Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - تهران - ايرنا - قتل کودکان به ويژه اگر همراه با آزارهاي جنسي باشد به عنوان يکي از مهم ترين و دلخراش ترين آسيب هاي اجتماعي به شمار مي رود که دل هر انساني را به درد مي آورد و علاوه بر آن موجب ايجاد حس ناامني، هراس و خشم در جامعه مي شود.

پشت سر هم اتفاق افتادن چند قتل و تجاوز کودکان شامل آتنا ، بنيتا، هليا ، کيميا و قبل از آن ستايش احساسات جامعه را جريحه دار کرد و بسياري از خود مي پرسيدند که چگونه اين قاتلان دلشان آمده که به اين کودکان تجاوز شود يا اينکه ربوده شوند يا اينکه به قتل برسند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


واقعا چه عواملي در جامعه، محيط را چنان آماده مي کند که فرد نسبت به گريه هاي يک کودک چند ماهه واکنش نشان ندهد و او را تنها در ماشين بگذارد و برود يا اينکه به يک کودک هفت ساله هم رحم نکند .
به گزارش روز يکشنبه ايرنا، پس از گذشت چند هفته از اين اتفاقات گويا جامعه اکنون آنها را به فراموشي سپرده و ديگر اسمي از اين وقايع به ميان نمي آيد؛ اين بي تفاوتي جامعه ناشي از چيست؟
ضرورت پاسخ به اين سئوالات و آسيب شناسي و يافتن راهبردها براي مقابله با اين حوادث دلخراش، ايرنا را بر آن داشت تا ميزگردي با حضور رضا بازرگان دکتراي حقوق عمومي و عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي، مريم اميدبيگي روانشناس معاونت بهداشتي دانشگاه علوم پزشکي البرز و عليرضا شريفي دکتراي جامعه شناسي برگزار کند.
** قتل هاي امروز کودکان نمودي از آسيب هاي گذشته هستند
روانشناس معاونت بهداشتي دانشگاه علوم پزشکي البرز سخن را از اينکه چرا اين قتل ها به وقوع پيوسته اند ، آغاز مي کند و مي گويد: هنگامي که در مورد آسيب هاي اجتماعي از منظر روانشناسي صحبت مي کنيم، موضوع آسيب شناسي آن اهميت بيشتري دارد. امروز بچه هايي که به قتل مي رسند نمودي از آسيب هايي هستند که در گذشته وجود داشتند و اکنون خود را اينگونه نشان مي دهند .
مريم اميدبيگي مي افزايد : اگر بدنه جامعه را به بدن يک انسان تشبيه کنيم ، علامت هايي که امروز ديده مي شود مانند تبي است که اين انسان دارد. اگر تمرکز خود را فقط روي تب بگذاريم و اصطلاحا درمان علامتي کنيم ، آن ريشه يا عفونت سرجايش مي ماند.
وي تاکيد مي کند: اکنون در مقطعي هستيم که بايد اقدامات جدي تر و ضربتي تري انجام دهيم اما فکر مي کنم تا زماني که اين مسائل ريشه يابي نشود و در واقع مشخص نشود که ريشه آسيب ها کجاست ، اين آسيب ها روزبروز ادامه پيدا خواهد کرد.
**ريشه اينکه انساني ، آسيب زننده مي شود، کجاست؟
اين روانشناس در پاسخ به اينکه ريشه اين آسيب ها در کجاست، مي گويد: همه ما به عنوان انسان وقتي به دنيا مي آييم با يک ويژگي ها و خلق و خوهايي به دنيا مي آييم و ژني را به ارث مي بريم؛ دوران بارداري مادر، تغذيه و حتي فصلي که به دنيا مي آييم و اينکه مادر در دوران بارداري آفتاب گرفته است يا نه ، همه اينها در خلق و خو تاثير مي گذارد.
اميدبيگي مي افزايد: بعد از اين مرحله ، خانواده اي که ما در آن به دنيا مي آييم در شکل گيري شخصيت آسيب رسان، تاثير گذار هستند؛ نحوه پاسخگويي به نيازها ، ميزان احساس امنيت، سبک دلبستگي ايمن يا سبک دلبستگي ناايمن و نوع طرحواره هاي ناسازگاري (طرحواره، کوچکترين واحد سازنده روان انسان ها است) که در انسان شکل مي گيرد بعدا تعيين کننده اين مساله است که آيا من انسان سالمي باشم يا نباشم، رفتارهاي ضد اجتماعي داشته باشم يا نداشته باشم .
وي تاکيد مي کند: بنابراين نقش خانواده و تربيت خانوادگي و آگاهي رساني به اعضاي خانواده براي مديريت روابط بسيار مهم است.
**حتي حس ناامني مردم برغم وجود امنيت، آسيب اجتماعي است
برخلاف دکتر اميدبيگي که نقش خانواده را در شکل گيري شخصيت آسيب زننده و آسيب هاي اجتماعي بسيار پررنگ مي داند ، عليرضا شريفي دکتراي جامعه شناسي بيشتر به نقش نهادهاي اجتماعي در اين زمينه تاکيد دارد و حتي حس انسان ها را در بروز آسيب اجتماعي موثر مي داند.
شريفي مي گويد: آسيب هاي اجتماعي، يک مقوله چند بعدي است. از بعد جامعه شناسي، رويکردهاي متفاوتي براي شناخت آسيب ها ، وجود دارد. منظور از آسيب ، نوعي ناهنجاري و بي نظمي و آشفتگي اجتماعي است.
وي ، يکي از رويکردهاي تعريف آسيب اجتماعي را رويکردهاي آماري عنوان مي کند و مي گويد: در اين تعريف برحسب آمار، اعلام مي شود ميزان آسيب هايي مانند اعتياد، بيکاري و حاشيه نشيني ارتقا يافته و اين ارتقا به معناي رشد آن آسيب است.
وي مي افزايد : رويکرد ديگر براي تعريف آسيب اجتماعي ، حس انسان است؛ ممکن است در جامعه اي براساس شاخص ها و آمارهاي آکادميک دانشگاهي ، امنيت وجود داشته باشد اما وقتي مردم احساس عدم امنيت مي کنند اين را مي توان نوعي آسيب تلقي کرد.
وي ادامه مي دهد: بطورمثال در کشورهاي اروپايي شاهد اعتصاب افراد هستيم و معيار آنها نيز اعتصاب سياسي نيست و نمي خواهند حکومتي را تغيير دهند بلکه بيشتر جنبه اقتصادي دارد. اما در هند اين اعتصابات وجود ندارد درحاليکه در هند فقر مطلق و در اروپا رفاه نسبي هست پس انقلاب ها در دنيا، حسب حس انسان شکل مي گيرد نه حسب معيارها و واقعيت هايي که در جامعه وجود دارد.
اين جامعه شناس مي گويد: براي تعريف آسيب شناسي در ايران نيز مي توان هم از تعريف آماري و هم از معيار دوري و نزديکي به ارزش ها و هنجارهاي مسلط اجتماعي استفاده کرد . ارزش ها و هنجارهاي مشترکي که اکثريت جامعه به آنها معتقد و پايبندند و درستي و غلطي مسائل را براساس اين هنجارها و ارزش ها ، مي سنجند که هميشه بطورطبيعي، گروهي از اين دايره ، خارج هستند. يعني کساني هستند که اين ارزش ها و هنجارها را رعايت نمي کنند.
شريفي مي افزايد: اين رعايت نکردن هنجارها بطور طبيعي در مراحل اوليه تحت عنوان بي نظمي اجتماعي شناخته مي شود و وقتي که قرار است براي جامعه يک جراحت سنگيني را ايجاد کند تحت عنوان آسيب اجتماعي از آن ياد مي شود.
وي ادامه مي دهد : بطورمثال در زمينه اعتقادات مذهبي و نوع پوشش و خيلي چيزهاي ديگر، هنگامي که ارزش هاي جامعه در جايي متوقف مي شود ، مردم براساس آن ارزش هاي مسلط اجتماعي ، خودشان يا ديگران را در نظر مي گيرند که چقدر به اين هسته مرکزي نزديک هستند يا از آن دور هستند. دوري و نزديکي به اين هنجارها نشان مي دهد که آسيب، کم است يا زياد است.
**نقش پررنگ نهادهاي اجتماعي در بروز آسيب اجتماعي
اين جامعه شناس خاطرنشان مي کند: مهم ترين بحث براي آسيب هاي اجتماعي ، دژکارکردي نهادهاي اجتماعي است. يعني آسيب هاي اجتماعي نوپديد در کشور، بيشتر به دژکارکردي نهادهاي اصلي و فرعي بازمي گردد .
شريفي مي افزايد: اصولا آنچه در جامعه رخ مي دهد، تک عاملي نيست ، بطورقطع ريشه هاي رواني نيز دارد . اختلالاتي مانند پدوفيليا (آزار جنسي کودکان) در انسان هاي سايکوز و روان پريش ريشه دارد.
وي ادامه مي دهد: به لحاظ جامعه شناسي ، هرجامعه اي داراي مجموعه اي از نهادهاي فرعي و اصلي است. در هيچ دوره اي از تاريخ به لحاظ طولي و در هيچ جامعه اي به لحاظ عرضي ، فاقد يکي از اين پنج نهاد اصلي يعني نهاد سياست ، نهاد مذهب، نهاد آموزش، نهاد خانواده و نهاد اقتصاد نبوده اند و در حقيقت اين پنج نهاد ، ستون هاي اصلي يک جامعه را تشکيل مي دهند که هرکدام کارکرد مشخص و روشني دارند که وقتي اين کارکردها در تعامل با همديگر قرار مي گيرد يک جامعه نسبتا بهنجار و سالم را تشکيل مي دهد .
وي اضافه مي کند: ما وقتي مي گوييم جامعه نسبتا بهنجار و سالم، منظورمان اين نيست که در آن جامعه اصلا آسيب وجود ندارد. به لحاظ جامعه شناسي هميشه يک درصد روشن مشخصي از آسيب ها بطورطبيعي در هرجامعه اي وجود دارد اما هنگامي آسيب اجتماعي به يک معضل اجتماعي تبديل مي شود که از نرم خود بالاتر مي آيد به آن معنا که در همه جوامع بيکاري و فقر و اعتياد و حاشيه نشيني و طلاق وجود دارد اما اگر اين مسائل از حدي بالاتر روند تبديل به آسيب اجتماعي مي شوند .
**نهادهاي اجتماعي بار وظايف خود را روي دوش خانواده انداخته اند
شريفي اظهار مي کند: امروز در جامعه ايران ، يکي از مهم ترين منابع توليد آسيب هاي اجتماعي به دژکارکردي چهار نهادها اصلي بازمي گردد که بار وظايفشان را بر عهده نهاد خانواده انداخته است.
وي مي افزايد: کارکرد اصلي نهاد اقتصاد، تامين نيازهاي اقتصادي جامعه است که اين نهادها شامل کارخانه ها ، مزارع، بانک ها ، بنگاه هاي اقتصادي و مراکز کسب و کار است . وضعيت اقتصادي به طور طبيعي وقتي در جامعه اي دچار آشفتگي مي شود زمينه اصلي آسيب ها و رشد آنها بالا مي رود .
به گفته وي، پاي تمام آسيب هايي مانند فقر ، بيکاري ، مهاجرت هاي اجباري و حاشيه نشيني در دژکارکردي يا عدم کارکرد مناسب نهاد اقتصادي بوده و به گردن نهاد خانواده افتاده است.
**کلاس هاي خصوصي نتيجه دژکارکردي آموزش و پرورش
اين جامعه شناس ادامه مي دهد: در مورد نهاد آموزش نيز همينطور است. دستگاه هاي عريض و طويلي به نام آموزش و پرورش، وزارت علوم و وزارت بهداشت داريم. وظيفه آموزش و پرورش اين است که به کودکان ، درس هاي فيزيک ، رياضي ، زبان انگليسي ، شيمي و مهارت هاي زندگي ياد بدهد اما مي بينيم خانواده ها مجبورند کودکان خود را به کلاس هاي خصوصي يا کنکور بفرستند و براي آنان معلم خصوصي بگيرند.
شريفي مي افزايد: اين مساله نشان مي دهد آن اتفاقي که بايد در کلاس درس بيفتد به شکل کامل نيفتاده است و خانواده همت کرده و مجبور شده انرژي بگذارد و بدکارکردي نهاد آموزش را جبران کند.
وي ادامه مي دهد: خانواده در حوزه اقتصاد نيز چون به اندازه کافي به لحاظ مالي تامين نمي شود ، مجبور است به پديده چندشغلي رو بياورد و دو جا کار کند و از مايحتاج اصلي خود کم کند تا بتواند کارکرد بد نهاد اقتصادي را برعهده بگيرد. نهاد سياست نيز دو کارکرد اصلي نظم و امنيت را برعهده دارد. اينکه چه اتفاقي دارد در جامعه مي افتد، مهم نيست. احساس مهم است ، خانواده براي کودکش احساس عدم امنيت مي کند ، قتل هاي اخير کودکان ممکن است يک اتفاق نادر باشد اما همه نسبت به کودکان خود احساس ناايمني مي کنند. اين کارکرد نهاد سياست است که نتوانسته حس امنيت کامل را به خانواده ارائه دهد درحاليکه شايد امنيت هم وجود دارد.
نتيجه گيري شريفي از صحبت هاي خود اين است که تمام اين مسائل موجب شده تا تمام بار اين نهادها روي دوش خانواده بيفتد و خانواده از کارکرد اصلي خود بازبماند.
**خانواده امروز کاملا تحت فشار قرار گرفته است
اين جامعه شناس با اشاره به دو کارکرد اصلي خانواده يعني توليد نسل و تربيت، مي گويد: اکنون مي بينيم هر دو اين کارکردها دچار خدشه است به آن معنا که در توليد نسل، فرزندآوري نداريم يا براساس آمار با پديده تک فرزندي مواجه هستيم. چون خانواده نمي تواند بيش از يک فرزند ، خدمات دهد و به لحاظ ابعاد اقتصادي ، امنيتي و آموزشي مشکل دارد، پس يک فرزند مي آورد.
شريفي مي افزايد: در مورد تربيت فرزند نيز پدر و مادري که به دليل شغل و درگيري هاي بيروني در خانه حضور ندارند و اگر در خانه حضور دارد نيز بايد کار معلم کودک را انجام دهد به کودک ديکته بگويد و با او رياضي کار کند يا او را به کلاس زبان و موسيقي ببرد و بياورد ، اصلا فرصت اينکه بتواند نقش والدين را ايفا کند ، ندارد و کارکرد خانواده دچار خدشه مي شود.
وي ادامه مي دهد: خروجي چنين نهادي که مي تواند نسل نو جامعه باشد ، اين است که اين نسل آمادگي کامل براي پذيرش و انجام انواع آسيب هاي اجتماعي را دارند اما همه `خانواده` را مسبب آن مي دانند، چون زورشان به نهاد ديگري نمي رسد درحاليکه امروز ما خانواده را کاملا تحت فشار قرار داديم .
وي اضافه مي کند: اگر در خانواده اي ، طلاق رخ مي دهد به دليل کارکردهاي غلط ديگر نهادهاي اجتماعي است. حتي خانواده بايد براي اوقات فراغت کودک نيز فکر کند درحاليکه اين کار سيستم است. خانواده بايد براي ابعاد ديگر فرزند خود فکر کند که اصلا کارکرد خانواده در هيچ جاي دنيا نيست .
اين جامعه شناس تصريح مي کند: آموزش خانواده ها خوب است اما با اين آموزش ها ، باري بر بار خانواده ها مي افزاييم؛ چون من برنامه ريز، سياست گذار، مدير و معلم اجتماعي و روانشناس در نهادها ، کار خود را درست انجام نداده ايم و حالا خانواده بايد زحمت بکشد بقيه بدکارکردي هاي اين نهادها را برعهده بگيرد و خروجي بدهد. اين اقدامات ممکن است به صورت موردي نيز خروجي بدهد اما وقتي به عنوان يک زنجيره اجتماعي به آن نگاه کنيم ، اين انتقال وظايف و کارکردها باعث مي شود در سال هاي آينده شاهد يک جنگ و دعواهاي درون خانوادگي بين افراد باشيم .
به گفته وي ، ادامه اين روند موجب تبديل اختلاف نسل به مساله شکاف ميان نسلي و سپس تبديل به گسست ميان نسلي ، مي شود و ميزان انواع طلاق اعم از طلاق سکوت عاطفي ، جنسي و رسمي ، افزايش خواهد يافت.
اين روانشناس مي گويد: راه مقابله با آسيب هاي اجتماعي اين نيست که خانواده را نشانه بگيريم هرچند بهترين نهاد جامعه ، خانواده است اما بهترين گام اين است که نهادهاي اصلي جامعه وظايف خود را به درستي انجام دهند. تا زماني که اقتصاد کشور درست نشود ، تا زماني که جي ام پي (ضوابط توليد بهينه) افزايش پيدا نکند ، تا زماني که بيکاري کاهش نيابد و تا زماني که شرايط حاشيه نشيني -که از مراکز مولد آسيب اجتماعي است- ، اصلاح نشود ، خانواده هر چه به جنگ برود، خودش اتفاقا منبع آسيب است.
شريفي مي افزايد: پدر معتاد ، پدر دزد و پدري که در انواع جرم هاي اجتماعي نقش دارد خودش براي فرزندانش منبع آسيب اجتماعي است. مطالعات اجتماعي نشان مي دهد که اتفاقا کودکان بازتوليد کار والدين خود را انجام مي دهند.
**15 ميليون پرونده قضائي و زنگ خطر مسائل اجتماعي
رضا بازرگان دکتراي حقوق عمومي و عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي در اينجا با اشاره به صحبت هاي دکتر اميدبيگي که نقش خانواده را در بروز آسيب هاي اجتماعي پررنگ تر و دکتر شريفي که نقش نهادهاي اجتماعي را پررنگ تر مي داند ، اصولا در تعريف آسيب اجتماعي ، نظر ديگري دارد و در واقع آسيب هايي مانند رفتارهاي فرازناشويي را معلول آسيب بزرگ تر ديگري که همانا فقدان شادي است ، ذکر مي کند و معتقد است نقش خانواده در بروز آسيب هاي اجتماعي کمرنگ است.
اين استاد دانشگاه مي گويد: وقتي مي گوييم آسيب هاي اجتماعي به افواه عمومي اينگونه متبادر مي شود که گويا خود جامعه در به وجود آوردن اين آسيب مقصر بوده است. يعني نوک پيکان و انگشت اتهام به سمت اجتماع مي رود درحاليکه به نظر من بايد از واژه آسيب هاي تحميل شده استفاده کنيم.
بازرگان مي افزايد: هيچ جامعه اي به طور خودخواسته طلاق يا کارتن خوابي را انتخاب نمي کند. اين تحميلي است که به جامعه شده است.
وي با اشاره به بيش از 15 ميليون پرونده قضايي در کشور، خاطرنشان مي کند: اين اعداد ، زنگ خطري در حوزه مسائل اجتماعي را به صدا درآورده اند که سهم نهاد خانواده را خيلي بخواهيم در اين بين پررنگ ببينيم، سهم آن را بيش از 30 درصد نمي توانيم درنظر بگيريم.
وي تصريح مي کند: امروز با خانواده دهه 30 يا 40 مواجه نيستيم که بدون تلويزيون و فضاي مجازي باشد ؛ خانواده امروز، تربيت خود را به شکل چهره به چهره ارائه مي دهد و کار ديگري بجز فرآيند تربيت ندارد. مادر مي شود که فرزند تربيت مي کند ؛ ازدواج مي کند که فرزند آوري داشته باشد اما امروز سبک زندگي و نگرش کاملا تغيير کرده است. فرد ازدواج نمي کند که الزاما فرزنددار شود.
اين استاد دانشگاه اضافه مي کند: اگر هم فردي فرزنددار مي شود خود را ذوب در تربيت فرزند نمي کند و مي خواهد در واقع به لذت هاي زندگي خودش هم در کنار بحث فرزندآوري بپردازد.
**نااميدي و نبود شادي بزرگ ترين آسيب اجتماعي جامعه امروز
بازرگان با اشاره به بحث آسيب هاي تحميل شده به اجتماع ، معتقد است که يکي از آسيب هاي اجتماعي ، افرادي هستند که آدرس صحيحي به لحاظ آسيب اجتماعي به مردم نمي دهند و بطورمثال آسيب اجتماعي را مواردي مانند طلاق يا کودکان کارتن خواب مي دانند درحاليکه آسيب اجتماعي خيلي بزرگ تري جامعه را تهديد مي کند.
وي تاکيد مي کند: هيچ آسيب اجتماعي در جامعه بزرگتر از نااميدي و فقدان مهندسي شادي و فقدان يک کارکرد هيجان آور براي شهروندان ، نيست.
وي اضافه مي کند: چه آسيب اجتماعي بزرگ تر از بيکاري سراغ داريد؛ در روايات و آيات ديني به اين مساله اشاره مي شود که شيطان براي دست بيکار ، کار مي تراشد.
**شهروندان يک دقيقه اي
اين استاد دانشگاه با اشاره به قتل هايي که در 10 سال اخير در جامعه اتفاق افتاد، مي گويد: اين قتل ها واقعا افکار عمومي را جريحه دار کرد اما هيچکس نيامد در رابطه با اين قتل ها يک نگاه عميق داشته باشد. متاسفانه ما يک نگاه بهاري به موضوعات داريم .
بازرگان مي افزايد: شهروندان دچار بهارزدگي شده اند و هنگاميکه تحليل بهاري از وقايع داريم ، شهروندان نيز به شهروندان يک دقيقه اي تبديل مي شوند به آن معنا که يک دقيقه خوش و دقيقه ديگر، ناخوش هستند؛ فرد وقتي در مهماني است فکرش در خانه است.
وي تاکيد مي کند: امروز شهروندان يک دقيقه اي در حال شکل گيري هستند.
اين استاد دانشگاه مي گويد : در تمام قتل هاي 10 سال اخير ، مساله ديده نشدن افراد ، فراواني دارد و پربسامد است. جامعه اي که افرادش را نمي بيند، جامعه خطرناکي است .
بازرگان مي افزايد: طلاق ، رفتارهاي فرازناشويي ، کودکان کار و کارتن خوابي مي تواند آسيب اجتماعي تلقي شود اما خودمان را با اينها مشغول نکنيم ؛ اينها اولويت يک نيستند اينها حتما اولويت دوم و معلول هستند و علت ها را بايد در جاي ديگر جستجو کرد.
وي اضافه مي کند: مسائل را نمي توانيم، ` مرزي` نگاه کنيم امروز دنيا نگاه مغزي به مسائل دارد.گاهي با راه حل هاي درون مرزي مي خواهيم مسائل را حل کنيم درصورتيکه امروز دنيا مرزها را برداشته و به مغزها رسيده است. امروز مرز دنيا، مغز دنياست يعني آن تفکري که درست تر است مي آيد طرح واره و چهارچوب ها را براي سبک زندگي مشخص مي کند .
**خشونت در جنايات جامعه، نگران کننده است
اين استاد دانشگاه ادامه مي دهد: در همه جاي دنيا بزه داريم . در بسياري کشورهاي توسعه يافته، دو دقيقه که برق مي رود شاهد بروز و ظهور انواع بزه ها هستيم اما آنچه ما را در ايران مي ترساند ، خشونت و سبوعيت در جنايت ها است که اين خطرناک است ؛ يعني ما شايد سي سال قبل به لحاظ بررسي پرونده هاي جنايي تا اين اندازه شاهد سبوعيت و خشونت و عصبيت و پرخاشگري حتي در ميان قاتلان و کساني که بزه مي کردند ، نبوديم . طرف مي آمد خانه اي را سرقت مي کرد و مي رفت و نهايتا دست و پاي طرف را مي بست که براي او دچار مشکلي نشود و کلانتري خبر نکند.
وي خاطرنشان مي کند: اينکه فردي، بچه شيرخواره اي که در حال گريه است و از جداافتادگي از مادر و غذا را درون ماشين با آن دماي 45 تا 50 درجه در ماشين با شيشه هاي بالا رها کند، خطرناک است و به نظر مي رسد که به سمت جنايت هاي سبوعانه و خشن حرکت مي کنيم .
بازرگان مي افزايد: اين چيزي است که امروز زنگ هشدار را به لحاظ حقوقي و اجتماعي در کشور ما به صدا درآورده است و ما را نگران کرده است. همين زنگ در بسياري از کشورهاي جهان به صدا در آمد . آن زمانيکه پدر 13 ساله در انگلستان پيدا شد، گوردون براون نخست وزير وقت انگليس گفت که امروز مي توانم بگويم که زنگ خطر براي اجتماع انگليس به صدا درآمده است. پس شاهديم که اين مسائل در بسياري از کشورهاي جهان شيوع دارد اما شايد اين خشونت به اين شکل نيست.
**تغيير نگاه به آسيب ها
اين استاد دانشگاه مي گويد: بحث آسيب هاي تحميل شده به جامعه را مي توان از دو جهت سبک زندگي و مديريت دولتمردان بررسي کرد؛ امروز سبک زندگي در جهان تغيير کرده و امروز نگاهي که بطورمثال در جهان به روابط فرازناشويي هست مثل نگاه دهه 40 و 50 نيست .
بازرگان مي افزايد: امروز طلاق خوب و بد داريم . در دهه 40 اگر مي گفتي `طلاق خوب`، به عنوان يک فرد خروج کرده از ارزش ها شناخته مي شديم اما امروز در دنيا شاهد تغيير گفتمان هستيم.
وي ادامه مي دهد: امروز در دنيا مجردزيستي ديگر به عنوان يک پديده مذموم شناخته نمي شود. اينها چيزي است که در جامعه جهاني در حال مطرح شدن است و بطورقطع رشحات (آثار قطره اي) آن به سمت جامعه ما مي آيد چون بحث دهکده جهاني داريم.
**تناقض شهرسازي در حاشيه شهرها و درعين حال مقابله با حاشيه نشيني
اين استاد دانشگاه ، انگشت اتهام به سمت مديريت دولتمردان در بحث آسيب هاي تحميل شده به اجتماع مي گيرد و مي گويد : هنگامي که بخشي از سياست هاي مسکن و شهرسازي در حاشيه شهرهاي بزرگ بنا مي شود ديگر مسئولان حق ندارند از آسيب حاشيه نشين ها سخن بگويند چراکه خود به حاشيه نشيني، پر و بال مي دهند.
بازرگان تصريح مي کند: هنگاميکه اسب ترواي خطرناک بيکاري جامعه ديده نمي شود درحاليکه بيشتر جامعه تحصيل کرده ما را هدف قرار گرفته ، نمي توان از اعتياد و پرتکرار شدن مصرف نجومي مشروبات الکلي ، سخن به ميان آورد.
وي خاطرنشان مي کند: امروز خيلي از مردم در بسياري از جوامع به جهت شادي، مواد محرک و روانگردان مصرف مي کنند اما در خيلي از جوامع به جهت مديريت کردن زندگي هاي مشکل از اين ماده استفاده مي کنند و کجاست جامعه شناس و حقوقدان و مدرسي که در فضاي کاملا باز و فرادژي و فراديواني و علمي به اين موضوعات رسيدگي کند.
بزعم اين استاد دانشگاه، آسيب هاي اجتماعي معلول کم تعهد شدن و کم مسئوليت شدن دولت ها و حاکميت ها است و امکان ندارد يک دولت و يک سامانه سياسي به تعهدات خود به مسئوليت هاي خود در قبال شهروندان صفر تا صد عمل کند و آنگاه شاهد بروز آشفتگي اجتماعي شود.
بازرگان اضافه مي کند: ديده نشدن افراد در جامعه مساله بسيار مهمي است. ما انسان ها در اين جهان به دو چيز نياز دارند : آب و ديده شدن. بسياري از اين بزه کاران وقتي با آنها صحبت مي شود از اين مي نالند که ما در جامعه ديده نشديم. اين نکته بسيار خطرناکي است.
وي تاکيد مي کند: شکاف افتادن بين داشته ها و خواسته هاي مردم چيز خطرناکي است.
**امان از جامعه اي که در آن شادي نباشد
اين استاد دانشگاه با ابراز موافقت خود با گفته هاي دکتر شريفي موافق در زمينه اهميت اقتصاد در پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي مي گويد: اقتصاد ، بسيار بحث مفصل و قابل اعتنايي است. با اصلاح وضعيت اقتصادي جامعه ، ناخودآگاه سه مولفه معجزه آور اميد ، شادي و اعتماد در جامعه بمباران و پمپاژ مي شود.
بازرگان تصريح مي کند : امان از جامعه اي که اميد، اعتماد و شادي در آن نيست؛ اين جامعه محمل بسيار مناسبي براي انواع بزه ها است . من معتقدم که ما در آينده اگر بخواهيم با همين سيره حرکت کنيم شايد روزي بنشينيم و بگوييم ياد آن بزه هايي که بطورمثال در آن روز اتفاق افتاد، بخير! چقدر آرام بودند!
وي تاکيد مي کند: هنگاميکه بين داشته ها و خواسته ها در جامعه اي شکاف ايجاد مي شود ، جامعه مستعد بروز رفتارهاي ناهنجار مي شود به همين علت رفتارهاي ناهنجار در شهرهاي بزرگ که اين فاصله بين داشته و خواسته خيلي طولاني است ، خيلي سبوعانه تر و خشن تر است و کلا جامعه دارد به سمت پرخاشگري و عصبيت مي رود.
به اعتقاد اين استاد دانشگاه ، حس به صدمه زدن و قتل ديگران به شکل بالقوه در بسياري از افراد جامعه وجود دارد اما حالا برخي ها آن را از روي اصل يا ترس بالفعل نمي رسانند، اما وجود دارد . وقتيکه فرد مي بيند هرچه که تلاش مي کند و کاشت مي کند نمي تواند به اندکي از سرمايه و موفقيت همسايه بغل دستي برسد، چه چيزي به ذهن اين فرد در يک مسابقه برابر، خطور مي کند؟
**سکوت مراجع آموزشي در برابر تربيت جنسي
شريفي جامعه شناس در واکنش به صحبت هاي بازرگان در مورد آسيب هاي اجتماعي ، اين سخنان را تحليل خرد دانست و گفت بحث من ، کلان بود به آن معنا که در بحث کلان هر نهاد اجتماعي اصلي يعني نهاد اقتصاد، مذهب ، آموزش و سياست بايد کارکردهاي درست خود را انجام دهند تا نهاد خانواده بتواند نفس بکشد و به کارکردهاي خودش برگردد. بتواند دو تا فرزند داشته باشد و بتواند کودک خود را درست تربيت کند.
وي مي گويد: اما در تحليل خرد ، اگر انحرافات جنسي را بخشي از آسيب هاي اجتماعي بدانيم و به آن نگاه کنيم ، يکي از مهم ترين مشکلاتي که در اين زمينه وجود دارد ، سکوت مراجع آموزشي است.
وي با اشاره به تفاوت بين آموزش جنسي و تربيت جنسي، اضافه مي کند: آموزش جنسي آن چيزي است که در مغرب زمين حسب آن فرهنگ و موقعيت و سياست از دوران کودکي ، تدريس مي شود و شيوه ارتباط جفت شدن زوج ها را آموزش مي دهند.
اين جامعه شناس مي گويد: اين مساله را مي پذيريم که شايد فرهنگ ما خيلي آمادگي براي آموزش جنسي نداشته باشد اما تربيت جنسي بايد جزو آموزه هاي فرهنگي و مذهبي ما باشد که هست .
وي در تعريف تربيت جنسي مي گويد: تربيت جنسي يعني ما به فرد به گونه اي آموزش دهيم که در مواقع خطر چگونه بتواند از خودش دفاع کند ؛ يک پايه تربيت جنسي، خانواده است که نياز به آموزش دارد و پايه ديگر آن در آموزش و پرورش است اما اصلي ترين پايه را بايد نظام تعليم و تربيت بدانيم.
شريفي تصريح مي کند: اگر مسئولان آموزش و پرورش براي اين آسيب و معضل اجتماعي ، ادعا کنند که ما سه خط مطلب در برنامه هاي رسمي و فوق رسمي خود داريم ، حتما ما به آنها جايزه مي دهيم. نظام تعليم و تربيت کشور از پيش دبستاني تا پيش دانشگاهي کاملا ساکت است و در زمينه تربيت جنسي هيچ اقدامي در اين نظام، رخ نداده است.
وي ادامه مي دهد: اگر مهارت هاي 10 گانه را اگر براي تربيت جنسي، زمينه بدانيم ، اخيرا کتابي به عنوان کار نصف و نيمه اي در آموزش و پرورش تدريس مي شود.
اين جامعه شناس تاکيد مي کند: آگاهي بخشي تا حد زيادي مي تواند به کاهش آسيب کمک مي کند. وقتي افراد آگاه باشند هنگام مواجهه با معضل، مي دانند چطور رفتار کنند.
**لزوم رصد مبتلايان به اختلالات روان و جنسي براي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي
شريفي با تاکيد بر نقش رصد کردن در پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي ، مي گويد: به هرحال در جامعه هميشه يک گروهي داريم که دچار اختلالات شخصيتي مانند انواع اختلالات اسکيزوئيد، اسکيزوتايپال، پارانويا و اسکيزوفرن هستند.
وي مي افزايد: در زمينه اختلالات جنسي نيز تيپ هاي خاص شخصيتي مانند پدوفيل (تمايل به آزار جنسي کودک) و فتيش ها (وضعيتي روان‌شناختي است که در آن يک شيء سبب برانگيختگي جنسي مي شود) را مي توان غربال و رصد کرد و در اختيار مراکز روانشناختي قرار داد که از کودکي روي اينها کار کنند يا اگر اين افراد از سوي قوه قضايي دستگير شدند، وقتي بيرون آمدند ، دوباره رها نباشند که هستند.
وي با اشاره به بيش از صد سابقه مجرمانه يکي از متهمان پرونده قتل يک کودک ، ادامه مي دهد: اگر سيستم قضايي در کنار خود سيستم رصد داشته باشد آيا کسي اجازه اينکه بيش از صد بار رفتاري انجام دهد، به خود مي دهد.
اين جامعه شناس تاکيد مي کند: رصد کردن ها خيلي مهم است و از آن مهم تر آموزش است. آموزش چه به شخصي که بداند در مقابل اين آسيب ها چه بکند و چه آموزش به شخصي که مشکل دارد تا بتوان چهارچوبي براي او در جامعه گذاشته شود که امکان تکرار اتفاق ناميمون را نداشته باشد.
**رسانه بايد مسائلي مانند آمار بالاي تجاوز به پسران را مطرح کند
اين جامعه شناس در ادامه به نقش رسانه ها در پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي ، مي گويد: هنگاميکه جامعه به اطلاع رساني درباره يک آسيب اجتماعي ، احساس نياز مي کند ، رسانه نمي تواند بگويد که ما يک سري اصول داريم که از آن تخطي نمي کنيم. رسانه بايد به اين بحث ها ورود پيدا کند .
شريفي تاکيد مي کند: بايد از رسانه ها به ويژه از رسانه هاي نوپديد يا همان فضاي مجازي استفاده کنيم . هرچند از نظر من فضاي ديجيتال، مجازي نيست و کاملا حقيقي، واقعي و عيني است و مي تواند کمک کند که اولا تعريف درستي از آسيب ها بدهيم و دوما آموزش و تربيت درست براي کودکان ارائه کنيم.
وي تصريح مي کند: آمار بسيار بالايي داريم که کودکان مورد تجاوز قرار مي گيرند و پسرها بيشتر از دختران مورد تعرض و آزار و سوء استفاده جنسي قرار مي گيرند. اين آزارها از سوي نزديکاني مانند دايي و عمو و برادر بزرگ تر و در موارد نادرتر پدر انجام مي شود. اينها بايد مطرح شود ؛ اينها رازهاي مردم نيست.
وي خاطرنشان مي کند: هنگام مصاحبه عميق با افراد، معمولا آنان به ويژه پسران در دوران کودکي يک تجربه سوء استفاده جنسي داشته اند. اين تجاوزها توسط نزديکان انجام مي شود بنابراين اين مسائل نياز به آموزش دارد که يک بستر خيلي مهم آن رسانه است و يک بستر ديگر آن ، انجمن اوليا و مربيان است. انجمن اوليا و مربيان آموزش و پرورش ، تنها نقطه اتصال نهاد خانواده و نهاد آموزش است. دو نهاد اصلي که مي توانند خيلي اتفاقات خوب را در جامعه رقم بزنند.
**استخوان بندي محکم خانواده عامل مهمي براي پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي
اميدبيگي روانشناس و معاون بهداشتي دانشگاه علوم پزشکي البرز در اينجا باز هم برغم مخالفت هاي ضمني شريفي و بازرگان که نقش خانواده را در بروز آسيب هاي اجتماعي ، کمرنگ مي دانستند بر نقش خانواده در اين زمينه تاکيد مي کند و مي گويد: گفته هاي دوستان را قبول دارم اما هر کسي به اندازه وسعش ؛ ما زورمان در حوزه خانواده مي رسد .
وي مي افزايد: با وجود تمام بدکاري هاي نهادهاي ديگر، زماني که نهاد خانواده به لحاظ رواني ، استخوان بندي محکم و واکسيناسيون رواني داشته باشد، امنيت در خانواده برقرار مي شود.
وي ادامه مي دهد: بطورمثال اگر کودکي مورد سوءاستفاده قرار گيرد بايد جرات کند و بيايد به خانواده بگويد؛ نه اينکه نگران اين باشد که حالا خانواده مي خواهد چه عکس العملي نشان دهد ؛ اگر اين امنيت در خانواده برقرار باشد ، مجموعه اي از آسيب ها شناخته مي شوند و پنهان نمي مانند.
اين روانشناس اضافه مي کند: بسياري از افراد مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و هيچگاه جرات نکرده اند با کسي در مورد آن صحبت کنند و بعدها شايد خودشان جزو همين آدم هاي پدوفيل (ميل به آزار جنسي کودکان) شده اند که دنبال آزاررساني به کودکان هستند.
اميدبيگي براي اثبات سخنان خود به فرزندان سالم خانواده هايي اشاره مي کند که در شرايط نامناسب اقتصادي و اجتماعي قرار داشته اند و حتي جزو حاشيه نشينان بوده اند.
وي تاکيد مي کند: مي توانيم بخشي از مطالعات خود در زمينه آسيب هاي اجتماعي را روي خانواده متمرکز کنيم. مگر خانواده هايي که فرزندان خوبي به جامعه تحويل مي دهند يا اينکه حداقل فرزند بزهکار ندارند ، در همين شرايط زندگي نمي کنند . مگر تمام فرزندان سالم جزو خانواده هاي متمول هستند يا در دهک هاي بالاي اقتصادي زندگي مي کنند. بسياري از خانواده هاي متوسط و حتي خانواده هاي پايين تر از متوسط نيز وجود دارند که فرزندان خوبي دارند.
وي ادامه مي دهد: پس عوامل رواني ديگري نيز دخيل هست ؛ البته من نقش سيستم را اصلا انکار نمي کنم ؛ سيستم و محيط و اجتماع صد در صد تاثير مي گذارند . بطورمثال در فرودگاه امام خميني، افراد صف را رعايت نمي کنند اما همين آدم ها دو ساعت بعد در فرودگاه استانبول ، مرتب در صف مي ايستند؛ در واقع سيستم به آدم ها شکل مي دهد و اين مساله انکارناپذير است. اما اين آدم ها هستند که اين سيستم را مي سازند.
معاون بهداشتي دانشگاه علوم پزشکي البرز مي گويد: حالا اگر ما در چهارچوب خانواده بتوانيم افرادي با استخوان بندي محکم رواني، تحويل دهيم مي توانيم آنها را در برابر بسياري از آسيب ها ، واکسينه کنيم .
**در مقابله با آسيب اجتماعي ، تاب آوري مهم تر از شادي است
اميدبيگي در اينجا برخلاف سخنان بازرگان که فقدان شادي را بزرگ ترين آسيب اجتماعي مي داند به بحث تاب آوري اشاره مي کند و مي گويد: تا 30 سال پيش ، گفته مي شد که انسان سالم ، انسان شاد است اما رويکردهايي مانند سي بي تي (رويکرد شناختي- رفتاري ) و اسکيماتراپي (طرحواره درماني) ، اين مساله را به چالش مي کشد.
وي تاکيد مي کند: رويکردهاي نوين به اين نتيجه رسيده اند که اصلا چنين چيزي نيست که انسان سالم ، انسان شاد است چراکه ذات و ماهيت زندگي با درد و رنج همراه است پس نمي شود من هميشه شاد باشم.
وي ا

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۷۰۴۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فعالان حوزه خانواده در«جامعه پردازخانواده» به یکدیگرمعرفی می‌شوند

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست هم اندیشی فعالان حوزه خانواده منطقه ١٠ با عنوان «جامعه پرداز خانواده» با هدف شناسایی، معارفه و هم افزایی فعالان مساله محور حوزه خانواده روز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت در فرهنگسرای عطار نیشابوری برگزار می‌شود.

در ابتدای این نشست هم اندیشی خدیجه مهدی پور مدیر فرهنگی هنری منطقه ۱۰ و رییس فرهنگسرای عطار نیشابوری گفت: یک تیم ۱۵ نفره، متشکل از کارشناسان فرهنگی هنری ماه هاست در حال شناسایی، ارزیابی و ارتباط گیری با کنشگران فعال حوزه خانواده در منطقه ۱۰ می‌باشند تا بتوانند در رویدادی مساله محور بر اساس بوم این منطقه، فعالین و نوع فعالیتشان را با هم به اشتراک بگذارند. موضوع خانواده از جمله موضوعاتی است که در همه سازمان‌ها و نهادها به عنوان یک رویکرد و از دغدغه‌های اصلی دلسوزان و صاحب نظران فرهنگی و اجتماعی است و این مدیریت هم از این قاعده مستثنی نیست.

وی افزود: کنشگران و فعالان حوزه خانواده در این رویداد در محورهای ازدواج، هویت زن، جمعیت، فرزند پروری و طلاق، شناسایی و جهت هم افزایی و حیات مجموعه‌های خود به یکدیگر معرفی خواهند شد تا بتوانند عملیات‌های مشترک تعریف و به حل مسائل خانواده‌های محورهای یاد شده کمک کنند.

مهدی پور در ادامه این نشست گفت: مراکز فعال در حوزه سبک زندگی، مبلغین و گروه‌های تبلیغی، مجموعه‌های علمی و پژوهش محور، مؤسسات، مراکز مشاوره، مساجد و هیأت مذهبی فعال در حوزه‌های اجتماعی، خیریه‌ها، گروه‌های جهادی، گروه‌ها و کانال‌های مجازی، کنشگران و اساتید برجسته و به نام حوزه خانواده می‌توانند در این رویداد شرکت کنند و ان شاالله با هم افزایی بتوانیم اقدامات موثری در مقابله با آسیب‌های اجتماعی حوزه خانواده در منطقه ۱۰ و شهر تهران انجام دهیم.

نشست مذکور روز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت از ساعت ۱۴:۳۰ در فرهنگسرای عطار نیشابوری واقع در میدان بریانک، خیابان شهید دعوتی، انتهای خیابان شهید امیر قلی برگزار می‌شود.

کد خبر 6091143 الناز رحمت نژاد

دیگر خبرها

  • تفاهم نامه ارائه خدمات رونشناختی در حوزه پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی کارگران امضا شد
  • قزوین پایلوت ملی صدور «نسخه اجتماعی» شد
  • نسل کنونی جامعه در جنگ تمام عیار رسانه ای قرار دارند
  • زنان عالِم جایگاه ویژه‌ای در خودسازی و جامعه‌پردازی دارند
  • رویداد جامعه‌پرداز برای شناسایی و ارتباط گیری با کنشگران حوزه خانواده
  • کار‌هایی که به مغز آسیب می‌رساند
  • کانون خانواده‌ با خودمحوری‌ها آسیب می‌بیند
  • فعالان حوزه خانواده در«جامعه پردازخانواده» به یکدیگرمعرفی می‌شوند
  • لزوم اتحاد کشورهای اسلامی در برابر ظلم و جنایت رژیم صهیونیستی
  • نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی