خاورمیانه پس از همهپرسی کردستان
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۳۶۶۶۰
جهان>خلیج فارس - نرجس خاتون براهویی:
همهپرسی اقلیم کردستان امروز سوم مهر ماه برگزار میشود اما بیش از یک هفته است که در سراسر منطقه و در جامعه ایران از بخشهای دولت گرفته تا نخبگان اجتماعی و سیاسی، بحثهای جدی در حمایت و مخالفت آن در جریان است و این بحثها علاوه بر بحث احتمال بیثباتی منطقهای در اثر این همه پرسی بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با دكتر حميد احمدي استاد دانشكده حقوقدانشگاه تهران و متخصص مسائل قومي در ايران و نويسنده كتاب «قوم و قوميتگرايي در ايران»، درباره اين موضوع به گفتوگو نشستيم.
برگزاري همهپرسي اقليم كردستان چه تأثيري روي منطقه خواهد گذاشت كه بسياري از كشورهاي منطقه اعم،قدرتهاي بيروني و منطقهاي مخالف آن هستند؟كشورهاي منطقه هر يك به دلايل خاصي مخالف اين كار هستند كه علنا هم اعلام شده است. براي تركيه اين نگراني ناشي از تأثيري است كه اين مسئله روي جمعيت كرد اين كشور خواهد داشت. بخش اعظم منطقه آناتولي تركيه كردنشين است و از زمان تشكيل دولت تركيه پس از فروپاشي امپراتوري عثماني، اين كشور همواره با اين جمعيت دچار مشكل بوده؛ بنابراين هماكنون هم نگران است كه دولت كردي در عراق، تبعاتي براي كردهاي آنجا داشته باشد.
علاوه براين گرايشهاي پانتركيسم در تركيه همواره ادعاهايي بر شمال عراق داشتند، يعني بر كركوك و سليمانيه. ادعا بر سليمانيه از قديم مطرح بوده و در سالهاي اخير دوباره پا گرفته است و تشكيل دولت كردي اين ادعا را محو ميكند.
دولت سوريه هم از جهت تأثير اين اتفاق بر جمعيت كرد سوري مخالف است اما چون گرفتار جنگ داخلي است، فعلا ترجيح داده خودش را خيلي درگير نكند.
دولت عراق يعني دولت عراق جديد پس از سرنگوني صدام كه در آن نخبگان سياسي شيعه كنترل را در دست دارند، از تجزيه عراق نگراني دارند. زيرا تجزيه عراق پيامدهاي مهمي براي آنها دارد و پرستيژ شيعيان عراق را در بين عربها از بين خواهد برد و اتهامي كه قبلا از طرف نيروهاي پان عرب و پان اسلاميسم سني به آنها زده ميشد كه شيعيان عراق در پي نابودي كشور هستند و در اين راه ابزار دست آمريكا و ديگران قرار ميگيرند، شكل حقيقت بهخود ميگيرد. اين كابوسي براي شيعيان عراق است و نيز لطمه سختي بر پرستيژ شيعيان ساير كشورهاي منطقه مثل شيعيان لبنان خواهد بود. از طرف ديگر شيعيان عراق، عرب هستند و براي تجزيه عراق از اين حيث هم نگرانند.
كشورهايي مانند عربستان هم هرچند بهدليل رقابت منطقهاي با ايران، هر جا كه ايران با مسئلهاي مخالف باشد، آنها موافق هستند، اما در نگاهي استراتژيك هم از منظر پان عربي و هم پان اسلامي، مخالف تجزيه يك كشور عربي هستند. دولتهاي فرامنطقهاي مثل ايالات متحده هم مخالفند زيرا هم نميخواهد به روابط حسنهاش با جهان عرب آسيبي واردآيد و هم در شرايط كنوني تجزيه عراق، منافعش را تأمين نميكند.
حتي دولتهايي مثل فرانسه كه همواره حامي كردها بوده، (البته بخشي از دولت) نگران پيامدهاي امنيتي اين موضوع است.
