Web Analytics Made Easy - Statcounter

معیارهای بانک‏داری اسلامی چیست؟ در چه صورت می‏توان اذعان کرد که بانک‏داری‏ ما مطابق با اصول بانک‏داری اسلامی است؟ به گزارش جهان نيوز؛ نظام بانک‌داری بدون ربا در ایران با تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال ۱۳۶۲ و اجرای آن در سال ۱۳۶۳ آغاز شد. اگر چه قبل از آن سیستم بانک‌داری اسلامی در دنیا شناخته شده و تعدادیمؤسسه‌های مالی بر مبنای بانک‌داری اسلامی و حذف ربا به ارایه‌ی خدمات بانک‌داری به مسلمین می‌پرداختند، اما نکته‌ی مهم در مورد ایران، حذف کامل بانک‌داری متعارف و پیاده سازی نظام بانک‌داری بدون ربا در تمام سیستم پولی کشور بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


بانک‌داری غیر ربوی، محلی برای تجمیع منابع پس انداز کنندگان و سرمایه گذاران است به طوری که این سرمایه‌ها در امور مختلف به قصد انتفاع در چارچوب موازین اسلامی و نظام‌های پولی و اعتباری براساس تفاهم قبلی بین طرفین به‌کار گرفته شوند. اگر چه سیستم بانک‌داری بدون ربا تفاوت‌های اساسی با بانک‌داری متعارف دارد ولی تفاوت اصلی در این دو نظام، مربوط به نحوه‌ی مدیریت ریسک و توزیع ریسک میان بانک و مشتری است.

در نظام بانک‌داری اسلامی در هر دو طرف، سپرده گذاری و اخذ تسهیلات، ریسک میان مشتریان تسهیم می‌شود و بانک نقش عامل را داشته و البته به تناسب میزان حق الوکاله و سرمایه‌ی سهام‌داران در معرض ریسک قرار می‌گیرد. اهداف نظام بانکی طبق قانون عملیات بانکی بدون ربا عبارت‌انداز:
- استقرار نظام پولی و اعتباری بر مبنای حق و عدل (با ضوابط اسلامی) به منظور تنظیم گردش صحیح پول و اعتبار در جهت سلامت و رشد اقتصادی کشور؛

- فعالیت در جهت تحقق هدف‌ها، سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصادی دولت با ابزارهای پولی و اعتباری؛

- ایجاد تسهیلات لازم برای گسترش تعاون عمومی و قرض الحسنه از راه جذب و جلب وجوه آزاد، اندوخته‌ها، پس اندازها،سپرده‌ها و بسیج و تجهیز آن‌ها برای تأمین شرایط و امکانات کار و سرمایه گذاری؛

- حفظ ارزش پول و ایجاد تعادل در موازنه‌ی پرداخت‌ها و تسهیل مبادلات بازرگانی؛

- تسهیل در امور پرداخت‌ها، دریافت‌ها، مبادلات، معاملات و سایر خدمات که به موجب قانون بر عهده‌ی بانک گذاشته می‌شود.

از بدو اجرای قانون بانک‌داری بدون ربا تاکنون، همواره مسایل و مشکلات بسیاری فرا روی نظام بانکی کشور، بوده است. این مشکلات و نقاط ضعف پیش از آن‌که به اصل و اساس قانون عملیات بانکی بدون ربا برگردد به فقدان تمهیدات، ساز و کارها و بسترهای مناسب که لازمه‌ی اجرای مطلوب هر قانونی است، باز می‌گردد.

شاید مهم‌ترین تمهید در این راستا، عدم فرهنگ سازی مناسب میان بانک‌ها و مشتریان بوده به طوری که بیش از آن‌که به فکر حذف ربا و اجرای بانک‌داری حلال و بر اساس اصول اسلامی باشند، به فکر اجرای عملیات مبتنی بر قانون و حفظ ظاهر معاملات در قالب معاملات اسلامی فارغ از ماهیت و نیت (که مهم‌ترین اصل در همه‌ی اعمال از دیدگاه اسلام است) باشند.

به عنوان مثال در فعالیت سپرده‌گذاری، بانک‌ها به عنوان وکیل سپرده گذار برای به‌کارگیری سپرده‌ها در فعالیت‌های شرعی به منظور انتفاع بوده و از این بابت حق الوکاله دریافت می‌کنند. بدیهی است در چنین حالتی پس از انجام سرمایه گذاری و در پایان سال مالی میزان انتفاع سپرده گذار مشخص خواهد شد، حال آن‌که بانک‌ها و در رأس آن‌ها بانک مرکزی اقدام به معرفی نرخ سود علی الحساب می‌نمایند و مشتری و بانک به‌طور عرفی این نرخ را حداقل نرخ بازدهی می‌دانند و تاکنون موردی مشاهده نشده که سود سپرده گذار کم‌تر از میزان علی الحساب پرداخت شده باشد.

اگر چه این اقدام نیز با پوشش‌های عقود اسلامی بوده است که ظاهری شرعی دارد، لیکن اغلب مشتریان مسلمان و بعضاً بانک‌ها به نرخ علی الحساب به عنوان نرخ ثابت و یا حداقل نرخ نگاه می‌کنند که این امر با مبانی حذف ربا مغایرت دارد.

در سمت تسهیلات نیز همین مشکل وجود داشته و بانک‌ها اگر چه در ظاهر قراردادهای خود عقود اسلامی را رعایت می‌نمایند ولی ماهیت عملیات بر مبنای هدف قانون‌گذار و شرع نبوده و بیش‌تر رعایت ظاهر امر مهم‌تر است. به عنوان مثال در عقود مبادله‌ای، بانک وارد موضوع فعالیت نشده و با دادن وکالت سعی در بخشیدن جلوه‌ای اسلامی به موضوع می‌نماید و آن‌چه نصیب سیستم ما شده، بوروکراسی بیش‌تر برای حفظ ظاهر شرعی سیستم است.

در عقود مشارکتی نیز وضع به همین منوال است و بانک و مشتری هیچ‌کدام موضوع مشارکت را به‌طور واقعی دنبال ننموده و سیستم مناسب حساب‌داری پروژه برای محاسبه‌ی سود پروژه و تسهیم منافع وجود ندارد، آن‌چه مهم است، پرداخت سود توافق شده‌ی بانک و مشتر ی است. وجه تمایز اصلی در نظام بانک‌داری اسلامی که بسیار مورد توجه در نظام بانک‌داری متعارف قرار گرفته است، توزیع ریسک میان بانک و مشتری و یا به عبارت بهتر توزیع ریسک میان مشتری سپرده گذار و مشتری تسهیلات گیرنده است. آن‌چه در عمل در کشور ما کم‌تر بدان توجه شده است.

یکی از مشکلات اصلی در نظام بانک‌داری کشور پس از قانون بانک‌داری بدون ربا، عدم فرهنگ سازی و آموزش صحیح عملیات بانکی مبتنی بر نظام پولی اسلامی است. به همین دلیل بیش‏تر مردم و کارگزاران نظام بانکی با پذیرش صوری قانون، برداشت‏های سنتی از عملیات بانکی و تجارب قبلی که به آن عمل کرده بودند، را به اجرا گذاشتند. پس از گذشت سال‏ها از تصویب قانون عملیات بانک‏داری بدون ربا، هنوز هم این باور در بسیاری از مردم و کارگزاران مربوط به وجود نیامده و در عمل به گونه‏ای رفتار می‏شود که با روح و جوهره‌ی بانک‏داری غیر ربوی سازگاری ندارد. بنابراین تا وقتی حذف ربا در اعتقاد و باور واقعی مردم نهادینه نگردد، مصادیق ربا به درستی و به طور کامل، از بین نخواهد رفت.

نکته‌ی جالب توجه آن‏که در نظام بانک‏داری متعارف، بدون آن‏که نامی از الگوی بانک‏داری اسلامی برده شود، عملیات بانکی به سوی آن‏چه که در روح بانک۴داری اسلامی وجود دارد، سوق داده شده است. هم اکنون در اغلب نظام‏های بانکی پیشرفته‌ی دنیا، مراودات سپرده گذاران با بانک‏ها بر مبنای ربا نیست. بانک‏های متعارف، دو نوع سپرده را معرفی می‏نمایند که شامل سپرده‌ی جاری (بدون بهره) و سپرده‌ی پس انداز با سودهای بسیار اندک با ۱ الی ۲ درصد که انگیزه‏ای برای سپرده گذار ایجاد نمی‏کند و در عمل سپرده‏های پس انداز به عنوان سپرده‌ی پشتوانه برای سپرده‌ی جاری هستند که آن دسته از مشتریان که با حساب جاری خود فعالیت زیادی دارند از آن استفاده می‏نمایند.

در این سیستم‏ها نوعی صندوق‏های سرمایه گذاری به مشتریان سپرده گذار معرفی می‏شود که سپرده‏گذاران بیش‏تر از این ابزارها برای سرمایه‏گذاری پس اندازهای خود استفاده می‏کنند. این ابزارها بر حسب میزان ریسک پذیری و بازدهی مورد انتظار مشتریان، پرتفوهای مختلفی از سرمایه گذاری‏ها را انتخاب می‏کنند که شامل اوراق بهادار با درآمد ثابت تا پر ریسک ترین ابزارهای بازار سرمایه می‏باشند. بانک با تشریح کامل میزان بازدهی هر نوع از ابزارها در گذشته و نیز ریسک مترتبه، مشتری خود را به سمت یکی از این ابزارها که بازدهی آن ثابت نبوده و دارای ریسک می‏باشد، هدایت می‏نمایند. به این ترتیب منابع سپرده‏گذاران به سوی اهداف سرمایه‏گذاری هدایت شده و سپرده‏گذار در ریسک و بازده سرمایه‏گذاری نیز شریک می‏باشد.

از سوی دیگر در سمت سرمایه‏گذاری و اخذ اعتبار، بانک‏ها بخش عمده‏ای از منابع خود را در بازارهای سرمایه و اوراق بهادار وارد نموده و به این ترتیب به تأمین مالی صنعت می‏پردازند. هم‏چنین برای تأمین مالی تجارت نظیر تأمین سرمایه در گردش صنایع، بیش‏تر از الگوی بانک‏داری اسلامی تبعیت نموده و در راستای شناسایی ریسک‏های مترتبه به ماهیت معاملات مشتری وارد شده و بعضاً برای اطمینان از صحت و درستی معاملات مشتری، خود به طور شخصی در تجارت مربوط وارد می‏شوند. (آن‏چه در نظام بانک‏داری اسلامی مورد تأکید بوده لیکن بانک‏های کشور کم‏تر به ماهیت آن وارد می‏شوند.)

برای تأمین مالی طرح‏ها نیز بیش‏تر مکانیسم‏های مختلفی خارج از نظام بانکی تعبیه شده است که مؤسسه‏های مربوط کاملاً در ارزیابی طرح سرمایه‏گذاری وارد شده و در مرحله‌ی اجرا تا بهره‏برداری نیز با نیروهای متخصصی که دارند وارد موضوع شده و به همراه سرمایه گذار در بهره برداری مشارکت می‏کنند. در ضمن آن‏ها در ریسک سرمایه‏گذاری به میزان مشارکت خود سهیم بوده و به عبارت دیگر مشارکت واقعی دارند. بانک‏ها به جز در موارد مربوط به مشتریان شناخته شده و معتبر خود وارد این‏گونه طرح‏ها نمی‏شوند.

منابع سپرده‏های جاری و پس انداز آن‏ها که منابع ارزان قیمتی است بیش‏تر در ارایه‌ی اعتبارات خرد به کارت‏های اعتباری، مسکن و خودرو وارد می‏شوند و با نرخ‏های مناسب و عمدتاً با ضوابطی بانک‏های کشور ما نیز دارند، اقدام به اعطای اعتبار می‏نمایند که در واقع اهداف نظام پولی اسلامی را محقق می‏نماید و سلامت اقتصادی و کنترل تورم را به دنبال دارد.

اگرچه شیوه‌ی آن‏ها با الگوی نظام پولی و سرمایه‏گذاری اسلامی تطابق ندارد، لیکن به لحاظ ماهیت توزیع ریسک و اهداف مرتبط با آن که همانا توزیع گسترده‌ی ریسک و جلوگیری از بحران‏های مالی است، تطابق دارد.

در بحران مالی جهانی اخیر، کشورهایی که نظام بانک‏داری آن‏ها بیش‏تر به این روش‏های منطبق با بانک‏داری اسلامی پرداخته بودند، کم‏ترین آسیب‏ها را تجربه نمودند. از نمونه‌های موفق این نوع بانک‏داری می‏توان به بانک‏داری کشور کانادا، اشاره نمود.

نظام بانکی ایران به خاطر نوع مالکیت، نوع فعالیت‌ها، قوانین حاکم، منابع محدود، تعدد مراجع نظارتی، ضعف سیستم‌های سخت افزاری، نرم افزاری، ضعف آگاهی‌ها و آموزش‌ها و در نهایت شیوه‏ی مدیریت و اداره‌ی امور با معضلات فراوانی مواجه است اما ایجاد شناخت و باور به کارآیی نظام بانک‌داری اسلامی و گسترش ابزارهای بانکی برای پوشش نیازهای مختلف مردم و صنایع می‌تواند ضامن اجرای صحیح و واقعی بانک‌داری بدون ربا در کشور باشد. بنابراین هر چند که حدود سه دهه از اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا می‌گذرد، آموزش بانک‌داری اسلامی برای عامه‌ی مردم و کاگزاران بانکی در درجه‌ی اول و تشکیل تیم تخصصی برای گسترش عملیات بانکی اسلامی و معرفی ابزارهای بانکی در درجه‌ی دوم قرار دارد.*

منبع: پایگاه برهان

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۶۶۹۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روشنفکری ایرانی و تشویق حرام‌کاری

  به جای اتهام بی‌سند بیاییم به تاریخی که زیسته‌ایم رجوع کنیم تا دریابیم حقیقت چیست؟ فرض کنید امروز ۲۲بهمن۱۳۵۷است. ببینیم انواع روشنفکران چپ و راست چه می‌کنند.همین که انقلاب اسلامی ‌پیروز شد بنا به همان آویختگی خود به راه چپ و راست غربی، روشنفکران ایرانی به جای اندیشیدن به وضعیت واقعی ایران و محاصره انقلاب به‌وسیله گرگان سلطه و موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ایران و خواست غرب در ایجاد بحران و مهارانقلاب اسلامی‌، خودخواسته و ناخواسته ابزار شیاطین و شیطان بزرگ سرمایه‌داری جهانی و قدرت سلطه شدند و امر او را درعمل پیش بردند. روشنفکران مذهبی نهضت آزادی که درون شورای انقلاب و دولت نخست مدیریت و ریاست داشتند، مطلقا انقلاب را درک نکردند اما صادقانه به اختلاف خود با انقلاب و استراتژی سازش با شیطان بزرگ اعتراف کردند. در حالی که وزرای‌شان نقش مشاور سفارت آمریکا را داشتند از قدرت بیرون رانده شدند. آنها درکی از روح استقلال‌خواه ضدسلطه و کفر انقلاب اسلامی‌ نداشتند. چپ‌ها از این لیبرال‌های صادق اولیه بدتر عمل کردند و لیبرال‌های جاه‌طلب، لیبرال‌های نفوذی غرب چون بنی‌صدر و تروریست‌ها بالاخره به اتحاد در جنگ با جمهوری اسلامی ‌به وحدت رسیدند و کمونیست‌ها و تجزیه‌طلبان و روشنفکران ملحدودموکرات! نقاب ارتدکس ضد‌سرمایه‌داری فاشیستی را کنار نهادند و به سرمایه‌داری بدتر از نازیسم سرمایه‌داری جهانی وحشی پناه بردند وهمه با هم علیه مردم و انقلاب ایران به خشونت و جنگ مسلحانه رو آوردند. در حالی که یک‌سال ازعمر انقلاب درمحاصره قدرت‌های سلطه‌جو نگذشته بود وحزب توده هم که چنین نکرد؛ برای ضرورت‌های نفوذ و جاسوسی نقشه شوروی بود که گندش با فرمانده نیروی دریایی‌اش درآمد وگرنه شوروی هم چون غرب مدافع و مشوق صدام در جنگ هشت ساله بود و از استقلال اسلام می‌هراسید که آویخته به هیچ قدرتی نبود، جز خدا. این موضع روشنفکران همان دامچاله اصلی سقوط‌شان بود و روز‌به‌روز فروتر رفتند وابزارقدرت جهانی شدند ودرهمه اشکال مذهبی و الحادی به ارباب خود پناه بردند وابزار طرح‌های آمریکایی شدند وحجاب خودبرانداختند.چهره ایدئولوژیک روشنفکری؛ چهره سیاسی، فرهنگی و اخلاقی روشنفکری عریان شد.
 
