Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - تهران - ايرنا - فرماندهان دوران دفاع مقدس در ميزگرد خبري ايرنا به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس با اعلام اينکه سال اول جنگ سال موفقي براي رزمندگان اسلام بوده است گفتند : در سال اول جنگ مقاومت و ايستادگي نيروهاي رزمنده باعث توقف پيشروي ماشين جنگي عراق و همچنين شروعي براي برپا شدن عملياتهاي موفقيت آميز نيروهاي مسلح ايران در سال هاي دوم به بعد 8 سال دوران دفاع مقدس بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



به گزارش گروه اجتماعي ايرنا ، امير سرتيپ بازنشسته مسعود بختياري، فرمانده توپخانه ارتش در دزفول در سال اول جنگ، در ميزگرد خبري ايرنا گفت: سال اول جنگ را سال پايداري و مقاومت و متوقف کردن دشمن خواهيم خواند ، ما درسي به عراق داديم که هيچ ارتشي آنرا در جهان فراموش نکند.
*** ارتش با حمله عراق غافلگير نشد
يار شهيد صياد شيرازي در ستاد فرماندهي نيروي زميني در خوزستان و افسر ارشد عملياتي در طرح هاي نظامي ارتش جمهوري اسلامي در هشت سال دوران دفاع مقدس افزود: بايد گفت که ارتش غافلگيرنشده است، اينکه مي گويند ارتش چرا در مرز نبوده ارتش با اجازه خود نمي تواند برود لب مرز بايد از طرف مقامات عاليرتبه سياسي اين جابجايي ها و نقل و انتقالات دستور و انجام شود .
در روزي که عراق به ما حمله مي کند ما غافلگير نشديم چون دريافته بوديم که مي خواهد به ما حمله کند و آيا اينکه غفلت کرديم و آمادگي لازم را براي جلوگيري از آنها نداشتيم چيز ديگري است ، اما عليرغم همه اين مسائل ، در آن موقع چون نيرويهاي مردمي آمادگي رزمي مانند الان رانداشتند و برادران ما در سپاه اساسا براي دفاع از مرزها سازمان پيدا نکرده بودند و کار امنيت داخلي بر عهده آنها بود و بهتر مي توانستند انجام دهند.پس از حمله عراق به کشورمان ، ارتش در اين معرکه وارد شده و بايد جلوي اين هجوم را بگيرد که به نظر من در جلو گيري از اين هجوم در فضاي آن زمان موفق بوده و به همين دليل که عراق به هيچ کدام از اهداف خود در زمان هجوم اوليه نرسيده است .
سوال اينکه آيا عراق آمده بود که پشت دروازه هاي اهواز و انديمشک دزفول سرپل ذهاب بايستد، بطور طبيعي يک اهداف استراتژيک تعيين کننده مورد نظرش بوده .
عراق آمده بود برسد به اهواز به ماهشهر و بعد بهبان و آبادان و خرمشهر را جدا و همينطور در مناطق غربي و شمالغرب اين جدايي را انجام دهد ولي به هيچ کدام از اينها در فار اول حمله خود نرسيده ، ما معتقديم که نيروهاي مسلح ما با کمک مردم ( اينجا نفي علاقمندي مردم و شرکت آنها در جنگ رانمي کنيم که اگر هر کسي اين کار را انجام بدهد جفا کاري در حق مردمي که آن دفاع جانانه را انجام داده است ) اما يک ارتش متعارف منظم با 12لشکر با يک نيروي هوايي مجهز و نيروي زرهي عظيم به ما حمله کرده که اينجا چيزي شبيه خودش مي خواهد که جلوي اون بايستد و جلوي آنها رو بگيرد.
اما با حمايت و افکار مردم و اون جو انقلابي که چرا عراق به ما حمله بکند شما نگاه کنيد که تيمسار ظهير نژاد فرمانده وقت نيروي زميني تجاوز عراق را مي گويد اين کشور اهانت کرده به ما حمله کرده است. و اين چرا بايد به خود اجازه بدهد به ما حمله کند ما 4 برابر عراق از لحاظ وسعت و جمعيت و از نظر پتانسيل هستيم .
و ديگر اينکه روز ششم جنگ عراق قطعنامه 479 مبني بر آتش بس رو مي پذيره و مي گويد من قبول مي کنم يعني فهميد که به جايي نمي رسه و روند ميدان جنگ هم نشان مي دهد که اين نشاندهنده اين است که به هر حال ما توانستيم در سال اول جنگ در دو ماه اول ، حداقل عراق را متوقف کنيم بدون اينکه به اهداف خود رسيده باشد ولي عراق نيمي از خرمشهر را گرفته بود .
** نقش پررنگ هوانيروز
نقش هوانيروز يک نقش جدي در جنگ بود براي امنيت در مناطق غرب کشور در شمال کشور نيزهوانيروز زحمات فراواني کشيد فقط روي زمين و جنگ ايران وعراق نبود قبل و بعد جنگ و حتي در زمان زلزله و سيل هم هوانيروز کار کرده است .
هوانيروز اينقدر کار کرده که همه فکر مي کنند يک نيروي جداست اين يگان نيروي پشتيباني کننده نيروي زميني از هوا و زمين است .
کتابهاي متعددي درباره اقدامات و شجاعت هاي خلبانان هوانيروز نوشته شده است .
برگرديم به جنگ در سال اول، روزي که صدام جنگ را رو شروع مي کنه و در پادگان بعقوبه يک توپي رو شليک مي کنه بصورت نمادين همراه با ملک حسين پادشاه اردن به سمت ايران، يک جمله عجيبي رو به سپهبد خيراله معاونش و وزير دفاع وقت عراق مي گويد:
ما يک گردش يک هفته اي مي کنيم برآوردش اين است که اصلا جنگي نمي کنيم و ادامه مي دهد ما يک درسي به ايراني ها مي دهيم که هرگز فراموش نکنند.
*** هفته دفاع مقدس
اين هفته، هفته دفاع مقدس است پس کجاست اون يک هفته گردشگري صدام و نيروهايش و کو اون درسي که به ما داد .
دوم آمدند ديواره هاي خرمشهر رو گرفتند و روي ديوار نوشتند ما آمده ايم تا بمانيم . امروز اون نوشته ها هست در موزه خرمشهر اما خودشان نيستند .
اون ارتش بعثي عراق که آمده بماند کجاست الان که ماهفته دفاع مقدس رو گرامي ميداريم به خاطر عدم موفقيت عراق است.
**سخنان گهربار امام خميني درباره آغاز جنگ و همايش در پاکستان
و ديگر اينکه سخنان امام که گفتند دزدي آمده يک سنگ انداخته ،اين يک جمله نمادين است .
بعد از جنگ من يک ماموريتي رفتم به پاکستان در اون موقع ارتشبد ميرزا اسلم بيگ مرد قدرتمند پاکستان بعد از خانم بوتو که کنار رفته بود در جايگاه رييس دولت نشسته بود. من يک سخنراني در دانشگاه دفاع ملي پاکستان در حضور دانشجويان خارجي درباره جنگ ايران وعراق کرديم و گفتم راهبردي که به ما گفته شد اين بود که دزدي سنگي به چاه انداخته که اين ارتش ملت و دولت بروند در بياورندش .
