اول محرم؛ پیوستن انسبنحارث به امام حسین (ع)
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۰۳۱۶۹
انسبنحارث در روز اول محرم به کاروان امام حسین (ع) پیوست. به گزارش جهان نيوز، کاروان امام حسین (ع) در روز اول محرم به منزلگاه بیست و چهارم خود رسید و حدود نیمروز در این منزلگاه درنگ کرد. منزلگاه بیست و چهارم کاروان امام حسین (ع) با عنوان قصر بنیمقاتل (قصر مقاتل) شناخته شده است. این منزلگاه میان عینالتمر و قُطقطانیه بوده و تا کربلا فاصله اندکی داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنابراین گزارش، دیدار امام حسین (ع) با عبیداللهبنحرجعفی را به منزلگاه قصر بنیمقاتل نسبت دادهاند. عبیدالله فردی شجاع، شاعر و سخنور بود و از کوفه بیرون آمده بود تا نه در سپاه عبیدالله باشد نه در سپاه اباعبدالله. امام سوم شیعیان، حجاجبنمسروق، هم قبیلهای عبیدالله را فرستاد تا به همراهی دعوتش کند. حجاج به خیمه شکوهمند و اشرافی عبیدالله درامد و او را دعوت کرد. عبیدالله گفت:اهل کوفه دنیای فانی را برگزیدهاند و با عبیدالله همراه شدهاند. من از کوفه بیرون آمده تا نه با موافقان باشم نه با مخالفان. حجاج موضوع را با امام حسین (ع) باز گفت. امام سوم شیعیان خود به دیدن و دعوت آمد و کناهان کذشتهاش را به یاد آورد و فرمود: با من همراه باش تا پاک شوی. عبیدالله بنحُر پیشنهاد اسب خود مَلجَمه (ملحقه) و شمشیر و غلام کرد که امام حسین (ع) نپذیرفت و فرمود::خیری در تو و شمشیر و اسبت نیست. عبیدالله بعدها پشیمان شد و بر مزار اباعبدالله سوگواری کرد. او در جنگ صفین همراه امیر مؤمنان بود، ولی جدا شد و به معاویه پیوست. امام علی (ع) او را در بازپسگیری زنش یاری کرد.
شایان ذکر است نوشتهاند انسبنحارث در منزلگاه قصر بنیمقاتل به امام سوم شیعیان رسید و با او همراه شد. خواب دیدن امام حسین (ع) و گفتوگو با علی اکبر را در این منزلگاه نیز نوشتهاند.
خاطرنشان میشود حُر همچنان همراه امام سوم شیعیان بود. امام حسین (ع) از منزلگاه فصر بنیمقاتل اندکی به سمت راست رفت و به کربلا رسید.
منابع:
۱. مقتلالحسین بحرالعلوم
۲. جمل من انسابالاشراف
۳. الامامالحسین و اصحابه
۴. مقتلالحسین مقرم
۵. الفتوح
۶. اخبارالطوال
۷. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)
منبع:باشگاه خبرنگاران
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۰۳۱۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟
به گزارش «تابناک» به نقل از عصر ایران، معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»