Web Analytics Made Easy - Statcounter

«رمانی با یک طوطی» نوشته آندرس ولوس از نویسندگان روسی‌الاصل و با ترجمه آبتین گلکار ترجمه منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، نشر ماهی به تازگی کتاب «رمانی با یک طوطی» نوشته آندرس ولوس را با ترجمه آبتین گلکار منتشر کرده است.

این مترجم و استاد دانشگاه در گفتگو با مهر درباره این کتاب عنوان کرد: آندری وُلوس نویسنده‌ای است که با وجود آن‌ که روسی‌الاصل است، به علت تولد در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، به مضمون‌های شرقی علاقه دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اولین رمانش «خرم‌آباد» است. خرم‌آباد نامی است که او به شهر دوشنبه داده است. کتابی هم که بیش از همه باعث شهرت او در روسیه شده است، «بازگشت به پنج‌رود» نام دارد که زندگی‌نامه‌ خیالی رودکی است.

وی ادامه داد: این نویسنده در این اثر کل زندگی رودکی و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی زمانه‌ی او را، از یک طرف با استناد به منابع تاریخی و از طرف دیگر با تکیه بر افسانه‌های رایج و تخیل شخصی خودش به تصویر می‌کشد و اثری ارائه می‌دهد که هرچند قابل‌استناد علمی نیست، ولی در ارائه‌ فضایی واقعی از حیات اجتماعی بخارای زمان سامانیان کاملاً قانع‌کننده به نظر می‌رسد. عجیب به نظر می‌رسید که رمانی با چنین موضوع «غیرروسی» مورد توجه طیف وسیعی از خوانندگان قرار بگیرد، ولی این اتفاق افتاد و رمان با استقبال کم‌سابقه‌ای روبه‌رو شد و جایزه‌ی بوکر روسی را در سال ۲۰۱۳ به دست آورد.

گلکار در ادامه با اشاره به کتاب «رمانی با یک طوطی» گفت: حوادث کتاب «رمانی با یک طوطی» ‌در فضای به کلی متفاوتی با «بازگشت به پنج‌رود» رخ می‌دهند. ماجرا در همین روزگار اکنون و در قلب شهر مسکو اتفاق می‌افتد. همان‌گونه که در مقدمه هم آمده است، وُلوس در این کتاب با نثری ساده و روشن به مسئله‌ غلبه‌ نگرش تجاری و سرمایه‌داری بر دانش و فرهنگ می‌پردازد، مشکلی که ظاهراً ابعادی فراگیر و جهانی به خود گرفته است.

این مترجم افزود: این کتاب غیر از این، به موضوعات جالب‌توجه دیگری نیز پرداخته است. نقش و جایگاه شعر و شاعری در جامعه‌ امروز روسیه از جمله مسائلی است که در رمان پیوسته درباره‌اش صحبت می‌شود. همچنین به خوبی نشان داده می‌شود مسئولان و کارمندان سابق نهادهای دولتی و امنیتی امروز چگونه با چهره‌ای به‌ظاهر موجه در جامعه خودی نشان می‌دهند و همچنان اهرم‌های زندگی مملکت را در دست دارند.

به گفته گلکار انتقادهای گاه تندوتیزی هم از حکومت وقت شوروی در گوشه و کنار اثر مشاهده می‌شود و اصولاً در برخی از صفحات احساس می‌شود کتابخانه‌ای را که محل وقوع ماجراست، می‌توان نمادی از کل روسیه دانست و رخدادها را به کل مملکت تعمیم داد.

نشر ماهی این کتاب را با آگاهی و اجازه‌ نویسنده و خرید حق کپی‌رایت آن منتشر کرده است.

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۷۴۲۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود

به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران می‌شود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.

شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثه‌ای کابوس‌ها ورنج‌های گذشته را برای او زنده می‌کند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفته‌اند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار می‌دهند.شخصیت‌های فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان می‌شوند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

با بدنی لرزان و لک‌لک‌کنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولین‌بار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالی‌که عرق از چهره‌ام می‌چکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همه‌جا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعله‌های مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخه‌های درهم تنیده‌ی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخه‌ها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.

کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • سندرم مرموزی که چهره خواننده مشهور را عوض کرد؛ بیماری «سلن دیون» چیست؟
  • رونمایی از کتاب در جستجوی آداب آبادانی در یزد
  • فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر با ترجمه سید مهدی شجاعی به چاپ ششم رسید
  • رونمایی از ترجمه کتاب جنبش علوی، هجرت رضوی به زبان پشتو
  • رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • بیش از ۲ هزار مسؤول برای حضور در نمایشگاه کتاب دعوت شدند
  • فراخوان سی‌ودومین جایزه جهانی کتاب سال منتشر شد
  • رونمایی از کتاب «جنبش علوی، هجرت رضوی» در مشهد
  •  معرفی کتاب های بازار مالی
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه