Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - انديشکده آمريکايي نوشت: چگونه ترامپ پايبندي ايران را محکوم مي‌کند در جايي که وزارت خارجه، وزارت دفاع، و سرويس‌هاي اطلاعاتي آمريکا -متفق‌القول- به پايبندي ايراني‌ها به توافق هسته‌اي اعتراف کرده‌اند؟
سرويس جهان مشرق- «دانلد ترامپ» -رييس جمهور آمريکا- ساعاتي پيش، رسما موضع خود در قبال برجام را آشکار کرد و مسئله تصميم‌گيري در مورد رفتار آتي آمريکا با اين توافق بين‌المللي مورد تاييد سازمان ملل و همه امضاکنندگان را بر گردن کنگره آمريکا نهاد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

انديشکده‌هاي مطرح آمريکايي، به بررسي و تحليل موضع اخير وي مبني بر عدم تاييد پايبندي ايران به برجام و تبعات آن براي آمريکا پرداختند. گزارش حاضر، به ديدگاه اين انديشکده‌ها مي‌پردازد.
انديشکده Crisis Group
انديشکده Crisis Group در مطلب خود، بر لزوم حفظ برجام به رغم عدم‌تصديق تعهد ايران به آن از سوي رييس جمهور آمريکا تاکيد نموده و اينگونه عنوان کرد: موضوع ترامپ در روز 13 اکتبر، در بهترين حالت، ما را در عدم اطمينان و عدم‌قطعيت رويکرد و رفتار آمريکا نسبت به ايران فرو مي‌برد و در بدترين حالت هم، پتانسيل مواجهه نظامي دو کشور را بسيار بالا مي‌برد.
سرنوشت توافق هسته‌اي به طور طبيعي در گروي رفتار طرفين است و حقيقتا رفتار حرفه‌اي و صبرپيشگي ايران و عدم نقض توافق از سوي اين کشور، مانع اصلي هر گونه تصادم نظامي بين دو کشور بوده است. حالا در اين فضا که هيچگونه حرکت تحريک‌کننده‌اي در راستاي توافق هسته‌اي از ايران شاهد نبوده‌ايم، اروپا همچنان که طي چند روز اخير محکم از آن دفاع کرده، بايد در ادامه مسير قد برافراشته و در مقابل قلدرمآبي ترامپ سينه علم کند. به کنگره نگاه کنيد: خود را درگير دامي که ترامپ نادانسته براي خود آمريکايي‌ها گسترده، نکرده و به اميد مذاکره دوباره با ايران و چانه‌زني بيشتر، زير بار اصرار رييس جمهور براي اعمال تحريم‌ها عليه اين کشور نرفته است.

وضع مشخص است؛ ايران به تعهدات خود پايبند بوده و اين را نه يک مرتبه -که چندين مرتبه- آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي که مورد وثوق و تاييد سازمان ملل و همچنين امضاءکنندگان توافق که آمريکا هم در ميان آنهاست، اعلام کرده است. وانگهي، ايران به دقيق‌ترين بازرسي‌هاي تاريخ مسئله هسته‌اي که اکنون از سوي بازرسان آژانس در جريان است، تن داده است. چگونه ترامپ پايبندي ايران را محکوم مي‌کند در جايي که وزارت خارجه، وزارت دفاع، و سرويس‌هاي اطلاعاتي آمريکا -متفق‌القول- به پايبندي ايراني‌ها به توافق هسته‌اي اعتراف کرده‌اند؟ آيا اين در لجبازي با کنگره است که اعمال تحريم جديد عليه ايران را مسبب بدتر شدن اوضاع مي‌داند؟
ترامپ، با اتخاذ موضع جديد خود، به چند خواسته رسيد. اول اينکه، مخالفت جريان خود با توافق هسته‌اي را رسمي و دائمي کرد. دوم، تصميم‌گيري در مورد توافق‌هسته‌اي را به گردن کنگره انداخت و به زعم‌اش، خود را از مصيبت تصديق هر سه ماه يکبار تعهد ايران رهانيد؛ چيزي که درست بر خلاف اعتقادش بود. سوم، شک‌ها را به جان کنگره انداخت به اميد اين که خود کنگره با دستان‌اش به عمر برجام پايان بدهد؛ او مي‌دانست که دولت وي حمايت اروپايي‌ها را ندارد و در موضوع توافق هسته‌اي بسيار منزوي شده است. لذا، به طور منطقي توان لغو توافق را ندارد. اما با اين حرکت خواسته که بار بر دوش کنگره بيافتد و فشار از سوي وي بر کنگره اعمال شود. کنگره نيز تا 14 دسامبر مهلت دارد تا در مورد رويکرد آمريکا در مورد توافق هسته‌اي تصميم‌گيري کند.

کنگره هم نيک مي‌داند که هر گونه لغو توافق و يا اعمال تحريم در چارچوب برجام آن هم بابت يک تصور و خيال، قويا از سوي ديگر امضاکنندگان توافق، محکوم مي‌گردد. لذا، هر گونه اقدام اينگونه که صراحتا نقض توافق است، بعيد به نظر مي‌رسد. اما پيام ترامپ به ديگر امضاکنندگان برجام مشخص است: «يا همراه با من با توافق مخالفت کنيد و يا من به تنهايي اين کار را مي‌کنم». او، نسبت به کنگره هم همين رويکرد را دارد. کمااينکه تهديد کرده که اگر کنگره تحريمي بر عليه ايران وضع نکند، او يک تنه اقدام به لغو برجام خواهد کرد. ترامپ، صراحتا خواستار تغيير برخي از بندها نظير محدوديت‌هاي 10 الي 25 ساله براي برخي از موارد شده است. چرا که آنها را کافي نمي‌داند.
ايده مذاکره دوباره بيشتر يک توهم است. ايران، رسما اعلام کرده که يک توافق بين‌المللي مورد وثوق سازمان ملل را دوباره به مذاکره نخواهد گذاشت و البته اين منطقي است. همچنين تهديد کرده که در صورت تخطي آمريکا از متن و روح توافق، رويکرد ديگري در پيش خواهد گرفت. حتي اگر مذاکره دوباره‌اي هم وجود داشت، تهران ممکن بود در مقابله با آمريکا خواسته‌هايي را اضافه کند که اين بار خود آمريکا در دام گرفتاري بيافتد. کاخ سفيد چيز ديگري در سر دارد و مذاکرات دوباره بهانه است: يا مي‌خواهد از سود اقتصادي نبردن ايران از تعهدات‌اش نسبت به توافق هسته‌اي مطمئن شود و يا مي‌خواهد اين کشور را نهايتا مجبور کند که از توافق خارج شود. هر چه که در سر دولت ترامپ باشد، راه به جايي نمي‌برد. ترامپ، مدعي است که مي‌خواهد مانع از دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي شود در حالي که ايران متعهدانه عمل کرده و اصلا چنين امري را در ذهن ندارد و اتفاقا همين تحرکات ترامپ، دست آخر مي‌تواند موجب شود که براي دفاع از خود به سلاح هسته‌اي دست يابد.

