یادی از مولانا در آستانه روز بزرگداشتش
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۰۵۴۴۱
هشتم مهرماه روز بزرگداشت مولانا جلالالدین محمد بلخی شاعر و عارف بزرگ ایرانی است. آفتابنیوز : محمدحسین حکمتفر عرفانپژوه به مناسبت روز بزرگداشت مولوی (هشتم مهرماه) در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: مولانا عارف و شاعر بزرگ ایرانی و صاحب یکی از عظیمترین آثار ادبیات فارسی یعنی «مثنوی معنوی» است. مولانا از شاعران بزرگ قرن هفتم است که آثار گرانبهایی را از خود به یادگار گذاشته که شهرت جهانی دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در ادامه گفت: مولانا در ششم ربیعالاول سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد. پدرش به بهاءالدین ولد معروف است. از او به لقب سلطانالعلما یاد کردهاند. وی از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود.
حکمتفر افزود: بهاءالدین ولد پدر مولانا در علم عرفان و سلوک سابقهای دیرین داشت. وی به سبب رنجشی که از سلطان محمد خوارزمشاه داشت در ۱۳ سالگیِ جلالالدین، بلخ را به مقصد قونیه ترک کرد.
او درباره تعلیم و آموزش جلالالدین محمد بیان کرد: از کودکی مباحث عرفان و سلوک را نزد بهاءالدین ولد آموخت. تا سال ۶۲۸ هجری قمری که پدرش فوت شد و سیدبرهانالدین محقق ترمذی مرید صدیق و پاکدل بهاءالدین ولد از آن پس جلالالدین محمد را به وادی طریقت راهنمایی کرد.
حکمتفر همچنین گفت: مولانا به خواست سیدبرهانالدین به مدت ۹ سال به ریاضت پرداخت و با وی همنشین بود. سیدبرهانالدین جلالالدین را به حلب و دمشق که علم آن زمان در آنجا بود فرستاد.
این عرفانپژوه اظهار کرد: مولانا پس از تعلیم به قونیه بازگشت و به تدریس و تعلیم مشغول شد تا این که در سال ۶۴۲ قلندری گمنام و ژندهپوش به نام شمسالدین محمد بن ملکدار تبریزی به قونیه آمد و با مولانا دیدار کرد و آفتاب دیدارش قلب و روح مولانا را بگداخت و شیدایش کرد. شمس تبریزی این صوفی بزرگ را بدان جا رساند که خود حال خود را چنین وصف میکند: زاهد بودم ترانهگویم کردی / سرحلقه بزم و بادهجویم کردی / سجادهنشین باوقاری بودم / بازیچه کودکان کویم کردی.
حکمتفر افزود: نقطه اوج عرفان مولانا اینجاست. این ملاقات پدیدآورنده انقلابی است در مولانا که باعث میشود ترک مسند تدریس و فتوا کند و به مراقبت باطن و تهذیب نفس بپردازد.
او همچنین با اشاره به سلسلههای عرفانی توضیح داد: یکی از سلسلههای تاریخی عرفانی سلسله مولویه است که خود ادامهدهنده دو سلسله معروف دیگر است که در تاریخ درخشیدهاند. سلسله مولویه از شیخ نجمالدین کبری گرفته شده زیرا وی پدر مولانا را تربیت کرده است و به بهاءالدین و سپس مولانا میرسد که البته نجمالدین کبری خود سلسله کبرویه را نیز تشکیل میدهد.
این محقق ادبی گفت: سلسله بعد که اولین پیر آن همان شیخ اسماعیل قصبی است پیر سلسله نجمالدین کبری است که در بازار قدیم دزفول مدفون است.
حکمتفر افزود: آخرین سلسله کمیلیه بود که اولین پیر آن کمیل بن زیاد نخعی صاحب سرسلسله کمیلیه است که به مولا علی(ع) میرسد. دعای کمیل نیز از وی است. مهمترین منبع این سلسله کتاب جواهر الاسرار و ظواهر الانوار نوشته کمالالدین حسین خوارزمی در قرن هشتم است. این کتاب همچنین نخستین کتابی است که تفسیری از مثنوی معنوی را در خود جای داده است.
او همچنین متذکر شد: مهم آن است که رجالشناسان سلسههای عرفانی را آنگونه که هست معرفی کنند زیرا یکی از مهمترین موضوعات در زندگی مشایخ طریقت نحوه انتساب آنان است که متأسفانه امروزه کمتر به آن توجه میشود.
منبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۰۵۴۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
میرزا مهدی آشتیانی؛ جمع بین نبوغ و تبحر
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز اراک؛ میرزا مهدی آشتیانی از خاندان مشهور آشتیانی و نوه میرزا حسن آشتیانی از رهبران جنبش تنباکو است.
میرزامهدی به سال ۱۳۰۶ق در تهران زاده شد و دوران کودکی و نوجوانی را در تهران گذراند.
این عالم جلیل القدر بعد از فراگیری قرآن و مقدمات علوم، برای آموختن علوم رایج زمان، در درس استادان مشهور تهران شرکت کرد. آشتیانی در ۱۳۲۷ق برای ادامه تحصیلات عالی عازم عتبات شد و در نجف در درس آخوند ملامحمدکاظم خراسانی شرکت کرد، ولی به علت بیماری بعد از یک سال اقامت به ایران بازگشت.
در سال ۱۳۲۹ق بار دیگر به عتبات سفر کرد و در درس سید محمدکاظم یزدی شرکت کرد. بعد از اقامت کوتاهی باز به ایران برگشت و برای سومین بار عازم عتبات شد و در این سفر در درس مشایخ دیگر مثل سید محمد فیروزآبادی، میرزا محمدحسین نائینی، آقا ضیاء الدین عراقی و سید ابوالحسن اصفهانی حاضر شد.
با اینکه وی در مجموع، مدت کوتاهی در درس عالمان نجف حضور یافت، اما به دلیل مهارت علمی که طی این سالها اندوخته بود، به گفته خودش، از همه اساتید یاد شده به دریافت اجازه روایت و اجتهاد نائل آمد.
از خصوصیات مرحوم آشتیانی سفرهای وی به ممالک و بلاد مختلف دنیاست.
او قبل از سفر اول به نجف به بخارا رفت و یک سال در آنجا ماند و ضمن آشنایی با مردم و عالمان آن دیار، به تدریس پرداخت و دوبار به مصر سفر کرد. هندوستان و نیز بسیاری از کشورهای اروپایی مثل فرانسه، ایتالیا، بلژیک و انگلستان را دید و در این جهانگردی با متفکران و فیلسوفان آن کشورها آشنا شد و بحثها و مواجهههای علمی و فکری داشت.
در حوزه تعلیم و تربیت او شاگردان بسیاری پرورش یافتهاند.
شهید مرتضی مطهری، علامه محمدتقی جعفری، سید جلالالدین آشتیانی، علامه ابوالحسن شعرانی، آیت الله العظمی سید علی سیستانی، آیت الله العظمی حسین وحید خراسانی و مهدی حائری یزدی از آن جملهاند.
او دارای تألیفات مختلفی در حکمت و فلسفه، اصول و عرفان است که غالب آنها حاشیه و شرح آثار دیگران است.
احاطه او بر کتب علمی چنان بود که سید جلالالدین آشتیانی میگوید: هر وقت خدمت آن مرحوم شرفیاب میشدم و مشکلات خود را سؤال میکردم، او در جواب نسبت به کتب ملاصدرا و شفا و اشارات ابن سینا آنچنان از احاطه برخوردار بود که موجب حیرت میشد.
علامه سید جلال الدین آشتیانى باز نوشتهاند: «مرحوم استاد آقا میرزا مهدى سه سال ایام عید را به مقصد زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها در قم به این شهر مسافرت کردند؛ و در سفر اخیر مغفور له، حضرت امام خمینى(ره) درس اسفار خود را تعطیل کردند و فرمودند، آقاى آشتیانى در رتبه اساتید من هستند.»
آشتیانی در مدت اقامت در عتبات، در کنار تحصیل، به تعلیم و تدریس علوم عقلی و نقلی نیز پرداخت اما او بازگشت به ایران را برماندن در عتبات ترجیح داد. مدتی در قم و اصفهان و مشهد ساکن شد و به تدریس پرداخت و سرانجام به زادگاهش تهران برگشت و برای همیشه در این شهر ماندگار گشت و حدود سی سال به تدریس پرداخت و حوزه درسی وسیعی را به خصوص در حکمت و عرفان، پدید آورد.
میرزا مهدی در ۹ شعبان سال ۱۳۷۲ق مطابق با سال ۱۳۳۲ درگذشت و در رواق بالاسر حرم حضرت معصومه (س) دفن شد.