قابوس به دیدن ایشان رفتم. از مشهد یک جماعتی را برداشتیم، رفتیم به دیدن ایشان در گنبد قابوس. اول رفتم به یکی از شهرهای نزدیک گنبد قابوس و شب را آنجا بودیم، روز [بعد] من گفتم که دارم میروم به دیدن آقای مدنی؛ [بعد ]دیدیم مردم همینطور آمدند که ما هم میآییم، ما هم میآییم! من در راه که میرفتیم، به جادّه که نگاه کردم، دیدم یک زنجیرهی طولانی از ماشین پشت سرما همینطور دارند میآیند [برای ]دیدن ایشان! [در حالی که] ایشان تازه هم به گنبد قابوس رفته بودند. یعنی در آنچنان جایی که هیچ کس ایشان را در آنجا نمیشناخت؛ در این محیط نامأنوس من دیدم آنچنان مردم همینطور با شوق و علاقه [میآیند]. یک جماعتی بودیم که به منزل ایشان رفتیم؛ ایشان با آن چهرهی نورانی آمدند نشستند و چند کلمهای صحبت کردند. یعنی دید سیاسی [داشتند] و نسبت به مسائل کشور آگاه و اهل عمل و اقدام بودند. مطلقاً دچار وحشت بشود؛ نه، مرد شجاع، صریح، آمادهی خطرپذیری. لذا ایشان وقتی که در نجف هم بودند، جزو کسانی بودند که شجاعتشان را در نجف هم ثابت کردند؛ یعنی در نجف آن کسی که بایستد و صریح مرجعیّت امام یا اعلمیّت امام را بیان بکند و تصریح بکند [خیلی شجاعت میخواهد]. خیلیها حاضر نبودند؛ با اینکه قلباً هم ممکن بود معتقد باشند، امّا حاضر نبودند؛ ایشان یکی از چند نفر معدودی بود که به مرجعیّت امام و اعلمیّت امام شهادت داد؛ و پخش شد. ما آن وقت در مشهد بودیم، خبرش از نجف به مشهد رسید و چقدر در قشرهای اهل علم و اهل معرفت تأثیر گذاشت که خب یک شخصی مثل آقای مدنی، اینجور ترویجی از امام کرده بود. هم در آنجا با این اعلام صریح شجاعت نشان داد، هم در وقتی که به ایران آمدند، در مقابل دستگاه شجاعت نشان دادند. و بالاتر از همه در تبریز بود، در اوایل رفتن ایشان [ به تبریز و] در آن فتنهی موسوم به فتنهی خلق مسلمان که یک آمیختهی نفاقآمیزی بود از احساسات قومی و ضدّ اسلامی و در هدف، ضدیّت با نظام جمهوری اسلامی. یک چنین حرکتی را درست کرده بودند و از جاهای مختلف، از نقاط مختلف مردم را به تبریز ریختند برای ایجاد آشوب و فتنه. این مرد مثل کوه ایستاد و حتّی جانش در خطر افتاد و در آن جمعیّت، در آن میدان، نزدیک بود ایشان را به شهادت برسانند؛ که خب، بعد جوانهای حزبالّلهی و مردم مؤمن تبریز آمدند و خودشان غائله را ختم کردند و تمام کردند. اگر ایستادگی ایشان نبود، معلوم نبود که چه میشد. ما آن روزها در شورای انقلاب بودیم و لحظه به لحظه مسائل تبریز را دنبال میکردیم و در جریان بودیم. افرادی میرفتند، میآمدند، با علما تماس میگرفتند، با مردم تماس میگرفتند، چه در رابطهی با قم، چه با تبریز یک ارتباط دائمی بود. نقش آقای مدنی، یک نقش حقیقتاً مؤثّر و تعیین کنندهای در آن قضایا بود. این هم شجاعت ایشان و ورودش به میدانهای سیاسی.
