Web Analytics Made Easy - Statcounter



وزیر خارجه دولت اصلاحات که در دوازده سال گذشته حضور در فضای علم، دانش و فرهنگ را به فعالیت در فضای سیاسی، اجرایی و دیپلماتیک ترجیح داده است، با وجود ریاست بر عالی‌ترین شورای مشورتی که وظیفه تهیه، تدوین و ارایه راهبرد در حوزه روابط خارجی به مقام معظم رهبری دارد، وقتی پای مسایل فرهنگی و جایگاه امید و اعتماد در جامعه به ویژه در بین جوانان به میان می‌آید تاکید می‌کند از بروز و ظهور انسان‌های بزرگ در حوزه فرهنگ حمایت می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او معتقد است ضروری است کاری کنیم تا جوانان احساس کنند حامل یک فرهنگ اصیل و افتخار آمیز ایرانی و اسلامی هستند.

دیپلمات سال‌های پر افتخار "گفت‌وگوی تمدن‌ها" و روزهای سخت 11 سپتامبر 2001، از دوستان نزدیک و یار غار شیخ حسن روحانی است، با این حال پیشنهادهای دیپلمات هسته‌ای پیشین و رییس‌جمهور فعلی را برای پذیرش مسوولیت در دولتش نپذیرفته و بر تصمیم خود در دور ماندن از فضای کار و سیاست پافشاری کرده است.

وزیر خارجه دولت اصلاحات که به کمتر خندیدن معروف است، از جلسات مشورتی‌اش با وزیر خارجه همیشه خندان دولت روحانی در شورا و جلسات جداگانه دیگر به خوبی یاد می‌کند و می‌گوید با یکدیگر درباره مسایل مختلف تبادل‌نظر داریم.

وقتی پای حضور زنان در عرصه سیاست و دیپلماسی به میان می‌آید و از موانع بر سر راه این مساله به ویژه موضوع دست دادن و مصافحه اشاره می‌کنیم،‌ با لبخندی پر معنا می‌گوید: زنان باید توانایی‌های خود را در صحنه سیاست خارجی نشان دهند تا زمینه این کار بیش از گذشته فراهم شود.

با توجه به گسترش فعالیت شورای راهبردی روابط خارجی در یک سال اخیر که با انجام نشست‌های تخصصی و کارشناسی و سفر مسوولان آن به چند کشور مهم اروپایی و آسیایی همراه بوده است بر آن شدیم تا با سید کمال خرازی به بررسی آخرین تحولات و رویدادهای مهم منطقه‌ای و بین‌المللی و نیز ایران بپردازیم.

این دیپلمات برجسته و با سابقه کشور با اشاره به سیاست ایران در منطقه به ویژه در رابطه با موضوع سوریه معتقد است که "سیاست ایران در قبال نقشه­‌های دشمن در منطقه تا به حال مثبت بوده و از این طریق توانسته به تثبیت موقعیت خود بپردازد."

او در رابطه با تنش میان ایران و عربستان تاکید دارد، اگر عربستان از سیاست‌های جاری در یمن،‌ بحرین،‌ سوریه و عراق دست بردارد زمینه مذاکره فراهم می‌شود.

خرازی تلاش آمریکا برای ضربه زدن به برجام را "جدی" خواند و در عین حال با اشاره به فضاسازی برای برهم زدن برجام از سوی این کشور گفت: اگر دیگران (آمریکا) از برجام خارج شوند، برجامی باقی نخواهد ماند و باید سیاست‌های گذشته را دنبال کرد.

وزیر امور خارجه وقت کشورمان که در کارنامه خود سابقه مدیریت رسانه‌ای دارد درباره ایسنا نیز گفت: ایسنا کارش را با دید جهادی آغاز کرد و همچنان با همین دید در خدمت نظام و کشور است.

او گفت که "نکته مهم در عرصه خبر اصل "بی‌طرفی" است و این‌که گرایش خاصی دنبال نشود و آنچه واقعیت است پیگیری و اخباری که در راستای منافع کشور است گزارش شود. ایسنا در مجموع اعتبار خوبی در کشور و انعکاس خوبی در رسانه‌ها دارد و این نشان‌دهنده بی­‌طرفی و متانت ایسنا است که توانسته چنین موقعیتی را برای خود ایجاد کند و انشاءلله که همچنان بتواند نقش موثری در کشور ایفا کند."

افزایش حضور شورا در راستای تثبیت سیاست­‌های کلان نظام در افکار عمومی است

وزیر امور خارجه دوره اصلاحات در گفت‌وگوی خود با ایسنا در پاسخ به این پرسش که در چند ماه گذشته سفرهای خارجی و دیدارهای شما با مقامات کشورهای مختلف افزایش یافته است، با توجه به این‌که ماهیت شورا ارایه مشورت به مقام معظم رهبری در موضوعات مختلف است، قرار است در سیاست‌های شورا شاهد تغییرات شکلی و محتوایی خاصی باشیم؟ با تاکید بر این‌که "شورای راهبردی روابط خارجی" اصولا برای ارائه مشورت به مقام معظم رهبری تاسیس شده است، افزود: شورا سعی دارد راهبردهایی را در زمینه سیاست خارجی، روابط فرهنگی، علمی، دفاعی و امنیتی با دیدی آینده‌نگرانه طراحی کند و به سیاست‌گذاری در حوزه روابط خارجی کشور کمک کند.

رئیس شورای راهبردی روابط خارجی یکی دیگر از وظایف این شورا را توجیه افکار عمومی و تاثیرگذاری بر فضای ذهنی و فکری جامعه در راستای سیاست‌های ابلاغی کشور دانست و افزود: ما هیچ عجله‌ای نداشتیم که از ابتدا تمامی ظرفیت‌ها و نقش‌های محول شده به شورا را عملی سازیم، می‌خواستیم شرایط فراهم شود و تجارب کافی به دست بیاوریم تا بتوانیم چنین وظیفه‌ای را بر عهده بگیریم.

خرازی با تاکید بر این‌که وظیفه شورای راهبردی روابط خارجی رسیدگی به امور روزمره نیست و این‌که در رابطه با هر موضوعی اعلام موضع بکند، بلکه نقش شورا همان­‌گونه که از عنوان آن پیداست بررسی امور راهبردی و استراتژیک است. خاطرنشان کرد: اگر می­‌بینید فعالیت شورا در فضای رسانه‌ای بروز و ظهور بیش‌تری یافته است اولاً منحصر به ابعاد راهبردی روابط خارجی است و ثانیاً برای تثبیت سیاست­‌های کلان نظام در افکار عمومی است. بنا بر این وظیفه اصلی شورا تظاهر بیرونی نیست، بلکه پیشنهاد راهبرد به مقام معظم رهبری در حوزه روابط خارجی است تا چنان‌چه به مصلحت بدانند به مسوولان کشور ابلاغ کنند و آنها با آینده‌نگری و نگاه راهبردی نسبت به حل مسائل کشور اقدام کنند.

وی در ادامه توضیح داد: شورا چهار کمیسیون دارد و هر یک از اعضای شورا مسوولیت یکی از این کمیسیون‌ها را برعهده دارند و در جلسات کمیسیون‌ها از مسوولان کشور در سطوح مختلف دعوت می‌شود تا حضور یافته و در تهیه راهبرد همکاری کنند. انصافا هم همکاری خوبی از طرف دستگاه‌های مختلف در ارائه اطلاعات و کمک به طراحی راهبردها در حوزه‌های مختلف انجام می‌گیرد و در نهایت این دستگاه­‌ها هستند که باید راهبردهای ابلاغی را اجرا کنند.

از مذاکره با عربستان احتراز نداریم

خرازی در ادامه در پاسخ به این پرسش که به نظر شما سیاست دستگاه دیپلماسی در نپذیرفتن میانجی‌ برای رفع تنش میان ایران و عربستان سعودی سیاست درستی است؟ اظهار کرد: زمانی مذاکرات مفید است که دو طرف قائل به مذاکره باشند. تا به حال عربستان چنین سیاستی نداشته است و به اتکای پول و نفوذی که در برخی از کشورها دارد و حمایتی که از طرف آمریکا و غرب می­‌شود به ماجراجویی­‌های خود ادامه می­‌دهد.

رئیس شورای راهبردی روابط خارجی گفت: عربستان به جای مذاکره برای حل مسائل به کشتار کودکان و زنان بی­‌گناه و حمایت از تروریسم روی آورده است. وقتی آنها چنین رویکردی را در پیش گرفته‌اند زمینه‌ای برای مذاکره باقی نمی‌ماند. اگر عربستان از سیاست‌های جاری خود دست بردارد، جنگ بیهوده­‌ای را که در یمن به راه انداخته است متوقف کند و از حمایتی که از دولت بحرین در مقابل مردم این کشور دارد، دست بردارد و سیاست‌های معقولی را نسبت به مسائل منطقه از جمله سوریه و عراق اتخاذ کند، زمینه مذاکره فراهم می‌شود.

وزیر پیشین امور خارجه کشورمان افزود: مذاکره را باید در زمان مناسب آن شروع کرد. البته ما هیچ‌گاه نگفتیم که از مذاکره با عربستان احتراز داریم، بلکه هر زمان که شرایط ایجاب کند آماده مذاکره با عربستان هستیم؛ چراکه به رابطه با همسایگان‌ اهمیت می‌دهیم، اما عملکرد آنها باید نشان دهد که آماده مذاکره هستند.

بازگشت سفیر قطر به تهران حاکی از تغییر رویکرد آن در تعاملات منطقه‌ای است

پیروزی‌های چشمگیر اسد موجب تجدیدنظر کشورهای مداخله­‌گر در سوریه و اختلاف بین آنها شد

وی هم‌چنین در پاسخ به این پرسش که از یک طرف با موضوع بازگشت مجدد سفیر قطر به تهران رو به رو هستیم که برخی معتقدند به خاطر لجبازی قطری‌ها با عربستان و برخی از کشورهای دیگر حاشیه خلیج فارس است و از طرفی تبادل هیات‌های ایرانی و سعودی را برای بازدید از سفارت‌خانه­‌ها در پیش داریم، اظهار کرد: مساله قطر نشان‌دهنده وجود اختلافات بنیادی بین عربستان و قطر است که از پیش وجود داشته است. متاسفانه عملکرد همه این کشورها اعم از قطر، امارات و عربستان در ماجرای سوریه و عراق منفی بود. با این حال قطر امروز رویکرد خود را تغییر داده است و بازگشت سفیر آنها به تهران نشان‌دهنده این تغییر رویکرد است؛ گرچه دوحه در گذشته از ریاض حمایت می‌کرد ولی امروز اختلافاتش با عربستان علنی شده است.

خرازی با بیان این‌که تحولات اخیر منطقه نقش مهمی در آشکار شدن اختلافات میان این کشورها داشته است افزود: برای مثال می‌توان به توطئه سرنگونی بشار اسد اشاره کرد که در نهایت به نتیجه نرسید و او با وجود دخالت بیگانگان در کشورش و حمایت مالی و تسلیحاتی آنها از تروریسم توانست در برابر یک جنگ تمام عیار مقاومت کند و به پیروزی­‌های چشم­گیری دست یابد و همین امر در تجدیدنظر کشورهای مداخله­‌گر در سوریه و بروز اختلاف بین آنها نقش مؤثری داشته است.

این دیپلمات با سابقه کشورمان با اشاره به اتهامات عربستان علیه قطر مبنی بر این‌که قطر از تروریست‌ها حمایت می‌کند، گفت: این در حالی است که متهم ردیف اول در حمایت از تروریست­‌های وهابی تکفیری در منطقه، عربستان است، ولی عربستان در یک اقدام فرار به جلو و با هدف تبرئه خود، قطر را به عنوان حامی تروریسم معرفی ­می­‌کند و این مساله از مهم‌ترین دلایل بروز تنش بین دوحه و ریاض است. در هر حال قطر توانسته است در برابر فشارهای عربستان مقاومت کند و سیاست‌های خود را نسبت به ایران تصحیح کند، زیرا می‌داند ایران کشوری با ثبات و قدرتمند است که نفوذ بالایی در منطقه دارد، از این رو در نهایت باید روابط خود را با ایران اصلاح کند و ما هم از این تغییر سیاست قطر استقبال می­‌کنیم.

تروریسم در منطقه رو به شکست است

رایزنی‌های مقامات عراقی و سعودی برای ایفای نقش در فضای جدید منطقه است

رییس شورای راهبردی روابط خارجی درباره سفرهای اخیر و متقابل مقامات عراقی و سعودی و تاثیر آن بر ایران، خاطرنشان کرد: این امر خود نشان‌دهنده واقعیت‌های منطقه است، زیرا تروریسم در منطقه رو به شکست است. داعش در عراق تقریباً به طور کامل منکوب شده است. در سوریه هم داعش، النصره و سایر گروه‌های تروریستی در سراشیبی شکست قرار گرفته‌اند. طبیعی است کشورهایی مثل عربستان در پی تأمین منافع خود در فضای جدید باشند، از این رو این رفت و آمدها برای ایفای نقش در فضای جدید است. البته باید با دقت رویدادها را زیر نظر داشت و تحولات را تحلیل کرد که هدف نهایی عربستان چیست. آیا هدف آنها اصلاح روابط و بازگشت از سیاست‌های گذشته و کمک به بهبود شرایط است یا در شرایط جدید باز هم دنبال ماجراجویی دیگری هستند؟

خرازی در پاسخ به پرسشی درباره تاکید اقلیم کردستان عراق بر انجام رفراندوم با وجود تاکید مقامات ایرانی بر ضرورت حفظ تمامیت ارضی عراق و عدم تجزیه خاک آن کشور، گفت: در حال حاضر همه کشورهای منطقه مثل عراق، ایران، سوریه، ترکیه و حتی کشورهای فرامنطقه­‌ای مثل آمریکا و اروپا مخالف برگزاری این رفراندوم هستند، بنا بر این برگزاری این رفراندوم و اعلام استقلال اقلیم کردستان عراق به نفع خودشان هم نخواهد بود، زیرا در آینده با مشکلات زیاد و محدودیت‌های فراوان رو به رو خواهند شد. آنها اگر به آنچه قانون اساسی عراق تعیین کرده است رضایت دهند و مسائل خودشان را با دولت مرکزی عراق حل کنند، می‌توانند زندگی بهتری داشته باشند و طبیعی است ایران هم به توسعه و پیشرفت‌شان کمک خواهد کرد؛ همان‌طور که ایران تا به حال نیز سهم مهمی در توسعه کردستان عراق داشته است.

رییس شورای راهبردی روابط خارجی در ادامه گفت‌وگوی خود با ایسنا در پاسخ به این پرسش که شما بر تثبیت موقعیت ایران در منطقه تاکید دارید، اما برای تثبیت موقعیت یک کشور، جدای از ظرفیت‌های ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک، توجه به ظرفیت سازی به ویژه در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی هم ضروری است، با این حال ایران حتی از اهداف سند چشم‌انداز 20 ساله عقب است، با این شرایط چطور می‌توان به تثبیت موقعیت ایران امیدوار بود؟ گفت: ایران باید از چند جنبه به تلاش برای تثبیت موقعیت خود در منطقه ادامه دهد، یکی از این جنبه­‌ها حفظ و تقویت "امنیت" کشور است. اگر ایران از امنیت امروز خود برخوردار نبود، بخش زیادی از انرژی آن باید صرف مسایل امنیتی می‌شد و نمی‌توانست در صحنه بین‌المللی ایفای نقش کند، اما به برکت تلاش نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی، امروز ایران از امنیت بالایی برخوردار است و در واقع یکی از دلایل این‌که ایران به دعوت سوریه و عراق به کمک آنها شتافت حفظ امنیت ایران بود.

وی ادامه داد: داعش و گروه‌های دیگر داشتند به مرزهای ایران نزدیک می‌شدند و چیزی نمانده بود که بغداد سقوط کند و در آن صورت ما هم در مرزهای خود با خطرات جدی رو به رو می­‌شدیم. در واقع ما این خطرات را با حضور در میدان و کمک به دولت‌های سوریه و عراق از کشور دور ساختیم، بنا بر این کارنامه ایران در این بخش مثبت است و همه مردم اذعان دارند که اگر ایران به کمک سوریه و عراق نمی‌­شتافت، امروز در شرایط امنی به سر نمی‌­بردیم.

اگر تحریم نبود مسلماً بهتر می‌توانستیم سند 1404 را اجرا کنیم

خرازی در ادامه به اهمیت تثبیت قدرت کشور در حوزه "اقتصادی" نیز اشاره کرد و گفت: برای پیشرفت و توسعه سندهای مختلفی از جمله سند 1404 تصویب شده است، اما اجرای این سندها با مشکلات متنوعی از جمله تحریم رو به رو بوده است. در واقع اگر تحریم نبود ما مسلماً بهتر می‌توانستیم این سندها را اجرا کنیم.

وی در پاسخ به این پرسش که اگر تحریم نبود الان کجای سند چشم‌انداز بودیم؟ با بیان این‌که پاسخ به این پرسش به یک ارزیابی علمی و دقیق نیاز دارد افزود: ما در برخی از بخش‌ها پیشرفت خوبی داشته­‌ایم و در برخی زمینه‌ها عقب­‌تر هستیم، اما تحریم عامل موثری بوده است که نتوانیم توفیق بالایی را در تحقق اهداف این سند داشته باشیم.

ارتقای امنیت اقتصادی از لوازم اقتصاد مقاومتی است

رییس شورای راهبردی روابط خارجی با بیان این که "توسعه اقتصادی یک مولفه مهم در تثبیت موقعیت کشور است" گفت: سیاست ابلاغی رهبری تحت عنوان اقتصاد مقاومتی مبتنی بر این پیش‌بینی است که تحریم‌ها به طور کامل برداشته نخواهد شد و فشارها همچنان باقی خواهد ماند از این رو باید ببینیم با وجود این فشارها چگونه می‌­توانیم به توسعه اقتصادی کشور ادامه دهیم. ایران دارای منابع خدادادی زیادی است و پول‌های سرگردان در دست ایرانیان نیز فراوان است. به نظر من اگر مدیریت درستی وجود داشته باشد و اقتصاد مقاومتی به معنای واقعی کلمه اجرا شود می‌توان کاستی­‌های اقتصاد کشور را جبران کرد و مسیر رشد و توسعه را با اتکای به امکانات داخلی و توسعه روابط اقتصادی خارجی طی کرد.

خرازی تاکید کرد: البته اقتصاد مقاومتی به معنای عدم بهره­‌برداری از منابع خارجی نیست و از لوازم اقتصاد مقاومتی ارتقای امنیت اقتصادی است، به طوری که شرکت‌­های داخلی و خارجی احساس کنند می‌توانند در ایران سرمایه‌گذاری کنند. دولت باید مشکلات سرمایه‌گذاری را برطرف کند و از ورود ایرانیان خارج از کشور و شرکت­‌های خارجی‌ برای سرمایه‌گذاری در ایران استقبال کند تا با اتکا به منابع سرشار داخلی و بدون وابستگی به قدرت‌­های خارجی بتوانیم مشکلات اقتصادی خود را حل کنیم.

وی ادامه داد: البته غیر از مشکلات اقتصادی مسایل و مشکلات فرهنگی را نیز نباید نادیده گرفت. این اتفاقاً حوزه‌­ای است که بیگانگان سرمایه‌­گذاری زیادی در آن کرده‌­اند تا جامعه ایران را از درون دچار ناامیدی و بدبینی کنند. باید اذعان کرد که متأسفانه ما با وجود میراث گران­‌سنگ فرهنگی خود نتوانسته‌­ایم به درستی فرهنگ ایرانی و اسلامی اصیل را در جامعه خود توسعه دهیم و به همین دلیل بستر نفوذ فرهنگی بیگانگان در جامعه فراهم آمده است و مسایل مختلفی ذهن عمومی جامعه را به خود مشغول ساخته است که از جمله رشد فساد مالی، اقتصادی و اخلاقی است که متأسفانه جامعه ما با آن رو به روست.

رییس شورای راهبردی روابط خارجی خاطرنشان کرد: ما زمانی می‌توانیم به عنوان یک الگو در جهان شناخته شویم که همه مشکلات خود از جمله مشکلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خویش را به درستی حل کرده باشیم. البته با وجود همه این مشکلات همین الان هم ایران از نفوذ زیادی برخوردار است؛ ایرانی با ثبات که متکی به مردمش است و توانسته است در راستای حفظ استقلال و آرمان‌­های انقلابی خویش در برابر ابرقدرت‌ها ایستادگی کند و اقتصاد و معیشت مردم را تا حد زیادی تامین کند و این‌ خود منشأ نفوذ ایران در منطقه است.

وی گفت: اگر ایران را با کشورهای دیگر در منطقه مقایسه کنید می‌بینید که هر کدام از آنها با مشکلات امنیتی، اجتماعی و اقتصادی زیادی مواجه هستند، اما ایران در مجموع با وجود همه فشارها و تحریم‌هایی که علیه آن جاری است، توانسته است با اتکا به مردمش کشور را اداره کند، با این حال زمانی می‌تواند الگوی یک جامعه اسلامی مترقی و توسعه ­یافته باشد که همه مشکلات داخلی و خارجی خود را حل کرده باشد.

تقویت امید در جوانان تابعی از عملکرد دولت و مجموعه نظام است

خرازی در پاسخ به این پرسش که بزرگ‌ترین مشکل فرهنگی کشور را در چه چیز می‌بینید، و در رابطه با حفظ و افزایش اعتماد عمومی و امید در جامعه از سوی مسوولان کشور و نظام چه توصیه یا توصیه‌هایی دارید؟ اظهار کرد: این تابعی از عملکرد دولت و مجموعه نظام است که چقدر بتوانند امید را در بین جوانان تقویت کنند و آنها را با افتخارات میراث فرهنگی خود آشنا سازند. برای این کار داشتن برنامه‌های فرهنگی تأثیرگذار و جذاب، به نحوی که شادابی فرهنگی بیافریند و جوانان احساس کنند که حامل یک فرهنگ اصیل و افتخارآمیز ایرانی و اسلامی هستند ضروری است. البته، فرهنگ یک امر دستوری نیست، بلکه با روان و ذهن انسان‌ها سر و کار دارد و از دل انسان‌ها برمی­‌آید و لازمه آن حمایت از بروز و ظهور انسان‌های بزرگ در حوزه فرهنگی است. اما این روند با مشکلاتی رو به رو است که از جمله نفوذ فرهنگ بیگانه و سرمایه­‌گذاری بیگانگان در تخریب فضای روانی مردم است.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: امروز شاهد تلاش بیگانگان برای نفوذ در فضای مجازی هستیم، شایعات، دروغ‌پردازی­‌ها و اخبار نادرست ذهن جوانان ما را مثل خوره می‌خورد و قطعاً دستگاه‌ها و عوامل بیگانه در صدد خبرسازی و دروغ‌پردازی علیه مصالح کشورمان هستند و این مشکلی جدی است که جامعه ما با آن رو به روست.

جای متفکرانی چون شهید مطهری و دکتر شریعتی در جامعه خالی است

سیاست‌های فرهنگی‌مان بعد از انقلاب و جنگ درست نبود

وی مشکل دیگر را ضعف کشور در ایده‌پردازی فرهنگی با استفاده از میراث تمدنی گران­‌سنگ کشورمان دانست و گفت: بعضاً می‌بینیم که در تولیدات فرهنگی عده‌ای نگاه‌شان به غرب است، در حالی که نگاه ما باید به گنجیه میراث فرهنگی خودمان باشد و بتوانیم آن میراث گران‌سنگ را به زبان امروز و با استفاده از فن‌آوری­‌های روز به جامعه و به خصوص جوانان خودمان عرضه کنیم. متاسفانه افرادی که بتوانند چنین کار مهمی را انجام دهند کم داریم و از این رو در حوزه ادبیات، هنر، فلسفه و به طور کلی علوم انسانی آثار برجسته­‌ای که موجب تحول و شکوفایی فرهنگی شود، نداریم. متأسفانه همان کتاب‌های قبلی تکثیر می‌شود در حالی که لازم است آثار فاخر و جذاب جدیدی تولید کنیم تا پاسخگوی سوالات جوانان این عصر باشد. در سال‌های گذشته آثار شهید مطهری و دکتر شریعتی چنین نقشی را در جامعه ایفا می­‌کرد و امروزه جای چنین متفکرانی در جامعه ما و در بین اندیشمندان خالی است که متناسب با شرایط امروز نقش آفرین باشند و حرکت ایجاد کنند.

رییس شورای راهبردی روابط خارجی در پاسخ به این پرسش که چرا بعد از انقلاب و به ویژه بعد از جنگ تحمیلی با روند کند توسعه فرهنگی مواجه شدیم، خودمان کم کاری کردیم یا این را هم باید از ناحیه بیگانگان بدانیم؟ گفت: خیر، سیاست‌های ما درست نبوده است. فرض کنید از زمانی که در دانشگاه‌ها برای ارزیابی کار اساتید کمیت‌گرایی مطرح شد، ضربات زیادی به علم، دانش و توسعه فکری وارد آمد. امروز شاهد هستیم که برخی از دانشجویان در پی تولید علم نیستند، بلکه صرفاً به دنبال کپی کردن مطالب و چاپ مقاله با پرداخت پول به بنگاه‌­های مقابل درب دانشگاه تهران هستند که رویه‌ای تاسف‌آور است. از این رو معتقدم باید در ملاک­‌ها و روند تولید علم، دانش و فرهنگ در کشور تجدید نظر شود.

آنچه تا به حال در منطقه رخ داده تنها به نفع اسراییل بوده است

خرازی در ادامه این گفت‌وگو در پاسخ به این پرسش که برخی از تحلیل‌گران خارجی حضور و نقش ایران در منطقه از ایران تا لبنان را تلاش برای پیاده کردن سیاست "از ایران تا جولان" تعبیر می‌کنند تصریح کرد: این رویکرد در ادامه همان ذهنیتی‌ است که از سوی اسراییلی‌ها به عنوان "هلال شیعی" در ذهن عرب‌ها جا انداخته شد که ایران می‌خواهد در قبال اهل تسنن یک هلال شیعی در منطقه ایجاد کند و متاسفانه کشورهای عربی در دام این سیاست افتادند و به شیعه هراسی و ایران هراسی دامن زدند.

وی تاکید کرد: روزی مشخص خواهد شد که آنچه در سوریه اتفاق افتاد، یعنی حضور داعش و النصره و گروه‌های تروریستی دیگر، طراحی اسراییلی‌ها بوده است که به دست اعراب مرتجع اجرا شد. می‌بینید آنچه تا به حال در این منطقه رخ داده است تنها به نفع اسراییل بوده است؛ اگر ارتش سوریه و عراق آسیب دیدند به نفع اسراییل بود، اگر این دو کشور تبدیل به ویرانه شدند به نفع اسراییل بود و اگر به اختلاقات شیعه و سنی دامن زده شد، باز هم به نفع اسراییل بوده است.

وزیر خارجه پیشین کشورمان با طرح این پرسش که ما در قبال سیاست "ایران‌هراسی" چه باید بکنیم؟ تصریح کرد: اول این‌که باید توضیح دهیم شیعه بودن یا سنی بودن ملاک ما برای حمایت از دیگران نیست، همچنان که از شیعیان مظلوم دفاع می‌کنیم، از اهل تسنن مظلوم هم حمایت می‌کنیم که نمونه آن مبارزان فلسطینی است. آیا در فلسطین یک نفر شیعه سراغ دارید؟ یا در سوریه همه شیعه هستند؟ می­‌بینید با وجود این‌که اکثریت مردم سوریه اهل تسنن هستند، ما از کل مردم سوریه دفاع می­‌کنیم، در عراق هم همین­‌طور. بنا بر این در عمل ایران سیاستی را اتخاد کرده است که نشان می­‌دهد تئوری هلال شیعی باطل است.

