گفتگو، مباحثه و مناظرههایی با ابراهیمی دینانی در یک کتاب
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۳۸۴۴۲
کتاب گفتگوی حامد زارعی با غلامحسین ابراهیمی دینانی با عنوان «آفاق معرفت در سپهر معنویت» توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار بیباک، کتاب گفتگوی حامد زارعی با غلامحسین ابراهیمی دینانی با عنوان «آفاق معرفت در سپهر معنویت» به تازگی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نمونه مشابه این کتاب پیش از این در گفتگو با سید حسین نصر و رضا داوری اردکانی با گفتگوی حامد زارعی چاپ شده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داستان این کتاب از آن جا آغاز میشود که حامد زارع برای اولین بار در تابستان سال ۸۸ در مدرسه سپهسالار به دیدار ابراهیمی دینانی میرود و اولین مصاحبه را هم همانجا و در حضور شاگردانی که کلاس فلسفه اسلامی را ترک نکرده بودند، انجام می دهد.
«آفاق معرفت در سپهر معنویت» مجموعه ۱۲ گفتگو با این چهره فلسفه اسلامی و ۳ میزگرد با حضور وی و دیگر اساتید اندیشه اسلامی است که طی ۶ سال اخیر انجام و برگزار شدهاند. این کتاب ۴ فصل دارد که به ترتیب عبارت اند از: «مباحثه»، «مصاحبه»، «مناظره» و «مکاتبه».
عقل و حقیقت، فکر و ذهنیت، عرفان و معنویت، دانش و دیانت عناوین مطالبی هستند که در فصل اول کتاب به آن ها پرداخته شده است. در فصل دوم با عنوان مصاحبه هم این بخشها درج شده اند که در آن ها زارع با دینانی درباره این اندیشمندان فلسفه اسلامی گفتگو کرده است: ابوعلی سینا، امام محمد غزالی، شهاب الدین سهروردی، ابن رشد، خواجه نصیرالدین طوسی، ملاصدرا و مکتب تفکیک.
چه کسی فیلسوف اسلامی است؟، چه کسانی مخالف فلسفه هستند؟ و سرنوشت علم در تمدن اسلامی چگونه بوده است؟ عناوین بخش های زیرمجموعه فصل مناظره هستند. در فصل مکاتبه هم کتاب شناسی غلامحسین ابراهیمی دینانی درج شده است.
نویسنده کتاب معتقد است همان طور که از عنوان فصل سوم پیداست، جذابترین بخش کتاب را میتوان جلسات مناظره مانندی دانست که بین ابراهیمی دینانی، رضا داوری اردکانی، سید مصطفی محقق داماد، غلامرضا اعوانی و رسول جعفریان در گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم برگزار شده اند.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
* آیا حکمت متعالیه را ملاصدرا آورده است؟
ببینید! همین جا بگویم که اصلاح «حکمت متعالیه» پیش از صدرالمتالهین نیز به کار رفته و حتی شیخ اشراق در یکی از آثارش این اصطلاح را به کار برده است و حتی ابن عربی هم رساله ای به همین نام دارد که من این رساله را دیده ام. اما وقتی ملاصدرا نام حکمت خود را متعالیه می گذارد، یک منظور فلسفی دارد.
* چه منظوری دارد؟
ملاصدرا از این تسمیه (حکمت متعالیه) دقیقا منظور فلسفی مراد می کند. علت نامگذاری «حکمت متعالیه» از سخنان خود صدرا چنین بر می آید که وی تعالی حکمت خودش را بدین جهت می داند که سیستم متعالی ارائه می کند. او یک سیستم دارد. چه این که نظریه ای که ملاصدرا ارائه می کند و در سرتاسر فلسفه خودش به آن پایبند است و تا آخر نیز از آن جانبداری می کند، همان «اصالت وجود» است. ملاصدرا بسیاری از مباحث مهم فلسفی را با همین «اصالت وجود» حل می کند. وقتی با این زیربنا و اساس (اصالت وجود) وارد حل و فصل مسائل می شود، نام فلسفه اش را «حکمت متعالیه» می گذارد. چرا که اساسا وجود، متعالی ترین مفهوم است. حکمت صدرالمتالهین متعالیه است چون وجود متعالی است و «وجود» حرف اول و آخر ملاصدرا در این فلسفه است.
این کتاب با ۱۹۸ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر شده است.
منبع: بی باک نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۳۸۴۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علامه جعفری از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-سمانه نوری زاده قصری: علامه محمدتقی جعفری فیلسوف بزرگ و شهیری بود که در دوره حیاتش همیشه از شهرت فرار میکرد با این همه خداوند به او شهرت عطاء کرد. اما پس از درگذشت وی آنچنان که باید و شاید به آثار ایشان توجه کافی و وافی نشد. کارنامه فکری علامه جعفری، کارنامه پرمحصول مردی است که وجودش وقف دین و دانش بود. تلاش کرد حیات برای انسان تصویری منطقیتر بیابد و در وادی حیات معقول گام بگذارد. علامه با بیش از ۱۴۰ دانشمند بزرگ دنیا مباحثه داشت که مکاتباتش با «برتراند راسل»، یکی از فلاسفه غرب، شهرت بیشتری یافت که او علامه را «فیلسوف شرق» نامیده بود.
در میان ۱۰۰ اثر علمی به جا مانده از علامه جعفری، مجلدات زیادی از آن درباره «تفسیری تفصیلی بر نهجالبلاغه» است که نشان از اهتمام و علاقه جدی ایشان به امام علی (ع) و نهجالبلاغه دارد. بسیاری این تفسیر را یکی از گنجینههای بزرگ جهان علم و دانش و معنویت به شمار میآورند و بسیاری جلسات سخنرانی و شرح نهجالبلاغه او را به یاد دارند.
در این زمینه با منوچهر صدوقی سها داماد و از شاگردان علامه جعفری و عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در رابطه با آرا و اندیشههای علامه جعفری به گفت وگو پرداخته ایم:
*در مورد کارنامه علمی استاد علامه جعفری مقداری برای مخاطبان جوان ما که شاید شناختی از استاد نداشته باشند توضیح دهید.
تحصیلات استاد علامه جعفری در رشتههای فقه و اصول است. اما آثار ایشان در این رشتهها کم و اغلب عرفانی و فلسفی بوده است. حوزهها در گذشته و حال بر فقه و اصول تکیه داشتهاند. ایشان در فقه به طور قطع مجتهد بودند. مرحوم بروجردی علامه جعفری را به عنوان حاکم شهر قرار داده بودند که حاکم شهر حتماً باید مجتهد مطلق باشد. مابقی آثارشان به غیر از عرفان، فلسفی است.
*چطور میتوان در تالیفات استاد علامه جعفری چندوجهی بودن ایشان را متوجه شویم؟
مقالهای برای بزرگداشت استاد علامهجعفری در روزهای پایانی عمرشان نوشته بودم که به گمانم ایشان را میتوان گفت که دنبال انسان شناسی بود و به عنوان انسانشناس معرفی کرد.
*تالیفات استاد علامه جعفری را چطور دسته بندی میکنید؟
در کتاب «حصال المجموع» بیشترین مسألهای که برای ایشان مطرح بود انسان و انسانیت است. ایشان تحصیلاتش را از تبریز شروع و ادبیات را به صورت موضوعی مطالعه کردند. در ادبیات عرب حجتی بودند زیرا از محضر مرحوم میرزا علی اکبر اهری در تبریز بهره برده بودند. ایشان میفرمودند از ابتدا که ادبیات و فقه و اصول میخواندم نظرم متوجه جهانشناسی بود. در حوزه سید عبدالحجت ایروانی در شهر تبریز شرح تجرید را خواندند و در ١٧سالگی به تهران میآمدند و در محضر آقا میرزا احمد آشتیانی منظومه و اسفار مطالعه میکنند.
در محضر شیخ محمدرضا تنکابنی فقه و اصول را فرا میگیرند و سپس به قم مشرف میشوند و در کنار فقه و اصول در محضر میرزا مهدی مازندرانی نیز حاضر میشوند. در سال ١٣٢١شمسی مشرف به نجف میشوند و در آنجا استاد فلسفه و مربی عرفانی ایشان شیخ مرتضی طالقانی است و در محضر شیخ صدرا بادکوبهای حاضر شدند و فیزیک جدید و ریاضی را نیز تحصیل کردند اما علامه هیچ گاه به این تحصیل اکتفا نکردند.
*در این کتب برای برون رفت مشکلات امروزی زاویه دیدشان چطور بوده است؟
در مملکت ما به برخی افراد، فیلسوف اطلاق میشود و نوعاً به اساتید فلسفه «فیلسوف» گفته میشود؛ در حالی که فیلسوف الزاماً خود فلسفه نیست و استاد فلسفه را نمیتوان فیلسوف نامید.«فیلسوف» فردی است که بالفعل تفکرمیکند و میاندیشد. در ایران معاصر استادانی که اهل فلسفه هستند، فیلسوف اطلاق میشوند اما خودم که در حوزه فلسفه فعالیت دارم حق دارم این حرف را بزنم فیلسوف با استاد فلسفه متفاوت است. اکثریت افراد اهل فلسفه در ایران متاخر اساتید فلسفه هستند. بنظرم استاد فلسفه با استاد تاریخ تفاوتی ندارد چون که استاد تاریخ این درس را نقد میکند و استاد فلسفه هم این رشته را نقد میکند. علامه جعفری از نوادر اهل فلسفه ایران معاصر ما بودند که خودشان میاندیشیدند، از این حیث میتوان فیلسوف اطلاق کرد که یقیناً علامهجعفری فیلسوف است.
*چطور به شناخت واقعی استاد علامه جعفری برسیم؟
علامهجعفری را در دو ساحت میتوان شناخت که شامل ساحت و مسائل تخصصی و جامعه و دانشگاه است. شخصیت فلسفی علامه جعفری آن نیست که در کنار دانشجویان و تلویزیون باشد. ایشان چند کتاب دارد که هیچ شهرتی ندارد و حتی یکی از کتابها اصلاً چاپ نشده و نسخه آن در اختیار من است. کتاب «نهایت الادراک» کتاب عربی است که اگر ایشان همین یک کتاب را بیشتر نداشت، اطلاق فیلسوف برای نام او لازم بود. کتاب معروف دیگر علامه جعفری کتاب «ارتباط انسان و جهان» است که حاوی مسائل فلسفه است که در حدود ۳۰ سالگی چاپ شده است. اما هیچکس از این کتاب تخصصی آگاه نیست. استاد و فیلسوف علامه جعفری از طریق کتابها و تفکر ایشان شناخته میشود.
*استاد و فیلسوف علامهجعفری در زمانی زندگی میکردند که علمای دیگری هم وجود داشتند. چه ویژگی ایشان را از سایرین اندیشمندان و علمای معاصر متمایز میکند؟
عمدهترین خصوصیت ایشان این بود که خودشان متفکر بودند. ایشان اگر یک متن فلسفی از منظومه و … بیان میکرد، در ابتدا در مورد موضوع نیز فکر میکرد.
*خاطرهای در این خصوص از استاد دارید؟
روزی علامه جعفری به مساله وجود آدم پرداخت که در این بین مشکلی پیش آمد و به بنده نگاهی کرد که حرفی نداری. من حرفی نزدم و فرمود که من استاد خوبی نیستم. اینکه من استاد خوبی نیستم به این معنی نیست که به خوبی درس نخواندهام بلکه آن متون ایشان را اقناع نمیکرد. فلسفه اگر صرفاً روایت و نقد پیدا کند از فلسفیت خارج و همچون تاریخ میشود. فلسفه باید زنده باشد و فیلسوف تفحص کند و بیندیشد. بنابراین این قبیل اشخاص در محدوده متون نمی گنجد.
من به این فلسفه انتقاد میکنم. ملاصدرا بزرگترین فیلسوف اسلام است و در الهیات بالاتر از ابنسینا است. این فلسفه نیست که ما بگوییم ملاصدرا فرموده که ما هیچ حق اظهارنظری نداریم و به گمانم این مساله مرگ فلسفه است. اما اگر گفتیم تفکر با اساتیدی همچون ارسطو، فارابی، ملاصدرا و… تمام شد، صحیح نیست. انسان باید خودش فکر فلسفی کند چرا که این محاسبات فراوانی دارد و هرکسی نمیتواند فکر کند. علامه جعفری مرحوم قطعاً یکی از متفکران ایرانی بود و از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود.
*چه پیشنهادی برای توجه نسل جوان به آثار استاد علامهجعفری میدهید؟
ایشان در بخشی به بدیهیات و علوم پیشین و در بخشی دیگر به وحدت و کثرت توجه داشتند. مسائل تخصصی استاد فراتر از دانشگاه بود. اما در مسائل فرهنگی همچون فلسفه هنر و علم تفکرات جالبی داشتند. من ایشان را بهعنوان یک فیلسوف متفکر قبول دارم. اگر از لحاظ تخصصی نگاه کنیم حقی ایشان ادا نشده است.
کد خبر 5948972 سمانه نوری زاده قصری