Web Analytics Made Easy - Statcounter


از سیره رسول الله و امیرالمؤمنین(ع)، ماهیت انقلابی استنباط می شود، زیرا امام حسین (ع) تأکید ورزیده که سرمشق و اسوه من در این خروج انقلابی، سیره پیامبر(ص) و حضرت وصی(ع) است.

به گزارش بی‌باک، حجت الاسلام والمسلمین داوود مهدوی‌زادگان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتهای مرتبط با هم با عنوان قبسات الحسین به موضوعاتی مانند انقلابی بودن امام حسین(ع)، راه روشن انقلاب و اسلام انقلابی پرداخته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی در مورد هدف خود از نگارش این یادداشت‌ها گفت: می خواهم از قیام اباعبدالله الحسین(ع) پاره‌هایی از معرفت انقلابی برای خود و دوستان بگیرم تا به حیات سیاسی‌مان گرمی ببخشد.

من انقلابی ام

معاویه بن ابی سفیان غاصب خلافت بود و بیست سال بر این اغتصاب باقی بود تا در ماه رجب سال شصت هجری از دنیا رفت. او دستگاه خلافت را به پادشاهی تبدیل کرده بود و غلامانی هر شب برای وی از روی اسناد تاریخی حکایاتی از سیره پادشاهان عرب و عجم می خواندند. معاویه تلاش زیادی کرد تا از مردم برای جانشینی یزید بیعت بگیرد و فقط دو شهر مکه و مدینه باقی مانده بود. پس به سال ۵۱ هجری به قصد گزاردن حج سفر کرد. معاویه در مسجد النبی(ص) از مردم خواست با یزید بیعت کنند و این خواسته را بویژه بر حسین بن علی(ع) بازگو کرد و در دانایی و شایستگی یزید سخن راند. امام حسین(ع) درباره یزید به معاویه گفت: آری، تو از یزید می توانی درباره چگونگی درآمیختن سگان درنده با یکدیگر بپرسی و درباره کبوتران تیز پرواز و نژاد آنها و نیز درباره کنیزکان آوازه خوان نوازنده! و به یقین او را صاحب نظر و دانا خواهی یافت. دست از این سعی و کوشش بردار؛ زیرا در روزی که خدا را ملاقات کنی، به اندازه کافی بار گناه این مردم بر دوشت سنگینی خواهد کرد، پس بر آن میفزای که به خدا قسم از هیچ باطلی فرو گذار نکرده ای و از انجام هیچ ظلم و ستمی نگذشته ای تا آنجا که پیمانه ها را لبریز ساخته ای!

گرچه معاویه از سفر به مکه و مدینه، بیعت مردم با یزید را به چنگ آورد ولی در مورد اباعبدالله(ع) ناکام ماند و به همین خاطر از ناحیه حسین بن علی(ع) همواره نگران بود و در روزهای آخر عمر به یزید سفارش کرد از حسین حذر کند و با او درگیر نشود و احترام او را بجا آورد، اما یزید به این وصیت عمل نکرد و بلافاصله بعد مرگ معاویه، از حاکم مدینه خواست تا از سه کس برای او بیعت بگیرد: خُذِالْحُسَیْنَ وَعَبْدَاللّهِ بْنَ عُمَر وَعَبْدَاللّه بْنَ زُبَیْر اَخْذاً شَدِیداً لَیْسَتْ فیهِ رُخْصَهٌ حَتّی یُبایِعُوا وَالسَّلامُ. در این میان، بیعت امام حسین(ع) مهمتر بود، زیرا از معاویه شنیده بود که عبدالله بن عمر چیزی از سیاست نمی داند و کاری با آن ندارد. عبدالله بن زبیر شخصی است دغل باز و کینه توز و خواهان سهمی از حکومت است و این حسین بن علی(ع) است که عبادات زیاد او را فرسوده نساخته است و بر سیاست ناظر بود و اهل دغل بازی نیست و سخنانش صریح و بی پروا است.

چون نامه یزید به والی مدینه، ولید بن عقبه، رسید، او بی درنگ مأمور فرستاد تا این سه نفر را برای بیعت گرفتن احضار کند. ابا عبدالله(ع) وارد دربار ولید می شود. مدینه وضع و حال دیگری پیدا کرده است و حسین میان آنچه که هست و آنچه که طاغوت از او می خواست باشد، قرار گرفته بود. او از خاندان نبوت است و معدن رسالت. خداوند اسلام را از این خاندان افتتاح کرد و با این خاندان پیش می برد. سنت نبوی در رویارویی با طاغوت، انقلاب است. سنت انقلابی از سیره انبیاء سرچشمه می گیرد. پس، حسین یک انقلابی آزاده و دیندار است، اما حاکمیت از او خواستار دیگر بودگی شدن است ؛ یعنی با قدرت سیاستمدارانه رفتار کند و مصلحت اندیش باشد. نتیجه این دیگر بودگی کنار آمدن با یزید است. کنار آمدن با حاکمی شرابخوار و قاتل مردان و زنان پاک و بی گناه و بی اعتنا شدن با زیر پا گذاشتن قوانین شریعت محمدی(ص) است. معاویه این چنین دیگر بودگی را با زر و زور بر بسیاری از صحابی تحمیل کرده بود. آن عده ای هم که مقاومت کردند مانند حجر بن عدی و یارانش را به شهادت رساند. و اکنون، این یزید است که از ابا عبدالله الحسین علیه السلام می خواهد سنت نبوی را کنار گذارد و عافیت اندیشی را پیشه کند و فرایند عادی سازی را چونان سرنوشت محتوم اسلام بپذیرد. اینجاست که حسین بن علی(ع) مشخصه خود را برای امیر مدینه یادآور می‌شود و به او می فهماند که من انقلابیم و یک انقلابی هرگز با طاغوتی مثل یزید بن معاویه کنار نمی آید: اَیُّهَا اْلاَ میرُ اِنّا اَهْلُبَیْتِ النُّبُوَّهِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَهِ وَمُخْتَلَفُ الْمَلائکَهِ وَمَهْبَطُ الرَّحْمَهِ بِنافَتَحَاللّه وبِنا یَخْتِمُ وَیَزیدُ رَجُلٌ شارِبُ الْخَمْرِ وَقاتِلُ النَّفْسِ الْمُحْتَرَمَهِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَمِثْلی لایُبایِعُ مِثْلَهُ وَلکِنْ نُصْبِحُ وَتُصْبِحُونَ وَنَنْظُرُ وَتَنْظُرُونَ اَیُّنا اَحَقُّ بِالْخِلافَهِ وَالْبَیْعَهِ: ای امیر! مائیم خاندان نبوت و معدن رسالت ، خاندان ما است که محل آمد و رفت فرشتگان و محل نزول رحمت خداست، خداوند اسلام را از خاندان ما شروع و افتتاح نموده و تا آخر نیز همگام با ما خاندان به پیش خواهد برد. اما یزید، این مردی که تو از من توقع بیعت با او را داری مردی است شرابخوار که دستش به خون افراد بی گناه آلوده گردیده، او شخصی است که حریم دستورات الهی را درهم شکسته و علنا و در مقابل چشم مردم مرتکب فسق و فجور می گردد. آیا رواست شخصیتی همچون من باآن سوابق درخشان و اصالت خانوادگی، با چنین مرد فاسد بیعت کند و باید در این زمینه شما و ما آینده را در نظر بگیریم و خواهید دید که کدامیک از ما سزاوار و لایق خلافت و رهبری امت اسلامی و شایسته بیعت مردم است.

راه روشن انقلاب

رهبر مسلمان انقلابی از هنگام آغاز حرکت اعتراضی برای تغییر و اصلاح وضع نابسامان اجتماعی و سیاسی موجود، خوب می داند در پی چیست و چه قصد و غرضی دارد. راه انقلابی او روشن است و هیچ مجهولی که او را به تردید یا کوتاه آمدن وادار کند، وجود ندارد . او از تمام مراحل و منزلگاه های حرکت انقلابی خود آگاه است. او این معرفت انقلابی را با یکی دو سال مشاهده و تحلیل واقعیات سیاسی و اجتماعی به دست نیاورده است بویژه که اگر رهبر انقلابی مستند به علم الهی باشد و خداوند اسلام را با ایشان افتتاح کرده است و با ایشان پیش می برد و اساساً انقلاب نمی تواند آگاهانه نباشد و تمایز انقلاب و شورش در همین آگاهی از مقصد است. شورشها هر قدر هم مردمی باشند، چون مقصد روشنی ندارند و صرف اعتراض علیه نابسامانی سیاسی و اجتماعی موجود است، نمی توانند به جنبش های مردمی و انقلابی تبدیل شوند، اما حرکت اباعبدالله الحسین(ع) نهضت انقلابی بود. زیرا چنان که خواهیم گفت، این حرکت دارای مقاصد سیاسی و اجتماعی بود. پس، امام حسین(ع) رهبر انقلابی آگاه بود.

رهبر انقلابی از همان آغاز حرکت، گریزی از روشنگری ماهیت حرکت خود ندارد. زیرا مردم به وضعیت نابسامان موجود عادت کرده اند و هیچ تصوری از اینکه باید علیه این وضعیت نا عادلانه شورید، در ذهن ندارند. در این میان، حاکمیت جور برای حفظ سلطنت خود بیکار نمی نشیند. بلکه از سویی آموزه تقدیر را با روایتی ناصواب بر مردم مسلط می کند و از سوی دیگر رهبر انقلابی را به نا فرمانی و شرارت و بد نامی متهم می کند، اما رهبریت انقلاب تنها دغدغه حال را ندارد بلکه آینده هم موضوع نهضت او است. چون او تنها اسوه و رهبر انقلابی معاصران خود نیست بلکه امام آیندگان نیز هست. به ویژه که زمینه برای تحریف و تفسیرهای ناصواب در میان آیندگان خیلی بیشتر از معاصرین است و چه بسا بخاطر کژفهمی و غرض ورزی ها، جای شهید و جلاد عوض شود. بنابر این، یکی از وظایف مهم رهبر انقلابی روشنگری درباره کار خود است. آنچنان که اباعبدالله الحسین(علیه السلام) از آغاز تا فرجام نیک انقلابش به چنین روشنگری التفات داشت.

شاید اولین روشنگری مکتوب، وصیت نامه ای است که نزد برادرش محمد بن حنفیه می گذارد و در آن وصیت نامه با صراحت پس از ابراز شهادت به وحدانیت باری تعالی و رسالت جد شان محمد مصطفی(ص) و حقانیت بهشت و دوزخ، درباره خروج خود می گوید که این حرکت از جنس سرکشی و خود خواهی و فسادانگیزی و شرارت نیست بلکه یک حرکت اصلاح گرایانه و عمل به تکلیف امر به معروف و نهی از منکر است و در این راه به سیره جد و پدر شان عمل خواهند کرد.

نکته مهم در این وصیتنامه آن است که از سیره رسول الله و امیرالمؤمنین علیهمالسلام، ماهیت انقلابی استنباط می شود، زیرا امام حسین علیه السلام تأکید ورزیده است که سرمشق و اسوه من در این خروج انقلابی، سیره پیامبر(ص) و حضرت وصی(ع) است.

وصیتنامه امام حسین(علیه السلام)

بِسْم ِاللّه الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

هذا ما اَوْصی بِهِ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی اِلی اَخیِهِ مُحَمّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّهِ

اَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّه وَحَدهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ وَاَنَّ الْجَنَّهَ حَقُّ وَالنّارَ حَقٌ وَالسَّاعَهَ آتِیَهٌ لارَیْبَ فیها وَاَنَّاللّه یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ وَاَنَّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِرا وَلا بَطِراً وَلا مُفْسِداً وَلا ظالِماً وَانَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلا صْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی صلی اللّه علیه و آله ارِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَاَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَاَسیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَاَبی علی بْنِ اَبِی طالِبٍ فَمَنْ قَبِلَنی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللّه اَوْلی بِالْحقِّ وَمَنْ رَدَّ عَلَیّ هذا اَصْبِرُ حَتّی یَقْضِیَاللّهُ بَیْنِی وَبَیْنَ الْقَومِ وَهُوَ خَیْرُالْحاکِمِینَ وَهذِهِ وَصِیَّتِی اِلَیْکَ یااَخِی وَما تَوْفِیقی اِلاّ بِاللّه عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَاَلیْهِ اُنِیبُ.

به نام خداوند بخشنده مهربان. این وصیت حسین بن علی است به برادرش محمد حنفیه؛ حسین گواهی می دهد به توحید و یگانگی خداوند و گواهی می دهد که برای خدا شریکی نیست و شهادت می دهد که محمد(ص) بنده و فرستاده اوست و آیین حق (اسلام) را از سوی خدا (برای جهانیان) آورده است و شهادت می دهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزاء بدون شک به وقوع خواهد پیوست و خداوند همه انسانها را در چنین روزی زنده خواهد نمود و من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج می گردم بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیا و زنده کردن سنت و قانون جدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و راه و رسم پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام است. پس هرکس این حقیقت را از من بپذیرد (و از من پیروی کند) راه خدا را پذیرفته است و هرکس رد کند (و از من پیروی نکند) من با صبر و استقامت (راه خود را) در پیش خواهم گرفت تا خداوند در میان من و این افراد حکم کند که او بهترین حاکم است و برادر! این است وصیت من بر تو و توفیق از طرف خداست ، بر او توکل می کنم و برگشتم به سوی اوست.

اسلام انقلابی

انقلاب ها نمی توانند بدون فلسفه سیاسی شکل بگیرند. هویت و قوام انقلاب به فلسفه سیاسی است. بخش اعتراضی یا سلبی انقلاب از تعامل با واقعیت موجود به دست می آید ولی بخش ایجابی انقلاب ؛ یعنی وقتی که می خواهد بگوید چه چیزی می خواهد، مستند به فلسفه سیاسی است . فلسفه سیاسی عبارت از توجیه عقلانی سیاست مطلوب است. و سیاست مطلوب از ایده الهام می گیرد، اگر اندیشه بشری باشد. و اگر اندیشه دینی باشد، از آیه به دست می آید. ایدیولوژی الهام بخش فلسفه سیاسی انسانی یا عرفی است و کتاب وحی که حامل آیات است، سرچشمه فلسفه سیاسی دینی است. به هر روی، آگاه بودن رهبر انقلابی به دلیل وجود فلسفه سیاسی است. بر این اساس، آیا اسلام واجد فلسفه سیاسی است تا سازنده انقلاب اسلامی نهضت عاشورا شود؟

طبیعی است که پاسخ اندیشه سکولار و این جهانی به این پرسش، منفی باشد. زیرا فرض او در نسبت دین و سیاست بر جدایی و تفکیک بین این دو است. بنابر این، دین با استقرار هیچ حکومتی نه مخالفت می ورزد و نه موافقت. اسلام در امر سیاست از هیچ حکومت مطلوبی دفاع نمی کند. امر دین محدود به خدا و آخرت است و کاری با سیاست ندارد، بلکه دینداران هستند که به طور مستقل از آموزه های وحیانی درباره سیاست مطلوب می اندیشند و خردورری می کنند.

صبح فردای همان شبی که گفت و گو میان والی مدینه و امام حسین(ع) در گرفت، امام حسین در بیرون خانه، مروان بن حکم را دید. مروان گوید: یا اباعبدالله! من خیر خواه تو هستم و پیشنهادی به تو دارم که اگر قبول کنی به خیر و صلاح شما است.

امام علیه السلام فرمود: پیشنهاد تو چیست؟ عرضه داشت: همان گونه که دیشب در مجلس ولید بن عقبه مطرح شد با یزید بیعت کنید که این کار به نفع دین و دنیای شما است. در اینجا مروان بن حکم نمایندگی اندیشه جدایی دین و سیاست و بالطبع نفی واقعیت انقلاب دینی و وجود فلسفه سیاسی در اسلام را بر عهده دارد و قطعاً پاسخ امام روشنگرانه خواهد بود.

امام علیه السلام در پاسخ وی فرمود: اِنَا للّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُون وَعَلَی اْلا سْلام السَلامُ اِذا بُلِیَتِ اْلاُمَّهُ بِراعٍ مِثْلِ یَزیدَ …. اینک باید فاتحه اسلام را خواند که مسلمانان به فرمانروایی مانند یزید گرفتار شده اند. این چنین نیست که حکومت یزید دیانت مردم را تهدید می کند بلکه خود اسلام را نفی می کند و اسلام با چنین حکومتی کنار نمی آید.

این پاسخ امام(ع) به ضمیمه پاسخی که به ولید بن عقبه فرمودند که مثل من با یزید بیعت نمی کند، آشکارا دیدگاه نافی نسبت میان دین و سیاست و وجود فلسفه سیاسی در اسلام را نفی کرده است. اگر سیاست مطلوب در اسلام نبود، امام حسین(ع) خروج نمی کرد و انقلاب دینی علیه یزیدیان بر پا نمی ساخت. بنابراین عاشقان اباعبدالله الحسین(ع)، باید بدانند که انقلاب حسینی حامل سیاست مطلوب است و بدون فلسفه سیاسی که از آیات وحی سرچشمه می گیرد، شکل نیافته است. وجه سکولاریزه شدن نهضت عاشورا نفی همین فلسفه سیاسی از آن است. عاشورای بدون سیاست مطلوب، عاشورای غیر انقلابی است که نمی تواند واقعیت داشته باشد.


منبع: بی باک نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۸۵۲۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اشراقی: ملاک اندیشه‌های امام، رهبر انقلاب هستند

نوه امام راحل می‌گوید شاخص و ملاک اندیشه‌های حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری هستند و یک مورخ وظیفه دارد برای جلوگیری از تحریف اندیشه های امام، به شاخص و ملاک رجوع و نگاه به کلام رهبری کند. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم رونمایی از کتاب «چالش‌های تاریخی» تألیف سلیمی نمین با حضور حجت الاسلام مرتضی اشراقی از نوادگان امام راحل، حسین صفار هرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، موسی حقانی رئیس مؤسسه تاریخ معاصر ایران و رضاپور حسین رئیس دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران در سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد.

برگزاری همایش «حل مشکلات جهان اسلام با بهره‌گیری از اندیشه امام خمینی» با مشارکت مراکز افغانستانی و ایرانی

حجت الاسلام مرتضی اشراقی در این نشست گفت: این کتاب به کالبدشکافی هشت چالش تاریخی پرداخته است. از چالش 4 به بعد دربارۀ انقلاب شکوهمند اسلامی است. به نظر می‎رسد بسیار خوب، دقیق و موشکافانه به این مسئله پرداختند. در چالش هشتم این کتاب در خصوص منشأ تقابل آقای منتظری با امام صحبت شده است.

وی افزود: بحثی که امروز دارم، در خصوص تحریف در تاریخ یا به صورت کلی تحریف است. امروز با توجه به گسترش فضای مجازی و رسانه‌های عمومی و نوع خبر رسانی و انتشار اخبار در این فضا و نیز اثرگذاری آن بر افکار عمومی، حقایق وقایع گاهی اوقات به صورت وارونه نمایش داده می‌شود؛ یعنی قلب حقیقت پیش می‌آید که همان تحریف است. وقتی ما واقعه‌ای را به صورت وارونه نمایش دهیم، یعنی تحریفش کردیم.

با تحریف هدفمند شخصیت امام (ره)مواجهیم

اشرافی با اشاره به اینکه یکی از موضوعات مهم در عرصه امروز انقلاب، تحریف هدفمند اندیشه‌های حضرت امام است، گفت: امروز شاهدیم زندگی شخصی، سیاسی و اجتماعی حضرت امام به صورت هدفمند تحریف و به جامعه ارائه می شود. نمونه آن را در رسانه های بیگانه و مستندهایی می‌بینیم. امروز بسیاری از ما از ابعاد شخصیت حضرت امام اطلاع نداریم و این ابعاد بسیار ناشناخته است. نسل کنونی انقلاب به ویژه نسل نوجوان و جوان، این ابعاد شخصیتی را نمی‌شناسند و عظمت امام را درک نکردند. وظیفۀ ما این است که نگذاریم منحرفان و معاندان، امام را تحریف کنند.

تحریف امام، تحریف انقلاب و تحریف اسلام است

وی وظیفۀ یک مورخ را جلوگیری از انحراف چنین شخصیتی دانست و افزود: یک مورخ باید شجاع باشد و از عملیات روانی رسانه‌ای نترسد و نگذارد تحریف امام رخ دهد. تحریف امام، تحریف انقلاب و تحریف جمهوری اسلامی و تحریف اسلام ناب محمدی است. همان گونه که رهبر معظم انقلاب بارها فرمودند در مقابل شبیخون‌های فرهنگی دشمن باید برنامه داشته باشیم، چون که هدفمند و با برنامه عمل می‌کند، پس ما هم باید برنامه داشته باشیم.

اشراقی ادامه داد: یکی از مهم‌ترین برنامه‌هایی که می‌توانیم در برابر هجمۀ فرهنگی دشمن داشته باشیم، جهاد تبیین است؛ جهاد تبیین در خصوص امام، جهاد تبیین در خصوص انقلاب و جهاد تبیین در خصوص دفاع مقدس. عده‌ای در فضای مجازی و رسانه‌های معاند و با هزینه‌های گزاف به تطهیر رژیم فاسد پهلوی می‌پردازند، قلب حقیقت است. آنها قصد دارند با وارونه نمایی به تطهیر رژیم پهلوی بپردازد.

وی افزود: چندین مستند علیه امام و انقلاب ساخته شده است. ما چقدر توانستیم پاسخگو باشیم؟ چقدر در راستای جهاد تبیین و جلوگیری از تحریف تاریخ انقلاب موفق بودیم؟ چند مستند موفق در پاسخ به شبهات این رسانه‌ها باید بسازیم تا جوان و نوجوان ما را قانع کند؟ دشمن با برنامه به جنگ انقلاب آمده است، ما هم باید برنامه داشته باشیم. وظیفۀ مورخ، تبیین حقایق است. تاریخ‌نگاری یک هنر است و مورخ یک هنرمندی که با قلم خودش، هنر خودش را به منصۀ ظهور می‌رساند. قلمی که جلوی تحریف تاریخ را بگیرد و به تبیین حقیقت بپردازد، قلم مقدس است.

سبک زندگی خانوادگی پدر علوم قرآن و حدیث؛ خانواده‌ای از تراز عالمان و عارفان

ملاک اندیشه‌های حضرت امام، مقام معظم رهبری هستند

اشراقی با اشاره به اینکه تحریف کنندگان به صورت آگاهانه و عامدانه به تحریف تاریخ می‌پردازند، گفت: برای این تحریف برنامه دارند و هدفی دارند. خداوند می فرماید « یا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌» در حالی که شما آگاهید کتمان حقیقت می‌کنید. کتمان حقیقت یعنی تحریف حقیقت. کتمان کنندگان حقیقت، آگاهانه کتمان می کنند. امروز دشمنان قسم خورده به صورت آگاهانه و هدفمند، اندیشه های امام را تحریف می کنند. شاخص و ملاک اندیشه های حضرت امام، مقام معظم رهبری هستند و یک مورخ وظیفه دارد برای جلوگیری از تحریف اندیشه های امام، به شاخص و ملاک رجوع و نگاه به کلام رهبری کند.

مقام معظم رهبری درست در مسیر حضرت امام دستور به جهاد تبیین دادند

وی افزود: امام خمینی در تاریخ 25 دی سال 67 برای جلوگیری از تحریف تاریخ انقلاب، نامه ای به سیدحمید زیارتی نوشتند و ایشان را مکلف به تدوین تاریخ انقلاب کردند. امام در این نامه می فرماید «شما به عنوان یک مورخ باید توجه داشته باشید که عهده دار چه کار عظیمی شده اید. اکثر مورخین، تاریخ را آن گونه که مایلند، یا بدان گونه که دستور گرفته اند، می‌نویسند نه به آن گونه که اتفاق افتاده است. از شما می خواهم هرچه می توانید، سعی و تلاش کنید تا هدف قیام مردم را مشخص کنید. شما باید نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد، تهجر و واپس گرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه‌داری، اسلام التقاطو در یک کلمه، اسلام آمریکایی کردند.» امروز هم مقام معظم رهبری درست در مسیر حضرت امام دستور به جهاد تبیین دادند.

اشراقی ادامه داد: امروز می‌بینیم که در فضای رسانه‌ای، هدف اصلی قیام مردم که رسیدن به استقلال سیاسی و نظامی بوده، توسط رسانه‌های معاند وارونه می‌شود. وظیفۀ یک مورخ، جلوگیری از این تحریف است. امروز کدام کشور مانند جمهوری اسلامی است که از لحاظ سیاسی و نظامی، کاملاً استقلال داشته باشد و وابسته به بلوک شرق و غرب نباشد؟ تبیین چنین مسئله ای وظیفۀ همگانی به خصوص خواص است. حضرت زینب سلام الله علیها بزرگترین جهادگر تاریخ اسلام هستند و در همین راستا، مورخین وظیفه ای سنگین‌تر از بقیه دارند؛ چرا که کتاب ماندگار است و قلم مورخ ماندگار است.

وی با اشاره به اینکه تاریخ را مورخین نمی‌سازند بلکه تاریخ را تاریخ سازان می‌سازند، گفت: امروز مردم مظلوم و سرافراز غزه تاریخ ساز یک حماسۀ عظیم هستند. حماسۀ پیروزی خون بر شمشیر و حق بر باطل و حماسۀ پیروزی نور بر ظلمت و بر مورخین فرض است که جلوی تحریف تاریخ غمناک و دردناک مردم غزه را بگیرند. مورخ، یک جهادگر تبیین است و هرگز نباید از جنگ رسانه‌ای دشمن بترسد. مورخ باید شجاع باشد. متأسفانه ما در بحث جهاد تبیین در فضای مجازی خوب عمل نکردیم. باید برنامه داشته باشیم و کم‌کاری گذشته را جبران کنیم.

انتهای‌پیام/

دیگر خبرها

  • علم الهدی: دشمنان اسلام چشم به ولایت معصوم دارند
  • اشراقی: ملاک اندیشه‌های امام، رهبر انقلاب هستند
  • علم الهدی: دشمنان اسلام از مسائل سیاسی عبور کرده و چشم به ولایت معصوم دارند
  • شخصیت و جایگاه حضرت حمزه سید الشهدا(ع) و عزاداری برای او به دستور رسول الله(ص)
  • کارگران فردا با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند
  • تمرین نخستین رفتارهای تشکیلاتی و سیاسی در مساجد/مسجد باید جامعه را تربیت کند
  • روایت تاریخ از کارنامه روحانیت
  • «وعده صادق» اخلاقی‌ترین عملیات تاریخ نظامی جهان بود
  • ز مشرق تا به مغرب گر امام‌ است، امیرالمؤمنین حیدر تمام‌ است
  • پوستر | رابطه با اسرائیل حرام است