و به نظر من بالاتر از همهی این ابعاد و پشتوانهی همهی این ابعاد، خودسازی و کاری بود که ایشان با خود و با دل خودش کرده بود؛ یعنی تا انسان خودش را در معرض نُصْح الهی قرار ندهد، به آن بهجت روحی، به آن معنویّت نایل نمیشود و آن فتوح لازم را پیدا نمیکند تا بتواند در همهی این میدانها اینجور با اخلاص وارد بشود. اخلاص او پشتوانهی این حرفها بود و آن اخلاص نتیجهی کاری بود که او با خودش کرده بود؛ یعنی پیش از آنکه انسان روی دیگران کار کند، اوّل روی خودش بایستی کار کند و اوّل با خودش بایست انسان آنچنان عملی را انجام بدهد که نفْس خودش را در دست عقل خودش و ایمان خودش مقهور کند تا نفْس نتواند سرکشی کند و نتواند هواهای خودش را بر اعمال انسان و بر رفتار انسان و بر افکار انسان حاکم و غالب بکند. عمدهی گرفتاری ماها اینجا است. ما اگر بتوانیم بر نفْس خودمان غلبه پیدا کنیم، بر هوای نفْس خودمان غلبه پیدا کنیم، آنوقت میدان برای عقل ما باز میشود تا حقایقی را بفهمد و نور معرفت الهی به او بتابد، و در [ این صورت ]انسان در قضایای مشتبه راهنمایی میشود. آن چیزی که خیلیها را در شبهه نگه میدارد، در مسائلی که خیلی باید زود انسان به نتیجه برسد، زود تشخیص وظیفه بدهد، زود حقیقت را بفهمد، زود دست دشمن را ببیند، زود راه صلاح و نجات را ببیند، میبینید مدّتها بعضیها همینطور در گل میمانند و دست و پا میزنند و شبهه برایشان به وجود میآید و نمیتوانند آن کاری را که باید انجام بدهند، انجام بدهند، این ناشی از آن مشکلی است که در درون خودشان دارند؛ نتوانستهاند آن فضای بینش عقلانی خودشان را آنچنان پاک و آراسته و پالایششده بکنند تا نور معرفت الهی و هدایت الهی به آن بتابد و آنها را راهنمایی کند. ایشان این مشکل را برای خودش حل کرده بود؛ مرحوم آقای مدنی این مشکل را نداشت، حقیقت را میفهمید و لذا براحتی میتوانست تصمیم بگیرد؛ ارادهی او مقهور نفْس او نبود؛ عقل او و ارادهی او قاهر و حاکم بر نفْس خودش بود، لذا بود که این همه موفّقیّت نصیبش میشد.
البتّه تبریز در بین شهدای محراب این امتیاز را دارد که دو شهید محراب دارد؛ یعنی مرحوم آقای قاضی (رضوان الله علیه) را هم واقعاً فراموش نکنیم و از یاد نبریم؛ آن مرد بزرگ، مرد روشنفکر، مرد اهل قلم، اهل مبارزه، که ایشان هم بایستی همیشه در یادها زنده باشند. او اوّلین کسی بود که اینجور در تبریز در موضع منبر انقلاب ایستاد و حقیقتاً کاری را که باید بکند، کرد. خب، خیلی با آقای قاضی هم مقابله و معارضه شده بود. بنده قبل از انقلاب رفته بودم تبریز و اوضاع تبریز را میدانستم چه جوری است و آقای قاضی (رحمةاللهعلیه) هم خیلی رنج کشید. شهید اوّل محراب در تبریز آقای قاضی است، شهید دوّم هم آقای مدنی است، که هر کدام واقعاً برجستگیهایی دارند. البتّه شهید مدنی بهنظر من جزو آن چهرههای روحانی است که نظیرش را خیلی کم میشود پیدا کرد؛ یعنی همهی این ابعاد گوناگون در این مرد بزرگ بود.
