سر جریان اصلاحات کلاه رفته است
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۲۳۴۵۰
«بنده خیلی شفاف و بیپرده عنوان کنم که اصلاحطلبان به صورت اسمی در مجلس دهم حضور دارند و در عمل اصلاحطلبان نمایندهای در مجلس ندارند. به همین دلیل سر جریان اصلاحات کلاه رفته است. اصلاحطلبان نسبت به عملکرد ضعیف فراکسیون امید بیاعتماد شدهاند. وضعیت به شکلی است که اعضای فراکسیون امید به آقای کدخدایی رأی میدهند اما حاضر نیستند از آقای بیطرف حمایت کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روزنامه آرمان با شیخ قدرتالله علیخانی گفتوگو کرده است. این روزنامه نوشت: «شیخ قدرتالله علیخانی از جمله سابقون انقلاب اسلامی است که سابقه مبارزات انقلابی ممتازی علیه رژیم پهلوی در کارنامه خود دارد. با این وجود وی به دلایل اقدامات گسترده عمرانی در قزوین در طول سه دوره نمایندگی این شهر در مجلس به سردار سازندگی قزوین معروف شده است و هنوز نیز یکی از محبوبترین شخصیتهای سیاسی به ویژه در استان قزوین به شمار میرود. وی در طول سه دوره نمایندگی مجلس در دورههای ششم، هفتم و هشتم به دلیل جسارت در بیان مطالبات مردم و نطقهای آتشین به چهره محبوب اصلاحطلبان تبدیل شد.
حجتالاسلام والمسلمین علیخانی پس از پایان دوران نمایندگیاش در مجلس به حکم آیتالله هاشمی به سمت مشاور پارلمانی رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام انتخاب شد و تا پایان عمر با برکت آیتالله هاشمی یکی از نزدیکترین یاران ایشان به شمار میرفت. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی مهمترین چالشها و فرصتهای پیش روی دولت آقای روحانی و جریان اصلاحات با ایشان گفتوگو کردیم. نماینده سه دوره مجلس در گفتوگو با «آرمان» تصریح میکند: «بنده خیلی شفاف و بیپرده عنوان کنم که اصلاحطلبان به صورت اسمی در مجلس دهم حضور دارند و در عمل اصلاحطلبان نمایندهای در مجلس ندارند. به همین دلیل سر جریان اصلاحات کلاه رفته است. اصلاحطلبان نسبت به عملکرد ضعیف فراکسیون امید بیاعتماد شدهاند. وضعیت به شکلی است که اعضای فراکسیون امید به آقای کدخدایی رأی میدهند اما حاضر نیستند از آقای بیطرف حمایت کنند.»
در ادامه متن مصاحبه «آرمان» با شیخ قدرتالله علیخانی را میخوانید.
مسیری که دولت دوازدهم در پیش گرفته به چه میزان در راستای مطالبات بدنه اجتماعی دولت است؟
درباره انتخاب کابینه تحلیلهای متفاوتی از سوی شخصیتهای مختلف ارائه شده که هر کدام نیز در جای خود قابل احترام است. برخی عنوان میکنند آقای روحانی چون دیگر به رأی اصلاحطلبان نیاز ندارد، مسیر دیگری در پیش گرفته که زیاد خوشایند اصلاحطلبان نیست. به نظر من نیز آقای روحانی پس از دوران ریاستجمهوری قرار است در این کشور زندگی کند و در فضای سیاسی ایران نقش موثری داشته باشد. آقای روحانی به هیچ عنوان دوست ندارد به سرنوشت رئیس دولت اصلاحات دچار شود. البته از این نکته نیز نباید بگذریم که برخی از وزرای توانمند و مورد اعتماد رئیس دولت اصلاحات و اصلاحطلبان مانند آقایان زنگنه، ظریف، حجتی و قاضیزاده هاشمی در کابینه دوازدهم نیز حضور دارند و همه کابینه مورد انتقاد اصلاحطلبان نیست. از طرف دیگر حضور آقای بیطرف نیز به دلیل عملکرد ضعیف و سوال برانگیر فراکسیون امید در کابینه دوازدهم منتفی شد. این در حالی بود که آقای بیطرف یکی از اصلاحطلبان شناسنامهدار و مدیری توانمند و قابل احترام است. به نظر من اگر اعضای فراکسیون امید یک سوم تلاشی را که برای رأی دادن به آقای کدخدایی انجام دادند، برای آقای بیطرف هم انجام میدادند، ایشان از مجلس رأی اعتماد میگرفت و الان در کابینه حضور داشت. برخی از اصلاحطلبان نسبت به انتخاب مجدد آقای رحمانی فضلی حساسیت داشتند. این در حالی است که آقای رحمانی فضلی در طول دوران مدیریت خود بر وزارت کشور چندین انتخابات برگزار کرده که در همه این انتخاباتها نیز اصلاحطلبان به صورت مطلق به پیروزی دست پیدا کردهاند. به نظر میرسد آقای روحانی نیز با توجه به عملکرد قابل قبول آقای رحمانی فضلی و البته نظر مساعد رهبری ایشان را در وزارت کشور ابقا کردهاند. با این وجود مهم نیست که اعضای کابینه حتما باید از بین اصلاحطلبان باشد و بلکه مهم این است که همین افرادی که آقای روحانی برای کابینه خود انتخاب کرده، در کار خود صداقت داشته باشند و بتوانند مشکلات مردم را حل کنند. اعضای کابینه باید سیاستهای خود را با سیاستهای کلی دولت تطیبق دهند و از مدیرانی در سطوح میانی و پایین استفاده کنند که در راستای مسیر دولت حرکت کنند. نکته دیگر این که آقای روحانی قرار است با اعضای کابینه در آینده کار کند، اصلاحطلبان که قرار نیست با این کابینه کار کنند. آقای روحانی در مجلس عنوان کردند که دوست داشتند یک کابینه معرفی کنم که همگی قهرمان باشند. با این وجود به نظر میرسد ایشان به دنبال هماهنگی و یکدستی کابینه بودهاند تا بتوانند سیاستهای خود را پیاده کنند. البته برخی از اصلاحطلبان نسبت به کابینه گلایه دارند که به نظرم نیز برخی از این گلایهها به جا و منطقی است. به عنوان مثال درباره حضور زنان در کابینه کوتاهی شده است. معاون زن نمیتواند جای وزیر زن را بگیرد. البته به نظر من اگر آقای روحانی وزیر زن هم معرفی میکردند مجلس رأی اعتماد نمیداد. مجلس دهم که مدعی است دارای۱۱۰ نماینده اصلاحطلب است به وزیر زن رأی اعتماد نمیداد. فراکسیون امید نیز به وزیر زن رأی نمیدادند.
چرا اصلاحطلبان به وزیر زن رأی نمیدادند؟
بنده خیلی شفاف و بیپرده عنوان کنم که اصلاحطلبان به صورت اسمی در مجلس دهم حضور دارند و در عمل اصلاحطلبان نمایندهای در مجلس ندارند. سر جریان اصلاحات کلاه رفته است. وضعیت به شکلی است که برخی در فراکسیون امید اهل سازش هستند. البته در بین اعضای فراکسیون امید نمایندگان متعهد و دلسوز هم وجود دارد. با این وجود سران فراکسیون امید به جاهایی خاص وصل هستند که نمیتوانند بهتر از این عمل کنند. بنده به صراحت عنوان کنم برخی توانایی مدیریت فراکسیون امید را نداشتند و همین مسأله سبب یأس و ناامیدی در بین اصلاحطلبان شده است. مردم نسبت به عملکرد فراکسیون امید دچار تردید شدهاند. وضعیت به شکلی است که اعضای فراکسیون امید به آقای کدخدایی رأی میدهند اما حاضر نیستند از آقای بیطرف حمایت کنند. هنگامی که اجازه نمیدهند انسانهای متعهد و دلسوز وارد مجلس شوند و آنها را رد صلاحیت میکنند باید منتظر چنین اتفاقاتی نیز بود. هنگامی که افراد متعهد را تایید صلاحیت نکنند کسانی وارد مجلس میشوند که به برخی جاهای خاص وصل هستند. بنده به یکی از نمایندگان فراکسیون امید به صراحت عنوان کردم بهتر است برای وخیمتر نشدن اوضاع هیأت رئیسه فعلی فراکسیون امید به صورت داوطلبانه کنارهگیری کنند تا هیأت رئیسه جدیدی برای فراکسیون امید تشکیل شود که کارکرد بهتری داشته باشد. تا زمانی که هیأت رئیسه فراکسیون امید از همین افراد تشکیل شده باشد نمیتوان از فراکسیون امید انتظار عملکرد قابل قبولی داشت.
به هر حال برخی از طیفهای جریان اصلاحات به دنبال ریاستجمهوری در سال۱۴۰۰ هستند. شما چه دورنمایی برای سران فراکسیون امید در آینده متصور هستید؟
اگر آقای عارف وارد مجلس نمیشد احتمال این که در آینده تأثیرگذارتر باشد، وجود داشت و میشد برای ایشان در سپهر سیاسی ایران یک دورنمای مثبت در نظر گرفت.
برخی تحلیلگران بر این باورند که آقای روحانی حرکت تدریجی خود را برای تأثیرگذاری در فضای سیاسی ایران بعد از دوران ریاستجمهوری آغاز کرده و به همین دلیل نیز به شکلی کابینه را انتخاب کرده که سبب حساسیت بدنه جریان راست سنتی نشود. به نظر شما آقای روحانی با چنین رویکردی به چه اهدافی میاندیشد؟
انسان به صورت طبیعی به دنبال کمالطلبی و ارتقای جایگاه خود است و این وضعیت درباره آقای روحانی نیز وجود دارد. البته در این زمینه گمانهزنیهای زیادی صورت میگیرد که آقای روحانی به دنبال این است که جایگاهی مانند آیتالله هاشمی در فضای سیاسی ایران داشته باشد. با این وجود به نظر من جای آیتالله هاشمی را کسی نمیتواند بگیرد و آقای روحانی نیز بهتر میداند. آیتالله هاشمی در طول۶۰ سال گذشته یکی از مهمترین بازیگران صحنه سیاست ایران بود و یکی از ارکان اصلی انقلاب اسلامی به شمار میرفت. در نتیجه کسی نمیتواند جای خالی آیتالله هاشمی را پر کند. نکته دیگر این که آقای روحانی تلاش کرده در چینش کابینه خود تعادل را حفظ کند و وضعیت به شکلی نبوده که با اصولگرایان سازش کرده باشد. ممکن است برخی از مشاوران و نزدیکان ایشان ارتباط نزدیکی با اصولگرایان داشته باشند اما این که آقای روحانی به سمت راست تمایل داشته باشد را دقیق نمیدانم. بنده معتقدم آقای روحانی در قبل و بعد از انتخابات کمی چرخش داشته است اما کابینه چرخش به راست نداشته است. البته برخی از دوستان نسبت به انتخاب اعضای کابینه گلایه دارند. به عنوان مثال هنوز مشخص نیست که چرا آقای مجید انصاری از کابینه کنار گذاشته شده است. این در حالی است که آقای مجید انصاری یکی از دلسوزترین و صادقترین اعضای کابینه یازدهم بود و با تمام توان در خدمت آقای روحانی بود.
این رویکرد سبب فاصله بین دولت و جریان اصلاحات در آینده نخواهد شد؟
من در آینده فاصله میبینم و معتقدم بین اصلاحطلبان و آقای روحانی فاصله ایجاد خواهد شد. این فاصله نیز ممکن است سبب ناامیدی و دلسردی مردم شود. جریان اصلاحات با توجه به شرایط خطیر کشور تصمیم گرفت در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ از آقای روحانی حمایت کند. از سوی دیگر جریان اصلاحات به دلیل برخی مسائل رخ داده در گذشته راهی جز حمایت از آقای روحانی نداشت و آقای روحانی نیز به خوبی به این مسأله آگاهی داشتند. به همین دلیل اگر دولت مراقب نباشد ممکن است فاصله دولت با حامیان اصلاحطلب خود در آینده بسیار زیاد شود.
گمانهزنیهای زیادی مبنی بر نزدیکی آقای روحانی به آقای لاریجانی به وجود آمده است. آیا این آمادگی در آقای لاریجانی به وجود آمده که خود را برای ریاست جمهوری آماده کند؟
من بر خلاف برخی که عنوان میکنند آقای روحانی، آقای لاریجانی را به آقای جهانگیری ترجیح خواهد داد معتقدم اگر قرار باشد آقای روحانی از بین این دو یکی را انتخاب کند قطعا آقای جهانگیری را انتخاب خواهد کرد. بنده معتقدم آقای لاریجانی تنها در زمانی در ایران به ریاستجمهوری خواهد رسید که اصلاحطلبان هیچ کاندیدایی برای ریاستجمهوری نداشته باشند و رقابت اصلی نیز بین آقای لاریجانی و یک کاندیدای تندرو باشد. در چنین شرایطی اصلاحطلبان حاضر خواهند بود از آقای لاریجانی حمایت کنند و جز این هیچ راه دیگری ندارند. من این مسأله را به صورت صریح به آقای لاریجانی نیز گفتهام. البته از این نکته نیز نباید بگذریم که آقای لاریجانی سیاستمدار باهوش و زیرکی است. ایشان حدادعادل را از بالا به پایین کشید و دیگر اجازه نداد به جایگاه قبلی خود بازگردد. در شرایط کنونی نیز اجازه مانور به اعضای ارشد فراکسیون امید نمیدهد. در نتیجه آقای لاریجانی سیاستمدار محاسبهگری است و بیگدار به آب نخواهد زد. آقای لاریجانی به خوبی به این مسأله آگاهی دارد که در سالهای اخیر مدیریت آرای مردم در اختیار اصلاحطلبان بوده و در آینده نیز به همین منوال خواهد بود. در نتیجه اگر قصد دارد در انتخابات شرکت کند و خود را در معرض آرای مردم قرار بدهد باید به سمت جریان اصلاحات تمایل پیدا کند. نکته دیگر این که همه طیفهای جریان اصولگرایی از آقای لاریجانی حمایت نخواهند کرد و برخی از طیفهای رادیکال حاضر نیستند در اجماع حول محور آقای لاریجانی شرکت کنند. آقای لاریجانی تنها مورد تأیید عقلای جریان اصولگرایی است که این طیف نیز از نظر کمی پایگاه رأی قابل توجهی در بین اصولگرایان ندارند. از سوی دیگر آقای لاریجانی سیاستمدار باشخصیتی است. به عنوان مثال هنگامی که خواهر رئیس دولت اصلاحات فوت میکنند به ایشان تسلیت میگویند یا هنگامی که وارد مسجد جماران میشوند به جای این که مانند برخی حاضر نباشد در کنار رئیس دولت اصلاحات بنشیند بدون هیچ واهمهای از تخریب تندروها، کنار رئیس دولت اصلاحات مینشیند و شخصیت خود را نشان میدهد. من با برخی افراد که عنوان میکنند آقای روحانی و لاریجانی به هم نزدیک شدهاند موافق نیستم. آقای لاریجانی از ابتدا از دولت آقای روحانی حمایت میکردند و امروز هم همان رویکرد گذشته را دنبال میکنند. اتفاقا در شرایط کنونی آقای لاریجانی نسبت به تیم اقتصادی دولت آقای روحانی انتقاد دارد و این انتقاد را به دولت نیز انتقال داده است.
هنوز بسیاری از مسائل رخ داده درباره انتخاب اعضای کابینه روشن نیست و مشخص نیست چرا برخی افراد در سمتهای خود ابقا شدند و برخی افراد در دولت جابهجا شدند؟ شما به چه میزان از اتاق فکر انتخاب اعضای کابینه و اولویتهایی که در نظر داشتهاند آگاهی دارید؟
بنده تا حدودی در جریان برخی اتفاقات بودم. آقای روحانی در زمینه انتخاب اعضای کابینه با رئیس دولت اصلاحات و آیتالله سیدحسن خمینی مشورت کرده بودند. با این وجود از فحوای سخنان این افراد چنین برمیآید که مشورتها خیلی موثر نبوده و آقای روحانی در نهایت با تصمیم شخصی اعضای کابینه را انتخاب کردهاند. در دولت یازدهم بنده متولی تشکیل یک جلسه بین آیتالله هاشمی، رئیس دولت اصلاحات، آقای روحانی و آیتالله سیدحسن خمینی بودم. یکی از آقایان به من گفت که به آیتالله هاشمی بگویم ایشان یک مراسم شام ترتیب بدهند که در این جلسه آقای روحانی نیز حضور داشته باشند و با رایزنی بزرگان برخی از وزرا انتخاب شوند. آیتالله هاشمی در پاسخ به من عنوان کردند کسی که این پیشنهاد را داده خودش چنین مراسم شامی را برگزار کند. در نهایت نیز این جلسه برگزار شد که به شام پنج نفره در جماران معروف شد. بنده نیز متولی اصلی برگزاری این مراسم بودم. با این وجود این مراسم خروجی خاصی نداشت و تنها نامی که از این مراسم مورد تأیید همگی قرار گرفت و در عمل نیز در کابینه حضور پیدا کرد، مجید انصاری بود. در این جلسه آقای روحانی به بزرگان جمع عنوان میکند که موضوع انتخاب اعضای کابینه تمام شده و دولت تصمیم خود را گرفته است. البته آقای روحانی هر سال در ماه مبارک رمضان بزرگان را به منزل خود دعوت میکند که این اتفاق امسال نیز رخ داده بود و رئیس دولت اصلاحات، آیتالله سیدحسن خمینی و آقای ناطق نوری را به منزل خود دعوت کرده بودند.
