در گفتوگوی صریح و صمیمی به مناسبت هفته دفاع مقدس مطرح شد روایت 2234 روز حضور تکاوری در دفاع مقدس/ رمز و رازهای حضور کلاه سبزها در خرمشهر
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۶۰۳۵۴
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، با گذشت 38 سال از آغاز جنگ تحمیلی تاکنون خاطرات بسیاری از رشادتهای غیورمردان این سرزمین بازگو شده اما همچنان ناشناختهها و ناشنیدههایی از شجاعتهای نیروها از جمله تکاوران نیروی دریایی این سرزمین باقی مانده است، تکاورانی از جنس فولاد آبدیده، بیباک در مقابل دشمن و استوار در برابر سختیها و ناملایمات؛ رمز و رازهای حضور کلاه سبزها در جبهه آنچنان سر به مهر مانده است که شاید حضور مؤثر آنها در دفاع از خرمشهر دور از ذهن به نظر برسد اما حقیقتی است که کمتر بازگو شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ناخدا یکم تکاور دریایی حسن مسعودیراد از مدافعان خرمشهر بوده که اکنون نقش ارتش را برای تازه سربازان این سرزمین تدریس میکند، در کودکی همواره روحیه ماجراجویانهای داشته و با دیدن چند فیلم به دنبال کماندو شدن میرود؛ از 17 سالگی وارد نیروی دریایی ارتش شده و برای گذراندن دورههای تخصصی به انگلستان میرود در حالی که همیشه جزو شاگردان ممتاز بوده است، چایی نمیخورد و اهل دمنوش است، به زبان پارسی اهتمام ویژه به خرج میدهد، سه دختر و یک پسر دارد و روحیه انضباط در جبهه چنان در خونش جاری است که همیشه رأس ساعت سر قرار حاضر میشود.
* در جنگ خودم را شناختم
از سال 54 وارد بوشهر میشود، با قاطعیت تمام معتقد است که در جنگ خودش را شناخته است و با کوله باری از تجربه، امروز حاضر است با یک کولهپشتی و غذای سربازی تکاور کارآزموده تربیت کند، عشق به وطن آنچنان در او ریشه دوانده که حتی با وجود اصرار برادرش به مهاجرت به دانمارک در سال 62، خطاب به او گفته بود: «مردی نیست که بعد از آنکه کشورم برای من هزینه کرده تا در انگلستان دوره کماندویی ببینیم و امروز نیروهایم پیش چشمانم تکه تکه شوند، حالا که به من نیاز دارد، از کشور خارج شوم».
حالا ناخدا 15 سال است که بازنشسته شده اما لحظهای از خاطراتش از جبهه را فراموش نکرده است، از 2234 روز حضور مستمرش در جبهه آنقدر خاطره دارد که انگار در مهمترین وقایع جنگ همواره حضور داشته است؛ به گفته ناخدا سال 56 که اولین گردان تکاور شکل میگیرد، او و همرزمانش آنچنان مهارت داشتهاند که با تیربار ام ژ3 که تنها با یک اشاره 5 تیر رها میکرده، تکتیر میزدند.
در زمان حمله هوایی ارتش بعث صدام در 31 شهریور سال 58، او و همرزمانش در گردان تکاوران نیروی دریایی ارتش در بوشهر مشغول فراگیری کار با آرپیجی بودهاند که متوجه حمله نظامی میشوند، یک بمب در مدرسه عمل نمیکند و مابقی در صحرا منفجر میشوند و بلافاصله عقابهای تیزپرواز نیروی هوایی آنها را فراری میدهند.
* یک نارنجک را همیشه برای خودم نگه میداشتم
واژه اسارت در قاموس ناخدا بیمعنا بوده و از بین نارنجکهایی که به کمرش میبسته، همیشه یکی را برای خودش نگه داشته است تا اگر نیروهای عراقی محاصرهاش کردند، به قول خودش زیبا پرواز کند، جزو معدود ارتشیانی است که در زمان جبهه دوربینی را همواره همراه خود داشته است و شاید تنها ارتشی باشد که بیش از 20 حلقه عکس از روزهای جنگ ثبت کرده و به اذعان خودش با تک تک آنها زندگی کرده است.
به نقش تکاوران در دورههای مختلف دفاع مقدس تأکید دارد و رشادتهای آنها در ایام جنگ را اینگونه توصیف میکند: «باید از پیرمردان خرمشهر و آبادان، از شجاعتهای تکاوران پرسید، کمک به شهید چمران در محاصره کردستان، مقابله با خلق عرب و جنگ با منحرفان در ترکمن صحرا از جمله رشادتهای آنهاست، البته تنها به جنگ ختم نمیشد و در حوادث و بحرانهای طبیعی هم مؤثر بوده است».
مثل یک استاد بهانه جنگ عراق با ایران را اینگونه شرح میدهد: «اروندرود تا قبل از سال 1975 در تصرف عراق بود اما قسمت عمده آن در ایران بود، تمام شناورهای نظامی و تجاری باید از دهانه اروندرود تا بصره با پرچم عراق تردد میکردند و این برای ما سنگین بود، قبل از سال 1975 ایران تنها 9 تکاور داشت که روی ناو ابنسینا مستقر کرده بود و توپخانه را آماده نگه میداشت که اگر حرکتی از جانب عراق شود، پاسخ دهد، بعد از قرارداد 1975 الجزایر، مقرر شد که از دهانه اروند تا نهر خین که مرز مشترک ایران و عراق بود، هر نوع شناور با پرچم ایران تردد کند و بعد پرچم عراق را بزند، بعد از انقلاب که بخشهایی از نیروهای نظامی ایران تحلیل رفته بودند، فرصت خوبی بود تا به همین بهانه و با هدف براندازی جمهوری اسلامی به ایران حمله کنند».
* 34 روز نبرد در خرمشهر با شهادت 103 تکاور
خاطراتش از رشادتهای خاموش تکاوران نیروی دریایی در دفاع از خرمشهر به فرماندهی اسطوره مدافعان خرمشهر، ناخدا صمدی که با وجود مجروحیت همچنان به هدایت تکاوران در صحنه نبرد ادامه داد و حاضر به ترک منطقه نشد هم شنیدنی است: «عراق به هنگام حمله به ایران 12 لشکر آماده کرده بود که تا پایان جنگ به 50 لشکر میرسید، در خرمشهر اما نیروی نظامی نبود، عراق برای فتح خرمشهر یک روز وقت گذاشته بود ولی هر روز نیروهایش کشته میشدند، حتی مجبور شد دو لشکر زرهی به خرمشهر اعزام کند، اسیران عراقی آن موقع با دیدن عقبه نیروهای ایرانی باور نمیکردند در برابر این تعداد اندک شکست خورده باشند، در دفاع از خرمشهر به جز سه تکاوری که به خاطر ستون پنجم با گلوله مجروح شدند، هیچ تکاوری با سلاح انفرادی عراقی شهید نشد بلکه همیشه از دور و با گلولههای خمسهخمسه و خمپاره به تکاوران حمله میکردند، 34 روز از ابتدا که یک گردان تکاور عراقی با تیپ تفنگدار جلو آمد تا وقتی که دو تیپ زرهی را وارد عمل کرد، در این جریانات 103 تن تکاور به شهادت رسیدند و بیش از 200 تن مجروح شدند و در مجموع بیش از هزار نفر نیروی داوطلب و نظامی در خرمشهر به شهادت رسیدند».
ناخدا در دفاع از خرمشهر است که جانباز 78 درصد میشود و حتی خودش را برای قطع دستانش آماده میکند، ترکشهای زیادی در آن عملیات به ریه و بدنش اصابت میکند که یکی از آنها هنوز مهمان پاهایش است، اسم اعظم خدا را عامل صداقت در گفتارش قرار میدهد و میگوید: «در زمان جنگ فقط به فکر نبرد بودیم و دغدغه این را داشتیم که مهمات ما تمام نشود، جنگیدن با عراقیها برای من به عنوان یک تکاور مثل یک بازی بود، مثل بازی IGI که با آرامش پشت میز مینشینی و بازی میکنی، حتی در ایام جنگ با یک سرباز و یک نیروی مردمی 17 کماندو عراقی را اسیر میکردیم، با یک دست اسلحه را میگرفتیم و با دست دیگر دشمن را خلع سلاح میکردیم».
