گزارشی از رونمایی از سایت نقد داستان
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۸۵۹۱۴
فرهنگ>ادبیات - همشهری آنلاین:
سایت تخصصی «نقد داستان» با حضور جمعی از نویسندگان، منتقدان، ادبجویان دورههای آلجلال و سرپرست معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رونمایی شد.
به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، به مناسبت روز شعر و ادب پارسی و در ادامه برنامه آموزشهای ادبی و استعدادیابی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، عصر سهشنبه (۲۸ شهریور)، سایت «نقد داستان» برای نقد و بررسی تخصصی آثار داستانی نویسندگان فارسیزبان آغاز به کار کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این مراسم که با متنخوانی سردبیر و منتقدان فعال در پایگاه تخصصی نقد داستان، همچنین مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی همراه بود، علاوه بر سرپرست معاونت فرهنگی ارشاد، جمعی از مدیران این وزارتخانه نیز حضور داشتند.
نقد ادبی، ذرهبین جادویی است
دکتر محمد سلگی سرپرست معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم گفت: بسیار مفتخرم که به مناسبت آغاز یک فعالیت اجتماعی در حوزه نقد ادبی و نقد داستان در جمع شما حضور دارم و بسیار امیدوارم که این تلاش گروهی، که در امتداد سنت نقد هم هست، راهها و روشهای تازهای را کشف کند و به توسعه و تکامل هرروزه گفتمان نقد کمک کند. بحثهای زیادی درباره نقد و چیستی و روش و آثار آن هست که خوب است از همین اول بین خودمان مسئله را روشن کنیم و البته این تعریف در میان هر اقدامی هم لازم است.
او ادامه داد: از نظر من، نقد چیزی جز گفتوگو نیست. یک اثر ادبی خلق میشود که مثل هر سخن دیگر، نیاز به شنیده شدن و مهمتر از آن، نیاز به پاسخ دارد و گرنه پژمرده میشود. شاید به این خاطر که گفتمان نقد کمتر به قدرت آلوده شده است و تا به حال ساز و کارهای خوبی برای این سلامت درونی از خود نشان داده، بتوان آن را نابترین و صادقانهترین شکل از بیانگری دانست. این نکته به خصوص در مورد نقد ادبیات داستانی آشکارتر است.
سلگی خاطرنشان کرد: بیشتر از هزار سال است که عموم مردم ایران درباره قصههای شاهنامه صحبت میکنند و منتقدان هم به اقتضای گفتمانهای غالب در دوران مختلف، به نقد آن پرداختهاند. از دل خود همین نقدها میتوان به صورت مستقیم و غیرمستقیم و به صورت سلبی و ایجابی، برای سازماندهی و اداره بهتر جامعه بهره برد. مردم هم به فهم بهتری از خود و جایگاه خود در دنیا میرسند.
سرپرست معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار کرد: نقد ادبی یک ذرهبین جادویی است که همزمان که ما یک اثر را نقد میکنیم به درجات بالاتری از خودآگاهی میرسیم. پس باید همچون گذشته خود نقد را هم نقد کنیم، روشهای جدیدی برای آن پیدا کنیم و مهمتر از همه نقد و روشهای آن را به میان مردم بیاوریم.
سلگی در پایان گفت: سایت نقد داستان از این نظر یک مسئولیت مهم و جایگاهی تکرارناپذیر دارد. چون همه نقدهای این سایت با فاصله کوتاهی منتشر میشود و همگان امکان شنیدن و پاسخ به آنها را دارند و انعکاس آن در فضاهای عمومی بیشتر است. حاصل نقد چیزی جز توسعه فرهنگی نیست؛ فرهنگی توسعهیافته است که خود بتواند محصولاتش را ارزیابی کند و امیدوارم با توسعه گفتمان نقد بتوانیم به سمت توسعه فرهنگی حرکت کنیم. حال با طلب یاری از خداوند جان و خرد، به خوشیمنی روز ملی شعر و ادب فارسی، آغاز به کار رسمی پایگاه نقد داستان را تبریک میگویم و برای بانیان و طراحان آن در ادامه راه آرزوی توفیق میکنم.
حالا خیالم راحت است
در این مراسم، مهدی قزلی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی با خوانش متنی با عنوان «حالا خیالم راحت است» به یک خاطره از زمان دانشجویی خودش اشاره کرد و در نهایت گفت: حالا خیالم راحت است ۱۰ - ۱۵ منتقد جمع هستند در این پایگاه نقد داستان که هر نویسندهای چه تازهکار، چه کهنهکار، هر جای ایران که هیچ، هر جای عالم به فارسی داستان مینویسد، برایش نقد کنند.
هنوز به تکامل فکر میکنیم
همچنین غلامرضا طریقی سردبیر پایگاه نقد شعر که سایت تخصصی او نیز در اردیبهشت امسال، زیر نظر بنیاد شعر و ادبیات داستانی آغاز به کار کرد، در این مراسم گفت: پنج ـ شش ماه قبل، من در جایی شبیه به همینجا ایستادم و آغاز ماجرای «پایگاه نقد شعر» را اعلام کردم. حالا احسان رضایی میخواهد وارد گود نقد داستان شود. پاییز سال قبل بود که مهدی قزلی گفت: بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان میخواهد امکان نقد را برای همه شاعران جوان فراهم کند و بعد گفت اگر مردش هستی یاعلی. از همان روز، ماجرا آغاز شد. ما اولین بودیم. و اولین بودن علاوه بر حسنها، سختیهایی هم دارد که مال ناشناس بودن مسیر است. چند ماه دست و پا زدیم تا بشود آنچه باید میشد. از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، میدانستم سایت به درد خیلیها خواهد خورد، اما حدس نمیزدم که به این سرعت، پایگاه، پناهگاه این تعداد از شاعران جوان شود. شش ماه است که مدام در حال افزایش امکاناتیم و هنوز به تکامل کار فکر میکنیم.
نقد داستان در اینجا نوپا است
در این مراسم احسان رضایی سردبیر سایت تخصصی نقد داستان نیز متنی را خواند که در آن با اشاره به افتتاح سایت تخصصی نقد شعر گفت: اردیبهشتماه بود که انجمنهای ادبی از استانهای مختلف جمع شدند و در مراسم اختتامیه، ضمن برنامههای جشنواره، من شعر خواندم و غلامرضا طریقی از وزیر دستخطی گرفت و سایت نقد شعر هم افتتاح شد. بعد که استقبالها را دیدیم، قرار شد سایت نقد داستان را هم راه بیندازیم.
او افزود: نقد شعر، سابقهای هزارساله در کشورمان دارد. اما نقد داستان هم مثل داستان مدرن، در اینجا نوپا است. اتاق نقد هنوز خالی است، قاب عکسهای روی دیوار کم و انگشتشمار هستند و راه زیادی در پیش رو داریم. پایگاه نقد داستان اما دوست دارد بخشی از این مسیر طولانی را برود.
منتقد، داروغه مچگیر نیست
حبیب یوسفزاده، نویسنده و منتقد نیز در این برنامه متن خود را خواند و گفت: واقعیت این است که بسیاری از اهل ذوق، تلقیشان از منتقد ادبی، یک داروغه مُچگیر است که به زعم آنها از بیهنری مجبور است خود را به ساقه ادبیات بچسباند و از آن تغذیه کند. این خصمپنداری منتقد، آفتی است که پیشکسوتان را به توهم استغنا و نوقلمان را به اعتمادبهنفس کاذب و کممایگی میکشاند. بیشک اعتماد و تواضع در برابر منتقدانِ دستگیر و نه مُچگیر، میتواند گوهرآثار ادبی ما را تراش دهد تا باز هم در گنجینه ادبیات دنیا مرتبه شایسته نیاکانمان را تکرار کنیم. امیدوارم چراغی که امروز برافروختهایم، گامی رو به جلو در احیای رسم نیکوی آینهداری در عرصه ادبیات باشد؛ آینههای صاف و بیغرض. نه محدب، نه مقعر. بله، نقد سالم و کارساز گاهی کمی درد دارد، اما در نهایت هشداری است برای اقدام به بهبودی.
آنچه نقد سالم و بیغرض به ما میآموزد
همچنین آناهیتا آروان، نویسنده و منتقدی که خود را از شمال کشور به مراسم رونمایی از سایت تخصصی نقد داستان رسانده بود، با اشاره به مکاتباتش با بخش داستان کیهان بچهها و خسرو باباخانی، مسئول این بخش در سال ۱۳۷۹ گفت: سال 79، 25 سالم بود و همین امروز شمع 42 سالگیام را فوت کردهام، اما پس از ۱۷ سال شیرینی و شکوه یاد همه انسانهای شریف و بزرگواری که دانش و تجربه سالیانشان را از من دریغ نکردند دست و دلم را میلرزاند؛ زیرا عظیمترین چیزی که نقد سالم بیغرض به من آموخته، ایمان به اصالت هنر ناب و گوهر درخشان باور به خویشتن بوده است.
او ادامه داد: بدون تردید همه صاحبان آثار ارزشمند، وامدار نخستین شنوندگان و تماشاگران آگاه و دلسوز آثارشان هستند؛ چرا که هر اثر درخشان و قابل اعتنا به واقع فریادی بوده است از سر درد، زیبایی و یا حیرت که از نادیدنیترین، پیچیدهترین و ناشناختهترین اعماق جان و روح انسان هنرمند برآمده است. در مقام یک نویسنده، هنرمند، منتقد و یا مخاطب کار ما این است که بیاموزیم و تجربهها و دانستههامان را از یکدیگر دریغ نکنیم که هر بار با خلق اثری درخشان بر حیرت ما و زیبایی جهان افزوده خواهد شد.
من کجای داستانم؟
محمدرضا شرفی خبوشان نیز با خواندن متنی با عنوان «کجایِ داستانم؟» در مراسم رونمایی از سایت تخصصی نقد داستان با اشاره به نقد آثار خودش در نوجوانی گفت: نقد داستان امّا الان میتواند آدم را یاد یک سایت شسته رفته تمیز و قشنگ بیندازد، با یک عدّه منتقد و نویسنده پا به رکاب و آماده که دلشان میخواهد هرچه زودتر به شمار نویسندگان خوب و قلمهای جاندار اضافه شوند و ایران صاحب نویسندههای تازهای بشود. نویسندههایی که قرار است با داستانهای نابی که مینویسند، چشمانداز ما را وسیعتر کنند و به علاقهمان برای درک دیگری و فهم آنچه نمیدانیم اضافه کنند. قدرش را باید دانست چون نقد داستان همان تلسکوپی است که روزی من در حسرت نداشتنش، با یک دوچرخه قرضی و داستانهای رونویییشده روی کاغذهای کاهی، کوچه پس کوچهها را پا میزدم تا آخرِ ماه یک نفر پیدا شود بگوید من کجای داستانم؟
نقد برای وصل کردن است؛ نه فصل کردن
احسان عباسلو، دیگر منتقدی بود که در مراسم رونمایی از سایت تخصصی نقد داستان سخن گفت. او با اشاره به جملهای از ادگار آلن پو که میگوید «در نقد جسور خواهم بود و جدی، چه با دوست چه با دشمن.» افزود: سالها پیش دانشجو بودم. یادم هست کتابِ داستان دوستی را نقد کردم، داستانی که نشر معتبری هم آن را چاپ کرده بود. من آن داستان را نقد کردم و فکر میکردم بایست جسور باشم و جدی درست همان گونه که آلن پو گفته بود. پس نقد کردم و چه بیرحمانه هم نقد کردم. تمام نقاط و نکات منفی داستان را با صراحت و حرارت، و البته صداقت، گوشزد کردم. نتیجه آن شد که مدتها نوشتهای از آن دوست ندیدم و همواره احساس میکردم علت ننوشتن او همان نقد بیرحمانه من بوده است و این مساله مرا از درون میآزرد. گرچه اشکالات وارده به داستان ایشان همه درست بودند، اما شاید نحوه گفتن عیب یک داستان از پیدا کردن عیب آن برای منتقد مهمتر باشد.
او ادامه داد: درست است که نقد، شیوه و روش دارد و هدفمند است، اما بخشی از این شیوه، کیفیت ارائه نقد را نظارت میکند؛ شیوهای که اگر به نتیجه مثبت نینجامد، غلط عمل کرده است. هدف نقد شاید ارتقای کیفیت داستان باشد، اما در عین حال غایت آن نزدیک کردن نویسنده و منتقد به یکدیگر است. اگر این دو به هم نزدیک شوند میتوان انتظار خلق یک اثر فاخر را داشت. نقد برای وصل کردن میآید نه فصل کردن.
نقد ادبی یک امر اخلاقی است
علیرضا محمودی ایرانمهر، نویسنده و منتقد نیز در مراسم رونمایی از سایت تخصصی نقد داستان گفت: میگویند رمان و داستان کوتاه پژوهشی درباره زندگی و بودن است. ادبیات شکلی از شناخت جهان است. چیزی شبیه فیزیک یا فلسفه که هر یک به نوعی در پی آن هستند تا تعریفی از چیزهایی که پیرامون ما اتفاق میافتند، ارائه بدهند و از این رهگذر به شناختی خاص از جهان و ساز و کار آن و یا معنای آن دست پیدا کنند.
او اضافه کرد: این دقیقا همان کاری است که ادبیات هم حتی در کهنترین شکلهای باستانی خود تلاش برای انجام آن دارد؛ سیلابی از استعاره و مجاز که پیوند بینهایت چیزهای مختلف در جهان را به انسان نشان میدهد. مثلا در سخن خیام مفهوم جان آدمی و جام می را به هم پیوند میزند و در سخن هومر یا فردوسی تولد و مرگ و سرنوشت را به هم میآمیزد. یا مثلا در داستانهای مدرن هاینریش بل از نان مفهوم و احساسی زنانه میسازد یا در داستانهای ارنست همینگوی نسبتهای تازهای میان معنای مرگ و انسان و دریا را کشف میکند.
محمودی ایرانمهر در ادامه گفت: اگر چنین دریافتی از ادبیات را بپذیریم، نقد ادبی هم دیگر فقط به معنای جدا کردن سره از ناسره نخواهد بود. اگر بپذیریم که ادبیات شکلی از شناخت جهان است پس نقد ادبی نیز به ناگزیر امری اخلاقی خواهد بود. مسلما در این جا منظورم از اخلاق به معنای درستکاری و رعایت عدالت در سنجش نوشتههای دیگران نیست.
نویسنده ـ منتقد ترکیب خوبی نیست
نازنین جودت، یکی دیگر از منتقدان سایت تخصصی نقد داستان هم در مراسم رونمایی از این پایگاه با اشاره به کارگاه داستانی که در سالهای پیش در آن شرکت کرده است، به مدرس آن، مرحوم زنوزی جلالی اشاره و نحوه و روش نقد داستانها را بازگو کرد.
همچنین بهاءالدین مرشدی، نویسنده و منتقد ادبی در این مراسم با اشاره به ترس نویسندگان از نقدهای ادبی گفت: همه ما در یک حرکت دستهجمعی از همدیگر میترسیم که مبادا دیده نشویم. کسانی که از نقد ما ناراحت شوند و ما دیده نشویم. یکیاش این است که منتقد حرفهای نداریم. همهمان نویسندههایی هستیم که از سر اتفاق، از سر اجبار یا از سر چیزهای دیگر است که تن به نقادی دادهایم.
او با انتقاد از اینکه کتاب در سبد فرهنگی خانوار نیست، اظهار کرد: دولتها تلاشی نکردهاند تا کتابخوانها کتاب بیشتر بخوانند و نویسنده در کنار داستاننوشتن باید هزار کار فرهنگی و غیرفرهنگی دیگر از سر بگذراند تا زندگیاش را پیش ببرد. این تنها بخشی از آسیب ماجراست. بخشهای تاریخی هم دارد. اینکه ما آدمهای صریحی نیستیم و همهمان سنت پردهپوشی را در پشت سر خود داریم.