برخي از تحليلگران ميگويند اقدام اقليم در برگزاري همهپرسي، بيثباتي از جنس بيثباتي كه داعش در منطقه ايجاد كرد، ايجاد خواهد كرد. اين پيشبيني درست است؟بله، اين همهپرسي اقليم و عراق را دچار بيثباتي خواهد كرد و سطح اين بيثباتي بستگي به اقدامات اقليم دارد. اگر اقليم بخواهد رأي همهپرسي را عملياتي كند، يعني رسما تشكيل دولت كردي را اعلام كند، سطح بيثباتي گسترده خواهد بود. اگر دولت هم تشكيل ندهد، خود رفراندوم هم سطحي از بيثباتي را ايجاد ميكند كه از همين الان شروع شده؛ مثل مخالفت بخشي از جامعه عراق و ابراز مخالفت تركيه كه از فرداي برگزاري همهپرسي بدون اعلام استقلال بر روابط ميان اقليم با اين دو كشور تأثير خواهد داشت. اما سطح بيثباتي يا منازعاتي كه ايجاد خواهد شد در اين دو حالت فرق خواهد كرد.
تشكيل يا اعلام تشكيل دولت كردي، سطح بسيار گستردهاي از بيثباتي ايجاد خواهد كرد كه در نهايت به ضرر كردهاي عراق خواهد بود. زيرا كردهاي عراق توان انجام چنين كاري را ندارند. از همين رو من فكر ميكنم اين همهپرسي يك حركت نمادين است؛ مثل رفراندومي كه در سال 2005انجام شد. آقاي بارزاني ميخواهد طلايهدار حركت استقلالطلبانه كردها قلمداد شود. از همين رو در داخل خود اقليم هم برخي از گروهها نگران اين هستند كه بلندپروازيهاي شخصي يا طايفهاي مشكلات جدي و غيرقابل پيشبيني براي كردها ايجادكند.
درصورت تشكيل دولت كردي ميتوان تصويري از اين بيثباتي ترسيم كرد؟بله. اولا جنگ كرد و عرب شروع ميشود؛ يعني كردهاي شيعه و سني عراق در برابر عربها و سايرين صفآرايي خواهند كرد كه اين صفآرايي ميتواند از كركوك آغاز شده و به جاهاي ديگر كشيده شود. پس از اين، بهتدريج ممكن است جريانهاي ديگري هم مثل جريان پان عربي يا پان اسلاميسم وارد شوند، مثل اتفاقي كه در سوريه افتاد و اين به شكلگيري نوعي ناسيوناليسم عرب كمك كند كه متضرر و قرباني آن كردها هستند زيرا در چنين شرايطي هيچ كشوري علاقهاي به دخالت به نفع كردها در عراق نخواهد داشت، نه ايالات متحده و نه حتي رژيمصهيونيستي كه امروز مدعي كردهاست.
غير از همه اين احتمالات، دولت كردي اقليم درصورتي كه موفق به تشكيل شود، دولت باثباتي نخواهد بود و همان مشكلاتي را خواهد داشت كه كشورهاي فعلي دارند و براي كشور تازه تاسيس اين مشكلات سختتر حل خواهد شد. زيرا اقليم كردستان و با نقشهاي كه آنها علاقهمند به ترسيمش هستند، موزائيكي است از اقوام، زبانها و مذاهب. از طرف ديگر بحثهاي دروني كردستان است كه قابليت ايجاد منازعه دارد؛ مثل رقابتهاي طايفهاي، فاميلي و سياسي.
بارزاني به تشكيل حكومتي اقتدارگرا علاقهمند است كه انتقاد و مخالفت ساير گروهها را در پي داشته و دارد. صحنه سياسي اقليم ميان بارزاني و طالباني تقسيم شده است.
علاوه براين، اگر هرگونه بيثباتي در اثر همهپرسي در اقليم ايجاد شود، ممكن است در اتحاد احتمالي عرب و تركمن، كركوك از دست اقليم خارج شود. بخش اعظم منابع نفتي اقليم در كركوك است و اگر كركوك را از دست بدهند، منابعي براي اداره سرزمينشان نخواهند داشت؛ بنابراين شما چشماندازي از عوامل ايجادكننده بيثباتي داريد كه آخر ندارد و بهتر بود صبر ميكردند و به زندگي آرام و خودمختاري فرهنگي و اقتصادي در داخل مجموعه عراق ادامه ميدادند.
اقليم همواره ادعا ميكند كه جمعيت عرب و تركمن در كركوك در اقليت هستند و مجموعا به 20درصد هم نميرسد.بله. درست است اما توجه داشته باشيد كه حركتهاي قومي را اقليتها انجام ميدهند. اقليت، مشكلات زيادي ميتواند در اقليم ايجاد كند، زيرا عمق استراتژيك آنها قويتر از كردهاست. عمق استراتژيك تركمنها، تركيه است و عربها هم عربهاي عراق؛ پس درصورت شكلگيري ناسيوناليسم عربي، جهان عرب در برابر كردها قرار خواهد گرفت؛ بنابراين وقتي تعارض بالا گرفت، هيچكس به كردها نميتواند كمك كند، زيرا غرب منافعش به لحاظ اقتصادي و ژئوپلتيك با جهان عرب گره خورده و به هيچوجه نميخواهد اين كشورها را از دست بدهد.
آقاي بارزاني اين روزها اعلام كرده، درصورتي از همهپرسي منصرف خواهد شد كه جايگزين رفراندوم روي ميز باشد. منظورش از اين جايگزين چيست؟بهنظر من اين حرف به اين مفهوم است كه عراق بهطور رسمي ادعايش را از كركوك بردارد. همچنين دولت اقليم همچنان در روابط خارجي با كشورهاي ديگر آزاد باشد، مسئله بعدي هم انتظارات اقتصادي از بغداد است.
در سالهاي اخير گزارشهاي مختلفي در رسانههاي خارجي از فروش نفت توسط اقليم خارج از توافق با بغداد منتشرشده، بنابراين چرا براي چيزي كه دارند، چانهزني ميكنند؟بله. شايد ميخواهند به آن رسميت بدهند.
تنها رژيمصهيونيستياست كه بهطور علني از همهپرسي اقليم كردستان حمايت كرده است. آيا كشورهايي هم هستند كه پشت پرده و مخفيانه از اقدام اقليم حمايت بكنند، مثل روسيه يا احتمالا عربستان سعودي؟نميشود خيلي در مورد حمايتهاي پشت پرده سخن گفت. من فكر ميكنم كه ايالات متحده رسما فعلا مخالف است زيرا منافعش با اين مسئله جور درنميآيد. اما شايد روسيه حامي پشت پرده باشد بهدليل نزديكي با رژيمصهيونيستي ... معلوم نيست.
در اين روزها، در ايران بحثهاي زيادي پيرامون همهپرسي در اقليم شكل گرفته است. مقامات ايران البته رسما مخالفت خود را اعلام كردهاند اما در سطح نخبگان سياسي و مدني هم بحثهاي مخالف و موافق زيادي اتفاق افتاده است. بحثهاي مخالفان نگرانيهاي دولت را منعكس ميكند و بحثهاي موافقان بر اشتراكات تمدني و تاريخي نظر دارد. شما اين ديدگاهها را چگونه ارزيابي ميكنيد؟براي پاسخ به اين سؤال و تحليل واكنشهاي امروز نخبگان جامعه ايران، بايد ارتباط ايران با كردها را در قرن اخير مورد ملاحظه قرار داد. بهطور كلي، ايران در يك قرن اخير، نگاهش به پديده كردي مثبت بوده و بهعنوان گروههاي هم تبار و فرهنگ كه در دوره جنگهاي ايران و عثماني بهدليل اختلافات مذهبي از ايران رفتند، به آنها نگريسته و از آنها حمايت كرده است. در دوران فروپاشي عثماني اين حمايتها چه از سوي دولت ايران و چه از سوي نخبگان سياسي، آشكار بوده است.
البته گرايش و همدلي يك طرفه نبوده است و بخشي از خود كردهاي ايراني نيز اين حس همدلي را داشتند و حتي طرفدار پيوستگي دوباره كردها به ايران بودند. يكي از كردهايي كه بهطور آشكار اين ايده را بيان كرده، آقاي محمدقاضي مترجم نامدار ايران بود كه گفته بود كردهاي تركيه و جاهاي ديگر به دامان ايران بازگردند. آقاي قاضي اشعاري عاطفي هم در نقد سياست ايران نسبت به بحرين و واگذاري آن دارند. اردلانها در دوره پهلوياول هم نمونه ديگري از كردهاي ايرانگرا هستند.
دولت ايران هم همواره از جريانات كردي حمايت كرده است. احسان نوري پاشا رهبر جريان كردي تركيه سالها در ايران زندگي كرد. اما تحولاتي رخ داد كه كم كم باعث نگراني دولت و نخبگان سياسي و جامعه ايراني شد كه اين نگرانيها با تحولات ژئوپلتيك منطقه ، برآمدن اتحاد جماهير شوروي و ايدئولوژي ماركسيستي و گفتمان حق خودگراني خلقها ارتباط داشت كه در اصل بخشي از سياست صدور انقلاب شوروي و انضمام آن مناطق به شوروي بود. در ايران نگراني از بابت قوم يا مردم تا آن زمان وجود نداشت.
برخي از شورشهاي قومي و ايلي مانند قيام سيمكو هم ايران را نگران نميكرد چون اين درگيريهاي قومي نبود بلكه به تعارض ميان ساختار دولت مدرن با ساختار سنتي و ايلي مربوط ميشد. بنابراين در دوران پهلوي اول تا جنگ دوم جهاني نگاه ايران به جريانات كردي مثبت بود تا اينكه جريان جمهوري مهاباد رخ داد و اعتماد سابق از ميان رفت. بهنظر من اين بياعتمادي ابتدا از سوي نخبگان كرد شروع شد. درست است كه كردستان مشكلات اقتصادي و سياسي مثل ساير بخشهاي جامعه ايران داشته و دارد و به اين شرايط اعتراض دارد اما به آن نحوي كه آنها به اين موضوع واكنش نشان دادند،
سرآغاز بياعتمادي بود. آقاي قاضي محمد، امين دولت و ارتش ايران بود و امانتدار بود كه امنيت و نظم را در منطقه خودش برقرار كند اما با اتحاد جماهير شوروي قرارداد بست و جمهوري مهاباد را راه انداخت. البته اساسا گفتمان خودمختاري خلقها، دولت ايران را نگران ساخته بود كه ميتوانست روي نگاه دولت به اين مسائل تأثير بگذارد اما اين نخبگان كرد ايراني بودند كه سهم بيشتري در ايجاد اين بياعتمادي داشتند.
در دوران پهلوي دوم، به واسطه حمايت ايران از كردها در عراق و... رابطه نخبگان كرد با دولت به سمت تعادل پيش رفت اما پس از انقلاب دوباره بياعتمادي زنده شد. در دولت مهندس مهدي بازرگان در اوج ضعف دولت نوپاي پس از انقلاب، گروههاي چپگراي مسلح شروع كردند به گرفتن شهرها و مسائلي را رقم زدند كه همه ميدانيم. در نتيجه بار ديگر نگرانيهاي امنيتي در ايران بهدليل عملكرد برخي از نخبگان سياسي كرد در داخل ايران ايجاد شد. بهنظر من جامعه كردهاي ايران عامل نگراني نيست، اكثريت آنها ايران دوست هستند و نگاهي هم به خارج از مرزها ندارند اما برخي از جريانات سياسي، متأسفانه واگرايي را تبليغ ميكنند. سياستهاي نسنجيده ايران هم از لحاظ سياسي و اقتصادي، وضعيت را تشديد كرده، بهطوري كه كردستان ايران از حيث اقتصادي جزو مناطق كم توسعه ما به شمار ميرود.
اما به هر حال آن فضاي ناامني كه پس از جنگ دوم ايجاد شد و هر گاه ايران ضعيف شد، به جاي آنكه نخبگان كرد با گفتوگو، تقاضاهايشان را مطرح كنند، تلاش كردند تا باهمكاري با نيروهاي بيروني و مخالفان ايران، تقاضايشان را دنبال كنند، بياعتمادي جدي را ايجاد كرده است. به همين دليل جامعه ايران يا نخبگان سياسي ايران نسبت به همه پرسي اقليم به 2گروه تقسيم شدند، موافق و مخالف كه هر يك از اين دوگروه هم خودشان به چند دسته تقسيم ميشوند. بخشي از موافقان كه بيشتر جريانات ايراندوست و ايرانگرا را تشكيل ميدهند و صادقانه بهدليل پيوستگي فرهنگي و تمدني و تاريخي كردها با ايران معتقدند كه همه پرسي و اساسا تشكيل دولت مستقل كردستان خطري براي ايران ندارد.
برخي ديدگاههاي موافق، سياسي هستند و موافقتشان ناشي از باور نيست بلكه شخصي است. نخبگاني هم هستند كه در سابقه و پيشينهشان در مورد كردستان ابهاماتي وجود دارد و با ترويج گفتمان قومي درصدد رفع اين ابهامات هستند. برخي موافقتها هم تاكتيكي و سياسي است، مثلا چون دولت يا جناح سياسي يا شخصيتهاي نظامي كه منتسب به جناح خاص هستند، مخالف هستند، آنها موضع موافق ميگيرند بدون آنكه دركي از منافع ملي يا حتي فرهنگي و تمدني داشته باشند.
چنين تقسيم بندي در مورد جامعه كردي ايراني نيز صدق ميكند؟بله. دقيقا. مثلا برخي موافقان در جامعه كردي ايراني با همان استدلال ايرانگرايانه كه كردها با ايرانيها از يك تبار و فرهنگ هستند، موافق همه پرسي هستند كه موضعي صادقانه و از ديدگاه منافع ايران است. اما يك نگاه تاكتيكي هم در دهههاي اخير پيدا شده كه برخي از روشنفكران و نخبگان كرد مدعي باشند كه اين همهپرسي به نفع ايران است. به عقيده من آنها اعتقادي به اين موضوع ندارند و اين فقط يك موضع تاكتيكي و فرصتطلبانه است تا مخالفتي را كه در ايران نسبت به اين همه پرسي وجود دارد كاهش بدهند.
ميتوان گفت كه بخشي از مخالفت كنوني با همه پرسي ناشي از رفتارهاي اقليم است كه با وجود برخورداري از حمايت ايران، همواره از گروههاي مسلح كرد در كردستان ايران حمايت كرده است؟بله. بخشي از نگرانيهاي نخبگان سياسي ايران، نتيجه رفتار دولتمردان اقليم در حمايت از اپوزيسيون كرد ايراني است و بازتابي كه اين موضوع در ايران داشته است. بهرغم اينكه ايران همواره از اقليم حمايت كرده، اما رفتار نخبگان اقليم، سؤالبرانگيز بوده است. گزارشهايي وجود دارد كه جريانهاي اقليم، يعني طالباني و بارزاني دركردستان ايران كار ميكنند. حتي دودوستگي طالباني و بارزاني زماني در برخي مطبوعات منطقه هم منعكس ميشد كه نشان ميدهد سران اقليم در كشاندن افكار عمومي كردستان ايران به سمت اقليم علاقهمند بودند يا برخي از دانشجويان كرد، پاياننامههاي ايران ستيزانه نوشتند.
بنابراين مجموع اين اتفاقات، براي ايرانيها هم در سطح دولت و هم در سطح نخبگان جامعه، نگراني ايجاد كرده است. لازم است به اين نكته هم اشاره كنم كه بخشي از مخالفتهاي ايران در سطح دولتي بهخاطر حفظ يكپارچگي عراق است. ايران حامي دولت شيعه عراق بوده است و با هر اقدامي كه موجب تجزيه عراق شود، مخالف است.
آيا مشابهتهاي فرهنگي و تاريخي باعث همكاري بديهي ميان كشورها ميشود؟ ما در ايران با بسياري از كشورهاي هم حوزه تمدني خودمان همسايه هستيم اما همكاري همواره مشكل بهنظر رسيده است.بله، دقيقا و به همين دليل برخي مدعيان ديدگاههاي تمدني و تاريخي را رمانتيك ميخوانم زيرا پيچيدگيهاي شرايط و اوضاع را درنظر نميگيرند. در طول تاريخ، بسياري از اوقات كشمكشها و منازعات، درون خانوادگي بوده است، درون خانوادگي بهمعنايي كه درون اعضاي يك فرهنگ و تمدن رخ داده، مثل يمن و كره. در همين حوزه تمدني ايراني، نگاههاي ايرانستيزانه در بين اعضاي خانواده ايراني وجود دارد. در كردستان عراق، نگاههاي بهشدت ضدايراني وجود دارد. بنابراين تاريخ حداقل نشان داده كه پيوستگيهاي فرهنگي و تاريخي لزوما به همكاريهاي اقتصادي و سياسي منجر نميشود.
گاهي همكاريهاي سياسي و اقتصادي بين 2بلوك بدون پيوندهاي فرهنگي، آسانتر ايجاد ميشود تا درون يك خانواده تمدني. بسياري از جنگها در حوزه تمدني، بر سر منافع يا تعيين اصالت كه اصيل چهكسي است، آغاز شده است. بنابراين نميتوان ديدگاه رمانتيك داشت، هرچند كه نميتوان آن ديدگاه ايرانگرايانه را نفي كرد. بايد واقعيات را درنظر گرفت، واقعيات شناور هستند كه منافع گوناگون را در شرايط مختلف تعريف ميكنند.
مسئله اصلا به اين سادگيها نيست كه امروز همه پرسي باشد، فردا استقلال اعلام شود، دولت كردي تشكيل شده، به رسميت شناخته شود و آنها به كمك ما نياز داشته باشند و بهخاطر برادري فرهنگي و تاريخي به ما مراجعه كنند و همهچيز به نفع فرهنگ و تمدن ايران پيش رود. اين ديدگاه نهتنها رمانتيك است بلكه از واقعيات هم به دور است. ما هم معتقديم كه كردها ايراني هستند و بخش مهمي از فرهنگ و تمدن ايراني، اما اين كافي نيست. دولت ايران دلايل و نگرانيهاي مشروع بهدليل عملكرد مقامات و شخصيتهاي خود اقليم دارد كه نميتواند ناديده گرفته شود و بسياري از ايران دوستان هم در اين نگراني با دولت شريك هستند.
در همین زمینه: حیدرالعبادی: عراق برای همه مردم عراق باقی میماند | همه پرسی غیرقانونی است تمدید مأموریت ارتش ترکیه در سوریه و عراق مذاکرات آخر با اقلیم کردستانمنبع: همشهری آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۳۶۶۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازخوانی سفر اردوغان به عراق/ اهداف ژئوپلیتیکی ترکیه به بهانه مناسبات ژئواکونومیک
به گزارش جماران؛ پس از یک دهه، روز دوشنبه مورخ 3 اردیبهشت ماه، رجب طیب اردوغان؛ رییس جمهوری ترکیه به همراه هیئت بزرگی از جمله هاکان فیدان؛ وزیر امور خارجه، علی یرلیکایا؛ وزیر کشور، یاشار گولر؛ وزیر دفاع، اومر بولات؛ وزیر تجارت، آلپاسلان بایراکتار؛ وزیر انرژی، عبدالقادر اورال اوغلو؛ وزیر ترابری و زیرساخت، ابراهیم یوماکلی؛ وزیر کشاورزی و جنگلداری و فاتح کاچر؛ وزیر صنعت و فناوری، به عراق سفر کرد. اردوغان که آخرین بار در سال 2011 زمانی که نخست وزیر ترکیه بود به عراق سفر کرد، موضوعات زیادی از جمله مبارزه با تروریسم، تجارت، آب و انرژی در دستور کار اردوغان و محمد شیاع السودانی؛ نخست وزیر عراق قرار داشت.
اردوغان در این سفر با عبداللطیف راشد؛ رییس جمهوری عراق نیز دیدار کرد. اردوغان در یک کنفرانس خبری مشترک گفت: «من معتقدم که سفر من و توافقات امضا شده نقطه عطف جدیدی در روابط ترکیه و عراق خواهد بود. این سفر گامی رو به جلو در جهت تنظیم مجدد روابط دوجانبه بین آنکارا و بغداد است که با یک توافق چارچوب راهبردی که مجموعهای از موضوعات مورد علاقه دوجانبه را پوشش میدهد، ضمیمه شده است.»
در این سفر، اردوغان تاکید کرد که آنکارا با کل جمعیت عراق صرف نظر از پیشینه قومی و مذهبی آنها از جمله عربهای شیعه و سنی، کردها، ترکمنها و غیرمسلمانان روابط و همکاری دارد. بنابراین، ترکیه دیدگاه همه جانبه خود را در قبال عراق تایید کرد.
اهداف سفر چه بود؟
در مجموع، بیش از 24 یادداشت تفاهم جداگانه از جمله همکاری در زمینه تجارت، خطوط حمل و نقل و ایجاد یک محور ترانزیتی بینالمللی تحت «عنوان جاده توسعه»، نفت و انرژی، آب، کشاورزی، بهداشت و آموزش در طول این بازدید به امضا رسید. در این راستا، باسم العوادی؛ سخنگوی دولت عراق، با ارزیابی سفر اردوغان اظهار داشت که سفر اردوغان به عراق «نقطه شروع اصلی در روابط عراق و ترکیه است.»
همکاری برای مهار پپک و شبه نظامیان کرد
در راس فهرست اولویتها، همکاری ضد تروریسم، یعنی رسیدگی به مسئله حزب کارگران کردستان (پکک)، که یک گروه جداییطلب کردی با ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی است و به دنبال ایجاد یک دولت خودمختار کردی در بخشهایی از این کشور که مقر و پناه گاه اصلی آن در منطقه نیمه خودمختار کردستان شمال عراق است، قرار دارد.
اگرچه ایالات متحده با گروههای کرد در مبارزه با داعش همکاری کرد اما از سال 1997 این گروه را به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی اعلام کرد.
در این سفر وزیر امور خارجه ترکیه به همتای عراقی خود گفت: «ترکیه نمیخواهد عراق با درگیریهای داخلی همراه شود ترکیه مصمم است برای ثبات عراق تلاش کند؛ چراکه توسعه ظرفیت و توانایی دولت مرکزی عراق پیش شرط اصلی برای بهبود روابط دوجانبه بین کشورهاست.»
به نظر میرسد ترکیه قرار است زمینه و بستر لازم برای یک حمله همه جانبه به شبه نطامیان کرد مستقر در عراق به ویژه پپک به عنوان مهمترین تهدید برای ترکیه فراهم و رضایت عراق را برای این اقدام به دست آورد.
آنچه از گزارشهای رسانههای بینالمللی پیداست بر این موضوع دلالت دارد که ترکیه قرار است در تابستان امسال برای یک حمله بزرگ علیه پکک آماده شود. این عملیات بی شک برای پاکسازی پایگاههای کردی در امتداد مرزهای مربوطه به دوکشور برای توسعه پروژه جاده توسعه خواهد بود.
ماه گذشته میلادی، در نشست بین وزرای خارجه عراق و ترکیه، شورای امنیت ملی عراق حضور پ پ ک در خاک عراق را غیر قانونی و نامشروع اعلام کرد.
ترکیه سابقه اخیر حملات زمینی و هوایی به مناطق مشکوک پ ک ک در کردستان عراق را دارد. با این حال بغداد از نقض حاکمیت خود شکایت دارد، بنابراین مذاکرات این هفته با هدف حل این موضوع در آینده انجام میشود.
اردوغان در بغداد و اربیل با مقامات دولت مرکزی و اقلیم کردستان دیدار کرد. ترکیه در تلاش است تا مواضع متعادلی بین بغداد و اربیل حفظ کند زیرا مهمترین عامل در توسعه روابط ترکیه و عراق روابط بغداد و اربیل است. هر چه روابط بین دولت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان تضاد برانگیزتر باشد، همکاری بین ترکیه و عراق کمتر خواهد شد. بنابراین، ترکیه میخواهد در حل مشکلات بین دو دولت نقش آفرینی کند.
جاده توسعه
جاده توسعه یک پروژه کریدور ترانزیتی بلندپروازانه که برای رقابت با کانال سوئز در نظر گرفته شده است و بخشی از قرارداد 17 میلیارد دلاری است که توسط عراق، ترکیه، قطر و امارات متحده عربی امضا شده است. جاده توسعه به طول 1200 کیلومتر، بندر بزرگ فاو در بصره را از طریق زیرساختهای حمل و نقل و لجستیک به ترکیه و اروپا متصل میکند. اما نگرانیهای فزایندهای وجود دارد که پ.ک.ک میتواند چشم انداز جاده توسعه عراق-ترکیه را تهدید کند.
با این حال، این پروژه رقبای قابل توجهی دارد. ابتکار کمربند و جاده چ (BRI)، ابتکار عمل امضای سیاست خارجی پکن و همچنین کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) که اولین بار در جریان نشست G-20 اعلام شد، همگی پروژههای ترانزیتی بینالمللی است که در دستور کار کشورها قرار دارد.
گفتنی است؛ در نشست سپتامبر گذشته در دهلی نو، یک یادداشت تفاهم برای IMEC توسط ایالات متحده، هند، اتحادیه اروپا، امارات متحده عربی، عربستان سعودی، فرانسه، آلمان و ایتالیا امضا شد.
قرارداد این پروژه در زمانی انجام میشود که اهمیت وجود مسیرهای تجارت و حمل و نقل جایگزین برای زنجیرههای تامین جهانی و جابجایی کالا در کانون توجه جامعه بینالمللی قرار گرفته است.
همهگیری COVID-19، حمله روسیه به اوکراین و تنشهای اخیر در خاورمیانه که مسیر دریای سرخ را مختل کرد، جایگزینهایی برای پایداری و اجتناب از اختلالات را ضروری کرده است.
تجارت انرژی در سایه بحران آب
علاوه بر این، ترکیه و عراق مایل به فعال شدن مجدد خط لوله نفت عراق-ترکیه که در دهه گذشته غیرفعال بوده و جریان نفت منطقه شمالی عراق به ترکیه و بازار بینالمللی را همراه میکند، هستند.
خط لوله نفت عراق-ترکیه زمانی حدود 0.5 درصد از عرضه جهانی نفت را تامین میکرد و بیش از یک سال است که به دلیل ادعاها و اقدامات متقابل، از جمله ارسال پرونده به اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) از سوی عراق، فعال نیست و حکمی از سوی دیوان بینالمللی کیفری صادر شده است که بر اساس آن ترکیه باید 1.5 میلیارد دلار غرامت به عراق بپردازد.
همچنین انتظار میرود امکان بحثهای فنی و همکاری در مورد مسائل مربوط به آب بین دو همسایه در مورد منابع آب فرامرزی هر دو رود فرات و دجله فراهم شود. عراق آنکارا را به محدود کردن جریان آب متهم کرده و از ترکیه میخواهد حجم آب پایین دستی را در امتداد این دو رود افزایش دهد.
با این حال، آنکارا میگوید اجازه جریان آب را میدهد اما مشکل به منابع آب و مدیریت فنی آب در عراق مربوط میشود. اردوغان در این سفر گفت: «ما باید طرحهای جدید، برنامههای سازگار با شرایط آب و هوایی در حال تغییر و استفاده پایدار از آب را تهیه کنیم. به خاطر داشته باشید که ترکیه به اندازه عراق به آب نیاز دارد. ما کشور پرآبی نیستیم و در واقع جزو کشورهایی هستیم که تنش آبی دارد. مگر اینکه به زودی طرحهای جدیدی ایجاد کنیم، میتوانیم از نظر تامین آب با چالش مواجه شویم. ما به اقدامات دقیق نیاز داریم.»
ترکیه انتظار دارد که مسئله آب از نظر فنی حل شود و موضوع به اختلاف سیاسی تبدیل نشود. اردوغان تاکید کرد: : «آب موضوع درگیری نیست، موضوعی است که از طریق همکاری به منافع مشترک ما کمک میکند.»
بازی ترکیه با کارت عراق
آیا این واقعا یک نقطه عطف است؟ در این سفر ترکیه چه به دست آورد و عراق چه به دست میآورد؟ ترکیه، امارت و قطر در ساخت یک کریدور در خاک عراق همکاری میکنند که قرار است تا سال 2050 تکمیل شود. اردوغان به صراحت گفت ترکیه خود به آب نیاز دارد، یعنی انتظار بالایی برای رهاسازی منابع آبی از ترکیه نداشته باشید.
خطوط نفت شمال عراق باز گشایی میشود و بدون شک برای احیای این جریان انرژی عراق باید از غرامت 1.5 میلیارد دلاری خود چشم پوشی کند تا ترکیه نیز برای احیای این خطوط همکاری کند.
ترکیه به بهانه محور ترانزیتی جاده توسعه، قرار است شبه نظامیان مستقر در خاک عراق را سرکوب کند و این مسئله بی شک با ورود و عملیات گستردهتری در خاک عراق همراه خواهد بود. این یعنی ورود ترکیه به خاک عراق که نشان دهنده ناتوانی دولت عراق در ایجاد ثبات در خاک خود است.
اردوغان به خوبی یک بازی ژئوپلیتیکی در منطقه را به بهانه توسعه ژئواکونومی آغاز کرده و این میان عراق از وزن ژئوپلیتیکی پایینتری نسبت به ترکیه برخوردار است. دولت عراق همه امتیازهای خود را در سبد ترکیه گذاشت و دست آوردهای بسیار کمتری نسبت به ترکیه کسب کرد.
برخی قرارداها در زمینه کشاورزی و فناوری آب دست آورد دولت عراق است. در حالی که منطقه اقلیم کردستان به عنوان یک حائل میان دولت عراق و ترکیه عمل میکند در صورت محقق شدن برنامههای اردوغان در عراق، بی شک عراق کارت بازی دیگری ندارد که در برابر ترکیه ارائه دهد.
از بعد جغرافیای سیاسی عراق یک کشور چند دسته است که زمینههای ایجاد اختلاف در آن بسیار بالا است و حتی در صورت محقق شدن برنامههای ترکیه در عراق بر سر مناطق کرد نشین هیچ ضمانتی وجود ندارد که ثبات در کشور عراق همچنان برقرار باشد.
ریشه اختلافات قومی و ظهور چندین گروه تروریستی در دهههای اخیر نشان دهنده آن است که در این کشور زمینه و بستر وجود بی ثباتی بسیار بالا است.
در حالی که ایران در چند دهه اخیر تلاش بالایی در جهت مبارزه با تروریسم در این کشور کرده و بی شک وجود ثبات در عراق نتیجه کمکهای ایران است، اما دولتمردان این کشور بجای همکاری با همسایه شرقی همه امتیازهای خود را در سفر اردوغان به ترکیه واگذار کردند. باید دید که در آینده آیا ترکیه به برنامههای خود در قبال عراق عمل میکند یا خیر؟ اما هر چه باشد پیشینه روابط دوجانه کشورهای ترکیه و عراق نشان داده است که ترکیه الزام و اجباری برای تعهد به وعدههای خود در قبال عراق ندارد.