تنها موقعی که از خمپاره ترسیده زمانی است که با خانواده در منزل نشسته و اطرافشان صدای موشک میآید، ناخدا لحظهای تصور میکند که خمپارهای در حیاط خانهشان منفجر شده و به خاطر نگرانی از آسیب به همسر و فرزندانش، ناآرام و مضطرب میشود و الا در تمام 2234 روز حضورش در جبهه هیچگاه از اصابت گلوله و خمپاره ترسی به دل راه نداده است.
آن زمان که دستاندرکاران سریال کیمیا به اصفهان میآیند ناخدا در حضور حاضران، سخن میگوید و از عدم انعکاس درست رشادتهای تکاوران گلایه میکند اما خودش هم میداند که در این سالها همرزمانش تمایل چندانی برای بازگویی خاطرات جنگ نشان نداده اما اخیراً اتفاقات خوبی افتاده و داستانهای نابی از رشادتهای ارتش قهرمان ایران اسلامی در حال بازگو شدن است.
* حماسه پیکان در مروارید
تلخترین خاطره ناخدا از زمان جنگ به غرق شدن ناوچه قهرمان پیکان مربوط میشود، ناوچهای که در هفتم آذر 1359 و در عملیات موسوم به مروارید حماسه میآفریند، بعد از 35 سال همچنان ماجرای طوفان پیکان در مقابل نیروهای صدام را با حرارت و هیجان روایت میکند: «ناوچه پیکان به فرماندهی ناخدا محمدابراهیم همتی در آن زمان قهرمان جنگهای دریایی جهان لقب گرفت، در ایام جنگ، تنها شناوری که توانسته بود با پنج شناور همتراز خود همزمان درگیر شود و آنها را غرق کند، پیکان بود؛ در عملیات مروارید زیر پوشش توپخانه نیروی دریایی و نیروی هوایی و نیروی هوایی کمک نیروی هوایی روی اسکله البکر پیدا شدیم و تکاوران با استفاده از اصل غافلگیری 13 کماندوی عراقی را کشتند و 7 تن را اسیر کردند و سکو را مهماتگذاری کردند، اما سرانجام پس از ساعتها نبرد بیامان، هنگام ظهر در حالی که دلاورمردان آخرین گلولههای خود را به سوی دشمن نشانه میرفتند، ناوچه پیکان بعد از انجام موفقیتآمیز عملیات در بازگشت به بوشهر آماج چند موشک قرار گرفت و با پرسنل شجاع خود که شهید مسعود حسینی یکی از آنها بود، در دل آبهای شمال خلیجفارس آرمید، این مصاف، نابودی بزرگترین پایانههای صدور نفت منطقه و از کار انداختن بیش از دو سوم توان رزمی نیروی دریایی عراق را در پی داشت و بقیه هم یا صدمه دیدند و یا در بنادر کشورهای همسایه مخفی شدند و آنچنان در روحیه افراد دریایی دشمن اثر گذاشت که تا پایان جنگ حرکت چندان مهمی در دریا از آنها دیده نشد.»
ناخدا به این صحبت امام خمینی(ره) که جنگ یک نعمت بود، تأکید زیادی دارد و امروز یکی از نعمتهای جنگ برای کشور را رسیدن به ساخت مهمات و تسلیحات میداند و میگوید: «در ایام جنگ نیروی دریایی به دنبال تولید و خودکفایی در مهمات نبود بلکه میخواست با خلاقیت خود میزان خسارت وارده را کاهش دهد، بیش از 10 هزار کشتی در ایام دفاع مقدس در خلیج فارس توسط نیروی دریایی اسکورت شدند که با خلاقیتها و زحمات نیروی دریایی در 8 سال دفاع مقدس تنها 250 کشتی مورد اصابت موشک قرار گرفت که تنها 25 فروند غرق شد و مابقی تعمیر و مجدد به کارگیری شدند، امروز هم بسیاری از مهمات را خودمان تولید میکنیم.»
گویی که سؤال ذهنی جوانان را خوانده باشد، از علت عدم حمله آمریکا به ایران هم حرفها دارد: «آمریکا میداند ایرانی جماعت از هیچ چیز محابا ندارد، او میداند اگر شیطنت کند در درازمدت بدتر از ویتنام بر سرش خواهد آمد و نمیخواهد بیش از این آبروی خود را ببرد پس به ایران حمله نمیکند».