آیا اصلاحطلبان در آینده نیز مانند سال۹۴ و ۹۶ با اصولگرایان معتدل ائتلاف خواهند کرد؟ در صورت عدم ائتلاف بین اصلاحطلبان و اعتدالگران چه پیامدهایی در انتظار جریان اصلاحات خواهد بود؟
در این زمینه آقای عارف اظهار نظر و عنوان کردهاند که اصلاحطلبان چنین قصدی ندارند و با اعتدالگرایان ائتلاف نخواهند کرد. با این وجود باید این نکته را اذعان کنم که تصمیمگیرنده جریان اصلاحات مشخص است و تصمیم اصلی در این زمینه که آیا ائتلافی صورت میگیرد یا خیر با رئیس دولت اصلاحات است. به هر حال تا زمانی که مجمع روحانیون مبارز وجود دارد و بزرگان جریان اصلاحات مانند رئیس دولت اصلاحات و آیتالله موسوی خوئینیها حضور دارند دیگران نباید به خود اجازه بدهند که از طرف جریان اصلاحات حکم کلی بدهد.
یکی از انتقاداتی که به دولت آقای روحانی در چهار سال گذشته وارد بود، انتخاب استانداران و مدیران میانی دولت بود. آیا انتخاب استانداران دولت دوازدهم با پوشش ضعفهای گذشته صورت گرفته یا این که رویکرد قبلی ادامه پیدا کرده است؟
آقای روحانی استانداران دولت گذشته را در دولت جدید جابهجا کرده است که به نظر من رویکرد دقیقی نیست. اگر استانداران قبلی در گذشته موفق نبودهاند چه دلیلی دارد که به استان دیگری منتقل شوند. به نظر من آقای روحانی باید از نیروهای جدید و تازهنفس در سطوح میانی و پایین خود استفاده میکردند تا با چرخش نخبگان زمینه برای برای حل مشکلات مردم بهتر فراهم شود.»
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۲۳۴۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عباس عبدی بررسی کرد؛ تفاوت سه سال اول دولت رئیسی با روحانی
آفتابنیوز :
عباس عبدی در اعتماد نوشت: امسال آخرین سال سند چشمانداز ایران است که در سال ۱۳۸۲ از سوی مقام معظم رهبری برای اجرا به نهادهای حکومت ابلاغ شد.
طبق چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل... متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی، با تأکید بر مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمندی از امنیت اجتماعی و قضایی.
برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی. امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت. برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، تبعیض و بهرهمند از محیطزیست مطلوب. فعال، مسوولیتپذیر، ایثارگر، مومن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.
دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل. دارای تعامل سازنده و موثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.»»
اکنون که در سال پایانی این سند مهم هستیم آیا میتوانیم تصویری از تحقق این اهداف ارایه دهیم؟
اگر بلی آیا موفق شدهایم یا شکست خوردهایم؟ یا وضعیتی بینابینی است؟ گمان نمیکنم که رسیدگی دو و چند باره به شاخصهای مندرج در این سند ما را به نتیجهای جز این برساند که نه تنها در اغلب موارد نسبت به ۲۰ سال پیش جایگاه بهتری پیدا نکردهایم بلکه و بدون تردید موقعیت ما در بیشتر جهات هم در مقایسه با گذشته خود و به ویژه در مقایسه با دیگران ضعیفتر هم شده است.
در واقع در مسیر معکوس حرکت کردهایم. کافی است چند شاخص مهم آن یعنی؛ «رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل» را بررسی کنیم.
هیچگاه نه رشد پرشتابی داشتیم و مهمتر از آن اصلا هم مستمر نبود، در نتیجه ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه را نیز شاهد نبودهایم. اشتغال کامل نیز امری شوخی است. با کاهش یا ثبات نرخ فعالیت اقتصادی و نیز افزایش مشاغل کمکیفیت و خویشفرما و خروج افراد از بازار کار، همچنان بیکاری بالا است و مهاجرت نیروی متخصص نیز به این روندهای منفی افزوده شده است.
تقریبا همه اهداف این سند به جز موارد معدودی فاصلهای ژرف با واقعیت دارد. جالب است برای مواردی هم که بهشدت هزینه و برنامهریزی کردند مثل فرزندآوری نیز شکست فاحشی خوردند.
این شکستها را نیز نمیتوان معلول این دولت و آن دولت دانست. هر چند تفاوتهای عملکردی میان دولتها وجود داشته است. این روند را باید در ذیل کلیت جریان حکمرانی کشور تحلیل کرد.
البته دوره اصلاحات از این داوری استثنا است؛ به قول یرواند آبراهامیان تاریخنگار برجسته ایرانی در آخرین کتاب خود: «بدون هیچگونه اغراقی خاتمی را باید موفقترین رییسجمهور ایران بعد از انقلاب سال ۵٧ دانست، زیرا ایران در سال (١٣٨١/٢٠٠١) در شرایطی پا به قرن بیست و یکم گذاشت که اگر نگوییم در غرب آسیا، اما در خاورمیانه به عنوان قدرت اول منطقه در تمام زمینهها شناخته میشد.»
اکنون میتوان پرسید که اگر این روند مطلوب و یا حداقل با موفقیتهای نسبی همراه بوده است، این نتیجه را بهطور رسمی اعلام نمایند، تا مردم تکلیف خود را با چنین اسنادی و اهدافی بدانند و آنها را توخالی و فاقد اعتبار بدانند. پس اگر در تحقق این اهداف شکست خوردهایم، پیش از هر چیز باید یک تحلیل جامع از علل شکست ارایه و سپس نتیجهگیری شود که براساس این تحلیل چه تغییرات سیاستی باید داده شود؟
میتوان تمام شاخصهای مذکور در سند را بررسی کرد و نشان داد که نه تنها مطابق هدف تعیین شده محقق نشدهاند، بلکه اغلب آنها فاصله بزرگی با هدف دارند و مهمتر از همه اینکه سرجمع نتیجه این اهداف که معادل جایگاه کلی کشور است، نشانگر پیشرفت رتبه ایران نیست، بلکه پسرفت هم هست. تحولاتی که در ۷ سال اخیر به ویژه در سه سال گذشته رخ داده، نه تنها به بهبود چشمانداز کشور کمک نکرده، بلکه امید را کمرنگتر از گذشته کرده است.
کافی است که سه سال اول دولت روحانی را مقایسه کنید با سه سال اخیر، تا ببینیم هر چه در آن دوره چشمانداز مثبت و امیدبخش بود و حتی به رشد اقتصادی بالای ۱۴درصد و تورم تکرقمی هم رسید، در این دولت ماجرا معکوس است.
دولت روحانی که با چنان وضع امیدبخشی آغاز کرد؛ پایانش چنان شد که همه میدانیم. پایان این دولت چه خواهد شد که آغازش از پایان روحانی ناامیدکنندهتر است.
آنچه که ناامیدی را دامن میزند، فقدان چشمانداز نسبت به آینده است. از این رو امسال را باید سال ضرورت تغییر ریل سیاست به سوی عقلانیت و به سود مردم برای ایجاد امید تلقی کرد. امید محصول نقد گذشته و برنامهریزی علمی و منطقی و قابل قبول برای آینده است و ربطی به تلقینات و تبلیغات توخالی و پوچ رسانههای رسمی ندارد که همگی ناامید کننده هستند.
آینده کشور در صورت ادامه سیاستهای موجود قابل پیشبینی است، همین مسیری است که از سال ۹۶ تاکنون آمده است و حتی ممکن است این روند تشدید هم بشود. به قول امام علی فرصتها، چون ابر میگذرند، امسال را باید سال فرصت دانست. فرصتی که استفاده نشود، تبدیل به تهدید میشود.