خیلی متشکّریم از آقایان که این بزرگداشت را [برگزار] میکنید؛ منتها سعی کنید در کارها یک جمعبندی از شخصیّت شهید مدنی به دست بیاید. بالاخره ما امروز هم با همان امواج مواجهیم؛ این را آقایان و خانمها توجّه داشته باشند که امروز جمهوری اسلامی با همان جبههای مواجه است که در هنگام مبارزات و در اوّل مبارزه، انقلاب اسلامی با آن مواجه بود؛ فرق نکرده؛ جبههگیریها در باطن و حقیقت خودش عوض نشده؛ البتّه خب پیدا است که دشمن در هر روزی یک جوری [عمل میکند]. ما در جنگ با عراق دیدید دیگر که یک روز مثلاً فرض کنید با یک جور سنگربندی، با یک آرایش نظامی میآمدند، یک روز یک جور دیگر. در جنگ بزرگ سیاسی و انقلابیای که امروز دنیای استکبار با ما دارد، همینجور است. از قبل از پیروزی انقلاب که احساس میکردند سنگر آمریکا و سنگر استکبار دارد در اینجا میلرزد و ممکن است فرو بریزد و اسلام دارد به سمت مرکز فرو کوفتن پرچم استکبار در این منطقه -- یعنی حکومت پادشاهی -- میآید، از همان روز [ با ما] مواجه شدند؛ [اینها] همان دشمنها هستند، بعد از انقلاب هم همانها بودند، بعد از تسخیر لانهی جاسوسی هم همانها بودند، در دوران جنگ هم همانها بودند که علیه ما مبارزه میکردند؛ منتها شعارها، روشها، شیوهها فرق میکند. امروز هم همانهایند؛ امروز هم انقلاب اسلامی با همان دشمنهای آن روز مواجه است. ما امروز هم به همان جمعبندیای در شخصیّتهای انسانی خودمان و مسئولین خودمان و کارگزاران حکومتی خودمان و تریبوندارهای خودمان، احتیاج داریم که جمعبندی شخصیّت مرحوم شهید مدنی است؛ یعنی همان اخلاص را لازم داریم، همان روشنبینی را لازم داریم، همان شجاعت را لازم داریم، همان آگاهی و معرفت را لازم داریم؛ این چیزها لازم است؛ این جمعبندی را در کارهایتان مورد توجّه قرار بدهید. یعنی اگر کتاب مینویسید، اگر کار هنری میکنید، اگر شعر میگویید، به مرثیهسراییها یا ستایشگریهای عادّی، قضیّه تمام نشود؛ چون اینها چیزی عاید روح شهید مدنی نخواهد کرد. سعی کنید این را بهصورت یک جریان دربیاورید؛ جریان شخصیّت جامعالاطراف شهید مدنی؛ اینجوری باشد تا امثال من از او درس بگیریم، فرا بگیریم، یاد بگیریم که چه جور باید عمل کرد، چه جور باید فکر کرد، چه جور باید حرکت کرد، چه جور باید حرف زد، چه جور باید موضعگیری کرد، چه جور باید از یک کسانی دفاع کرد، در مقابل یک کسانی ایستاد؛ اینها را تعلیم بگیریم.
در مورد فیلم هم من به شما عرض بکنم، فیلم که میخواهید بسازید، خیلی این کار ظریفی است، چه میخواهید بسازید که جنبهی هنری داشته باشد؟ چون صرف دوربین گرداندن و یک قیافهای به شکل آقای مدنی درست کردن، که فیلم زندگینامهی آقای مدنی نیست، ارزشی ندارد؛ آن مثل یک کتابی است که نوشته باشند، بلکه کتاب از آن مؤثّرتر هم هست. فیلم باید واقعاً کار هنری باشد. اگر بشود یک کسی بنشیند یک داستانی را پرداخت کند که در این داستان چیزهایی از نقش شهید مدنی بیاید، اسم شهید مدنی هم اصلاً در آن نیاید، این میشود فیلم شهید مدنی؛ والاّ اینکه حالا ما بیاییم برویم در زادگاه ایشان و از خانه [فیلم] برداریم و بعد بگوییم ایشان اینجا متولّد شد و بعد آن را به شکل یک طلبهای در قم و به شکل طلبهای در نجف و در درس بیاوریم، این کارهایی که معمولاً میکنند، اینها یک کار است، امّا فیلم شهید مدنی به معنای هنری قضیّه نیست. سعی کنید که سرمایهها در اینجور کارها هدر نرود؛ اگر واقعاً میتوانید یک چیز خوبی در بیاورید. مثلاً فرض کنید الان ممکن است که یک فیلم خیلی هنری مهمّی را شما در نظر بگیرید که مثلاً اشاره به شخصیّت یک کسی داشته باشد، یا تصریح به شخصیّت او داشته باشد، یعنی یک چنین چیزی را بایستی هدف قرار بدهید.
انشاءالله خداوند به همه کمک کند، تأیید کند و آن سرنوشتی را که حقّ شهید مدنی بود - یعنی واقعاً شهادت حقّ او بود؛ این اجر بزرگ الهی، این پایگاه مهمّ الهی پاداش خدا برای این مرد بود و حیف بود که او در بستر بمیرد - ما هم با عدم قابلیّتمان، خدای متعال تفضّل کند، ما هم انشاءالله این لطف را از جانب خدا بگیریم، که ما هم در زندگی سقط نشویم، بلکه خدای متعال همین راه شهادت را برای ما هم انشاءالله مقدّر کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) الامالی، ص ۳۴۴
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۰۶۹۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کریمی قدوسی و ادعای سلاح هسته ای!
