Web Analytics Made Easy - Statcounter

حسین کاشفی سخنگوی سابق جبهه مشارکت است که سابقه نایب رئیسی خانه احزاب ایران را نیز در کارنامه خود دارد. وی از جمله اصلاح‌طلبان معتدل است که همواره دارای دیدگاه‌هایی سنجیده و عقلایی است. سخنگوی سابق جبهه مشارکت معتقد است: «ممکن است آقای روحانی به دنبال زمینه سازی برای روی کار آمدن یک دولت اصلاح‌طلب در سال۱۴۰۰ نباشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آقای روحانی ملزم به این کار نیست. بدون شک این وظیفه جریان اصلاحات و بزرگان این جریان است که در چهار سال آینده تدبیری بیندیشند که پس از آقای روحانی زمینه ظهور یک دولت صددرصد اصلاح‌طلب در کشور مهیا باشد. اگر آقای روحانی قصد نداشته باشد زمینه یک دولت اصلاحات را بعد از دولت دوازدهم فراهم کند، جریان اصلاحات رویکرد دیگری در پیش خواهد گرفت و تلاش خواهد کرد با توجه به ظرفیت‌های این جریان زمینه‌های این اتفاق را مهیا کند. جریان اصلاحات نیازمند آقای روحانی نیست، بلکه این آقای روحانی هستند که به حمایت جریان اصلاحات نیاز دارد. بدون شک دست اصلاح‌طلبان به سمت کسی دراز نخواهد شد».به گزارش نامه نیوز در ادامه متن گفت‌وگوی حسین کاشفی را می‌خوانید.آیا آقای روحانی در نوع چینش کابینه و رویکردی که در پیش گرفته‌اند گردش به راست داشته است؟مردم و جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری96با توجه به شعارها و وعده‌های آقای روحانی از ایشان حمایت کردند. به همین دلیل نیز انتظار دارند آقای روحانی رویکردی در پیش بگیرد که در راستای تحقق مطالبات بدنه اجتماعی جریان اصلاحات باشد. بدون شک پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یک دستاورد بسیار مهم برای جریان اصلاحات به شمار می‌رود و نقطه عطفی در مسیر حرکت اصلاح‌طلبان خواهد بود. با این وجود آقای روحانی باید این نکته را در نظر داشته باشد که همچنان به حمایت جریان اصلاحات نیاز دارد و به همین دلیل باید رویکردی متناسب با مطالبات جریان اصلاحات در پیش بگیرد. در شرایط کنونی اتحاد اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان برای پیشبرد اهداف دولت دوازدهم ضروری است و به همین دلیل حرکت آقای روحانی باید به سمتی باشد که این اتحاد را تقویت کند و نه اینکه حرکت ایشان به سمت واگرایی باشد. اگر آقای روحانی قصد دارد کارنامه موفقی از خود برجای بگذارد و به مطالبات بدنه اجتماعی دولت پاسخ مناسب بدهد باید در راستای وحدت بین نیروهای سیاسی حرکت کند. هرگونه واگرایی سبب انشقاق در بین بدنه اجتماعی دولت خواهد شد که ممکن است در کارنامه کلی دولت تأثیر منفی بگذارد. این در حالی است که کارنامه موفق آقای روحانی در چهار سال آینده برای جریان اصلاحات از اهمیت بسیار بالایی برخودار خواهد بود. اصلاح‌طلبان تنها با استناد به کارنامه موفق آقای روحانی می‌توانند در سال1400 از مردم درخواست کنند که دوباره از کاندیدای این جریان حمایت کنند. مردم نباید احساس کنند شعارها و وعده‌های آقای روحانی در طول مبارزات انتخاباتی تنها برای جلب آرا بوده و پس از پایان انتخابات آقای روحانی راه دیگری در پیش گرفته است. به همین دلیل حرکت در مسیر تحقق مطالبات مردم مهم‌ترین ضرورت آقای روحانی در چهار سال آینده خواهد بود.شما در حرکت‌های اخیر آقای روحانی نسبت به شعارهایی که مطرح کرده بود، واگرایی مشاهده می‌کنید؟آقای روحانی هیچ گاه به صراحت عنوان نکرده که اصلاح‌طلب است. در سال92 شرایط به شکلی بود که اصلاح‌طلبان تصمیم گرفتند از آقای روحانی حمایت کنند. دلیل اصلی این مسأله نیز این است که مواضعی که ایشان اتخاذ می‌کردند قرابت و نزدیکی زیادی با رویکرد اصلاح‌طلبان داشت و به همین دلیل جریان اصلاحات تصمیم گرفت آقای عارف را از انتخابات کنار بکشد و به صورت تمام‌قد از آقای روحانی حمایت کند. این وضعیت در انتخابات96 نیز وجود داشت و اصلاح‌طلبان با توجه به شرایط کشور در عرصه داخلی و بین‌المللی و مواضع آقای روحانی در این زمینه از ایشان حمایت کردند. در شرایط کنونی آقای روحانی تلاش می‌کند علاوه بر حمایت اصلاح‌طلبان مواضع نزدیک‌تری با اصولگرایان معتدل نیز اتخاذ کند تا حمایت هر دو جریان سیاسی را با خود به همراه داشته باشد. نکته دیگر اینکه اصلاح‌طلبان تلاش خواهند کرد در انتخابات ریاست جمهوری سال1400 با یک کاندیدای اصلاح‌طلب حضور پیدا کنند و از هم اکنون نیز به دنبال بهترین گزینه برای انتخابات بعدی هستند.آیا اگر در انتخابات1400 برای کاندیدای اصلاح‌طلبان مشکلاتی پدید آمد دوباره جریان اصلاحات تلاش خواهد کرد مانند سال92 از چپ‌ترین کاندیدای راست حمایت کند؟ این احتمال وجود دارد اتفاقی که در سال92 بین اصلاح‌طلبان و حسن‌روحانی به وجود آمد در انتخابات1400 بین اصلاح‌طلبان و علی لاریجانی صورت بگیرد؟خیر؛ قرار نیست اتفاقات سال92 دوباره در انتخابات1400 رخ بدهد. بدون شک جریان اصلاحات تمام تلاش خود را خواهد کرد که در انتخابات ریاست جمهوری سال1400 با یک کاندیدای اصلاح‌طلب در انتخابات حضور پیدا کند. قرار نیست جریان اصلاحات دوباره به عقب برگردد. اگر اصلاح‌طلبان در سال1400 دوباره از یک کاندیدای ائتلافی حمایت کنند به معنای عقبگرد جریان اصلاحات خواهد بود. در چنین وضعیتی کشور نیز به عقب باز می‌گردد. براساس روایت معصوم اگر دو روز مومن مانند هم باشد آن فرد مغموم است. در گذشته و در مقاطعی، برخی اصولگرایان عنوان می‌کردند باید آخرین میخ را نیز به تابوت اصلاح‌طلبان کوبید و به صورت جدی به دنبال نابودی و ریشه کن کردن جریان اصلاحات در کشور بودند. این در حالی است که امروز اصولگرایان در این دیدگاه خود تجدید نظر کرده‌اند و با نگاهی جدید به تحولات جامعه نگاه می‌کنند. مردم در انتخابات اخیر نشان داده‌اند به دنبال تحول جدی در جامعه هستند و به جریان اصلاحات به عنوان جریانی که در مسیر تحول جامعه حرکت می‌کند اعتماد دارند. مردم را که نمی‌توان نادیده گرفت. این مردم هستند که تعیین می‌کنند چه کسی و چه جریانی باید قدرت را در کشور در اختیار داشته باشد. در چهار سال آینده نیز مردم به دنبال تغییر در مدیریت جامعه هستند و این رویکرد را تا انتخابات1400 ادامه خواهند داد. قرار نیست هویت جریان اصلاحات در طول چهار سال آینده تغییر کند. گفتمان اصلاحات همچنان تلاش خواهد کرد در چهار سال آینده بر اصول و مبانی خود پافشاری کند و زمینه تحقق اهداف خود را مهیا کند.آیا آقای روحانی این دغدغه را دارد که در طول چهار سال آینده زمینه روی کار آمدن یک دولت اصلاح‌طلب را مهیا کند؟ به نظر شما رفتارشناسی آقای روحانی در قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری بیانگر این هدف است؟ممکن است آقای روحانی به دنبال زمینه‌سازی برای روی کار آمدن یک دولت اصلاح‌طلب درسال1400 نباشد. آقای روحانی ملزم به این کار نیست. بدون شک این وظیفه جریان اصلاحات و بزرگان این جریان است که در چهار سال آینده تدبیری بیندیشند که پس از آقای روحانی زمینه ظهور یک دولت صددرصد اصلاح‌طلب در کشور مهیا باشد. اگر آقای روحانی قصد نداشته باشد زمینه یک دولت اصلاحات را بعد از دولت دوازدهم فراهم کند جریان اصلاحات رویکرد دیگری در پیش خواهد گرفت و تلاش خواهد کرد با توجه به ظرفیت‌های این جریان زمینه‌های این اتفاق را مهیا کند. جریان اصلاحات نیازمند آقای روحانی نیست و بلکه این آقای روحانی هستند که به حمایت جریان اصلاحات نیاز دارد. بدون شک دست اصلاح‌طلبان به سمت کسی دراز نخواهد شد. گفتمان اصلاحات به عنوان یک گفتمان جریان ساز و تأثیرگذار هیچ گاه به افراد وابسته نبوده و همواره مدعی نخبه سازی و نخبه پروری بوده است. در نتیجه لزومی ندارم چشم جریان اصلاحات به آقای روحانی باشد که زمینه روی کار آمدن یک دولت اصلاح‌طلب را در سال1400 مهیا کند. دولت آقای روحانی خود برآمده از گفتمان اصلاحات است و اگر حمایت جریان اصلاحات در سال92 و96 نبود آقای روحانی در انتخابات به پیروزی دست پیدا نمی‌کرد. به نظر من هر کاندیدایی که قصد داشته باشد در انتخابات ریاست جمهوری سال1400 به پیروزی دست پیدا کند به حمایت جریان اصلاحات نیاز خواهد داشت. با این وجود انتظاری که از آقای روحانی در چهار سال آینده وجود دارد این است که در جهت پاسخ به مطالبات مردم با جریان اصلاحات همراه باشد. مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال96 به دلیل حمایت اصلاح‌طلبان از آقای روحانی به ایشان رأی دادند. در نتیجه اصلاح‌طلبان آبروی خود را در گروی حمایت از آقای روحانی قرار داده‌اند. به همین دلیل نیز آقای روحانی باید به شکلی عمل کند که مردم دچار یأس و ناامیدی نشوند. به نظر من حتی بهتر بود آقای روحانی با دقت بیشتری در انتخاب اعضای کابینه خود عمل می‌کرد که آیا افرادی که برای حضور در دولت دوازدهم انتخاب کرده می‌توانند در جهت مطالبات مردم حرکت کنند یا خیر. من هنوز بین آقای روحانی و جریان اصلاحات فاصله مشاهده نمی‌کنم اما معتقدم اگر برخی رویکردها در آینده ادامه پیدا کند احتمال اینکه بین آقای روحانی و جریان اصلاحات فاصله ایجاد شود وجود خواهد داشت. به صورت طبیعی پس از حمایت بی‌دریغی که اصلاح‌طلبان از آقای روحانی در انتخابات سال92 و 96 انجام دادند انتظار این است که آقای روحانی حسن نیت و همراهی خود را نسبت به اصلاح‌طلبان در چهار سال آینده نشان دهد.احتمال این وجود خواهد داشت که آقای روحانی در چهار سال آینده به دنبال قرار گرفتن در ضلع سوم فضای سیاسی ایران در کنار اصلاح‌طلبان و اصولگرایان باشد؟بله، این احتمال وجود دارد و از برخی رفتارها نیز چنین به نظر می‌رسد که احتمال سه ضلعی شدن فضای انتخابات1400 وجود خواهد داشت. البته این یکی از احتمالات است و احتمال دیگر این است که در انتخابات1400 نیز آقای روحانی و اصلاح‌طلبان در یک جبهه واحد قرار داشته باشند. به هر حال در عالم سیاست هراتفاقی ممکن است رخ بدهد. در عالم سیاست ممکن است دو جریان که تا دیروز در یک جبهه قرار داشتند در یک انتخابات در مقابل هم قرار بگیرند و در برعکس دو جریان که تا دیروز در مقابل هم قرار داشتند در یک انتخابات در یک جبهه واحد قرار بگیرند. نکته دیگر اینکه اصولگرایان نیز مانند اصلاح‌طلبان به دنبال به دست گرفتن قدرت پس از دوران آقای روحانی هستند. به همین دلیل نیز از هم اکنون در حال برنامه‌ریزی هستند تا بتوانند با تمام قدرت و ظرفیت خود در انتخابات ریاست جمهوری آینده حضور پیدا کنند.به چه میزان احتمال این وجود دارد که در زدوبندهای سیاسی چهار سال آینده فضای سیاسی ایران جریان اصلاحات قربانی شود و نتواند به اهداف بلند مدت خود به خصوص پس از دولت آقای روحانی برسد؟سیاست اصلی جریان اصلاحات در چهار سال آینده حمایت از دولت آقای روحانی است. با این وجود قرار نیست این حمایت سبب قربانی شدن جریان اصلاحات شود. به هر حال اصلاح‌طلبان باید برای تمامی اقداماتی که انجام می‌دهند به مردم پاسخگو باشند. در نتیجه اصلاح‌طلبان اجازه نخواهند داد جریان اصلاحات در چهار سال آینده قربانی زدوبندهای سیاسی شود. رویکرد جریان اصلاحات در چهار سال آینده «مطالبه محوری» ازدولت آقای روحانی است. قرار نیست اصلاح‌طلبان در انتخابات از آقای روحانی حمایت کنند و پس تشکیل دولت کار را رها کنند و به دنبال تحقق مطالبات مردم نباشند. بزرگترین سرمایه جریان اصلاحات اعتماد مردم است. در نتیجه جهت‌گیری اصلاح‌طلبان در چهار سال آینده به سمت تحقق منافع ملی و منافع مردم خواهد بود. مسأله مهم دیگر اینکه اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400با وحدت وارد انتخابات خواهند شد و اجازه نخواهند داد اتفاقات سال84 دوباره تکرار شود. این در حالی است که در شرایط کنونی برخی عنوان می‌کنند که احتمال اینکه جریان اصلاحات در انتخابات بعدی بین دو گزینه عارف و جهانگیری نتواند به یک جمع مناسب برسد وجود دارد. به نظر من همچنان که در انتخابات اخیر محوریت جریان اصلاحات با رئیس دولت اصلاحات و همچنین شورای عالی سیاستگذاری بوده و بهترین تصمیم‌ها نیز اتخاذ شده است در انتخابات1400 نیز این اتفاق رخ خواهد داد و اصلاح‌طلبان با یک رویکرد واحد در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد.آیا با توجه به شرایط موجود احتمال روی کار آمدن یک دولت راست‌گرا در سال1400 وجود خواهد داشت؟به نظر من بسیار بعید است که این اتفاق رخ بدهد. مردم ایران در دو دهه اخیر به خوبی محاسن و معایب جریان‌های سیاسی را رصد کرده‌اند و به خوبی در این باره قضاوت خواهند کرد. به هر حال در طول هشت سال دولت اصولگرای احمدی نژاد اتفاقاتی در کشور رخ داد که به راحتی از ذهن مردم پاک نخواهد شدو مردم به چشم خود مشاهده کردند که دولت اصولگرا چه آسیب‌ها و نابسامانی‌هایی از خود برجای گذاشته است. بدون شک شناخت و آگاهی مردم نسبت به هر دو جریان سیاسی سبب شد که مردم در انتخابات‌های ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر از جریان اصلاحات حمایت کنند. در شرایط کنونی این نکته برای مردم مسجل شده است که رویکرد جریان اصلاحات با دغدغه‌ها و مطالبات مردم همخوانی بیشتری دارد و یک دولت اصولگرا نمی‌تواند در راستای مطالبات جدید مردم و به خصوص نسل جدید حرکت کند. در نتیجه در انتخابات1400 نیز مردم از جریان اصلاحات حمایت خواهند کرد. البته حمایت مردم به عملکرد دولت آقای روحانی، فراکسیون امید در مجلس و همچنین اعضای شورای شهر نیز بستگی دارد. اگر عملکرد اصلح طلبان در چهار سال آینده قابل قبول باشد و موفق شوند در راستای مطالبات مردم حرکت کنند در 1400 نیز پیروز انتخابات خواهند بود. با این وجود اگر این اتفاق رخ ندهد و دولت و اصلاح‌طلبان نتوانند به مطالبات مردم پاسخ مناسبی بدهند شرایط برای جریان اصلاحات در1400 سخت و پیچیده خواهد شد.اگر در چهار سال آینده فاصله آقای روحانی با جریان اصلاحات بیشتر شود این احتمال وجود دارد که اصولگرایان تلاش کنند خود را بیشتر به آقای روحانی نزدیک کنند؟اصلاح‌طلبان تلاش خواهند کرد تا آنجا که ممکن است وحدت و همگرایی خود را با دولت حفظ کنند. در نتیجه اولویت اول جریان اصلاحات حمایت از رویکرد اعتدالی آقای روحانی است. با این وجود اگر فاصله آقای روحانی با جریان اصلاحات بیشتر شود احتمال نزدیک شدن بدنه جریان اصولگرایی با آقای روحانی وجود ندارد یا اینکه احتمال این مسأله بسیار کم خواهد بود. به هر حال آقای روحانی فارغ از هر گونه جریان بندی سیاسی دارای نوعی تفکر و جهان بینی است که با جهان بینی بدنه جریان اصولگرایی فاصله دارد و در تناقض با هم قرار دارد. این اختلاف جدی سلیقه و نوع تفکر مانع از این مسأله می‌شود که آقای روحانی با اصولگرایان در یک جبهه واحد قرار بگیرند و در مقابل جریان اصلاحات فعالیت کنند. نوع تفکر و رویکرد آقای روحانی شباهت بسیار زیادی با اصلاح‌طلبان دارد و به همین دلیل نیز بوده که اصلاح‌طلبان حاضر شده‌اند از ایشان در دو انتخابات92و96 حمایت کنند. آقای روحانی نیز مانند هر سیاستمداری نمی‌تواند یک شبه تغییر هویت بدهد و تفکر خود را از اصلاح‌طلبی به اصولگرایی تغییر بدهد. تغییر هویت ایشان به منزله زیر سوال بردن سوابق گذشته او خواهد بود. در نتیجه احتمال نزدیک شدن آقای روحانی به اصولگرایان در چهار سال آینده بسیار بعید به نظر می‌رسد.
منبع : روزنامه آرمان

منبع: نامه نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت namehnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «نامه نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۷۰۳۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سیاح: جهش تولید با تولد آسان و رشد سریع بنگاه‌های اقتصادی مردمی ممکن است

به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، سید امیر سیاح، رئیس مرکز ملی مطالعات، پایش و بهبود محیط کسب و کار کشور الزامات شعار امسال و تحقق نقش مردم در تولید کشور را بررسی کرده است که در زیر این گفتگو را می‌خوانید:

مرکز ملی مطالعات، پایش و بهبود محیط کسب و کار را معرفی کنید و بگویید این مرکز چه نسبتی با شعار سال ۱۴۰۳ دارد و چه گامی می‌تواند در این راستا بردارد؟

مرکز ملی مطالعات پایش کسب و کار بر اساس قانون اصل ۴۴ تأسیس شده و وظیفه‌اش این است که کاری کند که بنگاه‌های اقتصادی در ایران راحت متولد بشوند و سریع رشد کنند.

لازمه‌ی تولد آسان و رشد سریع این است که مقررات اضافی از دست‌وپای فعال اقتصادی و کارآفرین باز شود و اتفاقاً به همین دلیل هم در این مرکز دبیرخانه‌ی هیئت مقررات‌زدایی تشکیل شده است.

در هیئت مقررات‌زدایی نمایندگان سه قوه حاضر هستند و وظیفه دارند که مقررات مخل تولید و سرمایه‌گذاری را کشف و بررسی کنند و اگر زائد تشخیص دادند حذف کنند. این هیئت این قدرت را دارد که به دستگاه‌ها بگوید که بخشنامه‌هایتان را اصلاح کنید یا رأساً بخش‌هایی از مقررات را که مخل کسب‌وکار و سرمایه‌گذاری است باطل کند.
 
در این مدت راه اندازی مرکز مطالعات پایش کسب و کار این مرکز چقدر به آن هدفی که داشته رسیده و چقدر کمک کرده به بهبود فضای کسب و کار؟

اولاً بهبود کسب و کار، اساساً کار دشواری است؛ به خصوص در اقتصاد ما که از ابتدا یک جور‌هایی دولتی شکل گرفته و شرکت‌های دولتی بزرگ وجود داشته‌اند و فرض بر این بوده که همه‌ی کار‌ها را باید دولت بکند.

ثانیاً اینکه محیط کسب و کار را می‌شود بهبود داد، اما بهبود مطلق نداریم مثل فیزیک که می‌شود اصطکاک را کم و کمتر کرد، اما غلبه‌ی مطلق و صددرصدی بر اصطکاک وجود ندارد. در اقتصاد هم دائم باید هر چه بیشتر به سمت بهبود فضای کسب و کار برویم.

ما هم برای بهبود فضای کسب و کار گام‌هایی برداشته‌ایم، اما آنچه که حق فعالان اقتصادی و حق کارآفرین‌های ایرانی هست هنوز به آن نرسیدیم و خیلی با آرمان هدفمان فاصله داریم. آرمان هدفمان این است که یک کسی بخواهد در ایران فعالیت اقتصادی کند، چه کاسبی چه تجارت و چه تولید بتواند راحت شرکت و بنگاه تأسیس کند و سریع رشد کند.
 
امسال شانزدهمین سالی است که رهبر انقلاب شعار اقتصادی برای سال انتخاب می‌کنند و هشتمین سالی است که به‌طور متوالی مفهوم تولید ملی بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در شعار سال مطرح می‌شود. به نظر شما چرا این قدر بحث تولید ملی برای جمهوری اسلامی اهمیت و جایگاه حیاتی دارد؟

تولید نوشداروی اقتصاد و حلّال اصلی‌ترین مشکلات اقتصاد ماست. دو مشکل اصلی‌ای که مردم ما را اذیّت می‌کند تورم و بیکاری است و هر دو مشکل ریشه‌ی اصلی‌اش کمبود تولید است و راه حلش هم رشد تولید است.

اگر تولید رشد کند هم تورم به طور اساسی و ریشه‌ای مهار می‌شود. رشد تولید باعث ایجاد اشتغال می‌شود و بیکاری را کاهش می‌دهد و عدالت را می‌تواند رشد بدهد.

اینکه کشور ما الان چند سال است که دچار تورم سنگینی است یکی از دلایل اصلی و ریشه‌ای‌اش این است که تولیدمان زیاد نیست. در دهه‌ی از دست‌رفته‌ی ۹۰ رشد تولید منفی و باعث شد که مهار تورم دشوار و دشوارتر شود. تأکید درست و راهبردی رهبر معظّم انقلاب بر اینکه تولید رشد کند و توجه‌ها به تولید بشود به همین دلیل است. تولید درست بشود بقیه‌ی مشکلات هم به تدریج حل می‌شود.

منظور از مشارکت مردم در جهش تولید و مردمی کردن اقتصاد چیست؟ این‌که رهبر انقلاب می‌فرمایند که باید پای مردم را به اقتصاد باز کنیم معنی‌اش چیست؟

به نظر من منظور از مردمی کردن اقتصاد این است که همه‌ی شهروندان جمهوری اسلامی بتوانند وارد کسب و کار و کاسبی درست بشوند. در نگاه دینی ما استخدام شدن چیز خیلی مطلوبی نیست. توصیه نشده که استخدام بشوید، برعکس توصیه شده که خودتان کاسبی شخصی داشته باشید.

حالا اگر یک شهروند جمهوری اسلامی بخواهد کاسبی شخصی داشته باشد باید بتواند راحت وارد بازار بشود. در حال حاضر به دلایل مختلف فرهنگی و قانونی و ساختاری مردم به‌راحتی نمی‌توانند کسب و کار داشته باشند. مردمی‌سازی اقتصاد یعنی بچه‌ی کارمند و کارگر هم بتواند در آینده مغازه داشته باشد و کاسبی شخصی کند. کسب و کار شخصی یک آرزوی غیرممکن دست‌نیافتنی نباشد.

در حال حاضر مقررات و قوانین و حتی ذهنیت مسئولان و کثیری از مردم این نیست. ذهنیت این است که بچه کارمندم  و لابد باید کارمند باشد. در حالی که هم نگاه دینی ما و هم قانون اصل ۴۴ و گفتمان اقتصاد رهبر انقلاب این است که همه‌ی شهروندان چه بچه‌ی قرچک چه بچه‌ی ولنجک، چه کسی که پدرش کارگر ساده است چه کسی که پدرش کارخانه‌دار است اینها همه بتوانند در شرایط مساوی کاسبی راه بیندازند.

مردمی‌سازی اقتصاد یعنی اینکه ذهنیت‌های مردم و مسئولان، مقررات زائد و رویه‌های موجود را طوری اصلاح کنیم که هر شهروند جمهوری اسلامی بتواند کسب و کار شخصی راه بیندازد.

این مردمی کردن اقتصاد چگونه محقق می‌شود و مثلاً آن بچه‌ی کارگر چه جوری می‌تواند بیاید کسب و کار راه بیندازد؟

وقتی می‌گوییم همه بتوانند کاسبی راه بیندازند بچه‌ی کارگر هم می‌تواند کاسبی راه بیندازد، بچه‌ای که پدرش هیچ سرمایه‌ای ندارد این مستلزم این است که هم در ذهنیت‌ها و هم در قوانین و مقرراتمان و رویه‌های حاکم بر کشور تحول اساسی ایجاد کنیم، تحول اساسی.

الان اگر بگوییم که می‌خواهیم یک کاری کنیم که بچه‌ی کارگر هم بتواند کاسبی راه بیندازد می‌خندند. هم مسئولان می‌خندند هم مردم. یعنی خیلی احترام بخواهند بگذارند تعجب شدید می‌کنند می‌گویند چه جوری بچه‌ی کارمند، بچه‌ی کارگر که هیچ پولی ندارد پدرش تمکّن ندارد که به او مغازه بدهد، به او کارخانه بدهد چه جوری می‌تواند؟ این راه دارد، اولاً باید ذهنیت‌ها درست بشود. ثانیاً باید تولد بنگاه را آسان کنیم؛ این وظیفه‌ی ماست.

الان بچه‌ی کارگر حتی اگر شمّ کارآفرینی قوی‌ای هم داشته باشد و روحیه‌ی کارآفرینی داشته باشد نمی‌تواند وارد بازار شود. وظیفه‌ی حکومت این است که اگر بخواهد فرمایش رهبر انقلاب را در مردمی‌سازی اقتصاد و سیاست‌های کلی اصل ۴۴ اجرا کند کاری کند که بچه‌ی کارگر هم بتواند کاسبی درست کند و راحت مجوز بگیرد و راحت وارد بازار بشود، کسی اذیّتش نکند و بتواند رقیبی بشود بر بازیگران موجود در بازارها.

قوانین و رویه‌ها و فرهنگ و آموزه‌های ذهنی مردم و مسئولان الان خلاف این است. این را باید اصلاح کنیم، باید به همه بقبولانیم که با سرمایه‌ی کم هم می‌شود وارد بازار شد.

ما اگر بخواهیم واقعاً تولید جهش کند و مردم آثار رشد تولید و جهش تولید را در مهار تورم و ایجاد اشتغال ببینند و فرمایش رهبر انقلاب زمین نماند و به طور کامل اجرا بشود، باید هر چیزی که مخلّ سرمایه‌گذاری هست را کشف و حذف کنیم.
 
برخی می‌گویند مردمی‌سازی اقتصاد به معنی نفی و ایجاد دست‌انداز برای بنگاه‌های بزرگ اقتصادی خصوصی برای تأمین منافع اقتصادی بنگاه‌های کوچک مردمی‌تر است. نظر شما درباره این دیدگاه چیست؟

منظور از مردمی‌سازی اقتصاد این نیست که بنگاه‌های کوچک، کوچک درست شوند و دولت به کوچک‌ها وام بدهد؛ به هیچ وجه این طور نیست. این یک اشتباه خیلی خطرناک است. منظور از مردمی‌سازی اقتصاد این است که مردم بتوانند وارد کسب و کار بشوند، شرکت و بنگاه تأسیس کنند و بنگاه‌ها را رشد بدهند. یکی از مشکلات بنگاه‌های کوچک بهره‌وری احتمالاً پایین آنهاست.

مردمی‌سازی اقتصاد مطلقاً مطلقاً با اینکه بنگاه‌های بزرگ فعالیت کنند و تشکیل بشوند مغایرت ندارد. اتفاقاً اگر بخواهیم جهش تولید داشته باشیم و صادرات بزرگ و در سطح کشوری داشته باشیم چاره‌ای نیست که بنگاه‌های بزرگ سردمدار بازی باشند. بازیگر اصلی مردمی‌سازی در جهش تولید بنگاه‌های بزرگ‌اند.

اما دو نکته دارد این مردمی‌سازی: اولاً ورود بنگاه‌های کوچک به بازار‌ها نباید بسته و ناممکن باشد. ثانیاً بنگاه‌های بزرگ باید بتوانند به بنگاه‌های کوچک زنجیر شده باشند و مواد اولیه و انواع و اقسام فناوری و مایحتاج تولیدشان را بتوانند از زنجیره‌ی پایین‌دستشان بگیرند؛ بنابراین مردمی‌سازی اقتصاد به هیچ وجه به معنی حذف بنگاه بزرگ و به‌جای آن نقش آفرینی کوچک‌ها و تولد کوچک‌ها و کوچک ماندن نیست. بازیگر اصلی برای اقتصاد قدرتمند ما شرکت‌های بزرگ‌اند. منتها شرکت‌های بزرگی که انحصاری نباشند و هر کسی بتواند هم سهام‌دارش بشود و هم شرکت کوچکی تأسیس کند و بتواند سریع رشدش بدهد و بزرگش بکند.
 
مزیت بنگاه‌های بزرگ چیست؟

این شرکت‌های بزرگ‌اند که می‌توانند به تعداد بالا استخدام کنند و صادرات بزرگ داشته باشند و قیمت تمام شده را بیاورند پایین. آنها می‌توانند فناوری روز و بزرگ بگیرند. چنین کاری از کوچک‌ها برنمی‌آید. کوچک‌ها باید راحت متولد بشوند و بتوانند بزرگ شوند مسئله‌ی اصلی این است. بار اصلی روی دوش بزرگ‌هاست منتها منظور از مردمی‌سازی این است که ورود به بازار آسان باشد و کوچک‌ها بتوانند بزرگ بشوند، بتوانند به بزرگ‌ها بفروشند و خودشان هم بزرگ بشوند رقیب بزرگ‌ها بشوند؛

و دولت چگونه می‌تواند نقش ایفا کند که در مقابل این مردمی‌سازی قرار نگیرد؟

اصلاً بازیگر اصلی مردمی‌سازی اقتصاد دولت است. دولت باید چند کار اصلی را انجام بدهد. اولاً هنر دولت این است که در سیاست‌گذاری کارآفرینی طوری محیط را مساعد بکند که کارآفرین‌های مستعد بالقوه بالفعل بشوند. تأسیس و رشد دادن بنگاه‌ها کار بخش خصوصی است کار دولت نیست.

دومین کاری که دولت و حکومت باید بکند و مجلس هم اینجا نقش ایفا می‌کند این است که شرکت‌های و بنگاه‌های شبه‌دولتی و نیمه‌دولتی نیمه‌خصوصی را از میدان بکشد بیرون. طبق اصل ۴۴ دولت فقط وقتی باید وارد بشود که بخش خصوصی نخواهد و نتواند وارد بشود. جا‌هایی که از نظر امنیتی حساس است و بخش خصوصی نباید وارد بشود، مثل اکتشاف نفت یا مثلاً زیرساخت‌های مخابراتی کشور یا صنایع نظامی خاص. اما در بقیه جا‌ها دیگر بخش خصوصی باید وارد شود.

الان فعالیت اقتصادی در بعضی از حوزه‌ها به دلیل وجود بنگاه‌های شبه دولتی قفل شده. رهبر معظّم انقلاب هم چند بار به این مسئله اعترضا کرده‌اند. اینها باید از بازی خارج بشوند و بروند جا‌هایی متمرکز بشوند. اگر قرار است که فعال اقتصادی بشوند بروند جا‌هایی فعالیت بکنند که بخش خصوصی نمی‌رود. بروند مثلاً مکران را آباد کنند. اما جایی که بخش خصوصی داوطلب است دولتی که مطلقاً نباید بیاید، نیمه‌دولتی هم نباید بیاید.

امیدوارم امسال به احترام شعار سال و در جهت اجرای فرمایش رهبر انقلاب، مجلس بیاید قانون اجرای اصل ۴۴ را اصلاح کند و رفتار قانون با بنگاه‌های نیمه‌دولتی و شبه دولتی‌ها را مثل دولتی بکند و آنها دیگر نتوانند بیایند رقیب بخش خصوصی بشوند.
 
از نقش بنگاه‌های بزرگ اقتصادی گفتید، نقش دولت را گفتید، ملاحظات شرکت‌های شبه‌خصوصی و نیمه‌دولتی هم گفتید. به نظر شما شرکت‌های خصوصی در راستای تحقق شعار سال و جهش تولید چگونه می‌توانند نقش ایفا کنند؟

کارآفرین واقعی از دولت رانت نمی‌خواهد. متأسفانه تصور اشتباهی در کشور ما در زمینه‌ی حمایت از تولید وجود دارد. مسئولان و بعضی از مردم و متأسفانه جریانات کارآفرینی هم حتی فکر می‌کنند که این حمایت از تولید یعنی دولت پول بدهد به تولیدکنندگان.

ما در مرکزمان مجوز‌ها را نسبتاً آسان کردیم، طرف مجوزش را گرفته می‌گوید خب زمینم کجاست، مغازه‌ام کجاست، وامم کجاست؟! می‌گوییم تو بخش خصوصی هستی خودت برو تأمین مالی کن، خودت برو زمین بخر، خودت برو مغازه بزن این چه توقعی است دارند که دولت از بیت‌المال بکند از پول مدرسه و بیمارستان و دانشگاه بزند بدهد که بخش خصوصی برود کاسبی کند؟

این تصور اشتباه که حمایت از تولید یعنی وام دادن، زمین ارزان دادن، انرژی ارزان دادن را باید سعی کنیم امسال دیگر حذفش کنیم. اگر می‌خواهیم شعار سال محقق بشود، اگر می‌خواهیم آخر سال دیگر شرمنده نباشیم و سرمان را بالا بگیریم بگوییم که شعار سال امسال دیگر کامل محقق شد، باید مدل حمایت از تولید را عوض کنیم. کارآفرین خصوصی واقعی از دولت رانت نمی‌خواهد. چرا؟ چون مزیّت کارآفرین واقعی خلاقیتش است، نوآوری‌اش است. با نوآوری‌اش پول در می‌آورد. اگر دولت قرار باشد که پول بدهد، رانت بدهد به تولید به بهانه‌ی حمایت از تولید مزیّت کارآفرین واقعی از بین می‌رود.

وقتی دولت به اسم حمایت از تولید رانت توزیع می‌کند، چه کسی می‌رود جلوی صف؟ کارآفرین می‌رود؟ نه، چون کارآفرین مزیّتش این نیست. کارآفرین خلاق است به فکر خلاقیت و نوآوری است. کسی می‌رود از این وام‌های ارزان می‌گیرد که زبان‌بازتر است، می‌تواند برود سفارش بگیرد تلفن بزنند برایش تا وام حمایت از تولید بگیرد.

وام حمایت از تولید به روشی که تا حالا پرداخت می‌شده اشتباه است. این ریشه‌ی کارآفرینی در کشور را دارد می‌سوزاند. کارآفرین واقعی وام نمی‌خواهد. کارآفرین واقعی از دولت ثبات می‌خواهد، پیش‌بینی‌پذیری می‌خواهد. کارآفرین واقعی خودش هم تأمین مالی بلد است، هم بلد است تحریم را دور بزند. کارآفرین واقعی می‌گوید که دولت تو برو قرارداد بلندمدت با کشور‌های دنیا ببند، برو با شریک‌های تجاری بالقوه بزرگ ما قرارداد تجارت آزاد ببند که من می‌روم آنجا راحت کالای ایرانی را بفروشم، می‌روم آنجا راحت پروژه بگیرم از کشور‌های دیگر. کارآفرین واقعی این است.

ما در دولت و مجلس باید مقرراتی را که مخلّ سرمایه گذاری است با جرئت کنار بگذاریم. رهبر معظّم انقلاب سال ۱۳۸۴ سیاست‌های کلی اصل ۴۴ را و سال ۱۳۸۵ قسمت دومش را ابلاغ کردند و خیلی‌ها می‌گفتند این انقلاب اقتصادی خواهد بود. اما این انقلاب محقق نشد. چرا؟ چون که قوانین و مقررات و رویه‌ها و ذهنیت‌ها با اصل ۴۴ خودش را تطبیق نکرد به روز نشد. درنتیجه سیاست‌های کلی اصل ۴۴ کامل اجرا نشد و همین الان روی زمین مانده است.

سیاست‌های کلی اصل ۴۴ خیلی مظلوم است، چیزی که باید انقلاب اقتصادی ایجاد می‌کرد، باید در بازار‌ها را به روی مردم باز می‌کرد، باید کارآفرین را در کشور رشد می‌داد تا دریای فرصت‌های کشور با ظرفیت‌های فوق‌العاده‌ی انسانی، فوق‌العاده‌ی اقلیمی و حتی پولی را استفاده کند، به نتیجه نرسید. حالا سرمایه‌ها را صرف چه می‌کنند؟ صرف ماشین و خانه و ملک و طلا. چرا؟ چون که سیاست‌های کلی اصل ۴۴ خوب فهم نشد و خوب اجرا نشد. چون بقیه‌ی بازیگر‌های اصلی به خصوص قوانین و مقررات که باید با سیاست‌های کلی اصل ۴۴ خودشان را تطبیق می‌دادند تطبیق ندادند.

امسال باید این کار زمین مانده را انجام دهیم. البته از پارسال شروع کردیم مستحضر هستید همین ماده‌ی هفتم قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ در راستای مردمی‌سازی می‌گوید در‌های بازار را به روی بازار باز کنید. این کار به همت دولت از دوسال قبل شروع شد. بقیه‌ی احکام قانون اصلی ۴۴ هم و سیاست‌های کلی اصل ۴۴ هم ان‌شاءالله باید باز کنیم تا به هدف شعار امسال برسیم. واقعاً جهش کند و واقعاً اقتصاد مردمی بشود.                

رسانه KHAMENEI.IR فراخوانی برای جمع‌آوری نظرات و ایده‌های مردم در راستای تحقق شعار سال و مشارکت مردم در جهش تولید راه اندازی کرده است. شما اگر قرار بود در این فراخوان شرکت کنیده چه ایده‌ای را مطرح می‌کردید؟

یکی از مهم‌ترین کار‌ها برای اینکه شعار سال محقق بشود مقررات‌زدایی است. اتفاقاً مردم هم می‌توانند در آن کمک کنند. ساده‌ترین کاری که می‌توانند بکنند بروند یک جایی شاگرد کاسب بشوند و کاسبی را یاد بگیرند و شروع کنند. مثلاً بروند جایی که قانوناً شهرداری اختصاص داده، دست‌فروشی کنند. یک چیز ارزانی را نسیه بخرد و دست فروشی کند ببیند چقدر مقررات برایش مزاحمت ایجاد می‌کند. برود یک جایی یک شغل خانگی داشته باشد، یک غذایی بپزد به یک جایی بفروشد، ببیند چقدر اذیّتش می‌کنند. این اذیت‌های قانونی و رویه‌ای را باید تلاش کنیم که حذف کنیم. نهضت مقررات‌زدایی که می‌گویم همین است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • سیاح: جهش تولید با تولد آسان و رشد سریع بنگاه‌های اقتصادی مردمی ممکن است
  • ببینید | حرف‌های جنجالی یک روحانی درباره فضای مجازی؛ این افراد خوارج هستند اگر...
  • بیانیه مجمع زنان اصلاح‌طلب درباره «زهرا شجاعی»
  • همنشینی اصلاح طلبان و اصولگرایان نامدار زیر سقف الار مجلل | تصویر
  • زهرا شجاعی سیاست را زنانه می‌فهمید و سیاستمداری توانمند در دنیای مردانه سیاست بود /به شکوفه‌ها، به باران، برسان سلام ما را
  • همنشینی اصلاح طلبان و اصولگرایان زیر یک سقف /کواکبیان: صلح امام حسن یعنی درحکومت نباید، نظر اکثریت مردم نادیده گرفته شود
  • درگذشت معاون امور زنان در دولت اصلاحات
  • دعوا‌ها علنی می‌شود / اصلاح‌طلبان نقش لولو را بازی نکردند / اصولگرایان جوان می‌خواهند پدرخوانده‌ها را کنار بگذارند / مزاحم نظام می‌شوند
  • موسوی لاری: ممکن است دولت و مجلس در مقابل همدیگر قرار گیرند/ تفرقه‌افکنان تغییر مشی دهند تا فضای وحدت ملی فراهم باشد/ شورای نگهبان بپذیرد که یکی از ‎عوامل شکستن وحدت ملی نوع رفتار این شورا است
  • علیرضابیگی ، نماینده مجلس: به نظر می‌رسد، اصلاح طلبان و مستقلین از ترس نبویان و رسایی، زیر علم قالیباف می‌روند