خودسرها به هاشمی لقب عالیجناب سرخپوش دادند
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۰۸۸۵۱
حسین کمالی متولد ۱۳۳۲ است. او فعلا رئیس خانه احزاب و دبیرکل حزب اسلامی کار است. تا زمانی که آیتا... هاشمی در قید حیات بود مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در امور اجتماعی بود.
به گزارش گروه رسانه های بیباک، در گرمای ظهر به دیدار رئیس خانه احزاب میرویم. انگار اینکه میگویند بعد از انتخابات فعالیت احزاب هم تمام میشود حقیقت دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در حال حاضر شاهد هستیم که خلل نبود آیتا.. هاشمی در جامعه محسوس است. کنشگران بر این باورند که فردی باید جای ایشان بنشیند و سیاستها و چشماندازهای ایشان را انجام دهد. به نظر شما کدام شخصیت امروز نظام توانایی این را دارد که اهداف و برنامههای هاشمیرفسنجانی را دنبال کند؟
اینکه بپذیریم شخص یا اشخاصی هستند که در حال حاضر میتوانند در جایگاه ایشان قرار بگیرند نیاز به تامل دارد و اینکه فرض کنیم کسانی ادامهدهنده راه آقای هاشمیرفسنجانی هستند را نمیتوان نادیده گرفت.
امروز نمیتوان کسی را در مقام جانشینی هاشمی دید
من فکر میکنم تفکرات ایشان رهروان و پیروان گسترده و وسیعی دارد که طی تمام سالهایی که ایشان به نوعی در کنج عزلت بودند ارتباط خود را حفظ کرده بودند. من در جلسات و دیدارهای مختلف با ایشان حضور داشتم و از داخل و خارج کشور شخصیتهای برجستهای با ایشان ملاقات داشتند.
گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی با ایشان ملاقات میکردند. نظرات ایشان برای بسیاری از افراد پذیرفته شده و منطقی به نظر میرسید. همان اشخاص آن نظرات و آن افکار را تعقیب میکنند. در حقیقت پیروان راه و روش ایشان کسانی هستند که آن عقاید و افکار و کنش فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایشان را پذیرفتهاند.
اینکه در آینده مسئولان نظام چه کسی میتواند این نقش را ایفا کند و خود را بعدها در این قالب و شکل و موقعیت قرار دهد که گروههای مختلف اجتماعی او را بپذیرند و مرجعیت سیاسی و اجتماعی پیدا کند یا در برخی موارد مرجعیت مذهبی پیدا کند چیزی است که در آینده مشخص میشود. چیزی نیست که بتوان امروز درباره آن اظهارنظر کرد.
یعنی مقبولیت به تدریج در سایه نظریهپردازی، کار، تلاش، پایداری و جدیت شکل میگیرد. این چیزی نیست که کسی را منصوب کنیم. آن فرد باید از درون خود بجوشد و دارای این تواناییها باشد. مثلا آقای هاشمیرفسنجانی در یک روز با حزب موتلفه ملاقات داشت و یک ساعت بعد با مجاهدین انقلاب اسلامی دیدار میکرد.
هر دو گروه او را بهعنوان یک مرجع ذینفوذ سیاسی، اجتماعی و کسی که صاحبنظر است و میتواند مورد مشورت قرار گیرد، پذیرفته بودند و به رسمیت میشناختند. این توانایی و موقعیت را کسی میتواند به دست آورد که این نگاه را قبول داشته باشد.
یک زمانی شما موقعیتی دارید که به دلیل موقعیت شما بقیه با شما گفتوگو و کرنش میکنند و احترام میگذارند. اما زمانی هست که موقعیت، پست و مقام و شغل خاصی ندارید و افرادی که میآیند بهعنوان یک مرجع صاحبنظر به شما رجوع میکنند. به یک عنصر ذینفوذ اجتماعی مراجعه میکنند که اثرات فکر و گفتوگوهای او در کل جامعه اثرگذار و قابل لمس و درک است. در حقیقت هاشمیرفسنجانی این نقش را ایفا کرد. کسانی که میخواهد این نقش را به عهده بگیرد این توانایی را باید از خود بروز دهد.
اینکه ناطق نوری جایگزین آقای هاشمی شود را نمیتوان پیشبینی کرد
برخی معتقدند فردی همانند آقای ناطقنوری با توجه به رویه اعتدالیای که دارد، میتواند چنین جایگاهی پیدا کند. شما هم معتقد هستید؟
نمیدانم. من از این خبر که شما میدهید مطلع نیستم. بهطور طبیعی ما فکر میکردیم اصلاحطلبان به حمایت جدی از آقای هاشمیرفسنجانی روی خواهند آورد.
یکسری ویژگیها را باید ایجاد کنند.
هنوز نمیتوان درباره این مساله داوری کرد و نظر داد. آقای ناطقنوری نکات مثبت بسیاری دارند. یکی مروت و مردانگی ایشان است. اخلاق بسیار پسندیدهای دارند. جنجالآفرین نیستند. مصالح و منافع نظام را به مصالح شخصی ترجیح میدهند. نکات مثبت بسیاری دارند ولی اینکه در این نقش بتوانند ظاهر شوند و این امر را عهدهدار شوند چیزی است که در آینده معلوم میشود. الان درباره این مساله صحبت کردن، زود است.
هاشمی بستن روزنامهها را قبول نداشت
در دولتهای پنجم و ششم مشاهده کردیم که جریان چپ دیروز یا اصلاحطلب امروز یکسری حملات در روزنامههای خود علیه آقای هاشمیرفسنجانی انجام دادهاند. برخی اذعان داشتند منتقدان آن روز دلخوری از آقای هاشمی دارند. مثلا آقای عباس عبدی معتقد است با دستور شخص آقای هاشمی به زندان افتاده یا مرحوم عزتا... سحابی به نقل قول معروف آقای هاشمی اشاره میکند و میگوید: «سحابی پررو شده بیندازیدش زندان تا رویش کم شود.» نظر شما در این باره چیست؟
من بسیاری از این موارد را شخصا با آقای هاشمیرفسنجانی صحبت کرده بودم و فکر میکنم یک بخش مهمی از مطالبی که منتسب به ایشان شده غیرواقعی است. مثلا صاحبامتیاز یکی از روزنامههای معروف آن دوره که توقیف شده بود، به من گله کرد که در دولت آقای هاشمیرفسنجانی روزنامه ما را توقیف کردند و من روزنامه خود را از دست دادم. این به دستور آقای هاشمیرفسنجانی صورت گرفته است.
من گله ایشان را به آقای هاشمی منتقل کردم و گفتم فلان فرد چنین مطلبی را نقل کردند. ایشان تکذیب کردند و گفتند دخالتی در این کار نداشتند. من این را به آن فرد منتقل کردم. موردی بود که فکر میکردند ایشان دستور بازداشت فردی را صادر کرده است. من با همان فرد صحبت کردم و به آقای هاشمیرفسنجانی منتقل کردم و ایشان تکذیب کردند. ایشان اظهار بیاطلاعی میکردند.
خودسرها به هاشمی لقب عالیجناب سرخپوش دادند
برخی اصلاحطلبان به آقای هاشمیرفسنجانی عنوان عالیجناب سرخپوش را داده بودند. برخی میگویند آیتا... هاشمی از دادن این لقب به خودشان بسیار رنجش پیدا کرده بودند. نظر شما چیست؟
یک مکانیسمی در کشور شکل گرفته بود که اقداماتی در کشور رخ میداد که الزاما مدیر و دستوردهنده خاصی نداشت. گروهی که بعدها این مسائل را بررسی میکرد تحتعنوان نیروهای خودسر از اینها نام میبرد. این را کسانی که بیرون از دایره تصمیمگیری بودند بعضا به مدیر اجرایی کشور منتسب میکردند. آقای هاشمیرفسنجانی هم مسئول ذینفوذ و قدرتمندی در آن زمان و در مجموعه نظام بود. کسی بود که میتوانست هر اقدامی به ایشان نسبت داده شود. ایشان در مورد این مسائل تا جایی که من میدیدم و مطلع هستم، یکبار با یکی از معاونین یکی از وزارتخانههای امنیتی ملاقات داشتند و نسبت به نوع رفتارهایی که در دستگاههای امنیتی مربوطه صورت میگرفت اعتراض جدی داشتند.
آنهایی که قصد ترور هاشمی در حرم امام را داشتند، امروز مسئولیت دارند
زمان دولت پنجم و ششم بود؟
بله، زمانی که ایشان رئیسجمهور بود. یعنی به این نوع رفتارها معترض بود. میخواهم بگویم همه چیز را نمیتوان این چنین سادهانگارانه به فردی نسبت داد. برخی مواقع گذشتهای جدی از ایشان دیدهام.
موقعی عدهای خام فکر در جایی جمع شدند و برنامه ترور ایشان را طراحی کردند. در حرم امام به ایشان تیراندازی شد و بعد از دستگیری افراد، ایشان نسبت به دستگیری این افراد گذشت کردند. الان برخی از آنها آزاد هستند و بعضا مسئولیت هم در حوزههای مختلف دارند. چنین گذشتی را که از ایشان میبینید که از مسائل عبور کردهاند از کمتر کسی میتوان دید.
من ایشان را فرد رحیم و باگذشتی میشناختم. اگر باور میکرد کسی مغرض نیست و دشمنی نمیکند و معترض و منتقد واقعی است، نوعی تحمل و ملاحظه و ملاطفت داشت و همراهی میکرد. سعی داشت در جامعه حالت تکصدایی وجود نداشته باشد. این که به برخی افراد گفتند ما باید روی اینها را کم کنیم را من نشنیدهام،گویندگان مطلب خود باید مسئولیت چنین حرفی را برعهده بگیرند.
هاشمی سال به سال پیشرفت فکری و علمی داشت
بحث عالیجناب سرخپوش را چطور؟
آن چیزی که میتوانم بگویم این است که در موارد حادتر از ایشان گذشت و بزرگواری نسبت به جریانات مختلف و افراد مختلف دیدم. این که چه سیر فکری را طی کردند، قطعا سیر تکاملی داشتند. از نظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی همانند همه انسانها بودند.
اگر این سیر را نداشتند باید این ایراد را میگرفتیم که چرا ایشان رشد نمیکنند و چرا پیشرفت و تکامل ندارند و چرا دانستهها و دانش ایشان بیشتر نمیشود. این که بیشتر شده و روزبهروز به موقعیت علمی و اجتماعی بهتری رسیدند چیز مهمی است. بنابراین نمیتوان افکاری که ایشان در دوران جوانی و نوجوانی داشتند را الزاما با دوران سالخوردگی یکسان دانست. زمانی ایشان صحنه را ترک کردند که منبعی از دانش و درک و فهم بودند. به پختگی خاصی رسیده بودند. سعه صدر ایشان نسبت به گذشته بیشتر و بهتر شده بود. من در سوال قبلی گفتم که ایشان نسبت به بسیاری از حوادث و اتفاقات رویکرد اعتراضی داشتند. باخت هاشمی در سال 84 به خاطر روحانیگریزی بین جوانان بود، در سال 84 بین اصلاحطلبان تفرقه وجود داشت، در سال 84 نسبت به هاشمی نارضایتی اجتماعی وجود داشت، فکر میکردیم انتخابات 84 به دور دوم بکشد.
بهعنوان یکی از مشاوران ایشان نظرتان درباره حضور ایشان در انتخابات 84 چه بود؟ از جمله دلایل شکست ایشان را در سال 84 چه میدانید؟
در سال 84 گروههای مختلف اجتماعی زیادی به ایشان رجوع داشتند و از ایشان نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری را میخواستند. خیلی از گروهها به همین منظور مراجعه میکردند و میخواستند، مسئولیت ستاد ائتلاف نهم که از آقای هاشمیرفسنجانی حمایت میکرد را ابتدا من برعهده داشتم و بعد بهعهده آقای مهندس محسن گذاشتیم.
این گروه کار عملیاتی، اجرایی و میدانی انجام میداد. اما ستاد و گروه بعدی پیدا شد که بیشتر از صاحبمنصبان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بودند و زیرنظر مرحوم دکتر حبیبی بودند. بیشتر از وزرای سابق بودند. آنها مجموعه سیاستها و برنامههای دیگری را دنبال میکردند که نتیجه آن به دلیل نوع گفتوگوها و مناظراتی که صورت میگرفت و نوع عملکردی که در طی سالهای 76 تا 84 وجود داشت نهایتا به نفع رقیب اعلام شد.
مخصوصا درخصوص جوانان نوعی روحانیتگریزی ایجاد شده بود. نسبت به مدیریت روحانیون اقبال خوبی نشان نمیدادند. البته تنها این عامل نبود. عوامل دیگری وجود داشت. دیدگاه اجتماعی و مسائل اقتصادی و سیاسی هم این چنین بود. یعنی نوعی نارضایتی وجود داشت. تفرقهای بین کاندیداها صورت گرفت و تعداد کاندیداهای اصلاحطلب زیاد شد.
این عوامل رای آقای هاشمیرفسنجانی را شکستند. وقتی شورای نگهبان با تفرقه آنزمان چند کاندید اصلاحطلب را در کنار آقای هاشمیرفسنجانی قرار داد طبیعتا فکر میکردیم انتخابات با این شرایط به دوره دوم کشیده میشود. همین اتفاق رخ داد. یک بخشی از آرای آقای هاشمیرفسنجانی به سمت دیگران رفت.
دیگرانی که شاید به ملاحظات سیاسی برخی از آقایان در صحنه حاضر شدند. خود هم میدانستند رای ندارند ولی آمدند و رای آقای هاشمی را شکستند. در دوره دوم انتخابات هم بخشهایی که در این مواقع پیدا میشوند و نقشآفرینی میکنند، آمدند و نقشآفرینی کردند و انتخابات را به نفع محافظهکاران شکل دادند.
خیلی از اصلاحطلبان در سال 84 برای هاشمی به پای صندوق رای نیامدند
پیشبینی نمیکردند که در مرحله دوم آقای هاشمی شکست خواهد خورد؟
در مرحله دوم هم حتی اگر اصلاحطلبانی که از آقای هاشمیرفسنجانی اعلام حمایت کردند واقعا معتقدانه میآمدند و همه رای میدادند، ایشان صحنه را به رقیب واگذار نمیکردند. اتفاقی که افتاد این است که برخی اصلاحطلبان که در همان زمان اطلاعیه دادند و گفتند از آقای هاشمیرفسنجانی حمایت میکنند، چندان جدی نبودند. کسانی که تا دو روز قبل منتقد بودند و ایراد میگرفتند و اشکالات تند وارد میکردند، نمیتوانستند معتقدانه دفاع کنند و خیلی از این افراد پای صندوقهای رای حاضر نشدند.
نتیجه انتخابات به نفع فرد دیگری اعلام شد. میخواهم بگویم تفرقه بین آرای جریان اعتدال و جریان اصلاحطلب باعث شد جریان محافظهکار میدان را به دست گرفته و کار را پیش ببرد.
در ستاد هاشمی فکر میکردیم او رای میآورد
اصلاحطلبان معتقدند همان جمعهای که نتایج اعلام شد، به همراهان آقای هاشمیرفسنجانی و بزرگان اصلاحات پیام دادیم که شکست میخورند و کنار بکشند. آقای هاشمیرفسنجانی یکشنبه و دوشنبه بعد از اعلام نتایج به این نتیجه رسیدند که شکست میخورند، چرا اصرار کردند بمانند؟
من جزء کسانی بودم که در آن زمان مسئولیت داشتم و در ستاد بودم. نه چنین پیامی را دریافت کردم و نه چنین باوری را داشتیم که این اتفاق رخ میدهد. ما فکر میکردیم آقای هاشمیرفسنجانی رای میآورد، ولی رای کمتری دارد. اینکه صحنه را واگذار کنیم ناشی از عدم حضور و رای ندادن عدهای بود که باعث شد این اتفاق تلخ رخ دهد.
اینکه برخی میگویند اگر کروبی در صحنه میماند انتخابات 84 را برده بودیم، قبول ندارم
پس اینکه میگفتند آقای کروبی اگر میماند در انتخابات پیروز میشد و هاشمی باید کنار میکشید صحت ندارد؟
بدیهی است که اینها اعتقاد خود را بیان میکنند و ما هم اعتقاد خود را بیان میکنیم.
برخی از منتقدان به دولت سازندگی و طیف کارگزاران، انتقاداتی به سیاستهای آقای هاشمی دارند و میگویند که ایشان نگاه کارگزاران را برای اداره کشور داشتند؛ یک نگاه گران.
یعنی شما آقای هاشمی رفسنجانی را برابر کارگزاران میدانید؟
خیر. حلقه مدیریتی ایشان در دولتهای سازندگی و مشاوران و فرزندان ایشان در حال حاضر جزء طیف کارگزاران هستند.
برخی در حزب اعتدال و توسعه هستند و برخی همانند ما در احزاب دیگر اصلاحطلب هستیم.
فشار اقتصادی روی مردم در زمان هاشمی محسوس بود
بله. برخی معتقدند که ایشان در دولت پنجم و ششم کشور را گران اداره میکردند و اقشار ضعیف تحت فشار بودند. نظر شما در این باره چیست و آیا شما این دیدگاه را رد میکنید؟
اتفاقی که در اینجا رخ میدهد این است که برنامه تعدیل اقتصادی که بهمنظور اصلاح ساختار اقتصادی کشور اعمال شد و در برنامههای بعدی و در سند چشمانداز تکرار شد، در همان مقطع آقای هاشمیرفسنجانی این را به صورت جامع نگاه میکرد، منتها مجریان امر شاید قدری در اجرای آن به شکلی که باید، دقت نمیکردند.
بهطور مثال، وقتی در توضیحات یا قسمتی اصلاح ساختار اقتصادی صورت میگرفت، در برخی واحدها یا بخشها مشکل ایجاد میشد و بیمه بیکاری باید نقش ایفا میکرد یا مقرری بیکاری وضع میشد، که لایحه به مجلس داده شد و بعدا توسط دولت بعدی پس گرفته شد.
مثلا فرض کنید کوپن تخممرغ را لغو کردند و در قسمت دیگر قرار بود جبران شود. یعنی کمکی که به مردم میشد، اگر در مقطعی قطع میشد در قسمت دیگر باید جبران میکردند که به مردم فشار نیاید. آن قسمتی که کمکی قطع میشد، انجام میشد و در قسمتی که قرار بود کمکی شود تا این فشار جبران شود، برخی مدیران اجرایی عمل نمیکردند.
بخشی از نارضایتی که در آن مقطع صورت گرفت، ناشی از این بود که فشار روی مردم از محل این تغییرات به شکلی بود که قابل تحمل نبود، اما آن تغییراتی که باید صورت بگیرد تا مردم این فشار را احساس نکنند، یا انجام نمیشد یا کند صورت میگرفت و نارضایتی به وجود میآمد. این در عمل اتفاق افتاد، اما با اعتقادات خود ایشان همراه و ملازم نبود.
هاشمی دیدگاههای خود را میگفت ولی در آخر، از نظر رهبری تبعیت میکرد
برخی دوست داشتند آقای هاشمیرفسنجانی را مخالف دیدگاه مقام معظم رهبری ببینند، در صورتی که روابط نزدیک و دوستانهای بین آنها وجود داشت. این را برای ما توضیح دهید.
هر دو طرف نسبت به سابقه دوستی خود، نسبت به محبتی که به هم دارند معترف بودند و بارها اذعان داشتند به اینکه سابقه دوستی و محبت و رفاقت دارند. البته این در مورد افراد به نگاهی که دارند مرتبط میشود. مثلا آقای هاشمیرفسنجانی وقتی بحثی داشتند که رهبری نظر ارائه میدادند، نظرات خود را بیان میکردند. مخالفت خود را درباره هر موضوعی که اختلاف نظر داشتند، بیان میکردند. ولیکن در عمل اختیار تصمیمگیری نهایی را حق مقام معظم رهبری میدانستند و میگفتند ایشان باید تصمیمگیری کنند.
یعنی ایشان نظر خود را بیان میکردند، ولی نظر آخر را نظر رهبری میدانستند و از آن نظر تبعیت میکردند.
بله، به این اعتقاد داشتند. حتی در ماه مبارک رمضان بحث میشد که ماه دیده شده یا خیر، آقای هاشمیرفسنجانی میگفتند رهبری هر زمان گفتند ماه دیده شده، درست است و مسئولیت با ایشان است.
حتی گاهی برخی از افراد میخواستند در کنار ایشان در تشخیص مصلحت نظام قرار گیرند و از من پیگیری میکردند تا بدانند آقای هاشمیرفسنجانی درباره آنها چه گفته است. من از آقای هاشمیرفسنجانی سوال میکردم و ایشان میگفت مجمع تشخیص مصلحت نظام مشاور رهبری است و کسانی باید اینجا کار کنند که رهبری را قبول داشته باشند.
به برخی مسائل اینگونه نگاه میکردند. منتها برخی فکر میکنند بین دو عالم و دانشمند و صاحبنظر اسلامی گفتوگو همانگونهای است که بین عوام وجود دارد. اینها فرق دارد. نوع نگاه، نوع گفتوگو و حتی دوستی و مخالفت آنها با افراد عادی متفاوت است.
آقای هاشمیرفسنجانی ارادت و نظرات خود را نسبت به این مسائل بارها بیان کرده بود. مقام معظم رهبری هم بارها این را به صراحت بیان کردهاند که دیدگاهشان چیست و تعارفی با کسی نداشتند.
اصلاحطلبان مهمترین عامل پیروزی روحانی در انتخابات 96 بودند
به نظر شما چه عواملی باعث پیروزی آقای روحانی در سال 96 شد؟
از نظر من مهمترین عامل این بود که اصلاحطلبان پشت ایشان قرار گرفتند.
در سال 92 اصلاحطلبان به صورت حزبی کاندیدایی نداشتند
یعنی حضور اصلاحطلبان را موثر میدانید؟
کل جریان را به نفع ایشان تغییر داد. تا چند ماه قبل از آن شاید گلایههایی درباره مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیان میشد، ولی وقتی اصلاحطلبان آمدند و اعلام حمایت کردند و پشت ایشان قرار گرفتند، شرایط متفاوت شد.
کاندیدای مقابل آقای روحانی را چطور میدیدید؟
سیاست با فیزیک و شیمی قدری تفاوت دارد. در فیزیک و شیمی و ریاضیات معمولا به نتیجه دو دوتا چهارتا اعتقاد دارید و منتظر هستید که این اتفاق رخ دهد. ولی در سیاست، لحظه آخر ممکن است اتفاقی رخ دهد که کل آرا زیر و رو شود. یک نظریه داده شود که همه چیز را تغییر دهد. یک گفتوگو یا یک اصلاحگری انجام شود و همه چیز را تغییر دهد.
نکته اول اینکه همه چیز میتواند اتفاق بیفتد و در سیاست نمیتوان آنگونه که در سایر علوم پیشبینی میشود، پیشبینی کرد. نکته دوم این است که اگر رقبای آقای روحانی ساده جلو میآمدند، شاید احتمال موفقیت آنها بیشتر از این بود که از روشهایی استفاده کنند که سالها علیه آن روشها تبلیغ کرده بودند.