سیما پروانهگهر- روزنامه اعتماد-اصرار محمدجواد کریمی قدوسی، نماینده مجلس یازدهم که از راهیابی به مجلس دوازدهم هم باز مانده است بر ارایه بازه زمانی در ارتباط با دستیابی ایران به سلاح هستهای واکنشهای داخلی و خارجی زیادی را در پی داشته است. این البته نه نخستینبار است که نام کریمی قدوسی با خبرهای هستهای گره میخورد و نه احتمالا آخرین بار.
او در چهار دوره حضور خود در مجلس- از دوره هشتم تا یازدهم- بارها درباره موضوعات هستهای اظهارات عجیبی را مطرح کرده است. درست مثل همین چند روز پیش که در توییتی نوشت که «در صورت صدور اذن تا انجام اولین آزمایش یک هفته فاصله میباشد.» بلافاصله پس از انتشار این توییت، فعالان سیاسی و رسانهای از این نماینده مجلس انتقاد کردند اما، او بازهم در توییت با هشتگ اقتدار ایران نوشت: «در صورت اذن تا انجام اولین آزمایش ارتقاء برد موشکی به ۱۲ هزار کیلومتر یک هفته فاصله میباشد.»
این اظهارات به صورت غیرمستقیم باعث واکنش رافائل گروسی شده و هشدار داد که «ایران چند هفته با ساخت سلاح هستهای فاصله دارد.»
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با بیان اینکه «غنیسازی اورانیوم توسط ایران و نبود دسترسی بازرسان بینالمللی به تاسیسات اتمی آن، به نگرانیها درباره فعالیتهای هستهای آن دامن میزند»، تاکید کرده است که ایران «چند هفته، نه چند ماه» با در اختیار داشتن اورانیوم غنیشده کافی برای ساختن یک بمب اتمی فاصله دارد. او همچنین گفته است که «این اتفاق به معنای این نیست که ایران سلاح اتمی دارد یا در این بازه در اختیار خواهد داشت. در حالی که غنیسازی اورانیوم در سطح نظامی نگرانکننده است، نمیتوان بر اساس این نتیجه گرفت که ایران در حال حاضر یک سلاح اتمی دارد. اهداف ایران در این زمینه مشخص نیست و تنها میتوان درباره آن گمانهزنی کرد».
علی قلهکی فعال رسانهای اصولگرا در پاسخ به این نماینده مجلس در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «موشک قارهپیما با برد ۱۲هزار کیلومتر، فقط برای حمل کلاهک هستهای است، اینکه دانش ساخت آن را داریم یا نه به کنار، ولی تمامی مواضع اخیر شما پیوست گزارش آژانس انرژی اتمی علیه کشور میشود! چه اذنی بیاید چه اذنی نیاید».
حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس، در رابطه با اظهارات اخیر کریمی قدوسی نیز گفت که اساسا رویکرد جمهوری اسلامی ایران هستهای و اتمی نیست با اینکه در این رابطه کشور توانمند است. او در گفتگو با منیبان، افزود: اگر ایران و اسراییل وارد فضای جنگ تمامعیار شوند ایران مجبور است به سمت بمب اتم حرکت کند تا توازن ایجاد شود، اما مجموعه تحولات نشان داد بعد از تقابل اخیر ایران و اسراییل، این رژیم به تنهایی نمیتواند علیه ایران اعلام جنگ کند.
اظهارات کریمی قدوسی حتی صدای ارگان رسمی مطبوعاتی دولت رییسی را نیز درآورد. روزنامه ایران در این باره با بیان اینکه «کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، در اظهاراتی دوپهلو مدعی شده است که در صورت صدور اذن تا انجام اولین آزمایش یک هفته فاصله میباشد» نوشت: «این درحالی است که رژیم صهیونیستی، امریکا و کشورهای غربی به دنبال متهم کردن ایران هستند و با توجه به رویارویی اخیر ایران و رژیم صهیونیستی، این تلاشها بیشتر هم شده است. چه عاملی باعث میشود تا نمایندهای که از قضا عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس است و باید به دنبال تأمین منافع ملی باشد، با اظهارات نسنجیده و خارج از مسوولیت برای کشور هزینه تراشی میکند؟».
هیچ یک از این واکنشها، اما باعث عقبنشینی کریمی قدوسی نشد و او در ویدئویی دوباره بر مواضع قبلی خود تاکید کرد و گفت: «بعد از انجام عملیات وعده صادق و صحبتهایی که از سوی رژیم صهیونیستی و حامیانش میشد این بود که رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای جمهوری اسلامی حمله کند و سایتهای فردو و نطنز را منهدم کند. اینجا فرمانده حفاظت از مراکز هستهای موضعی گرفت که حمله به مراکز هستهای یعنی عبور از خط قرمزهای جمهوری اسلامی در تولید سلاح هستهای و احتمال داد که اگر دشمن دست به چنین اقدامی بخواهد بزند، فتوا تغییر کند.»
