ضرورت توانمندسازی نسل سوم و چهارم انقلاب
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۰۶۱۹۷
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: تمامی موسسات پژوهشی و راهبردی کشور باید زمینه تربیت و توانمندسازی نسل های سوم و چهارم انقلاب را آماده کنند.
به گزارش قدس آنلاین، محسن رضایی در نشست خبری «پروژه ملی توسعه و توانمندسازی یکهزار مدیر خط مشی گذار بخش عمومی» با اشاره به اهداف شکل گیری انقلاب اسلامی اظهار داشت: هدف ملت ایران در پیاده سازی انقلاب اسلامی تنها براندازی رژیم شاهنشاهی نبوده بلکه هدف بلندمدت این قیام، احیای شکوه تمدن ایران بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه این آرمان بزرگ برای ساختن ایران با عظمت، نیاز به یک جهاد و تلاش بزرگ داشته است، ادامه داد: در ۴۰ سال اخیر برای این جنبش ایجاد شده گام های بلندی برداشته ایم و تا رسیدن به گام نهایی نیز، باید موانع پیش رو را برداریم.
رضایی با اشاره به اینکه از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون گام های بلندی در حوزه های مختلفی از جمله امنیت، سیاست و دفاع برداشته شده و پیشرفتهای معجزه سازی نیز داشته ایم، گفت: اما در برخی ابعاد از جمله اقتصاد، فرهنگ، علم و فناوری، نظام شهری و اجتماعی و به طور کلی تمدن سازی همچنان در ابتدای راه هستیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه امروز موانع اصلی در این موارد دیده می شود افزود: در حوزه فناوریها عقب هستیم و مدیریت اقتصادی و فرهنگی مان و به طور کل نظام شهری مان ضعیف است.
وی اضافه کرد: اینکه بتوانیم در سالهای آینده این مشکلات را حل کنیم نیاز به جهاد توانمندسازی داریم و بدون آن در عبور از مشکلات با معضل جدی روبرو خواهیم شد.
رضایی با اشاره به اینکه در دانشگاه انقلاب و دفاع مقدس صدها هزار نیروی انسانی تربیت شده اند، اظهار داشت: نسل اول و دوم انقلاب که در دانشگاه انقلاب و دفاع مقدس تربیت شده اند، بزرگترین سرمایه فتح قله های سیاست، امنیت و دفاع کشور هستند. براین اساس است که ایران قدرت اول منطقه در این زمینه ها است.
وی ادامه داد: به دلیل عدم آماده سازی نسل سوم و چهارم انقلاب، امروز شاهد وجود مشکل در حوزه صنعت، علم، فناوری و شهرسازی هستیم. براین اساس هدف این است که این ۲ نسل را برای عبور از این مشکلات آماده کنیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید براینکه در این فضا نیاز به حضور رهبران تغییر با رویکرد دانایی، آگاهی و شجاعت داریم، گفت: بدون حضور این رهبران نمی توان از این مسیر عبور کرد. باید بتوانیم با تکیه بر این پتانسیل، از موانع تصنعی مانند تحریم های اقتصادی و موانع تاریخی که استکبار بر سر راه ما قرار داده، به راحتی عبور کنیم.
رضایی با بیان اینکه بدون نسل ۳ و ۴ انقلاب، نمی توان هدفگذاری بزرگی در این عرصه صورت داد، افزود: عبور از مشکلات با شکل دهی اعتماد به نفس به این نسل و کسب دانایی اثربخش امکان پذیر است. متاسفانه هم اکنون ما در کشور برای دانشجویان و نخبگان هزینه می کنیم اما به دلیل کمبود موارد مطرح شده، کشورهای دیگر از دانشجویان و نخبگان ما استفاده می کنند.
وی برگزاری دوره های توانمندسازی مدیران خط مشی گذار را برای رفع خلاهای دانشی و تربیتی کشور و ارتباط با نیازهای جامعه الزامی عنوان کرد و گفت: یکی از دلایل گسترش فساد در کشور این است که مشاوره خط مشی گذار در مجموعه های نظام دیده نمی شود تا بتوان از این طریق جلوی فساد را گرفت.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام پیشنهاد کرد که همه موسسات پژوهشی و راهبردی در زمینه تربیت نسل های سوم و چهارم انقلاب آماده شوند و برای شکل گیری این هدف برنامه ریزی کنند.
رضایی همچنین توصیه کرد که دانش و مهارتها و تخصص های موجود به درستی به مدیران منتقل شود تا شاهد گسست مهارتی میان نسل ها نباشیم.
وی گفت: در همین حال مراکز علمی پژوهشی برگزارکننده دوره های تربیت نیروی انسانی نباید از صفر هزینه هایی که برای نسل اول و دوم شده را برای نسل سوم و چهارم نیز بپردازند. بلکه باید بر انتقال دانش و تجارب دیگر استفاده کرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با تاکید براینکه در نسل اول و دوم انقلاب دانش بزرگی دیده می شود، خاطرنشان کرد: اقداماتی که در سوریه و لبنان دنبال می شود، حضور نظامی نبوده بلکه انتقال تجربه است. اینکه گفته می شود ایران پول فراوان به این کشورها می دهد و سلاح زیاد می فرستد دروغی بیش نیست.
وی با طرح این سوال که در دفاع مقدس دارای چه امکانات و تسلیحاتی بوده ایم، گفت: سرمایه انسانی و معنوی ما به مراتب بالاتر از سرمایه مادی است و ما این سرمایه را به لبنان، سوریه و عراق صادر کرده ایم.
رضایی با تاکید بر لزوم داشتن خلاقیت و نوآوری در زمینه مهارت دانشی، خلق نوآوری و متدولوژی خلاقیت، گفت: اگر در انقلاب و دفاع مقدس عنصر خلاقیت را نداشتیم، نمی توانستیم کاری انجام دهیم. براین اساس معتقدیم که این دو نسل جدید انقلاب نیز باید به خلاقیت روی بیاورند و این دو نسل آماده پذیرفتن این آینده هستند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به اقداماتی که از سوی دبیرخانه این مجمع برای آماده سازی و تربیت نیروی انسانی خلاق، صورت گرفته است، یادآور شد: این دبیرخانه از ۸ سال پیش اقداماتی در این خصوص انجام داد که برای مثال می توان به مشارکت در پژوهشکده سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه شریف، مشارکت در پژوهشکده آینده پژوهشی دانشگاه علوم تحقیقات و دوره تربیت مدیران دانشگاه علمی کاربردی اشاره کرد.
وی بر نقش نظارتی مجمع تشخیص مصلحت نظام بر عملکرد دستگاهها در سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه و سیاستهای علم و فناوری کشور با تکیه بر راه اندازی و حمایت از شرکتهای دانش بنیان تاکید کرد.
منبع: خبرگزاری مهرمنبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۰۶۱۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرجام گروه فرقان با پشیمانی و خسران
یکی از گروههای منحط که در ابتدای پیروزی انقلاب بر اساس خط اعتقادی منحرف خود و برداشتهای اشتباه و ناصواب از اسلام و قرآن، ترور و به شهادت رساندن مقامات سیاسی و نظامی وفادار و دلسوز نظام را در دستور کار خود قرار داده بود؛ گروه فرقان بود.
یکی از مقامات نظامی و متعهد به نظام که توسط این گروه، ترور و به شهادت رسید؛ سپهبد شهید؛ محمد ولی قرنی بود.
محمدولی قرنی در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۰۹، وارد د دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۳۶، به اتهام توطئه برای سرنگونی پهلوی دوم دستگیر و به اخراج از ارتش و زندان محکوم گردید.
با پیروزی انقلاب اسلامی، قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش شد و در مقابله با آشوبهای کردستان ایفای نقش کرد. وی در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، به دست چند تن از اعضای گروهک فرقان بهشدت مجروح شد و به شهادت رسید.
اما روایت سرلشکر پاسدار محسن رضایی؛ رئیس وقت سازمان اطلاعات سپاه از اعتقادات این گروه و فعالیتهای آنها و همچنین نحوه شناسایی، دستگیری و بازجویی و اعترافات آنان، روایتی جالب و در عین حال عبرتآموز است:
یکی دو ماه از انقلاب نگذشته بود. دولت موقت انسجام لازم را نداشت و نهادهای امنیتی هم در کشور شکل نگرفته بود. در کشور، احساسات و شور انقلابی جریان داشت و سلاح بسیار زیادی در دست مردم بود. ساختار اداری قبلی بهکلی نابودشده و نهادها و سازمانهای جدید هم در حال تأسیس بودند.
در چنین وضعیتی، گروه فرقان با رهبری یک طلبه جوان به نام اکبر گودرزی شکل گرفت. اعضای این گروه قصد داشتند که عده زیادی از روحانیون مبارز و سران نظام را ترور کنند.
آن موقع، مسئولان نظام محافظ و نگهبان نداشتند و هرکسی بهراحتی میتوانست آنها را ترور کند، چون خبری از پلیس و امنیت نبود. بعلاوه گروه فرقان یک گروه جوان و ناشناخته بود و برعکس گروههای دیگر مانند مجاهدین خلق یا حزب موتلفه اسلامی، تقریباً هیچ شناختی از آن وجود نداشت.
اعضای این گروه جوانهایی مذهبی، اما احساساتی بودند که با برداشت سطحی از قرآن و نهجالبلاغه برای بیشتر مفاهیم دینی، مصادیق عینی ساخته و با یک برنامه حسابشده به دنبال ترور برخی از مسئولان و چهرههای انقلابی بودند.
آنها کار بسیار خطرناکی را شروع کرده و عدهای از متدینترین، انقلابیترین و وفادارترین نیروهای انقلاب و امام را نشانه گرفته بودند.
در مرحله اول، امثال محمدولی قرنی، آیتالله مطهری، دکتر محمد مفتح، مهدی عراقی و پسرش محمد حسام را شهید و به جان خیلیهای دیگر مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیتالله خامنهای سوءقصد کردند که ناموفق بودند.
گروه فرقان عده زیادی از افراد را نشانه گرفته بود تا شهید کند. اگر فرصت مییافت، احتمالاً ده تا پانزده نفر دیگر از سران نظام را شهید میکرد. البته بخش عمدهای از این اطلاعات، بعد از دستگیری آنها به دست ما رسید.
در واقع، ما با جریان ناشناختهای مواجه بودیم که با اتکای به آیات قرآن و شعارهای اعتقادی و ظاهر اسلامی، نزدیکترین افراد به حضرت امام را هدف قرار داده بود.
نفوذ در درون گروه
یک روز مرتضی الویری یک نفر را به من معرفی کرد که بهنوعی با گروه فرقان ارتباط پیداکرده بود. من این فرد را به آقای رمضانی و دکتر محمدی معرفی کردم و او نفر اصلی برای نفوذ در تشکیلات فرقان شد.
آن فرد به ما خبر داد که یکی از نیروهای کادر فرقان در جستوجوی خانهای برای اجاره است. ما از این فرصت استفاده کردیم و خانه دو طبقهای در نزدیکی بیت حضرت امام اجاره کردیم. در طبقه اول آن، یکی از برادران پاسدار به نام آقای قایقران را با خانوادهاش قرار دادیم تا از نزدیک مراقب اوضاع باشد و طبقه دوم را از طریق عامل نفوذی خود به کادر فرقان پیشنهاد دادیم.
خوشبختانه آن فرد آمد و در طبقه دوم مستقر شد. ما به کمک دوستانمان در اداره دوم ارتش، در همه جای آن خانه میکروفون کار گذاشته بودیم و گفتوگوی افراد و جلسههای گروه فرقان را شنود میکردیم. از خلال شنودها اطلاعات خوبی به دست آوردیم. تیم تعقیب و مراقبت ما هم فعال شد و ما با تعقیب افرادی که به آن خانه تردد داشتند، اطلاعات خود را درباره فرقان تکمیل کردیم.
متأسفانه شهادت دکتر مفتح کار را برای ما سخت کرد. ما نمیدانستیم خانههای تیمی فرقان را که شناسایی کرده بودیم، بزنیم یا نه و اگر به این خانهها حمله کنیم، آیا موفق خواهیم شد تا از ترور افراد دیگر به دست عوامل فرقان جلوگیری کنیم یا اینکه احتمال دارد اعضای فرقان هوشیار شوند و از دسترس ما خارج شوند؟ این تردید تا دیماه سال ۵۸ که همه خانههای تیمی گروه فرقان را شناسایی و به آنها حمله کردیم، بین دوستان ما مطرح بود.
دستگیری و بازجویی اعضای گروه
بعد از شهادت شهید مفتح در آذر ۵۸ به نتیجه رسیدیم که به هر طریق ممکن، حمله به خانههای تیمی گروه فرقان را شروع کنیم. بر همین اساس، به یازده خانه تیمی حمله کردیم که در نتیجه آن، نزدیک به پنجاه نفر از اعضای فرقان دستگیر شدند.
آقای گودرزی (رئیس گروه) برخلاف تصور، در ۴۸ ساعت اول اعتراف کرد و اطلاعات زیادی در اختیار ما گذاشت. من از دوستان سؤال کردم: شما چطور اینهمه اطلاعات را از ایشان گرفتید؟ آیا او را کتک زدید؟ گفتند: نه ما حتی یک سیلی هم به او نزدیم.
دوستان ما فقط کار اطلاعاتی صرف نمیکردند، چون میدانستند که این گروه، اعتقادی است. ازیکطرف، با اعضای گروه فرقان مباحثه اعتقادی داشتیم و در وهله اول، بطلان عقایدشان را ثابت میکردیم. هنگامیکه آنها از درون متزلزل میشدند، شروع به حرف زدن میکردند.
بنابراین، مهمترین ابزار ما، اثبات بطلان اعتقادات آنها بود که برایشان بسیار سخت بود و از اینکه میدیدند همه اعتقادات آنها پوچ بوده، عذاب میکشیدند.
حادثه فرقان یکی از عبرتهای تاریخ انقلاب است. افرادی متدین، نمازخوان، نماز شب خوان و دائم روزهدار با شعار اسلام آمدند و بهترین آدمهای متدین انقلاب را به شهادت رساندند. اما با کار فرهنگی که روی آنها شد، بهشدت عوض شدند، تغییر کردند و فهمیدند که اشتباه بزرگی کردهاند، طوری که تا نزدیکی چوبه دار، دغدغه این را داشتند که آیا خدای متعال توبه آنها را پذیرفته یا نه؟
آنها حتی پدر و مادر و خواهران و برادران خود را توجیه کرده بودند که اشتباه کردهاند. به آنها گفته بودند که برای ما دعا کنید تا خدا توبه ما را بپذیرد.
اگر این حادثه، هرسال یکبار به جوانان ایران یادآوری شود و بهعنوان یک پند جلوی چشمانشان باشد، گزاف نخواهد بود.
منبع: ایسنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی