Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-27@11:32:20 GMT

خودروي C-HR مدل 2018؛ ميمون زبل تويوتا

تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۵۵۲۹۹

خبرگزاري آريا - برترين ها - ترجمه از محمدرضا مرتضايي: اين ماشين نه کوتاه تر نه عريض تر و نه سريع تر و نه براق تر از بقيه هم رده هاي خود است و با چراغ عقب هاي زشت خود، ظاهر نااميد کننده تري از بقيه هم رده هاي نسل دومي خود که در قرن 21 به بازار عرضه شده اند، دارد. البته اين ماشين آنقدرها هم بد نيست اما صفت خوب و عالي را هم نمي توان براي آن به کار برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



نقاط مثبت
ظاهر انگوري شکل آن جلب نظر مي کند، صندلي هاي جلو بسيار راحت هستند، سواري با آن فراتر از انتظار بود.
نقاط منفي
صداي وزوز اذيت کننده CVT، جا دار نيست، از قطعات الکترونيک و مدرن زيادي در آن استفاده نشده است.
تويوتا با مدل بزرگ اما غير جذاب راو 4 چندين سال است که در بازار حضور دارد و البته با مدل‌هاي قدبلندتر خود از موفقيت‌هاي عظيم در فروش لذت برده اما حالا تويوتا مي‌خواهد قدم بزرگ‌تري برداشته و بدين منظور کراس اوور برجسته و جديد C-HR سرانجام راهي خيابان‌ها شده است.
در طراحي اين ماشين از ظاهر حشرات الهام گرفته شده است. C-HR يک کراس اوور 5 سرنشيني محسوب مي شود ولي هيچ يک از قابليت هاي آف رود، حتي ويژگي AWD در آن ديده نمي شود. به نظر مي رسد تويوتا با ساخت اين ماشين قصد داشته تا خلاء به وجود آمده بين مدل هاي بزرگتر ونواز و کوچکتر اسکيون xD و مدل قابل تحسين ماتريکس را پر کند. حروف به کار رفته در نام اين ماشين به معناي کوپه(Coupe) و شاسي بلند(High Rider) است که البته چندان هم شاسي بلند محسوب نمي شود.

C-HR تويوتا را مي توان به نوعي مدل juke نيسان ناميد و با کمي اغماض مي توان آن را شبيه هوندا HR-V نيز دانست البته اين ماشين از هر دو مدل ياد شده بزرگتر است چرا که فاصله محور در اين ماشين 103.9 اينچ و طول کلي ان 171.2 اينچ است که به ترتيب 4.3 اينچ و 8.8 اينچ از نيسان جوک بزرگتر است.
مانند بسياري از رقبا در اين ماشين نيز امکاناتي همچون بالا رفتن در عقب و طراحي جمع و جور قسمت عقب در آن ديده مي شود. و اگر از دور به اين ماشين نگاه کنيد مانند نيسان جوک، ظاهر يک شامپانزه قوز کرده در ذهن شما تداعي مي شود.
نهايت نظم
البته در لواي طراحي اين شامپانزه قوز کرده يک طراحي منظم نهفته است چرا که در طارحي اين ماشين از پلتفرم معماري جديد تويوتا يعني TNGA که در مدل هاي فعلي پريوس نيز به چشم مي خورد، استفاده شده است. به نظر مي رسد در تويوتا کرولاي جديد نيز که به زودي معرفي مي شود از همين معماري پيشرفته استفاده شده باشد.

اين معماري به صورت يکپارچه طراحي شده است به طوري که به خوبي از ستون جلو و سيستم تعليق قسمت جلوي ماشين و تنظيمات کنترل بدنه قسمت عقب ماشين پشتيباني مي کند و نتيجه نهايي آنقدر چشمگير است که پيشرفت قابل توجهي در اين کلاس به شمار مي رود.
فرمان اين ماشين به صورت برقي کنترل مي شود و از ديسک هاي ترمز ضد قفل با سيستم خنک کننده در قسمت جلو و از ديسک هاي معمولي در قسمت عقب آن استفاده شده است. موتور اين ماشين به صورت برعکس در قسمت جلوي آن قرار داده شدهکه از سيستم انتقال نيروي اتوماتيک(CVT) نيز بهره مي برد.

پيشرانه اين ماشين 2 ليتري است و بر پايه موتورهاي قديمي چهار سيلندر ZR ساخته شده است. از کامپوزيت هاي دوگانه و 16 سوپاپ با تايمينگ متغير و پيستون هايي با دامنه حرکتي زياد در اين ماشين استفاده شده است اما با اين وجود، قدرت موتور اين ماشين تنها 144 اسب بخار در بالاترين دور موتور يعني 6100 دور در دقيقه است. حداکثر گشتاور موتور 139 پوند فوت است که در دور موتور 3900 دور در دقيقه به دست مي آيد. به طور کلي مي توان گفت با توجه به قدرت پايين موتور اما تنظيمات ساده و بي نظيري را در اين ماشين شاهد هستيم.

البته با توجه به استفاده از حالت CVT در موتور اين ماشين، صفت سادگي را نمي توان براي آن به کار برد. به طور کلي مي توان گفت، CVT ها عملکرد بهتري در موتورهاي توربوشارژ مدرن دارند. براي مثال، موتور 1.5 ليتري توربو چهار سيلندري که بر روي هوندا سيويک قرار دارد با حداکثر گشتاور 162 اسب بخار در دور موتور 1700 دور در دقيقه قادر است 174 اسب بخار نيرو توليد کند و مي تواند اين بازدهي را تا دور موتور 5500 دور در دقيقه نيز حفظ کند که عملکرد مثبتي براي اين ماشين ارزيابي مي شود. از همين حيث مي توان گفت سيستم CVT موتور آن ماشين نياز به سرعت هاي بالا براي غرش موتور براي بهترين عملکردش ندارد.

شايد در سال 2011 اين موتور براي سيستم CVT مناسب به نظر مي رسيد اما استفاده از اين سيستم با اين مشخصات موتور در سال 2018 چندان مدرن به نظر نمي رسد. اين به معناي آن است که استفاده از دنده هاي مجازي از پيش تعيين شده از طريق دنده دستي امري خنده دار در عصر کنوني محسوب مي شود و اگر يک پدال تعويض دنده در پشت فرمان قرار مي گرفت مرسوم تر بود که اين گونه نيست. البته تصور ميکنيم که هدف اصلي از ساخت اين ماشين بيشتر تعويض دنده به صورت دستي بوده است و به همين منظور اين موارد در آن ديده نشده اند.

سطح آرامش و رفاه خودرو بسيار خوب است. در دورهاي پايين پيشرانه به سختي مي‌توان متوجه روشن بودن پيشرانه شد. در جاده نيز صداي جاده و باد به خوبي سرکوب شده است. علاوه بر موارد ياد شده، قواي محرکه‌ي سبک‌تر تويوتا باعث هماهنگي خوب با شاسي خودرو مي‌شود.
کندي قابل پيش بيني
ماشيني به وزن 3286 و با قدرت موتور 144 اسب بخار صرف نظر از نوع سيستم انتقال، قاعدتاً نمي تواند در زمره ماشين هاي سريع و چابک قرار گيرد. C-HR قادر است ظرف 11 ثانيه به سرعت 60 مايل در ساعت وظرف 18.4 ثانيه به سرعت 79 مايل در ساعت برسد که البته با استفاده از حالت M در سيستم انتقال در آن، کمي اين رکوردها نسبت به حالت تمام اتوماتيک بهتر مي شوند. البته تمامي اين رکوردها حداقل نيم ثانيه بدتر از تمامي هم رده هاي اين ماشين که در سال 2015 ساخته شده اند، محسوب مي شود! به طور خاص، اين ماشين 1.8 ثانيه کندتر از مزدا CX-3 تورينگ با موتور 146 اسب بخاريش است که تمامي درگ هاي مقايسه اي با C-HR را برنده شده است. به طور واضحي استفاده از CVT باعث افت عملکرد در C-HR شده است.
در قسمت مصرف سوخت بهينه در بزرگراه ها اين ماشين عملکرد نسبتاً خوبي دارد. مصرف سوخت ترکيبي اين ماشين(شهر و بزرگراه) 28 مايل در هر گالن برآورد شد اما C-HR توانست با ثبت 37 مايل در هر گالن در مسافت 200 مايلي که در يکي از بزرگراه ها طي کرديم، عملکرد خوبي از خود بر جاي بگذارد چرا که اين رکورد 6 واحد بهتر از نرخ هاي استاندارد مصرف سوخت بهينه است.

تمامي مدل هاي C-HR مجهز به تايرهاي 18 اينچي چند فصل هستند که با فرمان سفت آن هدايت مي شوند.فرمان اين ماشين به خودي خود سبک است و استفاده از چرم در آن بسيار مناسب ارزيابي مي شود اما در عمل و در خروجي نهايي داستان متفاوتي را شاهد هستيم چرا که عملکرد فرمان بسيار سفت است.
امکانات اضافي بسيار زياد
تويوتا اين ماشين را در دو تريم XLE با قيمت پايه 23495 دلار و تريم XLE پرميوم با قيمت پايه 25345 دلار عرضه مي کند(که به نظر مي رسد عرضه XLE توجيه خاصي نداشته است) . ليست امکانات موجود در تريم XLE عبارت است از هدايت ماشين در حالت کروز، هشدار خروج از خط، هميار حرکت بين خطوط، چراغ هاي جلوي پروژکتوري، کنترل هواشناسي دوگانه، استفاده از چرم دور فرمان و يک صفحه لمسي 7 اينچي که در کنسول مرکزي جلوي ماشين قرار گرفته و سيستم هاي ارتباطي با سرنشينان و امکانات تفريحي با اين نمايشگر انجام مي شود. در مدل هاي XLE پرميوم علاوه بر موارد فوق شاهد آينه هاي برجسته، پايش نقطه کور، گرم کن در صندلي ها، چراغ هاي مه شکن و چراغ بر روي آينه هاي بغل.

متاسفانه خبري از سيستم صوتي entune اختصاصي تويوتا در اين ماشين نيست. از ديگر نکات قابل توجه در C-HR مي توان به عدم نمايش تصوير دوربين هاي عقب بر روي نمايشگر جلو اشاره کرد که به جاي آن بر روي آينه عقب در يک مربع کوچک نمايش داده مي شود. اثري از اپل کارپلي و يا اندرويد اتو در ليست امکانات اين ماشين نيز ديده نمي شود. براي استفاده از سيستم ناوبري نيز بايد از گوشي خود استفاده کنيد چرا که به طور پيش فرض در C-Hr تعبيه نشده است.
بيشتر قسمت هاي کابين C-HR با مواد پلاستيکي مشکي رنگ ساخته شده است و فضايي که در اختيار سرنشينان است نيز چندان بزرگ ارزيابي نمي شود. اما صندلي ها بسيار راحت هستند و سرنشينان عقب به سادگي مي توانند يک خواب راحت داشته باشند. فضاي بخش بار C-HR از استانداردهاي اين کلاس بسيار پايين تر است چرا که با خواباندن صندلي هاي عقب تنها 36 فوت مکعب به آن اضافه مي شود.تمامي C-Hr هاي موجود در بازار آمريکا در کشورهاي ترکيه مونتاژ مي شوند و با توجه به اين موضوع به نظر نمي رسد در آينده شاهد بهبود در کيفيت مواد به کار رفته در کابين شويم.

اما روي هم رفته، C-Hr هم يکي از ماشين هاي تويوتا محسوب مي شود و گزينه مناسبي براي خريد به شمار مي رود و پيش بيني مي شود در مدل هاي بعدي شاهد اصلاح مشکلات فعلي آن باشيم. اين ماشين مناسب افرادي است که به ظاهر مکانيکي و طراحي بيروني ماشين اهميت فراواني مي دهند.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۵۵۲۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری جذاب و پرتنش که باید ببینید

فیلم‌های جنگی دیستوپیایی یا پادآرمانشهری به ژانری از فیلم‌های تخیلی اشاره می‌کنند که در آن بخش سنگینی از داستان بر جنگ یا شورش متمرکز است. چارچوب زمانی این داستان‌ها همیشه پس از اینکه نوعی از آخرالزمان زمین را به مکانی بسیار خصمانه‌تر از گذشته تبدیل کرده است رخ می‌دهد. صادقانه بگوییم که ژانر جنگی دیستوپیایی یک ژانر رایج نیست، اما در عین حال مفهوم جالبی است. در واقع، اکثر فیلم‌هایی که در این دسته قرار می‌گیرند، احتمالاً متعلق به این ژانر دیده نمی‌شوند.

به گزارش روزیاتو، با انتشار اخیر فیلم جنگ داخلی یا Civil War، این ژانر کمی بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. بدین ترتیب این ژانر برای مدتی در ذهن مردم تازه خواهد بود و تعدادی فیلم برای انتخاب وجود خواهد داشت که از همین ژانر می‌آیند. از آنجایی که این ژانر اساساً یک ژانر علمی تخیلی است، بسیاری از این فیلم‌ها دارای پیچش‌های منحصربه‌فردی هستند، اگرچه برخی از آن‌ها می‌توانند پایه در واقعیت گرایی داشته باشند. بدین بهانه، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری بسیار جذاب و دیدنی آشنا کنیم که قطعاً از تماشایشان لذت خواهید برد.

۱۰- Civil War (۲۰۲۴)

فیلم جنگ داخلی که اخیراً اکران شده است، به لطف داستان جالب و کیفیت فوق‌العاده‌اش، در باکس آفیس بسیار موفق بوده است. این فیلم توسط کمپانی A۲۴ توزیع شده است، شرکتی که فهرستی چشمگیری از فیلم‌ها را منتشر کرده است. این فیلم داستان بازماندگان یک جنگ داخلی دوم و مدرن در ایالات متحده را دنبال می‌کند. جنگ بین دولت کنونی ایالات متحده و گروه‌های جدایی‌طلب مختلف که همگی به دلایل مختلف مایل به خارج شدن از ایالات متحده هستند، در گرفته است.

این جنگ داخلی، آمریکا را بهدشتی از ویرانی با پناهگاه‌های بسیار اندک تبدیل کرده است. بازماندگان، که عمدتاً گروهی از روزنامه نگاران هستند، تماشاگران بی گناهی هستند که در میانه این درگیری ویرانگر گرفتار شده اند. داستان فیلم جنگ داخلی توسط کرستن دانست رهبری می‌شود، بازیگری که نقش یک روزنامه‌نگار مستند کننده جنگ را بازی می‌کند و بازیگرانی مانند نیک آفرمن، واگنر مورا، و کیلی اسپانی و دیگران نقش‌های مکمل را دارند. اگر از طرفداران فیلم‌های دیستوپیایی یا فیلم‌های جنگی (یا هر دو) هستید، بهتر است هر چه زودتر به تماشای این فیلم بنشنید، زیرا از آن دسته فیلم‌هایی نیست که بخواهید از دستش بدهید.

۹- World War Z (۲۰۱۳)

تعداد بی‌شماری فیلم زامبی وجود دارد، اما تعداد کمی از آن‌ها تا به حال از نظر مقیاس و حجم ویرانی با جنگ جهانی زد برابری کرده‌اند. همانطور که از عنوان آن پیداست، زامبی‌های این فیلم واقعاً تمام دنیا را در اختیار گرفته‌اند و انسان‌ها را وادار می‌کنند که برای زنده ماندن جنگی تمام عیار را علیه آن‌ها آغاز کنند. به طور معمول، فیلم‌های زامبی به یک شهرک یا شهر محدود می‌شوند، اما World War Z نشان می‌دهد که همه‌گیری زامبی‌ها چه تاثیر ویرانگری بر کل جهان خواهد گذاشت.

زامبی‌ها از نظر عددی قدرت دارند، که بر هر مقدار قدرت آتشی که انسان‌ها می‌توانند داشته باشند، غلبه می‌کند. تدابیر دفاعی و احتیاطی که انسان‌ها برای مبارزه با مبتلایان ایجاد می‌کنند، خیلی زود کارآمدی شان را از دست می‌دهند، زیرا در مقابل گله‌های زامبی‌ها موانعی کوچک به نظر می‌رسند. با بازی برد پیت در نقش یک مقام سازمان ملل که در جستجوی درمان این ویروس است، قبل از اینکه این فاجعه سیاره زمین را نابود کند، جنگ جهانی زد نه تنها یک فیلم برجسته در ژانر زامبی است، بلکه یک فیلم جنگی پادآرمانشهری فوق العاده و دیدنی نیز هست، جایی که انسان‌ها برای نجات جان خود در برابر ارتش واقعی مردگان می‌جنگند.

۸- Elysium (۲۰۱۳)

در فیلم Elysium به کارگردانی نیل بلومکمپ با بازی مت دیمون، جنگ بین ثروتمندان و فقرا در گرفته است. در این دنیای تیره و تار، بیشتر زمین به دلیل دخالت انسان به محیطی کثیف و آلوده تبدیل شده است. یک درصد از نخبگان زمین به Elysium پناه می‌برند، یک ایستگاه فضایی عظیم با جوی مصنوعی، چمنزار‌های سرسبز و محیط‌های زیبا، و امکانات بهداشتی درجه یک که می‌تواند فوراً هر بیماری را درمان کند. زمانی که مکس دا کوستا (دیمون)، به دلیل یک حادثه در محل کار در معرض تشعشعات هسته‌ای قرار می‌گیرد، پنج روز به او فرصت زندگی داده می‌شود.

او که چاره دیگری نمی‌بیند، تصمیم می‌گیرد به جنگ Elysium برود تا بتواند مراقبت‌های پزشکی مورد نیاز برای زنده ماندن را دریافت کند. از بخت بد او، این ایده جدیدی نیست، زیرا بسیاری دیگر نیز قبلاً همین کار را کرده و در نهایت در این مسیر کشته شده اند. در حالی که Elysium در مقایسه با اولین فیلم بلند بلومکمپ، District ۹، اعتبار و کیفیت زیادی ندارد، اما همچنان به عنوان یک فیلم اکشن عالی با جلوه‌های بصری منحصر به فرد و بازی‌های استثنایی بازیگرانش قابل توجه است. همچنین این فیلم برخی از معضلات اجتماعی بسیار واقعی را بررسی می‌کند که شامل شکاف بین طبقات پایین و بالا است که تنش‌های درون این فیلم دیستوپیایی را تشدید می‌کند.

۷- Oblivion (۲۰۱۳)

داستان فیلم فراموشی پس از حمله بیگانگان به زمین رخ می‌دهد. دولت‌های جهان ترجیح می‌دهند از سلاح‌های هسته‌ای برای از بین بردن آن‌ها استفاده کنند. با این حال، این اقدام زمین را غیر قابل سکونت می‌کند. بشریت به ایستگاه‌های فضایی که به دور سیاره می‌چرخند پناه می‌برد. چند نفر منتخب وظیفه دارند که در زمین بمانند و مطمئن شوند که پهپاد‌هایی که از مزارع آبی محافظت می‌کنند بدون مشکل کار می‌کنند و توسط بیگانگانی که هنوز در آنجا زندگی می‌کنند مورد حمله قرار نمی‌گیرند. یکی از این معدود افراد، جک با بازی تام کروز است.

فراموشی فیلمی است که برای درک کامل آن به بیش از یک بار تماشا نیاز دارد، زیرا با ادامه ماجرا، همه چیز کمتر ساده و سرراست می‌شود. روایت و فرضیه گیج کننده فیلم به آن کمک کرد تا در میان دیگر فیلم‌های علمی تخیلی متمایز شود و جلوه‌های بصری و طراحی صدای آن نیز کاملاً بی نقص بودند. متأسفانه، در کلکسیون پرفروش‌های تابستانی در سال ۲۰۱۳، این فیلم کمتر مورد توجه قرار گرفت. اگرچه ممکن است توجهی را که شایسته آن بوده به خود جلب نکرده باشد، اما فراموشی یک فیلم جنگی دیستوپیایی عالی است که قطعاً جایگاه خود را در میان بزرگان این ژانر به دست آورده است.

۶- Spectral (۲۰۱۶)

Spectral یک فیلم جنگی دیستوپیایی فوق العاده دست کم گرفته شده است که توسط نتفلیکس منتشر شد. داستان این فیلم در آینده رخ می‌دهد، جایی که یک جنگ داخلی کشور کوچک اروپای شرقی مولداوی را ویران می‌کند، و سربازان حاضر در این درگیری نه تنها خود را در حال مبارزه با سربازان دیگر، بلکه با موجودات شبح وار و نامرئی می‌بینند. ماهیت دقیق این موجودات در ابتدای فیلم به شکل یک راز و ناشناخته است، که ذهن مخاطبان را درگیر می‌کند، در این فکر که در ادامه چه اتفاقی می‌افتد یا بعداً چه افشاگری بزرگی رخ خواهد داد.

جدا از این روایت تازه در ژانر جنگی پادآرمانشهری، این فیلم همچنین دارای ویژگی‌های بصری علمی تخیلی خاص اواسط دهه ۲۰۱۰، همراه با سلاح‌های جدید بسیار جالبی است که قبلاً در سینما دیده نشده بود. این فیلم به چهار زبان مختلف از جمله انگلیسی، روسی، رومانیایی و اسلوونیایی موجود است. علیرغم ریشه‌های اروپایی اش، بازیگران برجسته هالیوودی زیادی در آن حضور دارند و جیمز بج دیل نقش اصلی را بازی می‌کند. این یک فیلم جنگی دیستوپیایی است که دشمنی را معرفی می‌کند که معمولاً در این ژانر مورد بررسی قرار نمی‌گیرد، و این یکی از چیز‌هایی است که آن را جدا از اکشن فوق العاده اش سرگرم‌کننده می‌کند.

۵- The Hunger Games: Mockingjay — Part ۲ (۲۰۱۵)

دنیای دیستوپیایی بازی‌های گرسنگی مملو از دولت‌های اقتدارگرایی است که مجموعه‌ای از مناطق را تحت کنترل دارند، دولت‌هایی که شهروندان جوان خود را مجبور می‌کنند تا هر سال در یک نبرد بقا تا پای مرگ با هم رقابت کنند، در ازای ارائه مقدار زیادی غذا، که کمیاب شده است. این سیستم، به وضوح کاملاً مضحک است. دولت به وضوح غذای کافی برای تغذیه مناسب همه را دارد، اما عامدانه تصمیم می‌گیرند که این کار را نکنند. با پی بردن به این موضوع، گروهی از نوجوانان و جوانان به رهبری کتنیس اوردین (جنیفر لارنس) مصمم هستند که این رویه را متوقف کنند.

این شورش، که در جهان فیلم به عنوان شورش دوم شناخته می‌شود، در طول فیلم ماقبل آخر این فرنچایز به اوج خود می‌رسد، اما در فیلم پایانی، بازی‌های گرسنگی: زاغ مقلد – قسمت ۲، به یک پایان رضایت بخش می‌رسد. با استفاده از هر سلاحی که می‌توانند در اختیار داشته باشند، همراه با مهارت‌هایی که در طول بازی‌های گرسنگی به دست آورده اند، شورشی‌های شجاع یک جنگ مقدس علیه دولت سرکوبگر را راه اندازی می‌کنند. این فیلمی است که به لطف موفقیت فیلم‌های قبلی و موفقیت کتاب‌های اصلی سوزان کالینز، در زمان اکران خود سر و صدای زیادی به پا کرد. این فیلم به یکی از عناصر اصلی فرهنگ عامه جوانان تبدیل شده است و تقریباً مترادف با حال و هوای سینما در اواسط دهه ۲۰۱۰ است. کل این سه گانه دارای اکشن، روابط عاشقانه، خط داستانی و پایان بندی‌های خارق العاده و رضایت بخش است.

۴- Edge of Tomorrow (۲۰۱۴)

Edge of Tomorrow علی‌رغم کمپین‌های تبلیغاتی نه چندان کافی خود، ثابت کرد که فیلمی شگفت‌انگیز است که دارای جلوه‌های بصری باورنکردنی و خط داستانی پیچیده با فرمت حلقه زمانی است. این یکی دیگر از فیلم‌های جنگ دیستوپیایی با بازی تام کروز است، اما این بار او نقش ویلیام کیج را بازی می‌کند، یک مقام نظامی که ناخواسته وارد نبرد در خط مقدم با موجودات فرازمینی می‌شود. عدم تجربه رزمی او منجر به مرگش می‌شود. نکته امیدوار کننده این است که هر بار که ویلیام می‌میرد، دوباره زنده می‌شود، به صبح روزی که مرده است برمی گردد، و مجبور می‌شود بار‌ها و بار‌ها همان روز را زندگی کند تا اینکه همه چیز طبق نقشه پیش برود.

امیلی بلانت، که نقش یک سرباز دیگر را نیز بازی می‌کند، به طرز ماهرانه‌ای نقش مکمل در کنار کروز را بازی می‌کند، در شرایطی که بیگانگان به زمین حمله می‌کنند تا جایی که بیشتر سیاره زمین تقریباً نابود می‌شود. به سربازان لباس‌های اسکلتی حجیم، اما قدرتمندی داده می‌شود که نه تنها باحال به نظر می‌رسند، بلکه واقعاً به دنیای فیلم نیز چیزی اضافه می‌کنند. همچنین Edge of Tomorrow که با نام Live. Die. Repeat. نیز شناخته می‌شود، یک داستان قوی علمی تخیلی است، با نقد‌های عالی که بازی، اکشن و خط داستانی تامل برانگیزش را ستایش می‌کردند.

۳- The Matrix (۱۹۹۹)

ماتریکس و دنباله‌های بعدی آن در آینده رخ می‌دهند، زمانی که ماشین‌ها بر جامعه بشری تسلط پیدا کرده اند. سپس بخش خودآگاهی مغز انسان بر روی یک برنامه کامپیوتری به نام ماتریکس آپلود می‌شود، جایی که آن‌ها می‌توانند در دنیایی بسیار شبیه به دنیایی که قبلاً می‌شناختند زندگی کنند. در همین حال، ماشین‌ها انسان‌ها را برای برداشت انرژی بیوالکتریک شان زندانی می‌کنند. هکر نئو با بازی کیانو ریوز محبوب، سرانجام حقیقت ماتریکس را کشف می‌کند و تصمیم می‌گیرد تا علیه ماشین‌ها اعلان جنگ کند تا بشریت را آزاد کرده و سیاره خود را پس بگیرد.

فیلم اورجینال یک فیلم کلاسیک است که نیازی به معرفی ندارد. فیلم‌های بعدی همگی از نظر کیفیت متفاوت بودند، اما در آن زمان، پدیده‌های فرهنگی عظیمی به شمار می‌رفتند. حتی ۲۵ سال بعد، فیلم اورجینال ماتریکس به عنوان نقطه عطفی در فیلم‌های جنگی دیستوپیایی و فیلم‌های علمی تخیلی شناخته می‌شود که با استفاده از انواع تکنیک‌های انقلابی برای جلوه‌های بصری و داستانش، بسیار تاثیرگذار بود. ماتریکس شبیه هیچ چیز دیگری در ژانر خود نبود و هنوز هم چنین است. اگر به داستان‌های علمی تخیلی علاقه دارید، این فیلم را حتما ببینید.

۲- War for the Planet of the Apes (۲۰۱۷)

پایان سه‌گانه سیاره میمون‌ها در قرن بیست و یکم نتیجه‌ای بسیار رضایت‌بخش برای یک پروژه بلندپروازانه، هرچند به خوبی اجرا شده بود. این سه گانه که با Rise of the Planet of the Apes در سال ۲۰۱۱ آغاز می‌شود، افول تمدن بشری و قیام میمون‌ها را به تصویر می‌کشد، میمون‌هایی که یاد می‌گیرند مانند انسان صحبت کنند، همچنین اسب سواری کرده و از سلاح استفاده می‌کنند. آن‌ها نیز مانند پسرعمو‌های انسانی خود، ظرفیت اعلان جنگ را توسعه می‌دهند. با شروع از سپیده دم سیاره‌های میمون‌ها در سال ۲۰۱۴، میمون‌ها نه تنها علیه انسان‌هایی که برای مدت طولانی به آن‌ها ظلم کرده‌اند، بلکه علیه خودشان نیز اعلان جنگ کرده اند.

برخی از میمون‌ها معتقدند که باید یاد بگیرند که با انسان‌هایی که به آن‌ها ظلم کرده‌اند کار کنند، در حالی که برخی دیگر انسان‌ها را به‌عنوان نیروی تهدیدکننده‌ای می‌بینند که باید به میمون‌ها اجازه دهند راه خودشان را رفته و زندگی کاملاً مستقلی داشته باشند. گروه دوم توسط سزار رهبری می‌شود، که اندی سرکیس در یکی از نقش‌های موشن کپچر خود نقشش را بازی می‌کند. این خط داستانی است که در جنگ برای سیاره میمون‌ها به اوج خود می‌رسد، فیلمی که از ابتدا تا انتها یک تجربه تماشای هیجان انگیز است که در آن سزار میمون‌ها را به جایی می‌برد که بتوانند در آرامش زندگی کنند. این فیلم احساسی، پر اکشن و فلسفی نیز هست، زیرا مخاطب را وادار می‌کند با اخلاقیات خود و طرز تلقی ما از خود در قلمرو حیوانات روبرو شود.

۱- Threads (۱۹۸۴)

Threads فیلمی است که زندگی شما را تغییر خواهد داد. این فیلم شما را به روش‌هایی که اصلاً فکرش را هم نمی‌کردید زخمی خواهد کرد. با این حال، هنوز هم یک فیلم عالی است. این فیلم تلویزیونی توسط بی‌بی‌سی تولید شده و نشان می‌دهد که اگر بریتانیا وارد یک جنگ هسته‌ای شود، چه اتفاقی می‌افتد. جلوه‌های بصری این فیلم چیزی جز «ترسناک» نیست و موقعیت‌های وحشتناکی را مستقیماً از کابوس‌های تماشاگران در مورد یک بحران هسته‌ای به تصویر می‌کشد. شاید دلیل ترسناک بودن شدید این فیلم این باشد که در زمان انتشارش در طول جنگ سرد، این سناریو کاملاً قابل انتظار و ممکن بود.

در این فیلم، جنگی بین قدرت‌های شرقی و غربی در می‌گیرد که در نهایت به جنگ هسته‌ای منجر می‌شود. تشدید درگیری‌های هسته‌ای به بخش اعظم حیات در سیاره زمین پایان می‌دهد. این تصویر که بازماندگان برای تامین مایحتاج دست به کار‌های هولناکی می‌زنند در حالی که یاد می‌گیرند در محیطی زندگی کنند که هرگز قبل از آن تجربه اش نکرده بودند بسیار تکان دهنده است. شگفت انگیز است که این فیلم با چنین بودجه محدودی چنین تاثیرگذار بوده است. این فیلم توانست بیهودگی بقا در یک زمین لم یزرع بمباران هسته‌ای شده را در حالی که بازماندگان باید با عواقب زیست محیطی و اقلیمی ناخوشایند ناشی از آن روبرو شوند، به تصویر بکشد. Threads فیلمی است که هرگز نباید فراموش شود، زیرا به عنوان هشداری در مورد خطرات جنگ هسته‌ای عمل می‌کند.

دیگر خبرها

  • قیمت خودرو در بازار آزاد دوشنبه ۸ اردیبهشت ماه
  • خودروی ایسوزو D-MAX مدل 2024 چه مشخصاتی دارد؟
  • موتور ایرانی برای خودروی ایرانی
  • ۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری جذاب و پرتنش که باید ببینید
  • (تصاویر) «چری» با طراحی متحول شده در نمایشگاه پکن رونمایی شد
  • ۱۰ ماشین آلمانی برتر تاریخ که شاهکار‌های مهندسی عرصه خودروسازی به شمار می‌آیند
  • سئو سایت وردپرس چیست؟
  • پلی به گذشته - برتری 2-1 رئال مادرید مقابل بایرن مونیخ در آلیانز آرنا (لیگ قهرمانان اروپا - 2018/4/25) / فیلم
  • نیسان سیلفی e-Power جدید ۲۰۲۳ + عکس خودرو خارجی، قیمت ماشین Nissan Sylphy و مشخصات محصول
  • ◄ 6 ماشین هیبریدی در ایران؛ از سدان تا شاسی بلند