کریمی قدوسی ادامه داد: «اما از نظر فنی آیا ایران قدرت تولید سلاح هستهای را دارد؟ بنابر نقد کارشناسان حتی اطلاع فنی که آژانس دارد و قانون مجلس به نام لغو راهبردی تحریمها که غنای اورانیوم تولیدی را به ۶۰ درصد رساند، کارشناسان به ما گفتند که ما نصف روز زمان لازم داریم که چند آبشار غنیسازی را سری کنیم و غنای اورانیوم تولیدی را از ۶۰ به ۹۰ درصد برسانیم. این چیز خاص و سری نیست و آژانس هم مطلع است. از نظر فنی هم یک امر شدنی و خیلی راحت است؛ بنابراین به لحاظ تولید اورانیوم ۹۰درصد که سوخت اصلی کلاهک هستهای است، جمهوری اسلامی یک نصف روز زمان لازم دارد، حالا بگوییم یک هفته.
او در بخشی دیگر از اظهارات میگوید؛ «همچنان در فتواهای مقام معظم رهبری، تولید و بهکارگیری سلاحهای هستهای امری غیرقابل قبول است، اما اگر زمانی ایشان تشخیص بدهند، فرمودند که در هر سطحی ما را تهدید کنند، در همان سطح تهدیدشان میکنیم. یعنی اگر دست به تهدید هستهای بزنند، با تهدید هستهای جوابشان را میدهیم. اینجا که دیگر با موشک کاتیوشا نمیتوان جوابشان را داد.»
این اظهارات کریمی قدوسی با واکنش جلال رشیدی کوچی، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی روبهرو شد که با کنایه به او نوشته است؛ «ول کن تو را به علی. الان اومدی ابروش رادرست کنی زدی چشمشم کور کردی که! از یک هفته رسیدی به نصف روز؟ بازم برای توجیه رفتار غلطت از رهبری هزینه کردی؟! شنیدم جایی گفته بودی رشیدی نفوذی اسراییله! آورنده خبر آدم موثق و خداترسی بود، اما همینجا میگم، من حلالت کردم، ولی خدا جای حق نشسته.»
متولد مشهد، وفادار به مشی پایداری
همان اندازه که از دوران نمایندگی کریمی قدوسی اطلاعات مختلفی وجود دارد چرا که او هر روز با یک ادعای جدید در صدر اخبار قرار میگرفت، از دوران زندگی او پیش از نمایندگی، اطلاعات کمی در دست است. بر اساس بیوگرافی کوتاهی که از کریمی قدوسی در سایت جماران منتشر شده او در دیماه سال ۱۳۳۴ در مشهد و در خانوادهای مذهبی متولد شده است، او ۶ خواهر و برادر دارد، و دوران جوانی و نوجوانیاش را همراه با پدر در حرفه خیاطی سپری کرده است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق بوده و به زبان عربی مسلط است. در ۲۳ سالگی از اعضای فعال سپاه پاسداران خراسان بوده و در طول سالهای دفاع مقدس فرماندهی سپاه استان سمنان را با تشکیل تیپ ۱۲ قائم برعهده داشت، همچنین مسوول اعزام نیرو بود.
بعد از پایان جنگ، از مدیران عالی بسیج در استانهای خراسان بزرگ، اصفهان، فارس، خراسان رضوی بود و در تشکیل نیروهای مقاومت بسیج در این استانها نقش موثری ایفا کرد. وی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در خرداد ماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نماینده مردم مشهد و کلات راهی مجلس هشتم شد، حضوری که تا پایان دوره یازدهم هم تمدید شد. از کریمی قدوسی عموما به عنوان عضو جبهه پایداری نیز یاد میشود.
ام. پی. تی یا ان. پی. تی؛ مساله این است!
آبانماه سال ۱۳۹۲ وقتی یک طرح دو فوریتی توسط جواد کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس وقت تهیه و به هیات رییسه مجلس ارایه شد، دو بار به معاهده «ان پی تی» که مهمترین مبحث حقوق بینالملل در بحث انرژی اتمی است، اشاره و عجیب آنکه هر دوبار هم به زبان انگلیسی و هم به زبان فارسی نام این معاهده «ام پی تی، mpt» درج شد. یک بار در عنوان طرح ۵ صفحهای و یک بار در متن آن به زبان انگلیسی.
این طرح ۵ صفحهای که با خط خود کریمی قدوسی توسط اداره قوانین مجلس تکثیر و در اختیار خبرنگاران قرار گرفت و بعد هم در فضای مجازی منتشر شد در کادر مربوط به عنوان طرح این عبارت را با خود دارد: «الزام دولت به حفظ حقوق مسلم هستهای و مصادیق آن در چهارچوب معاهده «ام پی تی» «در مذاکرات هسته ای».
در بند نهم این طرح نیز چنین نوشته شده بود: «هرگونه موافقت با خواستههای طرف مقابل نباید خارج از معاهده «mpt» باشد».
«ان. پی. تی» مخفف نام انگلیسی «معاهده منع گسترش هستهای» (Nuclear Non- Proliferation Treaty) است.
عجیبتر از اشتباه کریمی قدوسی امضای ۱۱۰ نماینده مجلس وقت پای این طرح بود که به این معنی بود که یا این ۱۱۰ نفر هم نام درست مهمترین معاهده هستهای جهان را نمیدانستند یا اینکه این طرح را چشم بسته امضا کردند.
نام جاویدان در قائله دوتابعیتیها؛ از اتهام زننده تا متهم
جواد کریمی قدوسی در شهریور سال ۱۳۹۷ در مجلس دهم در جلسه سوال از محمدجواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه، در مجلس مستندی را پخش کرد که عنوان میکرد برخی از اعضای هیات ایرانی در مذاکرات هستهای با قدرتهای جهانی دوتابعیتی بوده و «جاسوس» بودند. طرح چنین ادعایی باعث شد علیرضا رحیمی، عضو وقت هیات رییسه مجلس در سوالی از وزیر دفاع این مساله را مطرح کند که چنین اطلاعاتی بر فرض صحت چگونه به دست کریمی قدوسی رسیده است. امیر حاتمی، وزیر دفاع دولت روحانی، روز دوشنبه، ۳۱ تیر همان سال، در جلسه علنی مجلس دهم در پاسخ به این سوال گفت: «طبق اعلام سپاه پاسداران فیلم دوتابعیتیها که در کمیسیون امنیت ملی و صحن مجلس پخش شده به لحاظ موضوعی مشابهت دارد، اما به لحاظ اصالت فیلمی که در صحن مجلس پخش شده فاقد سندیت و اعتبار رسمی است.»
رحیمی در جلسه سوال خود از وزیر دفاع همچنین گفت: «به رییسجمهور اتهام زدند که دوتابعیتی است و این اتهام در سراسر کشور پخش شد، اما تکذیب آن پخش نشد. اگر چنین اتهامی به رییس قوه قضاییه میزدند دادستان سکوت میکرد؟»
بعد از طرح این سوال ۲۹ نماینده مجلس دهم که اکثرا عضو جبهه پایداری و از دوستان و حامیان کریمی قدوسی بودند، اما طرح این سوال توسط علیرضا رحیمی را حمله به سپاه پاسداران خوانده و خواستار برکناری او از هیات رییسه مجلس شدند. کریمی قدوسی در جلسه علنی بعد گفت که موضوع «دوتابعیتی» بودن حسن روحانی را او مطرح نکرده، اما تهدید کرد که فهرست مدیران «دوتابعیتی» جمهوری اسلامی را منتشر خواهد کرد.
ابوالفضل ترابی، عضو کمیته تحقیق و تفحص مجلس از مدیران دوتابعیتی، یکماه بعد در مرداد ۹۷ دوباره بر آتشی که کریمی قدوسی به راه انداخته بود دمید و گفت که یکی از مقامات «بسیار مهم و تراز بالا» در دوران تحصیل در اسکاتلند تابعیت بریتانیا را کسب کرده و هنوز این تابعیت را دارد. اظهاراتی که به نظر میرسید با توجه به تحصیل حسن روحانی در اسکاتلند خطاب به او بیان شده بود. محمود واعظی، رییس دفتر وقت رییس دولت دوازدهم، اما این ادعا را تکذیب کرد. داستان دوتابعیتیهایی که کریمی قدوسی و نزدیکانش علیه حسن روحانی به راه انداخته بودند، اما به یکباره وارد فصل جدیدی شد و چنین اتهامی علیه خود او نیز مطرح شد. جلیل رحیمی جهانآبادی نماینده مجلس دهم در جلسه علنی مدعی شد که کریمی قدوسی به مردم حوزه انتخابیهاش گفته برای ردصلاحیتش امضا جمع کنند، ادامه داد: طالبان یک قیف داشت که بر ریش مردان میگرفت ببیند اندازه ریش آنها استاندارد است یا نه! مردم را کتک میزد اگر ریش با آن قیف طالبان استاندارد نبود. شما چکاره مملکت هستید که به وزیر، به رییسجمهور و حالا به نماینده مردم در مجلس میتازید و ما را غیرانقلابی مینامید و خطاب میکنید؟! چه کسی به شما شناسنامه ایرانی داده است، چه کسی به شما اجازه داده است به ارکان نظام بتازید، چند روز سابقه جبهه دارید، چندتا عملیات شرکت کردهاید که به درجه سرداری رسیدید؟ از کی شما ایرانی شدید که ما ایرانی نبودیم. زمانی که اجداد شما از افغانستان به ایران حمله میکردند، ما از ایران دفاع میکردیم. چه کسی به شما شناسنامه ایرانی داده است؟»
این اظهارات با واکنش کریمی قدوسی در جلسه علنی بعدی مجلس همراه شد، اما رحیمی جهانآبادی فراتر رفت و حتی گفت که کریمی قدوسی به سوال او درباره اصلیت خانوادهاش و دوتابعیتی بودن پاسخی نداده است.
جواد کریمی قدوسی در جلسه روز سهشنبه مجلس همچنین سخنان نماینده تربت جام درباره «تابعیت افغان» خود را رد کرد و گفت: «یک سند مبنی بر اینکه یکی از اجداد من ولو هفت نسل قبل از افغانستان آمده است هم دارند، ایشان باید در صداوسیما این سند را پخش کند، و الا صداوسیما باید همین مذاکرات من را پخش کند؛ در غیر این صورت اگر این کار را نکردند من از دولت افغانستان میخواهم که آنها بررسی کنند که اگر ما رگ و ریشهای در طول تاریخ در اقوام آنجا داشتیم به ما بگویند که به خدمت آنها برویم.»
دلواپس همیشگی علیه روحانی
کریمی قدوسی پس از تأیید صلاحیت کاندیداها و آغاز رقابت انتخاباتی در خرداد ۹۲، چند روز پیش از روز انتخابات خواستار رد صلاحیت حسن روحانی شد. این درخواست همزمان با بالا رفتن آراء روحانی در نظرسنجیها صورت گرفت. با آغاز به کار دولت یازدهم، جواد کریمی قدوسی، همواره در صف اول مخالفان عملکرد این دولت محسوب میشد.
در نخستین سالگرد آغاز به کار دولت یازدهم، کریمی قدوسی در اظهارنظری روحانی را متهم به «دادن اطلاعات مهم فقهی به انگلستان» کرد. همچنین او بودجه رسانههای حامی روحانی را بالغ بر «صدها هزار میلیارد تومان» عنوان کرد. او یکی از چهرههای شاخص همایش «دلواپسیم» بود که در نقد سیاستهای هستهای دولت یازدهم برگزار شد.
کریمی قدوسی در سالهای اولیه دولت نخست روحانی در مهدیه مشهد، دولت را به براندازی متهم کرد و گفت «رمزگشایی از شعار اعتدال امر مهمی است چرا که اعتدال پوششی برای براندازی نظام است.» و «اسرار پشت صحنه جریان اعتدال چیزی است که هماکنون ما به چشم میبینیم و اگر جریان اسفناک فتنه اتفاق افتاده است، هماکنون شعار اعتدال با هدف براندازی نظام، عناصر فتنهگر را به مناصب حکومتی گماردهاند.»
یکی از عجیبترین مناقشههای کریمی قدوسی با حسن روحانی ادعای او درباره جاسوسی و بعد عقبنشینی از این ادعا بود. در یک فایل ویدئویی مدعی شده بود حسن روحانی، رییسجمهور ایران، از سرویس امنیتی و اطلاعاتی انگلستان دستور میگیرد! سخنگوی سپاه ادعای این نماینده مجلس مبنی بر اقدام سازمان اطلاعات سپاه در نشاندادن شنود تلفنی یکی از مقامات کشور با مامور MI۶ به وی را تکذیب کرد. کریمیقدوسی چندی بعد از این ادعا در توییتر خود نوشت: «هیچ نمایندهای مدعی ارتباط مستقیم MI۶ (سرویس امنیتی انگلستان) با رییسجمهور آقای روحانی نبوده است. ما نیز با پاسخ سپاه در این باره همنظر بوده و ارتباط مستقیم سرویسهای جاسوسی با رییسجمهوری را قویا تکذیب میکنیم. تحریف حق و جعل باطل همیشه در اولویت رسانههای زرد و نارنجی بوده است».