این دیپلمات با سابقه کشورمان با بیان این‌که از نظر تاریخی کشورهای حاضر در منطقه همواره حوزه نفوذ ایران بوده‌اند و در طول تاریخ از شامات و عراق به ایران و بالعکس مهاجرت و رفت و آمدهای زیادی وجود داشته است، گفت: نفوذ ایران در این کشورها نفوذی طبیعی است، نه مصنوعی که به زور و از طریق ارسال پول و سلاح برای تروریست­‌ها به دست آید. بدین ترتیب، امروزه ایران به عنوان کشوری مردم‌سالار نفوذ طبیعی خود را در منطقه دارد و مردم این کشورها هیج وقت حمایت‌های ایران از کشورشان را در مبارزه علیه گروه­‌های تروریستی و بیگانگان فراموش نخواهند کرد. به نظر من سیاست ایران در قبال نقشه­‌های دشمن در منطقه تا به حال مثبت بوده و از این طریق توانسته است به تثبیت موقعیت خود بپردازد.

خرازی در پاسخ به این پرسش که مذاکرات سوریه و حل و فصل این بحران منطقه‌ای و بین‌المللی با توجه به اختلافات شدیدی که در تعاملات دو جانبه و چندجانبه کشورهای منطقه وجود دارد به جایی خواهد رسید یا نه و می‌توان به راه‌حلی مسالمت‌آمیز در این رابطه ‌امیدوار بود؟ با بیان این‌که "مذاکرات سوریه رو به جلو است" افزود: زمانی هیچ کدام از کشورهای منطقه و طرفداران کناره‌­گیری بشار اسد، نمی‌پذیرفتند که اسد در قدرت باقی بماند، ولی امروز می‌­بینید که اکثراً از شرط برکناری بشار اسد دست کشیده‌­اند. این نشان می­‌دهد که آنچه تعیین‌کننده است وضعیت میدانی در سوریه است.

وضعیت علی‌الارض در سوریه تعیین‌کننده مصالحه سیاسی خواهد بود

وی در پاسخ به این پرسش که با وجود تثبیت قدرت اسد، اما هنوز تحول چشمگیری را در مذاکرات سیاسی شاهد نیستیم؟ گفت: موافقت با ماندن اسد یک تحول بزرگ است و وضعیت علی‌الارض است که تعیین‌کننده مصالحه سیاسی خواهد بود. البته در نهایت مسایل سوریه باید در قالب یک طرح سیاسی حل و فصل شود و کشورهای مختلف هم در این مساله نقش خواهند داشت، اما موقعیت ایران و روسیه و البته ایستادگی خود دولت سوریه در نوع مصالحه‌­ای که انجام خواهد گرفت تعیین‌کننده خواهد بود، بنا بر این هر چه موقعیت دولت سوریه بیش‌تر تثبیت شود در نتیجه نهایی تأثیر بیش‌تری خواهد داشت.

منافع اروپایی‌ها ایجاب می‌کند در برابر سیاست‌های آمریکا مقاومت کنند اما ...

رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در پاسخ به این پرسش که اخیراً با خانم موگرینی و مقامات اروپایی دیدار داشتید، از نظر شما با توجه به حضور ترامپ در آمریکا و سیاست‌هایی که در قبال برجام دنبال می‌کند، اروپایی‌ها چقدر پشت برجام خواهند ایستاد و تا چه اندازه می‌توان به ایستادگی آنها اعتماد کرد؟ با تاکید بر این‌که "در روابط بین‌الملل منافع کشورها تعیین‌کننده است"، گفت: دوستی و تعهدات اخلاقی چندان در این عرصه ملاک نیست و کشورها تا زمانی که منافع‌شان ایجاب ‌کند از یک سیاست خاص حمایت می‌کنند.

وی ادامه داد: در حال حاضر منافع اروپایی­‌ها ایجاب می‌کند در برابر سیاست‌های آمریکا مقاومت کنند؛ چراکه سیاست‌ آنها با سیاست آمریکا در قبال برجام متفاوت است و ایستادگی آنها در برابر فشارهای آمریکا لازمه حفظ استقلال آنهاست، اما این‌که تا چه زمانی بتوانند این سیاست را ادامه دهند و با توجه به وابستگی‌های زیادی که به آمریکا دارند مسیر مستقل خود را طی کنند، بستگی به سر جمع منافع آنها دارد.

وزیر امور خارجه دوره اصلاحات تصریح کرد: اروپایی‌ها دوست دارند در پیشبرد سیاست‌هایشان همواره مستقل باشند و به سیاست­‌های آمریکا وابسته نباشند و از منافع خود دفاع کنند، ولی در عین حال در دنیای امروز منافع کشورها چنان در هم تنیده است که به سادگی نمی­‌توانند منافع کشور دیگر را نادیده بگیرند. طبیعی است با توجه به موقعیت تثبیت‌ شده جمهوری اسلامی ایران و نفوذ بالایی که ایران در این منطقه حساس دارد، به نفع اروپایی‌هاست که با ایران کار کنند. بنا بر این هرچه موقعیت ایران در منطقه بیش‌تر تثبیت شود آنها چاره‌ای جز این نخواهند داشت که با چنین قدرت منطقه‌ای تعامل داشته باشند. البته باید منافع دو طرف تامین شود تا روابط پایدار بماند.

خرازی تاکید کرد: اگر بتوانیم از ثبات و پایداری بیش‌تری برخوردار و در مسائل منطقه تاثیرگذارتر باشیم و بتوانیم ایران را به عنوان کشوری فعال و با بنیان‌های اقتصادی قوی به دنیا معرفی کنیم، دامنه تعاملات‌مان با اروپا بیش‌تر خواهد شد و ثبات بیش‌تری هم خواهیم داشت.

بیانیه سه کشور اروپایی در واکنش به پرتاب موشک ماهواره‌بر سیمرغ‌ غیرمنطقی بود

این شخصیت برجسته عرصه دیپلماسی درباره واکنش سه کشور اروپایی به پرتاب موشک ماهواره­‌بر سیمرغ و میزان اعتمادی که به کشورهای اروپایی می­‌توان داشت، گفت: این امر بستگی به شرایط داخلی اروپا و میزان وابستگی آنها به آمریکا دارد. باید دید آمریکا تا چه حد می‌تواند بر سیاست‌های آنها اثر بگذارد. موردی را که شما اشاره کردید، یعنی امضای بیانیه مربوط به پرتاب موشک ماهواره­‌بر "سیمرغ"، باید گفت که صدور چنین بیانیه‌ای از سوی سه کشور اروپایی کاملاً غیر منطقی و نشانه تأثیرپذیری کشورهای اروپایی از سیاست­‌های آمریکا بود که البته با اعتراض جمهوری اسلامی رو به رو شد و من هم در دیداری که با رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا داشتم به ایشان گفتم که سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان چه توجیهی برای امضای چنین بیانیه‌ای داشته­‌اند که پرتاب موشک ماهواره­‌بر سیمرغ را مغایر با قطعنامه2231 می­‌داند؟ آنها هیچ توجیه منطقی ندارند و خانم موگرینی هم پاسخی نداشت. مواردی این‌گونه وجود دارد، اما صحبت در مورد سیاست‌های کلی اروپاست.

آمریکا در ضربه زدن به برجام جدی است

رییس شورای راهبردی روابط خارجی در ادامه در پاسخ به این پرسش که اگر در آینده با خروج یک جانبه آمریکا از برجام مواجه شویم، ایران به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ با تاکید بر این‌که "آمریکایی‌ها در ضربه زدن به برجام واقعاً جدی هستند و دنبال آن هستند تا بهانه‌ای بتراشند و نقض برجام را به گردن ایران بیندازند و این خط راهبردی‌ آنهاست" گفت: همان‌طور که آژانس بارها تأیید کرده است ایران برجام را به طور کامل اجرا کرده است و اروپایی‌ها هم این مساله را تأیید می‌کنند. اما این‌که اگر آمریکا از برجام خارج شود چه خواهد شد، یک مساله فرضی است و بستگی به این‌ دارد که اروپایی‌ها چه عکس‌­العملی از خود نشان دهند؛ آیا اروپایی‌ها مقابل آمریکا محکم خواهند ‌ایستاد و همچنان از برجام حمایت خواهند کرد یا در برابر فشارهای آمریکا تسلیم خواهند شد. در برابر هر کدام از این گزینه­‌ها باید تصمیم مقتضی گرفته شود. اگر برجام باقی بماند همچنان به آن متعهد خواهیم بود و اگر فرو بریزد، سیاست خود را در بازگشت به وضعیت گذشته به شدت دنبال خواهیم کرد.

اگر دیگران از برجام خارج شوند، برجامی باقی نخواهد ‌ماند و باید سیاست‌­های گذشته را دنبال کرد

وی در پاسخ به این پرسش که در داخل کشور برخی دلواپس هستند و دائم بر ضعف برجام و نقض آن از سوی آمریکا تاکید دارند و واکنش‌های ایران به اقدامات آمریکا را متناسب نمی‌دانند در حالی که دولت و وزارت امور خارجه تاکید دارند که وارد بازی آمریکا در مقصر جلوه دادن ایران در نقض برجام نباید شد؟ گفت: واکنش ما باید متناسب با شرایط باشد. اگر دیگران از برجام خارج شوند، طبیعی است که برجامی باقی نخواهد ‌ماند و باید سیاست‌­های گذشته را دنبال کرد. البته، همان‌طور که مسوولان اعلام کرده‌­اند برای هر شرایطی که پیش آید آماده‌­اند. درست است که آمریکایی‌ها مرتب بدعهدی می­‌کنند و نه تنها روح، بلکه متن و نص برجام توسط آمریکا نقض شده است، اما هنوز رسماً از برجام خارج نشده‌­اند. البته، شورای عالی امنیت ملی و مجلس طرح‌­هایی را در قبال نقض برجام از سوی آمریکا در دست تهیه دارند که بر اساس آن عمل خواهد شد.

احیای معاونت اقتصادی وزارت خارجه سیاست درستی است

خرازی در پاسخ به این پرسش که آقای ظریف در دوره دوم وزارت خود، اقدام به تشکیل معاونت اقتصادی در وزارت امور خارجه کرده­ است، فکر می‌کنید تا چه اندازه این اقدام موثر خواهد بود و چقدر فکر می‌کنید برجام در شکل­‌گیری این معاونت تأثیرگذار بوده است؟ با تأکید بر این نکته که "احیای معاونت اقتصادی وزارت خارجه سیاست درستی است" گفت: طبیعی است در فضای بعد از برجام فضای کاری برای ایجاد چنین معاونتی تقویت شده است. این‌که چگونه بتوان گشایش‌ اقتصادی را توسعه داد و معضل روابط بانکی را حل کرد نیاز به تدابیر سیاسی ـ اقتصادی مناسب دارد و وزارت خارجه حتماً باید در این زمینه نقش فعالی را برعهده بگیرد.

وزیر امور خارجه کشورمان در دولت اصلاحات ادامه داد: در دوره وزارت اینجانب معاونت اقتصادی تشکیل شد. البته در ابتدای کار تداخلاتی بین معاونت‌های سیاسی و اقتصادی وجود داشت، اما وقتی آقای دکتر عادلی معاون اقتصادی شد، هدف معاونت را هماهنگی­‌های راهبردی انتخاب کرد و از این رو درگیری‌ها کاهش یافت. بنا بر این الان هم من معتقدم هدف معاونت اقتصادی باید فعالیت راهبردی و در راستای تسهیل ارتباطات دستگاه­‌های اقتصادی ایران با جهان خارج باشد و درگیر مسایل روزمره نشود؛ بدون شک ایفای چنین نقشی توسط وزارت خارجه بسیار موثر و مفید خواهد بود.

باید از حضور زنان در عرصه سیاست خارجی استقبال شود

وی در پاسخ به این پرسش که چرا حضور زنان در وزارت خارجه در دوره‌های مختلف کمرنگ بوده است، آیا زنان توانمندی لازم برای ورود به عرصه دیپلماسی را ندارند یا پروتکل­‌های دیپلماتیک داخلی و بین‌المللی در تعاملات سیاسی بین سفیران و دیپلمات‌ها اجازه این کار را نمی‌دهد؟ گفت: خانم‌ها باید توانایی‌های خود را در صحنه سیاست خارجی نشان دهند تا زمینه این کار بیش از گذشته فراهم شود. البته، زنان در صحنه رسانه، دانشگاه‌ها، مدیریت کشور و غیره حضور دارند و با استمرار این روند، فضا آماده می‌شود تا در صحنه سیاست خارجی نیز نقش موثرتری داشته باشند. علاوه بر این خانم‌ها در حال حاضر هم نقش فعالی در وزارت خارجه دارند. الان سفیر زن و معاون سفیر زن داریم، ولی کافی نیست و باید توسعه یابد و از حضور زنان در عرصه سیاست خارجی استقبال شود.

وی در پاسخ به این‌ پرسش که برای انتخابات 1400 کاندیدای ریاست جمهوری می‌شوید؟ گفت: من در پایان دوره وزارت خویش و در آخرین مصاحبه­ مطبوعاتی که با جمعی از خبرنگاران داشتم اعلام کردم که پس از وزارت مسوولیت بالای اجرایی دیگری را نمی­‌پذیرم. الان هم بر همین تصمیم پایدار هستم و فکر می‌­کنم جوانان باید به میدان بیایند و دوره مسوولیت‌پذیری آنهاست.

از دوستان نزدیک آقای روحانی هستم

با آقای ظریف جلسات مشورتی داریم

وزیر پیشین امور خارجه کشورمان در پاسخ به این‌که در دولت آقای روحانی به شما پیشنهاد پذیرش مسوولیتی شد و نپذیرفتید؟ گفت: من از دوستان نزدیک آقای روحانی هستم و سال‌ها چه در دوران دفاع مقدس و چه در دوران وزارت با هم همکاری نزدیکی داشته­‌ایم و به طبع ایشان توقع داشتند در دوران انتخابات به ایشان کمک کنم و مسوولیتی را بپذیریم، اما تصمیم من این بود که بقیه عمرم را صرف فعالیت­‌های فکری، علمی و دانشگاهی بکنم. به همین دلیل در کنار شورای راهبردی روابط خارجی وقت زیادی را صرف علوم شناختی می‌کنم و مسوولیت ستاد توسعه علوم و فن‌آوری­‌های شناختی را بر عهده دارم و در پژوهشکده علوم شناختی نیز فعال هستم.

وی در پاسخ به این که آقای دکتر ظریف جلسات مشورتی با شما دارند؟ گفت: بله، علاوه بر جلسات شورای راهبردی که بعضاً از ایشان دعوت می­‌شود، در فرصت­‌های دیگری نیز همدیگر را می­‌بینیم و به تبادل‌نظر می‌پردازیم.

اخبار سیاسی - ایسنا

منبع: بیتوته

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۰۷۷۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عباس آخوندی: هر طرحی که در منطقه بر مبنای حذف قدرت‌های جهانی ارائه شود، از همان ابتدا با شکست مواجه خواهد شد

محمدجواد محمدحسینی- در جلسۀ این هفتۀ خانۀ گفتارها که با تلاش مجید تفرشی، مؤسس و مدیر این خانه و با اجرای محمدرضا مهاجر برگزار شد، عباس آخوندی در مورد مقالۀ اخیرش که اسفندماه ۱۴۰۲ منتشر شده است، توضیحاتی ارائه داد و به سوالات حضار در جلسه نیز پاسخ گفت.

آخوندی در آن مقاله و در این سخنرانی سعی داشت با رویکرد حفظ منافع ملی و حفظ امنیت منطقۀ خلیج فارس، راهکاری نو برای منازعۀ فلسطین و اسرائیل و نحوۀ ورود ایران به این منازعه ارائه نماید؛ از نظر او رویکرد فعلی دولت ایران باید تغییر پیدا کند. مهمترین نکات آخوندی در طرح پیشنهادی‌اش، یکی تمرکز ایران بر موضوع آپارتاید و نژادپرستی اسرائیل و تغییر رویۀ این رژیم به سمت سکولار و دموکرات شدن است و دیگری گسترش مناسبات بین ایران و قدرت‌های بزرگ (خصوصاً آمریکا) و پذیرفتن نقش آمریکا در منطقۀ خلیج فارس توسط ایران است. در ادامه خلاصه‌ای از مقالۀ آخوندی با عنوان «ایران، فلسطین و امنیّت منطقۀ خلیج فارس: ضرورت تغییر انگاره کلی» بر اساس نکاتی که در جلسۀ سه ساعتۀ جمعه‌شب ارائه شد، تقدیم می‌گردد:

از زمان کشف نفت در منطقه و تامین حدود ۳۰% نفت جهان توسط کشورهای این منطقه، مسئله امنیت انرژی نیز بر اهمیت امنیت خلیج فارس برای قدرت‌های بین‌المللی افزوده است. قدرت‌های فرامنطقه‌ای در تلاش‌اند که با چشم‌پوشی از مسئله اشغال و پیامدهای بلندمدت آن، با طرح شکل ایدۀ دو دولتی، نظم و ترتیبات امنیّتی منطقه‌ای ویژه‌ای با محوریت اسرائیل را در منطقه مستقر سازند.

در جهت مخالف آن، ملّت تحتِ ستم و خشم‌آلود فلسطین زنده است و برای احقاق حقوق خود فعالیت می‌کند. و فراتر آنکه، موضوع آزادسازی فلسطین و قدس تبدیل به آرمان ملّت‌های مسلمان شده است. این انرژی و نیرو موجب شکل‌گیری انواع حرکت‌های ملّی و گروه‌های مقاومت با ایدئولوژی‌ها، رویکردها و شیوه‌های مختلف گردیده است و نتیجۀ قهری آن شکل‌گیری یک وضعیت بی‌دولتی و توزیع نامتعادل و نامتعین قدرت بین نهادی رسمی و گروه‌های مبارز گشته است.

نقد ایدۀ دو دولتی و توجه به آپارتاید اسرائیل

برای فهم بهتر آنچه که با آن روبه‌رو هستیم درک بستر تاریخی شکل‌گیری مسئله مهم است. پس از تشکیل نخستین کنگره صهیونیسم در بازل سوئیس در سال ۱۸۹۷ صهیونیستان در پی تشکیل دولت یهود برآمدند تا به قول خود برای قوم دربه‌در یهود سرزمینی دست‌وپا کنند. صهیونیست‌های برپاکنندۀ کنفرانس درصدد القای این باورها بودند که:

۱- یهودیان جهان با گذشت بیش از ۲۵۰۰ سال از تصرف سرزمین اسرائیل توسط بخت‌النصر در سال ۵۹۷ پیش از میلاد و کوچ دادن آنان به بابل و سپس پراکنده گشتن آنان در سراسر جهان هنوز از یک قوم و یک نژادند.

۲- یهودیان جهان یک ملّت هستند. فارغ از اینکه اکنون کجا زندگی می‌کنند و با تابعیت چه کشوری باشند. در ضمن، این ملّت که قوم بنی اسرائیل هستند برگزیده خدایند و به خواست او، بر سایر ابنای بشر برتری دارند. این ملّت باید دولت یهود را در سرزمین خود برپا سازد. این باور تا پیش از شکل‌گیری صهیونیسم، یک اعتقاد آخرالزمانی بود و یهودیان وظیفه‌ای در جهت تحقق آن نداشتند و تحقق آن به مشیّت خدایی باز می‌گشت. لیکن، پس از ظهور ایدئولوژی صهیونیستی جدید، این باور تبدیل به یک واجب عملی شد.

۳- ارض اسرائیل بنابرآموزه‌های کتاب مقدس، ارض موعود ملّت یهود است و به آنان تعلق دارد.

۴- این ملّت حق دارد که در سرزمین فلسطین دولت یهود را برقرار سازد و این سرزمین را از لوث وجود دیگران پاک سازد.

بنیان اندیشۀ بالا مبتنی بر تحویل دو مفهوم «امّت یهود» و «قوم موهوم بنی‌اسرائیل» به «ملّت یهود» است. مفهوم ارض موعود و ظهور نجات‌بخش در امّت یهود مفهومی آخرالزمانی است که در تمام ادیان ابراهیمی بر آن تاکید شده است. لیکن تحویل این دو مفهوم به «ملّت» یهود که پدیداری مدرن است؛ همچنان که اریک هابسبام تاکید می‌کند، این آشکارا آفرینش سنتِ نو برای یهودیان است. آشکار است که تحویل مفهوم دین به نژاد آبستن امکان درغلتیدن به کنش‌های پاکسازی نژادی است.

در حالیکه «قوم»یک مفهوم اجتماعی است، «ملّت» یک مفهوم سیاسی است. قوم ناظر بر یک گروه از مردمان است که در جامعه‌ای بزرگتر که متکرثر است زندگی می‌کنند. نژاد، زبان، خاطره‌ها و فرهنگ قومی اعضای قوم را به یکدیگر گره می‌زند. در حالیکه ملّت مفهومی مدرن و فراقومی و فرادینی است که می‌تواند چندین قوم، دین و زبان و خرده‌فرهنگ را در خود جای دهد و لایه‌ای زیرین‌تر از هویت افراد را شکل می‌دهد. ملّت، مفهومی قراردادی، سیاسی و پویا است و دائم در حال تحول است و ورود و خروج مردمان دیگر به آن وجود دارد. مفهوم ملّت از سایر جمعیت‌های انسانی از رهگذر برقراری اعلام وفاداری، نظم، امنیّت، روش رفع تعارض میان اعضا، قانون و روش اعمال آن، سرزمین و مرزهای آن و نهایتا اقتدار متمایز می‌شود. در این بستر، مفهوم شهروندی و حقوق و مسئولیت ناشی از آن و رابطۀ آن با نهاد ملّت تفاوت بنیادین با مفهوم تعلق نژادی و یا موروثی به یک قوم و ارتباط با ساختار قوم دارد.

هرچندراهکار دو دولتی از زمان تاسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ بر اساس قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نوامبر ۱۹۴۷ و از رهگذر تقسیم سرزمین فلسطین به دو بخش در دستور کار دولت‌های بزرگ از جمله امریکا و بریتانیا بوده است، در سال ۱۹۹۳ بود که موضوع با رهبری ایالات متحده، طی پیمان اسلو به امضای یاسر عرفات رهبر سازمان آزادی بخش فلسطین نیز رسید. لیکن، از همان زمان آشکار بود که این پیمان بر تحقق یک امر ممتنع استوار است. چرا که همجواری مسالمت‌آمیز یک دولت نژادپرستِ تا دندان مسلح با سیاست امنیتی مبتنی بر نسل‌کشیِ همسایه با دولتِ بدونِ ارتشِ همسایه امری محال است و امکان و پذیرش هرگونه تفاوت در درون دولت یهود وجود ندارد؛ چون اساسا حقوق شهروندی را تنها برای یهودیان منظور و خود را نمایندۀ ارادۀ عمومی ملّت یهود می‌داند.

در عمل، صهیونیست‌ها، چه پیش از تشکیل اسرائیل و چه پس از آن به همینگونه عمل کرده‌اند و سیاست کوچ دادن فلسطینیان از سرزمینشان را از ابتدای اواخر قرون نوزدهم که جریان مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین را سازمان دادند تا کنون پی گرفته‌اند. و عربان باقیمانده در اسرائیل نیز شهروند درجۀ دو محسوب می‌شوند و از برخی حقوقی که یهودیان بهره‌مندند چون عضویت در ارتش محرومند. اکنون نیز سیاست اسرائیل، کوچ دادن ساکنان غزه به صحرای سینا و یا هرجایی خارج از سرزمین فلسطین است و با گذشت ۷۶ سال از قطعنامه ۱۸۱ و ۳۰ سال از پیمان اسلو و عدم تحقق ایدۀ دو دولتی، در عمل، امتناع آن به اثبات رسیده است، به‌نحوی که اکنون منطقه در آستانۀ جنگ همه علیه همه قرار دارد.

سخنان جان کری وزیر امور خارجه پیشین امریکا در این ارتباط گفت: «یک واقعیّت اساسی وجود دارد، اگر گزینۀ منتخب تنها تشکیل یک دولت در سرزمین فلسطین باشد، اسرائیل می‌تواند یا دولت یهودی و یا دموکراتیک باشد، نمی‌تواند هر دو باشد. این دو ویژگی هرگز با هم سازگار نخواهند شد».  اهمیت اشاره بالا به سخنان جان کری ناشی از موقعیت وی در دولت امریکا است. او ادامه داد که وضعیت در حال حاضر به گونه‌ای است که «هر کس که با سیاست اسرائیل مخالف کند، متهم به ضد اسرائیلی یا حتی ضد یهودی بودن می‌شود ... وضعیت موجود به سمت یک دولت و اشغال دائمی متمایل است».

امروزه ۶۰ درصد از اراضی کرانه باختری معروف به منطقه C، که قرار بود بر اساس توافقنامه اسلو بیشتر آن به کنترل فلسطینیان درآید، در استفاده انحصاری اسرائیل قرار دارد و در عمل هر گونه اقدام توسعه‌ای در آن توسط فلسطینیان ممنوع است. طرفه آنکه در تمام سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ تنها یک مجوز ساختمانی برای یک فلسطینی در منطقه C داده شد. این در حالی است که صدها واحد شهرک‌سازی در همان دوره توسط اسرائیلیان ساخته شده است.

هدف اعلام شده آن‌ها روشن است. آن‌ها به یک کشور اعتقاد دارند: اسرائیل بزرگتر. در واقع، یک وزیر برجسته که رهبری یک حزب طرفدار مهاجران را بر عهده دارد، درست پس از انتخابات ایالات متحده اعلام کرد، «دوران راه حل دو کشور به پایان رسیده است». و بسیاری دیگر از وزرای ائتلاف علنا تشکیل کشور فلسطین را رد می‌کنند. پس از تصویب دولت یهود در کنست، یکی از طرفداران اصلی با افتخار گفت، و من نقل قول می کنم، "امروز، کنست اسرائیل از حرکت به سمت ایجاد یک کشور فلسطینی به سمت حاکمیت اسرائیل در کرانه باختری رود اردن حرکت کرد."

به گفتۀ میشل یانگ: اولاً امنیّتی که اسرائیل در تداوم آپارتاید برای خود متصور است، پایدار نیست. ثانیاً گروه‌های مقاومت نیز در طول زمان راهبردها و امکانات خود را ارتقا خواهند بخشید و ثالثاً «امتناع رهبران اسرائیل از تشکیل یک دولت فلسطینی، دیگر برای نسلی از جوانان در سراسر جهان قابل تحمل نیست». وی گسترش احتمالی یهودی‌ستیزی در جهان را یکی از پیامدهای رفتار نژادپرستانه اسرائیل قلمداد می‌کند و می‌نویسد: «یهودیان و اعراب در فلسطین چارهای جز همزیستی ندارند، زیرا هیچیک نمی‌توانند از شر دیگری خلاص شوند». به تعبیر او تداوم زندگی فلسطینیان به عنوان شهروندانی با حقوق نابرابر نسبت به یهودیان، عملاً به تعمیق بحران خواهد انجامید. به همین دلیل، به نظر می‌رسد اگر راهبرد دوکشوری به بن‌بست رسیده باشد، راهی جز تشکیل یک کشور واحد با حقوق برابر متصور نباشد. مفهوم خارجی این تحلیل، این است که باید سیاست آپارتایدزدایی در اسرائیل در دستور کار قرار گیرد.

در این بستر، اقدام حقوقی افریقای جنوبی علیه اسرائیل در دادگاه بین‌المللی دادگستری از اهمیّت فراوانی برخوردار است. این نشان می‌دهد که دیر یا زود رژیم آپارتاید اسرائیل با بحران عدم مشروعیت بین‌المللی روبه‌رو خواهد شد. اتهام «نسل‌کشی» به اسرائیل که تا کنون در سطح رسانه‌ها طرح می‌شد، این بار در یک سند حقوقی معتبر توسط یک دولت درگیر آپارتاید ثبت شده است. این شکایت ظرفیت شکل‌گیری یک اجماع جهانی علیه اسرائیل را دارد. این پرونده هزینۀ حمایت دولت‌های غربی از اسرائیل و اعمال حق وتو را در افکار عمومی ملّت‌های خود افزایش خواهد داد. رژیمی که متهم به آپارتاید و نسل‌کشی شود، زیر ذره‌بین رسانه‌ها در جهان قرار خواهد گرفت و امکان مخفی‌کاری را تا حد زیادی از دست خواهد داد. البته که انتظار فوری از اثرگذاری این شکایت بی‌مورد است، لیکن این پدیده نشان می‌دهد که طی یک فرایند تاریخی امکان هدفگذاری آپارتایدزدایی از اسرائیل وجود دارد.

نگاه دو دولتی از منظر جبهۀ مقاومت به‌معنی از دست دادن زندگی و تسلیم به قدرت عریان است. ولی، نگاه ژرف‌تر نشان می‌دهد که واقعیّت خارجی تا این حد هم سخت و متصلب نیست. آنان واقع‌گرا هستند و از فرصت‌ها استقبال می‌کنند. افزون بر این، لازم به تاکید است که نگاه فلسطینیان دارای چند تفاوت بنیادین با دیدگاه اسرائیلیان است. یکی آنکه نگاه آنان نژادپرستانه و قومی نیست. تاریخ، هم‌زیستی مسالمت‌آمیز آنان را با غیر مسلمانان تایید می‌کند. دوم آنکه در وضعیت فعلی، چون از حیث قدرت نظامی در ضعف قراردارند، رفتار نرم‌تری از خود نشان می‌دهند. این رفتار را گروه‌های مختلف فلسطینی در سه دهه اخیر در مذاکرات مختلف از خود نشان داده‌اند.

بنابراین، نکته مهم، توجه به این مقوله است که سیاست ملّی ایران در این موقعیت تاریخی چه باید باشد؟ به نظر می‌رسد که ایران نیاز به یک تغییر انگارۀ کلی و شناخت دقیق از ظرفیت‌های جهان یک‌پارچه و شبکه‌ای جدید برای مقابله با نظام آپارتایدی اسرائیل دارد و باید یک نقش مثبت در امنیت بین‌المللی ایفا کند.

تغییر نگاه‌ها و اهداف دولت‌ها و مردمان حاشیۀ خلیج فارس

به گفتۀ گری سیک شناخت روندهای نوظهور در خلیج فارس نیز دارای اهمیت فراوان است. تحول‌های فناوری به‌ویژه در حوزۀ ارتباطات و اطلاعات، موجب تغییر در سبک زندگی مردمان و ارزش‌های بنیادین مردمان از جمله ملت‌های خلیج فارس و اتباع اسرائیل شده است. افزون بر این، هزینه‌های فرصتی که همه‌روزه بر ملت‌های این منطقه تحمیل می‌شود نارضایتی ژرفی را در آنان به وجود آورده و تقاضا برای تغییر اجتماعی را فزونی بخشیده است. حسِّ فرصت‌های از دست رفتۀ آنان در قیاس وضعیت خود با سایر ملت‌ها از سویی هزینه‌های اعلام نارضایتی از وضع موجود را کاهش داده و از سوی دیگر میل به تغییر انگارۀ کلی را موجب شده است.

در این چارچوب، توجه به ترتیب‌های امنیّتی منطقه مبتنی بر دو دسته رویکردهای میدانی آرمان‌گرایانه و واقع‌گرایانه از بایستگی شایانی برخوردار است. به اجمال می‌توان گفته که نگاه آرمان‌گرایانه، رویکردی است که بر مبنای آن جبهۀ مقاومت شکل گرفته است. این در حالی است که بر مبنای رویکرد واقع‌گرایانه مبتنی بر برتری نظامی، زور عریان و همچنین طرح‌های توسعه و عمران کشورهای منطقه، پیمان صلح ابراهیم بنیان یافته است. این نوشته بر آن است که هر دو رویکرد فاقد یارای کافی برای ورود به مفهوم تغییر انگارۀ کلی ضروری در امنیت منطقه هستند.

امروزه، نسلِ نوِ حاکمانِ کشورهای منطقه به‌ویژه عربستان سعودی در جهت تمنای نوسازی و توسعۀ کشورهای خود درصددند که هر مانعی را از پیشِ پای خود بردارند. چشم‌انداز عربستان سعودی ۲۰۳۰ بر شالودۀ نظری ادغام عربستان در ماتریس نظم بین‌المللی و تبدیل این کشور به مرکز جذب سرمایه‌های جهانی و نقطۀ تلاقی سه قاره آسیا، اروپا و افریقا بنیان یافته است. لازمۀ این کار پیجویی سیاستِ خارجی مبتنی بر صلح غیرِمشروط است. از این رو این کشور و سایر همراهان او در منطقه و مشخصا شورای همکاری خلیج فارس در حال عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل هستند.

در همین چارچوب، سیاست ترکِ منازعه به‌طور کلی و بهبود روابط سیاسی و اقتصادی با سایر قطب‌های نوظهور قدرت از جمله چین در صدرِ سیاست‌های اتخاذی آنان قرار دارد. از این رو، به نظر می‌رسد که منطقه به استقبال اتفاق‌های غیرقابل بازگشتی می‌رود و نظم جدیدی در منطقه در حال تحکیم یافتن است. اهمیّت عملّیات طوفان الاقصی این است که روند جاری را به‌یک‌باره متوقف کرد. گویی جهان یخ زد. با این وجود، نباید تصورکرد که نگاه تجددگرایانه متوقف شده است و نیز نباید تضاد آن را با ماهیت آپارتایدی اسرائیل و با رویکرد جبهۀ مقاومت از یاد برد.

پیشروی همزمان دو جریان تجددگرایی عرب‌ها و روی کار آمدن جریان راست افراطی در اسرائیل در سال‌های اخیر، بدین معنی بود که به‌ظاهر، مسئلۀ فلسطین در حال به فراموشی سپرده شدن بود. آشکارا می‌شد دید که خوشبینی زائد الوصفی حاکمان منطقه و قدرت‌های بزرگ را فرا گرفته بود. لیکن، اتفاق ۷ اکتبر نشان داد که حرکت دیگری در زیر پوست منطقه در جریان است و نمی‌توان واقعیّت خارجی ملّت فلسطین را با یک نگاه و خوانش ایدئولوژیک یهودی-صهیونیستی از تاریخ نادیده گرفت. این بدین معنی است که جهان نیازمند یک صلح پایدار مبتنی بر نظام امنیتی عادلانه و ایدۀ پایدار برای شکل‌گیری دولت مستقل فلسطین بود و هست.

رویکرد واقع‌گرایانه به فلسطین و نقد راهکارهای موجود

بر اساس آمار انتشار یافته از سوی رژیم اشغالگر در سال ۲۰۲۰، جمعیت شهر اورشلیم در حدود ۹۵۱،۱۰۰ نفر بوده است که از این تعداد ۵۷۰،۱۰۰ نفر (۶۰ درصد) یهودی، ۳۵۳،۸۰۰ نفر (۳۷٫۲ درصد) مسلمان، ۱۶،۳۰۰ نفر (۱٫۷ درصد) مسیحی و ۱۰،۹۰۰ نفر (۱٫۱ درصد) نامشخص بوده‌اند. همچنین آمار نشان می‌دهد که جمعیت اسرائیل در سال ۲۰۲۳ عبارت از ۹.۷۳ میلیون نفر بوده است. که از این میان ۷.۱۴۵ میلیون نفر معادل ۷۳.۵ درصد یهودی هستند. ۲.۰۸۴ میلیون نفر معادل ۲۱ درصد عرب غیر یهودی و عمدتا مسلمان هستند و ۵۳۴،۰۰۰ نفر نیز سایران را شکل می‌دهند. این در حالی است که جمعیت فلسطینیان در ساحل غربی برابر با ۳.۲۵۶ میلیون و در غزه برابر با ۲.۲۲۶ میلیون نفر بوده است.

نگاهی به جمعیت فلسطین در سال ۱۹۴۷ یعنی سالی که مجمع عمومی سازمان ملل رای به تقسیم سرزمین فلسطین داد نشان می‌دهد که تا چه اندازه ترکیب جمعیتیِ آن در فاصله آن سال تا سال ۲۰۲۳ تغییر بنیادین پیدا کرده است. در سال ۱۹۴۷، جمعیت فلسطین ۱.۹۷میلیون نفر بوده است که از این میان مسلمانان با جمعیت ۱.۱۸میلیون نفر، ۶۰ درصد جمعیت و یهودیان با جمعیت ۶۳۰ هزار نفر، ۳۲ درصد و مسیحیان با جمعیت ۱۴۳هزار نفر، ۷.۲درصد جمعیت را شکل میدادند. باز مقایسه ترکیب جمعیتی پیش‌گفتۀ فلسطین با جمعیت آن در ۲۵ سال پیش از آن یعنی در ۱۹۲۲ نشان از سرعت تحول‌های جمعیتی دارد. جمعیت کل سرزمین فلسطین در ۱۹۲۲ عبارت از ۷۵۲،۰۰۰ نفر بوده است که از این تعداد، مسلمانان ۵۸۹،۰۰۰، یهودیان ۸۴،۰۰۰ و مسیحیان ۷۱،۰۰۰ را به خود اختصاص می‌داده‌اند. این یعنی مسلمانان در سال ۱۹۲۲ معادل ۷۸.۳ درصد، یهودیان ۱۱.۱ درصد و مسیحیان ۹.۴ درصد جمعیت فلسطین را شکل دادند.

بخش عمدۀ رشد جمعیت یهودیان از ۱۱.۱ درصد در سال ۱۹۲۲ به ۳۲ درصد در ۱۹۴۷ و به ۴۷ درصد از کل جمعیت سرزمین فلسطین شامل اراضی اشغالی و غیر اشغالی در سال ۲۰۲۳ به‌طور عمده ناشی از مهاجرت سازماندهی‌شدۀ یهودیان از سراسر جهان به این سرزمین و بیرون راندن فلسطینیان از آن است. هرچند مهاجرت یهودیان به سرزمین مقدس ریشۀ تاریخی دارد، لیکن، جریان پرسرعت آن در دوران متاخر از حدود سال ۱۸۹۷ پس از تشکیل اولین کنفرانس صهیونیزم در بازل آغاز می‌گردد.

این حرکت از ۱۹۱۴ یعنی شروع جنگ جهانی اول و با افول امپراطوری عثمانی یعنی سی سال پیش از هولوکاست، سرعت بیشتر پیدا می‌کند. البته این روند تا کنون ادامه داشته و دارد. اگر رشد جمعیت یهودیان و مسلمانان را میان سال‌های ۱۹۲۲ تا ۲۰۲۳ به صورت قدرمطلق مقایسه کنیم، شاهد رشد ۱۲.۸۴برابری مسلمانان در مقابل رشد ۸۵ برابری یهودیان هستیم. غرض از ذکر این تغییرات، بیان امر واقع است. این تغییرات نشان می‌دهد که سرزمین فلسطین با یک تغییر واقعی جمعیتی غیرقابل بازگشت روبه‌رو شده است. و فارغ از فرایندی که طی شده، و فارغ از عادلانه و یا غیر عادلانه بودن آن و باز فارغ از آرمان‌های ایدئولوژیک پشتِ آن، واقعیّت موجود قابل بازگشت به گذشته نیست.

نگاهی به واقعیّت سرزمین فلسطین نشان می‌دهد که هیچ یک از راهکارهایی که برای مدیریت تعارض در این سرزمین از سوی گروه‌های مختلف ارائه میگردد واقع‌گرایانه نیستند. از سویی، راهکار دو دولتی، تجویز مجاورت فیل و فنجان است. از سوی دیگر، راهکار تک دولتی یهودی اسرائیل با واقعیّت تاریخی ساکنان این سرزمین در تضاد بنیادین است. لازمۀ این راهکار پاکسازی نژادی است. راهکار رفراندوم نیز فاقد هرگونه ضمانت عملی از منظر قدرت و سطح دسترسی نابرابر گروه‌های جمعیتی متفاوت به منابع قدرت است. دلیلی ندارد که اسرائیل زورمند امروز تن به چنین راهکاری دهد. درواقع این راهکارها بیشتر راهکارهای اسکاتی برای جدل با طرف‌های مقابل در منازعه است. از این روی می‌توان پیشبینی کرد که نزاع برای مدت‌های طولانی تا تغییر ماهیت واقعیّت خارجی سرزمین فلسطین به نحوی که اکنون برای کسی قابل پیش‌بینی نیست و یا آپارتایدزدایی در یک تحول تاریخی، ادامه خواهد یافت.

راهبرد امنیتی آمریکا برای منطقه و چالش‌های پیش‌رو

اخیرا جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده از گفتگوی خود با خانم گلدامایر نخست وزیر وقت اسرائیل پیش از جنگ شش روزه را یاد کرد و گفت: اگر اسرائیل وجود هم نداشت، ما می‌بایست آن را به وجود میآوردیم. این یک سخن بسیار مهمی است. و نشان از نحوۀ ارادۀ بزرگترین قدرت امنیّتی فعلی جهان در شکل‌دهی ترتیبات امنیّتی منطقه است.  قدرت‌های غربی در مقطعی به این نتیجه رسیده بوده‌اند که تضمین منافعشان در منطقۀ خلیج فارس و منا با تحقق آرزوی یهودیان مبنی بر حکم‌روایی بر سرزمین بیت‌المقدس همراستاست. لذا، شرایط تحقق آن را با ارادۀ تاسیس کشور اسرائیل از زمان فروپاشی عثمانی فراهم آورده‌اند. و بر مبنای همان اراده هم ادامه یافته است و تا زمانیکه غرب قدرت اعمال اراده در منطقه را دارد، ادامه می‌یابد.

حال اگر از این منظر به پدیدۀ اسرائیل و رژیم صهیونیستی نگاه کنیم موضوع از آرمان یهودیان برای استقرار در اورشلیم فراتر می‌رود و بحث ژئوپلیتیک، امنیّت انرژی و قدرت به میان می‌آید. به عبارت دیگر شایسته است که ارتباط ضرورت «تدوام» آپارتاید صهیونیستی و امینت انرژی غرب مورد ارزیابی قرار گیرد. می‌دانیم که منطقۀ خلیج فارس و منا از مناطق اصلی تامین‌کنندۀ انرژی فسیلی جهان هستند. از این روی، امنیّت آن‌ها هم از نظر تامین انرژی و هم از حیث منافع سرشار مادی که برای غربیان از رهگذر تولید نفت فراهم می‌آورد، دارای اهمیت غیرقابل چشم‌پوشی است. فراتر آنکه ثروت به‌بارآمده در این منطقه، منبع مادی مهمی برای کشورهای منطقه جهت خرید تسلیحات غربی است. و همچنین، تامین‌کنندۀ منابع مالی لازم برای خرید کالاها و خدمات تولیدی غرب به‌ویژه امریکا است.

پس از حدود ۴۰ سال حضور مداوم در منطقه و تجربۀ آثار زیانبار مداخله مستقیم در افغانستان و عراق از یک سوی و اولویت مراقبت و محدودسازی امنیّتی چین برای امریکا سبب شد که امریکا به فکر خارج شدن از منطقه افتاد. لیکن، این به مفهوم رها کردن منطقه نبود. بلکه به این مفهوم بود که امریکا دریافت که می‌تواند با هزینۀ کمتری رژیم امنیّتی منطقه را مدیریت کند. استراتژی اتخاذ امریکا مبتنی بر انعقاد قراردادهای دفاعی و امنیّتی درازمدت با دولت‌های کوچک و بزرگ منطقه از یک سوی و «سپردن مدیریت عملیات میدانی» به اسرائیل از سوی دیگر بود. و این یک اشتباه استراتژیک از سوی امریکا بود. چرا که افکار عمومی مردمان منطقه را علیه خود بسیج ساخت. بنابراین پرسش بعدی این است که آیا امریکا آمادگی دارد که در این راهبرد پرهزینۀ خود تجدید نظر کند؟ اگر آری چه وضعیت‌هایی قابل تصور است؟

از جنگ جهانی نخست به این سو و مشخص‌تر از آن پس از جنگ جهانی دوم اسرائیل گرانیگاه بنیادین راهبرد امنیّتی امریکا و غرب را در منطقۀ خلیج فارس و منا شکل داده است. سیاست دوستونی نیکسون مبتنی بر اتکا بر ایران و عربستان بی‌گمان، مکمل این راهبرد بنیادین بوده است. این بدین معنی است که حتی در دوران حکومت پهلوی، وزن اسرائیل در دکترین امنیّتی امریکا در مقایسه با ایران و یا عربستان سعودی سنگینی می‌کرده است. پس از پیروزی انقلاب با توجه به اینکه یک ستون از دو ستون دکترین امنیّتی نیکسون دیگر کارکرد پیشین را نداشت، اهمیت اسرائیل فزونی یافت.

در این بستر، سه رخداد و یا تدبیر همزمان ۱- تمایل امریکا برای کاهش مداخله مستقیم در امنیّت منطقه پس از اشغال عراق، ۲- بازنمایی نقش مخرب ایران در سیاست‌های امریکا در منطقه توسط ایران، علیرغم دستِکم دو فقره همکاری محدود ایران و امریکا در ماجرای اشغال افغانستان و عراق و تا حدودی مبارزه با داعش در عراق و سوریه و ۳- تبلغ ایران‌هراسی و بازنمایی ایران به عنوان تهدید نزدیک امنیّت تمام کشورهای منطقه از سوی اسرائیل، به عبارت دیگر، سیاست امنیّتی‌سازی منطقه در غیاب سیاست اصلاحی از سوی ایران، موقعیت منحصر به ‌فردی را برای اسرائیل آفریدند.

ارزیابی این متغیرها در بستر جریان تحول نسلی ملّت‌های منطقه و فاصله گرفتن آنان از آرمان فلسطین، تمنای توسعه و آغاز فرایند عادی‌سازی روابط برخی کشورهای منطقه با اسرائیل، به نظر می‌رسد که منجر به اتخاذ سیاست تک‌ستونی امنیّتی از سوی امریکا و اتکای محوری بر اسرائیل گشت. و این پاشنه آشیل امریکا و تمام کشورهای منطقه اعم از دوستان و مخالفان امریکا است. چون هیچیک از این تحول‌ها از عمق استراتژیک لازم برخوردار نیستند. و بسیاری از این بازنمایی‌ها با واقعیّت خارجی لزوما سازگاری تمام‌عیار ندارند. فهم این واقعیّت، هم از سوی غرب، و هم از سوی کشورهای منطقه و ایران می‌تواند منجر به آغاز تغییر در نظم منطقه‌ای خلیج فارس و منا باشد.

نگاه و راهبرد کشورهای عربی برای امنیت منطقه

کشورهای منطقه تمنای امنیّت و توسعه دارند. برای این منظور، امنیّت شرط لازم است. اندازۀ کوچک برخی از آنان، بی‌تاریخی برخی‌شان به مفهوم یک ملّت مستقل و تنوع مذهبی و قومی فراوان گروهی دیگر از آنان، کشورهای منطقه را به سمت انعقاد قراردادهای امنیّتی با قدرت‌های بزرگ سوق داده است. آنان تنها راه اطمینان از امنیّت درونی و بیرونی‌شان را در قرارداد با قدرت مسلط جهان یعنی امریکا می‌دیدند و می‌بینند. واشنگتن با امارات متحده عربی، کویت و عمان پیمان دفاعی امضا و در این کشورهای پایگاه عملّیاتی ایجاد کرده است. همچنین امریکا در بحرین، عربستان، قطر، امارات متحده عربی، عراق، کویت و عمان پایگاه نظامی دارد.

فراتر آنکه به‌سختی بتوان ساختار این کشورها را در قالب دولت-ملّت مدرن طبقه‌بندی و قدرت‌های حاکم آن‌ها را نمایندگان ارادۀ ملّیشان دانست. از همین رو، مفهوم امنیّت برای بسیاری از کشورهای منا تهدیدمحور بوده و ناظر بر اصل صیانت از هستی و وجود اولیهشان است. این خود موجبات وابستگی استبدادهای حاکم در منطقه را به قدرت‌های بزرگ فراهم می‌آورده و می‌آورد. چون در غیاب یک نیروی بین‌المللی ضامن امنیّت جهانی، فروپاشی درونی آن‌ها محتمل است. بنابراین، مفهوم امنیّت جمعی به‌ویژه با رهبری و و ابستگی به قدرت‌های بزرگ چون امریکا اولین و شاید تنها انتخاب این کشورها بوده و هست. به عبارت دیگر، از منظر واقع‌گرایی، امکان تفکیک امنیّت منطقه مستقل از امریکا وجود ندارد. لیکن، مهم این است که دانسته شود که این تمام داستان نیست. بازیگران مهم دیگری نیز در امنیّت منطقه دخیل هستند.

افزون بر گزاره بالا، باید توجه داشت دغدغۀ نخست بسیاری از آنان زندگی روزمره و توسعۀ فنی شتابان کشور خودشان در روزگار جهانی شدن و انقلاب فناوری و ارتباطات است. آنان می‌خواهند که بخشی از ماتریس بازی جهانی باشند و از حرکت سریع توسعۀ فناوری‌های نوین جهانی عقب نمانند. لازمۀ این امر از نظر آنان مشارکت با امریکا و سایر کشوهای توسهیافتۀ غربی است. از این رو، اگر در این ارتباط، عادیسازی روابطشان با اسرائیل ضروری باشد، برایشان چون نسل پیشین تابو نیست.

از دید کشورهای منطقه، بزرگترین تهدید امنیّتشان در درون، نفوذ جریان‌های داعشی، تکفیری و سلفی جهادی است. و در بیرون، ایران و سپس رقابت برادران بزرگ و مداخلۀ آنان در امور کشورهای کوچکتر است. لیکن، ادراک آنان از تهدید ایران به‌ویژه ایران هسته‌ای فراتر از رقابت‌های میان برادر بزرگه است. تمرکز سیاست خارجی ایران در دورۀ احمدی‌نژاد بر توسعۀ انرژی هسته‌ای و اتخاذ سیاست کمک به حرکت‌های پارتیزانی از سوی ایران در سایر کشورها، حس ناامنی و تهدید از سوی ایران در آنان را تشدید کرد. و البته که این حس با بازنمایی و بزرگنمایی مضاعف از سوی اسرائیل در فرایند امنیّتی‌سازی منطقه تشدید نیز شد.

اسرائیل با اجرای سیاست امنیّتی‌سازی قصد دارد تا جمهوری اسلامی ایران را به مانند یک تهدید جلوه دهد. بحث مسئله تهدید ایران برای امنیت همسایگان اعم از توهم و یا واقعیت، موضوعی نیست که بتوان به‌سادگی از کنار آن گذشت. باید آن را طرح و مسئله را حل‌وفصل کرد. امارات متحده عربی به عنوان یک کشور کوچک در سال ۲۰۱۹ قرارداد دفاعی خود با امریکا را بهروز کرد و در آن به‌طور صریح از تهدید ایران نام برد و متعهد شد که سختترین کنترل‌های لازم را در هماهنگی با امریکا نسبت به ارتباط با ایران داشته باشد. به گفته مقامات امارات حمله به فرودگاه ابوظبی امارات در ژانویه ۲۰۲۲ از سوی حوثیان همچون واقعه ۱۱سپتامبر برای آنان بود. لذا، آمادگی داشتند که پس از آن، هر کاری را برای حفظ امنیّت خود و علیه ایران انجام دهند. لذا، آشکارا از حرکت‌های تجزیه‌طلبانه در ایران پشتیبانی اطلاعاتی، لجستیکی و مالی کردند. همین نگاه و رویه را در عربستان سعودی می‌توان پی گرفت.

بازآرایی ایران در قالب جمهوری اسلامی که در شکل و محتوا با حکومت‌های عرب و برخی ساختارهای ملّی و قومیت‌گرایی عربی متفاوت بود، برای کشورهای منطقه ظرفیت یک تهدید را داشت. ایدۀ صدور انقلاب اسلامی این مخاطره را دوچندان می‌کرد. به‌ویژه که دکترین جمهوری اسلامی بر اسلامگرایی استوار بود. ایرانِ بعد از انقلاب در حال ارائۀ یک الگوی جدیدی به ملّت‌های عرب برای ایستادگی در مقابل حاکمان عرب بود. حاکمانی که ضمانت حیات سیاسی و ماندگاری حکومت‌های خود را در گرو همکاری با آمریکا و امّتیازگیری سیاسی با وجه المصالحه قرار دادن موضوع فلسطین می‌دانستند. این تحول، نگرانی امریکا و کشورهای منطقه منا را با توجه به بافت جمعیتی مسلمانشان تشدید می‌کرد. حتی صدام در جنگ علیه ایران نیز با تمرکز بر همین موضوع و با اشاره‌های تاریخی مبنی بر وجود دشمنی ایران و اعراب تلاش کرد حمایت سیاسی و مالی رهبران عرب را به دست آورد. از این رو، ایران‌هراسی در سطح منطقه‌ای و بعد هم جهانی به عنوان یک سیاست امنیّتی پیگیری شد.

در سال ۲۰۰۴ ملک عبدالله پادشاه اردن پس از اشغال عراق توسط امریکا ادعا کرد: «نتیجه اصلی جنگ در عراق، شکل‌گیری یک هلال شیعی تحت سلطه ایران بوده است. اگر احزاب یا سیاستمداران طرفدار ایران، بر دولت جدید عراق مسلط شوند، یک هلال جدید شامل جنبش‌ها یا حکومت‌های مسلط شیعه از عراق، سوریه و لبنان ظاهر خواهد شد که موجب برهمزدن موازنۀ قوای موجود میان شیعه و سنی شده، چالش جدیدی برای منافع امریکا و متحدانش خواهد بود ... برنامه‌ریزان استراتژیک در دنیا باید در مورد این احتمال آگاهی داشته باشند. و در ۲۰۰۶ زمانی که ایران از حزب‌الله لبنان حمایت کرد، پروژۀ شیعه‌هراسی تشدید شد.

در جمع‌بندی این قسمت به سه نکته باید توجه کرد: ۱-تغییر واقعی که در سیاست ایران در قطع وابستگی به امریکا رخ داده است؛ این تغییر بی‌گمان موجب متلاشی شدن شبکۀ ارتباطات و روابط امنیّتی میان ایران و کشورهای منطقه در قالب همکاری/ رقابت شده است. جای آن را شبکۀ ارتباط‌های امریکا، اسرائیل و سرویس‌های امنیّتی کشورهای منطقه پر کرده است. ۲- گفتمان اسلام‌گرایی و بعدها شکل‌دهی جبهه و گفتمان مقاومت در ذات خود امنیّت داخلی و بین‌المللی حکومت‌های منطقه را تهدید می‌کند. این مخاطره با رفتارهای کنترل نشدۀ به‌ظاهر انقلابی و شاید هدایت‌شده دیگران تشدید نیز یافته است و ۳- اسرائیل با طراحی و پیاده‌سازی پروژۀ امنیّتی‌سازی از رهگذر بزرگنمایی و بازنمایی متفاوت تحول‌های منطقه، سیاست ایران‌هراسی را در بستر پیش‌گفته به پیش برده است. تا جایی که موفق شده است موقعیت خود را از دشمن اشغالگر سرزمین مسلمانان و اعراب به پناهگاه آنان در برابر تهدید ایران تغییر دهد.

نقد راهبرد ایران به مسئلۀ امنیت در منطقه

موضوع امنیّت جمعی کشورهای حاشیۀ خلیج فارس همواره در دستور کار ایران بوده و از سوی جمهوری اسلامی پیشنهاد شده است. به گفتۀ انورالحق احدی، آنان در آغاز از سیاست‌های میانهروانه مرحوم هاشمی رفسنجانی و پیشنهاد عضویت ایران در شورای همکاری خلیج فارس استقبال کردند. حتی، وزیر خارجه وقت ایران در نیویورک با وزیران خارجه شش کشور عرب جنوبی خلیج فارس ملاقات کرد و فضای مناسبی خلق شد. لیکن با این وجود، و با وجود همکاری استراتژیک ایران با امریکا در جریان آزادسازی کویت و در جهت حفظ موجودیت و تمامیت ارضی آن، در نهایت کشورهای عربی از جمله مصر فعالیت‌های برون مرزی ایران را تهدیدی مستقیم برای امنیت خود به شمار می‌آوردند. لذا، با عضویت ایران در شورای همکاری خلیج فارس مخالفت کردند. به هر روی، از آن تاریخ تا کنون ایران طرح‌های بسیاری را برای امنیّت منطقه پیشنهاد کرده است که آخرینِ آن‌ها طرح ابتکار و یا صلح هرمز است.

رییس جمهور حسن روحانی کشورهای منطقۀ خلیج فارس را به تامین امنیّتی مستقل فرا خواند و با حضور امریکا در منطقه مخالفت کرد. او با مذاکره با امریکا در شرایط تحریم مخالفت کرد و گفت منطقه زمانی امن می‌شود که نیروهای امریکا آن را ترک کنند. او تاکید کرد که پایداری منطقه باید از درون تامین شود. امریکا همسایه ما نیست. هرچند برخی مقام‌های بین‌المللی چون آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و سخنگوی وزرات امور خارجه چین از کلیت این پیشنهاد استقبال کردند و یا شخصیتی چون حمد بن جاسم آلثانی نخست‌وزیر پیشین قطر خطاب به سران کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس تاکید کرد، پیام‌های ایران برای گفت‌وگو با نظارت سازمان ملل باید به‌طور جدی در شورای همکاری بررسی شود، مقام‌های کشورهای جنوبی خلیج فارس استقبال چندانی از این پیشنهاد نکردند. شیخ "صباح الخالد" نخست‌وزیر کویت در خصوص طرح ابتکاری صلح هرمز ایران گفت: موفقیت این طرح نیازمند شرایط مناسب است.

نکته بسیار مهم در فهم تحول‌های منطقه و سرنوشت الگوهای همکاری، درک ساختار امنیت منطقه و عامل‌های ذی‌نفع در آن است. نایف الروضان در مرکز ژنو برای سیاست‌های امنیتی نکته دقیقی را بیان می‌کند. او میگوید یک موضوع در جهان اسلامی عربی قطعی است و آن این است که این گروه هرچند نقش اندکی در سیاست بینالملل دارند، لیکن ژنوپلیتیک جهان اسلامی عربی به‌طور ژرفی با سیاست جهانی گره خورده و دارای پیامدهایی بسیار فراتر از مرزهای منطقه‌ای دارد. این بدین معنی است که هر طرحی که بر مبنای همکاری کشورهای منطقه و حذف قدرت‌های جهانی ارائه شود از همان ابتدا با شکست مواجه خواهد شد. هرچند ممکن است که این سخن به مذاق بسیاری در ایران و همچنین جبهۀ مقاومت خوش نیاید، لیکن این یک واقعیت خارجی است و باید آن را پذیرفت.

حسین موسویان که در حاشیه کنفرانس‌های بین‌المللی با برخی مقام‌های منطقه صحبت کرده است به نکته‌های جالبی در این ارتباط اشاره می‌کند. یک مقام امارات متحده عربی در ارتباط با پیشنهاد ابتکار صلح هرمز گفت که ما این طرح را نمیپذیریم زیرا که نقش قدرت‌های بزرگ در آن در نظر گرفته نشده است. او می‌گوید که یک سیاستمدار مصری به او گفته است: «وقتت را تلف نکن! راه بهبود روابط [ایران] با شورای همکاری خلیج فارس از طریق ریاض و راه بهبود روابط با ریاض از طریق واشنگتن است. من فکر میکنم که وضعیت ایران و عربستان سعودی فرصتی را برای اسرائیلی‌ها ایجاد کرد تا روابط خود را با کشورهای عربی برقرار کرده و پیروزی تاریخی مانند اعلام قدس بهعنوان پایتخت اسرائیل را بهدست آورند. این دستاوردی نیست که اسرائیل به راحتی از دست بدهد».

نکته دیگری که حائز اهمیت است فرهنگ سیاسی استراتژیک حاکم بر روابط سیاست خارجی ایران است. می‌توان به ضرس قاطع گفت که تا کنون ایران موفق به هیچگونه همکاری مشترک با دوام با هیچ دولتی در منطقۀ خلیج فارس، آسیای میانه، شبه قارۀ هند و یا منا در هیچ حوزهای اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی نشده است. این در حالی است که سیاست اعلامی ایران دائم بر همکاری جمعی منطقه‌ای در حوزه‌های مختلف استوار است. دلیل‌های زیادی می‌توان برای این امر آورد. لیکن مهمترینِ آن‌ها فهم حکمرانان و سیاستمدارن ایران از سیاست است که عمدتا مبتنی بر فهم رابطه بر مبنای بازی سرجمع صفر است.

اساسا پذیرش بازی دوسر بُرد از حیث منطقی برای سیاستمدار ایرانی امری شبهِ محال است. لذا، در هر رابطه‌ای بیشتر در پیِ محاسبه سود طرف مقابل است تا منافعی که خود از رابطه به دست می‌آورد. و چون دائم در این اندیشه است که نکند طرف مقابل بر سرِ او کلاه بگذارد، و همچنین چون هیچگاه امکان محاسبۀ واقعی سود طرفِ مقابل را ندارند لذا، به هیچ توافقی نمی‌تواند اعتماد کند. هرچند، مفهوم اعتماد در روابط بین‌الملل هیچگاه چون اعتماد در روابط شخصی و فردی نیست و همواره سیاستمداران باید مراقب منافع ملی کشورهای متبوع خود باشند، لیکن، باید فهمی کلی از امکان وجود منافع و کار مشترک داشته باشند. وگرنه، همکاری در ساحتِ بین‌الملل به امری محال تبدیل خواهد شد.

نکتۀ دیگر، فهم سیاستمدار ایرانی از قدرت است. فهم ایرانی از قدرت مساوی به امکان تهدید است. ایران وقتی قدرتمند است که دیگران قدرت تهدید او را جدی فرض کنند و از او بترسند. توان بازدارندگی نیز عمدتا از مجرای تهدید و سلبی بهدست میآید -نصر بالرعب. ظرفیت سازندگی و توسعه در عمل کمتر جایی در راهبرد سیاسی و دفاعی ایران ندارد. این قلم از مواضع اعلامی سیاستمداران ایرانی نیز آگاه است. شاید ناقدان این سطرها در آینده شواهد بیشماری از بیان مثبت سیاستمداران ایرانی در جهت رد این ادعا بیاورند. لیکن، دوصد گفته چون نیم کردار نیست. غلبه تصویر نظامی ایران در رسانۀ رسمی صدا و سیما شاهدی بر این مدعا است. حتی در حوزه‌های بسیار سادهی سازندگی چون ساخت یک بنای بسیار ساده در یک روستا توسط نظامیان موید این حقیقت است.

هنوز ژانر جنگی مهمترین ژانر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. طبیعی است که در چنین فضایی که جمهوری اسلامی خلق می‌کند، تصویرسازی مغرضانه از سوی اسرائیل در بارهی ایران باورپذیر می‌شود. تقریبا اکثر کسانی که دربارۀ سیاست‌های امنیتی منطقۀ خلیج فارس مطلبی نوشته‌اند و اظهاراتی که فعالان سیاسی این منطقه اعلام داشته‌اند، ایران را بزرگترین تهدید امنیت ملی همسایگان به‌شمار آورده‌اند. فراتر آنکه شکل‌گیری شورای همکاری خلیج فارس بر مبنای این فهم از تهدیدشدن از سوی ایران شکل گرفته است. ایران در یک تغییر انگارۀ کلی در سیاست داخلی و بین‌المللی خود باید روزی ضمن حفظ و تقویت قدرت سخت خود به سیاست قدرت نرم روی آورد و فضای سیاست ایران را به سمت توسعۀ مبتنی بر جامعه مدنی بازآرایی کند. این آن گرانیگاهی است که ایران نیاز به تغییر انگاره کلی در تامین امنیت خود و امنیت منطقه دارد.

مسئلۀ بسیار مهمی که در این ارتباط باید مورد نظر قرار گیرد، تضاد استراتژی امنیتی مبتنی بر تهدید با سیاست توسعه‌ای ایران با لحاظ موقعیت ژئواستراتژیک و همچنین موقعیت تارخ تمدنی ایران است. ایرانیان زمانی که می‌خواهند از مزیت‌های نسبی و رقابتی خود در جهان یاد کنند، اغلب از چهار راه جهان بودنِ ایران یاد می‌کنند. و وقتی که می‌خواهند از افتخارات تاریخی خود را به رخ دیگران بکشند، ایران را ستون فقرات راه ابریشم معرفی می‌کنند. اگر این دو ویژگی، درست باشد که درست است، بنابراین، استراتژی توسعه ایران تنها می‌تواند تجارت به مفهوم عام امروزین آن باشد.

این بدین معنی است که استراتژی امنیتی ایران باید ضامن تحقق استراتژِی توسعۀ ایران بر بنیان تجارت و اقتصاد آزاد در مقیاس بین‌المللی باشد. با تکیه بر این مفروضات، استراتژی متکی بر تهدید دیگران اساسا با بنیادِ ایدۀ ایران در مغایرت کلی است. کشوری که در چهارراه جهان است، ماموریت بین‌المللی آن، حفظ امنیت این چهارراه و روانی حرکت آزاد با کمترین مانع در آن است. این کشور باید به همگان اطمینان دهد که این چهارراه همواره امن برای گذر همگان است. هرگونه تهدید موجب ایجاد نگرانی و عکس‌العمل دیگران خواهد بود. همچنین، ستون فقرات بودن راهِ ابریشم نیز موید این مطلب است که سیاست توسعۀ ایران تنها می‌تواند تجارت آزاد باشد. تجارت آزاد یعنی فراهم‌آوری حسِّ اطمینان برای همهی ذی‌نفعان جهانی است. هرگونه حسِّ عدمِ اطمینان مغایرت کلی با اصل تجارت آزاد دارد.

نکتۀ آخر اینکه جمهوری اسلامی هنوز مردد است که خود را در چارچوب یک جریان انقلابی به جهان معرفی می‌کند یا یک دولت-ملت. بیگمان این یکی از سیاستهایی است که به تصویرسازی تهدیدآمیز از ایران در ذهن دیگران بسیار کمک می‌کند و موجب ظهور و بروز سیاست‌های متعارض و متضاد از سوی ایران میشود. تا حدی که موجب عدم قطعیت کلی حتی در ذهن فعالان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران نیز میگردد. آشکار است که رفتار سیاسی یک گروه مبارز، ایدئولوژیک و آزادیبخش با رفتار سیاسی یک دولت به رسمیت شناخته شده توسط سایر دولت‌ها که در چارچوب روابط بینالملل کنش دارد، زمین تا آسمان متفاوت است.

فراتر آنکه ایران میراثدار یک تمدن است و نباید خود را به یک گروه و یا جریان مبارز تنزل دهد. بلکه باید ظرفیت پذیرش گروه‌های متنوع را در درون خود داشته باشد. این بزرگترین ویژگی استراتژی امنیتی مبتنی بر کنش در درون یک حوزۀ تمدنی است. تنزل به یک جریان مبارزه هرچند به‌ظاهر بسیار شورانگیز است لیکن، بزرگترین مایه تهدید امنیت ملی ایران است. به هرروی، بازی همزمان در دو زمین نه تنها امکانپذیر نیست که بر آسیبپذیری ایران به‌شدت اثر گذشته است. این نیز جایی است که ایران نیاز به تغییر انگارۀ کلی دارد.

به هر روی، ابتکار صلح هرمز و تقریباً تمامی طرح‌های امنیّتی جمعی کشورهای حاشیه خلیج فارس، پیشنهادی از سوی ایران، با شکست مواجه شده‌اند. مهم، فهم دلیل شکست این پیشنهادها است. این قلم بر این است که این شکست‌ها چهار دلیل عمده داشته‌اند:

۱- عدم اعتماد کشورهای حاشیۀ خلیج فارس به توانایی ذاتی خود و به یکدیگر،

۲- اصرار ایران به برقراری یک نظام امنیّت دسته‌جمعی در منطقه بدون لحاظ شرایط حضور امریکا و اتحادیه اروپا و یا به عبارت دیگر بدون در نظر گرفتن نحوۀ تعامل با حضور منطقه‌ای ناتو که در عمل امکانپذیر نیست،

۳- سیاست امنیّتی‌سازی اسرائیل که به‌طور دائم در قالب شیعه‌هراسی و ایران‌هراسی در منطقه و با سوء استفاده از اشتباه‌های استراتژیک ایران صورت‌بندی، تبلیغ و پی گرفته شده و منجر به جبهه‌گیری‌های منطقه‌ای متفاوت علیه ایران می‌گردد.

۴- فرهنگ استراتژیک سیاسی ایران که بر خلاف موقعیت ژئواستراتژِی و تمدنی ایران مبتنی بر کنش انفرادی به جای جمعی، تکیه بر تهدید به جای همکاری و نهایتا بی‌تصمیمی در میان هویت دولتی و یا مبارزۀ آزادی‌بخشی خود است.

نگاهی به روابط روسیه با اسرائیل، ایران و کشورهای عربی حاشیۀ خلیج فارس

اخیرا در ایران از سیاست نگاه به شرق یاد می‌شود؛ لیکن این سیاست در عمل هیچ کمکی به نظم امنیّتی منطقه نکرده و هیچ سطحی از امنیّت را برای ایران تضمین نمی‌کند. از سال ۲۰۱۵ به این سو با حضور نظامی روسیه در سوریه شاهد ورود مجدد روسیه به سیاست خاورمیانه بودیم. هدف‌های روسیه از ورود مجدد به خاورمیانه یکی محدودسازی و کنترل حرکت‌های جهادی مسلمانان در روسیه است. می‌دانیم که ۱۲% جمعیت روسیه را مسلمانان در نُه جمهوری تابع آن تشکیل می‌دهند. با توجه به استراتژی چکِ اول پوتین، این حضور برای در نطفه خفه کردنِ هر حرکتی در آن‌ها از رهگذر اتحادهای ژئوپلیتیکی ضروری بود. فراتر آنکه همکاری با کشورهای حوزۀ خلیج فارس در حوزۀ قیمت‌گذاری انرژی، جلب سرمایۀ آنان به روسیه و فروش تسلیحات روسی به آنان، روسیه را بر آن می‌دارد تا به‌طور متوسط در منطقه حضور یابد. جالب است که توجه شود که تنها در سال ۲۰۱۵ به میزان ۳۶% تسلیحات روسی به منطقۀ خاورمیانه و شمال افریقا فروخته شده است.

البته رابطۀ روسیه و اسرائیل به زمان اتحاد جماهیر شوروی باز می‌گردد. زبان روسی سومین زبان پُرتکلم در اسرائیل پس از عبری و عربی است. از همین رو پویتن در جلسه‌ای که با نمایندگان ادیان، اقلیت‌های قومی و سازمان‌های فرهنگی و عموی در روسیه داشت در پاسخ به میخائیل کلنوف دبیر کل کنگرۀ یهودیان اورآسیا گفت، اسرائیل برای روسیه کشور ویژه‌ای است. فراتر آنکه با توجه به بیش از ۱.۵میلیون اسرائیلی روس‌تبار او آن را در زمرۀ کشورهای روسی‌زبان به شمار می‌آورد.

ولادیمیر پوتین شاید تنها رهبری باشد که همزمان با رهبر جمهوری اسلامی ایران، بن‌سلمان در عربستان، رجب طیب اردوغان در ترکیه، نتانیاهو در اسرائیل و بشار اسد در سوریه ملاقات و گفت‌وگو کرده و ارتباطات خود را حفظ کرده است. او در پی این است که در وضعیت پُرتنش و ناپایدار منطقۀ خلیج فارس و شمال افریقا، قدرت مانور و تحرکی در میان تمام کشورهای متخاصم و متنازع داشته باشد و از این رهگذر موقعیت ژئوپلیتیکی خود را تثبیت کند. همین وضعیت مایۀ آن شده است که عمق نفوذ آن در کشورهای منطقه کاهش یابد، لیکن در حد میانه بازیگری فعال باشد و از این بازیگری حداکثر بهره را ببرد.

به وصف مطالب پیش‎گفته باید توجه داشت که واقعیّت آن است که دوران دوقطبی شرق و غرب گذشته است و آن ترتیب‌ها دیگر کارگر نیست. هرچند کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس رابطۀ بسیار پویا و خوبی با چین و روسیه دارند. لیکن، باید توجه داشته باشیم که ماهیت این روابط بیشتر اقتصادی، سیاسی و تا حدودی در جهت تامین برخی سلاح‌های دفاعی مورد درخواست آنان است. و استراتژیک نیست. افزون بر این کشورهای منطقه از این ارتباط در منطق خود برای چانه‌زنی با امریکا و تنظیم ارتباطات خود سود می‌جویند و گرنه اتکای امنیّتی آنان همچنان بر امریکا و اخیراً پیمان صلح ابراهیم است. این پیمان ترتیب امنیّتی دو سطحی منطقه‌ای و جهانی است. و یا به عبارت دیگر هم امنیّت افقی در سطح کشورهای منطقه را از رهگذر عادی‌سازی روابط با اسرائیل تامین می‌کند و هم در سلسله مراتب نظم جهانی تعریف می‌شود.

زایش نظم جدید و لزوم بازنگری در سیاست کشور مبتنی بر این نظم

جهان دیر و یا زود، به‌ناچار، نسبت به تعارض ارزش‌های جهان مدرن و ماهیت نژادپرستانه و توسعه‌طلبانۀ دولت اسرائیل در تکمیل فرایند تاسیس دولت یهود از رهگذر ساخت مداوم شهرک‌های جدید یهودینشین در سرزمین‌های اشغالی، حتی اراضی پس از ۱۹۶۷، برقراری آپارتاید رسمی میان شهروندان یهودی‌تبار و مشخصا فلسطینیان و بیرون راندن آنان از سرزمین خود تجدید نظر خواهد کرد. این بدین معنی است که نباید پشتیبانی امریکا و انگلیس و تا حدی نازلتر اروپا از اسرائیلِ نژادپرست را دائمی و ذاتی فرض نمود. می‌توان روزی را تصور کرد که افکار عمومی غربیان به معنی بسیار گسترده و عام آن در حمایت از اسرائیل دچار تردید کلی شده و یا آن که اسرائیل به دلیل تحول‌های نسلی دچار استحاله ماهوی گردیده است.

منطقه در حال زایش نظم جدیدی است که باید سایر جریان‌ها و ملّت‌ها را در اندازۀ واقعی‌شان؛ از جمله جریان مقاومت و شبکه‌های اجتماعی فراملّی آن، ایران و حوزۀ تمدنی آن، ملّت فلسطین، عراق، یمن و افغانستان را در این نظم دخالت دهد. و فراتر آنکه باید مبنای نظم را به جای اتکای صِرف به تهدید و جنگ بر رقابت سازنده و همکاری بگذارد. مهم این است که در فراگرد تاریخی‌ای که در میانۀ آن هستیم، ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و یک دولت-ملّت تاریخی و مستقل باید این پیش‌آگاهی از نظم در حالِ گذار منطقه را داشته باشد و در شکل‌دهی آیندۀ خود و نظم پایدار منطقه نقش توسعه‌ای مثبت و فعالی ایفا کند. نقش مقاومتی و آرمان‌گرایانه کفایت نمی‌کند؛ عامل‌های شکل‌دهندۀ وضعیت پیش از ۷ اکتبر از میان نرفته‌اند؛ تنها تضعیف شده‌اند. ایران باید به این درک تاریخی برسد که امنیت ایران تنها در چارچوب یک نظم جهانی و منطقه‌ای قابل تحقق است. نکتۀ کانونی این نوشته توجه به همین امر پسین و نوع هدفگذاریِ قابل تحقق است.

پیشنهاد این قلم، بنیان نهادن یک نظم امنیّتی چندلایه‌ای منطقه‌ای در چارچوب امنیّت بین‌المللی است. بنای این نظم بر شالوده‌ای است که تردید در حمایت کورِ غرب از اسرائیل و استحالۀ ماهیتی اسرائیل به یک دولت سکولار را در درازمدت ممکن می‌داند. این ترتیبات در لایۀ نخست که منطقه‌ای است، مبتنی بر همکاری/ رقابت با کشورهای منطقه است. در لایۀ دوم برقراری روابط استراتژیک بر مبنای همکاری/ رقابت با اتحادیه اروپا که روابط بین‌المللی اعلامی خود را بر شالودۀ هنجاری حقوقِ بشر بنیان نهاده است و همچنین چین و روسیه در حوزۀ سیاسی و اقتصادی است. در حلقۀ سوم و در صورت تحقق دو لایۀ نخست باید در اندیشۀ همکاری/ رقابت، مدیریت تنش و در نهایت ترک منازعۀ نظامی با امریکا نیز بود.

لازمۀ استقرار نظم جدید، از بین بردن و یا تضعیف عامل‌هایی است که اسرائیل به واسطۀ آن‌ها موفق به پیشبرد سیاست امنیّتی‌سازی خود و فروختن ایدۀ تهدیدآمیز از ایران به قدرت‌های منطقه و فرامنطقه شده است. در این ارتباط، مهم شناختن فرایندها و اسبابی است که اسرائیل به کمک آن‌ها حس تهدیدشدنِ کشورها از سوی ایران را جایگزین تهدید واقعی آن‌ها از سوی خود که به‌طور ماهوی نژادپرست است، کرده است. واقعیّت آن است که کنشگران بسته به تهدیدی که حس می‌کنند واکنش نشان می‌دهند.

ممکن است که گفته شود در بسیاری از موارد این تهدیدها واقعی نیستند. باز این تغییری در وضعیت نمی‌دهد. چرا که آنچه که کنش را شکل دهد، دریافت افراد از تهدید است. باید بپذیریم که حس تهدید مهمتر از واقعیّت تهدید است. این حس ممکن است به دلیل تصویر و علامت‌های اشتباهی باشد که ایران از خود به دیگران می‌دهد و یا تصویرسازی گمراه‌کننده‌ای باشد که اسرائیل در اجرای سیاست امنیّتی‌سازی از ایران در اذهان دیگران ایجاد می‌کند و ایران در عمل در دام او می‌افتد و با واکنش‌های بی‌مورد و به‌ظاهر از موضع قدرت و غیرت در عمل گزارۀ او را تایید می‌کند.

به یاد داشته باشیم که ادراک دیگران از ایران تابعی از پیش‌داوری‌های ناشی از تجربۀ تاریخی و تصویر کلی که آنان از ایران است. بنابراین، به جای آنکه برای دیگران شرط و پیمان نوشته شود، ایران باید اولا به تجدیدنظر در سیاست‌ها و تصویری که از خود در انظار جهانیان ایجاد کرده و ثانیا توسط دیگران تصویرسازی شده و لیکن در عمل، ایران آن را تایید نموده و ثالثا به‌غلط در دوره‌های تاریخی پیشین شکل گرفته و تا کنون گامی در جهت اصلاح آن از سوی ایران برداشته نشده بپردازد.

فرصت‌شناسی بدین معنی است که ایران به عنوان یک کنشگر در زمانی که گوش‌ها و چشم‌ها شنوا و بینا است و تغییر در ساختار امکان‌پذیر به نظر می‌رسد، از تغییر در خود آغاز کند. و در آفرینش چشم‌اندازهای مثبت با افکار عمومی جهان همراهی کند. شاید در نگاه نخست، این امر متضمن حدی از خیال باشد. لیکن، تغییر بدون خیال نیز امکان‌پذیر نیست. باید قدرت طراحی چشم‌اندازی متفاوت با آنچه را در آن هستیم داشته باشیم.

چارچوب کلی نظام همکاری و امنیّت منطقه‌ای پیشنهادی برای هشت کشور حوزۀ خلیج فارس، از منظر سلبی، شامل شکستن چرخۀ باطل سیاست امنیّتی‌سازی اسرائیل به عنوان یک اصل پایه در تمام مراحل طرح مد نظر قرار گرفته است. و اینکه بنیان‌گذاری امنیّت منطقه بر یک رژیم آپارتایدی پایدار نخواهد بود. همچنین، اینکه چنین ترتیبی اخلاقی نیست و از نظر افکار عمومی جهان مورد پذیرش نمی‌باشد. از نگاه ایجابی، ایفای نقش مثبت در امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی از رهگذار فرایند اعتمادسازی میان بازیگران منطقه‌ای و جهانی و همچنین مشارکت جمعی آنان بر مبنای اصل همه‌شمولی (Inclusion) ذی‌نفعان و پرهیز از بیرون‌اندازی (Exclusion) آنان شالودۀ طرح را شکل می‌دهند. هدف اصلی هم تامین امنیّت پایدار منطقه به عنوان شرط لازم برای دستیابی به استقلال، توسعۀ و رفاه ملّت‌های عضو با لحاظ تغییر زمان و زمانه و تغییر سبک زندگی مردمان و توسعه و رشد سریع فناوری‌های نوین است.

صاحب این قلم بر این باور است که امنیّت و توسعه منطقه و ایران نیازمند بازنگری در انگاره‌های اولیه و تئوری‌های بنیادین است. این گفتار و نوشتار را در این چارچوب باید شنید و خواند. چنان چه ذهن خواننده آمادگی تردید در اصولِ حاکم بر انگاره‌های موجود را نداشته باشد، امکان نزدیک شدن به منطق به کار رفته در این نوشتار را ندارد.

۳۱۱۳۱۱

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902853

دیگر خبرها

  • گلایه تولیدکنندگان از کمبود نقدینگی و تأخیر بسیار زیاد بانک مرکزی در تخصیص ارز/ سیاست‌هایی که در حال متوقف کردن تولید است/ خودتحریمی در کشور بدتر از تحریم خارجی است
  • برنامه و پیش‌بینی: نبرد سقوط لیگ با حضور چهار تیم
  • بازخوانی پرونده توسعه برق هسته‌ای در ایران؛ از برجام تا مشارکت مردم
  • طحان‌نظیف، سخنگوی شورای نگهبان: طرح ساماندهی مسکن و اجاره‌بها تایید شد/ موارد ردصلاحیت حسن روحانی متعدد است/ برخی ایرادات شورای نگهبان به لایحه عفاف و حجاب هنوز به قوت خود باقی است
  • از پذیرش اتباع جدید معذوریم؛ از ایران خارج شوند
  • سخنگوی شورای نگهبان: لایحه حجاب هنوز کار دارد؛ ایرادات همچنان باقی است /کنایه به روحانی: وقتی تایید می شوید، سطح درک شورا بالاست؟ /تایید تشکیل سازمان «سپند»
  • منافع غرب در باقی ماندن اسرائیل است
  • عباس آخوندی: هر طرحی که در منطقه بر مبنای حذف قدرت‌های جهانی ارائه شود، از همان ابتدا با شکست مواجه خواهد شد
  • آغاز ایمن سازی بزرگراه شهید خرازی حد فاصل بلوار اردستانی و پژوهش
  • طعنه سنگین روحانی به وضعیت مشارکت در انتخابات