گذر از رقابت پنهان به همکاری آشکار
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۲۸۸۲۲
تهران- ایرنا- روزنامه ایران با اشاره به تحول در روابط تهران و آنکارا در گفتوگو با جعفر حق پناه کارشناس مسایل منطقه، نوشت: در آستانه میزبانی تهران از «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه، دو کشور همسایه روابط اعتلا یافتهای را تجربه میکنند
در ادامه این گزارش می خوانیم: سفرهای متقابل رؤسای ستادهای ارتش ایران و ترکیه که نشانگر اوج همکاریهای نظامی است، تجربه همکاری موفق مسکو، تهران و آنکارا در مذاکرات آستانه و قرار دادن سوریه در ریل حرکت به سمت حل بحران، مواضع و اقدامات هماهنگ ایران و ترکیه در همکاری با بغداد در مواجهه با همهپرسی استقلال اقلیم کردستان عراق نشان از شکلگیری مناسبات ویژهای در سطوح دوجانبه، منطقهای و بینالمللی دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
** کمتر از یک سال پیش گفتوگویی درباره مسائل منطقه داشتیم و در بخشی از آن به روابط بین ایران و ترکیه پرداختیم که آن روزها بشدت رقابتآمیز بود و درگیر اختلافات کمابیش جدی. امروز در آستانه سفر رئیس جمهوری ترکیه و رئیس ستاد مشترک ارتش این کشور به تهران، ایران و ترکیه روابط کاملاً متفاوتی را تجربه میکنند. سال گذشته در آغاز مذاکرات آستانه، آنکارا حتی با حضور ایران در آن مذاکرات مخالفت جدی داشت و امروز زمینههای همکاری رو به گسترشاند. در این فاصله زمانی چه اتفاقاتی این تغییر رویکرد را ایجاب کرده است؟
در تحولی که طی یک سال اخیر در روابط ایران و ترکیه ایجاد شده است عوامل متعددی دخیلند. یک عامل اساسی با در نظر داشتن پیوست تاریخی 400 ساله دو کشور قابل فهم است. ایران و ترکیه باور دارند که همسایگان دائمی هم هستند و برخلاف بقیه موارد، گذشته برایشان چراغ راه آینده است. مرور افت و خیز روابط دو کشور نشان میدهد که دو طرف امکان داشتهاند که بسرعت از مراحل فرود رابطه عبور کنند و این نوعی بلوغ، پختگی به مقامات تصمیم گیرنده و بینش آنها نسبت به طرف مقابل داده است. کمتر دیده شده است که ایران و ترکیه حتی در یک موضوع خاص خواستار حذف و معادله با حاصل جمع صفر باشند و یکی بخواهد به تنهایی منافعش را به شیوه حداکثری پیش ببرد و زیان مطلق را برای طرف مقابل رقم بزند.
** اما در مورد بحران سوریه در ابتدا اختلافات جدی وجود داشت که هرگونه تعامل و همکاری را منتفی جلوه میداد.
کاری که ترکیه در سوریه دنبال میکرد، استثنا بود و به همین دلیل خیلی زود ترمیم شد. پیرو همان فهم تاریخی، دو طرف به فراست دریافتهاند که سطح دو جانبه روابط لزوماً ربطی به سطوح منطقهای و بینالمللی مناسباتشان ندارد. بنابراین همیشه سطح کم و بیش قابل قبولی از روابط دوجانبه میان ایران و ترکیه وجود داشته است که مبتنی بر نیاز متقابل و اصل همسایگی است. همین امر موجب میشود که بلافاصله امکان اینکه این تعاملات به سطوح منطقهای و بینالمللی برسد ایجاد شود. بواقع شاهد آن هستیم که هیچ گاه باوجود برخی سردیها، روابط به مرحله تنش نرسیده است. هرچند سابقه دو مرحله اخراج سفرا و چند بار اخراج دیپلماتها در روابط دیپلماتیک ایران و ترکیه وجود دارد و دو کشور بارها جنگ لفظی و رسانهای را تجربه کردهاند؛ اما چون اصل نیاز متقابل و درهم تنیدگی اقتصاد، فرهنگ و سیاست در روابط دوجانبه وجود داشته است، این اصل به سطوح منطقهای و بینالمللی روابط دو کشور تسری یافته است.
واکنش ایران به کودتای جولای 2016، نگاه ترکیه به ایران پس از تحریم و تلاش برای بازاریابی و گسترش مناسبات اقتصادی و پاسخ مثبت ایران به تعامل اقتصادی با ترکیه، همکاریهای امنیتی درباره موضوعات بسیار جدی مانند قاچاق انسان، قاچاق مواد مخدر و ناامنی مرزی از جمله موضوعاتی بودند که بر تقویت روابط دوجانبه اثر گذاشتند. این رابطه هم سطح امنیتی دارد، هم سطوح اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی؛ هم سطح دولتی دارد و هم سطح غیر دولتی. به همین دلیل به نظرم اگر بخش خصوصی در ایران قویتر بود حتی ممکن بود که وضعیت رابطه از این هم بیشتر و پیشتر جلو برود.
عامل دیگر تغییر در روابط دو کشور را باید در تحولات منطقهای جستوجو کرد. ایران و ترکیه از جمله قدرتهای کنشگر منطقه هستند و البته فعالمایشاء نیستند؛ در بحرانهای سوریه، عراق و مبارزه با داعش و در ادامه بحران کشورهای عربی و قطر. ایران و ترکیه به مثابه دو قدرت منطقهای در فرآیند این فعل و انفعالات بتدریج منافع مشترکی پیدا کردهاند که موجب شد سطح رقابت استراتژیک آنها بواسطه همکاریهای تاکتیکیشان کاهش یابد. البته رقابت بین دو کشور همچنان راهبردی است و هر دو کشور سعی میکنند که حوزههای نفوذ بیشتری داشته باشند و همچنان ممکن است که در نقطهای شرایط به گونهای شود که اختلاف جدی و تعارض منافع پیش بیاید.
در قضیه قطر ایران به خاطر رقابت با عربستان و ترکیه به خاطر دوستی با قطر با یکدیگر موضع مشترک پیدا کردند. در سوریه تهدید مشترک داعش ما را به همکاری مشترک رساند و در عراق کاهش تنش بین بغداد و آنکارا و نقشی که ایران در این میان توانست ایفا کند باعث تغییر رویکرد و کاهش اختلاف شد.
** در مورد عراق به نظر میرسد که نوعی مفاهمه و همکاری جدی میان آنکارا، بغداد و تهران در حال شکلگیری است، تا چه حد با این ایده موافقید؟
به هر حال ترکیه موقعیت حضور اقتصادی در عراق را تقویت میکند اما در عین حال در حوزه امنیتی با احترام به حق حاکمیت ملی عراق عمل کرده است و از همین مسیر بود که مسأله حضور ترکیه در «بعشقه» و مداخلهاش در آزادسازی موصل منتفی شد. در این سو ایران هم با واقعیت تلاش بغداد برای بازتعریف روابطش با همسایگان از جمله عربستان و ترکیه مواجه شد.
حتی گروههای شیعی عراق هم نشان دادند که دیگر همه مناسباتشان با تهران تعریف نمیشود. روابط جدیدی در دوران پسا داعش شکل گرفت. در این شرایط اگرچه ایران همچنان اهرمهای بیشتری برای تأثیرگذاری دارد، اما ترکیه هم دست بسته نیست.
** درباره سوریه گفتید که تهدید مشترک داعش موجب همگرایی دو کشور شد اما دورهای بود که با وجود همین تهدید اختلافات از یکدیگر پیشی میگرفتند؟
بالاخره در سوریه بیش از عراق بازیگران متعدد و قدرتهای بزرگ حضور داشتند و نقش ایران و ترکیه در چنین فضایی کانالیزه میشد. همانطور که شما گفتید ترکیه در مقطعی تمایلی به حضور ایران نداشت. احتمالاً ایران هم خیلی به ایفای نقش ترکیه مایل نبوده است، اما به هر حال چون مدیریت کلان پرونده یک مدیریت بینالمللی بود و روسیه و امریکا هم در آن نقش داشتند این اختلاف را مدیریت کردند. به هر حال در این مدت اصطکاک منافع جدی نداشتهایم چون حوزههای نفوذ تقریباً تعریف شده است. اما این به آن معنی نیست که در آینده نیز همه چیز اینقدر روان باشد؛ چون صحنه سوریه صحنهای پیچیده است. کنشگران متعددند، موضوعات برهم عمودند و حل یک مسأله منوط به حل مسأله دیگر است یا حل یک مشکل میتواند به ایجاد مشکل در بخش دیگری منجر شود. اما در مجموع بحران سوریه دارد مدیریت میشود. تحول دیگری هم که به نظر من در تغییر مثبت روابط ایران و ترکیه بسیار تأثیرگذار است، مسأله کردها است که این روزها به نحو بارزی پیگیری میشود.
** سفر بیسابقه سردار باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشور تا حدود زیادی در رسانههای جمعی مرتبط با مسأله کردها تفسیر شد. اصولاً ضرورت سفر مقامات عالی نظامی، آن هم نه وزیر دفاع که جایگاه سیاسی توأمان دارد؛ چیست؟ در حالی که میشود همکاریهای نظامی را در خلال حضور مقامات دیپلماتیک سیاسی با حضور مشاوران و کارشناسان نظامی دو طرف به مذاکره گذاشت؟
باید متذکر شوم که سفر مقامات عالی رتبه نظامی اگرچه بعد از انقلاب سابقه نداشته، اما در سالهای قبل از انقلاب اتفاقاً خیلی جدی پیگیری میشده است. ایران و ترکیه در قالب پیمانهای «بغداد»، «ار سی دی» و بعد «سنتو» همکاریهای جدی نظامی داشتند و مقامات عالی رتبه نظامی دو کشور دیدارهای متعددی انجام میدادند. بهطور مثال میتوان به سفر سپهبد باتمانقلیچ اشاره کرد که نماینده نظامی ایران در «آر سی دی» و «سنتو» بود. در ماجرای جنگ پاکستان و بنگلادش و در واقع جدایی پاکستان شرقی و غربی حتی درخواستهایی برای اعزام نیرو از سوی ایران و ترکیه براساس تعهداتشان در پیمان سنتو مطرح بود. بعد از انقلاب نیز ما سفر مقامات اطلاعاتی و امنیتی را داشتهایم؛ هیأتهای امنیتی دو کشور اجلاس نوبهای سالانه داشتند. منتها معمولاً این بخش علنی نمیشود و در رسانهها نمیآید.
** اما در سفرهای متقابل مقامات عالی ارتشهای ایران و ترکیه نوعی تمایل ویژه به آشکارسازی روابط ویژه نظامی دو کشور دیده میشود.
اتفاقاً به نظرم یکی از نقشهای ریاست کل نیروهای مسلح و رئیس ستاد مشترک ارتش همین پیگیری دیپلماسی دفاعی است. منتهی ما برای مقابله با پروژه ایران هراسی با کمی تأخیر وارد این فاز شدهایم، اما در مورد آنچه شما با عنوان تمایل به آشکارسازی مطرح میکنید باید بگویم که اتفاقاً الان ارتشها و سازمانهای اطلاعاتی تلاش میکنند که امر پنهانی باقی نماند تا سوءتفاهمهای بیشتری ایجاد نکنند. الان میبینیم که وقتی روسها میخواهند مواضع داعش را مورد هدف قرار بدهند از خبرنگاران دعوت میکنند که از روی ناوهای جنگی روسیه گزارش کنند و نشان دهند که چگونه موشکها از زیردریاییهای روسی مواضع داعش را در حوالی دیرالزور هدف قرار میدهند. این درست که رقبای ما دست بالای رسانهای را دارند و این نگرانی وجود دارد که به فضای ایران هراسی دامن بزنند، منتها باید امیدوار بود که این موضوع بتدریج عادی و عادیتر شود.
از این جهت به نظر تعمدی هست که کمک میکند به ترسیم سیمای دیگر از کشور و به نظر من با تأخیر ولی بدرستی انجام میشود تا ما بتوانیم یک اعتمادسازی کنیم و این حتی میتواند در مورد رزمایشهای دفاعی ایران که در جاهای مختلف برگزار میشود باز تعریف شود. بنابر این نفس سفر مقامات عالی نظامی ایران و ترکیه حرکتی مثبت است که به نوعی با آن فضای ایران هراسی مقابله میکند و انزوا را از بین میبرد. علاوه بر اینکه با توجه به حضور مقامات نظامی، انتظامی و دیپلماتیک در سفر سردار باقری به ترکیه ارتقای سطح روابط دو کشور به نحو بارزی نمود پیدا کرد. اما به لحاظ محتوایی آنچه در تعیین زمان سفر تأثیر گذاشت و توجه رسانهای به آن را تشدید کرد تحولات منطقهای بود،زیرا تحولات اقلیم کردستان عراق، بحث مبارزه با داعش و همین طور تحولات سوریه در دستور کار بود.
** همه پرسی اقلیم کردستان اگر چه از سوی بغداد غیرقانونی اعلام شده بود اما در نهایت به رأی اکثریت ساکنان اقلیم به استقلال منجر شد. پیشبینیتان از رویکرد ایران و ترکیه و همکاری احتمالی آنها در این باره چیست؟
مفروض اصلی این است که ترکیه سیاست عملگرایانهای دارد و به نسبت ما با انعطاف بیشتر و بعضاً چرخشهای قابل توجه در منطقه رفتار کرده است. حال آنکه به هر دلیل سیاست مبتنی بر اصول ایران باعث میشود چرخش قابل توجهی در رفتار سیاست خارجی خود نداشته باشد. اما مرور روابط ترکیه با ایران در سوریه و در مورد اسرائیل، عراق، کردها، روسیه و حتی امریکا و اتحادیه اروپا رویکرد متفاوتی را نشان میدهد. آن اصول خاصی که در سیاست خارجی ایران وجود دارد شاید در ترکیه وجود نداشته باشد و برای همین همیشه تردیدهایی هست که واقعاً ترکیه چقدر قابل اتکا و اطمینان است. اما در مورد مسأله اقلیم کردستان عراق نخستین نکتهای که باید یادمان باشد این است که سیاستهای ترکیه در مورد اقلیم و کلیت عراق بشدت تابع ملاحظات اقتصاد، بخش خصوصی و سیاست خارجی اقتصاد محور ترکیه است. به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که حتی اگر آنکارا بخواهد، بتواند همه مناسبات اقتصادی خودش را با عراق و اقلیم قطع کند. بویژه که اقلیم دروازه ورود به عراق هم است. یعنی شاید قطع رابطه ترکیه با اقلیم برای خود عراق هم مشکل ایجاد کند. این است که دیدیم آقای چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در سفر به اربیل گفت که به هر حال مخالفت کامل ترکیه به این معنی نیست که ما به لحاظ اقتصادی هم بخواهیم همه مراوداتمان را با اقلیم قطع کنیم.
جنس دغدغههای ترکیه در مورد اقلیم با ایران متفاوت است. برای ترکیه این مخالفت مقداری جنبه ایجابی و تهاجمی دارد، زیرا آنها هیچ گاه ولو در شعار از نگاه ویژه به کرکوک و موصل دست نکشیدند. حتی اگر قابلیت اجرای سیاست اعلامی را نداشته باشند ولی ژستشان تهاجمی است و از منظر حفظ منافع خودشان در عراق هم به موضوع نگاه میکنند. اما در مورد ایران مسأله کردستان بما هو استقلال کردستان یک امر سلبی است. یعنی ما از منظر دفع تهدیدی که فکر میکنیم اینجا به اسرائیل دوم تبدیل میشود و پروژه را اسرائیلی محور و امریکا محور میبینیم با اصل موضوع مخالف هستیم. این نگاه در ترکیه کمتر وجود دارد. حال آنکه از بعد مسائل داخلی در ترکیه حساسیتها و دغدغههای به مراتب بیشتری نسبت به مسأله احتمال استقلال اقلیم کردستان عراق وجود دارد.
