Web Analytics Made Easy - Statcounter

شیخ قدرت‌ا... علیخانی از جمله سابقون انقلاب اسلامی است که سابقه مبارزات انقلابی ممتازی علیه رژیم پهلوی در کارنامه خود دارد. با این وجود وی به دلایل اقدامات گسترده عمرانی در قزوین در طول سه دوره نمایندگی این شهر در مجلس به‌ سردار سازندگی قزوین معروف شده است و هنوز نیز یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های سیاسی به ویژه در استان قزوین به شمار می‌رود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی در طول سه دوره نمایندگی مجلس در دوره‌های ششم، هفتم و هشتم به دلیل جسارت در بیان مطالبات مردم و نطق‌های آتشین به چهره محبوب اصلاح‌طلبان تبدیل شد. حجت‌الاسلام والمسلمین علیخانی پس از پایان دوران نمایندگی‌اش در مجلس به حکم آیت ا... هاشمی به سمت مشاور پارلمانی رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام انتخاب شد و تا پایان عمر با برکت آیت‌ا... هاشمی یکی از نزدیک‌ترین یاران ایشان به شمار می‌رفت. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی مهم‌ترین چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی دولت آقای روحانی و جریان اصلاحات با ایشان گفت‌وگو کردیم.

نماینده سه دوره مجلس در گفت‌و گو با «آرمان» تصریح می‌کند: « بنده خیلی شفاف و بی‌پرده عنوان کنم که اصلاح‌طلبان به صورت اسمی در مجلس دهم حضور دارند و در عمل اصلاح‌طلبان نماینده‌ای در مجلس ندارند. به همین دلیل سر جریان اصلاحات کلاه رفته است. اصلاح‌طلبان نسبت به عملکرد ضعیف فراکسیون امید بی اعتماد شده‌اند. وضعیت به شکلی است که اعضای فراکسیون امید به آقای کدخدایی رأی می‌دهند اما حاضر نیستند از آقای بیطرف حمایت کنند». در ادامه متن مصاحبه «آرمان» با شیخ‌قدرت‌ا...‌علیخانی را می خوانید.

مسیری که دولت دوازدهم در پیش گرفته به چه میزان در راستای مطالبات بدنه اجتماعی دولت است؟

درباره انتخاب کابینه تحلیل‌های متفاوتی از سوی شخصیت‌های مختلف ارائه شده که هر کدام نیز در جای خود قابل احترام است. برخی عنوان می‌کنند آقای روحانی چون دیگر به رأی اصلاح‌طلبان نیاز ندارد مسیر دیگری در پیش گرفته که زیاد خوشایند اصلاح‌طلبان نیست. به نظر من نیز آقای روحانی پس از دوران ریاست جمهوری قرار است در این کشور زندگی کند و در فضای سیاسی ایران نقش موثری داشته باشد. آقای روحانی به هیچ عنوان دوست ندارد به‌سرنوشت رئیس دولت اصلاحات دچار شود. البته از این نکته نیز نباید بگذریم که برخی از وزرای توانمند و مورد اعتماد رئیس دولت اصلاحات و اصلاح‌طلبان مانند آقایان زنگنه، ظریف، حجتی و قاضی‌زاده هاشمی در کابینه دوازدهم نیز حضور دارند و همه کابینه مورد انتقاد اصلاح‌طلبان نیست. از طرف دیگر حضور آقای بیطرف نیز به دلیل عملکرد ضعیف و سوال برانگیر فراکسیون امید در کابینه دوازدهم منتفی شد. این در حالی بود که آقای بیطرف یکی از اصلاح‌طلبان شناسنامه دار و مدیری توانمند و قابل احترام است. به نظر من اگر اعضای فراکسیون امید یک سوم تلاشی که برای رأی دادن به آقای کدخدایی انجام دادند را برای آقای بیطرف هم انجام می‌دادند، ایشان از مجلس رأی اعتماد می‌گرفت و الان در کابینه حضور داشت. برخی از اصلاح‌طلبان نسبت به انتخاب مجدد آقای رحمانی فضلی حساسیت داشتند. این در حالی است که آقای رحمانی فضلی در طول دوران مدیریت خود بر وزارت کشور چندین انتخابات برگزار کرده که در همه این انتخابات‌ها نیز اصلاح‌طلبان به صورت مطلق به پیروزی دست پیدا کرده‌اند. به نظر می‌رسد آقای روحانی نیز با توجه به عملکرد قابل قبول آقای رحمانی فضلی و البته نظر مساعد رهبری ایشان را در وزارت کشور ابقا کرده‌اند. با این وجود مهم نیست که اعضای کابینه حتما باید از بین اصلاح‌طلبان باشد و بلکه مهم این است که همین افرادی که آقای روحانی برای کابینه خود انتخاب کرده در کار خود صداقت داشته باشند و بتوانند مشکلات مردم را حل کنند. اعضای کابینه باید سیاست‌های خود را با سیاست‌های کلی دولت تطیبق دهند و از مدیرانی در سطوح میانی و پایین استفاده کنند که در راستای مسیر دولت حرکت کنند.نکته دیگر اینکه آقای روحانی قرار است با اعضای کابینه در آینده کار کند؛ اصلاح‌طلبان که قرار نیست با این کابینه کار کنند. آقای روحانی در مجلس عنوان کردند که دوست داشتند یک کابینه معرفی کنم که همگی قهرمان باشند. با این وجود به نظر می‌رسد ایشان به دنبال هماهنگی و یکدستی کابینه بوده‌اند تا بتوانند سیاست‌های خود را پیاده کنند. البته برخی از اصلاح‌طلبان نسبت به کابینه گلایه دارند که به نظرم نیز برخی از این گلایه‌ها بجا و منطقی است. به عنوان مثال درباره حضور زنان در کابینه کوتاهی شده است.معاون زن نمی‌تواند جای وزیر زن را بگیرد. البته به نظر من اگر آقای روحانی وزیر زن هم معرفی می‌کردند مجلس رأی اعتماد نمی‌داد. مجلس دهم که مدعی است دارای110 نماینده اصلاح‌طلب است به وزیر زن رأی اعتماد نمی‌داد. فراکسیون امید نیز به وزیر زن رأی نمی‌دادند.

چرا اصلاح‌طلبان به وزیر زن رأی نمی‌دادند؟

بنده خیلی شفاف و بی پرده عنوان کنم که اصلاح‌طلبان به صورت اسمی در مجلس دهم حضور دارند و در عمل اصلاح‌طلبان نماینده‌ای در مجلس ندارند. سر جریان اصلاحات کلاه رفته است.وضعیت به شکلی است که برخی در فراکسیون امید اهل سازش هستند. البته در بین اعضای فراکسیون امید نمایندگان متعهد و دلسوز هم وجود دارد. با این وجود سران فراکسیون امید به جاهایی خاص وصل هستند که نمی‌توانند بهتر از این عمل کنند.بنده به صراحت عنوان کنم برخی توانایی مدیریت فراکسیون امید را نداشتند و همین مسأله سبب یأس و ناامیدی در بین اصلاح‌طلبان شده است. مردم نسبت به عملکرد فراکسیون امید دچار تردید شده‌اند. وضعیت به شکلی است که اعضای فراکسیون امید به آقای کدخدایی رأی می‌دهند اما حاضر نیستند از آقای بیطرف حمایت کنند. هنگامی که اجازه نمی‌دهند انسان‌های متعهد و دلسوز وارد مجلس شوند و آنها را رد صلاحیت می‌کنند باید منتظر چنین اتفاقاتی نیز بود. هنگامی که افراد متعهد را تایید صلاحیت نکنند کسانی وارد مجلس می‌شوند که به برخی جاهای خاص وصل هستند. بنده به یکی از نمایندگان فراکسیون امید به صراحت عنوان کردم بهتر است برای وخیم‌تر نشدن اوضاع هیأت رئیسه فعلی فراکسیون امید به صورت داوطلبانه کناره‌گیری کنند تا هیأت رئیسه جدیدی برای فراکسیون امید تشکیل شود که کارکرد بهتری داشته باشد. تا زمانی که هیأت رئیسه فراکسیون امید از همین افراد تشکیل شده باشد نمی‌توان از فراکسیون امید انتظار عملکرد قابل قبولی داشت.

به هر حال برخی از طیف‌های جریان اصلاحات به دنبال ریاست جمهوری در سال1400 هستند. شما چه دورنمایی برای سران فراکسیون امید در آینده متصور هستید؟

اگر آقای عارف وارد مجلس نمی‌شد احتمال اینکه در آینده تأثیرگذارتر باشد وجود داشت و می‌شد برای ایشان در سپهر سیاسی ایران یک دورنمای مثبت در نظر گرفت.

برخی تحلیلگران براین باورند که آقای روحانی حرکت تدریجی خود را برای تأثیرگذاری در فضای سیاسی ایران بعد از دوران ریاست جمهوری آغاز کرده و به همین دلیل نیز به شکلی کابینه را انتخاب کرده که سبب حساسیت بدنه جریان راست سنتی نشود. به نظر شما آقای روحانی با چنین رویکردی به چه اهدافی می‌اندیشد؟

انسان به صورت طبیعی به دنبال کمال طلبی و ارتقای جایگاه خود است و این وضعیت درباره آقای روحانی نیز وجود دارد. البته در این زمینه گمانه‌زنی‌های زیادی صورت می‌گیرد که آقای روحانی به دنبال این است که جایگاهی مانندآیت‌ا...هاشمی در فضای سیاسی ایران داشته باشد. با این وجود به نظر من جای آیت ا... هاشمی را کسی نمی‌تواند بگیرد و آقای روحانی نیز بهتر می‌داند. آیت ا... هاشمی در طول60 سال گذشته یکی از مهم‌ترین بازیگران صحنه سیاست ایران بود و یکی از ارکان اصلی انقلاب اسلامی به شمار می‌رفت. در نتیجه کسی نمی‌تواند جای خالی آیت‌ا...‌هاشمی را پر کند. نکته دیگر اینکه آقای روحانی تلاش کرده در چینش کابینه خود تعادل را حفظ کند و وضعیت به شکلی نبوده که با اصولگرایان سازش کرده باشد. ممکن است برخی از مشاوران و نزدیکان ایشان ارتباط نزدیکی با اصولگرایان داشته باشند، اما اینکه آقای روحانی به سمت راست تمایل داشته باشد را دقیق نمی‌دانم. بنده معتقدم آقای روحانی در قبل و بعد از انتخابات کمی چرخش داشته است، اما کابینه چرخش به راست نداشته است. البته برخی از دوستان نسبت به انتخاب اعضای کابینه گلایه دارند. به عنوان مثال هنوز مشخص نیست که چرا آقای مجید انصاری از کابینه کنار گذاشته شده است. این در حالی است که آقای مجید انصاری یکی از دلسوز‌ترین و صادق‌ترین اعضای کابینه یازدهم بود و با تمام توان در خدمت آقای روحانی بود.

این رویکرد سبب فاصله بین دولت و جریان اصلاحات در آینده نخواهد شد؟

من در آینده فاصله می‌بینم و معتقدم بین اصلاح‌طلبان و آقای روحانی فاصله ایجاد خواهد شد. این فاصله نیز ممکن است سبب ناامیدی و دلسردی مردم شود. جریان اصلاحات با توجه به شرایط خطیر کشور تصمیم گرفت در انتخابات ریاست جمهوری سال96 از آقای روحانی حمایت کند. از سوی دیگر جریان اصلاحات به دلیل برخی مسائل رخ داده در گذشته راهی جز حمایت از آقای روحانی نداشت و آقای روحانی نیز به‌خوبی به این مسأله آگاهی داشتند. به همین دلیل اگر دولت مراقب نباشد ممکن است فاصله دولت با حامیان اصلاح‌طلب خود در آینده بسیار زیاد شود.

گمانه‌زنی‌های زیادی مبنی بر نزدیکی آقای روحانی به آقای لاریجانی به وجود آمده است. آیا این آمادگی در آقای لاریجانی به وجود آمده که خود را برای ریاست جمهوری آماده کند؟

من برخلاف برخی که عنوان می‌کنند آقای روحانی، آقای لاریجانی را به آقای جهانگیری ترجیح خواهد داد معتقدم اگر قرار باشد آقای روحانی از بین این دو یکی را انتخاب کند قطعا آقای جهانگیری را انتخاب خواهد کرد. بنده معتقدم آقای لاریجانی تنها در زمانی در ایران به ریاست جمهوری خواهد رسید که اصلاح‌طلبان هیچ کاندیدایی برای ریاست جمهوری نداشته باشند و رقابت اصلی نیز بین آقای لاریجانی و یک کاندیدای تندرو باشد. در چنین شرایطی اصلاح‌طلبان حاضر خواهند بود از آقای لاریجانی حمایت کنند و جز این هیچ راه دیگری ندارند. من این مسأله را به صورت صریح به آقای لاریجانی نیز گفته‌ام. البته از این نکته نیز نباید بگذریم که آقای‌لاریجانی سیاستمدار باهوش و زیرکی است. ایشان حدادعادل را از بالا به پایین کشید و دیگر اجازه نداد به جایگاه قبلی خود بازگردد. در شرایط کنونی نیز اجازه مانور به اعضای ارشد فراکسیون امید نمی‌دهد. در نتیجه آقای لاریجانی سیاستمدار محاسبه‌گری است و بی‌گدار به آب نخواهد زد. آقای لاریجانی به خوبی به این مسأله آگاهی دارد که در سال‌های اخیر مدیریت آرای مردم در اختیار اصلاح‌طلبان بوده و در آینده نیز به همین منوال خواهد بود. در نتیجه اگر قصد دارد در انتخابات شرکت کند و خود را در معرض آرای مردم قرار بدهد باید به سمت جریان اصلاحات تمایل پیدا کند. نکته دیگر اینکه همه طیف‌های جریان اصولگرایی از آقای لاریجانی حمایت نخواهند کرد و برخی از طیف‌های رادیکال حاضر نیستند در اجماع حول محور آقای لاریجانی شرکت کنند. آقای لاریجانی تنها مورد تأیید عقلای جریان اصولگرایی است که این طیف نیز از نظر کمی پایگاه رأی قابل توجهی در بین اصولگرایان ندارند. از سوی دیگر آقای لاریجانی سیاستمدار باشخصیتی است. به عنوان مثال هنگامی که خواهر رئیس دولت اصلاحات فوت می‌کنند به ایشان تسلیت می‌گویند یا هنگامی که وارد مسجد جماران می‌شوند به‌جای اینکه مانند برخی حاضر نباشد در کنار رئیس دولت اصلاحات بنشیند بدون هیچ واهمه‌ای از تخریب تندروها، کنار رئیس دولت اصلاحات می‌نشیند و شخصیت خود را نشان می‌دهد. من با برخی افراد که عنوان می‌کنند آقای روحانی و لاریجانی به هم نزدیک شده‌اند موافق نیستم. آقای لاریجانی از ابتدا از دولت آقای روحانی حمایت می‌کردند و امروز هم همان رویکرد گذشته را دنبال می‌کنند. اتفاقا در شرایط کنونی آقای لاریجانی نسبت به تیم اقتصادی دولت آقای روحانی انتقاد دارد و این انتقاد را به دولت نیز انتقال داده است.

