عبور از روحانی اشتباه است
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۹۳۸۵۳
رویداد۲۴- گفت و گوی محمد رضا عارف با سایت شفقنا در چند روز گذشته بحثهای فراواني را برسر ماندن یا ترک ائتلاف با حامیان روحانی با خود به همراه داشته است. اما آیا خروج از این ائتلاف خواست همه اصلاح طلبان است؟ برای بررسی این موضوع به سراغ مصطفی تاجزاده، تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب رفتیم تا نظر او را درباره بحث هایی که این روزها در عرصه سیاسی مطرح می شود، جویا شویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رئیس دولت اصلاحات محور پیوند اصلاح طلبان است
در روزهای اخیر صحبت های فراواني از جناح اصلاح طلب شنیده می شود. صحبتهایی که اختلاف نظرهاي ميان شخصيتهاي اصلاحطلب را بروز ميدهد. براي مثال مدتی است این اختلافنظرها به حوزه رفتار راهبردي اصلاحطلبان با یکدیگر و هم پیمانانشان رسیده است. با شناختی که از سیاست ایران و جبهه اصلاحات دارید این اختلاف را طبیعی می دانید؟
تاجزاده: اصلاحطلبان طیف وسیعی را تشکیل می دهند که درباره يك سري اصول با يكديگر اتفاق نظر و در موضوعاتی نيز با یکدیگر اختلاف نظر دارند. آنچه همه اصلاحطلبان بر آن تکیه دارند اعتقاد به استقلال ملی، یکپارچگی سرزمینی، حاکمیت قانون، نفی روشهای خشونت آمیز و جمع بین امنیت و آزادی و گذار بهسوی دموکراسی است.
این با جمع استقلال و جمهوریت متفاوت است؟
مردم ایران به دلیل مبارزات یک قرن و تجربیات حاصل از انقلابها و نهضت های بزرگی که در ۱۱۱ سال پس از مشروطه کسب کرده اند، قادرند که بر خلاف بسیاری از کشور های منطقه، امنیت را فدای آزادی نکنند و از طرف دیگر آزادی را نیز قربانی امنیت نكنند. این پیوند مهمی است که سالهاست ایرانیان درپی آن بودهاند. اصلاحطلبان معتقدند مردم ایران می توانند از دموکراسی بیشتر و آزادی بیان، قلم، اندیشه، مطبوعات، اتحاد و حزب و انتخابات بیشتر برخوردار باشند.
این مسائل و اشتراکات، نیازمند داشتن یک پیوند در رأس است. پیوند میان طیف وسیع اصلاحطلب بر چه محوری باید صورت بگیرد؟
آنچه اصلاح طلبان را به يكديگر پیوند میدهد، پذیرفتن شخص رییس دولت اصلاحات به عنوان پرچمدار اصلاحات و محور وحدت این جناح است.
مدتي قبل آقای عارف در مصاحبه ای گفتند که اصلاح طلبان در انتخابات مجلس در سال 98 با پرچم خود وارد میشوند. معنايش اين است که ائتلافی که حول محور حمایت از دولت شکل گرفت شکسته خواهد شد؟ به نظر شما باید از دولت و روحانی فاصله گرفت؟
همانگونه که اصلاح طلبان در مواردی با یکدیگر اتفاق نظر دارند در مواردی هم اختلاف نظر داشته و این اختلافها طبیعی است. تفاوت ما با رقیب همین است که اختلاف دیدگاه بین خود را می پذیریم. به همین دلیل این اختلاف نظرها سریع علنی می شود و به استحضار عموم میرسد. من موافق تداوم ائتلاف اصلاح طلبان با دکتر روحانی و حامیانش هستم که از سال 92 تا کنون شکل گرفته است. زیرا همه عوامل و دلایلی که ما را ترغیب و گاه مجبور به ائتلاف با دولت کرده است، به جای خود باقی هستند. بنابر این دلیل یا ضرورتی به فاصله گرفتن از دولت نداریم.
اینکه مطرح می شود در انتخابات آینده باید با پرچم اصلاح طلبی در انتخابات وارد شد و از ائتلاف عبور کرد را چگونه تحلیل می کنید؟
نظر شخصی من تداوم ائتلاف است، همانگونه که نظر شخص آقای عارف نيز عدم ائتلاف است. البته ما تا سال ۹۸ با حوادث و شايد با تغییرات مهمی مواجه ميشويم. پس تصمیم نهایی را در آن زمان و بر اساس خرد جمعی خواهیم گرفت. اینکه امروز بگوییم ائتلاف می کنیم یا نمی کنیم ، به باور من بحث زود هنگام و غیر ضروری است که می تواند به جبهه بزرگ اصلاح طلبان و اعتدالیون زیان هایی برساند.
بر چه اساسی باید تصمیم گرفته شود که در ائتلاف با دولت ماند یا از آن خروج کرد؟
ما باید تا آن زمان صبر کنیم. اگر همان دلایل که ما را به ائتلاف کشید همچنان پا برجا بود باید بر تداوم ائتلاف پافشاری کنیم و اگر شرایط تغییر کرد بر آن اساس تصمیم نهایی خود را بگیریم و برای مردم توضیح دهیم.
با شناختی که من از جامعه ایرانی و حوادث احتمالی آینده دارم، فکر نمی کنم که به سمت جدایی از یکدیگر حرکت کنیم.
مدتی است در برخی محافل و مصاحبهها مساله عبور از روحانی مطرح می شود. ما یک بار تجربه طرح عبور از رییس جمهور را در دولت اصلاحات داشتیم. به نظر شما اصلاح طلبان در فضای فعلی باید از روحانی عبور کنند؟
من مخالف عبور از روحانی هستم همچنان که مخالف عبور از رييس دولت اصلاحات بودم. علت آن نيز روشن است؛ اگر عبور از این بزرگواران به دموکراسی بیشتر، کار آمدی بیشتر، فساد ستیزی بیشتر و شایسته سالاری بیشتر منجر میشد، من نیز جزو طرفداران و حتی پیشقراولان عبور از روحانی می شدم. اما به همان دلایلی که به روحانی رای دادم و آن دلایل همچنان باقی است، معتقدم عبور از روحانی به فردایی بهتر منجر نمیشود. بلکه آینده ای تیره و تار را برای ما رقم می زند. من به روحانی رای دادم تا سایه شوم جنگ را حتی در دوره ترامپ نژادپرست و جنگ طلب از آسمان کشور دور نگه دارد. برجام را حفظ کند و به جای منزویکردن ایران مانند دوره احمدی نژاد، آمریکا را در عرصه بین المللی و نزد دولت های جهان و حتی نزد متحدانش مانند اروپا، منزوی و تنها کند. روحانی اجازه نمیدهد تحریم های بین المللی دوباره علیه ما شکل بگیرد و به تعبیر رهبری «جنگ تمام عیار اقتصادی» بار دیگر به دلیل فرصت طلبی دشمن و جهل مقامات به ایران و ایرانی تحمیل شود. ما رای دادیم تا بتوانیم هم از ريیس جمهور و دولتش و هم از مخالفانش و از همه نهاد ها اعم از انتصابی و انتخابی انتقاد کنیم. تا زمانی که این مسائل و دلایل پا برجا باشد، هرگز نباید از روحانی عبور کنیم.
تحقق یا عدم تحقق وعده هایی که دولت در زمان انتخابات داد مانند رفع حصر، به کارگیری اقوام و مذاهب و مواردی از این دست، چقدر میتواند در تقویت و یا تخریب رابطه اصلاح طلبان و دولت نقش داشته باشد؟
دو مساله را باید از يكديگر جدا کرد. اول اینکه عدم تحقق وعده های رییس جمهور به هردلیلی که باشد به پایگاه اجتماعی و مردمی دولت و اصلاح طلبان، هر دو لطمه می زند. به هرحال مردم با امید فراوانی به روحانی و اصلاح طلبان در چند انتخابات پی در پی رای داده اند تا همین قول ها به مرحله اجرا برسد. بنابراین گذشته از موانع و مشکلات، عدم تحقق وعده های ريیس جمهور بدون تردید آسیب زاست؛ اما اینکه ارتباط دولت با اصلاحطلبان تا چه میزان تحت تاثیر عدم تحقق وعدهها قرار می گیرد که البته امیدوارم وعدههاي رییسجمهور یکی پس از دیگری اجرایی شود و تا حدودی نيز خوشبین هستم، به این مساله برمیگردد که دولت چقدر برای تحقق وعدههای خود تلاش کرده یا خدای ناکرده آنها را پشت گوش انداخته است.
به هر حال روحانی در ایام تبلیغات انتخاباتی وعده هایی داد که باید عملی شود. اگر دولت نتواند به وعده هایی که داده عمل کند سرنوشت این رابطه دوطرفه دولت و اصلاح طلبان چه می شود؟
بگذارید درباره مساله حصر که رفع آن یکی از وعدههای رییس جمهور بود مثالی بزنم. اگر دولت همه توان خود را برای رفع حصر بهکار ببرد ولی نتواند کار چندانی پیش ببرد، درست است که وعده او محقق نشده، اما این موضوع کمترین آسیبی به رابطه اصلاح طلبان و دولت نخواهد زد. برای اینکه ما می دانیم که دولت، تمام تلاش خود را برای حل این مساله کرده اما نتیجه نگرفته است. این وضعیت فرق می کند با اینکه خدای نکرده دولت هیچ گامی در راستای تحقق وعده هایش برندارد و در نتیجه اتفاقی صورت نگیرد.
نکته مهمتر اینکه ما در شرایط حاد فعلی به حفظ پیوند نیازمندیم. یعنی هم دکتر روحانی به حمایت ما احتیاج دارد و هم ما نیازمند تداوم و موفقیت دولت هستیم. به هرحال کشور در شرایطی است که ما محکوم هستیم وعدههای مردم را تا آنجا که می توانیم محقق کنیم. روشن است که هرقدر این وعده ها بیشتر محقق شود، پیوند دو طرف مستحکمتر می شود.
در شرایط فعلی به نظر شما اصلاح طلبان باید چه موضعی را نسبت به دولت نشان دهند؟ این تحلیل که باید به دولت فشار وارد کرد برای گرفتن امتیازات بیشتر را قبول دارید؟
به نظر من اصلاح طلبان در شرایط فعلی باید به طور همزمان دو کار را انجام دهند. اول اینکه از دولت قاطعانه حمایت کنند و موانع و مشکلات پیش روی دولت را افشا کنند. دوم اینکه باید وعده هایی را که شخص رییس جمهور داده است، زنده نگه داریم. مردم بر اساس این وعده ها به او رای دادند. مهم هم نیست نام این کار چیست؛ فشار است یا چیز دیگری. مهم این است که ما پیمانی با مردم بسته ایم و دکتر روحانی نیز قول هایی به مردم داده است که شرعي و اخلاقي موظف به انجام آنهاست. بنابر این تاکید بر وعدههایی که دولت داده است و پیگیری آنها و کمک به دولت برای به سرانجام رساندن این وعدهها و افشای موانعی که با آن رو بهروست، جزو وظایف اصلاحطلبان است.
منبع: روزنامه قانون
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۹۳۸۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش عباس عبدی به سخنان مهدی نصیری: اصلاحطلبی و براندازی دو راهبرد غیر قابل جمع است
به گزارش جماران؛ گفت و گوی عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی با خبرآنلاین در پی می آید:
پس از گفتگوی آقای نصیری با بیبیسی انتقادهای زیادی بویژه از سوی اصلاحطلبان داخلی مطرح شد دلیل آن چیست؟
واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کردهاند. ولی چون نمیخواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان میکنند موضعگیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاحطلبان انداختهاند.
فکر میکنید که چرا آقای نصیری فرایند عبور از منتهیالیه حکومت را تا منتهیالیه اپوزیسیون طی کرده است؟ و چرا با ایشان برخورد نشد و به راحتی اجازه خروج هم داشتند.
واقعیت این است که گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفتهاند. علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بیصداقتی یا توطئهچینی و دودوزهبازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه میکنند و میگویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی میشوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.
درباره عدم برخورد و آزادی خروج هم بیش از آن که نکتهای متوجه آقای نصیری باشد مربوط به تبعیضها و بیعدالتیهای رفتاری جاری است که موجب میشود کسانی را برای زدن کوچکترین حرفی احضار کنند و برای حجاب چنین تحت فشار قرار گیرند، دیگران با بیان تندترین مواضع آزاد باشند. در واقع باید با همه همینگونه با سعه صدر مواجه شوند. امیدواریم که چنین شود. مبنای رفتار نباید سیاسی باشد باید قضایی محض باشد.
فارغ از اینها به نظر شما ایشان چرا رفت؟
ما وظیفه داریم همان را که گفته باور کنیم مگر این که شواهد دیگری در نقض آن بیان شود. ولی مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
به نظرتان آن طرف از او استقبال خواهند کرد؟
پاسخ به این پرسش سخت است. آن طرف نیروهای پراکنده و با وابستگیها و کارفرمایان سیاسی و فکری و حتی مادی گوناگونی هستند. بعلاوه در سطح اظهار نظر که افراد حرفهای خودشان را میزنند ولی در سطح همکاری بعید میدانم که با وجود چنین وضعی اعتماد کسی برای اقدام عملی جلب شود.
به عنوان آخرین سوال فکر میکنید ایده او برای کسانی جذاب است؟
دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایدهها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرفها را دیگرانی هم در خارج زدهاند ولی بسرعت به حاشیه رفتهاند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف میزد، قدری از این فضا بهرهمند میشوند. به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است.
ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی ارادههای افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست. فارغ از این که با کدامیک موافق باشیم یا خوب بدانیم راه میانبری هم وجود ندارد. برخی خواستهاند تحت عنوان تحولخواهی راه میانه نشان دهند در حالی که تحولخواهی بر مضمون و محتوا تاکید دارد که هم میتواند شامل اصلاحطلب شود و هم برانداز.
در حالی که این دو شیوه فعالیت سیاسی هستند. مثل زمان انقلاب که همه برانداز شدند با محتواهای کاملا متفاوت و حتی متضاد از یکدیگر. شیوه و راهبرد سیاسی قابل میانبر زدن نیست.