** اما بر عکس ما واکنشمان شدیدتر است...
اتفاقاً همین است. ترکیه سعی میکند از استقلال احتمالی اقلیم کردستان عراق با ایجاد رقابت، تنش و حتی جنگ بین «پ. ک. ک» و حزب دموکرات کردستان برای دفع تهدید داخلی خودش استفاده کند. یعنی ایجاد و تقویت دوگانه بین اوجالان و بارزانی و حزب بارزانی بتواند بالاتر باشد و گفتمان هویتگرایی «پ. ک. ک» را تحتالشعاع قرار دهد نقطه مطلوبی برای ترکیه است. به لحاظ عملیاتی هم این امر به دفع تهدید نظامی و امنیتی «پ. ک. ک» کمک میکند؛ زیرا به هر حال بخش مهمی از این نیروها در کردستان عراق از قندیل تا مخمور و سنجار مستقر هستند و از این جهت ترکیه به مراتب آسیب پذیرتر است. اپوزیسیون کرد ایرانی که در شمال عراق مستقر است به لحاظ تأثیرگذاری، عِده و عُده و قدرت رسانهای و سیاسی اصلاً قابل مقایسه با اپوزیسیون کرد ترکی که در آنجا مستقر هستند، نیست. اما علت اینکه واکنش ما شدیدتر است به نظر من برمی گردد به اینکه ما مفروض را این گرفتهایم که این پروژه یک پروژه کاملاً امریکایی اسرائیلی است. در این شرایط قابل پیشبینی است که رویکرد ما با امریکا بهعنوان بخش تأثیرگذار نظام بینالملل دیالوگی نداریم با رویکرد ترکیه که این دیالوگ را دارد متفاوت باشد. به هر حال آنجا هم منطقاش منطق چانه زنی و تبادل است، ولی ما با امریکا اساساً چنین نسبتی را تعریف نمیکنیم. به همین خاطر از همان ابتدا سختترین موضع را ما گرفتیم. حتی جور ترکیه را هم داریم میکشیم کاری که باید ترکیه انجام دهد به خاطر اینکه تهدید بیشتری دارد الان به دوش ما افتاده و این مسأله خیلی قابل تأمل است.
** رابطه ایران و ترکیه را در سطح بینالمللی چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر میرسد که کار ویژهای که ما در گذشته نسبت به ترکیه از منظر بینالمللی داشتیم متفاوت بود. ترکیه در سالهای گذشته یک کشور خاورمیانهای نزدیک به اتحادیه اروپا حساب میشد. مراودات قویتری داشت. الان این کارویژه تغییر کرده، تبدیل به چه شده است؟
ترکیه خاورمیانهایتر شده است و از آن قدرت حائلی که بین اروپا و خاورمیانه بود فاصله گرفته است. این نکته رقابتهای ایران و ترکیه را بیشتر کرده است. قبلاً خیلی از مسائل خاورمیانه برای ترکیه بلاموضوع بود و در مقابل ما فعال جدی بودیم. اما الان چون ترکیه ورود پیدا کرده است طبیعتاً بحث رقابتی شده و این در موضوعات بینالمللی مانند موضوع مبارزه با داعش اثرگذار بوده است. مسأله دیگر بر میگردد به موضوع پرونده هستهای و بحث تحریمها که بر روابط ایران و ترکیه سایه میانداخت. خب وقتی ایران در حل و فصل پرونده هستهای مستقیم با قدرتهای اصلی به مذاکره پرداخت جایگاه ترکیه در حد میزبان یکی دو تا از این نشستها تقلیل پیدا کرد و از موضع واسط و میانجی خارج شد. در مورد تحریمها نیز به تبع این طور شد که ایران باید لغو تحریمها را در حوزه دیگری دنبال میکرد، البته در ادامه رفع نسبی تحریمها گشایشهایی هم در سطح دوجانبه برقرار شد.
** منتها با موازنهای مثبت تر...
بله در مجموع آن اتکایی که ایران در مورد این دو پرونده یعنی هستهای و تحریمها به ترکیه داشت کمتر شد. آن انزوایی که تلاش میشد به ایران تحمیل شود و در یک دورهای موجب میشد که نقش ترکیه بالاتر برود، طبیعتاً الان بلاموضوع است.
** چنان که اشاره کردید فضای حاکم بر منطقه بر روابط ایران و ترکیه بیتأثیر نیست. در این شرایط به نظر میرسد که تحولاتی مثلاً در فضای حاکم بر مسأله امارات و عربستان با قطر در جریان است و گویا خط مقدم حمله به دوحه از ریاض به ابوظبی منتقل شده است. چه اتفاقی در حال وقوع است؟
این اتفاقات را باید در یک سطح منطقهای تحلیل کرد. در رقابت و تنش بین عربستان و قطر این بعد منطقهای خیلی برجسته بود. منتها به نظر میآید که عربستان پس از تضمینهایی که از قبال سفر ترامپ به ریاض گرفت الان آرامش خاطر بیشتری در منطقه حس میکند و پیدا کرده است و به همین دلیل بعد از یک دوره تلاطم و تقلای تنش آفرین حالا احساس میکند به یک موقعیت تثبیت شده رسیده است. حل و فصل بحران سوریه اگرچه مطلوب ریاض نبود اما نامطلوب هم نبود. به هر حال از هزینههای سعودی کم کرد.
** برای همین در مورد مذاکرات آستانه سکوت پیشه کرد؟
دقیقاً، یک سکوت توأم با رضا بود و در عمل هم کارشکنی شایان توجهی از سوی ریاض دیده نشد. در مورد عراق هم میبینیم که عربستان یک گام رو به پیش انجام داد. توانست در روندی که از دو سال پیش با افتتاح سفارت عربستان در بغداد آغاز شد حالا با سفرهای مقامهای عالی عراق و حتی با برقراری ارتباط با گروههای شیعه پیش برود. این امر خیلی مثبتی از نظر سعودیها هست که احساس کنند که در عراق در قالب رویه جدید که باز کمهزینهتر و واقع بینانهتر است، میتوانند نقش ایجابی ایفا کنند. در گذشته نقش عربستان در عراق سلبی بود و کمک به ایجاد ثبات سیاسی نمیکرد. اما الان ریاض احساس میکند که میتواند بهصورت ایجابی با دیالوگ با بغداد و گروههای اصلی از کردها و شیعیان منافعش را تضمین کند. در مورد ایران هم همین طور، به هر حال تضمینهای امنیتی که از امریکا گرفته شد و در واقع بازگشت امریکا به قدرت موازنه ساز و مهارکننده ایران در منطقه باعث شد که سعودیها یک آرامش خاطری داشته باشند که ایران را میتوانند مهار شده ببینند. اینها همه باعث می شود که در نهایت بعد از یک دوره تلاطم وضعیت رو به آرامش برود. من فکر میکنم که نگاه جدید به منطقه تا حدودی واقع بینانهتر است. این به معنای آن نیست که عربستان همیشه رو به پیش بوده است، بلکه به معنای آن است که واقعیت بحران سوریه را درک کرده است. آنها دیدند که نمیتوانند به همه اهدافشان برسند، دیدند که پاکستان خیلی قدرت قابل اتکایی نیست. اگرچه بحث ائتلاف عربی در حوزه دیپلماتیک دستاورد قابل توجهی برای سعودیها برای مهار ایران محسوب میشود اما آنها دیدند که به لحاظ مالی و نظامی باید بار را خودشان به دوش بکشند و معلوم هم نیست که چقدر بتوانند. سعودیها در خیلی جاها سعی کردند بر سیادت و راهبری منطقهای خود صحه بزنند. آنها جمع کردن 50کشور مسلمان در ریاض یا ایجاد ناتوی عربی به بهانه جنگ یمن را دستاورد بزرگی میدانستند.
اما شکل رفتار آنها در بحران قطر به آن موقعیت ضربه میزند. تحریم اگرچه به قطر لطمه زد اما به اعتبار عربستان لطمه بیشتری زد. آنها متوجه شدند که اگرچه در تشدید صحنه ایران هراسی موفق هستند اما در صحنه و عمل اتفاق مهمی رخ نمیدهد. ایران در سوریه به بخش مهمی از خواستههایش دست پیدا کرد؛ در عراق همچنان ایران نقش مؤثری دارد، در لبنان هم. اگر عربستان بیش از این با قطر سرشاخ میشد همکاری تهران - دوحه بیشتر میشد چنان که شد.
در مورد ارتباط گرفتن ریاض با مقتدی صدر هم اگرچه هدف جداسازی شیعه عراق از ایران است اما به نوعی پذیرش واقعیت قدرت شیعه هم هست و اذعان و اعتراف به اینکه شیعه بلوکی است که هژمون نیست اما مسلط است. فکر میکنم این متغیر را هم میشود دخالت داد که تغییر قدرت در عربستان به صورت تدریجی در حال انجام شدن است. بنابر این در دل این مسائل است که تغییر رفتار نسبی سعودیها معنا پیدا میکند.
*منبع: روزنامه ایران؛ 1396،7،11
**گروه اطلاع رسانی**1699**2002**انتشاردهنده: فاطمه قنادقرصی
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۲۸۸۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترافیک خارجی در اتاق تجارت
اتاق بازرگانی ایران از فرصت برگزاری ایراناکسپو استفاده کرده و در روزهای گذشته با برپایی نشستهای تجاری، از نمایندگان سایر کشورها میزبانی میکند و تفاهمنامههایی در جهت توسعه همکاریهای تجاری با طرفهای خارجی به امضا رسانده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، ترافیک حضور تجار در پارلمان بخش خصوصی میتواند نشانههای مثبتی برای توسعه روابط با کشورها باشد؛ این موضوع در اظهارات میهمانان خارجی اتاق مشهود است. اما باید برای قضاوت درست منتظر اجرایی شدن تفاهمنامهها بود.
حالوهوای این روزهای اتاق بازرگانی، روزهای برجامی را یادآور میشود، روزهایی که هیاتها باید در نوبت میماندند تا بتوانند با تجار ایرانی دیدار کنند. حال نمایشگاه ایران اکسپو ۲۰۲۴ مورد استقبال هیاتهای تجاری کشورهای مختلف قرار گرفته و همین مساله باعث شده اتاق بازرگانی ایران فرصت داشته باشد با برگزاری نشستها و همایشهای تجاری، بستر لازم برای همکاری بازرگانان و تولیدکنندگان ایرانی با دیگر کشورها را فراهم کند.