هنوز بسیاری از مسائل رخ داده درباره انتخاب اعضای کابینه روشن نیست و مشخص نیست چرا برخی افراد در سمتهای خود ابقا شدند و برخی افراد در دولت جابه‌جا شدند؟ شما به چه میزان از اتاق فکر انتخاب اعضای کابینه و اولویت‌هایی که در نظر داشته‌اند آگاهی دارید؟

بنده تا حدودی در جریان برخی اتفاقات بودم.آقای روحانی در زمینه انتخاب اعضای کابینه با رئیس دولت اصلاحات و آیت ا... سید حسن خمینی مشورت کرده بودند. با این وجود از فحوای سخنان این افراد چنین بر می‌آید که مشورت‌ها خیلی موثر نبوده و آقای روحانی در نهایت با تصمیم شخصی اعضای کابینه را انتخاب کرده‌اند. در دولت یازدهم بنده متولی تشکیل یک جلسه بین آیت ا... هاشمی، رئیس دولت اصلاحات، آقای روحانی و آیت‌ا... سید حسن خمینی بودم. یکی از آقایان به من گفت که به آیت‌ا...‌هاشمی بگویم ایشان یک مراسم شام ترتیب بدهند که در این جلسه آقای روحانی نیز حضور داشته باشند و با رایزنی بزرگان برخی از وزرا انتخاب شوند. آیت‌ا... هاشمی در پاسخ به من عنوان کردند کسی که این پیشنهاد را داده خودش چنین مراسم شامی را برگزار کند. در نهایت نیز این جلسه برگزار شد که به شام پنج نفره در جماران معروف شد. بنده نیز متولی اصلی برگزاری این مراسم بودم. با این وجود این مراسم خروجی خاصی نداشت و تنها نامی که از این مراسم مورد تأیید همگی قرار گرفت و در عمل نیز در کابینه حضور پیدا کرد مجید انصاری بود. در این جلسه آقای‌روحانی به بزرگان جمع عنوان می‌کند که موضوع انتخاب اعضای کابینه تمام شده و دولت تصمیم خود را گرفته است. البته آقای روحانی هر سال در ماه مبارک رمضان بزرگان را به منزل خود دعوت می‌کند که این اتفاق امسال نیز رخ داده بود و رئیس دولت اصلاحات، آیت‌ا... سید حسن خمینی و آقای ناطق نوری را به منزل خود دعوت کرده بودند.

آیا اصلاح‌طلبان در آینده نیز مانند سال94 و96 با اصولگرایان معتدل ائتلاف خواهند کرد؟ در صورت عدم ائتلاف بین اصلاح‌طلبان و اعتدالگران چه پیامدهایی در انتظار جریان اصلاحات خواهد بود؟

در این زمینه آقای عارف اظهار نظر کرده‌اند و عنوان کرده‌اند که اصلاح‌طلبان چنین قصدی ندارند و با اعتدالگرایان ائتلاف نخواهند کرد. با این وجود باید این نکته را اذعان کنم که تصمیم گیرنده جریان اصلاحات مشخص است و تصمیم اصلی در این زمینه که آیا ائتلافی صورت می‌گیرد یا خیر با رئیس دولت اصلاحات است. به هر حال تا زمانی که مجمع روحانیون مبارز وجود دارد و بزرگان جریان اصلاحات مانند رئیس دولت اصلاحات و آیت‌ا... موسوی خوئینی‌ها حضور دارند دیگران نباید به خود اجازه بدهند که از طرف جریان اصلاحات حکم کلی بدهد.

یکی از انتقاداتی که به دولت آقای روحانی در چهار سال گذشته وارد بود انتخاب استانداران و مدیران میانی دولت بود. آیا انتخاب‌ استانداران دولت دوازدهم با پوشش ضعف‌های گذشته صورت گرفته یا اینکه رویکرد قبلی ادامه پیدا کرده است؟

آقای روحانی استانداران دولت گذشته را در دولت جدید جابه جا کرده است که به نظر من رویکرد دقیقی نیست. اگر استانداران قبلی در گذشته موفق نبوده‌اند چه دلیلی دارد که به استان دیگری منتقل شوند. به نظر من آقای روحانی باید از نیروهای جدید و تازه نفس در سطوح میانی و پایین خود استفاده می‌کردند تا با چرخش نخبگان زمینه برای برای حل مشکلات مردم بهتر فراهم شود.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۱۵۸۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دست برتر ایران و روایت وارونه غربگرایان

چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهره‌مندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت می‌گیرند؟! 

