هزینه خانوارها بیش از درآمد ماهیانه آنهاست!
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۴۵۱۱۶
صراط: مردم از خود میپرسند با وجود این همه امکانات و منابع، چه چیزی مانع خدمترسانی دولت شده است!؟ چه مانعی درکار است که دولت نمیتواند برای خیل عظیم بیکاران، شغلی دست و پا کند و قفل رکود را بگشاید!؟ چرا نه تنها وضع معیشتی مردم بهتر نشده، بلکه قدرت خرید خانوادهها کاهش یافته و به اصطلاح دخل و خرج آنها با هم نمیخواند!؟
به گزارش جهان نيوز؛ روزنامه اعتماد در گزارشی اقتصادی نوشت:
«مقایسه وضعیت بودجه خانوار نشان میدهد در پنج سال گذشته همواره هزینه خانوارها بیش از درآمد ماهیانه آنها بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفتنی است روحانی در سال ۹۲ در دوران تبلیغات انتخاباتی وعده داد «دولت تدبیر و امید به دنبال این است که آنچنان مردم را از درآمد سرشار کنند که اصلاً به یارانه ۴۵ هزار تومانی نیازی نداشته باشند و به جای اینکه مردم دست به سوی دولت دراز کنند، دولت دست به سوی مردم دراز کند».بر اساس آمار رسمی منتشر شده از سوی بانک مرکزی، بدهی دولت به بانک مرکزی که در آغاز دولت یازدهم به ۱۱۰ هزار میلیارد تومان در پایان سال ۱۳۹۲ رسیده بود، اکنون بیش از دو برابر شده است! یعنی بدهی ۱۱۰ هزار میلیارد تومانی دولت به بانکها در سال ۹۲ اکنون به ۲۱۰ هزار میلیارد تومان رسیده است!
مردم از خود میپرسند با وجود این همه امکانات و منابع، چه چیزی مانع خدمترسانی دولت شده است!؟ چه مانعی درکار است که دولت نمیتواند برای خیل عظیم بیکاران، شغلی دست و پا کند و قفل رکود را بگشاید!؟ چرا نه تنها وضع معیشتی مردم بهتر نشده، بلکه قدرت خرید خانوادهها کاهش یافته و به اصطلاح دخل و خرج آنها با هم نمیخواند!؟
آقای روحانی در یکی از اظهارات خود تاکید کرده بود که «بانکهای ما در سال ۱۳۹۵، ۴۳ درصد بیشتر از سال قبل به مردم تسهیلات دادند که این رقم خوبی است. آنها ۴۳۰ هزار میلیارد تومان به مردم تسهیلات دادند» اما پای درد دل هر تولیدکننده ورشکستهای که مینشینیم، از فقدان نقدینگی ناله دارد! چه خوب است معلوم شود دریافت کنندگان این حجم تسهیلات بانکی (که معادل یک سوم نقدینگی کشور است) چه کسانی هستند!؟ وقتی حدود یکصد هزار میلیارد تومان معوقات بانکی در اختیار کمتر از ۲۰۰ نفر است، آیا نمیتوان احتمال داد که سهم مردم از تسهیلات، بازهم به جیب همانها و دیگر گردنهگیران رفته است!؟
منبع: صراط نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۴۵۱۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای آموزش و پرورشی که سرپا نیست
مجتبی مرادی؛ حکومتها اگر بتوانند از سلاح و موشک و بمب دست بردارند، از آموزش و پرورش نمیتوانند صرفنظر کنند، چون ایدهها، الگوها و مدلهایی از کمونیستیترین وضع تا سکولاریسم و لیبرال دموکراسی و اسلام دارند که با قوای نظامی امکان نهادینهکردنِ آنها وجود ندارد، پس ناگزیرند روی قوای ذهنی کار کنند تا نظام حکومتی و بلکه اجتماعیشان از هم نپاشد و نسلهای بعدی همچنان به نظم مطلوب و برساختهی حکومت پایبند باشند. از همین روست که گزینهی آموزش اجباری در بسیاری از ممالک هست، حال آن که سربازی اجباری نیست.
انصاف این است که جمهوری اسلامی ایران اصلِ سیِ قانونِ اساسیاش را که رایگان بودنِ آموزش و پرورش است مراعات کرده، به علاوه تغییرات پیدرپی نظامِ آموزشی، فارغ از آثار و نتایجش، خود گواه دیگری بر اهمیتِ آن و دغدغهی نظام است.
امروز دیگر با یک حسابِ سرانگشتی معلوم میشود که دخل و خرج این سازمان عریض و طویل با هم نمیخواند و فقط با تقسیم رقمِ بودجه بر کارکنانش مشخص میشود هشتاش گروِ نه است. هزینهی مدرسهسازی و نگهداری ساختمانها و مراکزِ آموزشی خود قوز بالا قوز است. تجهیز مدارس به ضروریات روز گاهی به خیالبافی میماند وقتی هنوز مدارسِ کپری داریم.
اگر تحریمها برداشته شود و نفتِ ۱۵۰ دلاری بفروشند و دستِ دولت و حاکمیت پر باشد، میتواند به آزمون و خطاهایِ آموزشی پرورشی ادامه دهد که به احتمالِ زیاد کمترین عوارضِ آن حیف و میلِ بیتالمال خواهد بود، همین الان آمارهای رسمی از افتِ شدیدِ تحصیلی و عدمِ رغبت در دانشآموز و احتمالا معلم حکایت دارد.
دو چیز ثابت است:
۱. نظام در زمینهی آموزش و پرورش دغدغه دارد.
۲. به هیچ وجه آن را رها نمیکند.
دو چیز روشن است:
۱. آموزش و پرورش اگرچه نمرده است، اما سرپا هم نیست.
۲. آموزش مثل هر امر دیگری متناسب با عصر و زمانهاش تغییر میکند و ابعاد و وجوهِ تازهای مییابد.
پیشنهادها:
۱. آموزش مقطع ابتدایی اجباری شود، هزینههای آن تمام و کمال به عهدهی دولت باشد.
۲. نصفِ هزینهی تحصیل در مقطع راهنمایی از خانوادهها گرفته شود و نصفِ دیگر را دولت تأمین کند.
۳. هفتاد درصد هزینهی تحصیل در مقطع متوسطه را والدین و سی درصد دیگر را دولت بپردازد.
۴. نظامِ تربیتمعلم، مثلِ دانشسراها، بعد از مقطع راهنمایی با جدیت احیا و فعال شود.
۵. دانشآموزان پس از پایانِ مقطع راهنمایی و با نظارت دولت جذبِ کارگاهها، کارخانهها و مراکزِ تولیدی شوند تا هم ضمن کارآموزی و کارورزی پس از چهار سال نیروی تخصصی کار آماده باشد. بیمه و حقوق حداقلی هم ضروری است.
۶. معافیتها و مشوقهای مالیاتی و سرمایهگذاری برای بخش خصوصی در نظر گرفته شود تا به تدریج و در حالت ایدهآل نیمی از امر آموزش را عهدهدار شود. مدارسِ خصوصی یکی از مهمترین ابزارهای ارتقای آموزش و کاستنِ از بار دولت است.
۷. با فعال شدن بخشِ خصوصی ماجرایی تحتِ عنوان خیرین مدرسهساز و ساختمانسازیهای بیهوده متوقف شده، کمکهای داوطلبانهی مردمی مستقیما به خزانهی آن برسد.
۸. مدرکگرایی که آفت و ضد ارزش است برچیده شده، دانشگاههای دولتی به حداقل ممکن برسد (مثلا حداکثر بیست دانشگاه) و بقیهی آموزش عالی به بخش خصوصی سپرده شود تا افراد با هزینهی شخصی و در صورت تمایل در آن مراکز ادامه تحصیل دهند.