4 مشکل سلامت رواني که در بين زنان متداولتر است
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۳۷۵۰۸
خبرگزاري آريا -
زنان بيش از هر بيماري روحي ديگري در معرض اضطراب و افسردگي قرار دارند
از هر 5 بزرگسال 1 نفرشان در طول حيات بيماريهاي روحي را تجربه ميکنند، اما زنان و مردان مستعد اختلالات متفاوتي هستند.
محققان دريافتهاند که مردان بيشتر مستعد اعتياد و مشکلات جامعه ستيزي هستند، حال آنکه زنان بيش از هر بيماري روحي ديگري در معرض اضطراب و افسردگي قرار دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طبق نظر دکتر سراني استاد انستيتوي درنر در دانشگاه روانشناسي آدلفي، دليل واحدي دال بر شکافهاي جنسيتي وجود ندارد، بلکه ترکيبي از موارد بيولوژيکي، اجتماعي و فاکتورهاي محيطي منجر به اين امر ميگردد.
اگر شما نيز از يک از بيماريهاي روحي زير دست و پنجه نرم ميکنيد، که اساساً زنان را بيش از مردان درگير ميکند، بدانيد که اين بيماريها بسيار متداولند و البته به طور گسترده درمانپذير، اما مستلزم متخصصان حرفهايي بيماريهاي روحي براي ارزيابي و درمان است.
زن افسرده
بين 10 تا 15 درصد از زنان سطوح مختلف افسردگي را در طول حيات خود تجربه ميکنند، که اين آمار دو برابر مردان است. زنان تغييرات بيولوژيکي مهمي، بيش از مردان، را در طول حيات خود تجربه ميکنند، بنابراين اين تغييرات دورهايي منقطع، مختل کننده يا موجب بيماري ميگردد.
نوسانات هورموني در افراد خاص ميتواند موجب بروز بيماريهاي روحي در زنان گردد. دکتر جارد هيتمن، روانشناس خانواده در هيوستون، تگزاس ميگويد، هورمونها نقش مهمي در دوران بارداري ايفا ميکنند که منجر به افسردگيهاي پس از زايمان ميگردد.
هيتمن معتقد است، علائم اختلال بيقراري پيش از قاعدگي بسيار شبيه اختلالات افسردگي است، بنابراين بسياري از متخصصان آن را اختلال افسردگي حاد ميخوانند. سرواژههاي اين دو نيز مشابه است.
مشکلات اجتماعي نيز نقش مهمي دارند، از آنجايي که ما، زنان، با ذهنيت مخفي نمودن افکار و احساسات رشد ميکنيم، برخلاف مردان، که احساسات خود را بروز ميدهند، و افکار خود را بيرون ميريزند. سريني ميگويد، ما همواره سعي ميکنيم تا متوجه افکار و احساسات خود باشيم و آنها را بروز ندهيم. پنهان کردن اندوه و نگرانيها منجر به بروز بيماريهاي روحي بيشتري ميشود.
دکتر کريستين کارپنتر، متخصص سلامت رفتار زنان در دانشگاه وکسنر خاطر نشان ميکند که، علاوه بر اين، فاکتورهاي محيطي و فرهنگي، از جمله حقايقي در اينباره که زنان هنوز بايد کارهاي خانه را انجام دهند و از خانواده خود مراقبت کرده و برنامههاي اجتماعي آنان را سر و سامان دهند، حتي اگر خارج از خانه و به طور تمام وقت مشغول باشند، نيز بر آنها تاثير گذار است.
او اضافه ميکند که، ما کمتر از همکاران و همتايان مرد خود کسب درآمد ميکنيم که منجر به مضيقههاي مالي و در نهايت حس اضطراب، افسردگي و نااميدي در ما ميگردد. عدم احساس گناه نسبت به دوري از فرزندان در طول ساعات اداري نيز بيتاثير نيست. همين استرس و احساس گناه موجب افسردگي و وخامت آن ميشود.
هيتمن ميافزايد که، زنان به طور ميانگين از مردان بيشتر عمر ميکنند، بنابراين بيش از مردان داغ ديدگي و تنهايي را تجربه مي کنند، که از عوامل شناخته شده افسردگي قلمداد ميشود.
اليسون آبرامز، رواندرمانگر در نيويورک سيتي ميگويد، افسردگي زنان در مقايسه با مردان نمودهاي متفاوتي دارد. زنان اساساً علائم افسردگي را خستگي، عدم انگيزه يا عدمعلاقه و گريه متداوم توصيف ميکنند. از طرف ديگر، اکثر بيماران مذکري که از افسردگي به من مراجعه ميکنند، از علائمي همچون عصبانيت، که از علائم آشکار و متداول افسردگي در مردان است، شکايت ميکنند. ريشه افسردگي در بسياري از بيماران وي، عدم اعتماد به نفس است، پيغامي تلفيقي از اجتماع و فرهنگ که از جواني دريافت ميکنيم.
نوسانات هورموني در افراد خاص ميتواند موجب بروز بيماريهاي روحي در زنان گردد
زن در حال جويدن ناخن از اضطراب
طبق نظر انجمن اضطراب و افسردگي امريکا، از بلوغ تا سن 50 سالگي، زنان دوبرابر مردان اختلال اضطراب را تجربه ميکنند، که علائم آن در قالب نگراني، تنش، خستگي و ترس بروز ميکند.
دوباره، فاکتورهاي متعددي در اين ميان نقش ايفا ميکنند، از جمله اجتماع و فرهنگ معيار و محرکهاي تنشزا، اما نحوهي واکنش و برخورد با آنهاست که تمايز عمده بين زنان و مردان را مشخص ميکند. نکته کليدي در مطالعات انجمن روانشناسي امريکا اين است که: مردان تمايل دارند تا عواطف خود را بروز دهند، حال آنکه زنان آن را پنهان مينمايند.
البته زيستشناسي نيز نقش مهمي را ايفا ميکند، و محققان بيش از پيش به تاثيرات استراديول، اصليترين هورمون جنسي زنانه، تمرکز نمودهاند. دکتر تامر گور، استاديار روانپزشکي و سلامت روان، عصبشناس، متخصص زايمان و بيماريهاي زنان در دانشگاه ملي وکسنر معتقد است، همين هورمون عامل و مسئول تفاوتهاي جنسيتي اختلالات عمده روانپزشکي ميباشد.
استرس پس از حادثه
طبق نظر جنيفر ولکين، عصب شناس و روانشناس، به لحاظ تکنيکي اختلال استرس پس از سانحه نوعي از اختلال اضطراب است، طبقهايي از بيماري که شامل اختلال ترس، اختلال اضطراب تعميميافته، فوبيا(ترس مرضي) و اختلال اضطراب جدايي ميشود، اما ذکر اين نکته حائز اهميت است، زيرا زنان دوبرابر مردان در معرض علائم حاد و حدوداً 4 برابر در معرض اختلال استرس مزمن قرار دارند.
اينچنين نيست که زنان به طور کلي حوادث بيشتري را تجربه کنند، اما ما زنان انواع خاصي از حوادث، از جمله سوء استفادههاي جنسي و تجاوز را پشت سر ميگذاريم که با استرس پس از حوادث ارتباط عميقي دارد. چگونگي پاسخ ما به اين تجربيات سخت ميتواند وخامت اضطراب پس از حادثه را وخامت بخشد.
والکين شرح ميدهد که زنان، در مقايسه با مردان نجات يافته از حوادث، بيشتر مستعد سرزنش خود هستند و بر اين باورند که عدم کفايت آنها منجر به حوادث ميگردد. در صدر همه اينها، ما به طور ارادي و غير ارادي از مهارتهاي مقابله، از قبيل رهاسازي يا سرکوبسازي استفاده ميکنيم که خاطرات را متلاطم ميسازد، که البته مفيد نيستند.
والکين خاطر نشان ميسازد که همچنين ممکن است زنان بيشتر مستعد اضطراب پس از حوادث باشند، زيرا ما بيشتر پذيراي افسردگي و اضطراب هستيم.
خوردن بيش از حد از استرس
اگرچه مردان نيز به اختلال خوردن مبتلا ميشوند، اما اين اختلال يک اختلال زنانه تلقي ميشود. دکتر راشل پورتر معتقد است، اين اختلالات اغلب داراي کليدهاي زنانه اعم از غرور، خويشتنداري، احساساتي بودن و ايدهال گرايي است.
تمام افرادي که بيلبوردها، پيامهاي بازرگاني يا مجلات بانوان را مشاهده کرده باشند، ميدانند که زنان تحت فشار استانداردهاي خاصي براي لاغري و تناسب اندام قرار دارند. پورتر ميگويد، استانداردهاي فرهنگي براي وزن متناسب، اندام و ظاهر موجه بار سنگيني را بر زنان تحميل ميکند و اين مطلقگرايي بر روابط زنان با غذا و بدنشان تاثيرگذار است.
ابتلا به اختلال خوردن الکل به طور خاص، شايعترين نوع اختلال خوردن، حتي شايعتر از آنارکسيا و گرسنگي مفرط است، که 2.8 ميليون بزرگسال امريکايي به آن مبتلا هستند. آمار حاکي از آن است که زنان دوبرابر مردان دچار اختلال خوردن الکل هستند، حال آنکه اختلال خوردن الکل به نظر رفتاري متداول در بين مردان است. آي مردم، من يک پيتزاي کامل را به تنهايي ميخورم و به کمک نيز نياز ندارم!
پورتر ميگويد، اختلال خوردن الکل در قالب امري مخفي، شرمآور، شديداً هيجاني و به هر قيمتي که شده، اختلالي مستلزم تغيير است. اما اختلال خوردن براي تمام افرادي که آن را تجربه مي کنند، و تمام افرادي که با آن دست به گريبانند و مستلزم درمان و مراقبت، خطرناک است.
منبع : prevention.com
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۳۷۵۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آمار مرگ مردان ۱۱.۲ درصد بیشتر از زنان
به گزارش تابناک به نقل از همشهری آنلاین، در سال ۱۴۰۲ مردان ۵۵/۶ درصد و زنان ۴۴/۴ درصد از ثبت فوتها را به خود اختصاص دادهاند.
این میزان در مدت مشابه سال قبل برابر ۵۶/۶ درصد برای مردان و ۴۳/۴ درصد برای زنان بوده است.
همچنین آمارهای ثبتشده در سازمان ثبت احوال کشور نشان میدهد در مقابل هر ۱۳۰ مرد فوتشده، ۱۰۰ زن فوت شدهاند. به عبارتی، تعداد مردان فوتشده ۱۱.۲ درصد بیشتر از زنان است.
بر اساس این گزارش، سال گذشته ۴۴۲ هزار و ۲۱۳ رویداد فوت به ثبت رسیده است که این میزان نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن با ۴۱۸ هزار و ۷۴۱ رویداد فوت ثبتشده ۵/۶ درصد افزایش داشته است.
منبع: مهر