۲ نوع حجاب‌زدایی
اخیرا در مقاله‌ای درباره حجاب، گفتم دو حجاب‌زدایی رخ می‌دهد. نگاه رهبری درباره حجاب در پوشاک زنان به‌عنوان صورت و ظاهر و روبنای عفت، به‌صورت عاقلانه و عالمانه‌ای با ضرورت حفظ حجاب از دست‌اندازی حرام‌کاری در کل زندگی ما درآمیخت و معرفتی درخشان وهماهنگی ساختاری عمیقی به‌وجود آورد.درک وجوب حجاب، هماهنگی حجاب با حجاب در اقتصاد، مدیریت کلان، سیاست داخلی و خارجی، نظام اداره کشوری، حیات شهری و... چیزی قیمتی است.خواهیم دید روشنفکری بی‌حجاب ما هم به سبب همین عدم خرد و تقوا در آغوش اسرائیل جا گرفت وحجاب ازسیمای باطل خود برافکند وسیمای هرجایی خویش را آشکار کرد.اشتباه نکنید وقتی ازرسواشدن فحشای روشنفکری وتوبه نکردن و سیاه‌ترشدن باطنش صحبت می‌شود، از هویت اخلاقی متفکران سخن نمی‌گوییم. ما فراوان تحصیلکردگان و نویسندگان وهنرمندان شریف داریم که در فرهنگ مدرن رشد کرده‌اند اما از نظر اخلاقی، نخبگی، قدرت مغزی و خلاقیت فراموش‌نشدنی‌اند. این ربطی به پدیده روشنفکری و ماهیت بی‌هویت تسلیم‌شدگی به بی‌هویتی غربگرا وازدست دادن همه هستی بومی‌ ومصرفگر بی‌اندیشه تولیدات ذهنی غرب زیستن و کر و کور بودن ندارد. دانش و شناخت غرب، زنای معنوی نیست‌.تسلیم به هرروز فکربی‌ریشه و ضد‌ارزش‌های انسانیت و آزادگی خود حرام‌کاری است. حجاب به‌طور عام یعنی زره علیه نگاه حرام یعنی خداترسی وخویشتنداری و حفظ تقوا برای توحید و عدم‌بردگی و پرستش شیطان و عدم غلامی‌ بت‌های گوناگون و بت نفس وبالاتر یعنی فرمان اتقو‌ا...در همه وجوه زندگی،دراقتصاد کلان، درقوای سه‌گانه وقوای نظامی. ما با دو گونه حجاب روبه‌روییم.۱ــ حجاب از حقیقت و حق متعال که روشنفکری ما و هر شرک و نفاق اسیر آن است. ۲ــ حجاب برای ممانعت از تعدی باطل و حرام در ما و داشتن دژ برابر شیطان برای محافظت ازایمان خود و برای عمل به فرمان حق تعالی‌. این همان تقواست و در زندگی اجتماعی هم همین حجاب حفظ ارزش‌های الهی لازم وواجب است. ماهمان‌گونه که نمی‌توانیم اداره مملکت را به خرابکاران بسپاریم تا مثلا خودروسازی از یک‌طرف و خصولتی‌ها ازطرف دیگر و قشر ممتاز و آقا‌ها و آقا‌زاده‌ها و رانتخواران و انگل‌های حریص بیکاره و دلال‌های حقه‌باز از سمت دیگر ملت را بچاپند و با اتومبیل‌های مرگبار مردم را به کشتن دهند و به‌جای بهتر کردن اتومبیل حقیقی محصول دانش و تکنولوژی بومی ‌و بهبود مدام کالای اصیل، به زور برای پاره‌آهن بی‌ارزش نا‌امن، پول بنز از مردم بستانند و همان‌طور که نمی‌توانیم اجازه دهیم آقا‌زاده‌های پر‌رو و طفیلی، جنگل ایرانی را نابود و صنعت مملکت را فلج و تجارت مملکت را به قاچاق تبدیل کنند و نمایندگان مردم و قضات و روسا نوکران‌ اربابان مافیایی باشند و منافع آنان را درنظر بگیرند و این همه بی‌حیایی و بی‌تقوایی و بی‌حجابی فساد وسفره عشرت ورانتخواری حرامزادگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و انواع تبعیضات و بی‌عدالتی پهن باشد وبعدتنها به حجاب زنان بپردازیم،همان‌طور هم نمی‌توانیم به روشنفکری اجازه زناکاری با دشمن اسلام و مردم در روز روشن دهیم تا با بی‌شرمی ‌لخت و عور و رها از شرافت تفکر اصیل، مفتخر به نوکری قدرت جنایتکار بشری سر برهنه کند و بی‌فکری‌اش را کالای ارزشمند جا بزند ودرجهان نمایش دهد وبه خود‌فروشی‌اش افتخار کند و از اسرائیل دفاع کند.جان سخن امام خامنه‌ای این بود که وجوب حجاب زنان با واجبات کلان پیوند دارد و وجود یکی نباید بهانه ندیده گرفتن دیگری باشد بلکه آن یک حرام را هم نباید تحمل کرد. روشنفکری بی‌حیا با زن بی‌حیا، با اقتصاد بی‌حیا، با سیاست بی‌حیا و با فرهنگ بی‌حیا رابطه دارد و مشوق بی‌حیایی برابر رب‌العالمین و عصمت و معصوم است. حال می‌خواهم بگویم در عرصه روشنفکری ایرانی ما با این تشویق حرام‌کاری و شرک و ظلم روبه‌روییم. با حرامزادگی و زشتکاری با قدرت‌های جهانی و تفکرات الحادی و فسادهای نو‌لیبرالی حرامکار روبه‌رو هستیم. این هم تحمل‌پذیر نیست .

خدمتگزاری چاکرانه در آستان قدرت مدرن
پس این نظر متفکران منتقد غرب و شارحان ارجمند فلسفه وچپ مستقل،قابل قبول نیست که خشونت و به بازی نگرفتن روشنفکران در انقلاب اسلامی ‌و خشونت و سرکوب آنان را به کینه‌توزی و سرآخر سقوط در آغوش اسرائیل کشاند. این دروغ و دست‌کم جهالت محض است زیرا با روشنفکران محارب یا دارای تفکر همراه با محاربان که اول اقدام به جنون‌بارترین خشونت و ضدیت علیه انقلاب کردند، چه می‌توانستند بکنند؟ اجازه دهند با ۲درصد هوادار و با زورگویی و جوسازی و ترور نقشه‌مند از پیش و تفکر فاسد نهانکار، یک انقلاب را نابود کنند؟ بدتر از انفجار دولت و کشتار‌جمعی همراهی با صدام و تجزیه‌طلبی چه چیز ممکن بود که نکردند؟‌ تازه سرشت خشونت‌بار روشنفکری زمان شاه را چه می‌کنید؟ آن زمان هم جمهوری اسلامی‌ بود که آنان با دیکتاتوری و مصرف اندیشه‌های تزریقی و استالینی مقابله با رژیم شاه را نقاب بی‌هویتی و چاکری اربابان قدرت سرمایه کرده بودند؟ کمترین سازشی با این روشنفکری گمراه، چیزی ازانقلاب اسلامی ‌ومقاومت واستقلال امروزی باقی می‌نهاد؟آقایان بدون این‌که فرصت‌طلبی و سوبژکتیویسم و احساسات روشنفکری ایرانی را درست بشناسیم، این روشنفکری و شبه‌مدرنیسم آن جز خدمتگزاری چاکرانه در آستان قدرت مدرن و سرمایه جهانی و تقلید و نفس استقلال، ماهیتا کارکردی نمی‌توانست داشته باشد و عملا نداشت. پای نخبگان بزرگوار دانش و فرهنگ را همان‌طور که گفتم مطلقا به میان نکشید که ربطی به ماهیت روشنفکری نداشتند و هرگز دشمن ایران و سرسپرده اجنبی و ایدئولوژی اجنبی و واسطه از خود‌بیگانگی و‌ مبلغ بی‌هویتی و پرگویی پوچ و مصرف‌‌کننده نیست‌انگاری غربی و دشمن دین، استقلال، اخلاق و فرهنگ ایرانی نبودند .پز انسان منصف گرفتن آسان است؛‌ واقعگرایی و انصاف و داوری عادلانه غیراحساساتی و ناعوام‌فریبانه و عقلانی و مستند به رخدادهای واقعی مشکل است .روشنفکری ما سیری به سوی ظهور خشونت و بی‌خویشی و ابزار‌شدگی و درندگی اسرائیلی داشت وبا تروریسم و درکنار آمریکا واسرائیل و جنایت‌شان قرار گرفت و ابزار پرگار شد؛این استعدادش راپیشاپیش فاش کرد که کناراسرائیل باشد وبرای زورگیری درقدرت هرجنایتی بکند. ازرجوی تا هزارخانی تا کومله و حزب کمونیست اسرائیلی و میلانی و جاسوسان سیا وهمدستان موساد و نوچه‌های خبیث بی‌ارزشی که مصداق همدستی با شیطانند، مگر جز این کردند؟ هنرمندان پناه برده به دامن آمریکا و سلبریتی‌هایی که بازار روشنفکری ومرجعیت روشنفکری را کساد کردند، از فرهادی تا پناهی و هنرپیشه‌های بی‌مغز شیفته جاسوسی غرب و تبلیغاتچی آب دهان و دلقک‌هایی چون کریمی، ‌مگر شاگردان و درس‌آموخته‌های همین روشنفکران پوچ در چرت و چرک و غرق لقمه حرام سیا و وطن‌فروشی نبودند؟ مگر اینان شاگردان و بازیگران همان کارگردانان ترا‌ریخته و استادان بازیچه دانشگاه‌های آمریکا نیستند که سررشته‌اش دست آمریکاست و ید بیضا دارند و بشیر تسلیم به غرب و ایران‌فروشی با نقاب ایران‌دوستی شده‌اند و کنار وحشی‌ترین دشمن ایران وشیطان بزرگ ابزار تبلیغی‌اش گشته‌اند و از دست‌شان لقمه می‌گیرند‌ ؟مگرهما ناطق وامثال اوهمه اعتبارشان را خرج توجیه توطئه‌های انگلیسی ودفاع از بابیت و وهابیت نکردند؟ وزیرسایه این درندگان با انقلاب مردم نجنگیدند؟ اگر کسی باید طلبکار و مظلوم خوانده شود، جمهوری اسلامی ‌است‌ ‌به جرم شجاعت در ایستادگی و شکست توطئه آمریکا و روشنفکران در خدمت آمریکا‌.

دیگر خبرها

  • بانک مرکزی از خرداد ماه بانک ها را کنترل می کند
  • انتشار اوراق گواهی سپرده خاص بانک رفاه کارگران تمدید شد
  • فرزین برای ارائه گزارش عملکرد منابع و مصارف نظام بانکی در سال ۱۴۰۲ به کمیسیون اقتصادی می رود
  • پنجاهمین نشست بانک توسعه اسلامی در عربستان آغاز شد
  • ریزش شدید دلار در راه است | پیش‌بینی تکنیکالیست‌ها از قیمت دلار در روزهای آینده
  • آغاز طرح تحویل دفترچه‌های اقامت طرح سپرده گذاری و ساماندهی سرمایه‌های خرد اتباع خارجی در خراسان جنوبی
  • هدایت نقدینگی به‌سمت صنایع پایین‌دست نفت، اشتغال‌زایی و سودآوری به‌ همراه دارد
  • استفاده از ابزار‌های نوین در کنترل نظام بانکی کشور
  • روشنفکری ایرانی و تشویق حرام‌کاری
  • راهکار‌های هدایت منابع تسهیلات به سمت تولید چیست؟