کریمی قدوسی هنوز هم روحانی را رها نکرده است. در جریان رد صلاحیت روحانی برای انتخابات خبرگان سال گذشته کریمی قدوسی نوشت: «کسی که استعداد و اراده سقیفه سازی را داشت توسط شورای محترم نگهبان رد صلاحیت شد.»
میداندار اخبار عجیب در اعتراضات سال ۱۴۰۱
در بحبوحه اعتراضات سال ۱۴۰۱ کریمی قدوسی با چند اظهارنظر عجیب واکنشهای زیادی را بر انگیخت. مدعی شده بود: «در طی شصت روز آمار حضور اغتشاشگران در خیابان، ۵۰۰ هزار نفر بوده است. البته اگر یک نفر ۱۰بار هم آمده ۱۰بار در آمار وارد شده. اوج این حضور در یک روز ۴۵هزار نفر بود. (طبق آمار غیر رسمی ۳۱۰ هزارنفر کل جمعیت اغتشاشگران بودند که میشود) گفتند نمادهای حاکمیتی باید سقوط کند. یکی از نمادها مشهد است. قرار بود برای یکی از سران قوا در مشهد حادثه هفتتیر ۶۰ تکرار شود. آخرین مرحله هم ورود پنتاگون بود. در سال ۸۸ هم نقشه همین بود. مرحوم فیروزآبادی در سال ۸۸ در کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت خاتمی در فتنه ۸۸ با فرمانده ناتو دیدار داشت و از آنها خواستند کار ما در داخل که جلو رفت شما وارد شوید. اکثر دستگیرشدگان یک یا دو شب نگهداری شدند بعد با تعهد والدین آزاد شدند. اما از میان بازداشتیهای هدفمند که ادامه هم دارد ۱۸٪ آنها آموزش دیدهاند. تمام این ارتباطات به دست آمده که به عنوان مستندات بیانیه دو دستگاه اطلاعاتی در آینده منتشر میشود. ۷۰درصد دستگیرشدگان دیپلم و زیر دیپلم بودهاند. ۶۷ درصد اهل شرب خمر بودهاند. از این شاربان خمر ۴۷ درصد دایمالخمر بودند. اکثر اینها معتاد به موارد مخدر گل بودند. درصدی از زنان بازداشت شده اهل فحشا بودند. همانکس که خودکشی کرد یکی از همین افراد بود. ۸۰ درصد اینها خارج از کشور را بهشت میدانند».
عجیبترین ادعای کریمی قدوسی، اما در بخش دیگری از این گفتگو مطرح شد: «خانم مولاوردی معاون روحانی طرحی داشت و میخواست فاحشهها را بیمه کند.»
کریمی قدوسی البته هیچ رخدادی را از قلم نمیانداخت و پس از آتش گرفتن بخشی از زندان اوین در سال ۱۴۰۱ مدعی شد: «فردی با چاقو خود را به بند مهدی هاشمی رفسنجانی میرساند و درصددکشتن او برمیآید، اما مهدی هاشمی از دو روز قبل به درخواست خودم از آن بند جابهجا شده بود!»
پایان دوره نمایندگی
در انتخابات مجلس دوازدهم نصرالله پژمانفر، میثم ظهوریان، علیاصغر نخعیراد و احسان عظیمیراد در مرحله اول در انتخابات مجلس شورای اسلامی در مشهد مستقیم وارد مجلس شورای اسلامی شدند. برای کرسی پنجم شهر مشهد نیز، کاظم معتمدیفرد و حسنعلی اخلاقی که حائز بیشترین آرا پس از ۴ نفر اصلی راهیافته به مجلس شده بودند، راهی مرحله دوم میشوند. جواد کریمی قدوسی در رتبه بعدی بیشترین آراء ماخوذه قرار گرفت و از راهیابی به مرحله دوم بازماند. با توجه به بافت سیاسی رایدهندگان در شهر مشهد و اینکه بعد از ۴ دوره نمایندگی، کریمی قدوسی نتوانست حتی از این بدنه اجتماعی و سیاسی رای لازم برای حضور در پارلمان را کسب کند، به نظر میرسد پیام رایدهندگان مدافع سیاستهای اصولگرایی نیز به کریمی قدوسی روشن است. پیامی که با توجه به رفتارهای اخیر کریمی قدوسی از موضوع اعلام زمان حمله نظامی ایران به اسراییل تا داستان سلاح هستهای گویی به گوش او نرسیده است.