به گزارش مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: وقتی هر روز صبح نگاهی به صفحات اول روزنامه‌های مدعی اصلاحات می‌اندازیم و یا اظهارات برخی مدعیان اصلاحات را مرور می‌کنیم، به وضوح ردپای عملیات روانی دشمن را در برخی از این روزنامه‌ها و اظهارنظرها می‌بینیم. به این نمونه‌ها توجه کنید:

۱- روز گذشته روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «مدیریت تنش‌های اخیر و چند پرسش» نوشت:«به نظر می‌رسد پس از تنش اخیر با اسرائیل و مخالفت آمریکا با افزایش تنش، بیش از چند سال اخیر زمان برای آغاز گفت‌وگوهای مستقیم میان ایران و آمریکا مساعد شده است.

هر دو کشور از تشدید تنش‌ها در خاورمیانه راضی نیستند.همین کافی است تا پایه‌ای برای آغاز دور تازه‌ای از تعامل باشد. آیا می‌توان امیدوار بود که در پس تنش‌های اخیر شاهد نوعی تجدیدنظر در روش‌ها بود و در نتیجه گفت‌وگوی غیرمستقیم و سپس مستقیم ایران و آمریکا وارد سرفصل تازه‌ای شود؟»

این روزنامه زنجیره‌ای در ادامه نوشت:«بنا بر برداشتی که از رویدادهای اخیر می‌توان داشت، تنش بیشتر مضر است.کاهش تنش هم نیاز منطقه است، بنابراین در این شرایط برای پیشبرد اهداف بزرگ‌تر به چیزی نیاز است؟ پاسخ مشخص است تقویت دیپلماسی برای آغاز گفت‌وگوی ایران با آمریکا.»

۲- در روزهای گذشته روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «زمان چیدن میوه پاسخ نظامی ایران» نوشت:«جنگ هیچ‌گاه هدف و غایت نیست. وقت آن رسیده ‌است که ایران میوه اقدام نظامی و دفاع مشروع خود را بچیند. تنها راه رسیدن به این منافع، از طریق مذاکره است. ایران باید نشان بدهد که بعد از اقدام به دفاع مشروع، آماده مذاکره با کشورهای حامی اسرائیل و به ‌ویژه آمریکا است. اگر ما از حجم ادبیات گزنده و بی‌اثر خود نسبت به آمریکا و غرب کاهش دهیم و به سمت مذاکره برویم، آمریکایی‌ها هم مشتاق مذاکره هستند.»

این روزنامه زنجیره‌ای در ادامه نوشت:«ما باید بتوانیم از یک اقدام نظامی مشروع، یک دستاورد سیاسی ایجاد کنیم. اگر ما مدعی هستیم که غربی‌ها فهمیده‌اند قدرت ما چه اندازه است، آمادگی ما در چه حدی است، تا چه حد توان آتش و پاسخگویی و بازدارندگی داریم، به‌جای اینکه به سمتی برویم که باعث جنگ شود تا توانمندی‌های ما مصروف شود، باید از شمشیر در نیام برای گرفتن امتیاز از غربی‌ها استفاده کنیم.»

۳- سخنگوی دولت اصلاحات چندی پیش در توئیتی نوشت:«حالا که مجامع حقوقی و سازمان‌های بین‌المللی اسرائیل را به خاطر حمله به کنسولگری ایران تحت فشار قرار داده‌اند و آمریکا ایران را به خویشتنداری دعوت کرده، مذاکره مستقیم با آمریکا را شروع کرده و ما به ازای خویشتنداری را طلب کنید. فرصت‌ها چون ابر بهاری در گذر هستند.»

۴- روزنامه شرق اخیرا در مطلبی با عنوان« احیای برجام در میانه بحران؟» نوشت:«در حالی که با توجه به تحولات منطقه‌ای و جهانی، احتمال احیای برجام کمرنگ‌تر از هر زمان دیگری است، اخیرا نشریه انگلیسی آی خبر داد که کاخ سفید در حال بررسی توافق هسته‌ای جدید با ایران در ازای لغو برخی تحریم‌های اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمام عیار در منطقه جلوگیری کند. این منبع بدون ذکر نامش، فاش کرد که یک دیدگاه در داخل دولت این است که رئیس‌جمهور فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هسته‌ای ایران می‌بیند.»

این روزنامه زنجیره‌ای در ادامه مدعی شد:«گفت وگوهایی هم درباره احیای برجام با جانشین رابرت مالی صورت گرفته است که نشان می‌دهد اکنون مذاکرات برجامی... در حال پیگیری است.»

اکنون تحولات به گونه‌ای رقم خورده است که ایران و محور مقاومت، در مقابل آمریکا و متحدانش، دست برتر را دارند. در این شرایط آمریکا به شدت نیازمند روکردن یک برگ برنده برای خود است و «مذاکره با ایران» دقیقا همان چیزی است که برای واشنگتن حکم «امتیاز ویژه و طلایی» را دارد.

یک سؤال؛ آیا مذاکره با آمریکا، برای ایران نیز حکم «امتیاز» و «برگ برنده» را دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. تجربه ثابت کرده است که آمریکا در مذاکره، به دنبال نتیجه‌ای است که از طریق «جنگ» یا «تحریم» به دنبال آن بوده و چون نتوانسته از آن طرق، به نتیجه مطلوب خود دست یابد، راه سوم که همان مذاکره است را انتخاب کرده است.

نشان به آن نشان که در دولت قبل، به واسطه مذاکرات هسته‌ای و امضای برجام، همزمان هم در قلب رآکتور هسته‌ای بتن ریخته شد و هم تحریم‌ها دو برابر شد.

«وندی شرمن» دیپلمات ارشد آمریکایی و از اعضای تیم مذاکره‌کننده آمریکا- مرداد ۱۳۹۷- در مقاله‌ای در نشریه فارن افرز نوشت:«کاری که برجام با برنامه هسته‌ای ایران کرد، جنگ هم نمی‌توانست انجام دهد.»

شرمن در بخش دیگری از این مقاله نوشته بود:«زمانی که گفت‌وگوهای چندجانبه سال ۲۰۱۳ از سر گرفته شد، چندین سال از وضع تحریم‌های شدید علیه تهران می‌گذشت؛ اما با وجود همه این تحریم‌ها، ایران تعداد سانتریفیوژهای خود را به ۱۹ هزار رسانده بود. تحریم‌ها ممکن است به اقتصاد ایران آسیب رسانده باشد، اما آنچنان تاثیری در برنامه هسته‌ای این کشور نداشت.»

پیش از آن نیز مقامات آمریکایی از جمله «باراک اوباما» رئیس‌جمهور اسبق این کشور صراحتاً گفته بود که با غلاف اسلحه و بدون شلیک حتی یک گلوله، صنعت هسته‌ای ایران را از کار انداختیم.

افراطیون مدعی اصلاحات در حالی پالس مذاکره مستقیم با آمریکا را ارسال می‌کنند که حتی متحدان آمریکا نیز به خسارت بار بودن نزدیکی با آمریکا اعتراف کرده‌اند. به عنوان نمونه چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیس‌جمهور فرانسه در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: « اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنباله‌روهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد...اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»

«جانت یلن» وزیر خزانه‌داری آمریکا چندی پیش در نشستی در کمیته امور مالی مجلس نمایندگان آمریکا اعتراف کرد که استفاده از دلار در دنیا رو به کاهش است و تحریم‌ها علیه ایران، حتی متحدان آمریکا را به فکر استفاده از ارزهای جایگزین در مبادلات جهانی ‌انداخته است.

روزنامه «فایننشال تایمز» نیز چندی پیش در مطلبی نوشت:«سیاست‌های آمریکا برای مقابله با تهران شکست خورده است... تداوم پیشرفت‌های هسته‌ای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی، از نشانه‌های شکست سیاست‌های غرب در قبال ایران است.» هفته‌نامه اکونومیست نیز پیش از این در تحلیلی با اشاره به رویارویی ایران و آمریکا نوشته بود: «در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.»

حال سؤال اینجاست که چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهره‌مندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت می‌گیرند؟!

هر وقت از پادوها و دنباله‌های دشمن در داخل کشور صحبت می‌شود، رسانه‌ها و فعالین مدعی اصلاحات به خط شده و به گویندگان این واقعیت، برچسب «متوهم» و «خیال‌پرداز» می‌زنند. این فرافکنی و فرار به جلو در حالی است که در کارنامه طیف تندرو مدعی اصلاحات، مستندات متعددی در این خصوص وجود دارد.

از «علی‌اصغر رمضانپور» معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت اصلاحات- و سردبیر فعلی شبکه تروریستی و ضدایرانی «اینترنشنال» تا «حسین باستانی» از نزدیکان خاتمی و خبرنگار فراری منتسب به طیف مدعی اصلاحات. وی هر روز صبح تا قبل از ساعت هفت‌ونیم، بولتنی برای مطالعه رئیس‌ دولت اصلاحات آماده می‌کرد. بولتنی که به مرور برای هیئت دولت، رئیس‌مجلس و سایر چهره‌های کلیدی اصلاحات هم فرستاده می‌شد.

و از «مرجان شیخ‌الاسلامی آل آقا» از فعالین رسانه‌ای جریان مدعی اصلاحات و از متهمین اصلی پرونده ۶/۶ میلیارد یورویی پتروشیمی و متهم به مشارکت اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال نامشروع به مبلغ هفت میلیون دلار که سال ۹۶ از کشور متواری شد، تا کاملیا انتخابی‌فرد و مجتبی واحدی و فریبا داوودی مهاجر و رکسانا صابری و نفیسه کوهنورد و فرناز قاضی‌زاده و اکبر گنجی و ابراهیم نبوی و فرشته قاضی و رضا حقیقت‌نژاد و نیک‌آهنگ کوثر و مانا نیستانی و امید معماریان و هوشنگ اسدی و نوشابه امیری و محمد مساعد و جمشید برزگر و اردشیر امیرارجمند و نیما راشدان و...

اینها کسانی هستند که با قلم‌فروشی و وطن‌فروشی در خدمت سرویس‌های جاسوسی غربی بودند و پس از آن نقاب از چهره برداشته و از کشور متواری شده و در دامان اربابان خود مشغول پادویی و مزدوری شدند.

ما در قریب به سه سال اخیر شاهد هستیم که «دیپلماسی پویا و فعال منطقه‌ای و جهانی» جای «دیپلماسی انفعالی» را گرفته و این تغییر ریل گذاری، دستاوردهای بزرگی را در پی داشته است.

بهتر است افراطیون مدعی اصلاحات، این اظهارنظر وزیر امور خارجه دولت قبل را که در پایان کار دولت مدعی تدبیر و امید گفته بود، آویزه گوش خود کنند. وی گفته بود:«با خوش‌خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمی‌افتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان می‌کردند و نه با فشار حداکثری ‌ترامپ مواجه می‌شدیم.»

دیگر خبرها

  • آیت‌الله مهمان‌نواز یک روحانی ولایت‌مدار و بصیر بود
  • کنایه رییس دفتر رئیس جمهور سابق به آمارهای رییسی (فیلم)
  • شارلاتان‌بازی نشریات توقیف‌شده به روایت اصلاح‌طلبان
  • رئیس جمهور ونزوئلا: آیت‌الله خامنه‌ای تحلیل دقیق و عمیقی از تحولات دنیا دارند
  • راهبرد اصلاح طلبان برای مدیریت فضای داخلی مجلس دوازدهم/اعتراف تلویحی هم میهن: آشوب‌های ۷۸ کار دوستان ما بود!
  • آیت‌الله خامنه‌ای تحلیل دقیق و عمیقی از تحولات دنیا دارند
  • آغاز‌گر اصلاحات بزرگ
  • نسخه جدید گروهک نهضت آزادی برای اصلاح طلبان
  • استارت انتخاباتی حجاریان!
  • دست برتر ایران و روایت وارونه غربگرایان