Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمد گل‌محمدی، رزمنده دوران دفاع مقدس، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، در خصوص خاطرات خود در عملیات والفجر8، عنوان کرد: با پیشنهاد یکی از دوستانم داوطلبانه به جبهه اعزام شدم و این چهارمین اعزام من به جبهه بود. در لشگر نصر بودم و به عنوان غواص در عملیات والفجر8 حضور پیدا کردم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی ادامه داد: قبل از عملیات همه منتظر شنیدن خبر شروع عملیات بودیم. آموزش‌های سختی دیده بودیم و منتظر بودیم که تلاشمان به ثمر برسد. ظهر به ما خبر دادند که لباس‌های غواصی را بپوشید و ما فهمیدیم که زمان عملیات نزدیک است. بچه‌ها همه خوشحال شدند که زحماتشان در تمرین‌ها به نتیجه رسید.گل‌محمدی تصریح کرد: قبل از شروع عملیات نماز خواندیم و رزمندگان شروع به عکس گرفتن کردند من خیلی خوشحال بودم و مانند بقیه برای گرفتن عکس خودم را به رزمندگان رساندم.این رزمنده دوران دفاع مقدس با ذکر خاطره‌ای از یکی از همرزمان خود، اظهار کرد: قبل از عملیات بیشتر درگیری ذهنی من در مورد شهید دادمحمدی بود که هر موقع با او صحبت می‌کردیم از شهادت خود در این عملیات صحبت می‌کرد.ایشان حتی قبل از عملیات از اعضای خانواده و دوستانش خداحافظی کرده بود و هر چه داشت هم به دیگران بخشیده بود و برای شهادت از قبل آمادگی گرفته بود. گل‌محمدی در ادامه عنوان کرد: ما بچه‌های تخریب و اطلاعات عملیات در نقطه‌ای کار می‌کردیم که شهادت خودش را برای ما می‌کشت. کافی بود در مخیله‌مان بگنجد که شهید شویم و بگوییم خدایا آماده‌ایم و سریع به آرزویمان می‌رسیدیم حتی نوع مجروحیتمان هم هر جور خواسته بودیم برآورد می‌شد و شهید دادمحمدی هم چون شهادت می‌خواست این موهبت نصیبش شد.از طریق اساب بازی فروشی امرار معاش می‌کنموی با بیان اینکه در حال حاضر از طریق مغازه اسباب بازی فروشی امرار معاش می‌کند، در جهت معرفی خود، اظهارکرد: در 20 مرداد سال 1346 در مشهد به دنیا آمده‌ام و اولین اعزام من به جبهه در سال 1361 بود که در آن زمان 15 ساله بودم و به عنوان امدادگر به جبهه اعزام شدم. این رزمنده دوران دفاع مقدس به خاطره‌ای از زمان حضور خود در جبهه اشاره کرد و گفت: با یکی از همرزمان که پایشان قطع شد و اکنون در بیمارستان امام رضا(ع) کار می‌کنند برای شناسایی به مهران و تا پشت خط عراقی‌ها رفتیم که آنجا یک چشمه آب بود و تنگراهی که انتهای آن بسته بود. جلویمان دو تپه سنگی بود که اگر از آن عبور می‌کردیم از پشت جبهه عراقی‌ها بیرون می‌آمدیم. وی ادامه داد: تپه اول را عبور کردیم، از تپه دوم که آمدیم بالا، ناگهان متوجه شدیم که یک عراقی بالای سرمان است. سرباز عراقی داد زد: ایرانی و فرار کرد، آن همرزمی که همراهم بود هم داد زد: عراقی و ما هم فرار کردیم. گروه شناسایی نباید درگیر جنگ شود و مأموریت ما فقط جمع‌آوری اطلاعات بود. به ما آموزش داده بودند که درصورت مواجهه با دشمن فرار کنیم چون باید اطلاعات جمع‌آوری شده را از منطقه عملیاتی برای نیروهای خودمان بیاوریم. گل‌محمدی اظهارکرد: چنان با سرعت برگشتیم که مسیر راهی را که هنگام رفتن چهار ساعت پیاده‌روی کرده بودیم، در برگشت نیم ساعته برگشتیم. در بین مرز خودمان و عراقی‌ها که رسیدیم، گیج شدیم که از کدام طرف برویم. در هر دو طرف چراغ سو سو می‌زد. همرزمم گفت بهترین راه این است که روی همین تپه بمانیم تا هوا روشن شود و متوجه شویم کجا هستیم و باید کدام سمت برویم تا به نیروهای خودمان ملحق شویم.این رزمنده در ادامه عنوان کرد: ساعت 3 نصف شب بود. همرزمم یک ساعت سیکو داشت. گفت هر کداممان ده دقیقه کشیک بگذاریم. اولین نفر هم خودش که فرمانده بود کشیک داد. من یک ساعت خوابیدم و در همون یک ساعت با کابوس و سختی خوابیدم که وی من را صدا زد و گفت: بلند شو نوبت تو است. در مدت یک ساعتی که خوابیدم در مورد جنگ با عراقی‌ها دائم توهم داشتم و خواب راحتی نداشتم. کشیک که ایستادم به شدت خوابم می‌آمد. گل‌محمدی بیان کرد: زمان به کندی می‌گذشت. حس کردم که دیگر نمی‌توانم بیدار بمانم. ساعت را حدود شش دقیقه جلو بردم و همرزم خود را بیدار کردم که کشید بدهد و خوابیدم. به اندازه‌ای خسته بودم که تا صبح بیدار نشدم. صبح که بیدار شدیم، دیدم در صد متری بچه‌های خودمان هستیم و به نیروهای خودمان ملحق شدیم.وی افزود: ساعت 2 ظهر بود و سنگر من کنار بهداری بود. همرزمم ساعتش را نگاه می‌کرد و می‌گفت: رادیو را روی پخش بگذارید که اخبار گوش کنیم. گفتیم اخبار هنوز شروع نشده و می‌گفت ساعت من سیکو است و ردخور ندارد که جلو یا عقب برود و ثانیه‌هایش هم دقیق است. الان هم ساعت دقیقا 2 است و باید اخبار شروع شده باشد. هر چی گفتیم ساعت خراب است و شاید ضرب خورده باشد، می‌گفت ساعت من خوب است و ردخور ندارد که تنظیماتش بهم بخورد. بعد از 6 دقیقه اخبار گفت. گفتم، دیدید ساعت شما عقب بود. برگشت و نگاهی به من کرد و گفت هرکی بوده دیشب ساعت را جلو برده و معلوم هست که این کار فقط کار تو است. همه می‌دانستند که فقط من در آن جمع بودم که از این شیطنت‌ها می‌کردم و بقیه بچه‌ها ایثار و گذشت زیادی داشتند.

منبع: ایکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۸۰۷۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آرزوی توتی برای ده‌روسی: سال‌ها در رم بمانی

به گزارش "ورزش سه"، فرانچسکو توتی، اسطوره رم، پیشرفت دانیله ده‌روسی به عنوان سرمربی این تیم را ارزیابی کرده است.

توتی در مصاحبه با کوریره دلو اسپورت در مورد دوست نزدیک و هم تیمی سابق خود صحبت کرد. ده‌روسی از زمستان گذشته به عنوان جانشین ژوزه مورینیو انتخاب شده و رم با حضور این مربی جوان نتایج قابل توجهی کسب کرده است.

ده‌روسی رم را به رده پنجم جدول رده بندی سری A رسانده و آن‌ها با حذف میلان از لیگ اروپا به مرحله نیمه نهایی راه پیدا کرده‌اند تا با بایرلورکوزن مصاف بدهند.

اگر آن‌ها بازی امشب مقابل ناپولی را با با نتیجه موفقیت آمیزی به پایان برسانند با روحیه بالا به سراغ بازی روز پنج شنبه در خانه لورکوزن خواهند رفت که به تازگی قهرمان بوندس‌لیگا شده و طی 46 بازی قبلی شکست نخورده است.

توتی درمورد ده روسی گفت:"امیدوارم دانیله برای مدت طولانی در رم بماند. اول به این دلیل که او لیاقتش را دارد و دوم به این دلیل که او خوب کار خواهد کرد."

آینده رم؟

من همراه او آینده خوبی برای باشگاه متصور هستم، امیدوارم رم به مسابقات مهم مانند لیگ قهرمانان اروپا بازگردد چون شهر و هواداران شایسته آن هستند. دانیله مربی بزرگی است.

دیگر خبرها

  • لشکر پیروز ۲۵ کربلا در جبهه مقاومت درخشیده است
  • آرزوی توتی برای ده‌روسی: سال‌ها در رم بمانی
  • تلاش برای امرار معاش مصداق جهاد با دشمن است
  • تنها «حمل» دارو از طریق سکوی اینترنتی است/ به هیچ وجه «فروش» دارو مطرح نیست
  • ابلاغ دستور العمل حمل و عرضه دارو از طریق (سکو) پلتفرم‌ها و کسب و کار‌های اینترنتی
  • دستور العمل حمل و عرضه دارو از طریق (سکو) پلتفرم‌ها و کسب و کار‌های اینترنتی ابلاغ شد
  • راه اندازی پایگاه هوشمند سرای بازی کودک در مساجد
  • تاثیر اسباب بازی در نبوغ و رشد کودکان
  • ویدئو| نوحه‌خوانی مداح عراقی برای عملیات «وعده صادق»
  • اسباب‌بازی‌های چوبی جایگزینی مناسب برای بازی‌های سرد و بی‌روح + عکس و فیلم