اعمال تحريم‌ها و اصطلاحا «فراري دادن سرمايه‌گذاران» از ايران هم آثار سوء خود را دارد. به احتمال زياد، ايران نسبت به تحريم‌هاي آمريکا واکنش محکم نشان خواهد داد. وضعيت رابطه ايران و آمريکا به قدر کافي خراب است. لجاجت و اصرار ترامپ اوضاع خاورميانه را هم در مي‌پيچد. کم نيست مناطق درگيري بين اين دو: سوريه و يمن به قدر کافي پتانسيل کشاکش و آثار مخرب آن را دارد. قطعا، ترامپ پشيمان خواهد شد.
ايراني‌ها اعلام کرده‌اند که مادامي که طرفين به توافق پايبند باشند، آنها نيز ملزم به رعايت تعهدات هستند. همين امر، کار را براي ترامپ سخت کرده است. آنها به خوبي مي‌دانند که توافق هسته‌اي آسيب‌پذير است چرا که آمريکا هم با اروپايي‌ها اختلاف دارد و هم با آنها. لذا، قطعا به سمت گسترش دوستي و همکاري با همسايه‌هاي خود و کاهش تنش، در عين حفظ قوام برجام خواهند رفت. از آنجايي که برجام مي‌تواند با جذب اروپايي‌ها به بازار ايران سبب ايجاد شکاف بين آمريکا و اروپا شود، آمريکايي‌ها در پي شکستن مقاومت اروپايي‌ها در قبال اين توافق هستند و دست آخر اگر اروپايي‌ها پالس مثبت نفرستند، آنها را تهديد به عدم دستيابي به بازار پر رونق آمريکا و عقب‌نشيني از تجارت با ايران مي‌کنند.
فرانسه و اروپايي‌ها به دنبال مذاکره بر سر موضوع موشکي ايران هستند اما تصميم ندارند که از برجام به عنوان گرويي در قبال اين خواسته استفاده کنند و آمريکا هم احتمالا نمي‌تواند مجبورشان کند. دولت‌هاي اروپايي بايد در قبال اين موضع ترامپ، بار ديگر متحدانه تاکيد بر حمايت از توافق هسته‌اي کنند و براي اطمينان از بازپرداخت خسارات‌ ناشي از جريمه‌هاي احتمالي آمريکا، قوانين بلوکه‌کننده خود را به جريان بياندازد تا بدينوسيله، شرکت‌هاي اروپايي مجبور به تبعيت از تحريم‌هاي آمريکا عليه ايران نشوند.

رشد مبادلات سياسي ايران و اروپا نسبت به سال گذشته، 94 درصد بوده است. اين امر، به اروپايي‌ها در حفظ برجام قدرت مي‌بخشد. قطعا بازار 19 هزار ميليارد دلاري آمريکا براي اروپايي‌ها شيرين‌تر از بازار 400 ميليارد دلاري ايران است اما اگر شرکت‌ها و بانک‌هاي اروپايي بدانند که دولت‌هايشان از آنها حمايت مي‌کند، با خيال راحت به سمت تجارت و همکاري با ايران مي‌روند. اروپا، بايد ايران را به عنوان شريک بانک سرمايه‌گذاري اروپا (EIB) معرفي کرده و بخش خصوصي در ايران را تقويت کند و ايران و شرکت‌هاي خودش را از آرامش و ثبات کار، مطمئن سازد.

اين احتمال قوي است که کنگره آمريکا -با توجه به عدم تصديق تعهد ايران از سوي ترامپ- راه سوم را برگزيند. تحريم اعمال نکند اما به سراغ موضوع آزمايش موشکي برود و در چارچوبي خارج از قاعده برجام، اعمال فشار کند تا بدين ترتيب تحت فشار اروپايي‌ها هم نباشد و کارش را پيش ببرد. اما نکته اينجاست که اگر چنين رويکردي را هم اتخاذ کند، خودخواسته به سمت لغو توافق هسته‌اي نرود که همانا اين اقدام، هر آينه ضرر و خسران است و پيامدهاي آن فراتر از پيامدهاي منطقه‌اي خواهد بود.
انديشکده بلفر
انديشکده بلفر آمريکا به نقل از يادداشت «وندي شرمن» -از اعضاي تيم مذاکره‌کننده آمريکا در جريان برجام- در «نيويورک تايمز» آورد: پرزيدنت ترامپ اخيرا اعلام کرد که حاضر به تصديق تعهد ايران نسبت به توافق هسته‌اي نيست. درست برخلاف اعترافات مقامات دولت وي طي چند ماه اخير که همه مهر تاييد بر رفتار متعهدانه ايران در قبال برجام زدند. همچنين، آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي، طي دو سال اخير، 8 گزارش در مورد تصديق سلامت رفتار ايران در قبال توافق هسته‌اي منتشر کرده است. اينکه ترامپ مدعي است که زياده‌خواهي و پيشروي ايران در منطقه، نقض برجام است درست نيست. ما با اقدامات و رويکرد ايران در منطقه مخالفيم اما آن اقدامات به برجام ربطي ندارد.
تا آنجايي که من خبر دارم، ترامپ پس از عدم تاييد پايبندي ايران، از کنگره که داراي اکثريت جمهوريخواه است خواسته تا به احياي تحريم‌ها که به زعم وي مي‌تواند موجب لغو توافق‌ هسته‌اي شود دست نزد و به جاي آن، به سمت اعمال تحريم‌هايي از جنس خارج از چارچوب برجام برود تا بدينوسيله ايران را تحت فشار، مجبور به خروج از برجام نمايد و از آن طرف، بهانه هم به دست ديگر امضاءکنندگان توافق ندهد. صراحتا بگويم که هر گونه اقدام بدين شکل، شکست کمر يک توافق بسيار خوب است.

اگر ترامپ زير ميز توافق بزند، شکاف بزرگي بين آمريکا و اروپايي‌ها ايجاد خواهد کرد و ايران و روسيه و چين قدرت خواهند گرفت. هر گونه اقدام مغاير با عقلانيت، آمريکا را به طرف انزوا خواهد برد. شروع‌کننده کارشکني، متهم اصلي خواهد بود. اگر زير ميز بازي بزنيم،‌ حرفمان در هيچ کجا خريدار نخواهد داشت و آن وقت بايد براي آرام نگاه‌داشتن کره شمالي وقتي به سراغ چيني‌ها مي‌رويم، آنها اصلا توجهي به ما نخواهند کرد چرا که در انزوا هستيم و قدرتي نداريم. از سوي ديگر، اگر ايران به طور منطقي در پاسخ به کارشکني آمريکا به سراغ سلاح هسته‌اي برود، با يک معضل بسيار بزرگ روبرو خواهيم شد.
به نظر بعيد مي‌رسد که جمهوريخواهان کنگره به سمت تحريم ايران بروند. انتخابات ميان دوره‌اي سال 2018 نزديک است و اين اقدام مي‌تواند، آتش به راي‌هايشان بزند. دموکرات‌ها به خوبي بر عليه جنگ‌طلبي آنها تبليغ خواهند کرد. وقتي همه مقامات ارشد ما صراحتا به پايبند بودن ايران به برجام اذعان مي‌کنند، ديگر چه کاريست که اين کشور را تحريک کرده و عملا «امنيت ملي» آن چيزي که ترامپ مدام دم از آن مي‌زند را به خطر بياندازيم؟
انديشکده ويلسن سنتر
اين انديشکده، مطلب خود را به نقل قول از چند کارشناس امور بين‌الملل اختصاص داد و به نقل از «کالين کاهل» آورد: «توافق هسته‌اي، يک توافق عالي براي مهار کردن ايران بود. اگر ترامپ دست به اقدامي ناپخته بزند، نه تنها منزوي خواهيم شد که ديگر قادر به کنترل کره شمالي هم نخواهيم بود. ايران، کشوري است که بر سر جنگ عراق، 600 ميليارد دلار خسارت داد و نزديک به يک ميليون نفر تلفات داد و راحت تسليم نمي‌شود. لذا، بايد رفتار و يا حکومت ايران را تغيير داد».
اين انديشکده همچنين به نقل از «سوزان مالوني» نوشت: «ايراني‌ها خيلي زيرکانه عمل مي‌کنند. آنها دم به تله ترامپ و مشاوران‌اش نمي‌دهند و البته در عين حال، صراحتا مي‌گويند که در صورت رويت کارشکني، مقابله به مثل خواهند کرد. آنها در نظاره گيجي کاخ سفيد نشسته‌اند و به روش خود ماجرا را جلو مي‌برند. من ترجيح مي‌دهم که به برجام به چشم يک واقعيت غيرقابل انکار جهاني که در آن زندگي مي‌کنيم نگاه کنم. پس، عملا نمي‌تواند توافق بدي باشد». انديشکده ويلسن، در پايان به نقل از «روئل مارک گرشت» آورد: من بر اين باورم که ترامپ نگران اروپايي‌هاست. توافق‌ هسته‌اي، تاثير بسزايي در دور شدن اروپايي‌ها از ما خواهد داشت. همچنين، خطر قد علم کردن آنها در مقابل ما را نيز در بر خواهد داشت. گمان مي‌کنم که برجام، توافق بسيار بدي بود و گزينه نظامي عليه ايران، انتخاب درستي است.

منابع:
https://www.crisisgroup.org/middle-east-north-africa/gulf-and-arabian-peninsula/iran/saving-iran-nuclear-deal-despite-trumps-decertification
https://www.nytimes.com/2017/10/09/opinion/iran-deal-trump-mistake.html
https://www.wilsoncenter.org/event/analyzing-president-trumps-new-iran-strategy
https://www.stimson.org/content/blechman-not-certifying-iran-deal-bad-news-international-community-even-worse-us
http://www.atlanticcouncil.org/blogs/new-atlanticist/trump-and-the-art-of-the-iran-nuclear-deal

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۸۶۰۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود

روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسول‌گری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر می‌رسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافته‌است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیده‌است تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهره‌برداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بین‌المللی را بگیرد.

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید به‌شدت فعال‌تر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، به‌دنبال خنثی کردن تلاش‌های حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شده‌است که استمرار تحریم‌های گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.

 

در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه می‌کنید.

*به نظر می‌رسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیده‌است. فکر می‌کنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟

شرایط به‌گونه‌ای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته‌است. الان شرایطی پدید آمده‌است که باید فعالیت‌های جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی می‌کنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.

این کشورها و نهادها به‌هیچ‌وجه نگران حمله اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق نبودند، اما حالا به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شده‌است. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده‌ و این کشورها قصد دارند به‌دنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشته‌باشیم تا بتوانیم اقدام‌هایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.

در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطل‌مانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حل‌وفصل نشود، ما از تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.

*فکر می‌کنید با تحولات اخیر آیا آمریکایی‌ها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟

الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکایی‌ها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شده‌است که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیده‌نشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.

در این زمینه به نظر می‌رسد که انگیزه‌های ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقه‌ای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفت‌وگو در این مورد فرا نرسیده‌باشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.

الان اولویت‌های مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شده‌است و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرف‌های باقی‌مانده در برجام برای اجرای احکام معطل‌مانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.

برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیت‌های دیپلمات‌های باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هسته‌ای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.

*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه چیست؟

این سوال خیلی کلی است و نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بین‌المللی کشور را در همه حوزه‌ها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.

در عین حال باید در حوزه‌های دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانه‌تر عمل کند. مهم‌ترین مسئله این است که باید از این محدودیت‌هایی که برای سیاست خارجی ایجاد شده‌است، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.

اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرت‌های دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینه‌ها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.

*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه به‌خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر می‌کنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمی‌شود؟

بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی می‌دانند که تاریخ ایران نشان داده‌است که ایران هرگز در سده‌های اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشده‌است. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شده‌باشد از خود دفاع می‌کند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کرده‌است که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.

الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعال‌تر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیت‌ها می‌تواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، می‌شود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولت‌های جنوب خلیج‌فارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان می‌توانند امنیت منطقه را تامین کنند.

*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفته‌های گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر می‌کنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمام‌عیار وجود داشته‌باشد؟

آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان داده‌بود که صبر استراتژیک در پیش گرفته‌است. اسرائیل به شیوه‌ای عمل کرد که ایران استراتژی‌اش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.

*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلی‌ها نسبت به عملکردشان در آینده محتاط‌تر شوند؟

بسیار مؤثر بود. اسرائیلی‌ها باور نمی‌کردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کرده‌بود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمک‌های گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار می‌دادند.

قدرت‌های جهانی پذیرفته‌بودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویت‌های اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شده‌بود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا یاد می‌شد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشک‌های عراق به سمت اسرائیل، هیچ حمله‌ای به اسرائیل نشده‌بود و اسرائیل تصور می‌کرد که سازوکار بازدارندگی‌اش صددرصد موفق بوده‌است.

برای کل قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا جا افتاده‌بود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و به‌خصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قوی‌تر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاش‌ها بی‌فایده بوده و اسرائیل ضربه‌پذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.

*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشک‌ها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیل‌گران این موضوع را مطرح کرده‌اند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیک‌تر شده‌اند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟

منازعه‌ای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیت‌های کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشک‌های ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشان‌دهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بی‌اثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.

بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.

ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمی‌توان پیش‌بینی کرد؛ به‌خصوص اینکه کشورهای منطقه هم می‌دانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها هم‌سرنوشت کنند. همانگونه که در سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم، همه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.

*بعد از آغاز جنگ غزه گفته ‌می‌شد که عربستان از فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل دور شده‌است. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ داده‌است، تصور می‌کنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادی‌سازی با اسرائیل بازگردد؟

تجدید رابطه ایران با عربستان نشان‌دهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنش‌هایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شده‌بود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب می‌شود، رابطه‌ای دوستانه برقرار کند. اما فکر می‌کنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیده‌است که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و می‌توانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشته‌باشند و می‌توانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.

نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولت‌های عربی هستند که به سمت عادی‌سازی روابط با اسرائیل حرکت می‌کنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتل‌عام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دست‌جمعی که در بیمارستان‌ها کشف می‌شوند، بمباران مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌های شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همه‌ی اینها باعث شده‌است که زمینه عادی‌سازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دست‌کم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.

اگر دولت‌های عربی دست‌کم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملت‌ها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادی‌سازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادی‌سازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شده‌است.

*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیس‌جمهور آمریکا گفت که می‌خواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولت‌های غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریم‌ها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریم‌ها بر می‌آید؟

من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انسان‌دوستانه و بشردوستانه‌ای که غربی‌ها مطرح می‌کنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم می‌دانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوق‌بشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلاف‌های بین‌المللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل می‌رسد، از یاد برده می‌شود.

جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام نداده‌باشد و کشورهای غربی به‌‌رغم همه شعارهایشان به آن بی‌توجهی نکرده‌باشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران می‌کند و نسل‌کشی گسترده‌ای را آغاز کرده‌است. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت می‌کنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح می‌کنند، دروغ است.

من فکر می‌کنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده ‌باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده ‌است و نشان داده‌ تمام حرف‌هایی که می‌زنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکس‌العمل نشان داد، شروع می‌کنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.

اینها استانداردهای دوگانه‌ای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاش‌اش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راه‌های مقابله با افزایش فشار بین‌المللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجی‌اش را گسترش دهد.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديت‌هاي" FATF " كاغذ پاره نيست

دیگر خبرها

  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • روزنامه شرق: بهترین فرصت مذاکره مستقیم با آمریکا را از دست ندهید! / اجرای برجام و FATF اولویت نظام پس از عملیات وعده صادق
  • تهدید به بازنگری در دکترین هسته‌ای؛ آیا امیدی برای توافق باقی مانده؟
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • تحلیل اندیشکده آمریکایی از توان پهپادی و موشکی ایران
  • این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • اعلام تحریم‌های جدید آمریکا و انگلیس علیه ایران/ افتتاح سرکنسولگری ارمنستان در تبریز/ افشای جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان/ تکذیب ازسرگیری مذاکرات با عربستان از سوی انصارالله
  • جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان افشا شد
  • افشای جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان
  • فضاسازی تبلیغی پارلمان اروپا علیه عملیات «وعده صادق»