در روزهای گذشته، نمایندگان دولتی و بخش خصوصی از کشورهای مختلف مهمان اتاق ایران بودند و در مورد راهکارهای توسعه روابط تجاری، با اعضای پارلمان بخش خصوصی ایران بحث و گفتگو کردند. استقبال از این رویداد را میتوان به معنای علاقهمندی کشورها برای همکاری با ایران دانست و همچنین پتانسیلهای ایران که تاکنون به دلایلی، از جمله تحریمهای بینالمللی، نتوانسته است بهدرستی مورد توجه قرار گیرد.
در جدیدترین دیدارهای انجامشده در پارلمان بخش خصوصی، روز سهشنبه نمایندگان کشورهای افغانستان، آفریقای جنوبی و ازبکستان به اتاق آمدند؛ هر سه کشور اهمیت زیادی در نقشه تجارت ایران دارند و توسعه روابط اقتصادی با این کشورها میتواند به رشد تولید در کشور کمک کند.
توسعه تجارت با همسایه همزبانهمایش تجاری ایران و افغانستان با حضور نایبرئیس اتاق ایران، نایبرئیس اتاق تجارت و سرمایهگذاری افغانستان و جمعی از فعالان اقتصادی دو کشور به میزبانی اتاق ایران برگزار شد.
قدیر قیافه، نایبرئیس اتاق ایران، در این همایش گفت: روابط ایران و افعانستان ابدی است؛ ما زمانی یک ملت بودیم و همواره از تعبیر هموطن درباره افغانستانیها استفاده میکنم. افغانستان طی چند سال اخیر تحولات زیادی را از سر گذرانده است و شرایط حکمرانی جدید را تجربه میکند. با توجه به ثبات بهوجودآمده در این کشور، امیدواریم گامهای توسعه در افعانستان سرعت بیشتری بگیرد.
او افزود: اتاق ایران با درک شرایط حساس اخیر آمادگی دارد برای کمک به توسعه همکاریهای تجاری دو کشور، گامهای موثری را بردارد تا فصل جدیدی از احیای روابط تجاری و اقتصادی با افغانستان با بهرهگیری از ظرفیتهای موجود رقم بخورد.
نایبرئیس اتاق ایران یادآور شد: تبادلات تجاری ایران و افغانستان با توجه به شرایط این کشور در سالهای اخیر با کاهش روبهرو شده؛ اما این تبادلات در یک سال اخیر رو به رشد بوده و به ۲ میلیارد رسیده است و افغانستان در بین ۵ شریک اول صادراتی ایران قرار دارد. این نتیجه توجه حکومت سرپرست افغانستان برای توسعه روابط اقتصادی با کشورهای همسایه بهخصوص با ایران است.
او افزود: بخش خصوصی ایران در زمینه صنعتی، معدنی، نفت، گاز، محصولات کشاورزی، صنایع غذایی، شویندهها، مصالح ساختمانی و فنیومهندسی توانایی قابلتوجهی دارد و آماده همکاری با افغانستان است و در یک سال و نیم گذشته نیز برخی نیازهای افعانستان را رفع کردهایم.
قیافه با بیان اینکه افغانستان در زمینه خشکبار، محصولات زراعی و انواع سنگهای معدنی ظرفیتهای خوبی دارد که برای بازار ایران به عنوان بازار هدف میتواند مورد توجه باشد، افزود: بر سر راه توسعه روابط تجاری موانعی وجود دارد که باید برای رفع آنها چارهاندیشی شود. دولتهای ایران و افغانستان باید به مسائلی مانند کاهش هزینه انتقال ارز، تواففات تجاری، پرهیز از ممنوعیت برخی کالاها که نمونه مشابه آنها وجود دارد، تقویت بازارچههای مرزی، تسهیل تشریفات گمرکی، توسعه حملونقلو و ترانزیت توجه کنند تا گامهای جدی را در توسعه روابط تجاری ایران و افغانستان شاهد باشیم.
در ادامه این همایش تجاری، محمد یونس مهمند، نایبرئیس اتاق تجارت و سرمایهگذاری افغانستان، با بیان اینکه افغانستان ۴۵ سال جنگ را پشت سر گذاشته است و بهتازگی امنیت را تجربه میکند، افزود: در دو سال اخیر، توانایی اقتصادی کشور را رشد دادیم و با احیای مراودات تجاری با همه کشورهای دنیا، صادرات افغانستان را از ۷۰۰ میلیون دلار به ۲ میلیارد دلار رساندیم.
او با بیان اینکه امروز شاهد یک افغانستان امن هستیم، گفت: ما انتظار داریم بخش خصوصی ایران با توجه به فضای جدیدی که در افغانستان شکل گرفته است، برای سرمایهگذاری به کشورمان بیاید. حضور چینیها در افغانستان به مراتب بیشتر از ایرانیهاست و کشور ما به فناوری و تجربه ایران در حوزه تجارت، ترانزیت، دانشبنیان، معدن و ... احتیاج دارد.
مهمند از تشکیل کمیتههای مشترک بین افغانستان و استانهای هممرز با این کشور برای حل مشکل ترانزیت خبر دارد و گفت: نفت، کشاورزی و معدن، از جمله حوزههایی است که ایران میتواند در افغانستان برنامهریزی کند.
در بخش کشاورزی هم با توجه به آب و زمین موجود در کشورمان، به تجربه ایران احتیاج داریم و این یک بستر برای سرمایهگذاری است. در زمینه معدن سالانه ۵۰۰ هزار تن استخراج داریم که زمینه خوبی برای همکاری دو کشور است.
مهمند در ادامه گفت: افغانستان ذخایر دستنخورده زیادی دارد و و به فناوری و تجربه ایران احتیاج دارد و ما اولویت را به کشورهای همسایه و ایران میدهیم. در این رابطه وزارت تجارت افغانستان، بستههای حمایتی را در نظر گرفته است که تجار ایرانی میتوانند برای سرمایهگذرای در کشورمان از مزایای آن بهرهمند شوند. رئیس اتاق مشترک ایران و افغانستان سخنران دیگر این همایش بود.
محمود سیادت به شرایط امروز افغانستان اشاره کرد و گفت: در ۴۵سال گذشته این کشور از جنگ فارغ نبوده است؛ اما در دو سال اخیر با توجه به تسلط دولت مرکزی بر تمام مناطق، این کشور امنیت کامل پیدا کرده و این مساله میتواند دستاوردهای زیادی برای تجارت داشته باشد.
او معدن و کشاورزی افغانستان را از جمله حوزههای قابلتوجه برای سرمایهگذاری بخش خصوصی ایران در افغانستان عنوان کرد و گفت: هر کشوری بهاری برای سرمایهگذاری دارد و بهرغم مخاطرات و مشکلاتی که در مرزها داریم، الان بهار سرمایهگذاری در افغانستان است و این کشور به تکنولوژی و دانش فنی ما نیاز دارد.
سیادت با بیان اینکه توسعه تبادلات تجاری ایران و افغانستان بدون حمایت دولتها ممکن نیست، افزود: باید رویکرد امنیتی و سیاسی ایران و افغانستان به سمت اقتصاد بچربد و به حمایت جدیتر دولت و صندوق ضمانت صادرات نیاز داریم.
ظرفیتهای بریکس برای همکاری با آفریقای جنوبیآفریقای جنوبی دیگر کشوری بود که فعالان بخش خصوصی آن مهمان اتاق ایران بودند. آفریقای جنوبی جزو کشورهایی است که در بریکس عضویت دارد و ایران میتواند از این ظرفیت برای همکاری بیشتر با این کشور استفاده کند؛ همین مساله محور گفتوگوی روسای اتاقهای ایران و آفریقای جنوبی بود. در انتهای نشست، دو طرف تفاهمنامههای توسعه همکاریهای اقتصادی به امضا رساندند.
رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران، در این دیدار گفت: عضویت آفریقا و ایران در بریکس و برخی سازمانهای مهم دیگر، فرصتهای بسیار خوبی برای همکاری در اختیار دو طرف قرار میدهد.
صمد حسنزاده در نشست با رئیس اتاق بازرگانی و صنعت آفریقای جنوبی، ادامه داد: توانمندیهای ایران در حوزههای مختلف از جمله انرژی، برق و الکترونیک، پتروشیمی، داروسازی، خدمات مهندسی، ماشینآلات کشاورزی و معدنی، گردشگری و گردشگری درمانی میتواند زمینه مناسبی برای همکاریهای بیشتر دو کشور باشد.
او افزود: تجار و سرمایهگذاران ایرانی بسیار علاقهمند به سرمایهگذاری در آفریقای جنوبی در حوزههای پتروشیمی، کشاورزی، قطعات صنعتی خودرو و نیروگاه هستند. متقابلا سرمایهگذاران آفریقای جنوبی نیز میتوانند در پروژههای نفت و پتروشیمی، ساختمانسازی، ماشینسازی و مترو مشارکت کنند.
رئیس اتاق ایران با تاکید بر اهمیت بهروز بودن اطلاعات تجاری، گفت: تاکنون ایران و آفریقای جنوبی شناخت خوبی از مزیتها و توانمندیهای یکدیگر نداشتهاند. این وظیفه اتاقهای دو کشور است که با اطلاعرسانی بیشتر و اعزام هیاتهای تجاری این شناخت را ارتقا داده و فرصتهای همکاری را افزایش دهند.
او با اشاره به امضای تفاهمنامه همکاری میان دو اتاق، گفت: اتاق ایران آماده همکاری بیشتر با اتاق آفریقا در همه حوزههاست. برخی مشکلات در مسیر ارتقای روابط ما وجود دارد. از جمله نبود سیستم مبادلات مالی و مشکلاتی در حوزه حملونقل، که امیدوارم اتاقهای دو کشور به رفع این مشکلات کمک کنند.
حسنزاده افزود: پیشنهاد میکنم با امضای این تفاهمنامه و ارتقای روابط دو اتاق و با هدف توسعه ارتباطات اطلاعاتی و همکاریهای دو جانبه، کمیته مشترک ایران و آفریقا تشکیل شود تا زمینهای برای تشکیل اتاق مشترک و اقدامات بعدی توسعهای باشد.
متیو زولو، رئیس اتاق بازرگانی و صنعت آفریقای جنوبی، نیز در این نشست گفت: یکی از استراتژیهای مهم ما مشارکت با سایر کشورها در تجارت است. ما برای افزایش منافع شرکای بینالمللی خود سعی میکنیم از اتاقهای بازرگانی کمک بگیریم.
او افزود: بسیاری از سرمایهگذاران از سرمایهگذاریهای جدید ترس دارند و ما به عنوان اتاق بازرگانی باید موقعیتهای مناسب سرمایهگذاری را معرفی کرده و به آنها اطمینان بدهیم که مشکلی ایجاد نخواهد شد.
رئیس اتاق تجاری مشترک بریکس، با تاکید بر اینکه یکی از مسائل موثر در ارتقای روابط دو کشور عضویت ایران در بریکس است، گفت: امیدوارم اتاق ایران در شورای تجاری بریکس هم وارد شود تا ما بتوانیم تعاملات بیشتری با هم داشته باشیم.
زولو، با اشاره به منافع مشترک تجاری دو کشور، گفت: اولویتهای ما نزدیک کردن بخشهای خصوصی و صنایع کوچک و متوسط دو طرف به یکدیگر است.
او با بیان اینکه آفریقای جنوبی در حوزههای تامین مالی، انرژی، معدن، کشاورزی و گردشگری خواستار همکاریهای مشترک با ایران است، ادامه داد: امضای یادداشت تفاهم همکاری خوب است؛ اما وقتی مفیدتر است که اجرایی شود.
او تاکید کرد: برای اجرایی شدن بندهای این تفاهمنامه نیاز به ایجاد شورای مشترک داریم؛ بنابراین امیدوارم بعد از امضای آن بتوانیم شورای مشترک تجاری تشکیل دهیم که دستکم هر ۶ ماه تشکیل جلسه داده و برای تبادل هیاتهای تجاری و امور دیگر برنامهریزی کند. در پایان این نشست، روسای هر دو اتاق ایران و آفریقای جنوبی با امضای یادداشت تفاهم همکاری، بر موضوعات مختلفی از جمله تبادل هیاتهای تجاری، مبادله اطلاعات تجاری و ارتقای همکاریهای دوجانبه تاکید کردند.
ظرفیت یکمیلیارد دلاری تجارت با ازبکستانمنطقه آسیای میانه از دیگر نقاط هدفگذاری دولت برای توسعه تجارت است. ازبکستان یکی از کشورهای مهم این منطقه محسوب میشود و بازرگانان این کشور استقبال خوبی از مراسم ایران اکسپو ۲۰۲۴ نشان دادند. هیات ۸۰نفری فعالان اقتصادی ازبکستان دیگر مهمانان اتاق بازرگانی ایران بودند. این هیات را سفیر ازبکستان در تهران سرپرستی میکرد. آنچه در همایش تجاری ایران و ازبکستان مورد توجه دو طرف قرار گرفت، تلاش برای تقویت حجم مناسبات بین دو کشور از ۵۰۰ میلیون دلار تا یکمیلیارد دلار در سال بود.
در همین ارتباط نیلوفر اسدی، مدیر اداره آسیا و اقیانوسیه معاونت بینالملل اتاق ایران، با نگاهی به موانع موجود در برابر تجارت و سرمایهگذاری مشترک بین ایران و ازبکستان، به حل مشکلات حملونقل و تشکیل شورایی با حضور نمایندگان دو کشور اشاره کرد.
اسدی انتقال اطلاعات در این حوزه را موضوعی اساسی توصیف کرد و افزود: اتاقها و وزارتخانهها باید سعی کنند اطلاعات اقتصادی را در اختیار فعالان اقتصادی دو طرف قرار دهند.
در ادامه فریدالدین نصریف، سفیر ازبکستان در تهران، گفت: در این دوره از نمایشگاه ایران اکسپو، به دلیل اهمیت موضوع و علاقهمندی بالای فعالان اقتصادی ازبکستان به حضور در بازار ایران، یک هیات ۸۰نفری به سرپرستی معاون اول وزیر انرژی عازم تهران شد و بعد از آن به سایر شهرها سفر میکنند تا از نزدیک توانمندیهای تولیدی و صادراتی ایران را ببینند.
او افزود: مقامات دو کشور روی سرمایهگذاری مشترک متمرکز شدند و برای همین بخش خصوصی دو کشور باید برای تحقق این امر تلاش کند. سال گذشته حجم روابط تجاری ایران و ازبکستان بالغ بر ۵۰۰ میلیون دلار بوده که راضیکننده نیست.
سفیر ازبکستان در تهران با بیان اینکه دولت ازبکستان از هر سرمایهگذاری در این کشور حمایت میکند، گفت: امنیت سرمایهگذاری در ازبکستان تضمین شده است و سرمایهگذاران خارجی میتوانند از خدمات بانکی در این کشور بهره ببرند.
از سویی مناطق صنعتی و تجاری گستردهای در اختیار داریم که هر کدام با شرایط ویژهای سرمایههای جدید را جذب میکنند. سفیر ازبکستان در تهران از نیاز دارویی در این کشور سخن گفت و افزود: زمینه برای صادرات محصولات دارویی از ایران وجود دارد و حتی امکان تاسیس خطوط تولید دارو در ازبکستان مهیاست.
در ادامه موسی آقایی، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ازبکستان، از فراهم نشدن بسترها برای تسهیل رفتوآمد گردشگران دو طرف به کشورهای یکدیگر گفت و تاکید کرد: برای تقویت روابط تجاری باید سعی کنیم زمینه گردشگری بین دو کشور را گسترش دهیم.
این فعال اقتصادی حجم مبادلات بین دو کشور را ۵۰۰ میلیون دلار عنوان کرد و افزود: با توجه به توانمندیهای موجود و علاقه دو طرف به ترویج روابط با هم، باید اذعان داشت که شرایط نامناسب است.