رسانههاي ما اگر تهاجمي وارد شوند استخوانهاي فرهنگ فاسد غرب ميشکند/ ماجراي تهاجم فرهنگي ايران به انگليس در قلب لندن!
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۵۶۶۰۵
خبرگزاري آريا - دبيرکل مجمع جهاني تقريب گفت: امروز در دنيا اگر بگويم ناآگاهترين مردم دنيا مردم آمريکا هستند مبالغه نکردم؛ يعني برخلاف آنچه انتظار ميرود و با امپراطوري رسانهاي که دارند، از اين نظر عقبمانده هستند اين يعني مردم آمريکا که مستضعف فکري نگهداشته شدهاند براي جبهه حق فرصت هستند.
خبرگزاري فارس، گروه آيين و انديشه: آيتالله محسن اراکي در کارنامه علمي خود عناويني از جمله اجتهاد علوم اسلامي، دکتراي فلسفه تطبيقي و استادي خارج فقه و اصول حوزه علميه قم را داراست، وي همچنين عضو مجلس خبرگان رهبري، عضو شوراي عالي مجمع جهاني اهلبيت، مؤسس مرکز اسلامي انگليس و مجمع انديشه اسلامي قم است، ايشان به مدت 10 سال نماينده مقام معظم رهبري در اروپا بوده و طي يک دهه فعاليت در لندن نسبت به تأسيس حوزه علميه امام حسين(ع)، کالج اسلامي لندن «Islamic College for Advanced Studies»، مرکز بزرگ اسلامي، مسجد اسلامي کرولي لندن، مرکز اسلامي منچستر، مرکز اسلامي بيرمنگام، مرکز اسلامي نيوکاسل، مرکز اسلامي کارديف، مرکز اسلامي اهل البيت گلاسکو، مجتمع آموزشي و فرهنگي ايرانيان در لندن، مؤسسه بهار (ويژه تازهمسلمانان)، بنياد جوانان فجر و مؤسسه بانوان مسلمان اقدام کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آيتالله اراکي در سال 1384 از انگلستان به ميهن اسلامي بازگشت و با حکم رهبر انقلاب به عضويت شوراي عالي مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي و نيز شوراي عالي مجمع جهاني اهل بيت(ع) منصوب شد و اکنون دبيرکل مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي است، وي در يکي از سخنرانيهايش با نقد شيوه بانکداري کشور گفت: امروزه چرا خروجي بانکها يک خروجي عجيبي و غريبي است؟ اين بانکها و اين نظام بانکي به شوراي نگهبان رفته است و شوراي نگهبان هم گفته است که اين نظام بانکي هيچ اشکال شرعي ندارد. اما اين نظام بانکي که در عرصه اجرا آمده است تبديل به بدترين نظام بانکي در سطح جهان شده است.
حضور وي در خبرگزاري فارس بهانهاي شد تا از نزديک درباره انتقادش به نظام بانکداري پرسوجو کنيم، آيتالله اراکي در ابتداي سخنانش با اشاره به جايگاه رسانه در جنگ نرم، استفاده از قلم و خبر را خط مقدم مبارزه دانسته و در ادامه با تحليل فقه خرد و کلان، خواستار ورود فقه نظام دراين عرصه شد و کمک دولت و حاکميت را عامل تاثيرگذار تسريع در اصلاح نظام بانکداري کشور توصيف کرد.
آنچه ميخوانيد بخش اول گفتگوي مشروح خبرنگاران فارس با آيتالله محسن اراکي است.
شيوه منع رسيدن پيام در دوران انبياء هم بوده است/ناآگاهترين مردم دنيا مردم آمريکا هستند
*جايگاه رسانه براي انتقال پيام انقلاب را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
-يکي از شيوههاي مبارزه دشمنان خدا در تاريخ با مکتبهاي انبياء جلوگيري از رسيدن خبر بوده تا خبر و پيام به گوش مردم نرسد، در قرآن در چند جا به اين مطلب اشاره شده است، ميفرمايد: «وَقَالَ الَّذِينَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ» به اين قرآن گوش ندهيد بلکه وقتي قرآن خوانده ميشود سروصدا ايجاد کنيد که صداي قرآن به گوش کسي نرسد، شايد پيروز شويم، يعني پيروزي راه باطل در گرو نرسيدن خبر حق است، در جاي ديگر از زبان حضرت نوح(ع) ميفرمايد: «وَإِنِّي کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ»؛ هر چه من اينها را به خدا دعوت ميکردم، انگشتها را داخل گوشها ميگذاشتند که سخن من به گوش آنها نرسد يا سروگوششان را با پارچه ميپوشاندند که پيام من، به گوش آنها نرسد.
بنابراين وقتي تاريخ انبياء را خوب نگاه کنيم، عمده شيوهاي که براي مبارزه با انبياء در نظر گرفتند و به کار گرفتند، همين شيوه منع رسيدن پيام است، در حالي که اين پيام حق هر جا برسد، دلها را تسخير ميکند، مگر اقليتي از دلهاي سخت و الا عامه دلهاي بشر اگر حق و پيام درست و صحيح به آنها برسد پذيرا هستند.
لذا اصل کار خبرگزاري واقعاً کار مقدس و ارزشمندي است، هم کار رفع موانع است و يک نوع مبارزه است، يعني اگر ما از خبرگزاريها بالاخص خبرگزاري فارس که خبرگزاري بسيار فعال، بسيار موفق، مفيد، مؤثر و فني است، در خط مقدم يک نوع مبازه هستند، چون مبارزه تنها مبارزه با سلاح و شمشير نيست، اتفاقاً اين مبارزه سخت است، شما در خط مقدم مبارزه نرم قرار داريد، مبارزه نرم هم مبارزهاي است که دو کار را انجام مي دهد، يکي شکستن مرزها و موانع و نفوذ از خلال موانع به گوش مردم است و ديگري تصحيح و تصفيه، چون گاهي خبر تحريف شده ميرسد، کاري که در نبرد با مکتب انبياء هم ميشده، دو کار بوده است هم کار منع از رسيدن خبر و کار ديگر هم اين بوده که اگر خبري ميرسيد تحريفشده ميرسيد، به طوري ميرسيد که نتواند جان پيام انبياء را به مردم برساند.
لذا اين دو رسالت بزرگ را خبرگزاريها دارند و من تا آنجايي که خبرگزاري فارس را پيگيري ميکنم انصافاً موفق است؛ يعني در نحوه پوشش خبر، هم در اصل خبر، هم در گستره خبررساني و هم در حضور جدي و خوب در عرصه خبررساني. به هر حال جاي تشکر دارد و از خدا اميد توفيق براي شما دارم.
در اين رابطه دو سه پيشنهاد عرض ميکنم، اولاً اينکه زمينهاي براي کار براي خبرگزاري فارس فراهم شده است، شما موادي را در اختيار داريد که با اين موارد خيلي کارها ميشود انجام داد؛ يعني فقط رساندن نيست، رساندن خبر، مرحله نخست و خام استفاده از خبر است، سادهترين نحوه بهرهگيري از خبر است که خيلي مهم و اثرگذار است، اما خيلي از اين بيشتر، شما ميتوانيد از خبر، تحليل ارائه دهيد.
مردم آمريکا براي شما يک فرصت هستند/بهترين شيوه شکستن استخوانهاي فرهنگ فاسد غرب
امروز در دنيا اگر بگويم ناآگاهترين مردم دنيا مردم آمريکا هستند مبالغه نکردم؛ يعني کسي برود در متن مردم آنجا ميگويد اينها چرا اينگونه هستند؟! يعني برخلاف آنچه انتظار ميرود که مملکت آزادي است با آن همه تکنولوژيهاي پيشرفته و دستگاههاي ارتباطي گسترده و آن هم امپراطوري رسانهاي که در اختيار دارند، توقع ميرود مردم آنجا از دنيا خبر داشته باشند، در حالي که مردم اين کشور بسيار از اين نظر عقبمانده هستند، اين نشان ميدهد مردم آمريکا براي شما يک فرصت هستند؛ يعني براي کل جبهه حق يک فرصت است، همين مردمي که ناآگاه و مستضعف فکري نگه داشته شدهاند، يک فرصت برتر هستند نه تنها مردم آمريکا، بلکه مردم اروپا هم کم و بيش البته نه به اندازه مردم آمريکا.
من يک خاطرهاي دارم چند وقت پيش که ما در لندن بوديم، آن روزها اسحاق رابين نخستوزير اسبق اسرائيل مرد و به هلاکت رسيد، بچهها ميرفتند خريد ميکردند، مغازهدار سر کوچه هم خوشحالي ميکردند که اسحاق رابين مرده است و براي ما غيرمنتظره بود و اين نشاندهنده اين بود که عامه مردم و بدنه مردم دلشان با ماست، يعني با حق است، اگر بفهمند و خبر به گوش آنها برسد، ما ميتوانيم با خبررساني درست و البته با سياستهاي اثرگذار و خوب و حسابشده جامعه آمريکا را منقلب کنيم، بايد اين جهتگيري تهاجمي در عرصه رسانه ما اتفاق بيفتد، در عرصه رسانه، ما اصلاً تهاجمي وارد نشديم و اگر بخواهيم تهاجمي وارد شويم زمينه اثرگذاري، بلکه شکستن استخوانهاي فرهنگ فاسدشان براي ما فراهم است.
ما هنوز نتوانستيم يک مستند درستي از وضعيت بدنه مردم مستضعف آمريکا تهيه کنيم، هنوز نتوانستيم يک مستندي از وضعيت سرخپوستان آمريکا که سکنه اصلي و صاحبان اصلي سرزمين آمريکا هستند تهيه کنيم، سياهپوستان آمريکا، سرخپوستان از ناحيه جنايتي که در حق آنها ميکنند يعني اصلاً در تاريخ بشر چنين جنايتي نظير ندارد که اينها با سرخپوستان چه کردند! واژه «مکتشف»، يک زميني بوده آدم داشته است، شهروند داشته است، يعني چه مکتشف؟ کشف علمي کرديد؟ يعني اينها زمين آمريکا را به عنوان يک چيز کشفشدهاي که بايد آن را تسخير کنند و بر آن سلطه پيدا کنند و مالک آن شوند، ميگويند مکتشف؛ چون ميخواهند ادعاي مالکيت کنند، شما از اينجا برويد در يک کشوري يک شهر را تسخير کنيد، بگوييد آن را کشف کردم! چه کشفي؟! شهري است، شهروند دارد که در آن دارند زندگي ميکنند.
هيچ جامعهاي به اندازه آمريکاي فعلي با رژيم صهيونيستي تشابه ندارد
بعد کريستف کلمب را مکتشف بزرگ ناميدند و از او به عنوان شخصيت تاريخساز ياد کردند، چه کرده است؟ اصلاً بايد با اجازه مردم آن محل وارد آنجا ميشديد! بعد رفتيد گفتيد آنجا را کشف کرديم و بعد حمله کرديد، سوزانديد و خراب کرديد.
در تاريخ بشر هيچ جامعهاي به اندازه آمريکاي فعلي با اسرائيل فعلي تشابه ندارد، زيرا در نحوه پيدايش به هم شبيه هستند و يک سنخ، يک نوع و جنس هستند. شکلگيري دولت آمريکا با شکلگيري رژيم صهيونيستي بسيار تشابه دارد. ميخواهم بگويم ما هنوز موفق نشديم يک مستندي را در اين رابطه، مستندي در رابطه با خانواده در غرب تهيه کنيم که خانواده در غرب چه وضعيتي دارد؟ چون من آنجا زندگي کردم، من آنجا 10 سال مرجع مردم بودم و از اقشار مردم ميآمدند، کاملاً براي من مشکلات و پيچيدگيهاي عجيب خانوادههاي آنجا براي من مشخص شده است، زن در اروپا و در آمريکا، يعني اگر من بگويم بيچارهترين و بدبختترين موجود در روي کره زمين زني است که در اروپا زندگي ميکند و با چه وضعي زندگي ميکند، اين مبالغه نيست!
شما ميتوانيد يک مستند از مستندهاي خود اروپاييها بسازيد، چون آنها گاهي از اين کارها ميکنند که در رابطه با مشکلات خانواده و بانوان کار کنند. يعني کشتوکشتار ميان مادر و فرزند، بين پدر و فرزند، بين پدر و مادر در جامعه اروپا پديده کثيرالوقوعي است، البته اين چيزها در همه جا است، البته استثناء است که مثلاً بچه مادرش را بکشد يا مادر بچهاش را بکشد، جنگ بين پدر و مادر از يک سو و يا جنگ پدر و مادر با فرزند، مخصوصاً خانوادههاي تک سرپرست يعني زن يا مرد تنها زندگي ميکنند، چه اتفاقاتي رخ ميدهد! البته سيستم حاکم بر اروپا و آمريکا اجازه پخش شدن اين اخبار را نميدهند، بستهترين جامعه دنيا از لحاظ نشر خبر جامعه اروپا و آمريکا است، چون خودم اين را تجربه کردم.
به يک عده گفتم از مناطق فقيرنشين لندن يک گزارشي براي من تهيه کنيد، يک فيلمي تهيه کنند تا اينها مشغول کار شدند، پليس آنها را دستگير کرد و همه چيزي هم که تهيه کردند بودند از آنها گرفت، يعني اينطوري است، اگر کسي بخواهد برود يک مستندي در اين عرصهها تهيه کند بايد به طور مخفيانه و خاص برود، مانند کشور ما نيست که آزادترين کشور است، هر کسي از هر جايي ميآيد ميرود فيلمبرداري ميکند، عکاسي ميکند، در مجلس شوراي ما ميروند عکاسي و فيلمبرداري ميکنند، حتي از نهادهاي حساس ما گزارش تهيه ميکنند با شخصيتهاي ما تماس ميگيرند و درها باز است، آنجا اينطور نيست، من از اين نوع کارها خاطرات بسيار زيادي دارم.
ماجراي خبري شدن يک نشست بايکوت شده/تهاجم فرهنگي جمهوري اسلامي عليه انگليس!
اينکه ميگويم جامعه بسته است يک خاطره بگويم ما يک زماني به مناسب صدمين سالگرد ولادت امام، حدود سال 2000 يا 2001 ميلادي بود، با دانشگاه لندن هماهنگ کرديم البته با کمک دانشجويان چون مديريت آنجا اجازه چنين کاري را نميداد، بعضي از اساتيدي که با ما ارتباط داشتند با بعضي دانشجويان را وادار کرديم، گفتم ميخواهيم يک نشست علمي درباره «نوآوري در انديشه امام» برگزار کنيم، ما آن زمان گلهمند بوديم اروپاييها يا انگليسيها نميگذارند اين خبر منتشر شود، خيلي کم شايد بعضي روزنامهها خبرهاي کوتاهي منتشر ميکردند. ما اين نشست را برگزار کرديم، اولاً هرگونه انعکاس رسانهاي آن را ممنوع کردند، مديريت دانشگاه گفت با اين شروط ميگذاريم شما اين نشست را برگزار کنيد، هيچ خبرنگاري وارد جلسه نشود، حتي ضبط صوت را اجازه ندادند، يعني بايکوت خبري مطلق، بخش ديگر کاري آقاي روژه گارودي- خدا رحمتش کند يک شخصيت ارزشمندي است که من پيشنهاد ميکنم از اين شخصيت تجليل شود، او يک متفکر کمنظير يا بينظيري است که شخصيت اول جهان کمونيسم از لحاظ انديشه و فکر بود، رهبر ايدئولوگ اول جهان کمونيسم بود، يعني بعد از مارکس، هگل و لنين، وي شخصيت چهارم بود. اين شخصيت به برکت انقلاب و با اثرپذيري از امام و انقلاب ما مسلمان شد و مسلمان بسيار ناب و انقلابي- درباره حضرت امام چند نوشته خوب و ارزشمند دارد و يکي از آنها را زماني که ما آنجا بوديم به عربي منتشر کرديم و يک موضع ارزشمندي درباره هولوکاست دارد و يک کتابي به نام «افسانههاي اسرائيلي» نوشته است.
خلاصه ايشان را ما دعوت کرديم که ايشان هم يکي از سخنرانان اين نشست باشند، دانشگاه که خبردار شد گفت: نه، ايشان نبايد بيايد، اگر بيايد ما اصلاً اجازه نميدهيم اين نشست برگزار شود، فقط به جرم اينکه ايشان يک کتابي به نام افسانههاي اسرائيلي نوشته است! تمام دانشگاه عليه او بسيج شده بودند گفتند: اگر او بيايد ما اجازه برگزاري اين نشست را نخواهيم داد، حالا ما هم از او دعوت کرده بوديم و در رودربايستي قرار گرفته بوديم ولي خودش تماس گرفت گفت من ديشب زمين خوردم پايم شکسته است نميتوانم بيايم.
از قضا اعلاميه نصب کردند که چنين نشستي برگزار ميشوند، همه باخبر شدند، منافقين و کمونيستها و ضدانقلاب هم باخبر شدند و آمدند جلوي سالن اين نشست هنگام برگزاري اين نشست تظاهرات کردند. يکي از شاهزادگان انگليس در همان روز ديداري از دانشگاه داشت و خبرنگاران هم آمده بودند با او مصاحبه کردند، گفتند: نظر شما چيست، شنيديم کنفرانسي درباره امام خميني(ره) اينجا برگزار شده است؟ اتفاقاً اين وارد خبرها شد که در دانشگاه انگليس نشستي درباره نوآوري در انديشه امام برگزار شده است که انعکاسي داشت، در اثر اين کنفرانس يکي از نمايندگان مجلس عوام آنها در يک مصاحبه گفت: عجب! مشخص شد که جمهوري اسلامي عليه ما دارد تهاجم فرهنگي راه مياندازد و داخل دانشگاه ما آمدند و درباره انديشههاي امام خميني(ره) بحث ميکنند، بنابراين برگزاري چنين نشستي براي آنها نگرانکننده شد.
اين يک نمونه عيني است از آنچه اتفاق افتاد و امثال اين نمونهها زياد داريم، آنها برخوردي دارند که پيام نرسد يعني اصل روش کار آن جبهه، جبهه ضدانبياء و ضدحق، مانع شدن از رسيدن پيام به گوش مردم است. جامعه آنجا برخلاف آنچه تبليغ و ترويج ميشود يک جامعه بسته است، خبرها کاملاً سازماندهي شده است، رسانههاي آنجا کنترلشده، جهتدار و بسيار بسيار سياستزده و در مسير سياستهاي کلان کشورهاي اروپايي است.
در آمريکا همين طور است، اصلاً قابل قياس نيست آزادياي که ما در کشورمان داريم با آزادي خبري که در کشورهاي اروپايي و آمريکايي وجود دارد. شما يا هر رسانه يا مؤسسه خبري ديگري بيايد يک رپورتاژ حسابي از همين مقوله تهيه کند که وضع آزادي خبر و آزادي رسانه در کشورهاي اروپايي و آمريکايي چگونه است، در مقايسه با آنچه که ما در کشورمان داريم، نميخواهيم بگوييم ما در کشورمان آزادي رسانه صددرصد است، ولي همين نسبت آزادي که ما در رابطه با رسانه در کشورمان داريم اگر بخواهد با آمريکا و اروپا مقايسه شود، کاملاً برتر است.
مبناي دلار آمريکا چيست؟
ميخواستم اين پيشنهاد را بکنم که در اين عرصهها با توجه به اينکه ارتباط خبري شما با همه جاي دنيا در رسانههاي آنجا خبرهاي مربوط به اينگونه سوژهها فراهم است، شما ميتوانيد مستند درست کنيد، ميتوانيد تحليل کنيد که اين مستندها و تحليلها براي آگاهيسازي مردم دنيا مفيد است، دنيا هم نميداند در آنجا چه خبر است، هم تهيه و تدوين مجموعههاي خبري ويژه مثلاً در يک عرصه مثل آزادي خبر، خبرهايي که آنجا درباره وضع کودک، درباره وضع اقتصادي، عمده توان اقتصادي اروپا و آمريکا نشات گرفته از سلطه است نه نشات گرفته از يک کار اقتصادي حقيقي و جدي در درون اين کشورها، يعني کار سلطه است، چون قدرت دارند.
اصلاً مبناي دلار آمريکا چيست؟ مبناي آن، سلطه و زور است. حتي در عرصه اقتصاد يک تحليل روشن و خبررساني حسابي ار وضعيت اقتصادي آمريکا تهيه شود، اينکه الان ميگويند آمريکا بدهکارترين کشور جهان است اين يعني چه؟ اين را تحليل کنيد. يعني اينکه آمريکا با استفاده از قدرت استعماري يا استکبارياش ثروت را جذب ميکند ولي در مقابلش چيزي نميدهد نوعي سرقت در عرصه کلان در کل اقتصاد آمريکا پنهان است واِلا معنا ندارد يک کشوري چند برابر توان اقتصادي فعلياش بدهکار باشد اين را همه اقتصاددانان ميگويند، يعني بدهي اين کشور از دارايياش بيشتر است، يعني اقتصاد اين کشور مبتني بر مکيدن است و در مقابل اين ثروت چيزي ندادند، يعني تا اين عدم تناسب داد و ستد وجود نداشته باشد، ثروت آنجا جمع نميشود و اين وضعيت آنجا اتفاق نميافتد.
اختلاف ما با روش اقتصادي و روش سياسي اقتصادي آمريکا و کشورهاي سرمايهداري يک اختلاف بنيادين است، اختلاف در روش نيست، اين را بايد اقتصاددانان ما خوب بفهمند و متوجه شوند، متفکرين ما بايد بدانند اختلاف ما با شيوه کار اقتصاد جهان سرمايهداري يک اختلاف صددرصد بنيادي و ريشهاي است يعني هيچ جا با آنها تلاقي نداريم، اصلاً دليل اينکه ما يک مقدار در عرصه اقتصاد با دشواري مواجه هستيم، اين است که ما دنبال يک سيستم نويي هستيم، ما دنبال يک جريان جديد اقتصادي هستيم که اصلاً تناسبي با آنچه در جهان حاکم است ندارد و به نظر من تحمل سختيها و دشواريهايي که ما در عرصه اقتصاد با آن روبرو هستيم، ارزش دارد، در برابر آن دستاوردي که ميتوانيم به دست بياوريم، البته بشرطها و شروطها، اگر واقعاً خوب کار کنيم و واقعاً اقتصاد اسلامي را خوب بفهميم، اقتصاددانان ما بايد به اقتصاد اسلامي به نگاه جدي بنگرند نه با نگاه دسته دوم و سوم و رفع تکليفي.
الان نگاه اقتصاددانان به اقتصاد اسلامي نگاه رفع تکليفي است که حالا يک چيزي درست کنيم و بگويند اسلامي. اقتصاد اسلامي اين چيزي نيست که امروز در قانون عمليات بانکي ما منعکس شده است، اين چيزي نيست که امروز در بعضي از قوانين اقتصادي ما منعکس شده است. اقتصاد اسلامي نياز به يک کار مرکب از مجتهدين کارکشته آشنا به اقتصاد و اقتصاددانان فني مخلص و آماده براي شنيدن حرف درست، نه اقتصادداني که بيايد بگويد من هستم و ديگري نيست و دانش اقتصاد را فقط من دارم و حرف خودش را بر ديگري تحميل کند، بلکه دانشمنداني که «يستعمون القول فيتبعون احسنه» باشند بتوانند از دانش اقتصاديشان براي برپايي يک اقتصاد نو اسلامي مبتني بر بينش اقتصاد کلان اسلامي استفاده کنند.
انتهاي پيام/
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۵۶۶۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیدار وزیر فرهنگ در سفارت ایران در آذربایجان
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سفارت ایران در باکو حضور یافت و با سفیر کشورمان در باکو دیدار و گفتوگو کرد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، صبح امروز پنجشنبه، 13 اردیبهشتماه در دومین روز از سفر خود به آذربایجان با حضور در سفارت ایران در باکو با سیدعباس موسوی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان دیدار و گفتوگو کرد.
بحث و بررسی تحولات اخیر رابطه ایران و آذربایجان و اقدامات فرهنگی صورت گرفته و همچنین فضای فرهنگی پیش روی دو کشور از مهمترین محورهای این دیدار بود.
وزیر فرهنگ بامداد روز گذشته(دوازدهم اردیبهشت) به منظور حضور و سخنرانی در ششمین مجمع جهانی گفتوگوی بینفرهنگی عازم باکو شد. اسماعیلی در این مجمع با اشاره به اهداف جمهوری اسلامی ایران در عرصه دیپلماسی فرهنگی، بر نقش سازمانها و مجامع بینالمللی برای ایجاد صلح پایدار جهانی و رفع منازعات کشورها تأکید کرد.
وی همچنین در حاشیه برگزاری این مجمع با همتای آذربایجانی خود نیز دیدار و گفتوگو کرد. وزیر فرهنگ در این دیدار بر تعاملات فرهنگی طرفین بهویژه در حوزه سینمایی تأکید کرد.
انتهای پیام/