ناخدا در قائله کومله و دموکراتها در کردستان هم حضور داشته و آن ایام را اینگونه توصیف میکند: «شهید چمران در پاوه محاصره شده بود و امام طی یک پیام رادیویی دستور داده بودند تا ارتش ظرف 24 ساعت خود را به آنجا برساند، یک جمع 30 نفری به صورت خودجوش خود را به کرمانشاه رساندیم و شب در آمفیتئاتری خوابیدیم و با اتوبوس به سنندج رسیدیم و در آسایشگاه لشکر مستقر شدیم، هر شب در پادگان ما را به رگبار میبستند، در همان ایام که کردستان با غارت و دزدی کوملهها مواجه بود، عدهای از تکاوران توانستند فرودگاه سنندج را هم اشغال کرده و موفق به شنود شوند، به این ترتیب با دفع کمین محل فرود هلیکوپترها، تکاوران توانستند روز بعد در سنندج فرود بیایند و محاصره شکسته شود؛ تکاوران هر کجا کومله وارد میشد، با آنها مقابله میکردند و حتی بعضی حامیان ضدانقلاب برای سر آنها جایزه گذاشته بودند».
ناخدا از رفقای شهیدش که حرف میزند، مکثی میکند و به سختی آب دهانش را فرو میبرد، گویی خاطرات ایام همراهیشان بغض در گلویش را تازه کرده باشد، صورت معصوم دو برادر خطشکن را خوب به خاطر دارد، آن زمان که از چهره پرنورشان خجالت کشیده که او به عنوان تکاور باید بنشیند و رهبری کند و آن دو جوان جلو بروند، از شهید مسعود حسینی که طبع شعر داشت و در ناوچه پیکان به شهادت رسید، زمان تولد اولین دخترش خواسته بود تا شعری بسراید و او بیمنت در حالی که در کمین دشمن بودند چند بیتی سروده بود، حالا افسوس اینکه آن ابیات را ننوشته تا امروز برای دخترش بخواند، همواره با ناخداست.
از خانواده و همسر و فرزند که از ناخدا سؤال شود، جز قدردانی و تشکر چیزی به زبان نمیآورد، تشکری برای صبوری در همه سالهای مأموریتهایش در جنگ و حتی برای روزهای بازنشستگیاش که بیش از قبل خانواده را بیتاب حضورش کرده است، خود را مدیون همسرش میداند که سه دختر و تک پسرش را مثل دستهگل بزرگ کرده است.
ناخدا اگرچه دورههای متعدد کوهنوردی و سنگنوردی را در ایام تکاوریاش در ارتش دیده اما بعد از بازنشستگیاش به صورت جدی به عنوان یک ورزش حرفهای کوهنوردی، صخرهنوردی و غارنوردی را دنبال میکند و بیش از 10 سال سرپرست گروه کوهنوردی بنیاد جانبازان بوده و قلههای بسیاری را فتح کرده است و تاکنون بیش از 100 صخرهنورد تربیت کرده است، ایام بازنشستگی را به ورزش میپردازد اما برای انتقال تجربیات تکاوریهایش به نسل جوان همواره آماده است.
**********************
گفتوگو از: فاطمه آخوندمهدی
**********************
انتهای پیام/چ
منبع: فارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۶۰۳۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهلت ارسال آثار برای جشنواره ملی فانوس تا ۱۵ خرداد
به گزارش خبرگزاری صدا وسیمای مرکز گلستان، محورهای هشتمین جشنواره ملی تولیدات هنری فانوس در گلستان نقش ولایت و رهبری در دفاع مقدس، نقش اقشار مختلف مردم در دفاع مقدس، شهدا، رزمندگان، آزادگان، جانبازان و ایثارگران، مدافعان حرم و امنیت و راهیان نور است.
علاقمندان میتوانند آثار خود را در بخشهای هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی، فیلم، موسیقی و سرود، رادیویی و دانش آموزی به دبیرخانه جشنواره ارسال کنند.
افراد تا ۱۵ خرداد میتوانند آثار خود را از طریق برنامههای سروش، ایتا، بله و شاد به شماره ۰۹۱۱۷۰۴۰۰۳ ارسال کنند.