حقالزحمه نویسنده از حقوق آبدارچی نشر هم کمتر است
مصطفی خرامان، نویسنده نیز در این مراسم، متنی را خواند و گفت: وقتی در عمق تاریکی کبریت روشن میکنیم، به خاطر این نیست که بهتر ببینیم، میخواهیم متوجه شویم چقدر دورمان تاریک است. ادبیات دقیقاً همین کار را میکند. این نکته را فاکنر گفته است. در اهمیت ادبیات نکتههای دیگری هم گفتهاند. تاریخ جامعه از طریق ادبیات خوانده میشود. ما به شهروندان جهانی نیاز داریم که به راحتی بتوانند بخوانند، بفهمند که چرا میخوانند، نکات باریک را درک کنند و بتوانند منظورشان را به دیگران بفهمانند و این با ادبیات ممکن میشود.
او ادامه داد: ما تجربه هشت سال دفاع مقدس را داریم و به آن افتخار میکنیم. افتخارآمیز هم هست. آنجا موفق بودیم چون عقبه داشتیم. هر نیرویی را که از دست میدادیم، یکی تفنگش را برمیداشت. آیا نویسندگانی که میمیرند، کسی هست قلمشان را بردارد؟
خرامان گفت: امروز ما گرد هم آمدیم تا افتتاح سایتی را گرامی بداریم که قرار است برای نویسندگان عقبه بسازد. کار ارزشمندی است، اما ترسناک هم هست. ترسناک از این جهت که در سیستمهای دولتی، با تغییر مدیران، سیاستها هم تغییر میکند و تمام آنهایی که به این کار دلبستهاند، ناامید میشوند و ما سابقه ناامید کردن دیگران را داریم. امیدواریم اینچنین نشود.
او سپس خطاب به سرپرست معاونت فرهنگی وزارت ارشاد گفت: به حمایت از نویسندگان فکر کنید که حقالزحمهشان از حقوق آبدارچی یک نشر هم کمتر است. حتماً توجه دارید که آبدارچی را به لحاظ منزلت انسانی نگفتم؛ به لحاظ تخصص گفتم. برای نویسنده شدن باید شاگردی کرد، خون دل خورد و جانها کند. برای آبدارچی شدن فقط باید بلد باشی چای را چه جوری بجوشانی که مثل زهرمار تلخ باشد!
اینجا نیستیم که ایراد بگیریم
همچنین رامبد خانلری، نویسنده و منتقد در مراسم رونمایی از سایت تخصصی نقد داستان گفت: زمان ما همه چیز فرق داشت و این همه فرق کم کم دارد من را از شنیدن ترکیب «زمان ما» متنفر میکند. زمان ما مدرسهها، اسباببازیها، لباسها، غذاها و خیلی چیزهای دیگر جور دیگری بود. زمان ما داستان نوشتن هم جور دیگری بود. پیدا کردن نویسندهها سخت بود و رساندن داستان به دستشان سختتر، جواب گرفتن هم که تقریبا محال بود. خوششانس بودی اگر میتوانستی در جمعی ادعا کنی که داستانت را به دست فلان نویسنده رساندهای. خوشحالم که نویسندههای جوان و نوجوان در زمان ما زندگی نمیکنند. خوشحالم که این فرصت وجود دارد که داستانها را بخوانم و اگر کمکی از دستم برمیآمد دریغ نکنم.
او افزود: ما اینجا نیستیم که ایراد داستان شما را بگیریم. ما اینجا نیستیم که داستان شما را نقد کنیم و اینجا یک کارگاه مجازی داستان نیست. راستش را بخواهید هیچ نویسندهای آدم دیگری را نویسنده نکرده است و در هیچ کارگاهی نویسنده تربیت نمیشود. آدمها از همان لحظهای که به دنیا میآیند یا نویسنده هستند و یا نیستند؛ پیش از آن که پدر یا مادرشان اسمی برای آنها انتخاب کند.
عبارت نقد را سرسری میگیریم
سیّدجواد یوسفبیک، منتقد ادبی نیز که نتوانسته بود به مراسم رونمایی از سایت تخصصی نقد داستان بیاید، متن خود را فرستاده بود. این متن را احسان رضایی، سردبیر سایت نقد داستان خواند. یوسفبیک در این متن آورده بود: ما در زمانهای زندگی میکنیم که زبان، بیارج شده است و واژگان، بیقدر. از جمله واژگانی که بدون دانستن معنا و مفهومش، سرسری از آن استفاده میکنیم، «نقد» است. بارها گفتهایم و شنیدهایم که «نقد، جدا کردن سره از ناسره است.» اما در نقدهایمان، عملاً، فعل «جدا کردن» دیده نمیشود و به اعلام کردن میزان سرهها و ناسرهها بسنده میکنیم.
وی ادامه داد: منتقد، در مقام نقد، جرّاحی است که نه سلیقه و هوسش، بلکه وظیفهاش، خصوصاً در مواجهه با تازهکاران، نه تجزیه و تحلیل، و نه تفسیر است. منتقد راستین، نقد ادبی را نه به توضیح و تمجید از اثر تقلیل میدهد و نه آن را به ابتذالِ تفسیر و معنایابی میکشاند. منتقد حقیقی میداند که نقد داستان یعنی نقد داستان، نه الصاق نظرگاههای سیاسی و مذهبی و جناحی به اثر و دست و پا کردن «معنا» و «پیام» برای آن.
امیدوارم نقد ادبی اینجا هم جانی بگیرد
امیلی امرایی مترجم نیز با متنی با عنوان «روزنهای برای فارغ شدن از دوستیها و دشمنیها» به مراسم رونمایی از سایت تخصصی نقد داستان نرسید، اما متن او را سردبیر سایت خواند. امرایی نوشته بود: بسیاری از نویسندگان صاحبنام آمریکایی و اروپایی میدانند که یادداشتهای یک منتقد ادبی در ستون روزنامه نیویورک تایمز تکلیف اثرشان را روشن میکند. بخشی از وزن و اعتبار روزنامه نیویورک تایمز مدیون اوست. منتقدی ژاپنیتبار که هیچ کس از زهر قلمش در امان نیست، حالا بیش از یک دهه است که لقب قاضی بینالمللی ادبیات را به دوش میکشد.
او در بخش دیگری از این متن آورده بود: هر بار خبری از بازخورد یادداشتهای خانم کاکوتانی را میخوانم از کلمه نقد میترسم. چیزی که اینجا در ستونها و صفحات ادبی مطبوعاتمان منتشر میکنیم کی و کجا به این عیار نزدیک شدهاند؟ خیلی خیلی کم، شاید مثالهایش انگشتشمار باشند. ما تا دلتان بخواهد مرور و شرح و تفسیر کتاب میخوانیم و شاید برای همین هم مخاطب ایرانی پیش از رفتن به کتابفروشی چندان منتظر نظر منتقد ادبی نمیماند. منتقد محبوب و مورد وثوق ندارد و در بهترین حالت به همان دهان به دهان شدنها بسنده میکند. امیدوارم پایگاه نقد ادبیات داستانی فرصتی را فراهم کند تا در فضایی عاری از حاشیهها، رفاقتها و دشمنیها، نقد ادبی اینجا هم جانی بگیرد و افقی دورتر را برای خواننده، ناشر، نویسنده، مترجم و کتابفروش ترسیم کند.
در همین زمینه: زبان فارسی خانه هویت ماست تولستوی در خیابانهای تهران دعواهای ادبی | از تنفر تا مشت اعلام نامزدهای نهایی من بوکرمنبع: همشهری آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۸۵۹۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بررسی آثار کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگر مسلمان شده فرانسوی
به گزارش خبرگزاری مهر، شماره ۱۶۶ مجله خیمه در اردیبهشت ۱۴۰۳، با طرح جلدی از چهره «کلر ژوبرت»، نویسنده مسلمان شده فرانسوی منتشر شد.
مجله خیمه در شماره اردیبهشت در بخش رویدادها و روایتها ۵ رویداد مهم فروردین ماه ۱۴۰۳ را بررسی کرده است. تحلیل شیوهٔ دعاهای متفاوت استاد شیخ حسین انصاریان از نگاه ۴ استاد حوزه و دانشگاه، بررسی ماجرای مسجد سازی در پارک قیطریه و پاسخ به ۴ پرسش آیت الله سیدمصطفی محقق داماد از نگاه ۱۷ چهرهٔ مخالف و موافق، بررسی سخنان پُرحاشیهٔ حجتالاسلام پناهیان دربارهٔ پیامبر (ص) از نگاه ۳ استاد دانشگاه، روایتی از اشعار روضههای زنده یاد حسین بختیاری که در نوروز درگذشت از نگاه ۴ فعال هیئتی و برگزاری محفل صد هزار نفری قرآنی در ورزشگاه آزادی از نگاه ۱۰ فعال فرهنگی و رسانهای.
سوژه بخش چهره خیمه، «کلر ژوبرت»، نویسنده مسلمان شده فرانسوی است. آثار این بانوی نویسنده متولد اردیبهشت، از نگاه ۱۶ نویسنده و کارشناس حوزه و دانشگاه بررسی شده است.
این چهرهها عبارتند از: محسن چینیفروشان، موسی بیدج، حسن احمدی، حبیب احمدزاده، غلامرضا حیدری ابهری، ناصر نادری، مریم جلالی، آسیه رحمتی، حسین راجی، سیدمحمد مهاجرانی، سیده مریم شهیدی کریمی، رقیه فاضل، علی مهدوی، بهاره بهنام نیا، زهرا شیرخانیان.
مجله خیمه در بخش پرونده ماه به ۱۲ سال تلاش برای حل مشکل فقهی اهدای عضو پرداخته و ماجرای اهدای عضو ۱۲ طلبه و ۴ مداح را بررسی کرده است. پرونده ماه خیمه، به موضوع «اهدای عضو» و ضرورت فرهنگ سازی با نگاه عاشورایی پرداخته است. این پرونده شما را با ۱۲ طلبه و ۴ مداحی آشنا میکند که اعضای بدنشان، به بیماران نیازمند بخشیدهاند.
همچنین ایرج فاضل، ۱۲ سال پیگیری برای رفع محدودیتهای فقهی و قانونی اهدای عضو را تشریح کرده است. علی اکبر صالحی هم چگونگی عبور از نگاه بسته مذهبی در این موضوع را بیان کرده است. کتایون نجفی زاده، از سه دهه تلاش و دیدارهایش با مراجع قم و نجف به ویژه دیدارش با آیت الله سیستانی گفته و کمیل نظافتی، اهدای کلیهاش به کودک کلاله را تشریح کرده است. مهدی حیدری هم از مستند ساخته شده درباره ماجرای این کلیه گفته است.
خیمه در بخش یادمان به سراغ یادبود مرحوم محمود امیری، مدیر انتشارات و کتابفروشی امیری رفته و ماجرای کتاب مهدی آذر یزدی، کتابفروشی امام حسین و شهادت دو برادر مرحوم امیری را روایت کرده است. همچنین مرتضی آخوندی، مدیرانتشارات دارالکتب الأسلامیه از روایت پنج دهه دوستیاش با مرحوم امیری سخن گفته و روایت علی قائمی، محقق و نویسندهای که ۵۰ کتابش در انتشارات امیری منتشر شده است هم در این بخش آمده است. محمدهادی فاضل، مهدی رئوفی، مرضیه امیری و سید یاسر شریفی از نزدیکان آن مرحوم هم یادداشتهایی در این پرونده نوشتهاند.
این شماره از مجله در بخش کتاب خیمه هم به آشنایی با ۶۳ نویسنده و تصویرگر انتشارات خیمه پرداخته و به مناسبت نمایشگاه کتاب، موضوعات زیر را هم از نظر گذرانده است:
کتابی کاملاً کاربردی برای زندگی: اثر تازه منتشرشدهٔ «تفسیر موضوعی سبک زندگی با رویکرد روایی»
مسالهٔ حجاب در ایران امروز به روایت رمان «رقص کلاغ روی شانههای مترسک.»
کتاب شعری که گم شد: روایتی از کتاب «مجموعهٔ اشعار فضائل اهل بیت» اثر شیخ کلینی
یادداشتهای عاشورایی مرحوم دکتر عماد افروغ از کتاب «فریادهای خاموش»
شماره اردیبهشت خیمه، با سرمقالهای از حجت الاسلام دکتر محمدرضا زائری (مدیرمسئول مجله)، و نیز یادداشتهایی از ۷ نویسنده و چهره حوزوی و دانشگاهی در آغاز مجله، منتشر شده است. علاقهمندان میتوانند برای تهیه مجله خیمه با شماره ۰۹۰۲۸۲۴۲۹۸۱ تماس بگیرند.
کد خبر 6086179