Web Analytics Made Easy - Statcounter

دانشیار دانشگاه شاهد گفت: هدف نهایی در تربیت جنسی همچون سایر تربیت ها حیات طیبه است. هدف نهایی تربیت جنسی همان هدف نهایی تعلیم و تربیت دینی یعنی قربه الی الله است.

به گزارش خبرگزاری مهر،محسن فرمهینی فراهانی دانشیار دانشگاه شاهد در نشست نقد سند ۲۰۳۰ از منظر تعلیم و تربیت به موضوع نقدی بر آموزش جنسی در سند ۲۰۳۰ پراخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی در این نشست گفت: برنامه آموزش سند ۲۰۳۰ برنامه توسعه جامع نگر و چند مولفه ای است. این برنامه اولین برنامه جامع نگر جهانی در بحث آموزشی است که به مراتب دامنه ای گسترده تر و تکالیفی وسیع تر برای آموزش برای همه دارد.

وی ادامه داد: ساحت تربیت جنسی به دلیل حساسیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مهمترین مفاهیم آموزش جنسی در سند ۲۰۳۰ شامل آموزش های جامع جنسی، برابری جنسیتی، رفع کلیه اشکال تبعیض مرتبط با جنسیت و رفع کامل شکاف جنسیتی در آموزش عالی است.

فرمهینی بیان کرد: در اسناد ۲۰۳۰ هیچ جمله ای در زمینه همجنس بازان وجود ندارد اما در واقع آموزش تمامی گروه های طرد شده به رسمیت شناخته می شوند یعنی نه تنها باید آموزش داده شوند بلکه باید به رسمیت شناخته شوند. برابری جنسیتی مفهومی است که توسط سازمان ملل مشخص شده است مثلا محدودیت قانونی برای کودکان دارای گرایش های همجنس گرایانه در برخی از تفاسیر بین المللی نوعی تبعیض جنسیتی به شمار می رود و در این زمینه به ایران تذکر شده است.

وی اضافه کرد: در سند ملی آموزش ۲۰۳۰ ایران در توضیح آموزشهای جامع جنسی عبارت تنظیم خانواده آمده که شاید برای تلطیف موضوع بوده است؛ غافل از اینکه این عبارت در ادبیات بین المللی و اسناد یونسکو تعریف مشخصی دارد.

وی اظهار کرد: در بند ۲۶ مقدمه سند ۲۰۳۰ آمده است: «ما متعهد می شویم تا دسترسی جهانی به خدمات مراقبت های بهداشتی در امور جنسی و باروری را به ویژه با هدف تنظیم خانواده، اطلاع رسانی و آموزش برای همه تضمین کنیم.» در این سند تاکید بر روی کنترل و تنظیم خانواده است. کنترل جمعیت بحث ملی در هر کشور است که باید در سطح ملی تصمیم گیری شود این در حالی است که ایران جزو ۱۰ کشوری است که به سرعت به سوی کهنسالی می رود اما خانواده های کشورهای اروپایی دارای چند فرزندی هستند.

ناسازگاری بین آرمان های سند ۲۰۳۰ با نظام آرمان های اسلامی

فرمهینی افزود: بین آرمان و ارزش های بنیادین سند ۲۰۳۰ با نظام معرفتی و آرمان ها و ارزش های اسلامی بویژه در تربیت جنسی ناسازگاری و تباین وجود دارد و این مساله در مبانی فلسفی کاملا مشهود است. هدف نهایی در تربیت جنسی همچون سایر تربیت ها حیات طیبه است. هدف نهایی تربیت جنسی همان هدف نهایی تعلیم و تربیت دینی یعنی قربه الی الله است.

وی با اشاره به اهداف تربیت جنسی در غرب گفت: تجهیز کودکان با دانشها و مهارتها و ارزشهایی است که آنها را قادر می سازد در برابر بیماریهایی مانند اچ آی وی مقاوم سازد. آموزش جنسی مطرح شده در سند ۲۰۳۰ نه به معنای تربیت جنسی بلکه به معنای آموزش جنسی است. تربیت جنسی معنای وسیع تری از آموزش جنسی است و فراتر از احساس جنسی به رشد شخصیتی، اجتماعی و فرهنگی و اخلاق افراد نیز نظر دارد و بر خویشتن داری تاکید می کند.

فرمهینی با اشاره به تربیت جنسی و ضرورت آن گفت: تربیت جنسی یکی از انواع تربیت هاست. مسائل تربیت جنسی مستلزم داشتن توانایی فوق العاده و نزاکت خاص است. در این زمینه والدین و معلمان باید نقش مکمل داشته باشند. هدف از تربیت جنسی پرورش و تعدیل و جهت دهی است نه پروراندن و اوج دهی دادن غریزه جنسی.

وی یادآور شد: ما نگاه غرب در آموزش جنسی را رد می کنیم اما می توانیم آموزش جنسی متناوب با الگوهای مان داشته باشیم. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و تربیت به موضوع تربیت جنسی ورود نکرده و در این زمینه هم به آن نقد وارد می شود اما در اهداف عملا راهکارهایی بیان شده که با موضوع تربیت جنسی مرتبط است.

تلقی تربیت جنسی ما با غرب متفاوت است

فرمهینی یادآور شد: تلقی تربیت جنسی ما با غرب متفاوت است و با آزادی و بی بندباری مخالف است. اسلام اصل بر غریزه جنسی دارد اما غریزه تعدیل شده نه پروبال یافته. تربیت جنسی در کشورهایی مانند آمریکا بیشتر بر این موضوع معطوف شده که از طریق آموزش جنسی بر مشکلاتی که از طریق بی بند و باری جنسی به آنها دچار می شوند، غالب شوند.

وی در پایان سخنانش گفت: آموزش جامع جنسی در ایران آن طور که در سند ۲۰۳۰ آمده به صلاح نیست و باعث ترویج مسائل جنسی می شود درحالیکه ما نیاز به تربیت جنسی بومی داریم. باید افرادی که در حوزه علوم تربیتی حضور دارند، آموزش درباره تربیت جنسی آماده کنند.

در ادامه این نشستحجت الاسلام علیرضا صادق زاده قمصری عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرسبه موضوع واکاوی مفهوم استقلال فرهنگی در مواجهه با اسناد و معاهدات بین المللی (با تحلیلی انتقادی نسبت به مواجهه با سند ۲۰۳۰) پرداخت.

وی گفت: مشکل اساسی شکاف آشکار بین مطالعات و معاهدات اسناد بین المللی و تجارب جهانی در عرصه فرهنگ و تربیت با سیاست گذاری کلان فرهنگی و تربیتی در سطح ملی است.

وی با طرح این سوال که چگونه در فرآیند سیاست گذاری کلان فرهنگی و تربیتی با معاهدات بین المللی در حوزه فرهنگ و تربیت مواجهه شویم که استقلال فرهنگی ما حفظ شود؟ گفت: مقام معظم رهبری اولین کار انقلاب را قطع وابستگی کشور و دست یابی به استقلال دانستند. تاثیرپذیری سیاست های فرهنگی و تربیتی از نطام های ارزشی، واقعیتی غیرقابل انکار است.

صادق زاده بیان کرد: در نحوه برخورد با معاهدات بین المللی در سیاست گذاری کلان رویکردهای مختلفی وجود دارد: پذیرش مطلق، رد مطلق، انتخاب عمل گرایانه و مواجهه انتقادی و تعامل فعال بر اساس مبانی فعال برگرفته از فرهنگ بومی که نظر مثبت من گزینه آخر است.

وی اضافه کرد: در نحوه مواجهه با تجارت جهانی در عرصه سیاست گذاری فرهنگی و تربیتی هم رویکردهایی مانند پذیرش مطلق، عدم پذیرش مطلق، گزینش موردی و مواجهه انتقادی سازنده و و فعال با تجارب دیگران وجود دارد.

وی افزود: روح کار استقلال فرهنگی نقد مبنایی اسناد و معاهدات بین المللی بر اساس مبنای فرهنگ اسلامی ایرانی و ایجاد ترکیبی سازگار و نسبتا معتبر متناسب با شرایط و مسائل بومی است.

تعامل سازنده با معاهدات بین المللی بر اساس مبانی برگرفته از فرهنگ اصیل اسلامی

صادق زاده بیان کرد: پاسخ پیشنهادی من برای حفظ استقلال فرهنگی این است که استقلال فرهنگی در سیاست گذاری فرهنگ و تربیتی در سطح ملی به معنای برقراری و نوعی تعامل انتقادی و فعال و سازنده است و باید با معاهدات بین المللی و مبانی آنها بر اساس مبانی برگرفته از فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی باشد. در این نحوه ارتباط ضمن تاکید بر پرهیز از سلطه پذیری از فرهنگ بیگانه و تکیه بر ظرفیت فرهنگ بومی نسبت به شناسایی نکاث مثبت و مفید سیاست های فرهنگی و تربیتی پیشنهادی از سوی مجامع بین المللی و بهره مندی از تجارب موفق دیگر کشورها توجه جدی صورت بگیرد.

این استاد دانشگاه به تدوین الگوی نظری بومی با رویکرد اسلامی ایرانی گفت: با بررسی انتقادی و تحلیل مبنایی معاهدات و اسناد بین المللی بر اساس مبانی و ارزش های اسلامی و ایرانی، نخست الگوهای نظری بومی متناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی و معطوف به شرایط و مسائل بومی در افق ملی، طراحی و تدوین شوند و بر این اساس تصمیمات سیاست گذاری در سطح ملی برای مواجهه متناسب با معاهدات بین المللی اتخاذ شود.

صادق زاده ملاک برای ارزیابی الگوهای نظری بومی با رویکرد اسلامی و ایرانی را برشمرد و گفت: تکیه بر مفاد آموزه های اسلام، سازوکاری با خصوصیات فرهنگی و تاریخی ایران و تکیه بر دستاوردهای مرتبط، توجه به ظرفیت ها و امکانات در مقام عمل، داشتن رویکرد مساله محور و آینده نگر در مواجهه با تحولات روزافزون و جهانی در عرصه فرهنگ و تربیت، بهره مندی مناسب از نکات مثبت سیاست ها و تجارب موفق، دارایی الگو از عناصر سازگار و توانایی برای پشتیبانی از سیاست های واقع بینانه ملاک های ارزیابی الگوهای نظری بومی با رویکرد اسلامی و ایرانی است.

وی چند پرسش انتقادی از سند ۲۰۳۰ مطرح کرد و گفت: آیا پیش از تصمیم گیری درباره التزام به سند ۲۰۳۰این سند مورد تحلیل انتقادی و سازنده بر اساس مبانی و فرهنگ اسلامی ایرانی قرار گرفت؟ آیا نکات مثبت و سازنده سند توسط منتقدان به طور منصفانه شناسایی و نکات ضعف آن شناسایی شد؟ آیا مفاد سند مورد بررسی تطبیقی با سند تحول بنیادین قرار گرفته است؟ چرا مدیران ارشد کشور شبیه اهتمام و جدیتی که برای تحقق سریع این سند پیشنهادی از سوی یونسکو برای بهبود نظام آموزشی کشور به کار گرفتند، برای محقق ساختن این سند تحول بنیادین در طول چند سال گذشته داشته اند؟

وی در پایان گفت: چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی به جای مواجهه هوشمندانه، سند را حذف کردند؟ و شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره مواجهه خردورزانه و از موضع استقلال فرهنگی با اسناد بین المللی در آینده چه رویکردی اتخاذ می کنند؟

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۵۸۵۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلی‌ها یادآور دوران «توفیق» بود.
  
   نسل تازه‌ شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلی‌های دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمی‌کرد و کامل می‌آورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم می‌کاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
  
  روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامه‌ای خنثی شناخته می‌شد و می‌شود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمی‌آمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامه‌ها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه‌ "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه می‌شد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.

«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخست‌وزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای نبود این امکان هرگز فراهم نمی‌آمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است.

 او ستون‌های روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهره‌های کلاسیک دیگر نیز می‌نوشتند.

  از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را می‌خریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار می‌زدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت می‌خواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوت‌اند.

  کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان می‌داد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمی‌ربود.

  این که در اوج جنگ و در روزنامه‌ای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صور‌اسرافیل" می‌نوشت.

  خیلی‌ها نمی‌دانستند نام اصلی «گل‌آقا» چیست و لو هم نمی‌داد مگر مواقعی که در همان ستون جدی می‌نوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.

 با این حال تصویری از او منتشر نمی‌شد و فراموش نمی‌کنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزب‌اللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز می‌کردم و نمی‌توانستم باور کنم گل‌آقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمی‌تر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرف‌هامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیت‌الله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگ‌تر بود اختلاف سنی زیادی حس نمی‌کردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامه‌نگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گل‌آقایی که در نوشته‌ها می‌شناختم با آن کاراکتر ذهن مرا درگیر کرده بود.

  گل‌آقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گل‌آقا» بر سر زبان‌ها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق"  که 6 سال بعد از راه‌اندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته می‌شد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور می‌شد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.

غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
   
  گل‌آقا در تمام دهۀ 70 نشریه‌ای مهم و خواندنی و تأثیر‌گذار بود که مطالب آن نقل می‌شد و از توقیف‌های 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گل‌آقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیت‌هایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپ‌های مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!

  او هیچ‌گاه دلیل توقف انتشار نشریه‌ای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه می‌توانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود. 
  
  انکار نمی‌کرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه می‌شد با او در افتاد و نه نادیده‌اش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد می‌کرد چه بسا سراغ او می‌آمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان هم‌سو می‌شد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گل‌آقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.

  این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمی‌توانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گل‌آقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"

  در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گل‌آقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آ‌ن که چنین جمله‌ای را ننوشته بود اما ضرب‌المثل و به گل‌آقا منتسب شد.

  در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهواره‌ای هم البته خبری نبود اما گل‌آقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشت‌زهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیده‌ای که می‌زنند؟ شاغلام پاسخ می‌دهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم می‌گوید: درست است ولی آنها اول می‌زنند بعد می‌شمرند!"

  از ویژگی‌های صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بی‌شک برخی از نوشته‌های او در کتاب‌های درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگی‌های صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.

  الگوی اصلی گل‌آقا اما نه توفیق‌ها که  علی اکبر‌خان دهخدا بود. مشروطه‌خواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامه‌نگار و البته فرهنگ‌نویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
  

  از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب می‌رود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری می‌گوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر می‌رسید و نگاه‌مان نمی‌کرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمی‌کنید ولی آقا! این آقا گل‌آقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.

  آدم‌هایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته می‌شوند و در این 20 سال عیار او روشن‌تر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند.
---------------------
* طرح نمایه از هادی حیدری کارتونیست برجستۀ مطبوعات که خود از دست پروردگان و همکاران گل آقا بوده و در این 20 سال هیچ گاه از یاد او فرونکاسته. 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: دیدار گل آقا و آیت الله خامنه ای (+عکس)

دیگر خبرها

  • مراد صحرایی: در دولت سیزدهم مرگ سند ۲۰۳۰ را اجرا کردیم / تغییر عناوین و حجم دروس مدارس برای اجرای برنامه‌های پرورشی
  • نیمی از مدارس کشور مربی پرورشی ندارند
  • نیمی از مدارس کشور مربی پرورشی ندارند/ افزایش اردوهای دانش آموزی
  • نیمی از مدارس مربی پرورشی ندارند
  • ارتقای سطح علمی دانش‌آموزان با آرمان‌های انقلاب اسلامی
  • وزیر آموزش‌وپرورش: مرگ سند ۲۰۳۰ در این دولت رقم خورد، اما...
  • تلاش‌های زوج فرهنگی در عرصه تعلیم و تربیت دانش آموزان هندورابی
  • آرمان‌های امام راحل به نسل جدید معرفی شود
  • کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!
  • تجدید میثاق وزیر آموزش و پرورش و معلمان با آرمان‌های امام راحل