پرونده فعالیتهای سیاسی موسوی خویینی ها از آغاز تا کنون/او دوباره به سیاست بازمی گردد؟
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۷۲۰۳۱
چه آنکه مرد پر شور دهه ٦٠ که رد پایش را در تاریخ پروندههای مهم تاریخ صدر انقلاب ایران نمیتوان نادیده گرفت دو سالی است که راحتتر در مناسبتهایی که میزبان سیاستمداران است حاضر میشود و ابایی ندارد تا با نشست و برخاستش اعلام کند از پردهنشینی خارج شده.
به گزارش روزنامه اعتماد، حضور دوباره او در محفل سیاستمداران و مسوولان هرچند در مراسم ختم سید صادق طباطبایی و تسلیت به سید حسن خمینی کلید خورد اما با راهاندازی کانال تلگرامی و پاسخ به پرسشهای تاریخی خوانندگان این کانال ادامه یافت و در نهایت با ارسال پیام تبریک مخزنالاسرار «چپ» به محسن هاشمیرفسنجانی و محمدعلی نجفی به مناسبت ریاست شورای شهر و شهرداری تهران مشخص شد که عصر سکوت او آهسته و پیوسته در حال اتمام است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاهبیت بازگشت موسویخویینیها نهتنها از حیث ارسال پیام تبریک برای نجفی و هاشمی است که او در این پیامها و به ویژه پیام به شهردار تهران توصیههایی داشت که نشان از آخرین تحلیل و تدبیر و راهبرد سیاسی محبوب آیتالله موسویخویینیها بود. او شاید پیش از اعلام چرایی سکوت خود گفته بود که «جایی ندارم که حرف بزنم.»
اما حالا به نظر میآید که فرصت سخن گفتن برای روحانی پر رمز و راز اصلاحطلبان فراهم شده تا از نجفی بخواهد: «لطف بفرمایید و برخلاف آنچه در ماههای گذشته در برخی محافل و در بعضی رسانهها رواج داشته است، جنابعالی سنت حسنهای را که درخورِ شأن و شخصیت شماست در پیش بگیرید. در ماههای گذشته، اینجا وآنجا، همه سخنها بر سر این بوده است که شهرداری در گذشته چه مشکلاتی به وجود آورده است و چه گرفتاریهایی را به ارث گذاشته است و... درخواستِ بنده این است که به جای آنکه، در گزارشهای خود به همشهریانِ تهرانی، فهرستی از مشکلاتِ بهجامانده از گذشته ارایه بفرمایید، به مردم نوید دهید که شهر شما را آبادتر خواهیم کرد، شهر تهران سامانیافتهتر خواهد شد و مردم را به کارهای مهمی که به خواست خدا انجام خواهید داد امیدوار کنید.» هرچند این راهبرد پیشنهادی آیتالله موسویخویینیها با نقد تند و تیز تودههای هوادار اصلاحطلبی در فضای مجازی همراه شد اما گویا راهی که قصد رفتن کرده، همان راهی است که موسویخویینیها مختصاتش را داده. خروج از پردهنشینی و ارایه راهبرد سیاسی به اصلاحطلبان درون قدرت از سوی موسویخویینیها داستان پر رمز و راز او را فصلی جدید میآفریند و این پرسش را جانی دوباره میبخشد که سید محمد موسویخویینیها کیست و چرا خلوت و جلوت سیاسیاش برای «چپ» و «راست»جذاب است؟
روزهای کودکی و تحصیلات
سیدمحمد موسویخویینیها حالا ٧٦ ساله است و اصالتا اهل قزوین. در٢٠ سالگی هرچند وارد حوزه علمیه قم میشود اما هرگز فرصت نمیکند تا پای درس امام خمینی بنشیند. سال ١٣٤٦ با انتشار کتاب «شهید جاوید» نعمتالله صالحی نجف آبادی راه برای فعالیت سیاسی موسویخویینیها باز میشود. نقطه حیاتی اتفاق برای محمد موسویخویینیها سخنرانی او در حمایت از کتاب شهید جاوید در مقابل آیتالله گلپایگانی و در خانه او بود. سخنرانی ٥ دقیقهای خویینیها آن اندازه تند بود که گفته میشود آیتالله گلپایگانی عصایش را به نشانه اعتراض تا نیمه بلند کرد تا شدت عصبانیت خود را نشان دهد. از آن پس بود که حتی شهریه سید محمد از حوزه علمیه قطع شد.
خود درباره آن روزها میگوید: «بنده به دلیل ارتباط با آقای منتظری و علاقهمندی به امام و نهضت ایشان در آن جریان طلاب را به منزل مراجع میبردم. یک شب در منزل آقای گلپایگانی رفتیم، صحبت کردم و بیشتر از سایرین با حملات روبهرو شدم. ایشان نیز برخورد تندی با بنده کرد و پس از آن شهریه مرا قطع کرد.»موسویخویینیها در سال ١٣٥٠ به تهران آمد و در مسجدی در نیاوران با نام «جوزستان» منبر میرفت و به تفسیر قرآن در شبهای ماه رمضان میپرداخت.
اما نوع خاص تفسیر او حکایات تازهای را پیرامونش به وجود آورد؛ حکایاتی که در نامه علی مطهری به موسویخویینیها اینگونه مورد بحث قرار گرفت: «شهید مطهری نسبت به طرح مباحثی که شما در مسجد جوزستان به عنوان تفسیر قرآن مطرح میکردید، معترض بوده و آن مباحث را دارای ریشههای مادی میدانستهاند»، البته موسویخویینیها این ادعا را هرگز بیپاسخ باقی نگذاشت: «به طوری که بنده در آن سالها که به تهران آمده بودم، با آقایان مطهری و بهشتی ارتباط بسیار صمیمانهای داشتیم و جلسات پیوسته هفتگی یا دوهفتگی میان ما برگزار میشد. اصلا در آن زمان نه آقای مطهری و نه آقای بهشتی به بنده نگفتند که مباحث تفسیریام اشکال و انحراف دارد.»
موسویخویینیها در این زمان از فعالیت سیاسی نیز غافل نبود. همکاری با سه عضو سازمان مجاهدین خلق پیش از اعلام تغییر ایدئولوژی باعث میشود تا او سال ١٣٥٥ بازداشت و کلاسهای مسجد جوزستان تعطیل شود. موسویخویینیها به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و انتقال اسلحه به آنان و همچنین پخش اطلاعیههای آیتالله خمینی به ١٥ سال حبس محکوم شد.»یکی از عجیبترین گفتهها درباره زندگی محمد موسویخویینیها به سفر او به شوروی و تحصیل در دانشگاه پاتریس لومومبای مسکو اختصاص دارد.
خویینیها در تنها واکنشی که نسبت به این حرفها درباره خود داشته است، میگوید: «در سالهای اخیر کتابی به نام شنود اشباح منتشر شد که در ارتباط با من یادداشتهایی را از مجلات خارجی جمعآوری کرده بود و مرا اینطور معرفی کرد که یک عنصر وابسته به شوروی هستم، تحصیلاتم نیز در دانشگاه پاتریس لومومبا در مسکو بوده است. این کتاب اینطور میخواهد القا کند که چون من از نزدیکان امام بودم، خواستههای شوروی را به امام القا میکردم. حتی به خاطر دارم نخستین سالی که بنده به عنوان امیرالحاج به مکه مشرف شدم، در تمام نشریات عربستان این مطالب را چاپ کردند که بگویند این کسی که آمده، مارکسیست است و وابسته به شورویهاست و اصلا بزرگ شده مسکو است.»
آزادی از زندان و ادامه مبارزه
موسویخویینی پس از ١٠ ماه که از زندان آزاد شد، بار دیگر فعالیتهای خود را از سر گرفت. بخش عمدهای از فعالیتهای ضدرژیم او در این مقطع به عنوان خطیبی سیاسی در مساجد تهران در اسناد ساواک به نام «موسوی» ثبت شده است. مهمترین اتفاق این دوره اما تشکیل جامعه روحانیت مبارز است. حسن روحانی در خاطرات خود درباره تشکیل جامعه روحانیت مبارز تهران میگوید: «تشکیلات جدید و با هدف رهبری نهضت در تهران و شهرستانها تحت عنوان جامعه روحانیت مبارز تهران، در اوایل سال ١٣٥٦ شکل گرفت.
در نخستین جلسهای که تشکیل شد، شماری از مشاهیر روحانیت مبارز مانند شهید دکتر بهشتی، شهید علامه مطهری، آیتالله موسویاردبیلی، امام کاشانی، انواری، موحدیکرمانی، موسویخویینیها، شهید شاه آبادی، شهید محلاتی، ناطقنوری، اینجانب و تعداد دیگری از دوستان حضور داشتند.» تشکیلاتی که علاوه بر شورای مرکزی جلسات مناطق را نیز به طور پیگیر برگزار میکرد.
روزهای نوفللوشاتو
پس از سفر آیتالله خمینی به فرانسه، موسویخویینیها نیز خود را به پاریس و دهکده نوفل لوشاتو میرساند. موسویخویینیها در زمان حضور در فرانسه، به همراه سیداحمد خمینی به ایتالیا رفت و برای نخستین بار در برابر پرسش رسانههای اروپایی حاضر شد و انقلاب ایران را تحلیل و تفسیر کرد و حتی یک روز هم به آلمان غربی سفر کرد. خویینیها یکی از افرادی بود که به همراه سیداحمد خمینی، صادق طباطبایی و دیگران با پرواز حامل امام خمینی در روز ١٢ بهمن به ایران بازگشت و «اموال امام را به امانت نزد خود نگاه داشت تا اگر ایشان بازداشت شد، اسناد و اموال در اختیار رژیم قرار نگیرد.»
رهبر معنوی دانشجویان در تسخیر
ماجرای اشغال سفارت امریکا در روز ١٣ آبان ١٣٥٨ خود یکی از مهمترین وقایعی است که محمد موسویخویینیها در آن نقش کلیدی ایفا کرد. انتشار اسناد مرتبط با سفارت امریکا یکی دیگر از اتفاقاتی است که حرف و حدیثهای بسیاری را برای موسویخویینیها به دنبال داشت. هرچند او درباره چگونگی انتشار این اسناد میگوید: «آن زمان سعی میشد اسنادی از صدا و سیما و رسانههای عمومی منتشر شود که به نوعی به مساله امریکا و عوامل این کشور در ایران مربوط شود.» اما همواره در طول سالهای پس از انقلاب نوع انتشار این اسناد یکی از مهمترین انتقاداتی بوده که به موسویخویینیها وارد شده است.
شورای نگهبان یک نفره
محمد موسویخویینیها فارغ از نقشهایی که در تسخیر سفارت امریکا بازی کرد، نخستین بار پس از انقلاب به عنوان نماینده امام خمینی و عضو شورای سرپرستی صداوسیما برگزیده شد. اما اول دی ماه ١٣٥٨ امام خمینی وظیفه مهمتری را بر دوش او قرار داد: «نماینده تامالاختیار امام در تعیین و تایید صلاحیت کاندیداهای نخستین دوره انتخابات ریاستجمهوری». این حکم ٤٥ روز پس از اشغال سفارت، برای خویینیها صادر شد.
قرار بود خویینیها به صورت انفرادی نقش شورای نگهبان را ایفا کند. او از میان ١٠٦ کاندیدا، فقط ٨ نفر را واجد صلاحیت دانست. خویینیها در دفاع از این تصمیم خود در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه در روز ٢١ دی ٥٨ در مورد ثبتنام بیش از صد کاندیدا گفت: «تشخیص واجد صلاحیت بودن امر بسیار خطیر و مهمی است که این به عهده ملت ایران است اما این کاری که من خواهم کرد در صورتی که ملت ایران اجازه بدهند افرادی که صددرصد فاقد صلاحیت هستند حذف خواهم نمود.»موسویخویینیها با همه اتفاقات سال ٥٨، بدون شک یکی از نمایندههای راه یافته به دور اول مجلس شورای اسلامی در خرداد ١٣٥٩ لقب گرفت. او در هیات رییسه به عنوان نایبرییس اول انتخاب شد.
درحالی که اکبر هاشمیرفسنجانی رییس این مجلس بود و محمد یزدی، نایبرییس دوم. این سه نفر در طول سالهای بعد در جریان انتخابات بسیاری نامشان در کنار هم آورده شد. بدون شک مهمترین تصویری که از محمد موسویخویینیها در خاطرات روزهای پس از انقلاب اسلامی به جا مانده، نطق توفانی او در موافقت با عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنیصدر به عنوان نخستین رییسجمهوری اسلامی ایران است.
روزهای پس از بنیصدر
در روزهایی که دیگر ایران انقلابی بنی صدر را به عنوان رییسجمهور نمیبیند، موسویخویینیها مورد سوء قصد قرار میگیرد. بر اساس خاطرات آیتالله هاشمیرفسنجانی، خویینیها در روزهای پایانی آذر سال ٦١ مشغول مباحث اقتصادی بوده است. حادثه دیگری که در سال ٦٢ اتفاق میافتد و در مورد موسویخویینیها مهم جلوه میکند، نظر مثبت امام برای انتخاب او به عنوان وزیر اطلاعات است. اما در نهایت محمد محمدینیک به عنوان وزیر اطلاعات انتخاب شد. سال ١٣٦١ موسویخویینیها از سوی امام به عنوان «امیرالحاج» ایران انتخاب شد تا نخستین مراسم برائت از مشرکین را موسویخویینیها در روز ٢ مهر سال ١٣٦١ برگزار کند و از سوی ماموران سعودی بازداشت شود.
خاطره هاشمی درباره این روز بهشدت خواندنی است: «امروز آقای موسویخویینیها و چند نفر دیگر را در مکه هنگام تظاهرات بازداشت کردهاند - یا احضار کردهاند - و پس از مدتی آزاد کردهاند. عربستان در مخمصه افتاده. » کار به جایی میرسد که در روز ١٧ مهر ١٣٦١ موسویخویینیها از عربستان اخراج میشود.
پرونده انفجار نخستوزیری
موسویخویینیها تیرماه ١٣٦٤ از امام حکم دادستانی کل کشور را میگیرد. یکی از قضایایی که موسویخویینیها با ورود به دادستانی با آن دست و پنجه نرم کرد، ماجرای انفجار نخستوزیری در ٨ شهریور ١٣٦٠ بود. فرار کشمیری عامل اصلی ماجرا باعث شد که اسدالله لاجوردی دادستان انقلاب تهران نزدیکان دفتر نخست وزیری از جمله بهزاد نبوی و خسرو تهرانی را بازداشت کند. تقی محمدی، عضو دفتر اطلاعات نخستوزیری که پس از انفجار بهعنوان کارداری سفارت افغانستان منصوب شده بود نیز احضار و البته در مسیر بررسی پرونده خودکشی میکند. ٦١ تن از وزرا، نمایندگان و مسوولان طوماری به دفاع از متهمان امضا و برای امام ارسال میکنند و همزمان ٦٢ نماینده مجلس نیز به قوه قضاییه تذکر داده و خواستار پیگیری جدی پرونده نخست وزیری میشوند. متعاقب ارسال طومار، امام آیتالله موسویاردبیلی، رییس وقت شورای عالی قضایی، موسویخویینیها دادستان وقت کل و رییسی دادستان وقت انقلاب تهران را به جماران فرا میخوانند. گفته میشود موسویخویینیها در این جلسه به امام میگوید که «به پرونده رسیدگی نمودیم و مساله خاصی در پروندهها وجود ندارد». و امام دستور بسته شدن پرونده را میدهد. البته اینکه امام دستور مسکوت بودن پرونده را دادهاند یا مختومه شدن آن یکی از نکاتی است که در گنجینه اسرار باقی مانده است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
موسویخویینی در سالهای دهه ٦٠ حکم دیگری نیز از امام دریافت کرد. نام او به همراه آیتالله خامنهای، اکبر هاشمیرفسنجانی، عبدالکریم موسویاردبیلی، محمدرضا توسلی و میرحسین موسوی در جایگاه اعضای حقیقی نه حقوقی مجمع تازه تاسیس تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت. هاشمی در خاطره روز ٢٤ بهمن ١٣٦٦ درباره نخستین جلسه این مجموعه مینویسد: «شب نخستین جلسه مجمع تشخیص مصالح برای احکام حکومتی در دفتر آقای خامنهای تشکیل شد. شش فقیه شورای نگهبان و آقایان خامنهای، موسویاردبیلی، میرحسین موسوی نخستوزیر، موسویخویینیها دادستان کل کشور، توسلی رییس دفتر امام، من و احمد آقا بودیم.»
مشاور سیاسی آیتالله خامنهای
با فوت امام خمینی در خرداد سال ١٣٦٨ و انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر تازه انقلاب، پسازچندی او در کنار میرحسین موسوی، سیدمحمد خاتمی و محمدرضا باهنر در حلقه مشاوران آیتالله خامنهای قرار میگیرد.
مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری
تاسیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری توسط آیتالله هاشمیرفسنجانی را باید برای استفاده از تجربیات سیدمحمد موسویخویینیها دانست. بر همین اساس هاشمیرفسنجانی او را به عنوان رییس این مرکز منصوب میکند اما گذشت یک سال و افزایش افزایش اختلافات با هاشمی باعث میشود تا موسویخویینیها از ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری استعفا دهد.
مدیر مسوول روزنامه سلام
خویینیها پس از بیرون آمدن از مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری و جلوگیری از ورود چپهای اسلامی برای انتخابات خبرگان مجاب میشود تا روزنامه تاسیس کند. نام روزنامه را هم سیداحمد خمینی پیشنهاد میدهد: «سلام». این روزنامه به خصوص در دولت دوم هاشمیرفسنجانی به یکی از منتقدین اصلی دولت تبدیل شد. سلام در دوره حیات خود دوبار محاکمه شد. نخست در میانه دهه ٧٠ که منجر به تعدیل آن شد و سرانجام در سال ١٣٧٨ که برای ٥ سال توقیف شد. سلام به دلیل انتشار نامهای منتسب به سعید امامی در این روزنامه، توقیف شد.
روزهای پس از سلام
موسویخویینیها البته پس از توقیف سلام نقشهای دیگری نیز بر عهده گرفت. او در سال ۱۳۸۴ و پس از استعفای مهدی کروبی از دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز، به عنوان دبیر این مجمع برگزیده شد. او در سال ٨٨ و پیش از برگزاری انتخابات حرفهای مهمی درباره اصلاحطلب و اصولگرا بودن زد و گفت: « من نمیدانم چه انسان خیراندیشی نخستین بار از واژه اصلاحطلبی استفاده کرد، اما هرکسی که بود کار شایستهای را انجام داد. در ابتدا جریان مقابل هم تلاش میکرد خود را اصلاحطلب بنامد اما موفق نشدند این واژه را مصادره کنند. البته ما هم در ابتدا تلاش نمیکردیم که اصلاحطلب خوانده شویم. در هرصورت ما اصلاحطلب نامیده شدیم و طرف مقابل اصولگرا.»
چرایی سکوت
«بنده از ابتدا هم زیاد اهل مصاحبه و سخنرانی و اینگونه اقدامات نبودم. در تمام سالهای انتشار سلام شاید فقط یک بار آن هم در مورد ١٣ آبان یا ٢٢ بهمن با خبرنگار سلام مصاحبه کردم.» این پاسخی است که سیدمحمد موسویخویینیها درباره سکوتش به زبان میآورد. موسویخویینیها در مصاحبهای که چند سال پیش انجام داد گفت لیبرال نشده و حتی ١٨٠ درجه نیز تفاوت نکرده است.
همین است که باید گفت سیدمحمد موسویخویینیها همانی است که بوده. میداند چه زمانی سکوت کند و چه زمانی سکوتش را بشکند. اما هرچه هست این روحانی متنفذ دهه شصت هرگز قصد احیای دعوای چپ و راست را ندارد چه آنکه خودش یک بار با صراحت دلیل سکوتش را اعلام کرد، دلیلی که میتواند پرده از رمز و راز توصیه سیاسی به نجفی برای عدم معرفی تخلفات شهرداری در دوران محمد باقر قالیباف باشد: «حاضر نیستم که دعوا را دوباره شروع کنم.»
حرفهای تازه
سیدمحمد موسویخویینیها این روزها در کانال تلگرامیاش به مخاطبین خود پاسخ میدهد. بخشی از صحبتهای او در زیر آمده است:
روحانیت در دوران پهلوی از حکومت و از دربار، یعنی از مرکز ثقل سیاسی کشور جدا بود و در امور کلان کشور دخالتی نداشت؛ روحانیت در کنار مردم بود و مانند مردم ستمهای فراوانی از رضاشاه و پسرش دید. امامخمینی، که رهبری انقلاب را در دست داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تعیین دولت موقت رهسپار قم شد و به پایگاه اصلی خود بازگشت. ولی افسوس از رفتار کسانی که جایگاه خود، مردم، انقلاب و رهبری آن را به درستی فهم نکردند و راه خود را از انقلاب و رهبری آن جدا کردند. افسوس که آنان خیلی زود فراموش کردند که در سال ۵۷ مردم فتوای امام را پذیرفتند که «شاه باید برود» و بر منطق «شاه سلطنت کند، نه حکومت» خط بطلان کشیدند؛ و صد افسوس که در متن و بطن رفتار سیاسی خویش جایی برای این شعار مردم ایران و رهبرشان که امریکا را پس از ظلم و ستم سالهای بس دراز دشمن شماره یک خود میدانستند، باز نکردند. بههرحال آنها صلاح خویش دانستند که راه خود را جدا کنند و در اداره امور کشور امام را تنها بگذارند و سرانجام امام ناگزیر شد که با ورود روحانیت به امور اجرایی کشور موافقت کند.
امام حتی در نخستین انتخابات ریاستجمهوری با وجود چهرههای نامداری در اطراف خود از جمله مرحوم شهید بهشتی با نامزدی روحانیون برای احراز پست ریاستجمهوری موافقت نکردند. ولی آنان که امام دستشان را گرفت و بر صدر نشاند، قدر نشناختند و راهی رفتند جز راه انقلاب.
به باور من، امام و دیگر روحانیون برای شرایط جدید، یعنی ورود روحانیون به عرصه امور اجرایی کشور، خط مشی روشنی از پیش معین نکرده بودند؛ به این معنا که روشن نبود روحانیون باید چگونه مدیریت امور اجرایی کشور را به دست بگیرند که هم اسیر تشریفات و تجملات آن نشوند و هم رضایت حداکثری مردم را جلب کنند و هم آلوده به چرب و شیرین قدرت نشوند و هم جایگاه پیشین خود را در میان جامعه حفظ کنند؛ و چون آماده این وضعیت نبودند، شد آنچه شد.
پیش از پیروزی انقلاب، روحانیون در نزد مردم محترم بودند، چون معلم دین و آموزگار شیوه دینداری بودند و هرگاه از ناحیه رژیم پهلوی تحت فشار قرار میگرفتند در میان مردم، محبوبتر و محترمتر میشدند. روحانیون نزد مردم ارجمند بودند چون حرام و حلال را به آنان میآموختند و راه قرب به خدا را در گفتار و رفتار به آنان نشان میدادند.
امروز اما پدیدهای که وجود دارد این است که بسیاری از روحانیون قدر میبینند و مردم آنان را بر صدر مینشانند اما نه به آن علت که در گذشته بود و به آن اشاره کردم، بلکه به این علت که از حاکمیت، به اراده خود یا به اراده قاهره، فاصله پیدا کردهاند و روحانیون دیگری هم هستند که دستی در قدرت دارند و مردم هرگاه مشکلی یا خواستهای داشته باشند به خدمتشان میرسند و تعظیمشان میکنند تا شاید به خواسته خود برسند یا مشکلی از مشکلاتشان برطرف شود؛ این آفت بزرگی است که بر درخت تناور هزار و چندصدساله روحانیت وارد شده است. بجاست که از مراجع بزرگ و عالمان فرهیخته حوزههای علمیه، متواضعانه تقاضا کنم که چارهای بیندیشند تا روحانیت با حفظ استقلال خود، هم در نظام اجرایی کشور صادقانه و خالصانه خدمت کند. امروز و فردا و فرداها هم باز این روحانیت است که مانند گذشته در کنار مردم خواهد بود و خواهد ماند و در عبور از گردنهها خلق خدا را یاری خواهد کرد؛ در سالهای پشت سر خود نیز شاهد این قضیه بودهایم. مبادا تلخیهایی که مردم از رفتار بعضی از روحانیون چشیدهاند آنان را از این قافله مأیوس کند، قافلهای که بیش از هزار سال راه پیموده و تجربهها اندوخته و با مردم زندگی کرده و در فراز و فرودها در کنارشان بوده است. در همین یکصد سال اخیر، نهضت مشروطه مردم ایران با رهبری عالمان بزرگی همچون آخوند خراسانی، نایینی، مازندرانی، سیدمحمد طباطبایی، سیدعبدالله بهبهانی و... به پیروزی رسید و باز هم مردم ایران به رهبری عالمان مجاهد و فداکار و سرآمد آنان، امامخمینی ، بر رژیم ظالم و وابسته پهلوی پیروز شد و کشور و ملت را از شر نظام شاهنشاهی نجات داد.
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۷۲۰۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال یک عروسی در هتل اسپیناس پارسیان!
مطهره شفیعی در روزنامه آرمان ملی نوشت: شایعه در همه فرهنگهای بشری وجود دارد و پدیدهای است که براساس شنیدهها و زمینه قبلی افکار عمومی شکل میگیرد. بشر در زندگی روزمره خود با دوستان، آشنایان، همکاران و مانند آنها شایعات زیادی را میشنود و یا منتشر میسازد.
لیکن با توجه به ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی هر جامعه برخی شایعات زمینه مناسبی برای نقل و انتشار مییابند. بارها پیش آمده که شایعاتی درباره شخصیتهای سیاسی مطرح شده که بعضا چالشهایی برای آن شخصیت ایجاد کرده و یا در مواردی جامعه با توجه به شناخت قبلی از آن شخصیت، به رد شایعه پرداختهاند. البته برخی از آنها هم صحت دارد.
از چند روز گذشته شایعاتی درباره ازدواج دختر شمخانی منتشر میشود. به نوشته «فراز»، برگزاری یک جشن عروسی در این هتل حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان آب میخورد. پس از آن علیاکبر رائفیپور، سخنران جنجالی به برگزاری عروسی دختر علی شمخانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی در هتل اسپیناس پلاس واکنش نشان داد.
او نوشت: «اگر متهم به سیاهنمایی نمیشویم اجازه داریم بپرسیم چطور برای مردم از صبوری در مقابل تحریمهای اقتصادی بگوییم وقتی مراسم عروسی دختر دبیر سابق شورای عالی امنیت در یکی از مجللترین و گرانترین تالارهای کشور برگزار میشود؟ دوم آنکه آیا در مقابل این هتل هم «ون»های گشت ارشاد مستقر میشوند.» مرتضی دانایی (خبرنگار) با انتشار تصویری از کارت این عروسی به کنایه نوشت: «دم طراح کارت عروسی دختر این آقا گرم که از طرحهای آماده و رایگان Canva استفاده کرده و حتی فونت فارسی هم نریخته و احتمالا میلیونها تومان بابت این چرت و پرت از آنها پول گرفته.» یک نماینده مجلس هم مدعی شد: همین چند شب گذشته یکی از مسئولان عالی سابق کشور مراسم دختر خود را در هتل اسپیناس پالاس برگزار کرد که در آنجا باید گشت ارشاد مدیران ورود پیدا میکرد.
با این روشها ما نمیتوانیم مطلوب را حاصل کنیم. سیره امامین انقلاب و حاج قاسم سلیمانی نیز این چنین نبوده است و امروز هم دفتر مقام معظم رهبری نیز به این نوع رفتارها تذکر جدی دادند. معینالدین سعیدی با اشاره به اینکه حجاب یک واجب شرعی است، بیان داشت: من معتقد هستم حجاب یک واجب شرعی و سیاسی است، اما در کنار آن تقویت سفرههای مردم یک واجب شرعی، سیاسی و تقویت ارزش پول ملی هم یک ضرورت شرعی است و اینکه اصلاح نظام بانکداری باید اتفاق بیفتد و اینها اولویتهای مهمتر مردم هستند.
روزی که شمخانی پول شیرینی هم نمیداندبرگزاری ازدواج در هتل پارسیان با ادعاهای سابق شمخانی در تناقص است. محمد درودیان، پژوهشگر تاریخ جنگ اخیرا کتابی را تحت عنوان «نقبی بر درسها و دستاوردهای جنگ» منتشر کرده که شامل گفتگو با ۲۴ شخصیت نظامی و سیاسی است. شمخانی در گفتوگویی که در این کتاب منتشر شده، گفته است: «ما هیچوقت بر اساس مسائل شخصی که بهترین آن جان است تصمیم نمیگرفتیم، این روحیه موتور اصلی ما در تمام مسئولیتهایی است که پس از انقلاب پذیرفتیم و بهراحتی انتقادپذیریم، منعطفیم، تکبر نداریم، با حداقلها میسازیم، احساس برتری قومی و خویشی بر کسی نداریم.
به همین دلیل وقتی میگویند مشکل بودجه دارید، صرفهجویی کنید، در مسائل تشریفاتی بدون اینکه کسی به ما بگوید، در این گرانی یک ریال پول میوه و شیرینی و گل نمیدهم، یعنی نمیگذارم بدهند. همیشه هم میوه را از خونهام میآورم. اینها تازه میخواهند این را دستورالعمل کنند.»
شایعات سال ۹۸ درباره ثروت شمخانیهاطبیعی است این خبر میتواند از سوی برخی بدخواهان شمخانی مطرح شده باشد و جالب است که در سال ۹۸ هم شایعاتی درباره خانواده شمخانی مطرح شد، از جمله اینکه هزینه دانشگاه حسین شمخانی فرزند علی شمخانی در لبنان ۱۰ هزار دلار است. اخبار دیگر نشان میداد موعود شمخانی و محمدهادی شمخانی برادرزادههای علی شمخانی در پستهای بالا مشغول شدهاند. یکی در سفارت ایران در روسیه و دیگری سازمان منطقه آزاد اروند.
در آن زمان یک منبع مطلع نزدیک به دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: «خبر سازیهای مغرضانه و هدفمند که طی ماههای گذشته علیه دریابان شمخانی و خانواده ایشان انجام شده، ناشی از برخی اغراض سیاسی بوده که در صورت لزوم سرشاخههای داخلی و خارجی آن معرفی شده و به اطلاع رسانهها خواهد رسید.»، اما اکنون درباره ازدواج دختر شمخانی در هتل گرانقیمت توضیحی داده نشده است.
مروری بر ازدواجهای سیاسیشایعه درباره ازدواج فرزندان سیاسیون ویژگیهای منحصر به خودش را دارد، چنانکه هویت عروس و داماد، محل برگزاری جشن عروسی، میزان هزینه برگزاری جشن عروسی و... مدنظر است. ازدواج دختر محمود احمدینژاد با مهدی خورشیدیآزاد یا ازدواج پسر احمدینژاد با دختر مشایی، ازدواج پسر محمدعلی رامین با مهناز افشار از جمله ازدواجهای خبرساز در دو دهه اخیر بوده است. ازدواج سیاسیون گذشته، اما حواشی کمتری داشت و آنچنان محل بحث نبود مانند ازدواج علی لاریجانی با دختر شهید مطهری. علی لاریجانی در ۲۰ سالگی با دختر شهید مرتضی مطهری بهنام فریده که ۱۵ سال داشت ازدواج کرد.
ازدواج آیتا... صادق آملی لاریجانی با دختر آیتا... وحید خراسانی بر اساس سنت پیامبر (ص) و بر پایه ساده زیستی بنا شد. ازدواج فائزه و فاطمه ۲ دختر مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی با پسران آیتا... لاهوتی از دیگر ازدواجهای دوران انقلاب اسلامی به شمار میرفت. مرحوم هاشمی رفسنجانی و آیتا... حسن لاهوتی هر دو از مبارزان سیاسی با رژیم پهلوی بودند و همین سوابق و مناسبات سبب شد که فرزندان آنها با هم ازدواج کنند. سیدیاسر خمینی فرزند میانی سیداحمد خمینی و نوه امام خمینی (ره) محسوب میشود که با دختر سیدمحمد صدر ازدواج کرده است. سیدمحمدرضا خاتمی در نیمه دهه ۶۰ خورشیدی با زهرا اشراقی نوه امام خمینی (ره) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند بهنامهای فاطمه و علیرضا است. نعیمه اشراقی سومین فرزند شهابالدین اشراقی داماد امام راحل و صدیقه خمینی هفتمین نوه امام خمینی (ره) با سید محمد حسن طاهری پسر آیتا... طاهری اصفهانی امام جمعه سابق اصفهان ازدواج کرده و صاحب ۲ فرزند به نام حسین و نعیما است. ازدواج صدیقه خمینی فرزند سوم امام راحل با آیتا... شهابالدین اشراقی که در نخستین روزهای انقلاب از همراهان صدیق امام خمینی (ره) محسوب میشد. حجتالاسلام رسولی محلاتی دختران خود را به عقد حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری رئیس مجلس چهارم و پنجم و عباس آخوندی وزیر اسبق راه و شهرسازی درآورده است.
ناطق نوری دارای هشت فرزند است که ۲ پسر به نامهای مصطفی و مجتبی مشهورترین آنها هستند. حسن خمینی نوه ارشد امام خمینی (ره) با ندا موسوی بجنوردی دختر مرحوم آیتا... سید محمد موسوی بجنوردی عضو سابق شورای عالی قضائی و عضو ارشد مجمع روحانیان مبارز ازدواج کرد که حاصل این ازدواج فرزندانی با نامهای احمد، نرگس، فرشته و محمدهادی است. ازدواج سیدابراهیم رئیسی با جمیله علمالهدی، دختر آیتا... سیداحمد علمالهدی امام جمعه مشهد یکی دیگر از ازدواجهای سیاسی تاریخ انقلاب به حساب میآید که حاصل این ازدواج دو دختر است.
tags # اخبار سیاسی سایر اخبار آیا انسان میتواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ چرا نئاندرتالها محتویات معده حیوانات را میخوردند؟ (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