ایشان از اعمال روشهایی که اثرات منفی در جامعه باقی میگذارد خودداری میکردند. مثلا از برخی گفتوگوهای نامناسب یا برخی کارها که مردم آنها را نمایشی فرض میکنند یا از برخی روشها و موقعیتها که همیشه منتقد آن بودهاند، دوری میکردند. اینها نشان میدهد به یکسری موضوعاتی برای گرفتن رای نزدیک میشوند که با اعتقادات آنها فاصله دارد.
برخی خشونتهایی که در گفتوگوها ایجاد میشد و برخی دخالتها که صورت میگرفت، باعث میشد نتیجه عکس بدهد. وقتی این شایعه مطرح میشود که چه کسانی برای ریاستجمهوری تایید یا رد صلاحیت میشوند یا تایید و رد صلاحیت شدن بر چه اساسی است، روی افکار عمومی تاثیر دارد، لذا اینکه چه کسانی را انتخاب میکنند و چه شیوههایی برای انتخاب وجود دارد، روی افکار عمومی تاثیر دارد.
همچنین گزینههایی که انتخاب میشوند و نوع رفتاری که از اینها مشاهده میشود تاثیرگذار است. به طور مثال، آداب و رسومی وجود دارد که در آن آداب و رسوم مسائلی اعم از اخلاق، معرفت، انسانیت و محبت و... باید رعایت شود که در آیین ایرانیها پذیرفته شده است. اگر کسانی گفتوگوهایی را انجام دهند که مردم اینها را مغایر این مسائل بدانند، نمیپسندند و فاصله میگیرند.
مثلا وقتی میبینید فردی دست یک نابینای عصا بهدست را گرفته و او را به سمت دیگر خیابان میبرد، ضمن احساس ترحم به نابینا، احترامی برای فرد کمککننده هم قائل هستید. این در ضمیر و حالات و افکار شما منعکس میشود. احترام به هنجارهای ملی در تصمیمگیری جامعه نسبت به انتخاب سیاستمداران اثرگذار است.
منبع: بی باک نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۰۸۸۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حفظ سرمایه اجتماعی با برگزاری مطلوب کنگره بزرگداشت ۳ هزار شهید سمنان
استاندار سمنان گفت: برگزاری هرچه مطلوبتر کنگره بزرگداشت سه هزار شهید استان، نقش بسیار ارزشمندی در کاهش آسیبهای اجتماعی، توجه به عفاف و حجاب و حفظ سرمایههای اجتماعی دارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از سمنان، سید محمدرضا هاشمی امروز_ شنبه هشتم اردیبهشت_ در نشست شورای سیاستگذاری کنگره سه هزار شهید استان سمنان اظهار کرد: برگزاری هرچه مطلوبتر کنگره بزرگداشت سه هزار شهید استان، نقش بسیار ارزشمندی در کاهش آسیبهای اجتماعی، توجه به عفاف و حجاب و حفظ سرمایههای اجتماعی دارد.
وی افزود: مستند سازی و تهیه فیلم و رمان در خصوص کنگره به صورت ویژه در حال انجام بوده و طی پیگیریها با سازمان صدا و سیما، مساعدت در این امور در دستور کار است.
استاندار سمنان خاطرنشان کرد: از محل سفر رئیسجمهور به استان اعتبار خوبی برای برگزاری هرچه مطلوبتر کنگره بزرگداشت سه هزار شهید استان در نظر گرفته شده است.
هاشمی تصریح کرد: برگزاری هرچه مطلوبتر کنگره بزرگداشت سه هزار شهید استان از اولویتهای کاری ما در استان سمنان در سال جاری خواهد بود.
وی ادامه داد: مستندات، آثار و رمانها حول محور زندگی تمامی شهدای والامقام استان انجام و فیلم سینمایی ویژه زندگی شهید محمود اخلاقی و سریال تیم آزادی نیز در دستور کار است.
استاندار سمنان گفت: نمایشگاه مستندات و آثار تولید شده مرتبط با کنگره بزرگداشت ۳ هزار شهید استان، قبل از برگزاری کنگره برای بازدید ارزشمند مقام معظم رهبری برگزار میشود.
کد خبر 748457