شلیک «رسانه ملی» به «منافع ملی»
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۰۳۴۶۰
قرار است فردا «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا نظر خود را درباره پایبندی ایران به برجام اعلام کند. براساس آنچه وی در روزهای گذشته گفته، ایران را ناقض روح برجام میداند ولی چون نمیتواند برای این ادعای خود و برای اثبات نقض پیکره برجام توسط ایران دلیلی ارائه نماید، درصدد است اظهارنظر در این باره را به کنگره آمریکا محول نماید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، «جمهوری اسلامی» در سرمقاله امروز خود با این مقدمه نوشت: از آنجا که «ترامپ» قابل پیشبینی نیست و تاکنون تناقضات زیادی میان سخنان و اعمال او دیده شده، معلوم نیست فردا چه خواهد کرد. با اینحال، از روزهای گذشته یک موج اعتراض علیه ترامپ به راه افتاده که شامل اعتراض کنندگان داخل آمریکا و خارج از آمریکا به موضع گیری رئیسجمهور آمریکا علیه برجام است. در داخل آمریکا حتی نزدیکترین مسئولان اجرائی و تقنینی و صاحبنظران به خود ترامپ، با نظر او درباره برجام مخالفند و به او توصیه میکنند دست از لجبازی علیه ایران و برجام بردارد. در خارج از آمریکا نیز اتحادیه اروپا، کشورهای عضو ۱+۵ و بسیاری از مسئولان و صاحبنظران با موضعگیری ترامپ علیه برجام مخالفند و خروج آمریکا از برجام را موجب انزوای آمریکا و بیاعتباری این کشور در چشم افکار عمومی جهان میدانند. این مخالفتها به ویژه از آن جهت اهمیت دارد که موضع مخالف ترامپ با هیچیک از واقعیتهای مورد تایید مجامع مرتبط و کشورهای عضو ۱+۵ انطباق ندارد و رئیسجمهور آمریکا به صورت یکجانبه و علیرغم اجماع جهانی درصدد ارتکاب چنین اقدام خلافی است.
مبنای مخالفتها با نظر ترامپ، یکی هشت بار تایید پای بندی ایران به تعهدات برجام توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و دیگری موضع روشن شورای امنیت سازمان ملل در مورد برجام است. این واقعیت آنقدر وضوح دارد که حتی رئیس کمیته سیاسی اتحادیه اروپا با صراحت اعلام کرده برجام پیمانی فراتر از دولت هاست و به عنوان یک سند رسمی مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل است. به همین دلیل، اگر آمریکا به صورت یکجانبه از برجام خارج شود لطمهای به اصل برجام وارد نخواهد شد و تنها اتفاقی که میافتد، روند امور مربوط به برجام به خاطر کارشکنیهای آمریکا با مشکلاتی مواجه شده و دچار کندی میشود اما در هر حال به راه خود ادامه خواهد داد.
در سطح بینالمللی فقط رژیم صهیونیستی است که از موضع ترامپ حمایت میکند و البته بعضی شیوخ مرتجع عرب نیز از این واقعه خوشحالند هر چند موضع روشن و صریحی اتخاذ نکردهاند. ترامپ، دیروز با صراحت اعلام کرد به تعهدات دولت قبل از خود پای بند نیست و چون برجام از تعهدات دولت اوباماست او حاضر نیست به آن پای بند بماند. این روش، از نظر بینالمللی غیرعادی است و به بیاعتبار شدن کشوری که چنین روشی را در پیش بگیرد منجر میشود. به همین جهت است که مخالفتهای زیادی در داخل آمریکا با این قبیل اقدامات ترامپ وجود دارد و عقلای آمریکا به درستی درک میکنند که ادامه این روش بهیچوجه به مصلحت دولت آمریکا نیست.
آنچه اکنون برای ملت ایران در موضوع خروج آمریکا از برجام مهم است این است که عقلای ما نیز با ملاحظه مصالح کشور و ملت در این زمینه سخن بگویند و موضعگیری کنند. عاقلانه و منطقی این است که لبه تیز حملات این روزها به سوی دولت آمریکا و شخص ترامپ باشد که برخلاف تعهدات بینالمللی و برخلاف واقعیتهای مشهود و ملموس درصدد مخالفت با برجام برآمده و در برابر ادامه روند صحیحی که در این زمینه با یک تصمیم مهم بینالمللی درحال انجام است کارشکنی میکند. متاسفانه برخلاف آنچه اقتضای عقل و منطق است و برخلاف آنچه مصالح ملت و کشور و نظام اقتضا میکند، عدهای به جای تاختن به ترامپ و دولت آمریکا، به شدت به دولت جمهوری اسلامی ایران میتازند و به شکلهای مختلف از اینکه آمریکا درصدد کارشکنی در کار برجام است خشنودی خود را ظاهر میکنند! اینان از این واقعیت غافلند که مردم درباره آنها به خاطر این موضعگیری وارونه همان قضاوتی را خواهند داشت که درباره رژیم صهیونیستی و خود ترامپ دارند. ترامپ و صهیونیستها با کارشکنی علیه برجام، ملت ایران را هدف قرار دادهاند و علیه منافع ملی کشور ایران عمل میکنند و این بسیار قابل تامل است که عدهای در داخل ایران با این دشمنان همنوا شدهاند و تیرهائی که در ترکش دارند را به سوی خودیها نشانه میروند و به منافع ملی شلیک میکنند!
در این میان، آنچه موجب تاسف شدید است روش رسانه ملی است که این روزها مسئولین اجرائی کشور را که برای حراست از امنیت ملی و خارج ساختن ایران از تهدید شورای امنیت و نجات دادن مردم از تحریمهای ظالمانه تلاش شبانه روزی کردند و برجام را به ثمر رساندند و تا امروز نیز به تعهدات خود عمل کرده اند، آماج حملات تند قرار میدهد. مسئولان رسانه ملی می دانند که «برجام» تصمیم نظام بوده و حمایت از آن در شرایط کنونی قطعاً منطبق بر منافع ملی و مبارزه با زیاده خواهی آمریکاست. با اینحال جهت گیری رسانه ملی در مورد تخلف رئیسجمهور آمریکا چرا علیه شیطان بزرگ که این روزها تجلی شیطانی را به اوج رسانده نیست و به جای آمریکا مسئولین اجرائی کشور را هدف گرفته است؟ از کاسبان تحریم انتظاری غیر از ابراز خوشحالی به خاطر کارشکنی آمریکا در مورد برجام نیست ولی رسانه ملی که متعلق به ملت و نظام است چرا چنین میکند؟
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۰۳۴۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پولیتیکو: ۳ دولت اخیر آمریکا در مقابل ایران ناکام شدند
خبرنگار نشریه پولیتیکو میگوید: وقتی از یک مقام آمریکایی پرسیدم استراتژی بایدن در قبال ایران چیست، با خنده گفت: من یک پاسخ برای آنها دارم؛ دولت بایدن هیچ استراتژیای در قبال ایران ندارد.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: پولیتیکو به قلم یک اپوزیسیون ایرانی میافزاید: اگر بایدن بخواهد به هرجومرج رو به افزایش در خاورمیانه پایان دهد، باید با یک استراتژی مشخص به میدان بیاید. بیشتر تهدیداتی که متوجه منافع آمریکا است، از جانب ایران است. ایران در آستانه دستیابی به بمب اتم قرار دارد. نیروهای نیابتی آن در حال گسترش اقدامات خود هستند. آنگونه که حمله اخیر به اسرائیل نشان داده، برنامه موشکهای بالستیک ایران در حال تقویت شدن است.
مقامات در واشنگتن بر سر نحوه تعریف کلمه استراتژی اختلافنظر دارند و بسیاری از این کلمه به صورت عمومی استفاده میکنند. من از بسیاری از سیاستگذاران شنیدهام که آنها از نامگذاری برخی اسناد به عنوان استراتژی که در واقع استراتژی نیستند گلایه دارند. این اسناد در واقع بحثهایی انتزاعی هستند که اغلب به چالشهای فوری و مهم سیاست خارجی نمیپردازند. اگر هدف نهائی تلاش شما حل مشکل نباشد، در آن صورت شما استراتژیای برای آن موضوع نخواهید داشت.
بنابراین وقتی مسئولان سیاست خارجی برای توصیف رویکرد بایدن در قبال ایران از کلماتی مانند «مهار»، «تنشزدایی»، «بازدارندگی» و «مدیریت ریسک» استفاده میکنند، برداشت من از این کلمات تنها تاکتیکهای مختلف است نه یک استراتژی مشخص. ایران یک مشکل است اما به نظر نمیرسد که برنامهای منسجم برای حل آن در سر داشته باشد.
در دوران ریاستجمهوری اوباما، دولت میخواست مشکل برنامه هستهای ایران را حل کند. دولت همچنین راهی برای رسیدن به آن هدف داشت و آن بهکارگیری تلفیقی از تحریمها و دیپلماسی بود؛ تلاشی که دولت اوباما از تیم جورج بوش پسر به ارث برده بود. آن استراتژی جواب داد و توافق هستهای ایران متولد شد. بسیاری از ناظران میگویند برجام به اندازه کافی خوب نبود و برخی میپرسند استراتژی واقعی اوباما درباره ایران چه بود؟ برخی او را به تلاش برای ازسرگیری روابط با ایران، به عنوان یک دشمن دیرین آمریکا متهم کردهاند. اوباما امیدوار بود توافق هستهای بتواند منجر به بهبود کلی روابط با ایران شود، اما به نظر من این یک امیدواری بود و نه بخشی از استراتژی.
دونالد ترامپ با به خطر انداختن توافق هستهای استراتژی و امید دولت اوباما را از بین برد. اما از این جهت ترامپ نیز حداقل استراتژی مشخصی برای خود داشت. هدف اعلامی او تغییر رفتار حکومت ایران بود نه خود حکومت. تغییر رفتاری که دولت ترامپ به دنبال آن بود بسیار بنیادین بود، اما در تئوری این درخواست منجر به دنبال کردن سیاست تغییر حکومت شد، نه حل مشکل. تاکتیک ترامپ فشار حداکثری بود، با چاشنی تحریمهای سنگین و دیگر اقدامات تنبیهی. واضح است که این استراتژی جواب نداد. بایدن با هدفگیری نهچندان قاطعانه احیای برجام و یک استراتژی غیر ایدهآل برای دستیابی به این هدف پا به کاخسفید گذاشت. او چند شرط برای این هدف گذاشت، از جمله اصرار بر اینکه ایران باید موافقت کند که در آینده بر سر یک توافق سختگیرانهتر و بلندمدتتر مذاکره نماید. دولت او چنان دیرهنگام به پای میز مذاکره برگشت که تلاش برای احیای برجام حتی قبل از روی کار آمدن یک دولت تندرو در تهران به دلیل درخواستهای طرف آمریکایی سرنوشت نامعلومی پیدا کرده بود.
از وقتی که تلاشها برای احیای برجام به در بسته خورد، تیم بایدن تصمیم گرفت به برخی پیروزیهای کوچک که میتوانست در مواجهه با ایران کسب کند بسنده نماید. آنها چند آمریکایی زندانی را به خانه برگرداندند هرچند که در قبال آن مجبور به پرداخت رقم قابلتوجهی وجه نقد شدند. آنها همچنین از طریق ابزارهای تکنولوژیک به حمایت از جنبش اعتراضی در ایران پرداختند.
دولت بایدن همچنان تحریمهای دولت ترامپ علیه ایران را حفظ کرده است. اما از آنجایی که اجرای این تحریمها را محدود کرده یا به دلایلی خارج از کنترل واشنگتن این تحریمها به اندازه کافی به ایران فشار نیاوردهاند، تغییری در رفتار حکومت ایران بروز نکرده است. در حال حاضر صادرات نفت ایران افزایش یافته است. احتمالا دولت بایدن به این نتیجه رسیده که هیچ راه واقعبینانه و مستقیم برای «حل» مشکل ایران وجود ندارد. تردیدی نیست که این یک مشکل دشوار است. دیگر این است که روسیه و چین که زمانی درخصوص ایران با آمریکا همکاری میکردند اکنون به دلیل تنشهایی که خود با واشنگتن دارند در حال کمک به تهران برای دورزدن تحریمها هستند. دولت بایدن حتی پس از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، همچنان به پیگیری چشمانداز بزرگتر خود یعنی «یکپارچگی منطقهای» برای خاورمیانه ادامه میدهند. مشکلی که دولت بایدن به دنبال حل آن است، شکاف و اختلاف بین اسرائیل و دولتهای عربی است. آمریکا امیدوار است شاهد برقراری روابط دیپلماتیک میان اسرائیل و عربستان باشد.