Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری صدا و سیما»
2024-04-29@19:26:04 GMT

ای شمشیرها مرا دریابید!

تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۰۵۷۷۹

ای شمشیرها مرا دریابید!

و اینک میدانی دوباره، اینک ۷۲ یار و هزاران دشمن کینه‌توزی که رحم و مروّت را از ازل نیاموخته‌اند. اینک عاشورا که هر چه از آن بگوییم کم گفته‌ایم، از برخوردهای جلاّدانه سپاه عمر بن سعد، یا عنایات و الطاف سیدالشهدا (ع). به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما ؛ سردارانی سپاه عظیمی را به‌سوی جهنم رهبری می‏کردند و امام معصومی لشکر کم تعداد خود را به بهشت بشارت می‏داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. و سرانجام شهادت، خون، نیزه، عطش و اطفال، تازیانه و سرهای بریده، آه از اسارت و شام، آه از خرابه و...چهار حادثه مهم شب عاشورا ۱. در شب عاشورا به «محمد بن بشیر حضرمی» یکی از یاران امام حسین (ع) خبر دادند که فرزندت در سرحدّ ری اسیر شده است. او در پاسخ گفت: «ثواب این مصیبت او و خود را از خدای متعال آرزو می‏کنم و دوست ندارم فرزندم اسیر باشد و من زنده بمانم.» امام حسین (ع) چون سخن او را شنید فرمود: «خدا تو را بیامرزد، من بیعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد کردن فرزندت بکوش.»محمد بن بشیر گفت: «درحالی‌که زنده هستم، طعمه درندگان شوم اگر چنین کنم و از تو جدا شوم.»امام (ع) پنج جامه به او داد که هزار دینار ارزش داشت و فرمود: «پس این لباس‌ها را به فرزندت که همراه توست بسپار تا در آزادی برادرش مصرف کند.»( آهی سوزان بر مزار شهیدان (ترجمه لهوف). ص 93)۲. امام حسین (ع) در سخنرانی شب عاشورا خبر از شهادت یاران خود داد و آنان را به پاداش الهی بشارت داد. در این مجلس «قاسم بن الحسن» به امام عرض کرد: «آیا من نیز به شهادت خواهم رسید؟» امام با عطوفت و مهربانی فرمود: «فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض کرد: «ای عمو! مرگ در کام من از عسل شیرین‏تر است.» امام (ع) فرمودند: «آری تو نیز به شهادت خواهی رسید، بعدازآنکه به رنج سختی مبتلا شوی و همچنین پسرم عبدالله (کودک شیرخوار به شهادت خواهد رسید.)»قاسم گفت: «مگر لشکر دشمن به خیمه‌ها هم حمله می‏کنند؟» امام (ع) به ماجرای شهادت عبدالله طفل شش‌ماهه خود اشاره نمودند که قاسم بن الحسن تاب نیاورد و سخت گریست و همه بانگ شیون و زاری سر دادند.( نفس المهموم. ص 230)۳. امام (ع) در شب عاشورا دستور دادند برای حفظ حرم و خیام، خندقی را پشت خیمه‌ها حفر کنند. حضرت دستور داد به‌محض حمله دشمن چوب‌ها و خار و خاشاکی که در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود و این تدبیر امام (ع) بسیار سودمند بود.( الامام الحسین و اصحابه. ص 257)۴. مرحوم شیخ صدوق در کتاب ارزشمند «امالی» نوشته است: شب عاشورا حضرت علی‌اکبر (ع) و ۳۰ نفر از اصحاب به دستور امام از شریعه فرات آب آوردند. امام (ع) به یاران خود فرمود: «برخیزید، غسل کنید و وضو بگیرید که این آخرین توشه شماست.»( امالی شیخ صدوق. مجلس 30)صبح عاشورا امام حسین(ع) نماز فجر را با اصحابش خواند و ایستاد و ایــن خطبه کوتاه را ایراد کرد؛ خدا را حمد و ثنا نمود و بهاصحابش فرمود: « براستی خدای عز و جل امروز به کشته شدن شماها و کشته شدن من اذن داده و بــایــد شکیبا باشید» مسعودی آن را در "اثبات الوصیه” روایت کرده است.آرایش سپاه حق در برابر سپاه باطلابن اثیر در "کامل التواریخ” و طبری در "تاریخ” گویند: حسین(ع) زهیر بن قین را بر میمنه مقرر داشت و میسره را به حبیب بن مظاهر سپرد و پرچم را به برادرش عباس داد و جلوی خیمه ها صف بستند و آن ها را پشت سر نهادند و دستور داد هیزم و هیمه ها را که پشت خیمه ها فراهم کرده بودند در خندقی که چــون نهر بزرگی پشت خیمه ها در ساعتی از شب کنده بودند ریختند و آتش زدند مبادا دشمن از پشت سر به آن ها حمله کند.عمر بن سعد صبح عاشورا لشکر خود را به صف کرد؛ عبدالله بن زهیر ازدی را بر اهل مدینه گماشت و ربیعه و کنده را به قیس ابن اشعث سپرد و ربع مذحج و اسد را به عبد الرحمن بن ابی سبره حنفی داد؛ و حر بن یزید ریاحی را سردار تمیم و همدان کرد. هــمــه آنان در کشتن حسین(ع) شرکت کــردنــد جز حر بن یزید که به ســوی حسین(ع) برگشت و با او کشته شد.سپاه عمرسعد به قصد حمله به خیمه‌ها به سوی خیمه‌ها حرکت کرده و اطراف خیمه‌ها را محاصره کــردنــد امــا با خندقی که به دستورامام(ع) در اطراف خیمه‌ها حفر شده بود و در آن آتش افروخته شده بود برخورد کــردنــد ونتوانستند پیش‌روی کنند. شمر بن ذی الجوشن فریاد زد: ای حسین! پیش از قیامت به آتش شتافتی. مسلم بن عوسجه خواست او را به تیر بزند ولــی امام حسین(ع) مانع او شدند وفرمودند: تیرش مزن؛ من دوست ندارم آغاز نبر از من باشد.خطبه امام حسین در روز عاشورا برای دشمنانش«اما بعد؛ بنگرید من از چــه خاندانم و به خود آیید و خویش را سرزنش کنید و بنگرید بــرای شما کشتن من رواست و حرمت من بــرای شما زیر پا شدنی است؟ من پسر پیغمبر شما نیستم؟ پسر وصی و عموزاده اش نیستم؟ آن که سر مومنان است؛ مصدق رسول خداست در آنچه از پروردگارش آورد؟ حمزه سید الشهدا عموی خود و پدرم نیست؟ جعفر که در بهشت با دو بال پروازکند عمویم نیست؟ به شما نرسیده که رسول خدا(ص) درباره من و برادرم فرمود: سید جوانان اهل بهشتند؟ اگــر گفتار مرا کهدرست اســت و از وقتی دانستم خدا درو غگو را دشمن دارد؛ دروغ نگفتم؛ باور دارید بسیارخوب؛ اگــر باور ندارید؛ کسانی از اصحاب پیغمبر(ص) هنوز زنده اند؛ بروید از آن ها بپرسید تا به شما خبر دهند؛ از جابر بن عبدالله انصاری و ابوسعید خدری و سهل بن سعد انصاری و زید بن ارقم و انس ابن مالک بپرسید که به شما خبر دهند ایــن گفتار را درباره من و برادرم که از رسول خدا(ص) شنیده اند؛ ایــن از ریختن خونم جلوگیر شما نیست؟»شمر گفت: من خدا را زبانی پرستم و ندانم تو چــه گویی.آغاز جنگعمر بن سعد پیش راند و تیری به لشکر حسین(ع) انداخت و گفت: نزد امیر گواه باشید که من تیر اندازی را آغاز کردم و پیرو او تیرهای لشکر کوفه چــون پرندگان رسیدند. امام حسین(ع) به یارانش فرمود: «خدایتان رحمت کند! برخیزید بــرای مرگی که چاره ندارد؛ ایــن تیرها پیک لشکرند که ســوی شما آیند.» پــس از تیراندازی عمرسعد دیگر افراد عمرسعد نــیــز تیر بر کمان نهاده و اصحاب امام(ع) را نشانه رفتند. تقریباً هیچ یک از یاران امام حسین(ع) نماند که از زخم این تیر‌ها در امان مانده باشد. همین امر باعث شــد تا پنجاه و دو تن از یاران امام حسین در تیرباران صبح به شهادت برسند..سپس جنگ تن به تن آغاز شد. حربن یزید ریاحی اولین کسی اســت که به میدان جنگ تن به تن رفت و دلاورانه جنگید ولــی ناجوانمردانه به شهادت رسید. پــس از حر یاران یک به یک به میدان رفتند و به شهادت رسیدند.
نمازظهر عاشوراابوثمامه صیداوی به امام می‌گوید: موقع نماز ظهر اســت و ما دوست داریم آخرین نمازمان را به امامت حسین بخوانیم. نماز آغازمی‌شود…تیر باران نــیــز دوباره آغاز می‌شود… با پایان یافتن نماز سعیدبن عبدالله حنفی وعمروبنقرظة بن کعب که بــرای حفاظت از امام جلوی ایشان ایستاده بودند بر اثر اصابت تیر‌های فراوان به شهادت می‌رسند. پــس از نماز باقیمانده اصحاب نــیــز به میدان رفته و به شهادت می‌رسند.
شهادت حضرت علی اکبر(ع)علی اکبر نخستین نفر از بنی هاشم بود که به میدان جنگ رفت؛ نزد پدر آمد و اجازه طلبید؛ امام حسین(ع) به او اجازه داد؛ سپس نگاهی مایوسانه به اکبرش کــرد و دو انگشت اشاره را به طرف آسمان بلند کــرد و گفت: «خدایا خودت بر ایــن قوم شاهد باش که به ســوی آن ها جوانی رفت که از نظر جمال و کمال و سخن گفتن؛ شبیه ترین مردم به رسول تو اســت و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر توبودیم به چهره علی اکبر می نگریستیم». حضرت علی اکبر پــس از جنگی دلاورانه به شهادت می‌رسد. پــس از ایشان سایر بنی هاشم و درنهایت حضرت قاسم به میدان رفت و به شهادت رسید.
شهادت حضرت عباس(ع)عصر عاشورا؛ پــس از شهادت اصحاب و یاران؛ حضرت عباس علیه السلام تنهایی و بی کسی امام را نتوانست تحمل کند.محضر امام(ع) رسید و رخصت میدان رفتن و جانفشانی خواست و عرضه داشت : برادر جان! اجازه میدان می دهی؟ امام حسین(ع) گریه شدیدی کردند و فرمودند: برادر! تو پرچمدار منی.عباس(ع) عرض کرد: «سینه ام تنگی می کند و از زندگی دلتنگ گشتـه ام.» امام(ع) فرمودند: برو و بــرای ایــن کودکان تشنه لب؛ اندکی آب بیاور. حضرت عباس(ع) مشک به دوش گرفت و روانه میدان شد. با سپاه حریف؛ درباره آوردن آب به خیمه ها سخن گفت؛ دشمنان به او حمله کــردنــد تا نگذارند او خود را به آب برساند .وقتی از آن ها مأیوس شد؛ به نگهبانان شریعه حمله کرد و جمع کثیری را کشت و وارد شریعه شد؛ دست زیر آب برد تا مقابل صورت آب را بالا آورد. «ذَکَرَ عَطَش الحسین و اهل بیته» به یاد لبان خشکیده حسین و اهل بیتش افتاد و آب را به شریعه برگرداند .هنگام بازگشت؛ دشمن راه را بر او بست.حضرت برای محافظت از مشک به سمت نخلستان رفت و دشمن نیز به دنبالش.از هــر طرف تیر و نیزه به سمتش پرتاب می کردند؛ تا اینکه زره از انبوه تیرها همچون خار پشت به نظر می رسید. ابرص بن شیبان دست راست حضرت را قطع نمود؛ حضرت مشک را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگید و این گونه رجز خواند«وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمینی؛ اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی» ؛به خدا قسم اگــر دست راستم را قطع کنید؛ من از حمایت از دینم دست بر نمی دارم .در این هنگام دست چپ حضرتش راحکیم بن طفیل از مچ قطع کرد. مشک را به دندان های مبارک گرفته سعی می کرد آب را به خیام برساند. لذا خود را به روی مشک انداخت. در این حال دشمن تیری به چشم و تیری به مشک زد؛ حکیم بن طفیل با گرزی آهنین فرق مبارک را نشانه گرفت و ضربتی وارد کرد و او را بر زمین انداخت.عباس(ع) عرضه داشت: «یا ابا عبد الله علیک منی السلام»؛ ای اباعبد الله بر تو سلام؛ مرا دریاب .امام خود را به نعش برادر رسانید؛ وقتی قمربنی هاشم در بالین امام حسین(ع) جان سپرد؛ حضرت فرمودند: «الان انْکَسَر ظَهری»؛ عباسم الآن کمرم شکست و چاره ام از هم گسست. شهادت حضرت علی اصغر (ع)تمامی یاران و اصحاب امام حسین(ع) به میدان رفته و کشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقی مانده بود: اباعبدالله الحسین(ع) و امام سجاد(ع) که آن روز به اراده الهی بیمار بود تا زنده بماند و رهبری امت را پــس از امام حسین(ع) به دست بگیرد.امام(ع) چــون خویشتن را تنها و بی یاور دید آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و بانگ برآورد: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ آیا کسی هست که به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟».صدای این کمک‏خواهی امام که به خیمه‌ها رسید و بانوان دریافتند که حسین دیگر یاوری ندارد؛ صدایشان به شیون و گریه بلند شد.امام به سوی خیمه‌ها رفت؛ شاید که بانوان با دیدن او اندکی آرام گیرند؛ که ناگاه صدای فرزند شش ماهه‌اش «عبدالله بن الحسین» ـ که به علی اصغر معروف بود ـ را شنید که از شدت تشنگی می‌گریست. علی اصغر طفلی شیرخواره بود؛ که نه آبی در خیمه‌ها بود تا وی را سیراب کنند ؛ و نه مادرش «رباب» شیری در سینه داشت که به وی دهد. امام(ع) قنداقه‌ی علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود:«ای مردم! اگــر به من رحم نمی‌کنید بر این طفل ترحم نمایید.»اما گویی که بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیــرا به جای آنکه فرزند رسول خدا (ص) را به مشتی آب میهمان کنند؛ تیراندازی از بنی‌اسد (که گفته شده است «حرملة بن کاهل» بود) تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سینه امام(ع) به خون رنگین شد. امام(ع) دستان خود را از خون علی اصغر پرکرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله.»

شهادت امام حسین(ع)بعد از ایــن که هــمــه یاران امام (ع) به شهادت رسیدند؛ امام حسین(علیه السلام) که یکه و تنها مانده بود؛ نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می‌کرد. امام (ع)در نوبت‌هایی با اهل‌بیت؛ وداع کــردنــد که هــر کدام جانسوزتر از دیگری بود؛ ســپــس امام (ع) به سراغ لشگر دشمن آمده و بار دیگر بــرای اتمام حجّت خود را معرّفی کــردنــد و از لشگر ظلم در مورد خود گواهی گرفتند که هــمــه او را می‌شناسند.امام در جنگ تن‌به‌تنبا شجاعتی وصف‌ناپذیر یک‌یک آن‌ها را به درک واصل کــردنــد تا ایــن که در اثر تشنگی و خستگی زیاد ایستادند تا کمی استراحت کنند. ظالمی با سنگ سر ایشان را زخمی کــرد و وقتی ایشان بــرای پاک‌کردن خون سرشان پیراهن را بالا آوردند؛ ظالم دیگری تیری سه شعبه زهر آلود بر سینه مبارکشان زد .تیر آن چنان بر پیکر امام (ع) فرو رفت که ایشان تیر را از پشت بیرون آوردند و خونشان مانند ناودان جاری شد. در ایــن هنگام ضعف بر بدنشان غلبه کــرد و ایشان در جای خود بودند و حرکت نمی‌کردند.ظالمان هم از ترس ایــن که قاتل اصلی حسین(ع) باشند؛ مدّتی طولانی جلو نیامدند تا آنکه شمر ملعون بر سپاه خود فریاد زد: «وای بر شما چرا به ایــن مرد مهلت می دهید؛مادرهایتان به عزایتان بنشینند؛ او را بکشید.» در ایــن وقت دشمنان بی رحم از هــر سوبه آن امام غریب حمله کردند؛ یکی به شانه چپش ضربت زد؛ دیگری بر دوشش ضربت زد؛ سنان ابن انس به پیش آمد و چنان نیزه اش را بر گودی گلوی آن حضرت فرو برد و سپس نیزه را بیرون آورد و بر استخوانهای سینه اش کوبید و تیر بر حلقوم او وارد ساخت؛ تا که آن حضرت بر روی خاک زمین افتاد و در حالی که یکصد و چند نشانه تیر و نیزه بر پیکرش بود؛ نقش بر زمین گشت و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست.
پس از شهادت امام حسین علیه السلامدشمنان اهل بیت پــس از شهادت جان سوز امام حسین علیه السلام و یارانش ؛ دست از جنایات خویش برنداشتند؛ بـلـکـه در ایــن روز غم آلود جنایت هاى دیگرى مرتکب شدند که شامل غارت خیمه ها؛آتش زدن خیمه ها؛ تاختن اسب بر پیکر شهیدان و ارسال سر مقدس امام حسین علیه السلام به کوفه بود.*به نقل از سایت تبیان

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۰۵۷۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

میزبانی استان کرمان از ۴ شهید گمنام در سالروز شهادت امام ششم

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمان گفت: در روز شهادت امام صادق (ع)میزبان چهار شهید گمنام در کرمان، سیرجان، رفسنجان و جیرفت خواهیم بود.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از کرمان و به نقل از روابط عمومی استانداری، محمود مهدوی‌فرد در شورای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، اظهار کرد: برنامه‌ریزی‌های لازم برای گرامیداشت سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر انجام شده است. وی با اشاره به اینکه تولیت شهدای گمنام به عهده بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس است، افزود: در روز شهادت امام صادق (ع) میزبان چهار شهید گمنام در کرمان، سیرجان، رفسنجان و جیرفت خواهیم بود. مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمان بیان کرد: تا سال ۱۴۰۲ در مجموع پیکر ۳۲۲ شهید گمنام در ۱۴۵ یادمان در استان خاکسپاری و ۲۳۱ درخواست عمومی نیز جهت تدفین شهید گمنام دریافت شده است. کد خبر 748575

دیگر خبرها

  • ۶ نفر در حمله به نمازگزاران در هرات افغانستان جان باختند
  • نور محبوسی که خاموش نشد
  • دیدار دانشجویان دانشگاه آزاد یزد با خانواده شهید سرسنگی
  • اجرای فاز نخست خط ویژه مسیر اتوبوس خیابان حضرت امام خمینی(ره) اراک
  • تاریخ شهادت امام جعفر صادق(ع) ۱۴۰۳ + زندگینامه و احادیث
  • تصاویری از رهبر انقلاب در خلیج فارس
  • میزبانی استان کرمان از ۴ شهید گمنام در سالروز شهادت امام ششم
  • (عکس) سردار سلیمانی و هوگو چاوز، امام مهدی و حضرت مسیح
  • (عکس) سردار سلیمانی و هوگو چاوز، امام مهدی و حضرت عیسی
  • کتاب «رازهای زیارت اربعین» روانه بازار نشر شد