من اين رو تشريح کردم تحت يک مساله استراتژيک راهبردي و گفتم اينطوري شد اغاز جنگ و راهبرد ما در اين مقاومت 8 ساله و شب در هتل بوديم که يک جناب سرهنگي اومد و گفت شمار رو ژنرال اسلم بيگ ( فرمانده نيروي زميني و ارتش پاکستان و جانشين خانم بوتو در دولت اين کشور ) مي خواهد ملاقات کند.
رفتيم خدمت اسلم بيگ ، 45دقيقه با هم بحث کرديم روي اين استراتژي که يک دزدي آمده به چاه سنگ انداخته و ايشون پذيرفت و رفت. اينکه عراق بايد از منطقه اشغال کرده خود در ايران بيرون برود شکست بخورد و اينکه مردم ايران اين سنگي که به چاه انداخته شده را بايد دربياورند .
اين استراتژي يعني اينکه مقاومت کنيم ايستادگي کنيم بجنگيم تا دشمن را از خانه بيرون کنيم و همين عمل در ايران حدود هشت سال طول کشيد .
اين سخنان و و راهبرد ما در جنگ با نگاه به فرمايشات رهبر و فرمانبري از امام خميني و مورد توجه اين شخص نظامي قرار گرفت .
*** مقاومت مردم و نيروهاي مسلح
مقاومت و عدم پيروي از عراق حاصل مقاومت تمام نيروهاي مسلح و مردم کشور ايران است اگر 34 روز مقاومت در منطقه خرمشهر و شلمچه ايجاد مي شود اين حاصل از خودگذشتگي هاي نيروهاي ارتش و مردم و نيروهاي سپاه و بسيج مردمي است.
اگر صدها هواپيماهاي ايراني مي روند و عراق را پس از تهديد هوايي هواپيماهاي عراق ، بمباران مي کنند واين شوک را وارد مي آوردند به نيروهاي بعثي اين عين مقاومت و پيروزي در سال اول جنگ و روزهاي نخست اين حماسه است.
** شکست عراق از ارتش هوايي ايران در روزهاي اول
نيروي هوايي در همان روزهاي اول جنگ به عراق ثابت کرد که شما در جنگ هوايي قادر به در اختيار گرفتن فضاي هوايي منطقه نيستي و ان را شکست داد.
عراق نيروي هوايي و هواپيماهاي خود را در بخش هاي غربي کشور خود دور از دسترس تيز پروازان ما پنهان کرد .
نيروي دريايي ما در خليح فارس تا روز 7 آذر 59 نيروي دريايي عراق را از صحنه جنگ خارج کرد . عراق تا پايان جنگ ديگر نيرويي دريايي ندارد راه تنفس عراق در دريا بسته شد با رشادت نيروي دريايي ايران و راه تنفس ما باز بود .
نيروي دريايي تا آخر جنگ اجازه داد و اين امکان را براي ما بوجود آورد که اقتصاد از راه دريا شکل بگيرد و ادامه داشته باشد، نفت ما فروخته شود و اگراين نبود ما از لحاظ اقتصادي و غير نظامي در خطر مي بوديم .
نيروي زميني در زمين، عراق را در اهداف خود زمينگير کرد اگر عراق انديمشک و دزفول رو مي گرفت راه ورودي از شمال کشور به خوزستان بسته مي شد اما لشکر 21 حمزه تهران از پايتخت حرکت مي کند و روز 17 مهر 59 در منطقه حاضر مي شود و در منطقه دزفول مستقر مي شوند.
دستور حمله به لشکر 21 صادر مي شود و لشکر در حدود 23 مهر ماه اين حمله را آغاز مي کند و عراق در ابتدا 10 کيلومتر عقب نشيني مي کند .
عراق قدرتمند هم دفع مي کنه و مقداري تلفات و قرباني از لشکر 21 مي گيرد و دوباره ايراني ها به مواضع قبلي بر مي گردند ولي اين شکست نيست چون عراق چرا دوباره حمله نکرد براي اشغال دزفول و انديمشک پس ما پيروز شديم .
در روز 9 ابان 59 عراق حمله مي کند که لشکر 21 را از سر راه بردارد که لشکر ارتش ايران جلوي سپاه عراق را مي گيرد و مانع از اين مي شود که بعثي ها از رودخانه کرخه عبور کنند و به طرف دزفول و انديمشک بيايند و اين پيروزي است براي نيرويهاي ارتش .
لشکرزرهي قزوين هم با تيپ هاي زرهي در مناطق عملياتي درگير شد و عراق را در مواضع خود بر زمين نشاند و اجازه نداد عراقي ها به اهداف خود برسند و اهواز در خطر بيفتد .
در جنوب افرادي از نيروهاي ژاندارمري مقابله جانانه اي با نيروي قدرتمند عراق داشتند و عراق از ورود به ابادان بر حذر داشته شد .
در سال اول جنگ ما 17 حمله به عراق کرديم که عراق متوجه شود اگر ما داراي ضعفهايي هستيم اما اجازه نداديم عراق در مناطق اشغال شده آسوده بخوابد و در مناطق ايران راحت باشد و فهميد که ايراني ها اجازه نمي دهند نيروي هاي متجاوز در ايران به راحتي بمانند .
** آب بستن زير مواضع عراق با کارگران يزدي
زير مواضع عراق آب بستيم با مقني هايي با سرپرستي مش غلام حسين يزدي، در منطقه سوسنگرد و انديمشک بانقب زدن آب به زير نيروهاي عراقي روان کرديم تا عراق متوقف شود.
در سال اول جنگ ايستادگي در برابر نيروهاي عراقي ، متوقف کردن بعثي ها و بازسازي نيرويهاي خودي و آماده شده براي راندن متجاوز ازداخل سرزمين و مرزهاي خود بوجود آمد که همگي نشان از پيروزي دارد.و مقدمه اي براي انجام عمليات هاي ثامن الائمه ، طريق القدس در سال دوم جنگ و پيروزي هاي چشمگير رزمندگان در سالهاي بعدي جنگ بوده است .
اگر درسال سوم ما داخل خاک عراق شديم اينها همه حاصل فداکاري و مقاومت هاي سال اول جنگ نيروهاي ارتش و مسلح کشورمان با حمايت مردم بوده است .
بزرگداشت هفته دفاع مقدس به خاطر آغاز يک مقاومت ميهني در مقابل تجاوز عراق بوده و مقدس است زيرا در مسائل مقدسي دفاع مي کنيم . از آرمانها شعائر ملي مذهبي و سرزميني خود دفاع مي کنيم پس اين هفته از اين بابت ارزشمند است که ما تا آخرين نفس درمقابل عراق متجاوز تا بيرون کردن ان دفاع خواهيم کرد .
*** گردان ويژه و ايثارگريهاي افسران ارتش
ما يک گردان داريم در جهان تک بوده ما در روز سوم جنگ دانشجويان فارغ التحصيل دانشکده افسري رو که آماده بروند در نظام و چون نيروي رزمنده کم بوده بصورت سربازو رزمنده واردعمل کرديم . درواقع اين اقدام اوج فدارکاري و ايثار رزمندگان در نيروي زميني ارتش بوده است
*** دفاع ارتش در جنگ از زبان نويسنده اطلس دفاع مقدس ارتش
سرهنگ مجتبي جعفري نويسنده اطلس نبردهاي ماندگار ارتش که سالهاي متمادي در جنگ بوده و با علاقه مندي که داشته است تاريخ جنگ رو واکاوي کرده و به رشته تحرير در آورده است و الان هم عضو گروه معارف جنگ ارتش مي باشد گفت: ما معتقديم که عراق به ما حمله کرد و به هيچ يک از اهدافي که تعيين کرده بود نرسيد اما به هر حال نيروي نظامي آماده اي بود که عملياتش روز زمين را با مقاومت نيروهاي ايراني در لب مرز بطور کامل نتوانست انجام دهد اما در روي زمين مقداري پيشروي کرد .
*** عراق تا عمق خاک ما پيشروي نکرد
جمله اي در تاريخ دفاع مقدس است که يک کمي قابل تامل است برخي جاها قيد کردند که عراق تا عمق خاک ايران پيشروي کرد خوب عمق خاک ايران شهرهاي اصفهان و يزد و قم و قزوين مي باشد که اين حرف که عراق به عمق خاک ما پيشروي کرد از اساس نادرست است .
بيشترين پيشروي عراق حدود 60 تا 70 کيلومتر در مناطق فکه تا پل کرخه درغرب دزفول است اين زمين که ارزش سرزميني خود را دارد از نظر سوق الجيشي و اينکه يک نيروي نظامي اونجا رو تسخير کنه و با قدرت نظامي بتواند به اهداف ديگرش برسد فاقد ارزش است . اينجا زمين مسطح صافي است که چنين عارضه مهمي داره و از لحاظ نظامي حياتي بوده اما منطقه حساس هم بهش گفته نميشود و چندين مواضع راداري و اطلاعاتي در مناطق ياد شده بوده است.
در بقيه جاها هم چند روستاي مرزي و چند شهر مرزي ما با اون چيزي که نهايت تلاش عراق بوده و اينکه حزب بعث براي پيروزي اوليه بره به اون استتناد کنه که پيروز شديم نبوده واين نکته جالبي است که خرمشهر بطور کامل به اشغال دشمن در نيامد و اين نکته مغفول مانده در تاريخ دفاع مقدس .
خرمشهر دو قسمت داره يک قسمت شمال رود و قسمت جنوبي که عراقي ها از قسمت پل نتواستند عبور کنند . يه نيروي نظامي حمله کرده قسمتي از شهرمان به نام خرمشهر را گرفته اومده کنار رودخانه و حالا اين نيروي نظامي اگر روي رودخانه اش پل نباشه در تدارک مي شود که اون طرف يک سر پلي بگيرد و يک پل ايجاد کند و نيرويش را جابجا کنه و بتواند تداوم عمليات بدهد و اين نکته مهم است که در خرمشهر پل موجود است ولي براي نيروي حمله کننده اي که به اين شدت آمادگي دارد به جاهايي برسد پل بهترين سند است .
حالا اون نيرويي که بهش حمله شده ( ايران ) بايد يک پل رو تخريب کنه که اون نيروي حمله کننده نتواند از اين پل استفاده کند اينجا اتفاق برعکس مي افتد واقعا جاي تعجب دارد .
پل روي خرمشهر از سمت مناطق اشغالي عراق توسط بعثي ها منفجر مي شود اين تعبير نظامي اش يعني اينکه اونها اومدند توي خرمشهر توانايي عبور از اين پل ندارند و در حالت نگراني هستند که نيروهاي ايراني با استفاده از اين پل به عراقي ها حمله کنند پس مي آيند و پل را منفجر مي کنند و از بين مي برند .
*** عراق به هدف خود نرسيد جمله کليدي جنگ
اين جمله اي که عراق به اهداف خود در ماههاي اول نرسيد يکي از جملات کليدي جنگ ماست و اثبات مي کنه که سال اول جنگ سال بسيار موفقي بوده است در ممانعت از دشمن به رسيدن به اهدافش و بعد در متوقف کردن نيروهاي عراقي و ديگر اينکه براي آمادگي بيشتر نيروهاي خودي براي عقب نشيني عراق و رسيدن به مواضع قبلي خود بسيار مهم است.
نکته بعد اينکه گستره جنگ آنچه که در تاريخ و فرهنگ مردم و اذهان عمومي و تخصصي جا گرفته يک گستره زميني محدود است،
يعني جنگ رو عمدتا روي زمين در يک محدوده هاي خاصي مانند خرمشهر شلمچه که اسامي اش در ذهن مردم بطور تاريخي جا افتاده در نظر مي گيرند در حاليکه گستره جنگ يه گستره زميني هوايي دريايي به وسعت 2000 هزار کيلومتر مرز دريايي در خليج فارس و نزديک به بيش از 1000 کيلومتر مرز زميني در بين ايران و عراق و به همين وسعت هوايي اين کشور را در بر مي گيرد .
اين چيزي را که عراق را وادار کرد به توقف و نرسيدن به اهدافش، عمده روي زمين واقع شد يعني عراق روي زمين متوقف شد اما تنها نبرد روي زمين نبوده در دريا و هوا بهش ضربه خورده است و در مجموع اين ضربات در روي زمين متوقف شده است . لذا پيوستگي تمام قسمتهايي که در جنگ شرکت داشتند را بايد گفت.
*** شهرهاي جنگزده نداشتيم
من در دانشکده افسري بودم وقتي جنگ آغاز شد، من چهره خلبان عراقي را در هواپيمايي که فرودگاه مهر آباد را بمباران کرد از روي برجک نگهباني دانشکده افسري ديدم درست با کلاه خلباني روي سر خلبان عراقي ديدم .
يعني خلبان دشمن با اين ارتفاع پايين اومده و رفته فرودگاه مهر آباد را بمباران کرده که البته اين هواپيما رو پافندها زدند موقع بازگشت به عراق .
8 سال جنگ به پايان رسيد من در تهران يک شهر جنگ زده رو به هيچ وجه احساس نکردم يعني از لحاظ اجتماعي و پشتيباني مردم نه در تهران بلکه در دزفول که نزديک 200 وچند موشک خورده در جنگ ، در اين شهر رفتار مردم در بازار و خيابان و پارک هرگز يک مردم جنگزده و آواره نبود و نشان داده نمي شد فقط شهرهاي نزديم به منطقه نبرد مانند آبادان و خرمشهر مي شد مقداري اثرات جنگ را در کوچه وخيابان ديد .
لذا اون چيزي را که ماشين نظامي عراق را متوقف کرد در کنار نيروي هاي نظامي حرکت مردم هم هست .
بايد يادي از امام کرد وقتي امام اين جمله را گفت ما متوجه سخنان امام نبوديم ايشان گفتند يک ديوانه اي اومده يک سنگ در چاه انداخته و رفته است . بعدها فکر کرديم چرا امام با اين همه ابهت و بزرگي اين حرف رو زده است .
قديمها وقتي دزدها ميامدند خانه ها رو خالي کنند سنگ ميانداختند در خانه ها وقتي صاحبخانه ميومده بيرون و داد ميزده کيه ، دزد ها مي فهميدند که در اين خانه کسي هست و مي رفتند.
امام اينگونه تعبير کردند که يک نفرسنگي انداخته ببينه کسي مياد بيرون بگويد کي هست ودفاع کنه که هيچ ولي اگر کسي نيومد بيرون ادامه کار خود را بدهند .
رژيم بعث ديد که اينجا صاحبخانه دارد و نيروهاي نظامي به اون شکل در جنگ و خط نبرد بودند مردم هم حمايت همه جانبه مي کردند .
اين پيروزي بزرگ را درسال ابتدايي جنگ بدست آورديم ( همه ملت ايران ) که نگذاشتند عراق به اهداف خود برسد و به تعبير نظامي در مواضع نامناسب عراق را زمين گير کردند چون اگر مواضعش مناسب بود به اين سادگي نميتوانستيم در سال دوم جنگ با عملياتهاي بزرگ مانند فتح المبين عراق را عقب بزنيم .
** واگويي خاطرات در حضور رهبر انقلاب
در ديداري که با مقام رهبري داشتيم ، رزمندگان خاطراتي را تعريف کردن و ايشون پس از استماع خاطرات فرمودند ما راجع به جنگ از پل کرخه که نيروهاي ارتش نگذاشتند نيروهاي عراقي از اين پل عبور کنند بگوييم .
اين تعبير چقدر کارشناسي و راهبردي است که ايشون فرمودند اگرعراقي ها از پل کرخه عبور کرده بودند ما معلوم نبود مي توانستيم عمليات هاي ثامن الائمه فتح المبين و .. راانجام دهيم .
يادي از مرحوم امير سليمان جاه بکنيم که فرمانده تيپي بوده که هم 23 مهر 59 به عراق حمله کرده و هم 9 آبان 59 در حمله عراق به تيپ با هدف عبور از پل کرخه که عراق نتوانسته اين کار راانجام دهد.
روز 24 مهر امير سليمان جاه رودروي عراقي ها مي ايستد و يک روز کامل در مکاني ايستاده که بوي غذاي عراقي ها رااستشمام مي کرده و صداي انها را مي شنيده . حال ببينيد يک فرمانده در روزهاي اول جنگ چقدر اماده جانفشاني و ايثار است .
شهيدي به نام اسماعيل زارعيان که وقتي گفتند از خرمشهر عقب نشيني کنيد جمله اي گفته که واقعا بايد بر تارک تاريخ دفاع مقدس بدرخشد، گفته ايران سرزمين پهناوري است اما براي عقب نشيني من جايي ندارد .
در ابادان در 9 ابان 59 عراق حمله مي کنه که محاصره آبادان راکامل کند و اين شهر را به اشغال در اورد و داستان دريا قلي دوچرخه سوار و رساندن خبر پيشروي نيروهاي عراقي را که همه مي دانند اما اينجا يک فرمانده گرداني به نام منوچهر کهتري از لشکر خراسان تيپ قوچان ايستاده پاي کا ر ودرگيري اش با عراقي ها به درگيري با شليک کلت کمري مي رسد .
يعني عراقي ها از رودخانه بهمنشير عبور مي کنند و و پيشروي هم مي کنند اما درگيري مي رسد با درگيري تن به تن با کلت.
*** عملياتهاي سال دوم دفاع مقدس محصول مقاومت سال اول است
تعبيرعملياتهاي سال دوم جنگ فرزند اقدامات مقاومت هاي سال اول جنگ هستند واقعا دراست که اگر عقب زدنها نبود چطوري مي شدعملياتهاي بزرگ آغاز شود .
اين عقب زدن ها باعث شد که امام فرمودن حصر آبادان بايد شکسته شود وعمليات ثامن الائمه با اون همه اقتدار انجام شد .
**** عراق در جنگ عليه ايران اشتباه استراتژيک داشت
سرتيپ دوم بازنشسته حسن قرباني از فرماندهان جنگ مسئول بخش تاريخ شفاهي گروه معارف جنگ ارتش از تيپ 55 هوابرد شيراز نيز در اين نشست گفت :
پيرو سخنان دوستان ما يک کشوري هستيم که از لحاظ جغرافيايي از بالا نگاه مي کنيم به سرزمين عراق يعني يکي از اشتباهاتي که عراق از پشت خط ماندن و پشت خط ماندن در رودخانه کرخه وکارون اشتباه تاکتيکي و استراتژيکي اش بود که از پايين به بالا حمله کرد.
و ديگر اينکه عقبه آماده ولجستيکي کشور ايران با عراق خيلي تفاوت دارد عراق در سال اول جنگ اولين تلاشي که خواست بکند هدف آنها قطع خطوط لجستيکي و تدارکاتي ايران در نيروي دريايي وهوايي بود .
آمد بندر خرمشهر و ابادان که نزديک مرز بود ، اما بنادر ايران مانندد بندر عباس و بوشهر و بلافاصله جزايري که در همان منطقه شمالي خليج فارس واقع بودن جاي اون خرمشهر و ابادان را در بحث گمرکي پر کردن (با توجه به اينکه از لحاظ اقتصادي ما درگمرک خرمشهر خيلي خسارت ديديم) اما نيروي دريايي عراق در همون 60 روز اول جنگ از دور عملياتي بوسيله نيروي دريايي کشورمان خارج شد و تنها وسيله اي که براي عراق مانده بود که بتواند خطوط آماده تدارکاتي ايران را از بين ببرد نيروي هوايي اش بود .
عراق آمد به پايگاه هوايي بوشهر حمله کرد ولي موفق نشد و تا پايان جنگ هم بوسيله بمباران به خصوص در جزيره خارک اما با تاکتيک هايي که نيروي دريايي و هوايي ايران بکار گرفته شد اين اهداف عراق بي نتيجه ماند .
در اين روزهاي جنگ نيروي دريايي بيشتر مسئول اسکرت کاروانهاي نفتکش و لجستيکي تدارکاتي را برعهده داشت و نيروي هوايي هم اسکرت و حمايت هوايي داشت ، عراق نه تنها نتوانست خطوط اقتصادي و دريايي ما را قطع کند بلکه خودش خطوط اقتصادي دريايي اش را از دست داد.
پس از حمله به سکوي البکر و العميه در ابتداي جنگ سيستم فروش نفت کشور عراق از اين دو اسکله و سکوي نفتي قطع شد و متکي شد به بندرعقبه اردن و بنادر کويت و کشورهايي که از عراق پشتيباني مي کردند.
*** خاطرات ناخدا صمدي از فرماندهان نيروي دريايي
آمادگي ارتش اينگونه بود ، وقتي ناخدا صمدي رو خاطراتش را مي خوانيم درباره پايگاه دريايي بوشهر در خصوص اقدامات و تحرکات نيروي دريايي عليه ارتش عراق مي بينيم توي منطقه شمالي خليج فارس وتوسط پستهاي شنود نيروي دريايي مکالمات ارتش عراق رصد مي شد .
** اصل غافلگيري براي ارتش عراق از بين رفته بود در آغاز جنگ
گردان تکاور پايگاه دريايي بوشهر قبل از آغاز جنگ با يک گروهان در خرمشهر مستقر بود با توجه به اطلاعاتي که داشتند چون قريب الوقوع مي دانستند که حملاتي از سوي عراق مي شود . يک گردان تکاور آماده بارگيري شده توي پايگاه بوشهر اماده حرکت به سمت خرمشهر وخوزستان بود که خوب که با نگاه به خاطرات امير ناخدا صمدي که مي گويد من بازنشسته بودم و يک گردان اماده ، داشتم مي رفتم پيش فرمانده پايگاه که تسويه حساب کنم که ديديم همون زمان هواپيماهاي عراقي حمله کردن به پايگاه هوايي دريايي بوشهر و من امريه تسويه حساب خود را پاره کردم و گفتم من تا وقتي که جنگ هست من هستم و نمي خواهم بازنشسته شوم و همون گردان را صبح روز يکم مهر 59 وارد پايگاه آبادان کردم .
يعني يک روز بعد از حمله عراق در روز 31 شهريور گرداني با تجهيزات کامل از تکاوران ارتش حرکت کرده بود و همه هم اکثرا پرسنل کادر به خوزستان واردشده بود .
من هم ازافسران فارغ التحصيل دانشکده افسري بودم که داشتم در اون روزها مشق خدمت مي کردم و رژه مي آموختم وهمون زمان هواپيماهاي عراقي حمله کردند به تهران ، شهيد سرلشکر نامجو فرمانده دانشکده ارتش و امير حسني سعدي فرمانده تيپ بودند به دانشگاه ابلاغ کردند سريع شمشيرها روتحويل دهيد و تجهيزات انفرادي بگيرد که صبح حرکت مي کنيم به سمت جنوب ، در حدود يک گردان 700نفره وبا يک گردان 700 نفره ديگر بوسيله هواپيماهاي نيروي هوايي به شهره هاي دزفول آبادان و ماهشهر منتقل شدند و وارد صحنه هاي نبرد شديم.
يعني افسراني که بايد فرمانده گروهان مي شدند به خاطر نياز عملياتي تصميم به اين گرفته شد که به جاي اين که بروند به جشن فارغ التحصيلي بروند سوار هواپيماشوند و بعنوان رزمنده در مناطق خرمشهر اهواز ودزفول مستقر شدند.
*** سازماندهي نيروي هاي مرديم توسط دانشگاهيان ارتش
و نيروهاي دانشگاهي ارتش ؛ نيروهاي مردمي موجود در خرمشهر را سازماندهي کردند و بصورت تکاور نيروي دريايي اينها مقاوت34 روزه خرمشهر را رقم زدند و باعث شدند عراق فکر کند يک نيروي عظيمي در پشت آنها هست واز اين که از پل عبور کنند اومدند پل را منفجر کردند و در همانجا زمين گير شدند .
به گفته ناخدا صمدي که مي گويد من آخرين نفر بودم که با قايق اومدم اين طرف رودخانه و گريه ام گرفته بود باز در عمليات بيت المقدس از همان راه برگشتم و به ساحل اروند رود که همان ساحل غربي رود عراق بود رسيدم به اون جايي که چند ماهي که قسمتي از خرمشهر در اشغال عراق بود اون رو باز پس گرفتم .
تيپ دز در شلمچه ، تجهيزاتي ضدتانک داشتند و شهيد مصطفي کبريايي که رييس رکن 3 گردان 151 بود و شهيد زارعيان و اقاي ايازي از مهاباد که هنوز در قيد حيات هستند از فرماندهان وقت اين گردان گزارش داده بودند اين تانکهاي عراقي که پشت دژ شلمچه صف کشيده اند جلوي ما در مرز عراق و چند مرحله حمله کردند عليه ما و ما هم با همين توپ106 ها که با گستره اي از دژ تا پاسگاه پليس راه خرمشهر ادامه داشت بعد از 34 روز مقاومت در مقابل آنها ايستاديم.
شهيد کبريايي جيپ خود رادر کنار خاکريزي قرار داده بود در کنار ستاد گردان که هدايت شليک گردان را انجام مي داد که گلوله تانک دشمن به جيپ شهيد کبريايي اصابت مي کند و ايشون در همان جا به شهادت مي رسند.
گردان 151 دژ يک نقطه مفغولي در مقاومت ارتش بوده در واقعه خرمشهر که شهداي شاخص آن هم شهيد مصطفي کبريايي و شهيد زارعيان است .
**** هوانيروز نيروي يگان سريع که براي همه در جنگ ناشناخته بود
سرهنگ حسين نازلي خلبان بازنشسته در گردان پشتيباني پادگان هوانيروز اصفهان در کل ساليان جنگ و فرمانده گروهان و معاون گردان هوا نيروز در اين ميز گرد با دفاع از عملکرد هوانيروز گفت :
هوانيروز در جنگ براي همه بويژه مسئولان ناشناخته بود تنها همه مي گفتند هوانيروز هلي کوپتر دارد اما امروز خوشبختانه از کوچکترين فرد تا مسن ترين فرد يک خانواده هوانيروز را مي شناسند و مي توانند بر روي اون تحليل بکنند.
همه مي دانيم که يک گلوله بعد از انقلاب بسوي دشمن در نرفت مگر اينکه هوانيروز در آن عمليات شرکت داشت.
هر طراحي که در جنگ شد هوانيروز هم جزوآن طرح بوده است و درهمه عملياتها شرکت داشته است .
در ابان 60 در پايگاه اصفهان با درجه سرواني خدمت مي کردم يک ابلاغي شد و ماموريتي دادن به من در دزفول گفتم براي چي برم گفتند برو همان جا متوجه ميشوي، ما رفتيم ما به هر حال زمان جنگ بود و بدون چون چرا رفتيم اهواز پياده شديم، وضعيت مناسب نبود ، به چند نفر گفتيم براي رفتن به دزفول بايد با چه وسيله اي بريم گفتند مگر از جانتان سير شديد . در دزفول خبري نيست کسي نيست مي خواهي بروي چکار کني گفتيم اقوامي داريم بايد بريم ببنيمشان.
به هر طريقي بود رفتيم در دزفول ديدم واقعا درست ميگويند همه مغازه ها بسته بودن آدمي دلش مي گرفت رفت و آمدها خيلي محدود بود حتي اگر از کسي مي خواستي سوال کني کسي نبود.
ما خودمان را رسانديم جلوي پايگاه چهارم شکاري چون يک گروه هوانيروز در پايگاه مستقر بود يک گروه 30 الي 40 نفره از پرسنل با دو تا تيم آتش و چند تا هلي کوپتر، اينکه مي گويم 30 تا 40 نفر ؛ هوانيروز با يگانهاي هوايي ديگر اين فرق را دارد که يگانهاي ديگر براي ماموريت از پايگاه خود پرواز مي کنند و ميروند ماموريت انجام مي دهند و باز مي گردند اما هوانيروز بعلت پيچيدگي هلي کوپتر و اينکه فوق العاده کادر پروازش زياده اگر از اينجا پرواز کند تا يک نقطه اي حتما بايد 4 الي 5 عدد متخصص با خود بررد. وقتي مي گوييم 40 نفر با 15 تا هليکوپتر اين اغراق نيست .
ما رفتيم و با نفرقبل جايمان را تعويض کرديم ، من اصلا مات بودم که من را براي چي فرستادند و بايد چکاري انجام دهيم ، بعد متوجه شديم که گروه هوانيروز حدودا يک ماهي هست در اين پايگاه مستقر هستند و در پايگاه هم هيچ کس نبود ، تمام هواپيماها تخليه شده بودند که مدارک موجود در اختيار است .
**** اعلام حقايق جنگ
داريم بيان حقايق جنگ را مي کنيم، ما يکي دو روز مانديم و در پايگاه نيروي هوايي فرمانده پايگاه ومعاونش و يک گروه کوچک هم محافظ پايگاه مانده بودند و خانواده ها هم همه تخليه شده بودند .
پس از دو سه روز فرمانده پايگاه ما رو خواست و گفت شما طرح تخليه پايگاه رو بنويسيد و من ببينم ؛ گفتم براي چي ؟ گفت شما در پايگاه ما زندگي مي کنيد و تحت امر ما هستيد هر چي ما مي گوييم بايد اطاعت کنيد .
شبانه يک طرح تخليه تهيه کردم براي هوانيروز و فردا سر صبح گاه بچه ها رو جمع کردم و گفتم يه همچين قراري داريم و گفتند طرح تخليه بنويسيم و پيش بيني هم کرديم که اگر قراره هلي کوپتر ها را تخليه کنيم به کجا تخليه کنيم .
باور بفرماييد اين حرف تمام نشده بود ديدم همه به من حمله کردند که چرا اينجوريه چون هنوز انضباط و انسجامي هم نبود که من بگم اينکار را انجام بديد همه بگن چشم .
همه خلبانها و فني ها گفتند ما وصيتنامه هاي خود را نوشتيم و گفتند ما نيومديم اينجا طرح تخليه بنويسيم ما وصيتنامه هاي خود را نوشتيم و آمديم بجنگيم .
من گفتن اينطوري که گزارش شده عراق تا پشت دروازه هاي دزفول اومده جلو و حتما يک مساله اي هست که گفتند تخليه کنيد به هر حال قبول نکردند من رفتم پيش فرمانده پايگاه و گفتم که بچه هاي ما قبول نمي کنند که طرح تخليه رابنويسيم خيلي ناراحت شد ايشون .
البته طرح تخليه يکي از اصول جنگ هست کما اينکه در بسياي از عملياتها اين طرح تخليه انجام شده است .
ايشون خيلي ناراحت شد و گفت مي دوني در جنگ قبول نکردن دستور بالاتر و اطاعت نکردن آن جرمش اعدام است . گفت با وجود اينکه ميدونيد باز هم طرح تخليه را نمي نويسيد .
گفتم من زورم به اين خلبانان و فني ها نمي رسه شماهم اگر نخواهيد ما مي ريم پرواز مي کنيم .
به هر حال ايشون ناراحت شد اما با دو تا تيم آتش عمليات مي کريدم و شروع کرديم با دشمن در اونجايي که متوقف شده بود عمليات انجام دادن .
طوري شد که دشمن نه تنها ديگه جلو نيومد بلکه از مواضعي که داشت يک مقدار هم عقب رفت . بعد از يک ماه که ما اونجا بوديم مردم شهر يواش يواش اومدند درون شهر ، هواپيماها وارد پايگاه شدند و خانواده نظامي ها بازگشتند.
منظور اين است که هوانيروز يکي از واحدهاي نيروي زميني ارتش است خودش يگان مستقلي نيست که بخواهيم ازش دفاع کنيم وقتي هوانيروز رفته در يکجا عمليات انجام داده يعني ارتش آنجا امده ، اينکه مي گويم در همه عملياتها هوانيروز بوده يعني در همه عملياتها ارتش بوده است .
اين اقدامات باعث شد شهري که تخليه شده بود شهري که مردم درون آن نبودند و شايد عراق هدف اشغال اون رو داشت حالا نمي گم که ما بوديم اما ما توانستيم در اين منطقه جلوي نفوذ عراق به دزفول را بگيريم و افتخاري بود براي هوانيروز و ما .
** دستورات در هوانيروز شفاهي بود
هوانيروز هر کار در جبهه انجام داد در عملياتها، بطور شفاهي انجام داد کسي براي من ننوشت که برو اين عمليات را انجام بده من مجبور شدم اين عمليات را انجام بدهم و هيچ جا ثبت و ضبط نشد اما استثنا يکي از مدارک را نگهداشتم خيلي از اين اقدامات در هوانيروز انجام شده واکثر آن بصورت شفاهي است .
عملياتي انجام مي داديم فقط مي گفتند 5 تا 10 فروند در فلان نقطه باشد اون نقطه کم مياورد ، بطور شفاهي دستور مي دادندد چند تا هلي کوپتر رو مي فرستادن اونجا هيچ کجا اين حرفها و دستورات ثبت نشده است .
من گفتم از يگان خود بايد دفاع کنم به همين منظور است بايد درعملياتها باشيم اما در خيلي از کتابها حتي در ارتش هم نوشته شده مي نويسند هوانيروز هم بود اما نمي گويند هوانيروز چه کار کرد چه عملياتي انجام داد اگر هوانيروز نبود چه مي شد؟ من فقط اين را بگويم که نقش هوانيروز را چند جور مي توان تعريف کرد و اگر نبود شايد سرنوشت جنگ آني که هست نبود ، يکي ديگر اگر بخواهيم کل هوانيروز رو نقشش را بگوييم مثنوي 70 من است .
يکي ديگر هم هوانيروز يک يگان واکنش سريع در همين عمليات ارتش بود لشکر اهواز بود در منطقه اما چه لشکري ،لشکري که در يک منطقه وسيع گفتند تو در اين منطقه عمليا تدفع رو انجام بده ، اگر نفر قرار بود بچينند در اين منطقه در هر 10 کيلومتر يک نفر بايد مي ايستاد.
عراق هم از اين موقعيت که کسي نيست سو استفاده کرد و کساني بودند ولي توانايي مقابله با انها را نداشتند مثلا لشکر خراسان را اگر بياورند در اينجا شايد يک ماه طول مي کشيد .
اما واکنش سريع با هوانيروز بود و در عملياتها انجام وظيفه مي کرد
*** نقش پر رنگ هوانيروز در جنگ
نقش هوانيروز در جنگ بسيار پر رنگ بوده اما در تاريخ جنگ اين نقش مغفول مانده است و آنطور که بايد و شايد پر رنگ جلوه داده نشده است. متاسفانه در هوانيروز نويسنده نداشتيم که همه اين اقدامات را به رشته تحرير در آورد، خودمان نوشتيم که اما کافي نيست .
دوست داشتم همه ما تجربياتي را که در جنگ داشتيم و بدست آورديم در دوران بازنشستگي به نسل بعدي منتقل کنيم تاآنها از اون استفاده کنند .
*** شيرمردان ( شهيدان وطنخواه ، کشوري و شيرودي )
در ابتداي جنگ ما شيرمردي در هوانيروز داشتيم به نام سرهنگ منصور وطنخواه که از يگان هوابرد به يگان هوانيروز منتقل شده بود که در دو يگان خيلي معروف بودند و جزو خلبانان شاخص هوانيروز نيز محسوب مي شدند .
ماموريتي پيدا کردند براي اهواز چون دشمن تا منطقه دب حردان پيش اومده بودو احتمال اينکه شهر اهواز سقوط کنه زياد بود ، کارخانه نورد هم نزديک دب حردان است .اين شخص بسيار با رشادت عملياتهاي خود را انجام داد .
اصطلاحي درهوانيروز هست به نام بکاو و بکش يعني بگرد و پيدا کن دشمن رو و انها رو بکش
خلبان هاي هلي کوپترهاي کبراي ما بلند مي شدند و مي رفتند عمليات ولي نمي دونستند نيروهاي حاضر در منطقه خودي هستند يا دشمن،
شهيد وطن خواه خيلي عمليات کردند و در همان اوايل شهيد شدند، بچه ها ابتدا مات بودند و فقط گزارش مي دادند که دشمن از کجا مياد و حضور دارد و بعدا به اين نتيجه رسيده بودند که تانکهايي که توپش به طرف ايران است اينها براي عراقي هاست و تانکهايي که توپش به سوي عراق است و خيلي کم بودند نسبت به طرف مقابل جنگ اينها ايراني هستند .
هلي کوپترها مي رفتند پشت عراقي ها و انها را غافلگير مي کردند و شليک مي کردند و بعد ميامدند گزارش مي دادند ما اومديم اين مقدار تانک زديم و عوض اينکه از پايين به ما بگويند که برويد دشمن در اين منطقه هست و اين مقدار تانک را بزنيد ما از بالا گزارش مي گرفتيم و اقدام مي کرديم.
عراقي ها پي بردند که هوانيروز مياد از پشت به ما حمله ميکند که توپهايشان را برگرداند به طرف عراق که هوانيروز ما آنها را نزند و اين خلبانان اين سخنان را به ما گفتند .
در همان روزهاي اول جنگ دو تا سه هلي کوپترها عراقي ها هدف قرار دادند و شهدايي مانند شهيد آذين از اون عملياتها با رشادت هاي فراوان سربلند بيرون آمدند مانند شهيد وطن پور.
اقدام بکاو و بکش هوانيروز باعث شد که مواضع دشمن بعثي رو در هم بکوبند .
*** برتري نيروي هوايي ايران مقابل عراق
امير سرتيپ دوم بازنشسته بيژن عاصم از فرماندهان عملياتهاي نيروي هوايي درباره برتري نيروي هوايي ايران در برابر عراق گفت :
ما برتري هوايي زيادي نسبت به عراق داشتيم اين موضوع در خليج فارس و مناطق مرزي بسيار مشهود بود ، اسکورت نفتکش هاي متعلق به ايران براي صادرات نفت برعهده نيروي هوايي ايران بود.
برتري هوايي به اين معنا که وقتي اين رو بوجود اورديم هواپيماهاي عراقي نتوانستند از سوي اب لطمه اي به ما بزنند،شهرهاي ما هم با جان فشاي هاي خلبانان در امن وامان بود ،من از عمليات فتح المبين به بعد تا عمليات مرصاد در سال 67 در سال پاياني جنگ کنترل هواپيماها و رهگيري ها را به عنوان يک خادم انجام مي دادم.
يکي از مسائل بسيار مهم اين بود وقتي عراقي ها مي خواستند قدرت نيروي هوايي در اول جنگ را از شهرهاي همدان بوشهر و زفول مهار کنه تا بتواند با نيروي زميني اين جبهه ها را تثثبيت بعد از پيشروي کنه، نيروي هوايي با دادن شهداي زياد ازجمله خلبانان و متخصصان هوايي عراق را ناکام گذاشت .
*** بهترين هواپيماهاي جنگي در اختيار عراق بود
عراقي ها در آغاز حمله با بهترين هواپيماها مانند ميراژ از روي آب به ايران فشار مياوردند تا جريان انتقال نفت و انرژي را مورد هدف قرار دهند. از اسکله البکر و العميه با موشک ، نفتکش هاي متعلق به ايران و طرف ايراني را هدف قرار مي دادند ما براي جلوگيري از اين کار قرار شد به مواضع عراق در اين اسکله ها حمله ور شويم .
قرار شد نيروي هوايي با جنگنده هاي خود ناوچه ها و قايق هاي ايراني رو که به اين اسکله ها حمله ور مي شوند رو حمايت کنند تا اين دو اسکله نفتي عراق از کار باز بايستد.
تعداد زيادي هواپيماي اف 14 و اف 4 براي اين کار در نظر گرفتيم در اتاق عمليات بوشهر همه فرماندهان نيروهاي دريايي و هوايي جمع شدند و با جنگنده ها به اين اسکله ها حمله ور شديم ، در زمان حمله اف ها ، بايد ناوها و ناوچه هاي ما مي آمدند عقب تا برخورد به نيروهاي خودي نداشته باشيم .
در اين عمليات نيروي دريايي عراق هم جلو کشيد و جنگنده هاي ما با حملات سريع و موشک هاي خود آنها را مورد اصابت قرار دادند، اون روز ضربات شديد نيروي دريايي عراق از ما متحمل شد.
حتي خلبانان گفتند ما يدک کش هاي اينها که رويش وسايل موتوري و تدارکاتي بود رو از بين برديم و تا سه روز در اين عمليات که به عمليات مرواريد نيروي دريايي معروف شد ما اسير از عراقي ها مي گرفتيم و همچنين جريان فروش و خط انتقال نفت عراق را در خليج فارس از بين برديم.
نيروي هوايي با ماموريت هاي گشت هوايي و پشتيباني هوايي، پس از درخواست از طرف نيروهاي دريايي و زميني با گرفتن تصاوير هوايي که از مناطق عملياتي گرفته مي شد اقدامات سرافرازانه سربازان ارتش و رزمندگان را ثبت مي کردند.
قبل و بعد از حملات و عمليات هاي ايران عليه عراق در تمام عملياتها ما برنامه داشتيم براي منهدم کردن مواضع عراق و حتي انهدام هواپيماهاي عراق
*** صياد شيرازي شناسايي منطقه زميني را به ما واگذار کرد
شهيد صياد شيرازي روي گرفتن عکسهاي هوايي اصرار داشت تا مواضع عراق در روي زمين مشخص شود که ما اين کار را با 45 مايل ورود به خاک عراق انجام مي داديم و ديگر اينکه مواضع عراق مشخص مي شد و همچنين فرماندهاني مانند صياد شيرازي مي توانستند بعضا بدون دادن تلفات بزرگترين پيروزي ها را بدست آورند براي ما شيرين بود .
اشک صياد شيرازي در زمان رفتن هواپيماهاي به مواضع دشمن تا برگشت سلامت خلبانان جاري بود و همواره براي موفقيت اونها دعا مي کرد.
در يک عمليات بايد جزيره خارک را حمايت و پشتيباني مي کردم و يک هواپيماي سي 130 رو اسکورت کنيم تا بازگشت .
به ما اطلاع دادند که يکي از زنان خارکي در جزيره وضعيت فوري براي زايمان دارد بايد انتقال بشه به بندر عباس ، هواپيماي سي 130 رو با اسکورت اف 14 برديم و بيمار را به سلامت انتقال داديم.
عراقي ها از تهور و انگيزه نيروي هوايي و خلبانان ما ترس داشتند و اين ترس آنها بسيار مهم و باعث موفقيت هاي ما در جنگ بود.
زماني ميگ 25 هاي عراق ميامدند مناطق کشور و شهرهاي ما را بمب باران مي کردند تا اينکه شيرمردي به نام شهرام رستمي با نفوذ به 40 مايلي خاک عراق و انهدام مواضع دشمن اين حملات را بي اثر کرد.
يکي از خلبانان اف5 ( تيمسار دانش پور) و شهيد ستاري هواپيماي خفاش رو طراحي کردند که اين هواپيما استراق سمع مي کرد و با موشک هاي ضد رادار هواپيماهاي عراق را مورداصابت قرار مي داد.
من و صياد و شيرازي و دانش پور در عملياتي با هم بوديم بالاي رادار بوديم و سه تايي گريه ميکرديم ، صياد گفت اگر نيروي هوايي نبود ما هيچ کاري نمي توانستيم بکنيم من گفتم نيروهاي زميني هم زحمات بسياري کشيدند در خوزستان.
در نزديکي دهلران نزديک پلي رفتيم ديديم چند تا سرباز اونجا هستند رفتيم ديديم اين سربازان از تشنگي با وضعيت ناجوري شهيد شدند و زنگ زديم اون ها را جابجا کردند.
*** با شهيدان عباس بابايي و دوران عمليات کردم
با شهيد بابايي با عباس دوران درعملياتهاي مختلف شرکت داشتيم و راشدت هاي آنان را از نزديک ديدم ، نسل جوان بايد درک کنه ما در چه موقعيتي هستيم و آنها امروز چه مي خواهند کنند .انگيزه اي که در ان زمان در رگ و پي رزمندگان بوده امروز هم هست .
با بسياري از شهداي نيروي هوايي همکارو هم راه بودم و با همه خاطره در عمليات هاي مختلف دارم، شهيدان نيروي هوايي از مظلوم ترين شهداي اين انقلاب و نظام هستند چون بايد روي اينها بيشتر کار شود و به فقط به اسامي بزرگان اين نيرو اشاره نشود و احترام اين خانواده وشهدا و خانواده هايشان بايد مورد نظر باشد تا براي جوانان درس باشد و آنها بفهمند اين شهدا رفتند تا ناموس و دينمان حفظ شود .
اجتمام / 1095
گزارش : رضا رضائي مجد ** انتشار :
انتهاي پيام /*

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۸۰۷۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تعقیب و گریز خودرو بدون پلاک و رانندگی غیر متعارف در جاده اسکو

به گزارش خبرگزاری مهر، شب گذشته راننده یک دستگاه خودرو سواری بدونِ پلاک با سرعتی سرسام آور در جاده تبریز به اسکو در حال رانندگی و ایجاد خسارت به خودروهای عبوریِ مسیرِ تردد بود که عوامل گشت انتظامی با مشاهده خودرو و ایجاد وحشت آفرینیِ راننده در جاده اقدام به تلاش برای متوقف کردن خودرو کردند.

عوامل گشت در چندین مرحله دستور به توقف داده که در مقابل راننده خودرو اقدام به خسارتِ به ماشینِ پلیس و شکستن آئینه خودرو کرد.

با توجه به خطرآفرینی راننده، عوامل انتظامی با «رعایت قانون بکارگیری سلاح»، تیراندازی و ماشین را متوقف؛ که راننده پس از توقف متواری شد.

در بازدید و بررسی خودرو مشخص شد که سه سرنشین به همراه راننده از مشروباتِ الکلی استفاده کرده و حال ۲ مرد و زن بر اثرِ تیراندازی نامساعد می‌باشد.

موضوع به سرعت پیگیری و هر ۲ نفر در سریع‌ترین زمان ممکن به مرکز درمانی منتقل که برابر آخرین گزارش پزشکی فوت کرده‌اند.

راننده متواری و مست نیز ساعتی بعد دستگیر و مقدار قابل توجهی مشروبات الکلی در خودرو کشف و ضبط و ۲ متهم به همراه اقلام مکشوفه به مرجع قضائی تحویل شدند.

کد خبر 6088965

دیگر خبرها

  • حضور فرمانده نیروی هوایی ارتش در مناطق سیل‌زده سیستان و بلوچستان
  • انجام ۶ عملیات مردم‌یاری پایگاه هوانیروز کرمانشاه طی هفته گذشته
  • من خلبان نیستم رسکیومن ارتشم! از سرهنگ بازنشسته هوانیروز  ارتش تا عمو کاووس «نون خ»
  • تجمع روحانیون در حمایت از طرح حجاب نیروی انتظامی با لباس جنگی (عکس)
  • تعقیب و گریز خودرو بدون پلاک و رانندگی غیر متعارف در جاده اسکو
  • تاکید بر ضرورت تداوم هوشیاری و آمادگی مرکز فرماندهی عملیات ارتش
  • وعده صادق جلوه زیبایی از وحدت ارتش، سپاه و وزارت دفاع بود
  • فرمانده کل ارتش: وعده صادق جلوه زیبایی از وحدت ارتش، سپاه و وزارت دفاع بود
  • فرمانده کل ارتش: جمهوری اسلامی ایران پاسخ هر تجاوزی را کوبنده‌تر از قبل خواهد داد
  • تقدیر فرمانده کل ارتش از رزمندگان عملیات وعده صادق