والدین به نشانههای کودک آزاری حساس شوند/ رصد رفتارهای کودکان
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۲۴۸۲۷
به گزارش جام نیوز، دکتر محسن رحیمنیا در آستانه برگزاری سی و چهارمین کنگره سالانه انجمن علمی روانپزشکان ایران، اظهارداشت: این روزها بحث آزار و اذیت کودکان در شبکههای اجتماعی بسیار مطرح شده و هر چند این موضوعات از نظر روانپزشکان موضوعات جدیدی نیستند، ولی بسیار حائز اهمیت هستند. در بحث کودکآزاری نکته اولی که بسیار حائز اهمیت است، این بوده که آزار و اذیت کودکان صرفاً محدود و منحصر به آزار جسمی و تنبیه بدنی نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: انواع مختلفی از آزار و اذیت کودکان وجود دارد که ممکن است به دلیل اینکه جسمی و فیزیکی نبوده کمتر به چشم آید و لیکن میتواند سبب آسیب رساندن روانی به کودکان شود. به طور مثال بحث نادیده گرفته شدن کودکان است و کودکان زیادی هستند که به اندازه کافی دیده نمیشوند و نیازهایشان مورد توجه قرار نمیگیرد.
رحیم نیا گفت: آزار جنسی کودکان نیز از دیگر انواع آزار و اذیت کودکان به شمار می رود که ممکن است گاهی مورد غفلت قرار گیرد. باور غلطی که در این زمینه وجود دارد این است که بسیاری فکر میکنند کودکآزاری تنها در خانوادههایی وجود دارد که از لحاظ اجتماعی و اقتصادی رتبه پایینی دارند. در حالی که این چنین نیست و همه بچهها ممکن است در معرض این آسیب باشند در صورتی که مورد مراقبت قرار نگیرند.
وی اضافه کرد: باور غلط دیگری که در زمینه آزار جنسی کودکان وجود دارد این است که اکثراً خیال میکنند کسانی که بچهها را مورد اذیت جنسی قرار میدهند غریبه هستند در حالی که دقیقاً این قضیه برعکس است و اغلب کودکانی که مورد آزار قرار میگیرند توسط افراد آشنا و نزدیک مورد آزار قرار گرفتهاند.
دبیر اجرایی سی و چهارمین کنگره سالیانه انجمن علمی روانپزشکان ایران تصریح کرد: باور غلط دیگری که در زمینه کودکآزاری وجود دارد این است که اکثراً تصور میکنند همه کودکانی که مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند خود در آینده به نوعی آزارگر جنسی خواهند بود، در حالی که این چنین نیست.
رحیم نیا گفت: تعریف آزار جنسی شامل لمس نواحی خصوصی کودکان، مجبور کردن کودکان به لمس کردن نواحی خصوصی دیگران، نشان دادن تصاویر مستهجن به کودکان، عکس گرفتن جنسی از کودکان، کودک را در معرض شنیدن و دیدن عمل جنسی قرار دادن است.
وی بیان داشت: نگاه کردن به کودکی که در حمام است، دانلود کردن تصاویر جنسی کودکان از اینترنت نیز جزء آزار جنسی کودکان محسوب میشود. نکتهای که در مورد کودکان و نوجوانان در معرض آزار جنسی وجود دارد، این است که اغلب بچهها تمایلی به صحبت کردن در مورد سوءاستفاده جنسی از آنها ندارند و یا صحبت کردن در این باره برای آنها ترسناک یا شرم آور است. اضافه بر این، اغلب آزارگران جنسی، کودکان را تهدید و ارعاب می کنند تا درباره این آزارها به دیگران اطلاعی ندهند. بنابراین، بسیاری وقتها تغییرات رفتاری در کودکان میتواند تنها کلیدی باشد که ما را به کشف اینکه که کودکمان دچار آزار جنسی شده رهنمون شود تا بررسیهای بیشتری انجام دهیم.
این روانپزشک گفت: رفتارهای کودکان را باید به صورت جدی مورد توجه قرار دهیم مثلاً کودکانی که به صورت نامتناسب نسبت به سن خود بازیهایی با تم جنسی با اسباببازی یا اشیاء دارند میتواند ما را به شک بیندازد، کودکانی که دچار کابوس یا مشکل خواب هستند، کودکانی که منزوی نبوده و ناگهانی منزوی شده و یا به والدین خود وابستگی غیرعادی پیدا میکنند.
وی افزود: همچنین کودکانی که غیرعادی یا مرموز میشوند و احساس میکنند شخصیتشان تغییر کرده، کودکانی که یک دفعه احساس ناامنی میکنند و این مسئله برایمان قابل توجیه نباشد، یا رفتارهای بچگانهتر از سنشان نشان میدهند مثلاً کودکی که سالهاست شبادراری نداشته و یک دفعه دچار این مشکل میشود.
رحیم نیا گفت: از دیگر نشانه هایی که لازم است با دیدن آنها توجه بیشتری از نظر احتمال مورد سوءاستفاده قرار گرفتن کودک انجام داد، ترسهای نامعقول از برخی جاها و برخی از افراد، تغییر الگوی غذا خوردن بدون توجیه ، نام بردن از اعضای بدن با واژگان بزرگسالانه، اشتغال ذهنی زیاد پیدا کردن با دوستی که خیلی بزرگتر از خودشان است، نیز هست.
دبیر اجرایی سی و چهارمین کنگره سالیانه انجمن علمی روانپزشکان ایران با تأکید بر اینکه پیدا کردن یک هدیه یا مقداری پول در وسایل شخصی کودک که هیچ توجیهی نداشته باشد، میتواند نشاندهنده کودکآزاری باشد، گفت: خودآزاری و به خودصدمه زدن کودک، کبودی یا زخم بدن ، مخصوصاً اطراف ناحیه تناسلی و دهان کودک، بیماریهای مقاربتی در کودک، ترس شدید از تنهایی، از دیگر نشانههای احتمالی کودکآزاری بوده که باید حتماً مورد توجه قرار گیرد.
وی با اشاره به اینکه همه این نشانهها زنگ خطر به شمار میرود و باید این احتمال را بدهیم که شاید به نوعی کودکآزاری رخ داده است،افزود:باید بررسیهای بیشتر در این زمینه صورت گیرد، همچنین والدین باید تلاش کنند شنونده خوبی برای کودک خود باشند تا کودک به این باور برسد که اگر اتفاقی برایش افتاده آن را میتواند با اطمینان برای والدینش بازگو کند نه اینکه نگران باشد که ما او را تنبیه خواهیم کرد.
رحیمنیا ادامه داد: کودکان معلول یا عقبمانده ذهنی ۳ برابر بیشتر از سایر کودکان در معرض کودکآزاری قرار دارند. کودکانی که مورد غفلت قرار گرفته و کودکانی که بیش از حد از اینترنت و چت رومهااستفاده میکنند نیز میتوانند راحت تر قربانی آزارهای جنسی واقع شوند.
این روانپزشک عنوان کرد: زمانی که خانواده متوجه کودکآزاری شد، یک شوک برای آنها رخ میدهد و کل خانواده دچار مشکل میشود و تک تک اعضاء خانواده تحت تأثیر این قضیه قرار میگیرند. گاهی اختلاف شدید بین زوجها رخ میدهد، لذا تماس با یک روانپزشک به خانواده و کودک بسیار کمک میکند تا بتوانند راحتتر از بحران خارج شوند. به منظور حفظ و برقراری مجدد تعادل درخانواده، اغلب گرفتن کمک حرفه ای از متخصصین روانپزشکی، خصوصاً روانپزشکان کودک و نوجوان، بسیار کمک کننده است.
سی و چهارمین کنگره سالانه انجمن علمی روانپزشکان ایران ۲۵ تا ۲۸ مهر ۹۶ در سالن شهید غرضی بیمارستان میلاد برگزار می شود.
مهر
115
منبع: جام نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۲۴۸۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود! چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:
۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش