نان، نعل و چتر؛ نگاهی به ریشههای مشهورترین خرافات + تصاویر
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۴۳۲۹۱
به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در میان فرهنگهای مختلف میتوان شاهد برخی خرافات بود؛ خرافاتی که بعضاً ریشه در اعتقادات به انحراف کشیده شده آنها دارد. در دهههای اخیر غرب سعی داشته است تا فرهنگ و اعتقادات مردم کشورهای شرقی و خاورمیانه را با برچسب خرافات همراه کند. تلاشی که بهوسیله غولهای رسانهای غرب و هالیوود حمایت شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته گاهی غرب پای خود را فراتر میگذارد و با نوعی تعصب هر رفتاری را که به مذاقش خوش نیاید در دایره خرافات وارد میکند. برای مثال یک مذهب و یا آیین را که پیروان زیادی ندارد، بدون توجه به اینکه آیا آن آیین اجازه ورود خرافات را به خود میدهد و یا نه، در دام تعاریف خود گرفتار میکند. در ادامه خواهیم دید که در جامعه فرانسوی که از جوامع پیشگام مدرنیته و عقلگرایی محسوب میشود، نیز برخی از خرافات و اعتقادات غیرمنطقی دیده میشود که خیلی راحت از کنار آن عبور میشود. خرافاتی که حتی برای جوامعی که برچسب خرافاتی خوردهاند نیز غیر قابل هضم و بعضاً خندهدار است. در این مقاله به برخی از خرافات موجود در زندگی روزانه فرانسویها پرداخته میشود هر چند فرانسویها خیلی بیشتر از اینها خرافاتی هستند.
برعکس قرار دادن ناندر کشور فرانسه اگر شخصی نان را برعکس روی میز غذا قرار دهد، کار بسیار خطرناکی انجام داده است. به بیانی او با این کار خود باعث بد شانسی افراد آن خانواده خواهد شد. ریشههای این خرافه به قرونوسطی بازمیگردد. در این دوران اعدام عملی شایع و البته وحشتناک بود. جلاد که بیشتر روز را به اعدام مشغول بود نمیتوانست در صف نانوایی بایستد به همین خاطر نانوا، نان او را برای اینکه شناخته شود، وارونه بر روی پیشخوان میگذاشت. به همین دلیل کسانی که نان را بر روی میز برعکس قرار دهند بدشانسی را برای اعضای خانواده به همراه میآورند. در بعضی خانوادههای معتقد در فرانسه، سریع و بعد از برگرداندن آن، صلیبی بر روی آن با چاقو کشیده میشود و بعد میان اعضا تقسیم میشود.
برعکس گذاشتن نان باعث بدشانسی میشودالبته شاید بتوان با برخی توجیهات این موضوع را حل کرد اما فقط در سطح توجیهات؛ چراکه وقتی به این موضوع از دید منطقی نگاه میکنید، هیچگونه رابطه منطقی را میان برعکس قرار دادن نان بر روی میز غذا و بدشانسی (که البته واژهای قابلتأمل است) نمیتوان یافت؛ اما نباید از این موضوع غافل شد که در فرهنگ فرانسه، نان جایگاه بسیاری بااهمیتی دارد و انقلاب فرانسه نیز در سال 1789 به انقلاب نان مشهور شده است. درهرصورت احترام به نان نمیتواند توجیه منطقی برای بد شانسی باشد!
باز کردن چتر داخل خانهباز کردن چتر زیر سقف و پیش از اینکه از خانه بیرون بروید باعث بدشانسی میشود. در خصوص ریشههای این خرافه دلایل مختلفی آورده شده است. از جمله گفته میشود این اعتقاد به زمان مصر باستان بازمیگردد. زمانی که مردم چتر را نه برای خیس نشدن بلکه بیشتر برای در امان ماندن از آفتاب سوزان مصر به کار میگرفتند. باز کردن چتر در زیر سقف خانه و یا در سایه نوعی اهانت به خداوند خورشید یا خداوند نات محسوب میشده است.
بازکردن چتر در خانه بیاحترامی به خداوند خورشید تلقی میشودالبته توضیحات دیگری نیز برای این خرافه عنوان میشود. همانطور که چتر از شما در برابر طوفان محافظت میکند، نماد ارواحی محافظی است که از شما و خانهتان محافظت میکنند. درصورتیکه چتر را در خانه باز کنید، این کار نوعی اهانت به آنها بوده و باعث میشود این ارواح از خانهتان و زندگیتان دیگر محافظت نمیکنند و بعد از آن باید منتظر بدشانسی باشید.
همچنین گفته میشود که ریشه این خرافه به قرن هجدهم انگلستان بازمیگردد. در آن زمان چترهایی بزرگ از سوی مردم بریتانیا استفاده میشد. این چترها که جنبه تشریفاتی نیز داشتند درصورتیکه داخل خانه باز میشدند میتوانستند باعث آسیب افراد اطراف شوند. به همین خاطر نوعی تنفر نسبت به آنها و باز کردنشان داخل خانه ایجاد شده بود. توضیح دیگر این است که درصورتیکه چتر را داخل خانه بازکنید و بخواهید بیرون بروید؛ این کار باعث میشود تا باران قطع شود و درصورتیکه چتر را با خود بیرون نبرید، باران قطعاً خواهد بارید! لذا میبایست بیرون خانه چتر را باز کرد. نکته قابلتوجه این است که نباید باران جمع شده روی چتر را داخل خانه بیاورید. لذا چتر باید بیرون بسته شود. در غیر این صورت بدشانسی خواهید آورد.
باز کردن چتر در خانه توهین به ارواح محافظ خانه استاگر هر کدام از توضیحات را نیز در نظر بگیریم، پذیرفتنی نخواهد بود که باز کردن چتر در داخل خانه باعث بدشانسی شود. چراکه هیچیک از این دلایل با عقل سازگاری ندارند و شاید این مثال، نمونه بسیار روشنی از تعریف خرافه در جهان علم و تکنولوژی باشد.
قرار دادن نعل اسب در خانهیکی دیگر از خرافاتی که هنوز تازگی خود را حفظ کرده، قرار دادن نعل اسب در خانه، محل کار و یا اتومبیل است. بهویژه اگر از جنس آهن باشد. بعضی معتقدند که قرار دادن نعل رو به بالا (U) باعث خوشبختی و شانس میشود. در این صورت قرار دادن نعل به شکل یو وارونه میتواند موجب بدشانسی و هجوم شیاطین به شما و خانهتان شود. البته این خرافه در جاهای مختلف شکل وارونه به خود میگیرد و بعضی گذاشتن نعل رو به پایین را سبب شانس و آینده سرشار از موفقیت میدانند. نکته جالب دیگر این است که روی این نعلها هفتسوراخ وجود دارد که جای میخهایی است که به نعل اسب میزنند. در نگاه فرانسویها و برخی از مردم دیگر کشورها، عدد هفت عدد مقدسی است.
نعل آهنی خوش شانسی میآورددر توضیح علت این خرافه نظرات مختلفی بیان شده است، از جمله اینکه داستان آن به دوران باستانی بازمیگردد. زمانی که مردم اسب را به عنوان معبود میپرستیدند. البته گفته شده است میتواند به دورانی بازگردد که مردم ماه پرست بودهاند و نعل اسب نشانی از هلال ماه بوده است.
البته داستان قدیمی و مشهور دیگری نیز در خصوص شیطان و سنت دانستِن وجود دارد. او یک آهنگر و اسقف مسیحی قرن دهم بود که داستانهای زیادی در خصوص تلاش شیطان برای اغوای او نقل شده است. در یکی از این داستانها شیطان که در تلاش بوده است تا بر این مرد مذهبی فائق آید، از سنت دانستِن میخواهد که اسب او را نعل بزند. شیطان برای اینکه با دقت کار او را نظارت کند نزدیکش میشود. ناگهان سنت دانستِن به پای شیطان به جای اسب نعل میزند. شیطان که احساس درد شدید میکند از دانستِن میخواهد تا نعل را از پای او بیرون بکشد. سنت دانستِن از شیطان قول میگیرد در صورتی حاضر است نعل را بیرون آورد که هیچگاه به خانهای که بر روی در آن نعل اسب نصب شده است، وارد نشود و شیطان میپذیرد.
دانستِن قدیس به پای شیطان نعل زد دانستِن از شیطان قول گرفت که به خانهای که نعل اسب بر در آن آویزان است وارد نشود و شیطان پذیرفت روی هم انداختن دو انگشتیکی دیگر از مواردی که در فرهنگ فرانسوی بسیار شایع است، روی هم انداختن دو انگشت میانی و اشاره برای جذب شانس و خوشبختی است. در خصوص ریشه این خرافه دو نظر عمده وجود دارد. یکی به دوران پیش از مسیحیت بازمیگردد. بر اساس اعتقاد اروپاییان قرار دادن دو انگشت سبب میشد تا ارواح خوب و خوشبختی به سراغ فرد روند و درنهایت باعث شانس و بر آورده شدن آرزوی او شوند. همچنین وقتی کسی آرزویی میکرد برای اینکه موافقت و همراهی خود را با به نمایش گذارند دو انگشت خود را بر روی هم میگذاشتند. نظر دوم به روزهای اول مسیحیت بازمیگردد. در آن زمان مسیحیان به دلیل ایمانشان بهشدت مورد شکنجه، آزار و اذیت و قتل قرار میگرفتند. به همین دلیل و برای اینکه همکیشان خود را تشخیص دهند و به دام نیفتند علائمی را ایجاد کردند که یکی از این علائم قرار دادن دو انگشت روی هم بود.
قرار دادن انگشتان روی هم باعث خوش شانسی میشوداین معنا تنها در صورتی است که دو انگشت در پشت فرد قرار نگرفته باشد؛ اما اگر فرد دو انگشت روی هم قرار داده شده را در پشتش پنهان کند، این معنا را در بر خواهد داشت که او در حال گفتن دروغی عمدی است. او با این کار خود امیدوار است که شنونده دروغ، از اینکه به او دروغ گفته شده است درگذرد یا از تنبیه او صرفنظر کند. به بیانی فرد هم قسم میخورد و هم میتواند انگشتانش را بر روی هم قرار داده و در پشتش پنهان کند و امیدوار باشد تا طرف مقابل از او درگذرد!
اگر فردی دو انگشت بر روی هم گذاشته شده را در پشت بگیرد یعنی در حال دروغ گفتن است اما نمیخواهد مخاطبش او را مجازات کنددر این نوشتار چهار خرافه رایج در زندگی مردم فرانسه را بررسی کردیم. البته خرافات زندگی غربی و فرانسوی در این موارد خلاصه نمیشود و میتوان موارد گستردهتری را یافت که به باورها و اعتقادات آنها تبدیل شده است.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
مشهورترین خرافات در کشور فرانسه را بشناسیدمنبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۴۳۲۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به تئاتر شاماران/ردپای افسانه جاماسب در زندگی سیاه باز
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ ونوس بهنود: نمایش شاماران به کارگردانی ساسان شکوریان ترکیب هنرمندانهای از هنر پیشینهدار سیاهبازی و افسانهای کهن از داستانهای هزار و یک شب را بازگو میکند.
تماشاخانه سنگلج، یکی از قدیمیترین سالنهای نمایش تهران است که این روزها ضرورت تعمیر، نگهداری و توسعه آن سوژه اخبار شده، این بار نیز با نمایش شاماران، هنرمندان و هنردوستان را میزبانی کرد.
شاه ماران یا شاماران اسطورهای از موجودی نیمهزن و نیمهمار است که در بین مردم کردنشین سمبل برکت، دانش و شفا است. اما چه شد که هنرمندان سرشناس متعددی به دیدن نمایش این داستان اسطورهای نشستند.
میتوان اسرار هویدا کرد و نجات یافت
تئاتر هنر نخبگان است، اما دروازه یادگیری آن برای عموم گشوده است. شاماران در تلفیق زیبایی از سیاهبازی هنر کهن و اصیل ایرانی با افسانهای جامانده از هزارهها به دنبال انتقال همان پیامهایی است که هر روز در زندگی به آن نیازمندیم.
بازی روان بازیگران و تسلط بر نقش، چهرهپردازی متناسب با نقش و همچنین سیالیت زمانی از گذشته به دوره معاصر و برعکس اجرایی روان را در اختیار بیننده قرار میدهد. هر چند کارگردان میتواند کمی از ابهام ماجراها کاسته و کلیدهای بیشتری در اختیار تماشاگر قرار دهد، اما سطح اجرای مقبول غیر قابل انکار است.
سیاهباز در نقش جاماسب ظاهر میشود. جوانی که در افسانهها برای پیدا کردن عسل در غاری حبس میشود و دوستانش تنهایش میگذارند. دراین نمایش گنجی که میتواند زندگی سیاهباز را دگرگون و او را از فقر و فلاکت برهاند جایگزین عسل شده است. سیاهباز در قبرستانها به دنبال گنج است و کیست که نداند بر روی هر گنجی ماری خفته است.
در افسانه جاماسب او به باغ مارها که در کنار شاه مار خود زندگی میکنند میرسد و به شرط آن که جایی ازاین مکان نامی نبرد، زندگی خود را با شاه مار آغاز میکند. شاه مار با چهرهای موحش تنها یک تمنا از او دارد و آن هم وفای به عهد است. اما جاماسب برای نجات خود بارها و بارها عهدشکنی میکند.
آنجا که دروغ است وقاحت موج میزند
شاماران یکی از سمبلهای مورد احترام مناطق کردنشین است که به عنوان نشانه برکت و دانش تصاویر آن در جای جای خانهها کشیده و از تصویر آن مجسمه و گلدوزیهایی در بین لوازم زندگی دیده میشود. آن چهره کریه زنی که نیمی از تنش یک مار است، بر خلاف آدمهای روی زمین به وفاداری و صداقت ارج مینهد.
اما هرجا دروغ باشد، وقاحت موج میزند و سیاهباز به همراه گروهی از بازیگران به مصداق توده مردم با لودگی و مسخرهگی به عهده خود پشت پا میزند.
اما داستان در همین جا خاتمه نیافته است. به جای سکه و زر گنج واقعی همان شاماران است که پادشاه برای بهبود خود از بیماری در به در به دنبال اوست. جادوگری که در بارگاه پادشاه است میگوید برای شفایش باید جغدی که در وجود خود دارد را بیرون بکشد. تمثالی از شومی و کراهت و خباثت.
سیاهباز که اسرار دیدن شاماران را بر ملا کرده توسط وزیر پادشاه اسیر میشود و با کمک او شاماران به نزد پادشاه آورده میشود. سیاهباز میگوید برای معیشت روی خود را سیاه کرده، اما دراین داستان به دلیل خیانت به گنجینه دانش و معرفت، روسیاه است. پرداختن به افسانههای بومی و طرح آموزههای آن، در وضعیتی که به اعتقاد نادر ابراهیمی نویسنده سرشناس، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم، همان چشمه آب روانی است که هر انسانی در عطش آن است.
نویسنده و کارگردان در نهایت شاماران را، چون افسانهاش به دست پادشاه میدهد و او تکه تکه میشود. اما پایان خوش آنجاست که به خاطر حماقت و حرص و ولع، هر که بدی کرده به سزای اعمالش میرسد. بر خلاف جاماسب که به دانش دنیا آگاه شده و حکیم بزرگی میشود، سیاهباز در قعر کردههای خود روسیاه باقی میماند. اما همیشه فرصتی برای بازگشت به سوی خیر هست. قلب پرمهر و سلامت سیاهباز به کمکش میآید تا بتواند تیرهروزی و تیرهرویی خود را به کنار بزند.
نمایش سیاهبازی شاماران در بیست و یکمین جشنواره بین الملی نمایشهای آیینی و سنتی ایران شرکت کرده تا آیینهای اصیل ایرانی را باردیگر نقل کند. اثری که هنرمندان و اهالی قلم بسیاری را به تماشای خود مهمان کرد.
این اثر نمایشی تا ۷ اردیبهشت در تماشاخانه سنگلج اجرا خواهد شد.
انتهای پیام/